پرش به محتوا

صفا و مروه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - '</ref>' به '</ref> '
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>' به '</ref> ')
خط ۲۹: خط ۲۹:
==صفا و مروه در لغت==
==صفا و مروه در لغت==


«صفا» در لغت به معنای سنگ سخت و صافی است که با خاک و شن مخلوط نباشد. [[مبرد]] گفته است: صفا سنگی را گویند که گل و خاک در آن نباشد.<ref>مجمع‌البیان، ج١، ص4٣٨.</ref> و [[طریحی]] در [[مجمع‌البحرین]] گوید: صفا اگر مفرد آورده شود به معنای سنگ، و اگر بصورت جمع استعمال شود به معنای سنگ نرم است.
«صفا» در لغت به معنای سنگ سخت و صافی است که با خاک و شن مخلوط نباشد. [[مبرد]] گفته است: صفا سنگی را گویند که گل و خاک در آن نباشد.<ref>مجمع‌البیان، ج١، ص4٣٨.</ref> و [[طریحی]] در [[مجمع‌البحرین]] گوید: صفا اگر مفرد آورده شود به معنای سنگ، و اگر بصورت جمع استعمال شود به معنای سنگ نرم است.


[[ابوالفضل میبدی|صاحب تفسیر کشف‌الاسرار]] نیز می‌نویسد: صفا سنگ سپید سخت باشد؛ یعنی صافی که در آن هیچ خلطی از خاک و گل و غیر آن نباشد. مروه سنگی باشد سیاه و سست و نرم که زود شکسته شود. طریحی درباره مروه نیز گفته است: «المَرْو»، سنگ سفید برق‌دار<ref>تفسیر کشف‌الاسرار، ج١، ص4٢5.</ref> را گویند که با آن آتش روشن می‌کنند، مفرد آن «مَرْوَه» است و بدین سان «مروه» را در [[مکه]]، مروه نامیده‌اند.<ref>مجمع‌البحرین، ج٢، ص١٩4.</ref>  
[[ابوالفضل میبدی|صاحب تفسیر کشف‌الاسرار]] نیز می‌نویسد: صفا سنگ سپید سخت باشد؛ یعنی صافی که در آن هیچ خلطی از خاک و گل و غیر آن نباشد. مروه سنگی باشد سیاه و سست و نرم که زود شکسته شود. طریحی درباره مروه نیز گفته است: «المَرْو»، سنگ سفید برق‌دار<ref>تفسیر کشف‌الاسرار، ج١، ص4٢5.</ref> را گویند که با آن آتش روشن می‌کنند، مفرد آن «مَرْوَه» است و بدین سان «مروه» را در [[مکه]]، مروه نامیده‌اند.<ref>مجمع‌البحرین، ج٢، ص١٩4.</ref>


در [[لغت‌نامه دهخدا]] به نقل از [[نزهةالقلوب]] نیز آمده است: «گویند که صفا و مروه نام مردی و زنی بوده است که در زمان [[جاهلیت]] در [[خانه کعبه]] [[زنا]] کردند، حق تعالی ایشان را سنگ گردانید.»<ref>لغت‌نامه دهخدا، چاپ دانشگاه تهران، ج٢، ص١٧٠٠.</ref> لیکن این نقل را هیچ یک از منابع روایی و تاریخی تایید نمی‌کند و قبل از این حادثه، و در زمان [[حضرت ابراهیم(ع)]] این دو کوه، به نام‌های صفا و مروه شناخته شده، و نام آنها در کتب تاریخ آمده است.
در [[لغت‌نامه دهخدا]] به نقل از [[نزهةالقلوب]] نیز آمده است: «گویند که صفا و مروه نام مردی و زنی بوده است که در زمان [[جاهلیت]] در [[خانه کعبه]] [[زنا]] کردند، حق تعالی ایشان را سنگ گردانید.»<ref>لغت‌نامه دهخدا، چاپ دانشگاه تهران، ج٢، ص١٧٠٠.</ref> لیکن این نقل را هیچ یک از منابع روایی و تاریخی تایید نمی‌کند و قبل از این حادثه، و در زمان [[حضرت ابراهیم(ع)]] این دو کوه، به نام‌های صفا و مروه شناخته شده، و نام آنها در کتب تاریخ آمده است.


هم‌اکنون مروه، عَلَم برای کوهی است که در ضلع شرقی [[مسجدالحرام]] در محلی به نام [[مسعی]] و با فاصله‌ای حدود ٣٩5 متر رو در روی یکدیگر قرار گرفته است.
هم‌اکنون مروه، عَلَم برای کوهی است که در ضلع شرقی [[مسجدالحرام]] در محلی به نام [[مسعی]] و با فاصله‌ای حدود ٣٩5 متر رو در روی یکدیگر قرار گرفته است.
خط ۴۰: خط ۴۰:


[[پرونده:مروه.jpg|بندانگشتی|نمایی از کوه مروه]]
[[پرونده:مروه.jpg|بندانگشتی|نمایی از کوه مروه]]
پیشینه تاریخی کوه‌های صفا و مروه به قبل از هبوط [[حضرت آدم(ع)]] به زمین می‌رسد. [[امام صادق(ع)]] در رابطه با نام‌گذاری این دو کوه فرموده‌اند: «صفا را صفا نامیدند، بدان جهت که آدمِ برگزیده بر آن فرود آمد، پس برای این کوه نامی از اسم آدم را انتخاب کردند خداوند (عزوجل) می‌فرماید: «ان اللّٰه اصطفی آدم و نوحاً...» و [[حوا]] بر مروه فرود آمد و مروه را مروه نامیدند؛ زیرا زن بر آن فرود آمد پس نامی از مراه برای این کوه برگزیدند.<ref>بحارالانوار، ج٩6، ص4٣.</ref>  
پیشینه تاریخی کوه‌های صفا و مروه به قبل از هبوط [[حضرت آدم(ع)]] به زمین می‌رسد. [[امام صادق(ع)]] در رابطه با نام‌گذاری این دو کوه فرموده‌اند: «صفا را صفا نامیدند، بدان جهت که آدمِ برگزیده بر آن فرود آمد، پس برای این کوه نامی از اسم آدم را انتخاب کردند خداوند (عزوجل) می‌فرماید: «ان اللّٰه اصطفی آدم و نوحاً...» و [[حوا]] بر مروه فرود آمد و مروه را مروه نامیدند؛ زیرا زن بر آن فرود آمد پس نامی از مراه برای این کوه برگزیدند.<ref>بحارالانوار، ج٩6، ص4٣.</ref>


لیکن شهرت این دو کوه از زمان حضرت ابراهیم(ع) به بعد است آنگاه که آن حضرت همراه با‌ [[هاجر]] و [[حضرت اسماعیل|اسماعیل]] به مکه آمده، آنان را در کنار حجر جای داد و خود به [[شام]] بازگشت. [[ابن عباس]] گوید: نخستین کسی که میان صفا و مروه دوید مادر اسماعیل بود.<ref>تاریخ طبری، ج١، ص١٩٣.</ref> و به دنبال هفت مرتبه آمد و شد‌ هاجر بین صفا و مروه، سعی سنّت شد<ref>قصص الانبیاء، ابن کثیر، ج١، ص٢٢4.</ref> و اولین بار ابراهیم خلیل همراه با فرزندش اسماعیل این سنّت الهی را انجام دادند.<ref>تاریخ طبری، ج١، ص١٩٣.</ref>  
لیکن شهرت این دو کوه از زمان حضرت ابراهیم(ع) به بعد است آنگاه که آن حضرت همراه با‌ [[هاجر]] و [[حضرت اسماعیل|اسماعیل]] به مکه آمده، آنان را در کنار حجر جای داد و خود به [[شام]] بازگشت. [[ابن عباس]] گوید: نخستین کسی که میان صفا و مروه دوید مادر اسماعیل بود.<ref>تاریخ طبری، ج١، ص١٩٣.</ref> و به دنبال هفت مرتبه آمد و شد‌ هاجر بین صفا و مروه، سعی سنّت شد<ref>قصص الانبیاء، ابن کثیر، ج١، ص٢٢4.</ref> و اولین بار ابراهیم خلیل همراه با فرزندش اسماعیل این سنّت الهی را انجام دادند.<ref>تاریخ طبری، ج١، ص١٩٣.</ref>


بدنبال ابراهیم، پیامبران دیگر نیز، پس از انجام طواف و خواندن نماز در پشت مقام، به مسعی آمده، سعی صفا و مروه می‌کردند؛ مجاهد گفته است: "[[حضرت موسی|موسی]] برای انجام حج به مکه آمده، گرد خانه خدا طواف کرد و سپس هنگامی که مشغول سعی میان صفا و مروه بود از آسمان آوای سروشی را شنید که می‌گفت: ‌ای بنده من، من همراه توام، و موسی به سجده درافتاد".<ref>اخبار مکه، ج١، 6٨.</ref>  
بدنبال ابراهیم، پیامبران دیگر نیز، پس از انجام طواف و خواندن نماز در پشت مقام، به مسعی آمده، سعی صفا و مروه می‌کردند؛ مجاهد گفته است: "[[حضرت موسی|موسی]] برای انجام حج به مکه آمده، گرد خانه خدا طواف کرد و سپس هنگامی که مشغول سعی میان صفا و مروه بود از آسمان آوای سروشی را شنید که می‌گفت: ‌ای بنده من، من همراه توام، و موسی به سجده درافتاد".<ref>اخبار مکه، ج١، 6٨.</ref>


رفته‌رفته با سیطره بت‌پرستی بر [[حجاز]]، و نفوذ افکار جاهلی در میان مردم، سعی صفا و مروه نیز حالت اصلی خود را از دست داد؛ آن دسته از مشرکان که [[بت منات]] را می‌پرستیدند از آن رو که بت‌های دیگری به نام‌های «[[نهیک]]» و «[[مطعم الطیر|مُطعم الطَّیر]]» در صفا و مروه بود، لذا سعی صفا و مروه را انجام نمی‌دادند و فقط برای بت منات قصد حج می‌کردند و در مراسم حج، سرهای خویش را کنار آن می‌تراشیدند.<ref>اخبار مکه، ج١، ص١٢5.</ref>  
رفته‌رفته با سیطره بت‌پرستی بر [[حجاز]]، و نفوذ افکار جاهلی در میان مردم، سعی صفا و مروه نیز حالت اصلی خود را از دست داد؛ آن دسته از مشرکان که [[بت منات]] را می‌پرستیدند از آن رو که بت‌های دیگری به نام‌های «[[نهیک]]» و «[[مطعم الطیر|مُطعم الطَّیر]]» در صفا و مروه بود، لذا سعی صفا و مروه را انجام نمی‌دادند و فقط برای بت منات قصد حج می‌کردند و در مراسم حج، سرهای خویش را کنار آن می‌تراشیدند.<ref>اخبار مکه، ج١، ص١٢5.</ref>


ابن اسحاق می‌گوید: [[عمرو بن لحی|عمرو بن لحیّ]] بت «نهیک» را بر کوه صفا و بت «مطعم الطیر» را بر روی مروه قرار داده بود.<ref>اخبار مکه، ج١، ص١٢5.</ref> این بت‌ها همچنان بر روی کوه صفا و مروه قرار داشت تا آن گاه که در سال هفتم از هجرت پیامبر بزرگوار اسلام(ص) برای انجام «[[عمرة القضا]]» به مکّه آمدند. امام صادق(ع) فرموده‌اند: رسول خدا(ص) به مشرکان فرمود: تا بت‌ها را از صفا و مروه بردارند و آنان نیز چنین کردند و آن حضرت میان صفا و مروه سعی نمود لیکن پس از آن که طواف رسول‌اللّٰه(ص) پایان یافت، مشرکان بار دیگر آنها را بر روی صفا و مروه نصب کردند. یکی از [[صحابه رسول خدا]](ص) که عمل سعی را انجام نداده بود، نزد آن حضرت آمده اظهار داشت: [[قریش]] بار دیگر بت‌ها را در صفا و مروه نصب کرده و من نیز هنوز سعی را انجام نداده‌ام، سپس این آیه نازل شد: {{قلم رنگ|سبز|﴿ان الصفا و المروة من شعائر اللّٰه فمن حج البیت او اعتمر فلاجناح علیه ان یطّوف بهما و من تطّوع خیراً فانّ اللّٰه شاکرٌ علیم﴾}}؛<ref>[http://lib.eshia.ir/17001/1/24/158 بقره/سوره2، آیه158. ]</ref> به دنبال نزول این آیه و در حالی که بت‌ها را در صفا و مروه نهاده بودند، مسلمانان سعی می‌کردند تا آن‌گاه که پیامبر(ص) حج گزارد و بت‌ها را برداشت.<ref>مجمع‌البیان، ج١، ص٢4٠؛ بحارالانوار، ج٩6، ص٢٣5.</ref>  
ابن اسحاق می‌گوید: [[عمرو بن لحی|عمرو بن لحیّ]] بت «نهیک» را بر کوه صفا و بت «مطعم الطیر» را بر روی مروه قرار داده بود.<ref>اخبار مکه، ج١، ص١٢5.</ref> این بت‌ها همچنان بر روی کوه صفا و مروه قرار داشت تا آن گاه که در سال هفتم از هجرت پیامبر بزرگوار اسلام(ص) برای انجام «[[عمرة القضا]]» به مکّه آمدند. امام صادق(ع) فرموده‌اند: رسول خدا(ص) به مشرکان فرمود: تا بت‌ها را از صفا و مروه بردارند و آنان نیز چنین کردند و آن حضرت میان صفا و مروه سعی نمود لیکن پس از آن که طواف رسول‌اللّٰه(ص) پایان یافت، مشرکان بار دیگر آنها را بر روی صفا و مروه نصب کردند. یکی از [[صحابه رسول خدا]](ص) که عمل سعی را انجام نداده بود، نزد آن حضرت آمده اظهار داشت: [[قریش]] بار دیگر بت‌ها را در صفا و مروه نصب کرده و من نیز هنوز سعی را انجام نداده‌ام، سپس این آیه نازل شد: {{قلم رنگ|سبز|﴿ان الصفا و المروة من شعائر اللّٰه فمن حج البیت او اعتمر فلاجناح علیه ان یطّوف بهما و من تطّوع خیراً فانّ اللّٰه شاکرٌ علیم﴾}}؛<ref>[http://lib.eshia.ir/17001/1/24/158 بقره/سوره2، آیه158. ]</ref> به دنبال نزول این آیه و در حالی که بت‌ها را در صفا و مروه نهاده بودند، مسلمانان سعی می‌کردند تا آن‌گاه که پیامبر(ص) حج گزارد و بت‌ها را برداشت.<ref>مجمع‌البیان، ج١، ص٢4٠؛ بحارالانوار، ج٩6، ص٢٣5.</ref>


==صفا و مروه در قرآن==
==صفا و مروه در قرآن==
خط ۵۴: خط ۵۴:
در قرآن به نام کوه صفا و مروه و سعی بین آن دو کوه تصریح شده و این دو کوه از شعائر الهی دانسته شده است. در آیه 158 [[سوره بقره]] چنین می‌خوانیم:
در قرآن به نام کوه صفا و مروه و سعی بین آن دو کوه تصریح شده و این دو کوه از شعائر الهی دانسته شده است. در آیه 158 [[سوره بقره]] چنین می‌خوانیم:


{{قلم رنگ|سبز|﴿ان الصفا و المروة من شعائر اللّٰه فمن حج البیت او اعتمر فلاجناح علیه ان یطّوف بهما و من تطّوع خیراً فانّ اللّٰه شاکرٌ علیم﴾}}؛<ref>[http://lib.eshia.ir/17001/1/24/158 بقره/سوره2، آیه158. ]</ref> همانا صفا مروه از شعائر و نشانه‌های خداوند است پس هرکس حج خانه خدا و یا [[عمره]] را انجام دهد، گناهی بر او نیست که بر آن دو طواف کند (و سعی صفا و مروه انجام دهد) و هرکس به میل خود نیکی کند بداند خداوند در برابر آن نیکی سپاسگزاری داناست.»
{{قلم رنگ|سبز|﴿ان الصفا و المروة من شعائر اللّٰه فمن حج البیت او اعتمر فلاجناح علیه ان یطّوف بهما و من تطّوع خیراً فانّ اللّٰه شاکرٌ علیم﴾}}؛<ref>[http://lib.eshia.ir/17001/1/24/158 بقره/سوره2، آیه158. ]</ref> همانا صفا مروه از شعائر و نشانه‌های خداوند است پس هرکس حج خانه خدا و یا [[عمره]] را انجام دهد، گناهی بر او نیست که بر آن دو طواف کند (و سعی صفا و مروه انجام دهد) و هرکس به میل خود نیکی کند بداند خداوند در برابر آن نیکی سپاسگزاری داناست.»


می‌توان گفت مفسران شیعه و سنّی در [[شان نزول]] این آیه اتفاق نظر داشته و در ذیل این آیه چنین نوشته‌اند: برخی از یاران پیامبر(ص) گمان می‌کردند با وجود بت‌ها بر روی کوه صفا و مروه، موحّدان باید صحنه را خالی نموده، [[سعی]] را ترک کنند لیکن خداوند با فرستادن [[وحی]]، به آنان آموخت تا حضور خود را در «مسعی» حفظ نموده، رفته‌رفته زمینه را برای نابودی بت و بت‌پرستی فراهم سازند. سرانجام نیز چنین شد و گرچه پیامبر(ص) در سال هفتم هجرت نتوانست بت‌ها را از روی دو کوه صفا و مروه بردارد، لیکن در فتح مکّه آن بت‌شکن سترگ، بت‌ها را برای همیشه برداشت و از آن زمان تاکنون پیروان آئین پاک پیامبر(ص) در موسم حج سعی صفا و مروه را انجام و نغمه توحید سر می‌دهند و این شعار دینی را زنده نگه می‌دارند.
می‌توان گفت مفسران شیعه و سنّی در [[شان نزول]] این آیه اتفاق نظر داشته و در ذیل این آیه چنین نوشته‌اند: برخی از یاران پیامبر(ص) گمان می‌کردند با وجود بت‌ها بر روی کوه صفا و مروه، موحّدان باید صحنه را خالی نموده، [[سعی]] را ترک کنند لیکن خداوند با فرستادن [[وحی]]، به آنان آموخت تا حضور خود را در «مسعی» حفظ نموده، رفته‌رفته زمینه را برای نابودی بت و بت‌پرستی فراهم سازند. سرانجام نیز چنین شد و گرچه پیامبر(ص) در سال هفتم هجرت نتوانست بت‌ها را از روی دو کوه صفا و مروه بردارد، لیکن در فتح مکّه آن بت‌شکن سترگ، بت‌ها را برای همیشه برداشت و از آن زمان تاکنون پیروان آئین پاک پیامبر(ص) در موسم حج سعی صفا و مروه را انجام و نغمه توحید سر می‌دهند و این شعار دینی را زنده نگه می‌دارند.
خط ۶۰: خط ۶۰:
==صفا و مروه در روایات==
==صفا و مروه در روایات==


ابابصیر گفته است از [[امام صادق(ع)]] شنیدم که فرمود: "هیچ قطعه زمینی نزد خداوند از محل سعی دوست داشتنی‌تر نیست؛ زیرا خداوند هر سلطه‌گر ستیزه‌جوئی را در آن، خوار و ذلیل می‌نماید".<ref>بحار، ج٩6، ص٢٣5.</ref>  
ابابصیر گفته است از [[امام صادق(ع)]] شنیدم که فرمود: "هیچ قطعه زمینی نزد خداوند از محل سعی دوست داشتنی‌تر نیست؛ زیرا خداوند هر سلطه‌گر ستیزه‌جوئی را در آن، خوار و ذلیل می‌نماید".<ref>بحار، ج٩6، ص٢٣5.</ref>


[[معاویة بن عمار]] نیز گفته است: امام صادق(ع) فرمود: "هیچ پرستش‌گاهی نزد خداوند تبارک و تعالی محبوبتر از مکان سعی نیست، زیرا که خداوند در این مکان هر ستمکار گردنکشی را حقیر و زبون می‌کند".<ref>بحار، ج٩6، ص٢٣4.</ref>  
[[معاویة بن عمار]] نیز گفته است: امام صادق(ع) فرمود: "هیچ پرستش‌گاهی نزد خداوند تبارک و تعالی محبوبتر از مکان سعی نیست، زیرا که خداوند در این مکان هر ستمکار گردنکشی را حقیر و زبون می‌کند".<ref>بحار، ج٩6، ص٢٣4.</ref>


آنان که مخلصانه در مسعی قدم می‌گذارند، بهره‌های معنوی فراوانی نصیبشان خواهد شد. پیامبر(ص) به مردی از [[انصار]] فرمود: آنگاه که میان صفا و مروه سعی کنی، نزد خداوند پاداش آن که پیاده از شهرش به مکه آمده، و نیز پاداش آن کس که هفتاد بنده مؤمن را آزاد کرده، خواهی یافت.<ref>بحار، ج٩6، ص٢٣6.</ref>  
آنان که مخلصانه در مسعی قدم می‌گذارند، بهره‌های معنوی فراوانی نصیبشان خواهد شد. پیامبر(ص) به مردی از [[انصار]] فرمود: آنگاه که میان صفا و مروه سعی کنی، نزد خداوند پاداش آن که پیاده از شهرش به مکه آمده، و نیز پاداش آن کس که هفتاد بنده مؤمن را آزاد کرده، خواهی یافت.<ref>بحار، ج٩6، ص٢٣6.</ref>


امام سجّاد(ع) نیز فرمود: "ملائکه سعی‌کنندگان میان صفا و مروه را [[شفاعت]] کنند، شفاعتی که مورد قبول قرار می‌گیرد".<ref>الفقیه، ج٢، ص١٣5.</ref>  
امام سجّاد(ع) نیز فرمود: "ملائکه سعی‌کنندگان میان صفا و مروه را [[شفاعت]] کنند، شفاعتی که مورد قبول قرار می‌گیرد".<ref>الفقیه، ج٢، ص١٣5.</ref>


==موقعیت جغرافیایی==
==موقعیت جغرافیایی==
خط ۷۴: خط ۷۴:
مروه نیز نام کوه کوچکی با سنگ‌های سفید است. این کوه در سمت شمال‌شرقی کعبه و به فاصله 300متری آن قرار دارد. این کوه هم‌جوار کوه «قعیقعان» است و نقطه پایان سعی به شمار می‌آید.
مروه نیز نام کوه کوچکی با سنگ‌های سفید است. این کوه در سمت شمال‌شرقی کعبه و به فاصله 300متری آن قرار دارد. این کوه هم‌جوار کوه «قعیقعان» است و نقطه پایان سعی به شمار می‌آید.


به فاصله میان دو کوه صفا و مروه "مسعی" گفته می‌شود. فاصله صفا تا مروه هفتصد و شصت و شش و نیم (766/5) ذراع است که مساحت هفت بار آمد و شد میان آن دو، پنج هزار و سیصد و شصت و پنج و نیم (5،365/5) ذراع است.<ref>اخبار مکه، ج٢، ص١١٩.</ref>  
به فاصله میان دو کوه صفا و مروه "مسعی" گفته می‌شود. فاصله صفا تا مروه هفتصد و شصت و شش و نیم (766/5) ذراع است که مساحت هفت بار آمد و شد میان آن دو، پنج هزار و سیصد و شصت و پنج و نیم (5،365/5) ذراع است.<ref>اخبار مکه، ج٢، ص١١٩.</ref>


به گفته ازرقی: فاصله میان [[حجرالاسود]] تا صفا دویست و شصت و دو ذراع و هیجده انگشت است، و فاصله میان [[مقام ابراهیم]](ع) تا آن در مسجد که از آن، برای رفتن به صفا بیرون می‌روند یکصد و شصت و چهار و نیم ذراع است و فاصله میان آن در تا وسط صفا، یکصد و دوازده و نیم ذراع است.
به گفته ازرقی: فاصله میان [[حجرالاسود]] تا صفا دویست و شصت و دو ذراع و هیجده انگشت است، و فاصله میان [[مقام ابراهیم]](ع) تا آن در مسجد که از آن، برای رفتن به صفا بیرون می‌روند یکصد و شصت و چهار و نیم ذراع است و فاصله میان آن در تا وسط صفا، یکصد و دوازده و نیم ذراع است.
خط ۸۰: خط ۸۰:
هم‌اکنون مسعی بصورت سالن سرپوشیده‌ای به طول ٣٩4/5 متر و عرض ٢٠ متر به شکل زیبایی در دو طبقه ساخته شده که ارتفاع طبقه اوّل «١٢ متر» و ارتفاع طبقه دوم «٩ متر» می‌باشد، روی پشت بام آن نیز دیواره‌ای گذاشته‌اند و برخی از اهل سنت آنجا سعی می‌کنند. در میانه مسعی نیز دو راه باریک ساخته‌اند که هر یک با دیواره کوتاهی از یکدیگر جدا شده، که افراد معذور روی چرخ نشسته و در داخل آن که یکی به طرف صفا و دیگری بطرف مروه است آنها را حرکت داده، سعی کنند.
هم‌اکنون مسعی بصورت سالن سرپوشیده‌ای به طول ٣٩4/5 متر و عرض ٢٠ متر به شکل زیبایی در دو طبقه ساخته شده که ارتفاع طبقه اوّل «١٢ متر» و ارتفاع طبقه دوم «٩ متر» می‌باشد، روی پشت بام آن نیز دیواره‌ای گذاشته‌اند و برخی از اهل سنت آنجا سعی می‌کنند. در میانه مسعی نیز دو راه باریک ساخته‌اند که هر یک با دیواره کوتاهی از یکدیگر جدا شده، که افراد معذور روی چرخ نشسته و در داخل آن که یکی به طرف صفا و دیگری بطرف مروه است آنها را حرکت داده، سعی کنند.


مسعی حدود ١6 درب دارد که تمامی آنها در سمت شرقی مسجدالحرام قرار گرفته است. علاوه بر پله‌های عادی، پله‌های برقی نیز گذاشته‌اند که به وسیله آن، حجاج به طبقه فوقانی منتقل می‌شوند. در طبقه دوّم نیز حجاج می‌توانند از دو دربی که به بیرون حرم راه دارد، خارج شوند. برای پیشگیری از خطرات احتمالی سیل، در زیر مسعی، کانالی به عرض «5 متر» و ارتفاع «4/6 متر» احداث گردیده که آب را به سمت بیرون هدایت نموده، مانع ایجاد خرابی در مسعی می‌شود.<ref>فی خدمة ضیوف الرحمان، ص6٨.</ref>  
مسعی حدود ١6 درب دارد که تمامی آنها در سمت شرقی مسجدالحرام قرار گرفته است. علاوه بر پله‌های عادی، پله‌های برقی نیز گذاشته‌اند که به وسیله آن، حجاج به طبقه فوقانی منتقل می‌شوند. در طبقه دوّم نیز حجاج می‌توانند از دو دربی که به بیرون حرم راه دارد، خارج شوند. برای پیشگیری از خطرات احتمالی سیل، در زیر مسعی، کانالی به عرض «5 متر» و ارتفاع «4/6 متر» احداث گردیده که آب را به سمت بیرون هدایت نموده، مانع ایجاد خرابی در مسعی می‌شود.<ref>فی خدمة ضیوف الرحمان، ص6٨.</ref>


==حکم فقهی سعی==
==حکم فقهی سعی==
سعی، بین صفا و مروه رکنی از [[ارکان حج]] است، اگر حاجیان عمداً آن را ترک کنند حج آنان باطل می‌باشد.
سعی، بین صفا و مروه رکنی از [[ارکان حج]] است، اگر حاجیان عمداً آن را ترک کنند حج آنان باطل می‌باشد.


[[ابوجعفر محمد بن علی طوسی|ابن حمزه]] می‌نویسد: «من ترک السعی متعمداً بطل حجّه»؛ آن کس که سعی را عمداً انجام ندهد حج وی باطل است، و اگر سهواً آن را ترک کند در صورتی که در مکه به یاد آورد، باید سعی کند، و اگر پس از خروج از مکه متوجه شود، در صورتی که می‌تواند برگردد، باید مراجعت نموده سعی کند، و اگر توان بازگشت ندارد به دیگری نیابت دهد تا از طرف او سعی را انجام دهد.<ref>الوسیله، سلسلة الینابیع الفقهیه، ج٨، ص4٣٧.</ref>  
[[ابوجعفر محمد بن علی طوسی|ابن حمزه]] می‌نویسد: «من ترک السعی متعمداً بطل حجّه»؛ آن کس که سعی را عمداً انجام ندهد حج وی باطل است، و اگر سهواً آن را ترک کند در صورتی که در مکه به یاد آورد، باید سعی کند، و اگر پس از خروج از مکه متوجه شود، در صورتی که می‌تواند برگردد، باید مراجعت نموده سعی کند، و اگر توان بازگشت ندارد به دیگری نیابت دهد تا از طرف او سعی را انجام دهد.<ref>الوسیله، سلسلة الینابیع الفقهیه، ج٨، ص4٣٧.</ref>


[[ابن ادریس حلی]] می‌گوید: سعی بین صفا و مروه رکنی از ارکان حج است، پس کسی که آن را عمداً ترک کند، حجّی برای او نیست.<ref>سرائر، ینابیع الفقهیه، ج٨، ص5٣٧.</ref>  
[[ابن ادریس حلی]] می‌گوید: سعی بین صفا و مروه رکنی از ارکان حج است، پس کسی که آن را عمداً ترک کند، حجّی برای او نیست.<ref>سرائر، ینابیع الفقهیه، ج٨، ص5٣٧.</ref>


[[ابی‌الصّلاح حلبی]] در الکافی،<ref>ینابیع الفقهیه، ج٧، ص١46.</ref> [[علاءالدین حلبی]] در «[[اشارة السبق الی معرفة الحق]]»،<ref>ینابیع الفقهیه، ج٧، ص6٠٧.</ref> [[محقق حلی]] در «[[شرایع]]» و «[[مختصر النافع]]»،<ref>ینابیع الفقهیه، ج٧، ص6٧٨.</ref> [[علامه حلی]] در «[[قواعد الاحکام]]»،<ref>ینابیع الفقهیه، ج٧، ص٧5٢.</ref> [[شهید اول]] در «[[اللمعة الدمشقیه]]»<ref>ینابیع الفقهیه، ج٧، ص٧٨5.</ref> و تعداد بسیاری از فقهای بزرگ شیعه، سعی را رکن حج دانسته‌اند. [[شیخ طوسی]] نیز در [[النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی|نهایه]] سعی صفا و مروه را امری واجب دانسته که ترک عمدی آن موجب بطلان حج است.<ref>ینابیع الفقهیه، ج٧، ص١٩٣.</ref>  
[[ابی‌الصّلاح حلبی]] در الکافی،<ref>ینابیع الفقهیه، ج٧، ص١46.</ref> [[علاءالدین حلبی]] در «[[اشارة السبق الی معرفة الحق]]»،<ref>ینابیع الفقهیه، ج٧، ص6٠٧.</ref> [[محقق حلی]] در «[[شرایع]]» و «[[مختصر النافع]]»،<ref>ینابیع الفقهیه، ج٧، ص6٧٨.</ref> [[علامه حلی]] در «[[قواعد الاحکام]]»،<ref>ینابیع الفقهیه، ج٧، ص٧5٢.</ref> [[شهید اول]] در «[[اللمعة الدمشقیه]]»<ref>ینابیع الفقهیه، ج٧، ص٧٨5.</ref> و تعداد بسیاری از فقهای بزرگ شیعه، سعی را رکن حج دانسته‌اند. [[شیخ طوسی]] نیز در [[النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی|نهایه]] سعی صفا و مروه را امری واجب دانسته که ترک عمدی آن موجب بطلان حج است.<ref>ینابیع الفقهیه، ج٧، ص١٩٣.</ref>


بیشتر فقهای اهل سنت نیز، سعی را رکن حج می‌دانند؛ سعی نزد شافعی‌ها رکنی از ارکان حج است، و مشهور در [[مذهب مالکی]] نیز این چنین است و بسیاری از [[حنابله]] نیز بر همین عقیده‌اند. لیکن حنفی‌ها سعی را، رکن ندانسته،<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج١، ص٧١.</ref> بلکه آن را واجب می‌دانند.<ref>هدایة السالک، ص٨٨5.</ref>  
بیشتر فقهای اهل سنت نیز، سعی را رکن حج می‌دانند؛ سعی نزد شافعی‌ها رکنی از ارکان حج است، و مشهور در [[مذهب مالکی]] نیز این چنین است و بسیاری از [[حنابله]] نیز بر همین عقیده‌اند. لیکن حنفی‌ها سعی را، رکن ندانسته،<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج١، ص٧١.</ref> بلکه آن را واجب می‌دانند.<ref>هدایة السالک، ص٨٨5.</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}