بیعت عقبه دوم

از ویکی حج

بیعت عقبه دوم دومین پیمان یثربیان با پیامبر(ص) در عقبه منا به سال 13 بعثت بود.

پس از بیعت عقبه اول که در سال دوازده بعثت انجام شد، مصعب بن عمیر توسط پیامبر(ص) به یثرب اعزام شده و اسلام را تبلیغ کرد و به موجب آن، سال سیزدهم بعثت برخی یثربیان مسلمان همراه عده‌ای از مشرکان، برای شرکت در مراسم حج راهی مکه شدند و طبق قرار پیشین با گذشتن پاسی از شب، دور از دید مشرکان کنار جمره عقبه با رسول خدا(ص) دیدار کرده و بیعت بسته و وفاداری خود را اعلام نمودند.

از این بیعت با نام‌های بیعة الحرب، عقبة الآخره و عَقَبیّون نیز یاد کرده‌اند و برخی از مفسران شماری از آیات قرآن را به این بیعت تطبیق کرده‌اند.

بیعت پیامبر با یثربیان

پس از بیعت عقبه اول (12 بعثت) و اعزام مصعب بن عمیر برای تبلیغ اسلام در یثرب، [۱] به سال سیزدهم بعثت برخی یثربیان مسلمان همراه حدود 500 تن از مشرکان، برای شرکت در مراسم حج راهی مکه شدند.

مسلمانان که شمار آن‌ها را 90، [۲] 70 یا 75 تن (سه زن و 72 مرد)[۳] یاد کرده‌اند، بر پایه قرار پیشین با گذشتن پاسی از شب، دور از دید مشرکان کنار جمره عقبه با رسول خدا(ص) دیدار کردند.[۴]

اعلام وفاداری یثربیان

در این دیدار، نخست عباس بن عبدالمطلب که مسلمان نبود، از آن‌جا که می‌خواست کار پیامبر(ص) را استحکام بخشد، ضمن آگاه ساختن یثربیان از جایگاه رسول خدا میان مردم خویش، به آن‌ها یادآور شد که او قصد هجرت به شهر آن‌ها را دارد. از این‌‌رو، اگر توان حمایت از او را ندارند، وی را به حال خود رها سازند.[۵]

پس از سخنان عباس، براء بن معرور، یثربیان را راستگویان و وفادارانی خواند که جان خود را در راه رسول خدا(ص) فدا می‌کنند.

سپس پیامبر با خواندن آیاتی از قرآن، آن‌ها را به خدا و اسلام فراخواند. براء، ایمان و تصدیق انصار را به آگاهی پیامبر رساند و همراه بیعت با وی، سوگند یاد کرد که از جان پیامبر، همانند جان زنان و فرزندان خود دفاع کند.[۶]

ابوهیثم بن تیهان نیز آمادگی خود را برای دفاع از پیامبر(ص) اعلام کرد.[۷] او که اسلام‌آوردن بیعت‌کنندگان را موجب گسستن پیمانشان با یهودیان می‌دانست، نگرانی خود را از روزی که پیامبر(ص) به میان قوم خود بازگردد و یثربیان را تنها بگذارد، ابراز کرد.[۸] رسول خدا با تاکید بر این پیمان، [۹] خود را در نبرد و صلح یثربیان همراه آن‌ها خواند.[۱۰]

همچنین اسعد بن زراره خزرجی پیش از انجام بیعت، خطاب به انصار پیامد و دشواری این بیعت، از جمله واکنش عرب و رویارویی با آن‌ها را گوشزد کرد و از آن‌ها خواست اگر از جانشان هراس دارند، از بیعت منصرف شوند. ولی انصار بر بیعت تاکید کردند.[۱۱]

به گزارش از عاصم بن عمرو بن قتاده و عبدالله بن ابی‌بکر، عباس بن عباده خزرجی نیز خطاب به خزرجیان پیامدهای بیعت با پیامبر را که ممکن بود به کشته‌شدن بزرگان قوم و از دست رفتن اموالشان بینجامد، گوشزد کرد و از آن‌ها خواست تا اگر تحمل این سختی‌ها را ندارند، از بیعت خودداری کنند تا بر اثر پیمان‌شکنی، رسوایی دنیا و آخرت گریبانشان را نگیرد.[۱۲] اما یثربیان آن‌گاه که در سؤال از رسول خدا دانستند در برابر همه سختی‌ها بهشت نصیب آن‌ها خواهد شد، همراه اعلام وفاداری، با او بیعت کردند.

عباس بن عباده نیز پس از بیعت، برای درگیری با کافران اعلام آمادگی کرد که رسول خدا(ص) او را منع نمود.[۱۳]

مامورین بیعت

ابن‌قتیبه، عباس[۱۴] را و ابن شهر آشوب، امام علی(ع)[۱۵] را مامور گرفتن بیعت از یثربیان دانسته‌اند.

نقیبان پیامبر

پیامبر نُه تن از خزرجیان و سه تن از اوسیان را به عنوان نقیب خود میان قبایل یثرب برگزید و اسعد بن زراره را «نقیب نقیبان» خواند.[۱۶]

به گزارش ابونعیم، هنگامی که پیامبر(ص) مشغول گفت‌وگو با نقبای انصار بود، عباس بن عبدالمطلب صدای آن‌ها را شنید و به سوی آن‌ها رفت و با اوس و خزرج به گونه‌ای سخن گفت که موجب ناخرسندی آن‌ها شد. اسعد از رسول خدا اجازه خواست و پاسخ او را بدون تعرض داد تا روشن شود که دعوت آن‌ها از سر صدق است و بر آن وفادار خواهند بود. اسعد در سخنان خود، بر اطاعت از فرمان‌های پیامبر(ص) تاکید کرد.[۱۷]

نخستین بیعت‌کننده

در تعیین نخستین شخص بیعت‌کننده با رسول خدا(ص) در عقبه دوم اختلاف است.[۱۸] از ابوهیثم بن تیهان، [۱۹] اسعد بن زراره، و براء بن معرور[۲۰] در این میان یاد شده است. به نظر می‌رسد رقابت‌های قبیله‌ای گزارشگران، منشا اختلاف گزارش‌ها باشد.[۲۱]

سبب نام‌گذاری

این بیعت را به سبب تعهد یثربیان بر دفاع از پیامبر «بیعة الحرب» گفته‌اند.[۲۲] نیز به سبب وقوع این پیمان در مکان عقبه آخر، آن را «عقبة الآخره[۲۳]» و شرکت‌کنندگان در آن را «عَقَبیّون[۲۴]» گفته‌اند.

تطبیق با آیات

شماری از مفسران مقصود از (رِجَالٌ) در آیه ( مِنَ المُؤمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا...) (سوره احزاب، 23) را بیعت‌کنندگان در عقبه دوم دانسته‌اند.[۲۵] نیز مقصود از «میثاق» در آیه 7 سوره مائده و 15 سوره احزاب[۲۶] و «انصار» در آیه 100 سوره توبه را بیعت‌کنندگان روز عقبه شمرده‌اند.[۲۷]

آگاهی قریش از تجمع

به رغم مخفی‌کاری یثربیان برای حضور در عقبه و تاکید عباس بر پوشیده ماندن این بیعت تا پایان موسم حج، [۲۸] قریش در همان شب از این دیدار آگاهی یافتند[۲۹] و به سوی عقبه آمدند.

یثربیان به دستور پیامبر پراکنده شدند و از درگیری با قریش دوری جستند. فردای آن روز که بزرگان قریش از سران یثرب درباره شب گذشته پرسیدند، آن‌ها اظهار ناآگاهی کردند. اما قریش قانع نشدند و سعد بن عباده را به اسارت گرفتند. مطعم بن عدی و حارث بن حرب به سبب پیمانی که با سعد داشتند، وی را نجات دادند.[۳۰]

پانویس

  1. انساب الاشراف، ج9، ص407؛ الصحیح من سیرة النبی، ج3، ص312.
  2. المنتظم، ج3، ص39-42.
  3. السیرة النبویه، ج1، ص454؛ الکامل، ج1، ص98.
  4. صحیح ابن حبان، ج14، ص173.
  5. السیرة النبویه، ج1، ص441؛ الکامل، ج2، ص98.
  6. السیرة النبویه، ج1، ص442؛ الطبقات، ج1، ص172.
  7. الطبقات، ج1، ص172؛ جوامع الجامع، ج1، ص89.
  8. جوامع الجامع، ج1، ص89.
  9. السیرة النبویه، ج1، ص442.
  10. السیرة النبویه، ج1، ص442؛ تاریخ طبری، ج2، ص363.
  11. الطبقات، ج3، ص456-457؛ مسند احمد، ج3، ص322-323؛ صحیح ابن حبان، ج14، ص173.
  12. السیرة النبویه، ج1، ص446؛ الثقات، ج1، ص110؛ اسد الغابه، ج3، ص59.
  13. مسند احمد، ج3، ص462.
  14. المعارف، ص21.
  15. المناقب، ج2، ص31.
  16. المصنف، ج8، ص587؛ فتح الباری، ج7، ص173.
  17. معرفة الصحابه، ج1، ص262.
  18. الکامل، ج2، ص100.
  19. الکامل، ج2، ص100.
  20. الاستیعاب، ج3، ص1348؛ بحار الانوار، ج15، ص370.
  21. السیرة النبویه، ج1، ص447.
  22. السیرة النبویه، ج1، ص454؛ تاریخ طبری، ج2، ص368.
  23. الطبقات، ج1، ص171؛ ج3، ص335.
  24. انساب الاشراف، ج9، ص332؛ المناقب، ج1، ص333؛ بحار الانوار، ج2، ص57.
  25. غرر التبیان، ص419.
  26. مجمع البیان، ج3، ص260؛ زاد المسیر، ج2، ص360.
  27. جوامع الجامع، ج2، ص90؛ تفسیر بیضاوی، ج2، ص104.
  28. الطبقات، ج4، ص172.
  29. الطبقات، ج4، ص172-173.
  30. الطبقات، ج1، ص173؛ الروض المعطار، ص418.

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل بیعت عقبه دوم.
  • الاستیعاب: ابن عبدالبر (م. 463ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، 1412ق.
  • اسد الغابه: ابن‌ اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
  • انساب الاشراف: البلاذری (م. 279) ق.، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، دار الفکر، بیروت، 1417ق.
  • انساب الاشراف: البلاذری (م. 279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق.
  • تفسیر بیضاوی (انوار التنزیل): البیضاوی (م. 685ق.)، بیروت، اعلمی، 1410ق.
  • بحار الانوار: المجلسی (م. 1111ق.)، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار التراث.
  • تاریخ الصحابة الذین روی عنهم الاخبار: ابن حبان (م. 354ق.)، به کوشش الضناوی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1408ق.
  • جوامع الجامع: الطبرسی (م. 548ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1418ق.
  • الثقات: ابن حبان (م. 354ق.)، به کوشش شرف الدین، هند، وزارت معارف و شؤون فرهنگی.
  • الروض المعطار: محمد بن عبدالمنعم الحمیری (م. 900ق.)، به کوشش احسان عباس، بیروت، مکتبة لبنان، 1980م.
  • زاد المسیر: ابن جوزی (م. 597ق.)، بیروت، المکتب الاسلامی، 1407ق.
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه.
  • صحیح ابن حبان: علی بن بلبان الفارسی (م. 739ق.)، به کوشش شعیب الارنؤوط، الرساله، 1414ق.
  • الصحیح من سیرة النبی (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم): جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دار السیره، 1414ق.
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (م. 230ق)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1410ق.
  • غرر التبیان: بدر الدین الحموی (م. 733ق.)، به کوشش عبدالجواد خلف، دمشق، دار قتیبه، 1410ق.
  • فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، دار المعرفه.
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار صادر، 1385ق.
  • مجمع البیان: الطبرسی (م. 548ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق.
  • مسند احمد: احمد بن حنبل (م. 241ق.)، بیروت، دار صادر.
  • المصنف: ابن ابی‌شیبه (م. 235ق.)، به کوشش سعید محمد، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
  • المعارف: ابن قتبیه (م. 376ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، 1373ش.
  • معرفة الصحابه: ابونعیم الاصفهانی (م. 430ق.)، به کوشش محمد حسن و مسعد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1422ق.
  • مناقب آل ابی‌طالب: ابن شهرآشوب (م. 588ق.)، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، 1376ق.
  • المنتظم: ابن جوزی (م. 597ق.)، به کوشش نعیم زرزور، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق.