تذکرة الطریق (کتاب): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
==معرفی نویسنده== | ==معرفی نویسنده== | ||
نویسنده کتاب فوقالذکر حافظ [[محمد عبدالحسین بن محمد عبدالهادی جعفری طیاری کربلایی هندی]] <ref>الذریعه، ج4، ص39؛ اعیان الشیعه، ج9، ص380.</ref> از خاندانهای امیرالامرائی یا | نویسنده کتاب فوقالذکر حافظ [[محمد عبدالحسین بن محمد عبدالهادی جعفری طیاری کربلایی هندی]] <ref>الذریعه، ج4، ص39؛ اعیان الشیعه، ج9، ص380.</ref> از خاندانهای امیرالامرائی یا «نواب»های [[هند]] است که در کرناتک، منطقهای در جنوب هند با مرکزیت شهر آرکات، حکومت(1272-1102ق.) میکردهاند. | ||
این خاندان، [[شیعه]] بوده و به قوم | این خاندان، [[شیعه]] بوده و به قوم نوائط که از [[عراق]] به هند مهاجرت کردند، تعلق داشته است. <ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص296</ref> از برجستهترین افراد این خاندان، [[محمد علی والاجاه]]، جد نویسنده، بوده که چهل سال حکومت کرده است. <ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص297.</ref> محمد علی والاجاه اوقافی برای حرمین داشته که بخشی از آن تا زمانه نویسنده باقی بوده است. <ref>تذکرة الطریق، ص200</ref> نسب مادری نویسنده سفرنامه به سید علی خان مدنی شیرازی، <ref>الذریعه، ج1، ص450؛ ریاض السالكین، ج1، ص2.</ref> مؤلف ریاض السالکین در شرح صحیفه سجادیه میرسد. <ref>تذکرة الطریق، ص36.</ref> | ||
او تولد خود را روز دهم جمادی الاولی نوشته؛ اما سال آن را مشخص نکرده است. <ref>تذکرة الطریق، ص134.</ref> | او تولد خود را روز دهم جمادی الاولی نوشته؛ اما سال آن را مشخص نکرده است. <ref>تذکرة الطریق، ص134.</ref> | ||
از سال وفات او نیز گزارشی در دست نیست؛ اما به سال 1242ق. زنده بوده <ref>نك: الذریعه، ج2، ص458.</ref> و در کربلا میزیسته است. <ref>تذکرة الطریق، ص13، 36.</ref> بدین رو، گزارش سفر او از کربلا آغاز شده و به آن پایان یافته است. در مقدمه، بدون یادکرد تاریخ، از مهاجرت خود همراه خانواده و مادرش از هند به کربلا سخن گفته است. <ref>تذکرة الطریق، ص36.</ref> | از سال وفات او نیز گزارشی در دست نیست؛ اما به سال 1242ق. زنده بوده <ref>نك: الذریعه، ج2، ص458.</ref> و در کربلا میزیسته است. <ref>تذکرة الطریق، ص13، 36.</ref> بدین رو، گزارش سفر او از کربلا آغاز شده و به آن پایان یافته است. در مقدمه، بدون یادکرد تاریخ، از مهاجرت خود همراه خانواده و مادرش از هند به کربلا سخن گفته است. <ref>تذکرة الطریق، ص36.</ref> | ||
وی بهجز سفرنامه | وی بهجز [[سفرنامه حج]]، آثاری دیگر در موضوعاتی مانند زندگی [[امامان معصوم]] به او نسبت دادهاند. <ref>الذریعه، ج2، ص458؛الذریعه، ج12، ص11؛الذریعه، ج15، ص351.</ref> | ||
==ویژگیهای کتاب== | ==ویژگیهای کتاب== | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
انگیزه نویسنده به گفته او <ref>تذکرة الطریق، ص33-35.</ref> و بر پایه نام کتاب، شرح دشواریهای مسیر حج است. او در این سفر مسیری سخت و دراز را پیموده و به حج آن سال نرسیده و ناچار یک سال در حرمین مانده تا سال بعد حج بگزارد. | انگیزه نویسنده به گفته او <ref>تذکرة الطریق، ص33-35.</ref> و بر پایه نام کتاب، شرح دشواریهای مسیر حج است. او در این سفر مسیری سخت و دراز را پیموده و به حج آن سال نرسیده و ناچار یک سال در حرمین مانده تا سال بعد حج بگزارد. | ||
زمانه نویسنده، مصادف با [[دولت اول وهابیان]] بوده و سفر وی در اواخر عمر این دولت و در آستانه سقوط آن به دست نیروهای [[محمد علی پاشا]]، بنیانگذار | زمانه نویسنده، مصادف با [[دولت اول وهابیان]] بوده و سفر وی در اواخر عمر این دولت و در آستانه سقوط آن به دست نیروهای [[محمد علی پاشا]]، بنیانگذار [[سلسله خدیوان]] مصر(حک: 1220-1264ق.) و پسرش [[ابراهیم پاشا]](م.1265ق.) صورت پذیرفته است. <ref>تذکرة الطریق، ص147،184-189.</ref> | ||
بر پایه گزارشهای نویسنده از رخدادها و مقابلههای محمد علی پاشا و [[عبدالله | بر پایه گزارشهای نویسنده از رخدادها و مقابلههای محمد علی پاشا و [[عبدالله بن سعود]](م.1234ق.) حکومت مصر با بهرهگیری از ضعف وهابیان، به قشونکشی و تصرف برخی مناطق حجاز، از جمله شهرهای پیرامون [[مدینه]]، پرداخت. | ||
گمان میرود این درگیریها موجب غفلت حاکمان [[وهابی]] از امور دیگر، از جمله نظارت بر حج، شده و کارگزاران حج با طیب خاطر به غارت و چپاول و زورگویی به حاجیان میپرداختهاند. عامل اصلی تأخیر حج نویسنده و همراهانش نیز رفتار [[مبارک وهابی]]، کارگزار عبدالله | گمان میرود این درگیریها موجب غفلت حاکمان [[وهابی]] از امور دیگر، از جمله نظارت بر حج، شده و کارگزاران حج با طیب خاطر به غارت و چپاول و زورگویی به حاجیان میپرداختهاند. عامل اصلی تأخیر حج نویسنده و همراهانش نیز رفتار [[مبارک وهابی]]، کارگزار عبدالله بن سعود، بوده <ref>تذکرة الطریق، ص53.</ref> که با توبیخ امیر وهابی روبهرو شده است. <ref>تذکرة الطریق، ص78.</ref> | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب یک مقدمه <ref>تذکرة الطریق، ص33-37.</ref> ، یک خاتمه <ref>تذکرة الطریق، ص247-252</ref> و پنج زمان(بخش) دارد که عبارتند از: از کربلا تا سرزمین وهابی <ref>تذکرة الطریق، ص39-58.</ref> ، در اسارت مبارک وهابی تا ورود به مدینه <ref>تذکرة الطریق، ص59-122.</ref> ، اقامت چند ماهه در مدینه <ref>تذکرة الطریق، ص123-195.</ref> ، از اقامت در [[مکه]] تا بازگشت به [[بصره]] <ref>تذکرة الطریق، ص197-236.</ref> و از [[بصره]] تا کربلا. <ref>تذکرة الطریق، ص237-245.</ref> | کتاب یک مقدمه <ref>تذکرة الطریق، ص33-37.</ref> ، یک خاتمه <ref>تذکرة الطریق، ص247-252</ref> و پنج زمان(بخش) دارد که عبارتند از: از [[کربلا]] تا سرزمین وهابی <ref>تذکرة الطریق، ص39-58.</ref> ، در اسارت مبارک وهابی تا ورود به مدینه <ref>تذکرة الطریق، ص59-122.</ref> ، اقامت چند ماهه در مدینه <ref>تذکرة الطریق، ص123-195.</ref> ، از اقامت در [[مکه]] تا بازگشت به [[بصره]] <ref>تذکرة الطریق، ص197-236.</ref> و از [[بصره]] تا کربلا. <ref>تذکرة الطریق، ص237-245.</ref> | ||
==محتوا== | ==محتوا== | ||
نویسنده به ثبت تاریخها بسیار علاقه داشته است. وی برای هر روز از سفر خود دستکم یک یا دو خط گزارش به دست داده و هیچ روزی را از قلم نینداخته است. | نویسنده به ثبت تاریخها بسیار علاقه داشته است. وی برای هر روز از سفر خود دستکم یک یا دو خط گزارش به دست داده و هیچ روزی را از قلم نینداخته است. | ||
وی به ثبت و بیان مناسبتهای مختلف شیعی پرداخته است. توجه به | وی به ثبت و بیان مناسبتهای مختلف شیعی پرداخته است. توجه به تقویم تاریخی شیعه، عیدهایی مانند 18 ذیحجه روز جلوس [[امام علی(ع)|مبارک مرتضوی(ع)]] بر مسند [[خلافت]] <ref>تذکرة الطریق، ص73.</ref> و وفیات [[اهل بیت]] و بزرگان دین، تاریخ و سالگرد برخی رویدادهای روزگار [[پیامبر(ص)]] و امامان از ویژگیهای سفرنامه است. برای نمونه، میتوان از روز بیعت [[مأمون]] با [[امام رضا(ع)]] یا شهادت جناب [[مسلم]] و کوچ [[امام حسین(ع)]] از مکه به کربلا یاد کرد. <ref>تذکرة الطریق، ص68.</ref> | ||
تقویم عبادی نیز در نظر نویسنده جای داشته و ایام روزهداری و عبادات ویژه ایام خاص که گویا بیشتر از [[زادالمعاد]] [[علامه مجلسی]] گزارش شده <ref>تذکرة الطریق، ص168</ref> ، مغفول نمانده است. نویسنده در این میان، تاریخ و سالگرد وفات برخی از خویشان و روز تولد خود و تاریخ وفات همسرش را نیز یاد کرده است. | |||
مهمترین نکته در تاریخگذاریهای این سفرنامه، اشاره به دوگونه تاریخ قمری است که در آغاز هر ماه بیان شده است. از این دو، یکی مبدأ [[هجرت پیامبر(ص)]] است و دیگری جلوس مرتضوی یعنی نشستن [[امام علی(ع)]] بر مسند خلافت در نخستین ماه سال 36ق. <ref>تذکرة الطریق، ص33.</ref> | مهمترین نکته در تاریخگذاریهای این سفرنامه، اشاره به دوگونه تاریخ قمری است که در آغاز هر ماه بیان شده است. از این دو، یکی مبدأ [[هجرت پیامبر(ص)]] است و دیگری جلوس مرتضوی یعنی نشستن [[امام علی(ع)]] بر مسند خلافت در نخستین ماه سال 36ق. <ref>تذکرة الطریق، ص33.</ref> | ||
خط ۷۷: | خط ۷۶: | ||
===گزارشهای تاریخی=== | ===گزارشهای تاریخی=== | ||
برخی از گزارشهای جزئی اما مهم کتاب از این قرارند: آمدن برخی امیران و شاهزادگان ایرانی به حج <ref>تذکرة الطریق، ص226، 231.</ref> ، نامه شاهزاده [[محمد علی میرزا]] ملقب به [[دولتشاه]] به عبدالله | برخی از گزارشهای جزئی اما مهم کتاب از این قرارند: آمدن برخی امیران و شاهزادگان ایرانی به حج <ref>تذکرة الطریق، ص226، 231.</ref> ، نامه شاهزاده [[محمد علی میرزا]] ملقب به [[دولتشاه]] به عبدالله بن سعود برای مراعات حال [[حاجیان ایرانی]] <ref>تذکرة الطریق، ص98.</ref> ، مشکلات و چگونگی و نظام حجگزاری آن روزگار به ویژه از راه جبل، رفتار قبایل میان راه با حاجیان، نام مناطق میان راه، مبالغی که قبایل از مسافران برای عبور از سرزمین خود میگرفتهاند، وضعیت رفاهی و بهداشتی حاجیان. | ||
در آن دوره راه [[شام]] هم رونق داشته؛ اما راه جبل و بصره و نجد بیشتر مورد استفاده حاجیان بود و عربهای [[بنوحرب]]، [[شمر]] و [[عنیزه]] ساکن در مسیر، حاجیان را غارت میکردند که در بسیاری از سفرنامههای معاصر این اثر نیز از آن سخن رفته است. <ref>نك: پنجاه سفرنامه، ج5، ص409-411، 413؛ پنجاه سفرنامه، ج8، ص47.</ref> | در آن دوره راه [[شام]] هم رونق داشته؛ اما راه جبل و بصره و نجد بیشتر مورد استفاده حاجیان بود و عربهای [[بنوحرب]]، [[شمر]] و [[عنیزه]] ساکن در مسیر، حاجیان را غارت میکردند که در بسیاری از سفرنامههای معاصر این اثر نیز از آن سخن رفته است. <ref>نك: پنجاه سفرنامه، ج5، ص409-411، 413؛ پنجاه سفرنامه، ج8، ص47.</ref> |