ابواحیحه اموی
سعید بن عاص بن امیه معروف به ابواُحَیحَه اموی از بزرگان قریش و از خاندان بنی امیه و از دشمنان سرسخت پیامبر(ص) در مکه. ابواحیحه از استهزاکنندگان پیامبر(ص) بود که برخی آیات قرآن مانند آیات ۱۹-۲۰ سوره نجم درباره وی نازل شده است. ابواحیحه در سال اول یا دوم هجرت در ۹۰ سالگی در طائف درگذشت و به خاک سپرده شد.
فرزندان ابواحیحه، خالد، عمرو و حکم اسلام آوردند و عاص و احیحه، دیگر فرزندانش، بر شرک ماندند و در غزوه بدر به سال دوم هجری به دست مسلمانان کشته شدند.
شخصیتشناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سعید بن عاص بن امیه، معروف به ابواحیحه، از تیره بنیامیه قریش است که نسبش در جد سوم پیامبر به عبدمناف میرسد.[۱] او عمامهای بزرگ و رنگارنگ بر سر میبست و از این رو، ذوالعصابه و ذوالعمامه لقب یافت که کنایه از سیادت[۲] او بود.[۳] گویند: هرگاه عمامهای بر سر میبست، دیگران به احترام او از بستن عمامه به همان رنگ خودداری میکردند.[۴] او را از بزرگان قریش و همنشین ولید بن مغیره مخزومی معرفی کردهاند.[۵] وی نخستین کس از قریش بود که همزمان دو خواهر به نامهای هند و صفیه، دختران مغیره مخزومی، را به همسری گرفت.[۶] شغل او مانند بسیاری از مردان قریش بازرگانی بود و برای این کار مکان ویژهای جز خانه خود اختصاص داده بود.[۷] از او با عنوان کثیر المال یاد شده است.[۸]
دشمنی با پیامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به سبب عداوت میان بنیهاشم و بنیامیه[۹] ، ابواحیحه دشمن پیامبر(ص) بود و دشمنی او پس از بعثت شدت گرفت.[۱۰] وی را از استهزاکنندگان پیامبر(ص) شمردهاند.[۱۱] بر پایه گزارشی، پس از آن که مشرکان پیامبر را ساحر خواندند و سوره کافرون نازل گشت، ابواحیحه در پاسخ ولید بن مغیره که وی را شایسته نزول وحی دانسته بود، سزاواری ولید را یادآور شد. آنگاه آیات {وَقَالُوا لَولا نُزِّلَ هَذَا القُرآنُ عَلَی رَجُلٍ مِنَ القَریتَینِ عَظِیمٍ أَهُم یقسِمُونَ...} (سوره زخرف، ۳۱-۳۲)، نازل شد.[۱۲] برخی از تفاسیر، مقصود از {رَجُل} را ولید دانستهاند.[۱۳] ذیل آیات ۱۹-۲۰ نجم نیز از ابواحیحه یاد شده است.[۱۴] بر پایه گزارشی، پیش از صلح حدیبیه به سال ششم ق. هنگامی که عثمان مأموریت یافت برای مذاکره نزد قریش رود، در جوار ابواحیحه وارد مکه شد.[۱۵] گویند: ابواحیحه در حال احتضار میگریست و چون سبب آن را جویا شدند، علت آن را پرستش نشدن بت عُزّی پس از مرگش بیان کرد.[۱۶]
وفات[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ابواحیحه در سال اول یا دوم هجرت در ۹۰ سالگی[۱۷] به سبب بیماری در طائف درگذشت[۱۸] و در کوهی نزدیک آن شهر به خاک سپرده شد.[۱۹] به نقلی، هنگام محاصره آن شهر، ابوبکر با مشاهده قبر ابواحیحه در حضور فرزندان مسلمان او، عمرو و ابان، به لعن ابواحیحه پرداخت. در برابر، آنان نیز پدر ابوبکر را لعن کردند. در این هنگام، رسول خدا به رغم دشمنی ابواحیحه در مکه، ایشان را از سب و لعن مردگان که سبب اذیت زندگان میشود، بر حذر داشت.[۲۰]
فرزندان ابواحیحه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
فرزند ابواحیحه، خالد، در خواب دیده بود که رسول خدا(ص) او را از آتش نجات داده است. از این رو، مسلمان شد و پس از طرد پدر، در هجرت دوم مسلمانان به حبشه، همراه برادرش عمرو حضور یافت.[۲۱]
بر پایه گزارشی، در فتح مکه هنگامی که پیامبر(ص) به بطحا رسید، دختران ابواحیحه مقابل منزل پدر موهای خود را پریشان کردند و با روسریهای خود به چهره اسبان زدند و ایشان با تبسم از کنار این صحنه گذشت.[۲۲]
خالد از سوی رسول خدا(ص) فرمانداری شهر صنعا در یمن[۲۳] و ابان بن سعید، کارگزاری بحرین[۲۴] را بر عهده داشت. پس از رحلت پیامبر خدا(ص)، خالد همراه دو برادرش، ابان و عمرو محل خدمت خود را ترک کرده، به مدینه بازگشتند. چون علت بازگشت ایشان را پرسیدند، پاسخ شنیدند: پس از رسول خدا(ص) برای هیچ کس دیگر کار نخواهیم کرد. خالد و برادرش ابان تا مدتی با ابوبکر بیعت نکردند.[۲۵] او در سخنانی خطاب به اهل بیت پیامبر(ع) ایشان را درختی تناور با میوههایی نیکو وصف کرد و خود را پیرو آنان دانست.[۲۶] در جنگ جمل نیز عمرو بن احیحه پس از سخنرانی امام حسن(ع) در ستایش او اشعاری سرود.[۲۷]
حکم[۲۸] دیگر فرزند ابواحیحه و نیز دو غلام او به نامهای ابورافع ابوبهی و صبیح، به اسلام گرویدند.[۲۹] حکم که پیامبر نامش را به عبدالله تغییر داد، در یکی از جنگهای مسلمانان به شهادت رسید.[۳۰] عاص و احیحه، دیگر فرزندان ابواحیحه، بر شرک ماندند و در غزوه بدر به سال دوم هجری به دست مسلمانان کشته شدند. برخی کشنده عاص را امام علی(ع) دانستهاند.[۳۱]
پیوند به بیرون[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص۸۰؛ الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۰.
- ↑ الاعلام، ج۳، ص۹۶.
- ↑ المحبر، ج۱، ص۱۶۵؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۲۶۸.
- ↑ انساب الاشراف، ج۵، ص۲۸۵؛ المحبّر، ص۱۶۵.
- ↑ المحبّر، ج۱، ص۱۷۴؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳۴.
- ↑ المحبّر، ج۱، ص۳۲۷؛ المنمق، ص۲۱۰؛ اخبار مکه، ج۵، ص۲۵۰.
- ↑ اخبار مکه، ج۵، ص۲۵۰؛ الملل و النحل، ج۱، ص۲۴۴.
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص۸۰.
- ↑ المنمق، ص۱۲۰، ۱۲۲.
- ↑ المفصل، ج۷، ص۱۰۸.
- ↑ بهج الصباغه، ج۶، ص۱۰۳.
- ↑ امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۳۲۳-۳۲۶.
- ↑ فتح القدیر، ج۴، ص۵۵۳.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۲۰۵؛ الکامل، ج۲، ص۷۷؛ مجمع الزوائد، ج۶، ص۳۲.
- ↑ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۷.
- ↑ الاصنام، ص۲۳.
- ↑ انساب الاشراف، ج۱، ص۱۴۲؛ امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۳۲۹.
- ↑ انساب الاشراف، ج۱، ص۱۴۲؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۱۱۷؛ المنتظم، ج۱، ص۳۱۶.
- ↑ اسد الغابه، ج۱، ص۴۶.
- ↑ المغازی، ج۳، ص۹۲۵؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۱۴۲؛ امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۳۲۹.
- ↑ الطبقات، ج۴، ص۹۴-۹۵، ۱۰۰-۱۰۱؛ اسد الغابه، ج۴، ص۱۰۷؛ الاستیعاب، ج۱، ص۴۲۳.
- ↑ المغازی، ج۲، ص۸۳۰.
- ↑ الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۳؛ اسد الغابه، ج۲، ص۸۴.
- ↑ الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۳.
- ↑ انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۸؛ الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۲.
- ↑ اسد الغابه، ج۲، ص۸۴؛ شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۵۹.
- ↑ بحار الانوار، ج۳۸، ص۲۳.
- ↑ المحبّر، ج۱، ص۴۶۰؛ الاصابه، ج۲، ص۸۹.
- ↑ الطبقات، ج۴، ص۱۱۸؛ اسد الغابه، ج۲، ص۱۵۰؛ الاصابه، ج۷، ص۱۱۳-۱۱۴.
- ↑ اسد الغابه، ج۲، ص۳۲؛ الاصابه، ج۲، ص۸۸.
- ↑ السیرة النبویه، ج۱، ص۷۰۸؛ الطبقات، ج۵، ص۳۱؛ المستدرک، ج۳، ص۲۳۹.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- اخبار مکه: الفاکهی (م.۳۵۳ق.)، به کوشش عبدالملک، مکه، النهضة الحدیثه، ۱۴۰۷ق
- الاستیعاب: ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق
- اسد الغابه: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار الکتب العربی
- الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق
- الاصنام: هشام بن محمد کلبی (م.۲۰۴ق.)، به کوشش احمد زکی، تهران، تابان، ۱۳۴۸ش
- الاعلام: الزرکلی (م.۱۳۹۶ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م
- امتاع الاسماع: المقریزی (م.۸۴۵ق.) به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه،۱۴۲۰ق
- انساب الاشراف: البلاذری (م.۲۷۹ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق
- بحار الانوار: المجلسی (م.۱۱۱۰ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق
- بهج الصباغة فی شرح نهج البلاغه: محمّد تقی شوشتری، مؤسسة نهج البلاغه
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق
- جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م.۴۵۶ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق
- السیرة النبویه: ابن هشام (م.۲۱۸ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه
- شرح نهج البلاغه: ابن ابیالحدید (م.۶۵۶ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق
- الطبقات الکبری: ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، بیروت، دار صادر
- فتح القدیر: الشوکانی (م.۱۲۵۰ق.)، عالم الکتب
- الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق
- مجمع الزوائد: الهیثمی (م.۷۳۵ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۲ق
- المحبّر: ابن حبیب (م.۲۴۵ق.)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده
- المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م.۴۰۵ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق
- المغازی: الواقدی (م.۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق
- المفصل: جواد علی، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۷۶م
- الملل و النحل: الشهرستانی (م.۵۴۸ق.)، به کوشش سید کیلانی، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۹۵ق
- المنتظم: ابن جوزی (م.۵۰۸ق.)، به کوشش نعیم زرزور، بیروت، دار الکتب العلیمه، ۱۴۱۲ق
- المنمق: ابن حبیب (م.۲۴۵ق.)، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.