سید عبدالکریم بن طاووس
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | سید عبدالکریم بن احمد بن محمد طاووس حلی |
نسب | امام حسن(ع) |
زادروز | ۶۴۸ق. |
زادگاه | عراق، کربلا |
خویشان سرشناس | رضیالدین علی بن طاووس |
مذهب | شعیه |
تاریخ درگذشت | ۶۹۳ق. |
محل درگذشت | عراق، کاظمین |
آرامگاه | مقبره آل طاووس در جوار حرم امام علی(ع) یا مسجد کوفه یا جنوب حله |
حج و زیارت | |
نوشتهها | فرحة الغری |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | حسین بن ایاز، محقق حلی، خواجه نصیرالدین طوسی |
شاگردان | ابن داوود، ابن فوطی بغدادی |
سید عبدالکریم بن احمد بن طاووس (۶۴۸-۶۹۳ق)، متولد کربلا، عالم، محدث، نسابه و ادیب شیعی و نویسنده کتاب مشهور «فرحة الغری» است، که آن را درباره تاریخ و جغرافیای محل دفن امام علی(ع) نگاشته است.
پدر او احمد بن طاووس از عالمان شیعه و عموی او علی ابن طاووس، مؤلف کتابهای اقبال و لهوف است. به جز پدر و عمو از استادانی مانند حسین بن ایاز، محقق حلی و خواجه نصیرالدین طوسی بهره برده و شاگردانی مانند ابن داوود (م.۷۱۵ق) و ابن فوطی بغدادی را تربیت کرد. در مدفن او بین نجف، مدینه،مسجد کوفه و حله اختلاف است. مرقدی در جنوب حله منتسب به او است.
تبار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آل طاووس، خاندانی اهل مدینه بودند، که به حله، کوچ کرده و در عراق دارای پایگاه علمی و سیاسی شدند. آنها از سوی پدر به امام حسن(ع) و از سوی مادر به امام سجاد(ع) میرسند؛ زیرا سلیمان بن داوود که در شجره آنها است، از یک سو به حسن مثنی فرزند امام حسن(ع) و از سوی دیگر به امکلثوم دختر امام سجاد(ع) میرسد.
نیای بزرگ این خاندان، سید محمد، مشهور به طاووس، فرزند اسحاق، فرزند حسن، فرزند محمد، فرزند سلیمان، فرزند داوود، فرزند حسن مثنی است. وی به علت زیبایی چهره، طاووس لقب گرفته و تبارش پس از اقامت در عراق، به آل طاووس شهرت یافتند.[۱] وی، عالم و محدث بوده و مقام ریاست سادات علوی را در حله و سورا عهدهدار بود.[۲]
یکی دیگر از بزرگان این خاندان، اسحاق پدر سید محمد طاووس است، که نوه امام حسن(ع) و برادر رضاعی امام صادق(ع) بوده است؛ مادرش فاطمه، که دختر امام حسین(ع) و همسر حسن مثنی است، امام صادق(ع) را شیر داده است. اسحاق را عابد و وارسته خواندهاند. امام صادق(ع)، به مادر وی اعمالی را آموزش داد تا با انجام آنها، فرزندش داوود، از زندانِ منصور عباسی رها شود. این اعمال به «اعمال ام داوود» شهرت یافت.[۳]
بزرگان این خاندان، از دوران اقامت در مدینه و پس از آن در حله، مصر، کربلا و نجف نقیب الاشراف و نقیب النقبا بوده و بر امور سادات و علویان نظارت داشتند.[۱]
پدر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پدر وی، احمد بن موسی (م.۶۷۳ق)، مکنی به ابوالفضائل، فقیه، محدث و مفسر بوده و به فقیه اهل بیت(ع) شهرت یافت. او و برادرش رضیالدین علی بن موسی، هر دو فرزندان سید محمد طاووس و معروف به «ابن طاووس» هستند. هرجا لفظ ابن طاووس، در کتابهای فقه، رجال، حدیث، شعر، ادب و کلام بیاید، مراد احمد بن موسی بوده و هرجا در کتابهای دعا، زیارت، اخبار اهل بیت(ع) و گزارش رخدادهای عاشورا بیاید، مراد رضیالدین علی بن موسی است.[۲] احمد بن موسی پدر سید عبدالکریم، از استادانی مانند نجیبالدین ابننما و سید فخار موسوی بهره برد.[۴] گویا تقسیم احادیث به صحیح، حسن، موثق و ضعیف، برای نخستین بار توسط احمد بن موسی انجام شده و به دست شاگردش علامه حلی گسترش یافته است.[۵]
مادر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
یکی از نیاکان مادری وی، ورام بن ابی فراس، از فرزندان مالک اشتر است. برخی، ورام را جد پدری او دانسته و برخی دیگر رد کردهاند؛ زیرا در این صورت، این خاندان سید نخواهد بود.[یادداشت ۱][۶] «تنبیه الخواطر و نزهة النواظر»، معروف به مجموعه ورام نوشته او است.[۷]
ولادت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سید عبدالکریم بن احمد بن طاووس، در شعبان ۶۴۸ق. در کربلا به دنیا آمده و در حله رشد کرد.[۸]
استادان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
وی، تحصیلات خود را در بغداد و حله گذراند. او را در نیروی حافظه ستودهاند؛ به باور شاگرد او ابن داوود (م.۷۱۵ق)، هر چه وارد ذهن او میشد از یادش نمیرفت. به گفته او، سید عبدالکریم در زمینه خطاطی، پس از ۴۰ روز، از استاد خط بینیاز شد. وی در ۱۱ سالگی حافظ قرآن بود.[۹] برخی از استادان او به این شرحند:
- سید احمد بن موسی بن طاووس، مشهور به فقیه اهل بیت(ع)، پدر وی؛
- سید رضیالدین علی بن طاووس، مشهور به ابن طاووس، مؤلف کتاب اقبال، عموی وی؛
- حسین بن ایاز، از عالمان اهل سنت، که از او ادبیات عرب را فرا گرفت؛[یادداشت ۲][۸]
- محقق حلی؛ که برخی رابطه وی با سید عبدالکریم را فراتر از رابطه استاد و شاگردی دانستهاند.[۱۰]
- خواجه نصیرالدین طوسی؛[۱۱]
- یحیی بن سعید؛
- مفید الدین بن جهم؛
- سید عبدالمجید بن سید فخار موسوی حائری.[۱۲]
مقام علمی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سید عبدالکریم، فقیه[۱۳] و در دانشهای ادبی، مانند نحو و عروض ماهر بود.[۱۴] او علم انساب،[۱۵] به ویژه انساب علویان و خاندانهای علمی را به خوبی شناخته و نقایت علویان را در روزگار خویش بر عهده داشت.[۱۴] سید عبدالکریم را شاعر و ادیب نیز خواندهاند.[۱۵]
شاگردان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برخی از شاگردان او عبارتند از:
- حسن بن علی بن ابیداوود (م.۷۱۵ق)؛ وی با استادش سید عبدالکریم، اختلاف سنی زیادی نداشته، با این وجود از وی بهره میبرد. کتاب او در علم رجال معروف است.[۹]
- ابن فوطی بغدادی، عالم اهل سنت؛[۱۶]
- کمال الدین ابوالحسن علی بن شیخ شرف الدین حسین بن حماد بن ابی الخیر لیثی واسطی؛[۱۷]
- عبدالصمد بن احمد بن عبدالقادر بن ابیالجیش، از مشایخ فاطمه دختر محمد بن احمد بن عبدالله خادم عکبری.[۱۸]
فرزندان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- سید رضی الدین ابوالقاسم علی؛ او با عموی خود سید رضیالدین علی بن طاووس هملقب بوده است.[یادداشت ۳] سید عبدالحمید بن فخار موسوی، اجازهای را برای سید عبدالکریم و فرزند او سیدرضی الدین ابوالقاسم علی، نگاشته است.[یادداشت ۴] او را فاضلی جلیل معرفی کردهاند.
- ابوالفضل محمد بن غیاث الدین؛ که بر پایه نوشته سید عبدالکریم در پشت کتاب الملاحم و الفتن، در سال ۶۷۰ق. در بغداد به دنیا آمده است. درباره اینکه وی از زمره عالمان بوده یا نه، خبری در دست نیست.[۱۹]
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برخی از آثار او به این شرح است:
- الشمل المنظوم فی مصنفی العلوم: شاگرد وی ابن داوود، در رجال خود، تألیف این اثر را بین شیعیان بیسابقه دانسته است. این کتاب، تا کنون یافت نشده است. از عنوان آن پیدا است، فهرستگونهای در دانشهای گوناگون بوده و اطلاعاتی درباره کتابهای عالمان داشته است. آقابزرگ تهرانی از خدا خواسته دیدن این کتاب را روزی او قرار دهد؛[۲۰]
- حاشیه بر دعای سمات: نسخه خطی این اثر در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است؛
- الحواشی علی المجدی: در علم انساب نگاشته شده و مؤلف در نگاشتن آن، از کتاب «البیان و التبین فی المناسب آل ابی طالب»، نوشته «ابیمحمد حسن بن عبدالله طالبی جعفری» بهره برده است. سید حسون براقی، مولف تاریخ کوفه، از این کتاب، در تألیف اثرش استفاده کرده است؛
- کتاب الإجازات: آقابزرگ تهرانی این کتاب را غیر از کتاب الإجازاتی دانسته که عموی او، سید رضیالدین علی بن طاووس نگاشته و نام کامل آن را «الاجازات لکشف طرق المفازات فیما یحصی» معرفی کرده است. به گفته آقابزرگ، مولف ریاض العلماء، تصور کرده این کتاب، تألیف عموی اوست.[۲۱]
فرحة الغری بصرحة الغری[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مشهورترین اثر وی، «فرحة الغری بصرحة الغری» است، که دربارهٔ تاریخ و جغرافیای محل دفن امام علی(ع) است.
نام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برخی، واژه «غری» را در این عنوان به معنای نیکو گرفته، غریِ نخستین را صفت جانشین موصوف عام دانسته و غری دوم را صفت برای بنا دانستهاند. فرجة، به معنای مژدگانی و صرحة، به معنای ساخت خانه و بروز هر چیزی معرفی کردهاند؛ از این رو، برگردان فارسی عنوان را، «مژدگانی هر انسان با حُسن و شرف در ساخت آشکار بنای (بارگاه) جذاب نجف» دانستهاند.[۲۲] غَری، منطقهای است در عراق، در منطقه ظهر الکوفه، که به این نام شهرت داشته و محل دفن شدن پیکر امام علی(ع) است.[۲۳] قاضی نور الله شوشتری، در مجالس المومنین، نام کتاب را «فرحة الغری فی فضل ساکن الغری» معرفی کرده است.[۲۴]
محتوا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سید عبدالکریم، در این کتاب، مستنداتی که مؤید دفن پیکر امام علی(ع) در نجف است را گردآورده است. این کتاب شامل دو مقدمه و پانزده باب است. مقدمه نخست، در بیان این است که مدفن امام علی(ع) در غری قرار داشته و مقدمهٔ دوم، درباره مخفیسازی مرقد وی است. در بابهای نخست تا یازدهم، روایاتی از حضرت محمد(ص) و امامان(ع) از امام علی(ع) تا امام حسن عسکری(ع) گردآمده است. در بابهای دوازدهم تا چهاردهم، مطالبی از زید بن علی، منصور عباسی، رشید عباسی، گروهی از بنیهاشم و شماری از عالمان در این باره ذکر گردیده است. باب پانزدهم به ذکر کراماتی اختصاص یافته که در جوار آستان امام علی(ع) رخ دادهاند.[۲۲] آقابزرگ تهرانی، از نسخهای به خط ملا باقر شوشتری نام برده که باب شانزدهمی به آن افزوده شده است. این باب، شامل نوادر معجزات امام علی(ع) به نقل از کتاب خرایج قطب راوندی است. آقابزرگ، باب شانزدهم را جزء کتاب ندانسته، بلکه ملحقاتی معرفی کرده که به آن افزوده شده است.[۲۵]
ترجمه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
محمدباقر مجلسی، از این کتاب در گردآوری بحار الأنوار بهره برده[۲۶] و آن را به صورت مستقل به فارسی برگردانده است.[۲۷]
در نگاه دیگران[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ابن داوود (م.۷۱۵ق) شاگرد وی، او را در اخلاق، نیکویی معاشرت، حافظه قوی و یادگیری سریع ستوده است.[۹] ابن فوطی بغدادی، از عالمان اهل سنت و شاگرد وی، او را در حافظه قوی ستوده، خانهاش را جای گردآمدن عالمان معرفی کرده و برخی حاکمان را از دانش او بهرهمند دانسته است.[۱۶] استاد وی ابن سعید حلی، در اجازهای که برای او نگاشته، سید عبدالکریم را «سید امجد، دانشمند مسدد، فقیه محقق، فاضل بسیار دقیق، جامع علوم و حاوی انواع فضایل، شیخ شیعیان، صدر شریعت، مفتی فرقههای مسلمانان، دارای نسب ریشهدار، طیب و طاهر، دارای خلق و خوی پسندیده و خصال ستوده» دانسته است.[یادداشت ۵][۲۸] شیخ حر عاملی و محمد بن علی اردبیلی غروی حائری، او را در پارسایی[۱۵] و عبادت ستودهاند.[۱۳]
درگذشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سید عبدالکریم بن احمد بن طاووس، در حالی که ۴۵ سال و دو ماه از سنش میگذشت، در روز شنبه، ۱۶ شوال ۶۹۳ق. در کاظمین درگذشت.[۲۹]
مدفن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آستان امام علی(ع)، در کنار دیگر عالمان آل طاووس، دفن شد.[۲۹] محل دفن او را مدینه، مسجد کوفه و حلّه، نیز ذکر کردهاند.[۳۰]
پیکر وی، به نجف منتقل شده و در جوارمرقدی منتسب به او، در جنوب حله، در نزدیکی مزار عمویش سید رضیالدین علی بن طاووس، وجود دارد، که دارای گنبد و بارگاه بوده و مردم به زیارت او میروند.[۳۱]
پانوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ لولو البحرین، علامه بحرانی، ص ٢۴۴، عمده الطالب فی المناقب آل ابی طالب، ابن عنید، ص ١۵٧ ١۵۶، منتهی الامال، محدث قمیف ح اول، ص ۴٧۶
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ح ٢، ص ۵۴؛ ماخذ قیل، ص ٣۴٢، ریاض العلماء، میرزا عبدالله افندی اصفهانی، ترجمه محمد باقر ساعدی، ج ۶، ص ١٨۶ ١٨٧، مفاخر اسلام، علی دوانیف ح۴، ص ۵٩ ۵٨.
- ↑ دائرة المارف تشیع، ج اول، ص ٣۴١.
- ↑ لولو البحرین، ص ٢۴٢، پاورقی سید محمد صادق بحر العلوم، مراقد المعارف، محمد حرز الدین، تحقیق محمد حسین حرز الدین، ج اول، ص ١١٢، گنجینه دانشوران، احمد رحیمی، ص ١٠۶.
- ↑ الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ٣، ص ٣٨۵؛ ج ٧، ص ۶۴ و ۲۴۱.
- ↑ الانوار الساطعه فی المائه السابعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ص ١٩٧؛ حیات سید عبدالکریم بن طاووس، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۸، ص۸۱ و ۸۲.
- ↑ امل الامل، شیخ حر عاملی، ج ٢، ص ٣٣٩ ٣٣٨.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ رجال ابن داوود، ص ٢٢۶.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۳، ص ١۵۶؛ دائرة المعارف تشیع، ج ١، ص ٣۴١.
- ↑ تلخیص مجمع الاداب فی معجم الالقاب، عبدالرزاق ابن فوطی بغدادی، ج ۴، ص ١١٩.
- ↑ علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ص ۶٨، فواید الهنویه، ح اول، ص ١٨٩.
- ↑ ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ح٣، ص ۵٠٠و ۵٠١.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ بحار الانوار، ج۱، ص۱۳.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ نقد الرجال، تفرشی، ص ١٩١.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ مجالس المومنین، قاضی نور الله شوشتریف ج اول، ص ۵٧، فواید الرضویه، ج اول، ص ۴٠٧.
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ لولو البحرین، پاورقی سید محمد صادق بحر العلوم، ص ٢۶٢، امل الامل، ح ٢، ص ١۵٢.
- ↑ امل الامال، ج ٢، ص ١۵٨.
- ↑ جامع الرواه، محمد اردبیلی حائری غروی، ج۱، ص ۴۶٣.
- ↑ ریاض العلما، ج ٣، ص ٢٠۵، طبقات اعلام الشیعه ج٣، ص ١٩٠.
- ↑ الذریعه، ج ٧، ص ١٠ ١٠٩، طبقات علام الشیعه، ج ٣، ص ٩٣.
- ↑ الذریعه، ج اول، ص ١٢۶، و ١٢٧ و ١٢٨.
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ حیات سید عبدالکریم بن طاووس، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۸، ص۸۹.
- ↑ فرهنگنامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۵، ص 14.
- ↑ مشهد الامام علی فی النجف، ماهر سعاد، طبع دار المعارف مصر، ص ۱۲۱ و ١٢٧.
- ↑ الرضاد فی معرفه حجح الله علی العبادف شیخ مفید، ج اول، ص ١٧ - ٢٧، منتهی الآمال، محدث قمی، ج اول، ص ٣۴٣ ٣۴٢.
- ↑ ریاض العلماء، ج ٣، ص ٢٠٩.
- ↑ الذریعه، ج ١۴، ص ۲۳۳ و ٢٣۴.
- ↑ الذریعه، ج ١۶، ص ١۶٠ ١۵٩، دائرة المعارف تشیع، ج ١٢، ص ٢۵۵ _ ٢۵۴.
- ↑ ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ تلخیص معجم الالقاب، این قوطی بغدادی، ج ۴، ص ١١٩۴، الحوادث الجامعه، همان مولف، ص ۴٨٠؛ ریاض العلما، ج ٣، ص ٢٠٨، رجال ابن داود، ص ٢٢۶.
- ↑ نامه دانشوران نامه ی، گروهی از نویسندگان، طبع دار الفکر قم، ج اول، ص ٧٨۵، نجف کانون تشیع، سید محمد گلاب گیر و دیگران، ص ١۵٢.
- ↑ تاریخ الحله، ح٢، ص٣٠؛ سیمای حله، ص۱۱۲ و١١٣.
- ↑ نسب ابوالحسن ورام، این گونه است: ورام، فرزند ابن فراس، فرزند ورام، فرزند حمدان، فرزند عیسی، فرزند ابی النجم، فرزند ورام، فرزند حمدان، فرزند خولدن و او فرزند ابراهیم، پسر مالک بن حارث اشتر نخعی.
- ↑ سید عبدالکریم، در یکی از اجازات خود، که برای ابن زهره صادر کرده است، مینویسد: «حسین فرزند ایاز، در علوم و ادبیات عرب، اعلم از معاصرین خود بوده است.» میرزا عبدالله افندی، اجازهای را که حسین بن ایاز به سید عبدالکریم داده، در پشت کتاب مفصل زمخشری دیده است. وی، همین کتاب را کتابی دانسته که سید عبدالکریم نزد او خوانده است.
- ↑ این گونه نامگذاری در میان طوایف عراق عرب، متداول بوده است.
- ↑ مؤلف ریاض العلماء، این اجازه را در پشت نسخهای از کتاب المجدی دیده است.
- ↑ این اجازه در پشت نسخهای از معالم العلماء، اثر ابن شهرآشوب ضبط گردیده است. مؤلف کتاب امل الامل، در شرح حال ابن سعید حلی به این اجازه اشاره کرده و محقق معاصر، سید محمدصادق بحرالعلوم، ذیل شرح حالش در کتاب لولو البحرین، در پاورقی این اثر، مینویسد: من این اجازه را دیدهام و ابن سعید آن را در سال ۸۶۸ق. صادر کرده است.