صفویان

از ویکی حج

صفویان، دودمانی شیعه‌مذهب، که بین سال‌های ۹۰۷ تا ۱۱۳۵ق. بر ایران حکومت می‌کردند و به دلیل اختلافاتشان با حکومت عثمانی حج‌گزاری ایرانیان در برخی سال‌های حکومت آنها با مشکل روبه‌رو می‌شد.

صفویان با خانواده‌های شرفای شیعه مدینه روابط خوبی داشتند؛ ولی درباره رابطه آنها با حاکمان مکه گزارش‌های گوناگونی در دست است.

تأثیر اختلاف ایران و عثمانی در حج‌گزاری ایرانیان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در دوران صفویه، اختلاف‌های سیاسی ایران و عثمانی، در حج‌گزاری ایرانیان اثر فراوان داشت. مسیر حج ایرانیان از سرزمین‌های زیر نظر دولت عثمانی می‌گذشت و سفر آنان به قلمرو دشمن، به ویژه هنگامی که آتش نبرد میان دو دولت برافروخته بود، با موانع و مشکلاتی روبه‌رو می‌شد. گزارش‌ها حاکی از تعطیلی حج به دلیل‌های سیاسی در برخی سال‌ها بوده است؛ از جمله به سال۱۰۴۷ق؛ که نبرد صفوی با عثمانی جریان داشت، ایرانیان به فرمان سلطان عثمانی مراد چهارم (حک: ۱۰۳۲–۱۰۴۹ق) از مکه اخراج و برای چند سال از حج‌گزاری بازداشته شدند.[۱]

شاه عباس صفوی (حک: ۹۹۵–۱۰۳۸ق) که حج‌گزاری ایرانیان را عامل سرازیر شدن پول بسیار به کشور دشمن می‌دید، سفر حج را مدتی ممنوع کرد.[۲] جز این موارد، گزارش‌های مشخصی درباره قطع شدن حج ایرانیان در دوران صفویه در دست نیست.

دولت عثمانی برای حفظ وجهه دینی خود به عنوان خادم حرمین، از ممنوع کردن حج ایرانیان پرهیز می‌کرد. اما با توجه به روابط ایران و عثمانی در این دوران، می‌توان حدس زد که حج‌گزاری ایرانیان در زمانی که دو دولت در نبرد بوده‌اند، متوقف یا سخت محدود بوده است. توقف حج ایرانیان و مشکلات آن‌ها را از نامه‌های دو دولت عثمانی و صفوی می‌توان دریافت. در این نامه‌ها به مشکلات حج ایرانیان و بسته بودن راه آنان اشاره و رسیدن به صلح برای آسایش حاجیان ضروری دانسته شده است.[۳]

هنگامی که دولت ایران و عثمانی در صلح به سر می‌بردند، حج‌گزاری ایرانیان با آزادی و گستردگی بیشتر انجام می‌شده است. گزارش‌هایی از سفر پر شمار ایرانیان در برخی سال‌ها و نیز سفر افراد، به ویژه بزرگان دولت صفوی ودانشوران شیعی و سکونت شماری از آنان در مکه و مدینه، در دوران صفویه در دست است.[۴]

رابطه صفویان با حاکمان مکه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

درباره رابطه دولت صفوی با حاکمان مکه نیز گزارش‌های گونه‌گون در دست است. خبر اعلان جشن و پایکوبی شریف مکه به مناسبت پیروزی سلطان عثمانی بر شاه تهماسب صفوی (۹۴۱ و ۹۴۲ق) در منابع آمده است.[۵] اما گزارش‌هایی نیز در زمینه ارتباط خوب دولت صفوی با اشراف مکه یافت می‌شود. نامه‌ای که شاه عباس دوم (حک: ۱۰۵۲–۱۰۷۷ق) به شریف مکه نوشته و در آن به بهبود روابط خود با اشراف مکه اشاره کرده، نشانه‌ای از این روابط است.[۶] نیز گزارش پذیرایی شایان توجه شریف مکه از بزرگان حکومت صفوی حاضر در کاروان حج ایرانی در سال ۱۱۱۱ق. بدبینی و ناخرسندی شماری از تاریخ‌نگاران سنی را برانگیخته است.[۷]

صفویان و خاندان‌ شرفای مدینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

دولت صفوی با خانواده‌های شرفای شیعه مدینه، به ویژه از دوران شاه عباس کبیر (۹۹۶–۱۰۳۸ق) روابطی دوستانه داشت. از این خاندان‌ها اشراف بنو شدقم بودند که شماری از ایشان در دوران صفویه به ایران آمدند و مورد احترام شاهان صفوی قرار گرفتند. این دسته از شرفا با آمدن به ایران، افزون بر فراگیری علوم نزد دانشوران ایران، با دربار شاهان ارتباط می‌یافتند و هدایای بسیار دریافت می‌کردند و موقت یا دائم در ایران سکونت می‌یافتند. موقوفه بزرگی که در دوران شاه عباس کبیر به سادات مدینه اختصاص یافت و شامل نیمی از اجاره دکان‌ها، کاروانسراها و حمام در میدان نقش جهان اصفهان بود، نشانه دلبستگی صفویان به سادات مدینه است.[۸]

احساسات ضد ایرانی در مکه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

احساسات ضد ایرانی در میان مردم و علمای حجاز در آن دوران بیشتر بود و چنان‌که خواهیم دید، همین به کشته شدن برخی ایرانیان در مکه انجامید. نویسندگان کتاب‌های تاریخ مکه نیز در این دوران از این‌گونه احساسات دور نماندند و در آثار خود، اشارات فراوان به نبردهای دولت عثمانی با ایرانیان کردند و داستان‌های دروغین درباره صفویان نقل نمودند و به شایعات ضد ایرانی و احساسات ضد شیعی دامن زدند.[۹] در همین فضای ضد صفوی بود که میر ویس افغانی در اواخر دوران صفویان توانست از علمای مکه بر ضد صفویان شیعه فتوا بگیرد و به حمله خود به اصفهان مشروعیت بخشد.[۱۰]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. منائح الکرم، ج4، ص181-182.
  2. سفرنامه کروسینسکی، ص25؛ تاریخ منتظم ناصری، ج2، ص1037.
  3. اسناد و مکاتبات سیاسی ایران از سال 1038 تا 1105، ص29؛ شاه طهماسب صفوی، ص203-237؛ نک: از شیخ صفی تا شاه صفی، ص213.
  4. منائح الکرم، ج5، ص256، 265؛ وقایع السنین، ص553؛ صفویه در عرصه دین، ج2، ص844-850؛ خلاصة التواریخ، ج1، ص313، 440، 811؛ تذکرة تحفه سامی، ص33.
  5. نیل المنی، ج2، ص582، 609.
  6. مقالات تاریخی، دفتر11، ص70-71.
  7. منائح الکرم، ج5، ص255-256.
  8. مقالات تاریخی، دفتر11، ص76-77؛ مهاجران آل ابوطالب، ص146، 646-647.
  9. نک: الاعلام باعلام بیت الله الحرام، ص277-281.
  10. جهانگشای نادری، ص447-448؛ تاریخ منتظم ناصری، ج2، ص1048؛ انقراض سلسله صفویه، ص76.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل ایران.