بیداء

از ویکی حج

بَیداء مکان بلند لبیک گفتن رسول خدا(ص) را می‌گویند.

بیداء بیابانی پهناور در نُه کیلومتری جنوب غربی مدینه است که طبق برخی گزارشات، پیامبر(ص) در حجة الوداع در بیداء احرام بست، نماز خواند و لبیک گفت. همچنین طبق گزارش‌های تفسیری نزول آیه 64 سوره انفال و آیه 43 سوره نساء، (آیه تیمم) در بیداء رخ داده است.

به خاطر وجود روایات متفاوت از بیداء، احکام مربوط به بیداء و فتوا‌ها هم متفاوت است.

طبق گزارش نادری، به علامتی نصب شده در زمین بیداء اشاره دارد که عبدالله بن عمر بن خطاب آن را نشانه‌ای برای مکان خروج امام مهدی دانسته است.

در لغت و اصطلاح[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بَیداء به معنای بیابان بی‌آب و گیاه[۱] و در اصطلاح نام بیابانی پهناور در نُه کیلومتری جنوب غربی مدینه و پس از ذوالحلیفه است. این بیابان با راه مدینه به جده و مکه، به دو بخش جنوبی و شمالی تقسیم شده است.[۲]

آیات نازل شده در بیداء[ویرایش | ویرایش مبدأ]

گزارش‌های تفسیری از نزول آیه 64 سوره انفال، پیش از نبرد بدر (2ق.) [۳] و نیز آیه 43 سوره نساء، (آیه تیمم) در بیداء حکایت دارند.[۴]

احرام بستن در بیداء[ویرایش | ویرایش مبدأ]

گزارش‌ها درباره محل احرام‌بستن پیامبر در حجة الوداع به سال دهم ق. متفاوتند. برخی از آن‌ها بر احرام پیامبر از ذوالحلیفه (مسجد شجره) تاکید دارند.[۵]

اما بر پایه دسته‌ای دیگر از گزارش‌ها، او در بیداء احرام بست، نماز خواند[۶] و لبیک گفت.[۷]

گروه دوم از گزارش‌ها، مبنای حکم به جواز احرام و تلبیه از بیداء شد.

نمونه‌هایی از احرام امیران و حاکمان از بیداء در منابع آمده است.

عبدالملک بن مروان در سال 75ق. به پیشنهاد ابان بن عثمان بن عفان در این مکان مُحرِم شد[۸] و مَسلمة بن هشام بن عبدالملک فرزند خلیفه اموی که در سال 116ق. از سوی پدرش امیر الحاج بود، به سفارش محمد بن هشام بن اسماعیل مخزومی در این مکان تلبیه را آغاز کرد.[۹]

متن این دسته از گزارش‌ها پریشان است. به گفته ابن‌عباس، مردمانی که پیامبر را در این سفر همراهی می‌کردند، بر پایه دریافت شخصی، اَعمال حجِ پیامبر را بازگو کرده‌اند. وی در این سخن، آغاز احرام و تلبیه پیامبر را در ذوالحلیفه دانسته است.[۱۰] روایاتی نیز با تایید این گزارش، بر بلند لبیک گفتن پیامبر(ص) در بیداء تاکید دارند.[۱۱]

از این‌رو، شماری از فقیهان بلند لبیک گفتن در بیداء را مستحب دانسته‌اند.[۱۲] شماری از فقیهان شیعه با توجه به وجوب تلبیه از هنگام احرام و نیز از آن‌رو که احرام مردم مدینه در مسجد شجره در ذوالحلیفه است، گزارش مربوط به احرام و تلبیه پیامبر(ص) را به معنای بلند لبیک گفتن از این مکان تفسیر کرده‌اند[۱۳] که با مضمون برخی روایت‌ها نیز همخوانی دارد.[۱۴]

بیداء در روایات[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی روایت‌ها به جواز احرام در ذوالحلیفه و تلبیه در بیداء تاکید دارند.[۱۵] بعضی از احادیث، تلبیه پیامبر(ص) در بیداء را برای آموزش حاجیان دانسته‌اند.[۱۶]

بر پایه روایتی از امام صادق(ص) بیداء همان ذات الجیش است.[۱۷] امام باقر(ع) هنگام حج در گذر از این مکان شتاب می‌کرد.[۱۸]

در روایت‌هایی از امامان: نماز خواندن در بیداء نهی شده است.[۱۹] گروهی دیگر از روایت‌ها نماز در بیداء را هنگام کمبود وقت جایز شمرده‌اند.[۲۰]

شماری از فقیهان شیعی نماز خواندن در بیداء را مکروه دانسته‌اند.[۲۱]

گفتاری منسوب به پیامبر(ص) از بلعیده‌شدن سپاهیان شام رهسپار مکه در بیابان بیداء به فرمان خداوند گزارش داده است.[۲۲] مضمون حدیث بسیار پریشان است و در آن از هنگام این رخداد سخنی به میان نیامده است. تنها در برخی از این دسته روایت‌ها، هنگام این رویداد پس از مرگ خلیفه‌ای که نامی از او برده نشده، دانسته شده است.[۲۳]

در روایاتی از امامان شیعه، بلعیده‌شدن سپاهیان به ظهور امام مهدی و کوشش سپاه اعزامی از سوی سفیانی برای کشتن امام مربوط شده است.[۲۴] در این روایت‌ها، این رویداد به عنوان یکی از نشانه‌های حتمی ظهور قلمداد گشته است.[۲۵]

ایوب صبری پاشا (م. 1307ق.) در گزارشی نادر، به علامتی نصب شده در زمین بیداء اشاره دارد که عبدالله بن عمر بن خطاب آن را نشانه‌ای برای مکان خروج امام مهدی دانسته است.[۲۶] امروز ساختمان تلویزیون و دانشکده در این‌جا قرار دارد.[۲۷]

مکان تولد محمد بن ابی‌بکر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بیداء همچنین مکان تولد محمد بن ابی‌بکر از یاران امام علی(ع) در حجة الوداع بوده است. همین موجب شد که پیامبر حکم چگونگی حج‌‌گزاردن زنان وضع حمل کرده یا حائض در حج را بیان کند.[۲۸]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. العین، ج8، ص84، «بید.
  2. تاریخ معالم المدینه، ص346.
  3. مجمع البیان، ج4، ص857؛ تفسیر قرطبی، ج8، ص43؛ تفسیر ثعالبی، ج3، ص154.
  4. تفسیر بغوی، ج1، ص635؛ اسباب النزول، ص158؛ تفسیر ثعلبی، ج3، ص317.
  5. البدایة و النهایه، ج5، ص117-118؛ بدائع الصنائع، ج2، ص145.
  6. الکافی، ج4، ص248؛ اتحاف الوری، ج1، ص570.
  7. السنن الکبری، ج5، ص6؛ المجموع، ج7، ص154؛ البدایة و النهایه، ج5، ص110.
  8. تاریخ دمشق، ج37، ص134.
  9. تاریخ دمشق، ج58، ص67.
  10. السنن الکبری، ج5، ص37؛ بدائع الصنائع، ج2، ص145.
  11. دعائم الاسلام، ج1، ص302؛ مستدرک الوسائل، ج9، ص175.
  12. المقنعه، ص447؛ الخلاف، ج2، ص289؛ تبصرة المتعلمین، ص90.
  13. السرائر، ج1، ص535؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص256.
  14. دعائم الاسلام، ج1، ص302؛ مستدرک الوسائل، ج9، ص175.
  15. قرب الاسناد، ص242.
  16. الکافی، ج4، ص334؛ الاستبصار، ج2، ص170؛ التهذیب، ج5، ص85.
  17. الکافی، ج3، ص390-391؛ تذکرة الفقهاء، ج2، ص410؛ ذکری، ج3، ص90.
  18. الکافی، ج3، ص389؛ تحریر الاحکام، ج1، ص216.
  19. الکافی، ج3، ص389؛ المحاسن، ج2، ص365.
  20. من لا یحضره الفقیه، ج1، ص244.
  21. المقنعه، ص447؛ المبسوط، ج1، ص384؛ الوسیله، ص89-90.
  22. اخبار مکه، ج1، ص363-364.
  23. تاریخ دمشق، ج1، ص294.
  24. تفسیر القمی، ج2، ص205؛ الاختصاص، ص256.
  25. الغیبه، ص265-266.
  26. موسوعة مرآة الحرمین، ج4، ص863.
  27. المعالم الاثیره، ص67.
  28. الکافی، ج4، ص444.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل بیداء.
  • اتحاف الوری: عمر بن محمد بن فهد (م. 885ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة‌ام القری، 1408ق.
  • اخبار مکه: الفاکهی (م. 279ق.)، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، 1414ق.
  • الاختصاص: المفید (م. 413ق.)، به کوشش غفاری و زرندی، بیروت، دار المفید، 1414ق.
  • اسباب النزول: الواحدی (م. 468ق.)، به کوشش کمال بسیونی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1411ق.
  • الاستبصار: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1363ش.
  • البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. 774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف.
  • بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م. 587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق.
  • تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م. 571ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
  • تاریخ معالم المدینة المنوره: احمد یاسین احمد الخیّاری، عربستان، عامه، 1419ق.
  • تبصرة المتعلمین: العلامة الحلی (م. 726ق.)، به کوشش حسینی و یوسفی، تهران، فقیه، 1368ش.
  • تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م. 726ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق7، 1420ق.
  • تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. 726ق.)، قم، آل البیت:، 1414ق.
  • تفسیر بغوی (معالم التنزیل): البغوی (م. 510ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق.
  • تفسیر ثعالبی (الجواهر الحسان): الثعالبی (م. 875ق.)، به کوشش عبدالفتاح و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1418ق.
  • تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان): الثعلبی (م. 427ق.)، به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1422ق.
  • تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (م. 671ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق.
  • تفسیر القمی: القمی (م. 307ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، 1404ق.
  • تهذیب الاحکام: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش.
  • الخلاف: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 1407ق.
  • دعائم الاسلام: النعمان المغربی (م. 363ق.)، به کوشش فیضی، قاهره، دار المعارف، 1383ق.
  • ذکری: الشهید الاول (م. 786ق.)، قم، آل البیت:، 1419ق.
  • السرائر: ابن ادریس (م. 598ق.)، قم، نشر اسلامی، 1411ق.
  • السنن الکبری (سنن النسائی): النسائی (م. 303ق.)، به کوشش عبدالغفار و سید کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1411ق.
  • العین: خلیل (م. 175ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409ق.
  • الغیبه: النعمانی (م. 380ق.)، به کوشش فارس حسون، قم، انوار الهدی، 1422ق.
  • قرب الاسناد: الحمیری (م. قرن3ق.)، قم، آل البیت:، 1413ق.
  • الکافی: الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش.
  • المبسوط: السرخسی (م. 483ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق.
  • مجمع البیان: الطبرسی (م. 548ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق.
  • المجموع شرح المهذب: النووی (م. 676ق.)، دار الفکر.
  • المحاسن: ابن خالد البرقی (م. 274ق.)، به کوشش حسینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1326ش.
  • مستدرک الوسائل: النوری (م. 1320ق.)، بیروت، آل البیت:، 1408ق.
  • المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، 1411ق.
  • المقنعه: المفید (م. 413ق.)، قم، نشر اسلامی، 1410ق.
  • من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق.
  • موسوعة مرآة الحرمین الشریفین: ایوب صبری پاشا (م. 1290ق.)، قاهره، دار الآفاق العربیه، 1424ق.
  • الوسیلة الی نیل الفضیله: ابن حمزه (م. 560ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، 1408ق.