تصدیه
«تصدیه»، یکی از سنتهای عرب جاهلی بوده، به این شکل که مشرکان مکه به جای دعا و نماز، در کنار کعبه سوت و کف میزدند.
عصر جاهلى، يعنى دورهاى كه جوامع بشرى بر اثر دور ماندن از عصر انبيا و رسوخ عقايد و عادتهاى غلط و خرافى داراى وضعيتى مىشوند كه مناسبترين عنوان براى آن، واژه "جاهليت" است.
اگرچه نفسِ انجام عبادتها، امرى فطرى است و ريشه در نهاد انسان دارد، اما چگونگى انجام آن ممكن است دچار كژى و تحريف شود؛ مردم جاهلى جزيرةالعرب نیز بر اساس برخى عوامل، از جانب خود رفتارهاى دينى را ساخته و پرداخته بودند يا رفتارهاى دينى ناشى از منابع وحيانى را دچار تحريفها و خرافات كرده و بدان پاىبند بودند.
نماز كه يكى از مهمترين جلوههاى عبادت و زيباترين نمادهاى عبوديت است بر اثر جهل جاهلان، گونهاى تأسفبار و مسخرهآميز يافته بود.
قرآن كريم ضمن آيه شريفه 35 سوره انفال، نماز جاهلى را اين چنين توصيف كرده است: ﴿وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ﴾ (آن ها كه مدعى هستند ما هم نماز داريم) نمازشان نزد خانه خدا چيزى جز سوت كشيدن و كف زدن نبود، پس بچشيد عذاب (الهى) را به خاطر كفرتان.
تصدیه در قرآن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
واژه تصدیه یک بار در قرآن کریم در مقام ابطال رفتار مشرکان کنار کعبه آمده است: ﴿وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ﴾ (سوره انفال، آیه 35) در این آیه، اشاره شده که عبادت مشرکان در جوار کعبه، جز «مُکاء» و «تَصْدِیَه» نیست.
مُکاء برگرفته از «م ـ ک ـ و» به معنای سوت زدن با دهان است. [۱] وجه نامگذاری سوت زدن به مکاء این است که لحن آن همانند لحن مرغی سپید رنگ در حجاز است [۲] که در پارسی آن را «شبان فریب» میگویند.
اما مصدر «تصدیه» بر وزن تفعله [۳] برگرفته از «ص ـ د ـ ی» به معنای کف زدن است. [۴]
لغتشناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بیشتر مفسران تصدیه در این آیه را از ریشه «ص ـ د ـ ی» دانسته و آن را به کف زدن تفسیر کردهاند. [۵] در دو روایت از امام صادق(ع) [۶] و امام رضا(ع) [۷] نیز این واژه به همین معنا تفسیر شده است.
در این میان، شماری از مفسران، تصدیه در این آیه را از ریشه «ص ـ د ـ د» دانسته و آن را به بازداشتن مردم از زیارت بیتاللهالحرام [۸] و راه خدا [۹] و نماز [۱۰] و طواف [۱۱] تفسیر کردهاند.
برخی بر آنند که مقصود از مکاء، کف زدن و مراد از تصدیه، سوت زدن است. [۱۲] با عنایت به سیاق آیه و همراه شدن تصدیه با واژه «مکاء» به معنای سوت زدن و نیز گزارشهای تاریخی، تفسیر آن به «کف زدن» رجحان دارد.
طواف کعبه در جاهلیت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از عادتهای عرب جاهلی در مناسبتهای گوناگون، سوت کشیدن و کف زدن بوده است. [۱۳] آوردهاند که شماری از مردان و زنان مشرک قریش با بدن عریان در حالی که دست در دست یکدیگر حلقه میکردند، به طواف خانه خدا میپرداختند و به جای دعا و نماز، سوت و کف میزدند. [۱۴]
انگيزه مشركان از مكاء و تصديه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پس از بعثت پیامبر(ص) مشرکان مکه با انگیزههای گوناگون این کار را میکردند. گاهی به قصد تمسخر پیامبر(ص) و گاه به انگیزه ابراز شادمانی و در حال طواف کعبه و به عنوان بخشی از عبادت به درگاه خدا، این کار را انجام میدادند. در برخی گزارشها آمده است آن گاه که پیامبر(ص) به نماز یا طواف میپرداخت، مشرکان با هدف به اشتباهانداختن وی، سوت و کف میزدند. [۱۵]
بر پایه یکی از این نقلها، آنگاه که پیامبر(ص) میان حجرالاسود و رکن یمانی به نماز مشغول بود، در دو سوی راست و چپ ایشان میایستادند. یکی فریاد میکشید و دیگری کف میزد تا مانع نماز ایشان شوند. [۱۶] در گزارشی دیگر آمده است که آن گاه که رسول خدا(ص) در مسجدالحرام به نماز میایستاد، این کار را میکردند. [۱۷]
شان نزول آیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بر پایه شان نزولی که ذیل آیه 30 سوره انفال آمده است، هنگامی که قریش بر قتل پیامبر(ص) همداستان شدند، مشرکان به نشانه شادمانی، به مسجدالحرام آمدند و با سوت و کف به طواف پرداختند و سپس آن آیه نازل شد. [۱۸] با توجه به مدنی بودن سوره انفال، پذیرش این شان نزول دشوار است، مگر اینکه آیه ﴿وَ اِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا...﴾ و شش آیه پس از آن را مکی بدانیم؛ چنانکه برخی بر همین باورند. [۱۹]
بعضی شان نزول این آیه را مربوط به فردی به نام قیس بن مخرمه میدانند که صدای سوت او از کوه حراء شنیده میشد.[۲۰]
به نظر میرسد آن چه به عنوان شان نزول آیه گزارش شده، از باب «تطبیق» باشد. در اصل، این آیه در مقام ابطال یک رفتار جاهلی است.
تفسیر آیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بر خی مشرکان گمان میکردند از آن جا که اهل عبادت و استغفار هستند، خداوند آنان را عذاب نمیکند. خداوند در دو آیه 34 و 35 سوره انفال به آنان هشدار میدهد که به دو دلیل سزاوار عذاب هستند؛ یکی از این رو که مانع عبادت دیگران در مسجدالحرام میشوند و دیگر اینکه عبادتشان جز سوت و کف زدن نیست. [۲۱] این از آن رو است که طواف آنان به گرد کعبه همراه با سوت کشیدن و کف زدن بوده است [۲۲] و آنها این کار را جایگزین عبادت خدا کرده بودند. [۲۳]
اطلاق صلاة بر سوت و کف مشرکان در این آیه یا از آن رو است که مشرکان به جای نماز و دعا و تسبیح، سوت میزدند [۲۴] و حتی در جایی مخصوص نزدیک کعبه، کنار کوه ابوقبیس به سوت زدن میپرداختند [۲۵] و یا عبادتی شبیه نماز به جا میآوردند، ولی از آن جا که همراه با سوت و کف بود، [۲۶] کارشان بهگونه مجازی صلاة خوانده شده است.
شاید نیز از آن روی باشد که آنان به قصد تمسخر، قرائت و عبادت مسلمانان را واگویه میکردند. [۲۷] در هر حال، نفی شایستگی ولایت مشرکان بر مسجدالحرام که در آیه 34 سوره انفال آمده، جای اعتر اض نیست؛ زیرا ولایت بر این مکان شریف از آن کسانی است که اهل تقوا باشند و مشرکان با کاری از جنس لهو و لعب، همانند سوت و کف زدن در کنار مسجدالحرام، به جای عبادت خدا، شایسته این جایگاه نبودند. [۲۸]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ . العین، ج5، ص418؛ لسان العرب، ج15، ص289؛ تاج العروس، ج20، ص95، «مکو».
- ↑ . روض الجنان، ج9، ص108؛ تفسیر قرطبی، ج7، ص400.
- ↑ . الکشاف، ج2، ص218؛ مجمع البحرین، ج1، ص261، «صدی.
- ↑ . الصحاح، ج6، ص2399؛ تاج العروس، ج19، ص595، «صدی.
- ↑ . جامع البیان، ج9، ص157-158؛ تفسیر قرطبی، ج7، ص400؛ زاد المسیر، ج2، ص208.
- ↑ . معانی الاخبار، ص297؛ البرهان، ج2، ص684؛ نور الثقلین، ج2، ص153.
- ↑ . علل الشرائع، ج2، ص397؛ البرهان، ج2، ص684؛ نور الثقلین، ج2، ص154.
- ↑ . فتح القدیر، ج2، ص350؛ تفسیر قرطبی، ج7، ص401؛ البحر المحیط، ج5، ص315.
- ↑ . جامع البیان، ج9، ص159؛ تفسیر ابن کثیر، ج4، ص46.
- ↑ . جامع البیان، ج9، ص159؛ نک: التفسیر الکبیر، ج15، ص481.
- ↑ . روح المعانی، ج5، ص190-191.
- ↑ . جامع البیان، ج9، ص157.
- ↑ . البرصان و العرجان، ص109؛ تاریخ شبه الجزیرة العربیه، ج1، ص176؛ المفصل، ج12، ص383.
- ↑ . جامع البیان، ج9، ص157-158؛ الکشاف، ج2، ص218؛ البحر المحیط، ج5، ص314.
- ↑ . جامع البیان، ج9، ص158؛ روض الجنان، ج9، ص108؛ تفسیر بغوی، ج2، ص291.
- ↑ . الدر المنثور، ج3، ص183.
- ↑ . تفسیر مقاتل، ج2، ص114؛ مجمع البیان، ج4، ص831.
- ↑ . تفسیر قمی، ج1، ص275؛ نور الثقلین، ج2، ص149.
- ↑ . البحر المحیط، ج5، ص267-268.
- ↑ . انساب الاشراف، ج9، ص391.
- ↑ . التبیان، ج5، ص116؛ المیزان، ج9، ص73.
- ↑ . تاریخ شبه الجزیرة العربیه، ج1، ص176.
- ↑ . الکشاف، ج2، ص218.
- ↑ . التبیان، ج5، ص116-117.
- ↑ . جامع البیان، ج9، ص158؛ التحریر و التنویر، ج9، ص92.
- ↑ . التبیان، ج5، ص116-117.
- ↑ . التحریر و التنویر، ج9، ص92.
- ↑ . البحر المحیط، ج5، ص314؛ تفسیر ثعالبی، ج3، ص131؛ المیزان، ج9، ص72.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- انساب الاشراف : البلاذري (م. ۲۷۹ق.)، به کوشش زکار و زرکلي، بيروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
- البحر المحيط : ابوحيان الاندلسي (م. ۷۵۴ق.)، بيروت، دار الفکر، ۱۴۱۲ق.
- البرهان في تفسير القرآن : البحراني (م. ۱۱۰۷ق.)، قم، البعثه، ۱۴۱۵ق.
- البرصان و العرجان : الجاحظ (م. ۲۵۵ق.)، بيروت، دار الجيل، ۱۴۱۰ق.
- تاج العروس : الزبيدي (م. ۱۲۰۵ق.)، به کوشش علي شيري، بيروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
- تاريخ شبه الجزيرة العربيه في عصورها : عبدالعزيز صالح، مصر، مکتبة الانجلو.
- التبيان : الطوسي (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش العاملي، بيروت، دار احياء التراث العربي.
- التحرير و التنوير : ابن عاشور (م. ۱۳۹۳ق.)، مؤسسة التاريخ.
- تفسير ابن کثير (تفسير القرآن العظيم) : ابن کثير (م. ۷۷۴ق.)، به کوشش شمس الدين، بيروت، دار الکتب العلميه، ۱۴۱۹ق.
- تفسير القمي : القمي (م. ۳۰۷ق.)، به کوشش الجزائري، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
- التفسير الکبير : الفخر الرازي (م. ۶۰۶ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۴۱۵ق.
- تفسير بغوي (معالم التنزيل) : البغوي (م. ۵۱۰ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۴۲۰ق.
- تفسير ثعالبي (الجواهر الحسان) : الثعالبي (م. ۸۷۵ق.)، به کوشش عبدالفتاح و ديگران، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۴۱۸ق.
- تفسير قرطبي (الجامع لاحکام القرآن) : القرطبي (م. ۶۷۱ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۴۰۵ق.
- تفسير مقاتل بن سليمان : (م. ۱۵۰ق.)، به کوشش عبدالله محمود شحاته، بيروت، التاريخ العربي، ۱۴۲۳ق.
- جامع البيان : الطبري (م. ۳۱۰ق.)، بيروت، دار المعرفه، ۱۴۱۲ق.
- الدر المنثور : السيوطي (م. ۹۱۱ق.)، بيروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق.
- روح المعاني : الآلوسي (م. ۱۲۷۰ق.)، به کوشش عبدالباري، بيروت، دار الکتب العلميه، ۱۴۱۵ق.
- روض الجنان : ابوالفتوح رازي (م. ۵۵۴ق.)، به کوشش ياحقي و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوي، ۱۳۷۵ش.
- زاد المسير : ابن الجوزي (م. ۵۹۷ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بيروت، دار الکتاب العربي، ۱۴۲۲ق.
- السيرة النبويه : ابن هشام (م. ۲۱۳ق./۲۱۸ق.)، به کوشش السقاء و ديگران، بيروت، المکتبة العلميه.
- الصحاح : الجوهري (م. ۳۹۳ق.)، به کوشش العطار، بيروت، دار العلم للملايين، ۱۴۰۷ق.
- علل الشرائع : الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحيدريه، ۱۳۸۵ق.
- العين : خليل (م. ۱۷۵ق.)، به کوشش المخزومي و السامرائي، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
- فتح القدير : الشوکاني (م. ۱۲۵۰ق.)، بيروت، دار ابن کثير، ۱۴۱۴ق.
- الکشاف : الزمخشري (م. ۵۳۸ق.)، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ق.
- لسان العرب : ابن منظور (م. ۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
- مجمع البحرين : الطريحي (م. ۱۰۸۵ق.)، به کوشش الحسيني، بيروت، الوفاء، ۱۴۰۳ق.
- مجمع البيان : الطبرسي (م. ۵۴۸ق.)، بيروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
- معاني الاخبار : الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، به کوشش غفاري، قم، انتشارات اسلامي، ۱۳۶۱ش.
- المفصل : جواد علي، دار الساقي، ۱۴۲۴ق.
- الميزان : الطباطبائي (م. ۱۴۰۲ق.)، بيروت، اعلمي، ۱۳۹۳ق.
- نور الثقلين : العروسي الحويزي (م. ۱۱۱۲ق.)، به کوشش رسولي محلاتي، اسماعيليان، ۱۳۷۳ش.