|
|
خط ۹: |
خط ۹: |
| * برخي نيز آن را نام قريهاي که در گذر زمان از بين رفته است ذکر کردهاند.<ref>منتهي المطلب، ج10، ص190.</ref>. | | * برخي نيز آن را نام قريهاي که در گذر زمان از بين رفته است ذکر کردهاند.<ref>منتهي المطلب، ج10، ص190.</ref>. |
| ==میقات حج== | | ==میقات حج== |
| روايتهايي<ref>سنن أبي داود،ج 1، ص391؛ السنن النسائي، ج5، ص125؛ سنن الکبري، البيهقي، ج5، ص27-28.</ref>،<ref>صحيح مسلم، ج2، ص7؛ سنن ابن ماجة،ج2، ص972 -973؛ مسند أحمد، ج3، ص333.</ref>، <ref>مسند الشافعيّ، ص114؛ السنن الکبري، البيهقي، ج5، ص27-28.</ref> <ref>سنن أبي داود، ج1، ص392؛ سنن الدار قطني، ج2، ص236؛ السنن الکبري، بيهقي، ج5، ص28.</ref> که از پيامبر نقل شده نشان از [[ميقات]] قرارداده شدن ذات عرق براي عراقيان به دست پيامبر دارند.<ref>المغني، اين قدامه، ج3، ص206-207.</ref> | | روايتهايي<ref>سنن أبي داود،ج 1، ص391؛ السنن النسائي، ج5، ص125؛ سنن الکبري، البيهقي، ج5، ص27-28.</ref> که از پيامبر<ref>سنن أبي داود، ج1، ص392؛ سنن الدار قطني، ج2، ص236؛ السنن الکبري، بيهقي، ج5، ص28.</ref> نقل شده نشان از [[ميقات]]<ref>مسند الشافعيّ، ص114؛ السنن الکبري، البيهقي، ج5، ص27-28.</ref> قرارداده شدن ذات عرق براي عراقيان<ref>صحيح مسلم، ج2، ص7؛ سنن ابن ماجة،ج2، ص972 -973؛ مسند أحمد، ج3، ص333.</ref> به دست پيامبر دارند.<ref>المغني، اين قدامه، ج3، ص206-207.</ref> |
| ===نظر اهل سنت===
| | ولی برخي<ref>الام، ج2، ص150.</ref>،<ref>ارشاد الساري، ج3، ص102.</ref>،<ref>عمده القاري، ج9، ص145.</ref> معتقدند پيامبر براي عراقيها ميقاتي تعيين نکرده چرا که اسلام در بین آنها نفوذ نکرده بود. و در دوره هاي بعدي با استفاده از قياس، عنوان ميقات اهل عراق تعيين شد. برخي تعيين آن را به دست مردم<ref>فتح العزيز، ج7، ص80.</ref> و گروهي آن را به وسيله عمر بن خطاب خليفه دوم ميدانند.<ref>الام، ج2، ص150.</ref>.<ref>صحيح البخاري، ج2، ص143.</ref> |
| * برخي<ref>الام، ج2، ص150.</ref>،<ref>ارشاد الساري، ج3، ص102.</ref>،<ref>عمده القاري، ج9، ص145.</ref> معتقدند پيامبر براي عراقيها ميقاتي تعيين نکرده بود چرا که اسلام در بین آنها نفوذ نکرده بود. و در دوره هاي بعدي با استفاده از قياس، عنوان ميقات اهل عراق تعيين شد.
| | فقيهان شيعي و اهل سنت بر تعيين عقيق که خود شامل سه منطقه مسلخ، غمره و ذات عرق است به عنوان ميقات شرقيان متفقاند و [[اهل سنت]] به اجماع محل [[احرام]] بستن را در ذات عرق ميدانند<ref>نک: المغني، ابن قدامه، ج3، ص206-207؛ جواهر الکلام، ج18، ص105.</ref>. |
| * برخي تعيين آن را به دست مردم<ref>فتح العزيز، ج7، ص80.</ref>
| | ==رویدادها== |
| * گروهي آن را به وسيله عمر بن خطاب خليفه دوم ميدانند.<ref>الام، ج2، ص150.</ref>.<ref>صحيح البخاري، ج2، ص143.</ref>
| | * توقف پيمان شکنان با حضرت علي (ع) بعد از تجهيز سپاه در مسير بصره در ذات عرق است که به «يوم النحيب» مشهور شده است. <ref>بحار الانوار، ج32، ص145.</ref> |
| ==بقیه==
| | * ذات عرق يکي از منزلگاههايي است که امام حسين (ع) در سفر به کربلا در آن توقف کردند. ايشان در آنجا با بشر بن غالب که از عراق به مکه باز مي گشت ديدار و از وضع کوفه جويا شد و وي جمله مشهور: دلهايشان با شما و شمشيرهايشان با امويان است، را در جواب ايشان گفت. <ref>عوالم العلوم، ص217.</ref> |
| فقيهان شيعي و اهل سنت بر تعيين عقيق که خود شامل سه منطقه مسلخ، غمره و ذات عرق است به عنوان ميقات شرقيان متفقاند و اهل سنت به اجماع محل احرام بستن را در ذات عرق مي دانند<ref>نک: المغني، ابن قدامه، ج3، ص206-207؛ جواهر الکلام، ج18، ص105.</ref>.شيعيان با توجه به روايت¬هاي منسوب به امامان عليهم السلام به چند گروه تقسيم شده اند: | | * در گزارشي ديگر مختار بن ابي عبيد ثقفي در سال 65 هجري براي نجات محمد حنفيه و گروهي از بني هاشم از زندان عبدالله بن زبير نيروهايي در چند گروه به مکه فرستاد که برخي از اين گروهها در ذات عرق به هم ملحق شدند<ref>اتحاف الوري، ج2، ص78.</ref>. |
| بسياري از علماي شيعي با استناد به قول مشهور، احرام در سه بخش عقيق را جايز دانسته<ref>مختلف الشيعه، ج4، ص40 ؛ الحدائق الناضره، ج14، ص438؛ رياض المسائل، ج6، ص11.</ref> و برخي از آنها مدعي اجماع عالمان شيعي بر اين مطلب شده اند<ref>جواهر الکلام، ج18، ص105؛ الخلاف، ج2، ص283؛ الناصريات، ص308.</ref>. علامه حلي ذات عرق را نزديکترين ميقات به مکه دانسته است. <ref>تذکره الفقهاء، ج1، ص170.</ref>
| |
| شيخ صدوق<ref>الکافی، ج4، ص319؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص56.</ref> و پدرش<ref>مختلف الشيعه، ج4، ص40؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص56.</ref>، و نيز شيخ طوسي<ref>النهايه في مجرد الفقه و الفتاوي، ص210؛ المبسوط في الفقه الاماميه، ج1،ص 312.</ref> احرام از ذات عرق را مجاز نمي دانند و تأخير احرام تا آن جا را تنها در صورت ترس از مخالفان و يا بيماري مجاز مي شمارند که اين قول بعدها مورد پذيرش شهيد و برخي از متأخران نيز واقع شد<ref>مستند الشيعه، ج11، ص171.</ref>.مبناي اين نظريه روايتي از امام صادق (ع) است که نقطه پایانی عقیق را برید اوطاس و غمره دانسته است، بنابر این ذات عرق جزو عقیق نخواهد بود. <ref>الکافی، ج4، ص319-321؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص56.</ref> علامه حلي و مشهور اين رأي را نپذيرفته و با استناد به رواياتي از امام صادق (ع) احرام از ذات عرق را جائز دانسته است. <ref>نک: مختلف الشيعه، ج4، ص40.</ref>
| |
| امام کاظم عليه السلام در پاسخ به سؤالي تغيير ميقات را به جهت نامساعد بودن شرايط آب و هوايي براي کساني که وارد مدينه شده اند ازمسجد شجره به ذات عرق ممنوع دانستند<ref>تهذيب الاحکام، ج5، ص57.</ref>. فقيهان شيعي ممنوعيت را بعد از رسيدن به ميقات مدنيان دانسته¬اند و قبل از آن احرام بستن از هر کدام از ميقات¬ها را جائز مي دانند. <ref>مختلف الشيعه، ج4، ص44.</ref> در روايتي ديگر هرگاه منزل کسي بعد از ذات العرق به سمت مکه باشد بايد از منزل خود احرام ببندد. <ref>وسائل الشيعه، ج11، ص334.</ref>
| |
| در برخي از روايت¬هاي شيعي ساکنان ذات عرق مانند اهالي حرم مکي به شمارآمده اند و به حکم آيه 192 سوره بقره نمي توانند حج تمتع به جاي آوردند<ref>الکافي، ج4، ص299.</ref>. اين در حاليست که بر اساس پاره اي ديگر از روايات افرادي که حج تمتع به جاي مي آورند حق خروج از حرم را ندارند و اگر ناچار شوند که به مکان¬هايي چون ذات عرق بروند بايد با احرام خارج شده و تلبيه گويان بازگردند<ref>الکافي، ج4، ص441.</ref>.براين اساس ذات عرق خارج از محدوه حرم محسوب مي شود.
| |
| در روايتي ديگر از امام کاظم عليه السلام در باره کسي که بعد از انجام حج تمتع از مکه خارج و به مدينه يا ذات عرق رفته سؤال شده و ايشان با استناد به عمل امام صادق عليه السلام احرام بستن در ذات عرق براي حج تمتع را جائز دانسته اند. با توجه به عدم جواز اين عمل بر مبناي فقه شيعه عمل امام حمل بر تقيه شده است. <ref>الکافي، ج4، ص442.</ref>در مکاتبه¬اي منسوب به امام عصر (عج) شيعيان در صورت ضرورت تقيه مأمور به احرام مخفيانه در ابتداي عقيق و زمزمه کردن تلبيه و پوشيدن لباس و ظاهر کردن احرام و تلبيه در ذات عرق، ميقات اهل سنت، شده اند. <ref>الاحتجاج، ج2، ص485؛ بحار الانوار، ج96، ص126.</ref>
| |
| در ماجراهاي تاريخي صدر اسلام چند بار نام ذات عرق به ميان آمده است. از جمله توقف پيمان شکنان با حضرت علي (ع) بعد از تجهيز سپاه در مسير بصره در ذات عرق است که به «يوم النحيب» مشهور شده است. <ref>بحار الانوار، ج32، ص145.</ref>
| |
| ذات عرق يکي از منزلگاه¬هايي است که امام حسين (ع) در سفر به کربلا در آن توقف کردند. ايشان در آنجا با بشر بن غالب که از عراق به مکه باز مي گشت ديدار و از وضع کوفه جويا شد و وي جمله مشهور: دلهايشان با شما و شمشيرهايشان با امويان است، را در جواب ايشان گفت. <ref>عوالم العلوم، ص217.</ref> در گزارشي ديگر مختار بن ابي عبيد ثقفي در سال 65 هجري براي نجات محمد حنفيه و گروهي از بني هاشم از زندان عبدالله بن زبير نيروهايي در چند گروه به مکه فرستاد که برخي از اين گروه¬ها در ذات عرق به هم ملحق شدند<ref>اتحاف الوري، ج2، ص78.</ref>. | |
| ==پانویس== | | ==پانویس== |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |