۵٬۱۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>' به '</ref> ') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==اختلاف در تولد== | ==اختلاف در تولد== | ||
اُم کلثوم دختر [[رسول خدا]] و مادرش [[خدیجه]] دختر خُوَیْلِد بود.<ref>الطبقات، ج8، ص37؛ الاستیعاب، ج1، ص50؛ اعلام الوری، ج1، ص275.</ref>[[ابن عبدالبر]]<ref>الاستیعاب، ج1، ص50.</ref>این سخن را بدون اختلاف دانسته است. بیشتر منابع، تولد او را در پی تولد [[زینب]] و [[رقیه]] و پیش از تولد [[حضرت فاطمه(س)]] نوشتهاند.<ref>الاستیعاب، ج1، ص50؛ ج4، ص1952؛ اسد الغابه، ج5، ص612؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref>سال تولد وی در هیچ منبعی یاد نشده و تنها در شماری از منابع، تولد رقیه را در 33 سالگی<ref>الاستیعاب، ج4، ص1839؛ امتاع الاسماع، ج5، ص344.</ref>و زینب را در 30 سالگی<ref>الاستیعاب، ج4، ص1839، 1853؛ اسد الغابه، ج5، ص467.</ref>پیامبر گرامی(ص) یاد کردهاند. با عنایت به اینکه بیشتر منابع تولد ام کلثوم را در پی زینب و پیش از حضرت فاطمه دانستهاند<ref>السیرة النبویه، ج1، ص123؛ الاستیعاب، ج1، ص50؛ اعلام الوری، ج1، ص274؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref>میتوان گفت که ام کلثوم پس از 33 سالگی پیامبر زاده شده است. | اُم کلثوم دختر [[رسول خدا]] و مادرش [[خدیجه]] دختر خُوَیْلِد بود.<ref>الطبقات، ج8، ص37؛ الاستیعاب، ج1، ص50؛ اعلام الوری، ج1، ص275.</ref> [[ابن عبدالبر]]<ref>الاستیعاب، ج1، ص50.</ref> این سخن را بدون اختلاف دانسته است. بیشتر منابع، تولد او را در پی تولد [[زینب]] و [[رقیه]] و پیش از تولد [[حضرت فاطمه(س)]] نوشتهاند.<ref>الاستیعاب، ج1، ص50؛ ج4، ص1952؛ اسد الغابه، ج5، ص612؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> سال تولد وی در هیچ منبعی یاد نشده و تنها در شماری از منابع، تولد رقیه را در 33 سالگی<ref>الاستیعاب، ج4، ص1839؛ امتاع الاسماع، ج5، ص344.</ref> و زینب را در 30 سالگی<ref>الاستیعاب، ج4، ص1839، 1853؛ اسد الغابه، ج5، ص467.</ref> پیامبر گرامی(ص) یاد کردهاند. با عنایت به اینکه بیشتر منابع تولد ام کلثوم را در پی زینب و پیش از حضرت فاطمه دانستهاند<ref>السیرة النبویه، ج1، ص123؛ الاستیعاب، ج1، ص50؛ اعلام الوری، ج1، ص274؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> میتوان گفت که ام کلثوم پس از 33 سالگی پیامبر زاده شده است. | ||
==ازدواج== | ==ازدواج== | ||
رسول خدا رقیه و ام کلثوم را پیش از [[بعثت]] به تزویج [[عتبه]] و [[عتیبه]]، پسران [[ابولهب]]، درآورد.<ref>دلائل النبوه، ج2، ص612؛ الاستیعاب، ج4، ص1839.</ref>پس از بعثت پیامبر، هنگامی که [[سوره مسد|سوره تبت]] نازل شد، ابولهب با پسران خود شرط کرد که دختران محمد را طلاق دهند وگرنه آنان را از خود خواهد راند. همسر ابولهب، [[ام جمیل]]، نیز به پسرانش دستور داد که رقیه و ام کلثوم را طلاق دهند. این طلاق در حالی صورت پذیرفت که دختران هنوز در خانه پدر بودند.<ref>دلائل النبوه، ج2، ص615؛ الاستیعاب، ج4، ص1839-1840؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> | رسول خدا رقیه و ام کلثوم را پیش از [[بعثت]] به تزویج [[عتبه]] و [[عتیبه]]، پسران [[ابولهب]]، درآورد.<ref>دلائل النبوه، ج2، ص612؛ الاستیعاب، ج4، ص1839.</ref> پس از بعثت پیامبر، هنگامی که [[سوره مسد|سوره تبت]] نازل شد، ابولهب با پسران خود شرط کرد که دختران محمد را طلاق دهند وگرنه آنان را از خود خواهد راند. همسر ابولهب، [[ام جمیل]]، نیز به پسرانش دستور داد که رقیه و ام کلثوم را طلاق دهند. این طلاق در حالی صورت پذیرفت که دختران هنوز در خانه پدر بودند.<ref>دلائل النبوه، ج2، ص615؛ الاستیعاب، ج4، ص1839-1840؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> | ||
به گزارشی، آنگاه که عتیبه ام کلثوم را طلاق داد، نزد رسول خدا آمد و از [[دین]] او و خودش بیزاری جست و سپس به ایشان حملهور شد و جامه ایشان را پاره کرد. رسول خدا او را نفرین کرد و بر اثر آن نفرین، در سفر وی با گروهی از [[قریش]] به [[شام]]، شیری به او حمله کرد و از میان آنان تنها سر او را از تن جدا کرد.<ref>دلائل النبوه، ج2، ص612.</ref> | به گزارشی، آنگاه که عتیبه ام کلثوم را طلاق داد، نزد رسول خدا آمد و از [[دین]] او و خودش بیزاری جست و سپس به ایشان حملهور شد و جامه ایشان را پاره کرد. رسول خدا او را نفرین کرد و بر اثر آن نفرین، در سفر وی با گروهی از [[قریش]] به [[شام]]، شیری به او حمله کرد و از میان آنان تنها سر او را از تن جدا کرد.<ref>دلائل النبوه، ج2، ص612.</ref> | ||
==بیعت با پیامبر== | ==بیعت با پیامبر== | ||
ام کلثوم در شمار کسانی بود که بیدرنگ در پی بعثت پیامبر همراه مادر و خواهرانش [[اسلام]] آورد.<ref>الطبقات، ج8، ص37؛ السیرة النبویه، ج1، ص122.</ref>هنگامی که زنان با رسول خدا بیعت کردند، همراه خواهرانش با ایشان بیعت نمود. همچنین وی همراه دیگر دختران پیامبر به [[شعب ابی طالب]] رفت و با [[سوده]]، همسر پیامبر، به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص122؛ الطبقات، ج8، ص37-38؛ انساب الاشراف، ج1، ص316.</ref> | ام کلثوم در شمار کسانی بود که بیدرنگ در پی بعثت پیامبر همراه مادر و خواهرانش [[اسلام]] آورد.<ref>الطبقات، ج8، ص37؛ السیرة النبویه، ج1، ص122.</ref> هنگامی که زنان با رسول خدا بیعت کردند، همراه خواهرانش با ایشان بیعت نمود. همچنین وی همراه دیگر دختران پیامبر به [[شعب ابی طالب]] رفت و با [[سوده]]، همسر پیامبر، به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص122؛ الطبقات، ج8، ص37-38؛ انساب الاشراف، ج1، ص316.</ref> | ||
==ازدواج دوم== | ==ازدواج دوم== | ||
ازدواج دوم ام کلثوم با [[عثمان بن عفان]] و در پی وفات رقیه در [[ربیع الاول]] سال سوم ق. بود. در [[جمادی الآخر]] همان سال، عثمان با وی عروسی کرد.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ الاستیعاب، ج4، ص1952؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref>در شماری از منابع شیعه، از [[امام صادق(ع)]] گزارش شده که ام کلثوم در حالی درگذشت که عثمان با او عروسی نکرده بود.<ref>الخصال، ص404؛ قاموس الرجال، ج12، ص217.</ref>بر پایه گزارش شماری از منابع اهل سنت، عثمان بر اثر ازدواج با دو دختر رسول خدا به ذوالنورین شهرت یافت.<ref>الانساب، ج6، ص16؛ الاصابه، ج2، ص349.</ref> | ازدواج دوم ام کلثوم با [[عثمان بن عفان]] و در پی وفات رقیه در [[ربیع الاول]] سال سوم ق. بود. در [[جمادی الآخر]] همان سال، عثمان با وی عروسی کرد.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ الاستیعاب، ج4، ص1952؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> در شماری از منابع شیعه، از [[امام صادق(ع)]] گزارش شده که ام کلثوم در حالی درگذشت که عثمان با او عروسی نکرده بود.<ref>الخصال، ص404؛ قاموس الرجال، ج12، ص217.</ref> بر پایه گزارش شماری از منابع اهل سنت، عثمان بر اثر ازدواج با دو دختر رسول خدا به ذوالنورین شهرت یافت.<ref>الانساب، ج6، ص16؛ الاصابه، ج2، ص349.</ref> | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
ام کلثوم فرزندی نزاد و در [[شعبان]] سال نهم ق. وفات یافت.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ الاستیعاب، ج4، ص1952.</ref>درباره علت وفات وی در منابع گوناگون گزارشی مفصل آمده که خلاصه آن چنین است: در پی [[جنگ احد|نبرد اُحد]]، عثمان یکی از دشمنان فراری رسول خدا، [[معاویة بن مغیره]]، را که پسر عمویش بود، در خانهاش پنهان کرد. رسول خدا از طریق [[وحی]] آگاه شد و [[امام علی(ع)]] را به خانه عثمان فرستاد تا او را بیاورد. ام کلثوم مخفیگاه او را به امام علی نشان داد و این کار به کشته شدن معاویة بن مغیره انجامید.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص410-411؛ المغازی، ج1، ص333؛ شرح نهج البلاغه، ج15، ص46-47؛ السیرة الحلبیه، ج2، ص555.</ref>عثمان خشمگین شد و ام کلثوم را سخت زد و او سه روز بعد بر اثر شدت ضربهها جان سپرد.<ref>الکافی، ج3، ص252-253؛ بحار الانوار، ج20، ص145؛ ج22، ص161؛ قاموس الرجال، ج12، ص219.</ref>به باور برخی، با توجه به علت وفات، ام کلثوم در سال سوم ق. درگذشته است.<ref>تقریب المعارف، ص288؛ الصحیح من سیرة النبی، ج6، ص312.</ref> ظاهرا بخشی از دعای ماه رمضان: «اللهم صل علی ام کلثوم بنت نبیک و العن من اذی نبیک فیها.»<ref>مصباح المتهجد، ص622؛ اقبال الاعمال، ج1، ص215.</ref>و نیز سخن [[عایشه]] به عثمان: از تو بر دو دختر رسول خدا کاری روا شده است که خود میدانی.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج6، ص313.</ref> اشاره به همین واقعه دارد. بنابر برخی روایات، پیامبر(ص) با دیدن بدن مجروح دخترش، ضارب او را نفرین کرد و عثمان را که نمیخواست به نامش تصریح کند، با کنایه از حضور در تشییع جنازه بازداشت و او نیز به بهانه دلدرد از تشییع جنازه کناره گرفت.<ref>الکافی، ج3، ص252-253؛ بحار الانوار، ج22، ص161-162.</ref> | ام کلثوم فرزندی نزاد و در [[شعبان]] سال نهم ق. وفات یافت.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ الاستیعاب، ج4، ص1952.</ref> درباره علت وفات وی در منابع گوناگون گزارشی مفصل آمده که خلاصه آن چنین است: در پی [[جنگ احد|نبرد اُحد]]، عثمان یکی از دشمنان فراری رسول خدا، [[معاویة بن مغیره]]، را که پسر عمویش بود، در خانهاش پنهان کرد. رسول خدا از طریق [[وحی]] آگاه شد و [[امام علی(ع)]] را به خانه عثمان فرستاد تا او را بیاورد. ام کلثوم مخفیگاه او را به امام علی نشان داد و این کار به کشته شدن معاویة بن مغیره انجامید.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص410-411؛ المغازی، ج1، ص333؛ شرح نهج البلاغه، ج15، ص46-47؛ السیرة الحلبیه، ج2، ص555.</ref> عثمان خشمگین شد و ام کلثوم را سخت زد و او سه روز بعد بر اثر شدت ضربهها جان سپرد.<ref>الکافی، ج3، ص252-253؛ بحار الانوار، ج20، ص145؛ ج22، ص161؛ قاموس الرجال، ج12، ص219.</ref> به باور برخی، با توجه به علت وفات، ام کلثوم در سال سوم ق. درگذشته است.<ref>تقریب المعارف، ص288؛ الصحیح من سیرة النبی، ج6، ص312.</ref> ظاهرا بخشی از دعای ماه رمضان: «اللهم صل علی ام کلثوم بنت نبیک و العن من اذی نبیک فیها.»<ref>مصباح المتهجد، ص622؛ اقبال الاعمال، ج1، ص215.</ref> و نیز سخن [[عایشه]] به عثمان: از تو بر دو دختر رسول خدا کاری روا شده است که خود میدانی.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج6، ص313.</ref> اشاره به همین واقعه دارد. بنابر برخی روایات، پیامبر(ص) با دیدن بدن مجروح دخترش، ضارب او را نفرین کرد و عثمان را که نمیخواست به نامش تصریح کند، با کنایه از حضور در تشییع جنازه بازداشت و او نیز به بهانه دلدرد از تشییع جنازه کناره گرفت.<ref>الکافی، ج3، ص252-253؛ بحار الانوار، ج22، ص161-162.</ref> | ||
[[اسماء بنت عمیس]]، [[صفیه]] و [[ام عطیه]]، او را غسل دادند. رسول خدا(ص) به غسل دادن مکرر وی سفارش فرمود. به توصیه رسول خدا، کفن وی عبارت بود از: لباس زیرین (لنگ) و لباس رو (پیراهن) و روسری (مقنعه) و پوشش سرتاسری. آنگاه رسول خدا بر او نماز گزارد.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ الاستیعاب، ج4، ص1910، 1952؛ اسد الغابه، ج5، ص543، 612.</ref> پیامبر(ص) ام کلثوم را در قبر نهاد و فرمود: «منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تارة اُخری، بسمالله و فی سبیلالله و علی ملة رسول الله».<ref>الدر المنثور، ج2، ص302؛ تاریخ دمشق، ج3، ص153.</ref>علی(ع)، [[فضل بن عباس]]، و [[اسامة بن زید]] به قبر ام کلثوم درون شدند و [[ابوطلحه انصاری]] از رسول خدا اجازه گرفت که با آنان در قبر فرود آید.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ اسد الغابه، ج8، ص385؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref>رسول خدا در حالی که اشک از چشمانش جاری بود، بر سر قبر او نشست.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> | [[اسماء بنت عمیس]]، [[صفیه]] و [[ام عطیه]]، او را غسل دادند. رسول خدا(ص) به غسل دادن مکرر وی سفارش فرمود. به توصیه رسول خدا، کفن وی عبارت بود از: لباس زیرین (لنگ) و لباس رو (پیراهن) و روسری (مقنعه) و پوشش سرتاسری. آنگاه رسول خدا بر او نماز گزارد.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ الاستیعاب، ج4، ص1910، 1952؛ اسد الغابه، ج5، ص543، 612.</ref> پیامبر(ص) ام کلثوم را در قبر نهاد و فرمود: «منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تارة اُخری، بسمالله و فی سبیلالله و علی ملة رسول الله».<ref>الدر المنثور، ج2، ص302؛ تاریخ دمشق، ج3، ص153.</ref> علی(ع)، [[فضل بن عباس]]، و [[اسامة بن زید]] به قبر ام کلثوم درون شدند و [[ابوطلحه انصاری]] از رسول خدا اجازه گرفت که با آنان در قبر فرود آید.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ اسد الغابه، ج8، ص385؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> رسول خدا در حالی که اشک از چشمانش جاری بود، بر سر قبر او نشست.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> | ||
ام کلثوم و دو خواهر دیگرش، رقیه و زینب، در [[قبرستان بقیع]] نزدیک به هم دفن شدهاند. پیشتر قبهای به نام «[[قبة بنات الرسول]]» بر بالای قبرشان بوده؛ اما اکنون این قبرها هیچ نشانهای ندارند.<ref>آثار اسلامی، ص342-343.</ref> | ام کلثوم و دو خواهر دیگرش، رقیه و زینب، در [[قبرستان بقیع]] نزدیک به هم دفن شدهاند. پیشتر قبهای به نام «[[قبة بنات الرسول]]» بر بالای قبرشان بوده؛ اما اکنون این قبرها هیچ نشانهای ندارند.<ref>آثار اسلامی، ص342-343.</ref> | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== |
ویرایش