۵٬۱۲۵
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '</ref>' به '</ref> ') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==نام و نسب== | ==نام و نسب== | ||
انس بن مالک بن نضر از [[بنینجار]]، تیرهای از [[خزرج]] است.<ref>الاستیعاب، ج1، ص109.</ref> نسب مادرش [[ام سلیم|اُمسُلَیم]] با نامهای احتمالی سهله، رمیله، غمیساء و..<ref>الاستیعاب، ج4، ص1940؛ اسد الغابه، ج6، ص345.</ref> دختر [[ملحان بن خالد|مِلحان بن خالد]] نیز به بنینجار میرسد.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1940؛ البدایة و النهایه، ج5، ص331.</ref> روایاتی از دعای خیر [[پیامبر (ص)]] درباره او در برخی کتابهای روایی آمده است.<ref>نک: صحیح مسلم، ج8، ص26؛ مسند الحمیدی، ج2، ص504.</ref> ام سُلیم راوی حدیث از رسول خدا است.<ref>الاستبصار، ج1، ص207؛ التهذیب، ج1، ص302.</ref> از انس به کنیه ابوحمزه<ref>الطبقات، ج1، ص109؛ الطبقات، ج7، ص207؛ الاستیعاب، ج2، ص54؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> و لقب «خادم الرسول»<ref>الاستیعاب، ج1، ص110؛ اسد الغابه، ج5، ص406.</ref> و «ذوالاذنین» که پیامبر از روی مزاح او را چنین خطاب کرد<ref>اسد الغابه، ج1، ص151؛ اسد الغابه، ج2، ص18؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> و نیز انصاری<ref>الطبقات، ج1، ص194.</ref> یاد شده است. | انس بن مالک بن نضر از [[بنینجار]]، تیرهای از [[خزرج]] است.<ref>الاستیعاب، ج1، ص109.</ref> نسب مادرش [[ام سلیم|اُمسُلَیم]] با نامهای احتمالی سهله، رمیله، غمیساء و..<ref>الاستیعاب، ج4، ص1940؛ اسد الغابه، ج6، ص345.</ref> دختر [[ملحان بن خالد|مِلحان بن خالد]] نیز به بنینجار میرسد.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1940؛ البدایة و النهایه، ج5، ص331.</ref> روایاتی از دعای خیر [[پیامبر (ص)]] درباره او در برخی کتابهای روایی آمده است.<ref>نک: صحیح مسلم، ج8، ص26؛ مسند الحمیدی، ج2، ص504.</ref> ام سُلیم راوی حدیث از رسول خدا است.<ref>الاستبصار، ج1، ص207؛ التهذیب، ج1، ص302.</ref> از انس به کنیه ابوحمزه<ref>الطبقات، ج1، ص109؛ الطبقات، ج7، ص207؛ الاستیعاب، ج2، ص54؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> و لقب «خادم الرسول»<ref>الاستیعاب، ج1، ص110؛ اسد الغابه، ج5، ص406.</ref> و «ذوالاذنین» که پیامبر از روی مزاح او را چنین خطاب کرد<ref>اسد الغابه، ج1، ص151؛ اسد الغابه، ج2، ص18؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> و نیز انصاری<ref>الطبقات، ج1، ص194.</ref> یاد شده است. | ||
==همراهی با پیامبر== | ==همراهی با پیامبر== | ||
انس تنها کسی است که از کودکی به خدمت پیامبر درآمد. در هشت یا 10 سالگی، هنگامی که [[انصار]] به پیشگاه پیامبر هدیه و تحفه میآوردند، به خواست مادرش و به جای تحفه به خدمت پیامبر (ص) درآمد<ref>الاستیعاب، ج1، ص109؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> و نُه<ref>انساب الاشراف، ج1، ص506؛ اسد الغابه، ج1، ص152.</ref> یا 10<ref>اسد الغابه، ج1، ص151؛ البدایة و النهایه، ج5، ص331.</ref> سال در خدمت ایشان بود. انس با فن نویسندگی آشنایی داشت<ref>انساب الاشراف، ج1، ص506؛ اسد الغابه، ج1، ص152.</ref> ؛ اما از کتابت او در منابع سخنی به میان نیامده است. وی در بسیاری از غزوهها پیامبر (ص) را همراهی کرد. شرکت او در [[نبرد بدر]] به سبب خردسالی مورد تردید است.<ref>البدایة و النهایه، ج5، ص332.</ref> به گفته خودش در غزوه بدر همراه پیامبر (ص) بوده<ref>اسد الغابه، ج1، ص151؛ الاستیعاب، ج1، ص110.</ref> و شاید به سبب خردسالی نامش در شمار جنگجویان بدر نیامده است.<ref>الاستیعاب، ج1، ص110؛ اسد الغابه، ج1، ص151؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> با توجه به سن او، این گزارش بعید است. به نقل پسرش [[موسی بن انس]]، او در غزوههایی<ref>دلائل النبوه، ج5، ص426؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> چون [[جنگ احزاب| احزاب]]، [[جنگ حدیبیه|حدیبیه]]، [[جنگ خیبر|خیبر]]، [[عمرة القضاء]]، [[فتح مکه]]، [[جنگ حنین|حنین]]، [[جنگ طائف|طائف]] و [[جنگ تبوک|تبوک]] حضور داشته است.<ref>الطبقات، ج2، ص127؛ البدایة و النهایه، ج5، ص332.</ref> نقشآفرینی چشمگیری برای وی در این غزوهها یاد نشده است. | انس تنها کسی است که از کودکی به خدمت پیامبر درآمد. در هشت یا 10 سالگی، هنگامی که [[انصار]] به پیشگاه پیامبر هدیه و تحفه میآوردند، به خواست مادرش و به جای تحفه به خدمت پیامبر (ص) درآمد<ref>الاستیعاب، ج1، ص109؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> و نُه<ref>انساب الاشراف، ج1، ص506؛ اسد الغابه، ج1، ص152.</ref> یا 10<ref>اسد الغابه، ج1، ص151؛ البدایة و النهایه، ج5، ص331.</ref> سال در خدمت ایشان بود. انس با فن نویسندگی آشنایی داشت<ref>انساب الاشراف، ج1، ص506؛ اسد الغابه، ج1، ص152.</ref> ؛ اما از کتابت او در منابع سخنی به میان نیامده است. وی در بسیاری از غزوهها پیامبر (ص) را همراهی کرد. شرکت او در [[نبرد بدر]] به سبب خردسالی مورد تردید است.<ref>البدایة و النهایه، ج5، ص332.</ref> به گفته خودش در غزوه بدر همراه پیامبر (ص) بوده<ref>اسد الغابه، ج1، ص151؛ الاستیعاب، ج1، ص110.</ref> و شاید به سبب خردسالی نامش در شمار جنگجویان بدر نیامده است.<ref>الاستیعاب، ج1، ص110؛ اسد الغابه، ج1، ص151؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> با توجه به سن او، این گزارش بعید است. به نقل پسرش [[موسی بن انس]]، او در غزوههایی<ref>دلائل النبوه، ج5، ص426؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> چون [[جنگ احزاب| احزاب]]، [[جنگ حدیبیه|حدیبیه]]، [[جنگ خیبر|خیبر]]، [[عمرة القضاء]]، [[فتح مکه]]، [[جنگ حنین|حنین]]، [[جنگ طائف|طائف]] و [[جنگ تبوک|تبوک]] حضور داشته است.<ref>الطبقات، ج2، ص127؛ البدایة و النهایه، ج5، ص332.</ref> نقشآفرینی چشمگیری برای وی در این غزوهها یاد نشده است. | ||
==انس در دوران خلفا== | ==انس در دوران خلفا== | ||
وی در پی رحلت پیامبر (ص) با [[خلفا]] همکاری کرد. همراه برادرش [[براء بن انس|براء]] در سرکوبی اهل ردّه [[یمامه]] به سال 12ق. شرکت داشت<ref>تاریخ خلیفه، ص55؛ الرده، ص122؛ دلائل النبوه، ج6، ص354.</ref> و بعدها از سوی [[ابوبکر]] با مشورت [[عمر]] و به سبب بهرهوری از سواد نوشتن و خردمندیاش، مامور گردآوری [[زکات]] [[بحرین]] شد.<ref>الاستیعاب، ج3، ص1086؛ الاصابه، ج1، ص278؛ تاریخ الاسلام، ج6، ص293.</ref> وی یکی از 10 تن انصاری بود که به سال 19ق. از [[مدینه]] با حاکم جدید [[بصره]]، [[ابوموسی اشعری]]، همراه شد.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص71؛ الاخبار الطوال، ص118؛ انساب الاشراف، ج1، ص491.</ref> | وی در پی رحلت پیامبر (ص) با [[خلفا]] همکاری کرد. همراه برادرش [[براء بن انس|براء]] در سرکوبی اهل ردّه [[یمامه]] به سال 12ق. شرکت داشت<ref>تاریخ خلیفه، ص55؛ الرده، ص122؛ دلائل النبوه، ج6، ص354.</ref> و بعدها از سوی [[ابوبکر]] با مشورت [[عمر]] و به سبب بهرهوری از سواد نوشتن و خردمندیاش، مامور گردآوری [[زکات]] [[بحرین]] شد.<ref>الاستیعاب، ج3، ص1086؛ الاصابه، ج1، ص278؛ تاریخ الاسلام، ج6، ص293.</ref> وی یکی از 10 تن انصاری بود که به سال 19ق. از [[مدینه]] با حاکم جدید [[بصره]]، [[ابوموسی اشعری]]، همراه شد.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص71؛ الاخبار الطوال، ص118؛ انساب الاشراف، ج1، ص491.</ref> | ||
به سال 20ق. در نبرد شوشتر شرکت کرد<ref>الفتوح، ج2، ص276؛ تاریخ خلیفه، ص82.</ref> و برپایه گزارشهایی، فرماندهی بخشی از نیروها را برعهده داشت.<ref>فتوح البلدان، ص369؛ الاخبار الطوال، ص130.</ref> در پی تسلیم شدن هُرمُزان، حاکم شوشتر، ابوموسی او و همراهانش را با 300 تن به فرماندهی انس بن مالک به مدینه فرستاد.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص86؛ تجارب الامم، ج1، ص371؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص552.</ref> گویا از آن پس، او ساکن [[بصره]] شد. به سال 35ق. در ماجرای قیام مسلمانان در برابر [[بنیامیه]] و اعتراضشان به [[عثمان بن عفان|عثمان]]، همراه [[عمران بن حصین|عُمران بن حُصین]] و [[هشام بن عامر|هِشام بن عامر]] در بصره، مردم را به حمایت از عثمان ترغیب میکرد.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص352؛ تجارب الامم، ج1، ص442؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص596.</ref> | به سال 20ق. در نبرد شوشتر شرکت کرد<ref>الفتوح، ج2، ص276؛ تاریخ خلیفه، ص82.</ref> و برپایه گزارشهایی، فرماندهی بخشی از نیروها را برعهده داشت.<ref>فتوح البلدان، ص369؛ الاخبار الطوال، ص130.</ref> در پی تسلیم شدن هُرمُزان، حاکم شوشتر، ابوموسی او و همراهانش را با 300 تن به فرماندهی انس بن مالک به مدینه فرستاد.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص86؛ تجارب الامم، ج1، ص371؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص552.</ref> گویا از آن پس، او ساکن [[بصره]] شد. به سال 35ق. در ماجرای قیام مسلمانان در برابر [[بنیامیه]] و اعتراضشان به [[عثمان بن عفان|عثمان]]، همراه [[عمران بن حصین|عُمران بن حُصین]] و [[هشام بن عامر|هِشام بن عامر]] در بصره، مردم را به حمایت از عثمان ترغیب میکرد.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص352؛ تجارب الامم، ج1، ص442؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص596.</ref> | ||
==مواضع انس در دوران خلافت امام علی== | ==مواضع انس در دوران خلافت امام علی== | ||
از مواضع انس در دوران خلافت [[امام علی(ع)]] آگاهی چندانی در دست نیست، مگر گزارشی از [[ابن ابی الحدید]] که وی را از کسانی میداند که امام علی(ع) را در جنگهایش تخطئه میکردند.<ref>شرح نهج البلاغه، ج20، ص20.</ref> مطابق گزارشهایی، هنگامی که امام علی(ع) در کوفه، از [[صحابه]] حاضر در مجلس به صورت ضمنی خواست تا سخنان پیامبر (ص) در [[غدیر خم]] درباره او را اذعان کنند، خودداری نمود<ref>انساب الاشراف، ج1، ص156-157.</ref> و از همین رو، امام وی را نفرین کرد و بر اثر آن به بیماری پیسی دچار شد.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص157؛ رجال کشی، ص45؛ المناقب، ج2، ص283.</ref> بر پایه گزارشی، در پی این بیماری، سوگند یاد کرد که دیگر هیچ یک از فضیلتهای علی(ع) را کتمان نکند.<ref>رجال کشی، ص45.</ref> | از مواضع انس در دوران خلافت [[امام علی(ع)]] آگاهی چندانی در دست نیست، مگر گزارشی از [[ابن ابی الحدید]] که وی را از کسانی میداند که امام علی(ع) را در جنگهایش تخطئه میکردند.<ref>شرح نهج البلاغه، ج20، ص20.</ref> مطابق گزارشهایی، هنگامی که امام علی(ع) در کوفه، از [[صحابه]] حاضر در مجلس به صورت ضمنی خواست تا سخنان پیامبر (ص) در [[غدیر خم]] درباره او را اذعان کنند، خودداری نمود<ref>انساب الاشراف، ج1، ص156-157.</ref> و از همین رو، امام وی را نفرین کرد و بر اثر آن به بیماری پیسی دچار شد.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص157؛ رجال کشی، ص45؛ المناقب، ج2، ص283.</ref> بر پایه گزارشی، در پی این بیماری، سوگند یاد کرد که دیگر هیچ یک از فضیلتهای علی(ع) را کتمان نکند.<ref>رجال کشی، ص45.</ref> | ||
==در دوران حکومت معاویه== | ==در دوران حکومت معاویه== | ||
در دوران حکومت [[معاویه]]، در [[دمشق]] به دیدار او شتافت و روایتی از پیامبر(ص) را برایش گزارش کرد.<ref>تاریخ دمشق، ج9، ص333.</ref> در پی دستیابی [[زیاد بن ابیه]] به حکومت در بصره، انس از صحابهای بود که با او همکاری کرد و عهدهدار غنیمتها شد.<ref>تاریخ طبری، ج5، ص224؛ تاریخ بلعمی، ج4، ص690؛ البدایة و النهایه، ج8، ص29.</ref> | در دوران حکومت [[معاویه]]، در [[دمشق]] به دیدار او شتافت و روایتی از پیامبر(ص) را برایش گزارش کرد.<ref>تاریخ دمشق، ج9، ص333.</ref> در پی دستیابی [[زیاد بن ابیه]] به حکومت در بصره، انس از صحابهای بود که با او همکاری کرد و عهدهدار غنیمتها شد.<ref>تاریخ طبری، ج5، ص224؛ تاریخ بلعمی، ج4، ص690؛ البدایة و النهایه، ج8، ص29.</ref> | ||
==انس و امام حسین== | ==انس و امام حسین== | ||
[[امام حسین(ع)]] هنگام محاجّه با سپاهیان [[عراق]] در کربلا، درباره جایگاه خودش نزد [[رسول خدا (ص)]] آنان را به صحابه زنده، همچون انس بن مالک ارجاع داد.<ref>الطبقات، ج1، ص469؛ تاریخ طبری، ج5، ص425؛ البدایة و النهایه، ج8، ص179.</ref> هنگامی که سر مبارک حسین بن علی(ع) در تشتی برابر [[عبیدالله بن زیاد]] در کوفه بود، او در برابر اهانتهای عبیدالله به سر مبارک امام، اعتراض کرد و با یادآوری شباهت امام حسین(ع) به پیامبر (ص) گفت که رسول خدا همان لب و دندانی را پیاپی میبوسیده که عبیدالله آن را با چوبدستی میزند.<ref>الطبقات، ج1، ص482؛ انساب الاشراف، ج3، ص222-223؛ البدایة و النهایه، ج6، ص232.</ref> | [[امام حسین(ع)]] هنگام محاجّه با سپاهیان [[عراق]] در کربلا، درباره جایگاه خودش نزد [[رسول خدا (ص)]] آنان را به صحابه زنده، همچون انس بن مالک ارجاع داد.<ref>الطبقات، ج1، ص469؛ تاریخ طبری، ج5، ص425؛ البدایة و النهایه، ج8، ص179.</ref> هنگامی که سر مبارک حسین بن علی(ع) در تشتی برابر [[عبیدالله بن زیاد]] در کوفه بود، او در برابر اهانتهای عبیدالله به سر مبارک امام، اعتراض کرد و با یادآوری شباهت امام حسین(ع) به پیامبر (ص) گفت که رسول خدا همان لب و دندانی را پیاپی میبوسیده که عبیدالله آن را با چوبدستی میزند.<ref>الطبقات، ج1، ص482؛ انساب الاشراف، ج3، ص222-223؛ البدایة و النهایه، ج6، ص232.</ref> | ||
==همسویی با عراقیان== | ==همسویی با عراقیان== | ||
با مرگ یزید و آشوب در عراق به ویژه بصره، انس با عراقیان همسو شد. به سال 64ق. در پی اخراج کارگزاران اموی از بصره و گرایش اهل آن شهر به ابن زبیر، در نامهای از سوی ابن زبیر، امامت جماعت بصریان به مدت 40 روز یا دو ماه به او سپرده شد.<ref>تاریخ طبری، ج5، ص528؛ تاریخ خلیفه، ص161؛ انساب الاشراف، ج5، ص407؛ انساب الاشراف، ج6، ص342؛ انساب الاشراف، ج7، ص155.</ref> انس به سال 66ق. در نهضت [[مختار]] با عراقیان همراهی کرد و گویا به همین سبب، [[مصعب بن زبیر|مُصعب بن زبیر]] در پی پیروزی بر مختار، او را همراه چند تن از بزرگان بصره احضار کرد.<ref>انساب الاشراف، ج7، ص15-16.</ref> انس در مجلس مصعب به جایگاه انصار نزد پیامبر (ص) اشاره کرد و او را به خداوند و خدمتی که به رسول خدا کرده بود، سوگند داد که از وی درگذرد. مصعب بر اثر سخنان او، با دادن هدایایی آزادش کرد.<ref>نک: تاریخ طبری، ج6، ص195؛ اسد الغابه، ج1، ص152.</ref> | با مرگ یزید و آشوب در عراق به ویژه بصره، انس با عراقیان همسو شد. به سال 64ق. در پی اخراج کارگزاران اموی از بصره و گرایش اهل آن شهر به ابن زبیر، در نامهای از سوی ابن زبیر، امامت جماعت بصریان به مدت 40 روز یا دو ماه به او سپرده شد.<ref>تاریخ طبری، ج5، ص528؛ تاریخ خلیفه، ص161؛ انساب الاشراف، ج5، ص407؛ انساب الاشراف، ج6، ص342؛ انساب الاشراف، ج7، ص155.</ref> انس به سال 66ق. در نهضت [[مختار]] با عراقیان همراهی کرد و گویا به همین سبب، [[مصعب بن زبیر|مُصعب بن زبیر]] در پی پیروزی بر مختار، او را همراه چند تن از بزرگان بصره احضار کرد.<ref>انساب الاشراف، ج7، ص15-16.</ref> انس در مجلس مصعب به جایگاه انصار نزد پیامبر (ص) اشاره کرد و او را به خداوند و خدمتی که به رسول خدا کرده بود، سوگند داد که از وی درگذرد. مصعب بر اثر سخنان او، با دادن هدایایی آزادش کرد.<ref>نک: تاریخ طبری، ج6، ص195؛ اسد الغابه، ج1، ص152.</ref> | ||
==انس و حجاج== | ==انس و حجاج== | ||
وی از صحابهای بود که به سال 74ق. در پی سرکوبی قیام [[عبدالله بن زبیر]] از سوی [[حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج]] تحقیر گشتند و بر گردنشان داغ نهاده شد. از این رو، وی همواره از حجاج تنفر داشت و اطاعت مسلمانان از او را [[حرام]] میدانست و مردم را به نبرد با او فرامیخواند.<ref>انساب الاشراف، ج13، ص380.</ref> هنگامی که [[ابن جارود]] در بصره بر حجاج شورید (75ق.)، [[عبدالله بن انس]] به او پیوست و کشته شد.<ref>انساب الاشراف، ج7، ص295.</ref> [[نضر بن انس|نضر]] فرزند دیگر انس نیز به قیام ابن اشعث (85ق.) پیوست.<ref>تاریخ خلیفه، ص180.</ref> در پی سرکوبی قیام ابن جارود، حجاج دستور داد همه اموال انس را ضبط و او را با خواری نزدش حاضر کنند. حجاج با توهین به انس، او را پیشوای گمراهی و جولان دهنده در فتنهها خواند و به همکاری با ابوتراب (علی(ع))، ابن زبیر، و ابن جارود متهم و سوگند یاد کرد که او را به سختی بکشد. انس به سفارش فرزندانش با ارسال نامهای شکایتآمیز به [[عبدالملک بن مروان|عبدالملک]] از او خواست تا دست حجاج را از او کوتاه کرده، حرمتش را بازگرداند. عبدالملک با دلجویی از انس، در نامهای به حجاج با یادآوری خدمت شش ساله وی به [[پیامبر(ص)]] و آگاهی او از اسرار ایشان، حجاج را ناچار کرد پیاده به خانه انس رفته، از او عذرخواهی کند و رضایتنامه کتبی بگیرد.<ref>انساب الاشراف، ج7، ص296-297؛ الاخبار الطوال، ص323-324؛ البدایة و النهایه، ج9، ص91؛ البدایة و النهایه، ج9، ص133-134.</ref> از آن پس، انس از حجاج آزاری ندید. در سالهای 78 و 80ق. قضاوت شهر بصره بر عهده [[موسی بن انس]] بود.<ref>البدایة و النهایه، ج9، ص32.</ref> [[دینوری]] و [[ابن کثیر]] برخورد حجاج با انس را در سالهای پس از قیام ابن اشعث میدانند. اما روایت [[بلاذری]] به واقعیت نزدیکتر است؛ زیرا قیام ابن اشعث در 85ق. روی داد. | وی از صحابهای بود که به سال 74ق. در پی سرکوبی قیام [[عبدالله بن زبیر]] از سوی [[حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج]] تحقیر گشتند و بر گردنشان داغ نهاده شد. از این رو، وی همواره از حجاج تنفر داشت و اطاعت مسلمانان از او را [[حرام]] میدانست و مردم را به نبرد با او فرامیخواند.<ref>انساب الاشراف، ج13، ص380.</ref> هنگامی که [[ابن جارود]] در بصره بر حجاج شورید (75ق.)، [[عبدالله بن انس]] به او پیوست و کشته شد.<ref>انساب الاشراف، ج7، ص295.</ref> [[نضر بن انس|نضر]] فرزند دیگر انس نیز به قیام ابن اشعث (85ق.) پیوست.<ref>تاریخ خلیفه، ص180.</ref> در پی سرکوبی قیام ابن جارود، حجاج دستور داد همه اموال انس را ضبط و او را با خواری نزدش حاضر کنند. حجاج با توهین به انس، او را پیشوای گمراهی و جولان دهنده در فتنهها خواند و به همکاری با ابوتراب (علی(ع))، ابن زبیر، و ابن جارود متهم و سوگند یاد کرد که او را به سختی بکشد. انس به سفارش فرزندانش با ارسال نامهای شکایتآمیز به [[عبدالملک بن مروان|عبدالملک]] از او خواست تا دست حجاج را از او کوتاه کرده، حرمتش را بازگرداند. عبدالملک با دلجویی از انس، در نامهای به حجاج با یادآوری خدمت شش ساله وی به [[پیامبر(ص)]] و آگاهی او از اسرار ایشان، حجاج را ناچار کرد پیاده به خانه انس رفته، از او عذرخواهی کند و رضایتنامه کتبی بگیرد.<ref>انساب الاشراف، ج7، ص296-297؛ الاخبار الطوال، ص323-324؛ البدایة و النهایه، ج9، ص91؛ البدایة و النهایه، ج9، ص133-134.</ref> از آن پس، انس از حجاج آزاری ندید. در سالهای 78 و 80ق. قضاوت شهر بصره بر عهده [[موسی بن انس]] بود.<ref>البدایة و النهایه، ج9، ص32.</ref> [[دینوری]] و [[ابن کثیر]] برخورد حجاج با انس را در سالهای پس از قیام ابن اشعث میدانند. اما روایت [[بلاذری]] به واقعیت نزدیکتر است؛ زیرا قیام ابن اشعث در 85ق. روی داد. | ||
==مخالفت با بدعتهای امویان== | ==مخالفت با بدعتهای امویان== | ||
انس از مخالفت با بدعتهای امویان پروا نداشت. برپایه گزارشی، او در حال گریه گفت که از آیین و سنت پیامبر (ص)، تنها [[نماز]] باقی مانده بود که آن نیز تباه شد.<ref>صحیح البخاری، ج1، ص134؛ جامع بیان العلم، ج2، ص200؛ فتح الباری، ج2، ص11.</ref> انس فتوای حجاج را که دستور داده بود هنگام [[وضو]] بیرون و کف و مچ دستها و پاها را بشویند، مخالف آیه وضو (سوره مائده، آیه6) میدانست که به مسح کردن و نه شستن پاها فرمان میدهد.<ref>السنن الکبری، ج1، ص71؛ الصراط المستقیم، ج3، ص265.</ref> | انس از مخالفت با بدعتهای امویان پروا نداشت. برپایه گزارشی، او در حال گریه گفت که از آیین و سنت پیامبر (ص)، تنها [[نماز]] باقی مانده بود که آن نیز تباه شد.<ref>صحیح البخاری، ج1، ص134؛ جامع بیان العلم، ج2، ص200؛ فتح الباری، ج2، ص11.</ref> انس فتوای حجاج را که دستور داده بود هنگام [[وضو]] بیرون و کف و مچ دستها و پاها را بشویند، مخالف آیه وضو (سوره مائده، آیه6) میدانست که به مسح کردن و نه شستن پاها فرمان میدهد.<ref>السنن الکبری، ج1، ص71؛ الصراط المستقیم، ج3، ص265.</ref> | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
انس واپسین صحابی است که تا روزگار [[ولید بن عبدالملک]] (85-96ق.) زنده بود.<ref>الاخبار الطوال، ص328.</ref> او به سال 92ق. به دیدار این خلیفه رفت و از جامع اموی بازدید کرد.<ref>البدایة و النهایه، ج9، ص89.</ref> سال وفات وی را از 90 تا 93ق. و عمر او را میان 100 تا 110 سال یاد کردهاند.<ref>المعارف، ص341؛ تاریخ خلیفه، ص194؛ الاستیعاب، ج1، ص110-111.</ref> او در قصرش در بصره درگذشت.<ref>الطبقات، ج7، ص13.</ref> | انس واپسین صحابی است که تا روزگار [[ولید بن عبدالملک]] (85-96ق.) زنده بود.<ref>الاخبار الطوال، ص328.</ref> او به سال 92ق. به دیدار این خلیفه رفت و از جامع اموی بازدید کرد.<ref>البدایة و النهایه، ج9، ص89.</ref> سال وفات وی را از 90 تا 93ق. و عمر او را میان 100 تا 110 سال یاد کردهاند.<ref>المعارف، ص341؛ تاریخ خلیفه، ص194؛ الاستیعاب، ج1، ص110-111.</ref> او در قصرش در بصره درگذشت.<ref>الطبقات، ج7، ص13.</ref> | ||
==نقل حدیث== | ==نقل حدیث== | ||
انس در شمار شش محدثی است که احادیثشان افزون بر 1000 حدیث گزارش شده است.<ref>الاصابه، ج1، ص88.</ref> [[ابن حزم]] شمار حدیثهای او را 2286 گزارش کرده است.<ref>جوامع السیره، ص276.</ref> از این میان، 168 حدیث را [[بخاری]] و [[مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری|مسلم]] و 83 حدیث را تنها بخاری و 71 حدیث را تنها مسلم گزارش کرده است.<ref>صحیح مسلم، نووی، ج1، ص127.</ref> بر پایه گفته خود انس، همه روایتهایی که به پیامبر (ص) نسبت داده، از خود ایشان نشنیده، بلکه برخی را به اعتماد راوی خبر، بدون ذکر نام راوی، به پیامبر نسبت داده است.<ref>الطبقات، ج7، ص15؛ المعرفة و التاریخ، ج2، ص634؛ الاصابه، ج1، ص67-68.</ref> | انس در شمار شش محدثی است که احادیثشان افزون بر 1000 حدیث گزارش شده است.<ref>الاصابه، ج1، ص88.</ref> [[ابن حزم]] شمار حدیثهای او را 2286 گزارش کرده است.<ref>جوامع السیره، ص276.</ref> از این میان، 168 حدیث را [[بخاری]] و [[مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری|مسلم]] و 83 حدیث را تنها بخاری و 71 حدیث را تنها مسلم گزارش کرده است.<ref>صحیح مسلم، نووی، ج1، ص127.</ref> بر پایه گفته خود انس، همه روایتهایی که به پیامبر (ص) نسبت داده، از خود ایشان نشنیده، بلکه برخی را به اعتماد راوی خبر، بدون ذکر نام راوی، به پیامبر نسبت داده است.<ref>الطبقات، ج7، ص15؛ المعرفة و التاریخ، ج2، ص634؛ الاصابه، ج1، ص67-68.</ref> | ||
===در مناقب اهل بیت=== | ===در مناقب اهل بیت=== | ||
روایتهای فراوانی به نقل از انس در آثار شیعی یافت میشود که بسیاری از آنها در مناقب [[اهل بیت(ع)]] است؛ از جمله حدیث متواتر مرغ بریان (طیر مَشْویّ) که در کتابهای شیعی و سنی گزارش شده و دانشمندان بزرگی چون [[طبری]]، [[ابن عقده|ابن عُقْده]]، [[ابونعیم|ابونُعیم]]، [[حاکم نیشابوری]]، و [[ذهبی]] کتابهایی درباره سند آن نوشتهاند. بر پایه آن حدیث، هنگامی که برای پیامبر مرغ بریانی هدیه آوردند، ایشان (ص) از خدا خواست تا محبوبترین خلقش را نزد او بفرستد که در خوردن آن با او همسفره شود که در این هنگام [[علی بن ابی طالب]] آمد. اما انس که دوست داشت این افتخار نصیب یکی از انصار شود، به علی گفت که پیامبر (ص) مشغول است و این حادثه سه بار تکرار شد. بار سوم پیامبر(ص) به انس فرمان داد تا علی(ع) را به درون فراخواند و به انس فرمود: تو نخستین کسی نیستی که قومت را دوست داری.<ref>المستدرک، ج3، ص130-131؛ السنن الکبری، ج5، ص107؛ البدایة و النهایه، ج7، ص351.</ref> | روایتهای فراوانی به نقل از انس در آثار شیعی یافت میشود که بسیاری از آنها در مناقب [[اهل بیت(ع)]] است؛ از جمله حدیث متواتر مرغ بریان (طیر مَشْویّ) که در کتابهای شیعی و سنی گزارش شده و دانشمندان بزرگی چون [[طبری]]، [[ابن عقده|ابن عُقْده]]، [[ابونعیم|ابونُعیم]]، [[حاکم نیشابوری]]، و [[ذهبی]] کتابهایی درباره سند آن نوشتهاند. بر پایه آن حدیث، هنگامی که برای پیامبر مرغ بریانی هدیه آوردند، ایشان (ص) از خدا خواست تا محبوبترین خلقش را نزد او بفرستد که در خوردن آن با او همسفره شود که در این هنگام [[علی بن ابی طالب]] آمد. اما انس که دوست داشت این افتخار نصیب یکی از انصار شود، به علی گفت که پیامبر (ص) مشغول است و این حادثه سه بار تکرار شد. بار سوم پیامبر(ص) به انس فرمان داد تا علی(ع) را به درون فراخواند و به انس فرمود: تو نخستین کسی نیستی که قومت را دوست داری.<ref>المستدرک، ج3، ص130-131؛ السنن الکبری، ج5، ص107؛ البدایة و النهایه، ج7، ص351.</ref> | ||
از روایتهای وی درباره اهلبیت(ع) حدیثی بدین مضمون است: تا شش ماه در پی نزول [[آیه تطهیر]]، هنگامی که پیامبر(ص) برای نماز صبح از برابر خانه فاطمه(س) میگذشت، اهل خانه را با عنوان «اهلبیت» به نماز فرامیخواند و آن آیه را تلاوت میکرد.<ref>مسند احمد، ج3، ص259، 285؛ المستدرک، ج3، ص158.</ref> | از روایتهای وی درباره اهلبیت(ع) حدیثی بدین مضمون است: تا شش ماه در پی نزول [[آیه تطهیر]]، هنگامی که پیامبر(ص) برای نماز صبح از برابر خانه فاطمه(س) میگذشت، اهل خانه را با عنوان «اهلبیت» به نماز فرامیخواند و آن آیه را تلاوت میکرد.<ref>مسند احمد، ج3، ص259، 285؛ المستدرک، ج3، ص158.</ref> | ||
===راویان از انس=== | ===راویان از انس=== | ||
انس از اصحابی دیگر همچون ابوبکر، عمر، عثمان، [[معاذ بن جبل]] و [[ابوهریره]] حدیث گزارش میکرد.<ref>نک: الطبقات، ج7، ص15.</ref> بسیاری از [[تابعین]]، همچون [[ابن سیرین]]، [[شعبی]]، [[مکحول]]، و [[قتاده]] از او حدیث نقل کردهاند. شمار راویان از انس را تا 200 تن برشمردهاند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج3، ص396.</ref> برپایه برخی گزارشها، [[ابوحنیفه]]، انس و چند تن دیگر از صحابه مانند ابوهریره را عادل نمیشمرد.<ref>شرح نهج البلاغه، ج4، ص68.</ref> | انس از اصحابی دیگر همچون ابوبکر، عمر، عثمان، [[معاذ بن جبل]] و [[ابوهریره]] حدیث گزارش میکرد.<ref>نک: الطبقات، ج7، ص15.</ref> بسیاری از [[تابعین]]، همچون [[ابن سیرین]]، [[شعبی]]، [[مکحول]]، و [[قتاده]] از او حدیث نقل کردهاند. شمار راویان از انس را تا 200 تن برشمردهاند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج3، ص396.</ref> برپایه برخی گزارشها، [[ابوحنیفه]]، انس و چند تن دیگر از صحابه مانند ابوهریره را عادل نمیشمرد.<ref>شرح نهج البلاغه، ج4، ص68.</ref> | ||
===نسبت دروغ به پیامبر=== | ===نسبت دروغ به پیامبر=== | ||
برپایه سخنی از [[امام صادق(ع)]] انس و ابوهریره از کسانی هستند که به پیامبر(ص) نسبت دروغ میدادند.<ref>الخصال، ص190.</ref> به نقل از [[امام باقر(ع)]] رواج شکنجه متهمان و مجرمان در دربار اموی، در پی گزارش دروغی است که انس به رسول خدا(ص) نسبت داده که ایشان دست مردی را به دیوار میخکوب کرد.<ref>علل الشرایع، ج2، ص541.</ref> به گفته برخی رجالیان، گروهی از جاعلان حدیث، روایتهای جعلی خود را به او نسبت دادهاند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج3، ص396.</ref> از دیگر روایتهای مشهور انس، روایت معراج و نیز شَقّ صدر (شکافته شدن سینه مبارک پیامبر(ص) به دست [[جبرئیل]] برای شستوشو و پاک کردن آن) است<ref>جامع البیان، ج15، ص5؛ سنن الترمذی، ج12، ص217؛ مسند احمد، ج4، ص207.</ref> که بسیاری از پژوهشگران آن را افسانهای بیش نمیدانند؛ هرچند در کتابهای حدیثی معتبر اهل سنت گزارش شده است.<ref>صحیح البخاری، ج2، ص167؛ صحیح مسلم، ج1، ص103-104؛ صحیح ابن خزیمه، ج1، ص153.</ref> | برپایه سخنی از [[امام صادق(ع)]] انس و ابوهریره از کسانی هستند که به پیامبر(ص) نسبت دروغ میدادند.<ref>الخصال، ص190.</ref> به نقل از [[امام باقر(ع)]] رواج شکنجه متهمان و مجرمان در دربار اموی، در پی گزارش دروغی است که انس به رسول خدا(ص) نسبت داده که ایشان دست مردی را به دیوار میخکوب کرد.<ref>علل الشرایع، ج2، ص541.</ref> به گفته برخی رجالیان، گروهی از جاعلان حدیث، روایتهای جعلی خود را به او نسبت دادهاند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج3، ص396.</ref> از دیگر روایتهای مشهور انس، روایت معراج و نیز شَقّ صدر (شکافته شدن سینه مبارک پیامبر(ص) به دست [[جبرئیل]] برای شستوشو و پاک کردن آن) است<ref>جامع البیان، ج15، ص5؛ سنن الترمذی، ج12، ص217؛ مسند احمد، ج4، ص207.</ref> که بسیاری از پژوهشگران آن را افسانهای بیش نمیدانند؛ هرچند در کتابهای حدیثی معتبر اهل سنت گزارش شده است.<ref>صحیح البخاری، ج2، ص167؛ صحیح مسلم، ج1، ص103-104؛ صحیح ابن خزیمه، ج1، ص153.</ref> | ||
==گردآوری ثروت== | ==گردآوری ثروت== | ||
انس را آزمندترین صحابی در گردآوری ثروت دانستهاند.<ref>الطبقات، ج7، ص13.</ref> او در نقاط گوناگون بصره صاحب چهار خانه بزرگ<ref>تاریخ دمشق، ج9، ص336.</ref> از جمله خانه مجللی معروف به «قصر انس» بود<ref>البلدان، ص232؛ فتوح البلدان، ص345؛ شرح نهج البلاغه، ج8، ص146.</ref> و بوستانی با گلهایی معطر و گیاهانی متنوع داشت که سالانه دو بار محصول میداد.<ref>اسد الغابه، ج1، ص151؛ امتاع الاسماع، ج12، ص20؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> از او 78 پسر و دو دختر به نامهای حفصه و ام عمرو بر جای ماند.<ref>الاستیعاب، ج1، ص110-111؛ اسد الغابه، ج1، ص152.</ref> گویند او به سبب دعای پیامبر(ص) صاحب سرمایه، اموال و فرزندان فراوان شده بود.<ref>دلائل النبوه، ج6، ص194-196؛ اسد الغابه، ج1، ص152؛ الاصابه، ج1، ص277.</ref> | انس را آزمندترین صحابی در گردآوری ثروت دانستهاند.<ref>الطبقات، ج7، ص13.</ref> او در نقاط گوناگون بصره صاحب چهار خانه بزرگ<ref>تاریخ دمشق، ج9، ص336.</ref> از جمله خانه مجللی معروف به «قصر انس» بود<ref>البلدان، ص232؛ فتوح البلدان، ص345؛ شرح نهج البلاغه، ج8، ص146.</ref> و بوستانی با گلهایی معطر و گیاهانی متنوع داشت که سالانه دو بار محصول میداد.<ref>اسد الغابه، ج1، ص151؛ امتاع الاسماع، ج12، ص20؛ الاصابه، ج1، ص276.</ref> از او 78 پسر و دو دختر به نامهای حفصه و ام عمرو بر جای ماند.<ref>الاستیعاب، ج1، ص110-111؛ اسد الغابه، ج1، ص152.</ref> گویند او به سبب دعای پیامبر(ص) صاحب سرمایه، اموال و فرزندان فراوان شده بود.<ref>دلائل النبوه، ج6، ص194-196؛ اسد الغابه، ج1، ص152؛ الاصابه، ج1، ص277.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
ویرایش