آل عجلان
آل عِجلان خاندانی از اشراف حسنی حاکم بر مکه که بیش از هشتاد سال (۷۴۶ -۸۲۹ق.) بر این شهر حکومت کردند. عجلان نوه ابونمی اول است که توانست حاکم شود و پس از وی فرزندانش یکی پس از دیگری به حکومت شهر مکه رسیدند. البته در دورهای عنان بن مغامس حاکم شهر مکه شد که وی پس از مدتی به دست حاکم مصر زندانی شد و حکومت مکه به آل عجلان بازگشت. آخرین حاکم آل عجلان، حسن بن عجلان بود که پس از درگذشت وی، پسرش برکات به حکومت رسید و بدین صورت حکومت به آل برکات منتقل شد.
خاندان عجلان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آنان از نسل عجلان بن رُمَیثَة بن ابی نُمَی بن ابی سعد هستند که نسبشان از طریق ابونُمَی اول محمد بن حسن بن علی، به امام حسن مجتبی(ع) میرسد.
عجلان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
عجلان ملقب به عزالدین[۱] از اشراف مکه با حمایت حاکم یمن در سال۷۴۶ق. پس از پدرش رمیثه حکومت مکه را به دست گرفت. وی که به عدالت و انصاف شهرت داشت، توانست با تدبیر و سیاست، حکومتش را در رقابت با برادران خود و دخالت قدرتهای ممالیک مصر[۲] و حاکمان یمن[۳] نزدیک به ۳۰ سال حفظ کند.[۴]
احمد بن عجلان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
با مرگ عجلان در سال ۷۷۷ق. فرزندان او احمد، علی، محمد، کُبَیش و حسن مدعی حکومت مکه بودند. در این میان، احمد که در زمان حکومت پدرش با او در حکمرانی شریک و مورد حمایتش بود، به قدرت رسید و سلطان مملوکی مصر نیز تأییدش نمود. احمد نیز همانند پدرش سیاستمدار بود و با مردم به عدالت و مدارا رفتار میکرد.[۵] برخی از شجاعت او یاد کردهاند.[۶] احمد با ممالیک مصر روابطی نیکو داشت. از رخدادهای زمان وی کشته شدن حدود ۳۴ نفر از حجگزاران در موسم حج به سبب ازدحام بود.[۷] دستگیری شماری از اشراف، از جمله عِنان بن مُغامِس، از امیران مکه[۸] و در غُل و زنجیرکردن آنها، از دیگر حوادث روزگار وی بود.[۹]
محمد بن احمد[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پس از مرگ احمد در سال ۷۸۸ق. فرزندش محمد، امیر مکه شد و عمویش کُبیش که وصی و سرپرست او بود، بر همه کارها نظارت یافت. محمد بن احمد در موسم حج همان سال با برخورد شیئی آتشین درگذشت. برخی، باطنیان (اسماعیلیان) و عنان بن مغامس را عامل ترور وی دانستهاند.[۱۰] بعضی نیز مرگ او را به سلطان ممالیک منتسب کردهاند که از قدرت یافتن وی نگران بود.[۱۱]
عنان بن مغامس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پس از قتل محمد، عِنان که به نقلی در قتل محمد نقش داشت، حکمرانی مکه را در دست گرفت؛ اما فرزندان عجلان به رهبری کبیش پس از شورش در جده و تصرف آن، وارد مکه شدند. در این میان، ممالیک چَرکَسی مصر سیاست خود را در حمایت از عنان تغییر دادند و فرمان حکمرانی علی بن عجلان را صادر کردند. اما عنان و نیروهایش با آنها درگیر شدند و پس از کشتن کبیش و شماری از یارانش، صلحنامهای تنظیم کرده، حکومت مکه را در دست گرفتند. از آن پس، آل عجلان به وادی فاطمه، از مناطق مر الظهران در ۲۲ کیلومتری شمال مکه، منسوب به فاطمه همسر برکات[۱۲] کوچ کردند.
بازگشت حکومت به آل عجلان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در سال ۷۸۹ق. علی بن عجلان با استفاده از غیبت عنان، حکومت مکه را در دست گرفت. عنان برای تغییر نظر سلطان مصر که مشارکت آل عجلان با آل رمیثه را در حکمرانی مکه میخواست، به مصر رفته بود. هنگام بازگشت عنان از مصر، آل عجلان او را در نبردی شکست دادند و بدینگونه بار دیگر حکومت مکه به خاندان عجلان منتقل شد. اما سال بعد به فرمان حاکم مصر، حکومت مشترک مکه به عنان و علی رسید. این اشتراک زمینه بروز ناآرامی و کشمکش میان دو رقیب را فراهم کرد. در این میان، آل عجلان تلاش کردند تا با ترور عنان در طواف کعبه، حکومت را به تنهایی در دست گیرند؛ اما ناکامی آنان در این نقشه موجب فرار عنان از مکه شد. این درگیریها که بیش از پیش حجاز را ناامن ساخت، حاکم مصر را برآن داشت تا با احضار علی و عنان به مصر، عنان را زندانی و حکومت مکه را به علی واگذارد.[۱۳]
علی بن عجلان که با اشراف رفتاری خشن داشت، در پی هرج و مرج داخلی مکه به سال ۷۹۸ق. کشته شد و جانشین او محمد بن عجلان نیز نتوانست امنیت را برقرار کند. افزایش دامنه ناامنی در مکه و مسیرهای حج باعث شد تا حسن بن عجلان (۷۷۵-۸۲۹ق.)[۱۴] که زندانی ممالیک بود، به عنوان امیر مکه منصوب شود. او در ۲۴ ربیع الاول ۷۹۸ق.[۱۵] بدون درگیری بر مکه چیره شد و با درایت، راهها را امن و اوضاع را آرام کرد و به تقاص خون برادرش، ۴۰ تن از مخالفان را کشت. در دوره او حوادث، فتنهها و درگیریهای گوناگون رخ داد؛ مانند آتشسوزی مسجدالحرام در ۸۰۳ق.، اعزام سپاه ناصر برقوق سلطان مملوکی، خودداری حاکم یمن در۸۱۲ق. از ارسال خوراک به مکه و وقوع قحطی به سال ۸۱۵ق. در سراسر مکه.[۱۶] حسن توانست با درایت خود بر اوضاع مسلط گردد و به تثبیت قدرت سیاسی خاندان عجلان در مکه کمک کند.[۱۷] شریف حسن پس از آرامش اوضاع تا ۸۱۸ق. همراه دو فرزندش، برکات و احمد، بر مکه حکومت کرد.
در این میان، رمیثة بن محمد با فرمان حکمرانی مکه از مصر آمد و حسن بن عجلان را برکنار کرد. چندی بعد، در سال ۸۱۹ق. حسن با فرمان حکمرانی و سپاهی جنگی به مکه هجوم آورد و رمیثه را شکست داد. در ۸۱۹ق. برکات فرزند حسن برای جلب پشتیبانی مصر نزد سلطان آن سرزمین رفت و مراتب ارادت شریف حسن را به او ابلاغ کرد.[۱۸] در ۸۲۴ق. ملک مظفر حاکم یمن در نامهای حکومت شریف حسن و مشارکتش با برکات را تأیید کرد و برای آن دو خلعت سلطانی فرستاد. شریف حسن تا ۸۲۷ق. که سلطان بَرسبای، حاکم ممالیک، حکمرانی مکه را به علی بن عنان تفویض کرد، حاکم مکه بود. چندی بعد هم نظر سلطان تغییر یافت و حسن حکمران مکه شد. حسن بن عجلان در سال ۸۲۸ق. برای دیدار سلطان برسبای به مصر رفت و در همان جا درگذشت.[۱۹]
درباره شخصیت و سخاوت شریف حسن و دامنه قدرت و کیاست او سخنان بسیار گفتهاند و شاعران زمانهاش او را بسیار ستودهاند.[۲۰] از کارهای او، ساختن یک رباط (کاروانسرا، نیز محلی برای عبادت[۲۱]) ویژه زنان و رباطی ویژه مردان در مکه بود.[۲۲]
انتقال حکومت به آل برکات[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پس از وی فرزندش برکات (م.۸۵۹ق.) در سال ۸۲۹ق. به حکمرانی مکه منصوب شد. البته وی در سال ۸۱۰ق. نیز همراه پدرش حکمرانی مشترک مکه را عهدهدار بود. حکمرانی وی تا سال ۸۴۵ ادامه داشت؛ اما پس از آن چند بار عزل و نصب شد تا این که آخرین بار در سال ۸۵۱ق. به حکمرانی مکه منصوب شد. در آن سال، سلطان چقمق وی را به مصر فراخواند و او را بسیار گرامی داشت. وی سپس به مکه بازگشت و تا پایان عمر به سال ۸۵۹ق.[۲۳] امیر مکه بود. برکات بن حسن فردی فاضل بود و شعر نیز میسرود. او را عادل، مدیر، شجاع، و دارای حشمت و وقار خواندهاند.[۲۴] نسل او به آل برکات مشهورند که شماری از آنان از امیران مکه بودند.
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ العقد الثمین، ج۴، ص۸۶؛ خلاصة الکلام، ص۳۱.
- ↑ افادة الانام، ج۳، ص۱۹۹.
- ↑ تاریخ مکه، ج۱، ص۱۵۶-۱۵۸.
- ↑ سمط النجوم، ج۴، ص۲۳۹.
- ↑ شفاء الغرام، ج۲، ص۲۰۶-۲۰۷؛ خلاصة الکلام، ص۳۳.
- ↑ خلاصة الکلام، ص۳۳.
- ↑ خلاصة الکلام، ص۳۴.
- ↑ الاعلام، ج۵، ص۹۰.
- ↑ خلاصة الکلام، ص۳۴.
- ↑ درر الفرائد، ج۱، ص۴۲۰.
- ↑ انباء الغمر، ج۱، ص۲۸۶.
- ↑ المعالم الاثیره، ص۲۵۰.
- ↑ انباء الغمر، ج۱، ص۲۸۶؛ الضوء اللامع، ج۳، ص۲۳۰.
- ↑ الضوء اللامع، ج۳، ص۱۰۳-۱۰۴.
- ↑ الاعلام، ج۲، ص۱۹۸.
- ↑ سمط النجوم، ج۴، ص۲۵۷.
- ↑ خلاصة الکلام، ص۳۷-۳۸.
- ↑ سمط النجوم، ج۴، ص۲۵۷.
- ↑ الاعلام، ج۲، ص۱۹۹.
- ↑ عمدة الطالب، ص۱۵۰؛ سمط النجوم، ج۴، ص۲۶۰-۲۶۳.
- ↑ المواعظ و الاعتبار، ج۴، ص۳۰۲.
- ↑ تاریخ مکه، ج۱، ص۱۷۷-۱۷۹.
- ↑ شذرات الذهب، ج۹، ص۴۳۰.
- ↑ خلاصة الکلام، ص۴۰-۴۳؛ الاعلام، ج۲، ص۴۹.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- الاعلام: الزرکلی (م.۱۳۹۶ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م
- افادة الانام: عبدالله بن محمد الغازی (م.۱۳۶۵ق.)، به کوشش ابن دهیش، مکه، مکتبة الاسدی، ۱۴۳۰ق
- انباء الغمر بأنباء العمر فی التاریخ: ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۶ق
- تاریخ مکه (اتحاف فضلاء الزمن): محمد بن علی الطبری (م.۱۱۷۳ق.)، به کوشش محسن محمد، قاهره، دار الکتاب الجامعی
- خلاصة الکلام فی بیان امراء البلد الحرام: احمد بن زینی دحلان (م.۱۳۰۴ق.)، مصر، المطبعة الخیریه، ۱۳۰۵ق
- الدرر الفرائد: عبدالقادر الجزیری (م.۹۷۷ق.)، به کوشش محمد حسن اسماعیلی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق
- سمط النجوم العوالی: عبدالملک بن حسین العصامی (م.۱۱۱۱ق.)، قاهره، المکتبة السلفیة
- شذرات الذهب: عبدالحی بن العماد الحنبلی (م.۱۰۸۹ق.)، به کوشش الارنؤوط، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۰۶ق
- شفاء الغرام: محمد الفأسی (م.۸۳۲ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه
- الضوء اللامع: شمس الدین السخاوی (م.۹۰۲ق.)، قاهره، دار الکتاب الاسلامی
- العقد الثمین: محمد الفأسی (م.۸۳۲ق)، بیروت، الرساله، ۱۴۰۳ق
- عمدة الطالب: ابن عنبة (م.۸۲۸ق.)، به کوشش محمد حسن، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۰ق
- المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۱ق
- المواعظ و الاعتبار: المقریزی (م.۸۴۵ق.)، به کوشش خلیل المنصور، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.