۵٬۱۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
گزارشهایی از شرکت او در نبرد بدر و آبرسانی به رزمندگان در دست است<ref>سیر اعلام النبلاء، ج3، ص191؛ الاصابه، ج1، ص546.</ref> که شماری از منابع آن را انکار کردهاند.<ref>تاریخ الاسلام، ج5، ص379؛ تهذیب الکمال، ج4، ص448-449.</ref> بر پایه گزارشی، جابر در نبرد اُحد که [[عبدالله بن ابی]] و همراهانش به بهانه بی اعتنایی پیامبر(ص) به نظرشان از اُحد بازگشتند، با نکوهش آنها یادآور شد که باید به حفظ دین، پیامبر(ص) و سرزمین خود تعهد داشته باشند.<ref>تفسیر قمی، ج1، ص122؛ الصحیح من سیرة النبی، ج7، ص106.</ref> | گزارشهایی از شرکت او در نبرد بدر و آبرسانی به رزمندگان در دست است<ref>سیر اعلام النبلاء، ج3، ص191؛ الاصابه، ج1، ص546.</ref> که شماری از منابع آن را انکار کردهاند.<ref>تاریخ الاسلام، ج5، ص379؛ تهذیب الکمال، ج4، ص448-449.</ref> بر پایه گزارشی، جابر در نبرد اُحد که [[عبدالله بن ابی]] و همراهانش به بهانه بی اعتنایی پیامبر(ص) به نظرشان از اُحد بازگشتند، با نکوهش آنها یادآور شد که باید به حفظ دین، پیامبر(ص) و سرزمین خود تعهد داشته باشند.<ref>تفسیر قمی، ج1، ص122؛ الصحیح من سیرة النبی، ج7، ص106.</ref> | ||
در پی [[شهادت]] پدر جابر در احد<ref>السیرة النبویه، ج2، ص317؛ الطبقات، ابن سعد، ج3، ص562.</ref> که برخی او را نخستین شهید این غزوه دانستهاند<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص562.</ref> ، وی نزد جنازه پدر آمد و خواست که با کنار زدن روانداز، صورتش را ببوسد. شماری از [[صحابه]] او را از این کار نهی کردند؛ اما [[رسول خدا(ص)]] که نظارهگر بود، از اینکار نهی نکرد.<ref>سنن النسائی، ج4، ص13؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص325.</ref> | در پی [[شهادت]] پدر جابر در احد<ref>السیرة النبویه، ج2، ص317؛ الطبقات، ابن سعد، ج3، ص562.</ref> که برخی او را نخستین شهید این غزوه دانستهاند<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص562.</ref>، وی نزد جنازه پدر آمد و خواست که با کنار زدن روانداز، صورتش را ببوسد. شماری از [[صحابه]] او را از این کار نهی کردند؛ اما [[رسول خدا(ص)]] که نظارهگر بود، از اینکار نهی نکرد.<ref>سنن النسائی، ج4، ص13؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص325.</ref> | ||
گویا پس از این رخداد، پیامبر(ص) جابر را غمناک دید و چون از علت آن پرسید، وی شهادت پدر و بدهکاری و بازماندن از چند دختر یاد کرد. رسول خدا(ص) با بشارت دادن به جابر درباره جایگاه والای پدرش که از خداوند بازگشت به دنیا و شهادت دیگر بار در راه او را آرزو دارد، وی را دلداری داد. برخی بر خلاف مشهور، نزول آیه 169 [[سوره آلعمران]] را در پی این رویداد دانستهاند.<ref>السیرة النبویه، ج3، ص634؛ جامع البیان، ج4، ص229؛ اسباب النزول، ص86.</ref> | گویا پس از این رخداد، پیامبر(ص) جابر را غمناک دید و چون از علت آن پرسید، وی شهادت پدر و بدهکاری و بازماندن از چند دختر یاد کرد. رسول خدا(ص) با بشارت دادن به جابر درباره جایگاه والای پدرش که از خداوند بازگشت به دنیا و شهادت دیگر بار در راه او را آرزو دارد، وی را دلداری داد. برخی بر خلاف مشهور، نزول آیه 169 [[سوره آلعمران]] را در پی این رویداد دانستهاند.<ref>السیرة النبویه، ج3، ص634؛ جامع البیان، ج4، ص229؛ اسباب النزول، ص86.</ref> |
ویرایش