ذات عرق: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
Abbassehati (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Abbassehati (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
ذات | ذات عرق نام مکاني است بين [[نجد]] و [[حجاز]] در [[شبه جزيره عربستان|عربستان]]<ref>معجم البلدان، ج4، ص107.</ref> و در فاصله 100 کيلومتري<ref>اخبار مکه، الفاکهی, ج5، ص106؛ پاورقي3.</ref> شمال شرقي [[مکه]]<ref>معالم المکه التاريخيه، ص160.</ref> است. و بخشی از وادی عقیق است. که کاروان حج عراقي از آن جا میقات میبستند.<ref>الاماکن، ص162.</ref>. | ||
==موقعیت== | ==موقعیت== | ||
ذات عرق نام مکاني است بين [[نجد]] و [[حجاز]] در [[شبه جزيره عربستان|عربستان]]<ref>معجم البلدان، ج4، ص107.</ref> و در فاصله 100 کيلومتري<ref>اخبار مکه، الفاکهی, ج5، ص106؛ پاورقي3.</ref> شمال شرقي [[مکه]]<ref>معالم المکه التاريخيه، ص160.</ref> است. | ذات عرق نام مکاني است بين [[نجد]] و [[حجاز]] در [[شبه جزيره عربستان|عربستان]]<ref>معجم البلدان، ج4، ص107.</ref> و در فاصله 100 کيلومتري<ref>اخبار مکه، الفاکهی, ج5، ص106؛ پاورقي3.</ref> شمال شرقي [[مکه]]<ref>معالم المکه التاريخيه، ص160.</ref> است. | ||
ذات عرق بخشی از منطقه [[عقيق]] است. <ref>معجم البلدان، ج4، ص107-108.</ref> | |||
==علت نامگزاری== | |||
اين مکان پيش از اسلام به عرق شهره بود و پس از آن ذات عرق نام گرفت. <ref>تاج العروس، ج13، ص325.</ref> | |||
* عرق اصطلاحي براي کوههاي کوچک است و اطلاق آن بر اين منطقه به جهت واقع شدن کوهي کوچک در آن است.<ref>معجم البلدان،ج4، ص107.</ref>. | |||
* برخي از منابع فقهي علت شهره بودن منطقه به ذات عرق را بهره کم کوه از آب ذکر کردهاند.<ref>مستند الشيعه، ج11، ص167.</ref>. | |||
* برخي نيز آن را نام قريهاي که در گذر زمان از بين رفته است ذکر کردهاند.<ref>منتهي المطلب، ج10، ص190.</ref>. | |||
==میقات حج== | |||
روايتهايي<ref>سنن أبي داود،ج 1، ص391؛ السنن النسائي، ج5، ص125؛ سنن الکبري، البيهقي، ج5، ص27-28.</ref>،<ref>صحيح مسلم، ج2، ص7؛ سنن ابن ماجة،ج2، ص972 -973؛ مسند أحمد، ج3، ص333.</ref>، <ref>مسند الشافعيّ، ص114؛ السنن الکبري، البيهقي، ج5، ص27-28.</ref> <ref>سنن أبي داود، ج1، ص392؛ سنن الدار قطني، ج2، ص236؛ السنن الکبري، بيهقي، ج5، ص28.</ref> که از پيامبر نقل شده نشان از [[ميقات]] قرارداده شدن ذات عرق براي عراقيان به دست پيامبر دارند.<ref>المغني، اين قدامه، ج3، ص206-207.</ref> | |||
===نظر اهل سنت=== | |||
* برخي<ref>الام، ج2، ص150.</ref>،<ref>ارشاد الساري، ج3، ص102.</ref>،<ref>عمده القاري، ج9، ص145.</ref> معتقدند پيامبر براي عراقيها ميقاتي تعيين نکرده بود چرا که اسلام در بین آنها نفوذ نکرده بود. و در دوره هاي بعدي با استفاده از قياس، عنوان ميقات اهل عراق تعيين شد. | |||
فقيهان شيعي و اهل سنت بر تعيين عقيق که خود شامل سه منطقه مسلخ، غمره و ذات عرق است به عنوان ميقات شرقيان | * برخي تعيين آن را به دست مردم<ref>فتح العزيز، ج7، ص80.</ref> | ||
* گروهي آن را به وسيله عمر بن خطاب خليفه دوم ميدانند.<ref>الام، ج2، ص150.</ref>.<ref>صحيح البخاري، ج2، ص143.</ref> | |||
==بقیه== | |||
فقيهان شيعي و اهل سنت بر تعيين عقيق که خود شامل سه منطقه مسلخ، غمره و ذات عرق است به عنوان ميقات شرقيان متفقاند و اهل سنت به اجماع محل احرام بستن را در ذات عرق مي دانند<ref>نک: المغني، ابن قدامه، ج3، ص206-207؛ جواهر الکلام، ج18، ص105.</ref>.شيعيان با توجه به روايت¬هاي منسوب به امامان عليهم السلام به چند گروه تقسيم شده اند: | |||
بسياري از علماي شيعي با استناد به قول مشهور، احرام در سه بخش عقيق را جايز دانسته<ref>مختلف الشيعه، ج4، ص40 ؛ الحدائق الناضره، ج14، ص438؛ رياض المسائل، ج6، ص11.</ref> و برخي از آنها مدعي اجماع عالمان شيعي بر اين مطلب شده اند<ref>جواهر الکلام، ج18، ص105؛ الخلاف، ج2، ص283؛ الناصريات، ص308.</ref>. علامه حلي ذات عرق را نزديکترين ميقات به مکه دانسته است. <ref>تذکره الفقهاء، ج1، ص170.</ref> | بسياري از علماي شيعي با استناد به قول مشهور، احرام در سه بخش عقيق را جايز دانسته<ref>مختلف الشيعه، ج4، ص40 ؛ الحدائق الناضره، ج14، ص438؛ رياض المسائل، ج6، ص11.</ref> و برخي از آنها مدعي اجماع عالمان شيعي بر اين مطلب شده اند<ref>جواهر الکلام، ج18، ص105؛ الخلاف، ج2، ص283؛ الناصريات، ص308.</ref>. علامه حلي ذات عرق را نزديکترين ميقات به مکه دانسته است. <ref>تذکره الفقهاء، ج1، ص170.</ref> | ||
شيخ صدوق<ref>الکافی، ج4، ص319؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص56.</ref> و پدرش<ref>مختلف الشيعه، ج4، ص40؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص56.</ref>، و نيز شيخ طوسي<ref>النهايه في مجرد الفقه و الفتاوي، ص210؛ المبسوط في الفقه الاماميه، ج1،ص 312.</ref> احرام از ذات عرق را مجاز نمي دانند و تأخير احرام تا آن جا را تنها در صورت ترس از مخالفان و يا بيماري مجاز مي شمارند که اين قول بعدها مورد پذيرش شهيد و برخي از متأخران نيز واقع شد<ref>مستند الشيعه، ج11، ص171.</ref>.مبناي اين نظريه روايتي از امام صادق (ع) است که نقطه پایانی عقیق را برید اوطاس و غمره دانسته است، بنابر این ذات عرق جزو عقیق نخواهد بود. <ref>الکافی، ج4، ص319-321؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص56.</ref> علامه حلي و مشهور اين رأي را نپذيرفته و با استناد به رواياتي از امام صادق (ع) احرام از ذات عرق را جائز دانسته است. <ref>نک: مختلف الشيعه، ج4، ص40.</ref> | شيخ صدوق<ref>الکافی، ج4، ص319؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص56.</ref> و پدرش<ref>مختلف الشيعه، ج4، ص40؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص56.</ref>، و نيز شيخ طوسي<ref>النهايه في مجرد الفقه و الفتاوي، ص210؛ المبسوط في الفقه الاماميه، ج1،ص 312.</ref> احرام از ذات عرق را مجاز نمي دانند و تأخير احرام تا آن جا را تنها در صورت ترس از مخالفان و يا بيماري مجاز مي شمارند که اين قول بعدها مورد پذيرش شهيد و برخي از متأخران نيز واقع شد<ref>مستند الشيعه، ج11، ص171.</ref>.مبناي اين نظريه روايتي از امام صادق (ع) است که نقطه پایانی عقیق را برید اوطاس و غمره دانسته است، بنابر این ذات عرق جزو عقیق نخواهد بود. <ref>الکافی، ج4، ص319-321؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص56.</ref> علامه حلي و مشهور اين رأي را نپذيرفته و با استناد به رواياتي از امام صادق (ع) احرام از ذات عرق را جائز دانسته است. <ref>نک: مختلف الشيعه، ج4، ص40.</ref> |