بیت المدراس

از ویکی حج
نسخهٔ تاریخ ‏۵ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۱۳ توسط Hasaninasab (بحث | مشارکت‌ها) (حذف از رده:مقاله‌های در دست ویرایش رده‌انبوه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

بیت المِدراس از مراکز تعلیمی یهود در یثرب بود.

بیت المدراس به جایی گفته می‌شد که یهودیان در آن به فراگیری تورات و علوم دینی مربوط به آن و بحث و تبادل نظر درباره امور گوناگون می‌پرداختند؛ در یثرب نیز یهودیان چنین مکانی برای فراگیری علوم داشتند که گزارشات کاملی از آن در دست نیست و از آن جهت مورد توجه است که به گزارش منابع تاریخی و تفسیری، پیامبر اسلام(ص) در این مکان با معرفی دین اسلام به عنوان دین ابراهیمی، از یهودیان خواست تا مسلمان شوند؛ اما آن‌ها با یهودی خواندن ابراهیم، از فرمان رسول خدا سرباز زدند، و پیامبر آنان را میان پذیرش اسلام و بیرون آمدن از مدینه مخیر ساخت که آیات ۲۳-۲۴ سوره آل‌عمران در این زمینه نازل شده است.

واژه‌شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بیت المدراس/المِدراش[۱] به معنای مکان فراگیری دانش و دانشمند[۲] و المُدارس به معنای آموزگار نیز آمده است.[۳]

واژه‌شناسان وزن مفعال را از صیغه‌های مبالغه شمرده، اشاره آن را به مکان غیر متداول می‌دانند؛ اما وجود معنی اول یعنی مکان تعلیم[۴] و نیز عالم[۵] در روایات، لغویان را بر آن داشته که در ترجمه واژه مدراس، به هر دو معنی اشاره نمایند.[۶]

بر پایه معنای نخست، افزونی بیت به المدراس، افزونی عام به خاص است.[۷]

در اصطلاح[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بیت المدراس در اصطلاح به جایی گفته می‌شد که یهودیان در آن به فراگیری تورات و علوم دینی مربوط به آن[۸] و بحث و تبادل نظر درباره امور گوناگون می‌پرداختند.[۹]

به این خانه‌ها بیت التلمود نیز گفته می‌شد.[۱۰]

دائرة المعارف جودائیکا «بیت المدراش» را معادل دبیرستان‌های کنونی می‌داند که دانش آموزان برای شنیدن احکام یهودی در آن گرد می‌آمدند و حضرت اسحق نیز پس از 13 سالگی در آن شرکت می‌کرد.[۱۱]

پیشینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

واژه مدراس از لغت عبری مدراش گرفته شده[۱۲] که پیشینه آن به سال 69م. و محاصره اورشلیم از سوی سپاه تیتوس، امپراتور روم، باز می‌گردد. در این زمان، یکی از کاهنان به نام یوحنا از لشکر روم گریخت و در شهر ساحلی یبنه در فلسطین[۱۳] مرکزی علمی دایر کرد که به زبان عبری به آن مدراش می‌گفتند. وی در این مکان، در صدد برآمد که حیات ادبی قوم خود را با تنظیم و تدوین شرایع و اصول آیین موسوی ثبات بخشد. از این‌رو، شاگردان بسیار در مدراش گرد آمدند و به تفسیر کتاب‌های مقدس باستانی و گردآوری اخبار و روایت‌های اسرائیلی مشغول شدند.[۱۴]

این مرکز 60 سال در آن شهر پابرجا ماند و پژوهش‌های دینی فراوان از خود بر جای نهاد تا این که هم‌زمان با نبردی خونین که در دوره قیصر روم،‌ هادریانوس، رخ داد، این مدرسه بسته شد. از ثمرات آن پرورش استادانی بود که توانستند کتاب میشنای کبیر را که مشتمل بر حدود چهار هزار مسئله دینی در تفسیر تورات است، تالیف نمایند.[۱۵]

بیت المدراس یهودیان یثرب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به گزارش ابن‌اسحق (م. 157ق.) یهودیان یثرب نیز مرکزی علمی و دینی به نام «بیت المدراس» داشتند که در آن‌جا تورات و احکام دینی خود را فرا‌ می‏‌گرفتند.[۱۶] در منابع تاریخی آگاهی‌هایی‌ اندکی در این زمینه در دست است.

برخی جای بیت المدراس را در مشربه‌ ام‌ابراهیم دانسته‌اند.[۱۷] بر

این اساس، باید اسلام آوردن مخیریق یهودی، مالک مشربه و شش باغ دیگر، را که پیش از نبرد اُحد به شهادت رسید، در آن‌جا دانست.[۱۸]

دعوت به اسلام در بیت المدراس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به گزارش منابع تاریخی[۱۹] و تفسیری، [۲۰] رسول خدا(ص) در این مکان با معرفی دین اسلام به عنوان دین ابراهیمی، از یهودیان خواست تا مسلمان شوند؛ اما آن‌ها با یهودی خواندن ابراهیم، از فرمان رسول خدا سرباز زدند.

او از آن‌ها خواست که برای اثبات سخنشان تورات را میان خویش داور قرار دهند؛ اما ایشان خودداری کردند.

آورده‌اند که پیامبر(ص) همراه گروهی از مسلمانان در بیت المدراس یهود را میان پذیرش اسلام و بیرون آمدن از مدینه مخیر ساخت.[۲۱] سپس آیات 23-24 سوره آل‌عمران نازل شد که خودداری آن‌ها را از حاکم قرار دادن تورات و پندار نادرستشان درباره آتش دوزخ را وصف نموده است.[۲۲]

با توجه به نزول این سوره در سال‌های نخست هجرت، می‌توان حدس زد که دعوت رسول خدا از یهود در همین سال‌ها بوده است؛ در همین مکان، هنگامی که یهودیان از پیامبر درباره حکم زن و مرد یهودی که مرتکب زنای محصنه شده بودند، پرسیدند، رسول خدا بر پایه حکم تورات به سنگسار نمودن آن دو حکم نمود.[۲۳]

گفت‌وگوهای پیامبر با یهودیان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بر پایه گزارشی، گروهی از یهودیان پیامبر(ص) را برای مذاکره به قفّ، از وادی‌های مدینه که بیت المدراس در آن قرار داشت، دعوت کردند.[۲۴] در آن‌جا، به گزارش ابوهریره، رسول خدا(ص) از دانشمندترین فرد یهود پرسید و آن‌ها ابن‌صوریا را نام بردند. پیامبر با وی در خلوت درباره دینش به گفت‌وگو پرداخت و نعمت‌های الهی بر یهود را برشمرد.[۲۵]

این گزارش از این‌رو قابل خدشه است که ابوهریره در سال‌های پایانی زندگانی پیامبر(ص) مسلمان شد و در آن هنگام، یهودیان در مدینه حضور نداشتند؛ بر پایه منابع اهل‌سنت، ابوبکر به دستور پیامبر(ص) برای دعوت یهود به اسلام، وارد بیت المدراس شد و با یکی از دانشوران آن‌ها به نام فِنحاص گفت‌وگو کرد و هنگامی که او خدای را فقیر خواند، سیلی محکمی به صورت وی نواخت[۲۶] که باعث شد یهودی شکایتش را به پیامبر ببرد.[۲۷]

از حضور مسیحیان نجران پیش از مباهله (10ق.) با پیامبر در این مکان و گفت‌وگو با دانشمندان یهود نیز گزارشی در دست است.[۲۸] این گزارش قابل خدشه است؛ زیرا در آن هنگام، مدینه از یهود خالی بود.

نیز آورده‌اند که در بیت المدراس، برخی مسلمانان همانند عمار و حذیفة بن یمان از سوی یهود تحریک شدند که از اسلام روی برگردانند و این درخواست با واکنش منفی این دسته از صحابه روبه‌رو شد.[۲۹]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. المفصل، ج15، ص283.
  2. لسان العرب، ج6، ص80؛ النهایه، ج2، ص113، «درس.
  3. لسان العرب، ج6، ص80.
  4. المصنف، ج7، ص316؛ لسان العرب، ج6، ص80؛ النهایه، ج2، ص113؛ کنز العمال، ج5، ص441.
  5. صحیح البخاری، ج5، ص170؛ السنن الکبری، ج8، ص246؛ عمدة القاری، ج8، ص133.
  6. لسان العرب، ج6، ص80؛ النهایه، ج2، ص113.
  7. عمدة القاری، ج24، ص101.
  8. عمدة القاری، ج15، ص89-90.
  9. المفصل، ج12، ص126.
  10. المفصل، ج15، ص291.
  11. مقاله BET HA-MIDRASH از دائرة المعارف جودائیکا و مقاله bet (ha)medrash از EI.
  12. المفصل، ج15، ص283.
  13. المعالم الاثیره، ص17.
  14. تاریخ جامع ادیان، ص368؛ نک: مقاله BET HA-MIDRASH از دائرة المعارف جودائیکا.
  15. تاریخ جامع ادیان، ص369؛ برای اطلاع بیشتر نک: مقاله BET HA-MIDRASH از دائرة المعارف جودائیکا.
  16. السیرة النبویه، ج1، ص558، 564.
  17. تاریخ المدینة المنوره، ج1، ص173؛ وفاء الوفاء، ج3، ص35.
  18. عیون الاثر، ج1، ص240.
  19. السیرة النبویه، ج1، ص552-553؛ عیون الاثر، ج1، ص246.
  20. جامع البیان، ج3، ص146؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج2، ص622؛ تفسیر بغوی، ج1، ص424.
  21. صحیح البخاری، ج8، ص57؛ مسند ابی عوانه، ج4، ص259؛ مسند احمد، ج2، ص451.
  22. اسباب النزول، ص102؛ تفسیر قرطبی، ج4، ص50.
  23. السیرة النبویه، ج1، ص564-565؛ عیون الاثر، ج1، ص249؛ سبل الهدی، ج3، ص406-407.
  24. حجاز در صدر اسلام، ص393؛ المعالم الاثیره، ص227-228.
  25. تاریخ دمشق، ج3، ص418.
  26. السیرة النبویه، ج1، ص558-559؛ عیون الاثر، ج1، ص247-248.
  27. السیرة النبویه، ج1، ص559؛ عیون الاثر، ج1، ص247-248.
  28. تفسیر فرات الکوفی، ص87-88؛ تفسیر ابوحمزه، ص133-134؛ الاغانی، ج12، ص267.
  29. المحرر الوجیز، ج1، ص169؛ تفسیر ثعالبی، ج1، ص301-302.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل بیت المدراس.


  • اسباب النزول: الواحدی (م. 468ق.)، قاهره، الحلبی و شرکاه، 1388ق.
  • الاغانی: ابوالفرج الاصفهانی (م. 356ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق.
  • تاریخ جامع ادیان: جان ناس، ترجم: حکمت، پیروز، 1354ش.
  • تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م. 571ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
  • تاریخ المدینة المنوره: ابن شبّه (م. 262ق.)، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، 1410ق.
  • تفسیر ابن ابی‌حاتم (تفسیر القرآن العظیم): ابن ابی‌حاتم (م. 327ق.)، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریه، 1419ق.
  • تفسیر ابوحمزه (تفسیر القرآن الکریم): ابوحمزه ثمالی (م. 148ق.)، گردآوری عبدالرزاق حرزالدین، به کوشش معرفت، قم، الهادی، 1420ق.
  • تفسیر بغوی (معالم التنزیل): البغوی (م. 510ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق.
  • تفسیر ثعالبی (الجواهر الحسان): الثعالبی (م. 875ق.)، به کوشش عبدالفتاح و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1418ق.
  • تفسیر فرات الکوفی: الفرات الکوفی (م. 307ق.)، به کوشش محمد کاظم، تهران، وزارت ارشاد، 1374ش.
  • تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (م. 671ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق.
  • جامع البیان: الطبری (م. 310ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1412ق.
  • حجاز در صدر اسلام: صالح احمد العلی، ترجمه: آیتی، مشعر، 1375ش.
  • دائرة المعارف جودائیکا.
  • زاد المسیر: ابن جوزی (م. 597ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، 1422ق.
  • سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م. 942ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق.
  • السنن الکبری: البیهقی (م. 458ق.)، بیروت، دار الفکر.
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
  • صحیح البخاری: البخاری (م. 256ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401ق.
  • عمدة القاری: العینی (م. 855ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • عیون الاثر: ابن سید الناس (م. 734ق.)، بیروت، دار القلم، 1414ق.
  • کنز العمال: المتقی الهندی (م. 975ق.)، به کوشش السقاء، بیروت، الرساله، 1413ق.
  • لسان العرب: ابن منظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق.
  • المحرر الوجیز: ابن عطیة الاندلسی (م. 546ق.)، به کوشش عبدالسلام، لبنان، دار الکتب العلمیه، 1413ق.
  • مسند ابی‌عوانه: یعقوب الاسفرائنی (م. 316ق.)، بیروت، دار المعرفه.
  • مسند احمد: احمد بن حنبل (م. 241ق.)، بیروت، دار صادر.
  • المصنّف: عبدالرزاق الصنعانی (م. 211ق.)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی.
  • المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، 1411ق.
  • النهایه: مبارک ابن اثیر (م. 606ق.)، به کوشش الزاوی و الطناحی، قم، اسماعیلیان، 1367ش.
  • المفصل: جواد علی، دار الساقی، 1422ق.
  • وفاء الوفاء: السمهودی (م. 911ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 2006م.