پرش به محتوا

استان انبار: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۱۰۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ اکتبر ۲۰۱۹
خط ۳۸: خط ۳۸:
انبار، در مرز بین ایران و روم{{یادداشت|یعقوبی می‌نویسد:‌ آخرين سرحد پارس از طرف فرات، انبار بود؛ سپس به مرزهاى روميان مى‌رسيد و از طرف دجله سپس به مرزهاى روم مى‌رسيد؛ مگر آن كه با دست‌اندازى و نيرنگ، ايرانيان بر خاك روميان و بسا كه روميان به خاك ايران قدم مى‌گذاردند.<ref>تاريخ يعقوبى، ج ١، ص ٢١٩.</ref>}} و حاشیه صحرای عربستان قرار داشت که از نظر استراتژى نظامى ايران در برخورد با روم اهميت بسيار داشته و منطقه‌اى گسترده را دربرمى‌گرفت.
انبار، در مرز بین ایران و روم{{یادداشت|یعقوبی می‌نویسد:‌ آخرين سرحد پارس از طرف فرات، انبار بود؛ سپس به مرزهاى روميان مى‌رسيد و از طرف دجله سپس به مرزهاى روم مى‌رسيد؛ مگر آن كه با دست‌اندازى و نيرنگ، ايرانيان بر خاك روميان و بسا كه روميان به خاك ايران قدم مى‌گذاردند.<ref>تاريخ يعقوبى، ج ١، ص ٢١٩.</ref>}} و حاشیه صحرای عربستان قرار داشت که از نظر استراتژى نظامى ايران در برخورد با روم اهميت بسيار داشته و منطقه‌اى گسترده را دربرمى‌گرفت.


اهميت اقتصادى و نظامى انبار، گذشته از عمران و آبادى، به اين سبب بوده كه  بر سر دو راه اصلى از راه‌هاى بازرگانى و نظامى دنياى قديم قرار داشته است؛ يكى راه زمينى كه آن را از شرق به تيسفون و جاده خراسان و از غرب به شهرهاى روم و مغرب پيوند مى‌داد؛ ديگر راه آبى بود كه از طريق فرات به آبراه دجله و از آن‌جا به خليج فارس و درياى آزاد راه مى‌يافت.<ref name=":2" /> انبار، به منزله دروازه‌اى بود كه دنياى شرق را بر روى روم مى‌گشود و به سبب موقعيتى كه داشت، در ضبط و نظم امر آبيارى آبادی‌ها بسيار مهم شمرده مى‌شد. از اين رو در كار لشكركشى نيز براى ايران و روم بسيار مهم بود.<ref name=":3">تاريخ ايران بعد از اسلام، ص ٣٠٣؛ تاريخ ايران زمين، ص ٨۵، ؛ جغرافياى تاريخى سرزمين‌هاى خلافت شرقى، ص ٧٢.</ref>
اهميت اقتصادى و نظامى انبار، گذشته از عمران و آبادى، به اين سبب بوده كه  بر سر دو راه اصلى از راه‌هاى بازرگانى و نظامى دنياى قديم قرار داشته است؛ يكى راه زمينى كه آن را از شرق به تيسفون و جاده خراسان و از غرب به شهرهاى روم و مغرب پيوند مى‌داد؛ ديگر راه آبى بود كه از طريق فرات به آبراه دجله و از آن‌جا به خليج فارس و درياى آزاد راه مى‌يافت.<ref name=":2" /> انبار، به منزله دروازه‌اى بود كه دنياى شرق را بر روى روم مى‌گشود و به سبب موقعيتى كه داشت، در ضبط و نظم امر آبيارى سرزمین سواد بسيار مهم شمرده مى‌شد. از اين رو در كار لشكركشى نيز براى ايران و روم بسيار مهم بود.<ref name=":3">تاريخ ايران بعد از اسلام، ص ٣٠٣؛ تاريخ ايران زمين، ص ٨۵، ؛ جغرافياى تاريخى سرزمين‌هاى خلافت شرقى، ص ٧٢.</ref>


==مردم==
==مردم==
خط ۴۷: خط ۴۷:
برخی بر این گمانند كه شهر انبار و توابعش، در ارتباط با منطقه [[حیره|حيره]]، به حيات سياسى و اجتماعى ادامه مى‌داد. فرمانروايان ساسانى كارگزاران خود، اميران عرب از خاندان نصر را كه از آغاز سلطنت خويش آن‌ها را به سرپرستى قلمرو عربى خود، در مرز عربستان برگزيده بودند، در حيره سكونت داده بودند و نيازهاى آنان از لحاظ آذوقه و مهمات از انبارهاى شهر انبار تأمين مى‌كردند. در واقع ايرانيان و اعراب در اين دو منطقه با يكديگر هم‌زيستى مسالمت‌آميز داشتند و همين امر باعث تبادل فرهنگى بين آنان شده بود. مى‌گويند نخستین كسى كه به زبان عربى مطالبى مى‌نوشت «مُرامِر بن مُرّة» از مردم انبار بود و از اين ديار كتابت عربى به نقاط ديگر گسترش يافت. در روايتى از [[عبدالله بن عباس]] نقل شده است كه يكى از انباريان، خط را به عبدالله بن جدعان آموزش داد و خط [[حجاز|حجازى]] قريشيان، از اين راه پديد آمد. در شرح فتح انبار توسط رزمندگان مسلمان آمده است كه وقتی مسلمانان بر انبار غلبه یافته، مردم اين سرزمين از آنها ايمن گردیده و از مخفى‌گاه‌هاى خود بيرون آمدند، فرماندهان مسلمان دريافتند كه مردم انبار به زبان عربى مطالبى مى‌نويسند.<ref>المحاسن و المساوى، ص ٣۶۶؛ فتوح البلدان، ص ۶۵۵؛ تاريخ طبرى، ج ١، ص ٢٠۶؛ الاعلاق النفسيه، ص ١٩١؛ مقدمه ابن‌خلدون، ص ٨٣٠؛ تاريخ و فرهنگ ايران، ج ١، ص ٢٠۵ و ٢٠۶.</ref>
برخی بر این گمانند كه شهر انبار و توابعش، در ارتباط با منطقه [[حیره|حيره]]، به حيات سياسى و اجتماعى ادامه مى‌داد. فرمانروايان ساسانى كارگزاران خود، اميران عرب از خاندان نصر را كه از آغاز سلطنت خويش آن‌ها را به سرپرستى قلمرو عربى خود، در مرز عربستان برگزيده بودند، در حيره سكونت داده بودند و نيازهاى آنان از لحاظ آذوقه و مهمات از انبارهاى شهر انبار تأمين مى‌كردند. در واقع ايرانيان و اعراب در اين دو منطقه با يكديگر هم‌زيستى مسالمت‌آميز داشتند و همين امر باعث تبادل فرهنگى بين آنان شده بود. مى‌گويند نخستین كسى كه به زبان عربى مطالبى مى‌نوشت «مُرامِر بن مُرّة» از مردم انبار بود و از اين ديار كتابت عربى به نقاط ديگر گسترش يافت. در روايتى از [[عبدالله بن عباس]] نقل شده است كه يكى از انباريان، خط را به عبدالله بن جدعان آموزش داد و خط [[حجاز|حجازى]] قريشيان، از اين راه پديد آمد. در شرح فتح انبار توسط رزمندگان مسلمان آمده است كه وقتی مسلمانان بر انبار غلبه یافته، مردم اين سرزمين از آنها ايمن گردیده و از مخفى‌گاه‌هاى خود بيرون آمدند، فرماندهان مسلمان دريافتند كه مردم انبار به زبان عربى مطالبى مى‌نويسند.<ref>المحاسن و المساوى، ص ٣۶۶؛ فتوح البلدان، ص ۶۵۵؛ تاريخ طبرى، ج ١، ص ٢٠۶؛ الاعلاق النفسيه، ص ١٩١؛ مقدمه ابن‌خلدون، ص ٨٣٠؛ تاريخ و فرهنگ ايران، ج ١، ص ٢٠۵ و ٢٠۶.</ref>


== در دست حاکمان ==
==در دست حاکمان==
مالک قلمرو انبار، در هنگام مهاجرت قبايل معروف به «عرب الضاحیه» به آن، بانويى به نام «زبّاء» بود كه بر ساكنين آن فرمانروايى مى‌كرد و اقتدارش ماجراى حكومت بلقيس بر سرزمين سبأ را در ذهن‌ها تداعى مى‌نمود. «جذيمة الابرش» فرزند «مالك بن قهم» وقتى در انبار فرود آمد، با لشكرى كه فراهم كرد، مى‌خواست زبّاء را شكست بدهد، ولى شكست خورد و كشته شد. خواهرزاده‌اش «عمرو بن عدى» با نقشه‌اى جديد وارد كارزار گرديد. يكى از كارگزاران وى به نام قصير در دربار آن بانو نفوذ كرد و چنين وانمود كرد كه مى‌خواهد خدمت‌گزار كاخش باشد و براى جلب اطمينان زبّاء چاره‌جويى مى‌كرد تا آن‌كه او را براى امور بازرگانى مأمور كرد و بارها قصير برايش كالاها وارد كرد و او را خوش آمد و به كارش اعتماد نمود. در اين حال قيصر نزد عمرو رفت و گفت نيروهاى خود را در صندوق‌هايى جاى ده؛ پس چهارهزار مرد جنگى با سلاح و تداركات نظامى در صندوق‌هايى جاى گرفتند و با دوهزار شتر به انبار آمدند. خود عمرو هم در ميان اين عده بود. صندوق‌ها در خانه‌هاى اصحاب زبّاء پراكنده گرديد و چندين صندوق هم به كاخ او منتقل شد. چون شب فرارسيد، آنان بيرون آمدند و آن بانوى فرمانروا و بسيارى از كارگزارانش را كشتند. آن‌گاه عمرو بن عدى زمام امور را به دست گرفت و پنجاه و پنج سال بر آن سرزمين حكومت كرد.<ref>اعراب حدود مرزهاى روم شرقى و ايران در سده‌هاى چهارم تا ششم ميلادى، ص ٣٣، ۵٢۵ و ۶٢۴.</ref>
مالک قلمرو انبار، در هنگام مهاجرت قبايل معروف به «عرب الضاحیه» به آن، بانويى به نام «زبّاء» بود كه بر ساكنين آن فرمانروايى مى‌كرد و اقتدارش ماجراى حكومت بلقيس بر سرزمين سبأ را در ذهن‌ها تداعى مى‌نمود. «جذيمة الابرش» فرزند «مالك بن قهم» وقتى در انبار فرود آمد، با لشكرى كه فراهم كرد، مى‌خواست زبّاء را شكست بدهد، ولى شكست خورد و كشته شد. خواهرزاده‌اش «عمرو بن عدى» با نقشه‌اى جديد وارد كارزار گرديد. يكى از كارگزاران وى به نام قصير در دربار آن بانو نفوذ كرد و چنين وانمود كرد كه مى‌خواهد خدمت‌گزار كاخش باشد و براى جلب اطمينان زبّاء چاره‌جويى مى‌كرد تا آن‌كه او را براى امور بازرگانى مأمور كرد و بارها قصير برايش كالاها وارد كرد و او را خوش آمد و به كارش اعتماد نمود. در اين حال قيصر نزد عمرو رفت و گفت نيروهاى خود را در صندوق‌هايى جاى ده؛ پس چهارهزار مرد جنگى با سلاح و تداركات نظامى در صندوق‌هايى جاى گرفتند و با دوهزار شتر به انبار آمدند. خود عمرو هم در ميان اين عده بود. صندوق‌ها در خانه‌هاى اصحاب زبّاء پراكنده گرديد و چندين صندوق هم به كاخ او منتقل شد. چون شب فرارسيد، آنان بيرون آمدند و آن بانوى فرمانروا و بسيارى از كارگزارانش را كشتند. آن‌گاه عمرو بن عدى زمام امور را به دست گرفت و پنجاه و پنج سال بر آن سرزمين حكومت كرد.
 
پس از او حارث بن عمرو، در كنار مرزهاى روم شرقى موقعيتى ممتاز يافت و سلطه خود را بر شهر انبار مستحكم كرد.<ref>جغرافياى تاريخ سرزمين‌هاى خلافت شرقى، ص ٧١؛ تاريخ يعقوبى، ج ۱، ص ٢١٩.</ref>
پس از او حارث بن عمرو، در كنار مرزهاى روم شرقى موقعيتى ممتاز يافت و سلطه خود را بر شهر انبار مستحكم كرد.<ref>جغرافياى تاريخ سرزمين‌هاى خلافت شرقى، ص ٧١؛ تاريخ يعقوبى، ج ۱، ص ٢١٩.</ref>


به دستور شاپور دوم، خندقى در انبار حفر شد كه از شهر هيت آغاز شده و تا ابلّه، در حوالى [[بصره]] كنونى ادامه مى‌يافت و از آن‌جا به [[خليج فارس]] مى‌رسيد. ابتدا در اين خندق آب جريان داشت، تا قبايل باديه‌نشين را كه به قصد استفاده از اراضى حاصل‌خيز بين‌النهرين سفلى مى‌آمدند، مانع بوده باشد.<ref>الاعلاق النفسيه، ص ١٠٧؛ تاريخ ايران زمين، ص ٩۴ و ٩۵.</ref>  
به دستور شاپور دوم، خندقى در انبار حفر شد كه از شهر هيت آغاز شده و تا ابلّه، در حوالى [[بصره]] كنونى ادامه مى‌يافت و از آن‌جا به [[خليج فارس]] مى‌رسيد. ابتدا در اين خندق آب جريان داشت، تا قبايل باديه‌نشين را كه به قصد استفاده از اراضى حاصل‌خيز بين‌النهرين سفلى مى‌آمدند، مانع بوده باشد.<ref>الاعلاق النفسيه، ص ١٠٧؛ تاريخ ايران زمين، ص ٩۴ و ٩۵.</ref>


آن هنگام كه انوشيروان{{یادداشت|خسرو اول.}} بر سر كار آمد، براى تقويت بنيه دفاعى ايران در مرزهاى غربى مجاور با روم و صحراى عربستان، ضمن بازسازى پادگان‌هاى منطقه، خندق شاپور را تعمير كرد و تشكيلات تازه دفاعى به وجود آورد. به گفته ابن‌رسته وقتى به اين فرمانروا خبر رسيد كه گروهى از اعراب آبادى‌هاى سواد را مورد تاخت و تاز قرار مى‌دهند، فرمان داد قلعه و باروى شهر اُلَّيس را كه شاپور ذوالاكتاف ساخته بود، از نو بسازند و آن‌جا را پادگانى براى پاسدارى از آبادى‌هاى نزديك باديه گرداند؛ آن‌گاه فرمان داد تا از شهر هيت در امتداد حاشيه صحرا تا حوالى بصره خندقى حفر كنند تا به دريا بپيوندد و در كناره‌هاى اين خندق هم ديده‌بان‌ها و پادگان‌هايى استوار ساخت تا مانع نفوذ باديه‌نشينان به سرزمين‌هاى سواد گردد.
==اکنون==
==اکنون==
در تقسيمات كشورى عراق كنونى، دهمين استان اين كشور استان الانبار نام دارد كه بيشتر سكنه آن سنى مذهب‌اند. اين ايالت در غرب عراق قرار دارد. <sup>١</sup>از شمال شرقى به ايالت صلاح‌الدين، از شمال به نينوا، از شرق به مركز حكومت (بغداد) و كاظمين، از جنوب شرقى به ايالت بابل و از جنوب به كربلا محدود است. انبار در شمال غربى با سوريه، در غرب با اردن و در جنوب شرقى با عريستان سعودى هم‌مرز است. مركز اين استان شهر رمادى است كه در شرق آن و در حوالى انبار كهن قرار گرفته است. منطقه‌اى كه قبلاً به جزيره معروف بود و در حد فاصل رودخانه‌هاى دجله و فرات قرار داشت، در نيمه شمالى اين ايالت و نيمه غربى ايالت نينوا واقع است.<ref>با استفاده از نقشه سياسى عراق مندرج در اطلس جامع گيتاشناسى، چاپ ١٣٨٨، ١٣٨۶ش.</ref>
در تقسيمات كشورى عراق كنونى، دهمين استان اين كشور استان الانبار نام دارد كه بيشتر سكنه آن سنى مذهب‌اند. اين ايالت در غرب عراق قرار دارد. <sup>١</sup>از شمال شرقى به ايالت صلاح‌الدين، از شمال به نينوا، از شرق به مركز حكومت (بغداد) و كاظمين، از جنوب شرقى به ايالت بابل و از جنوب به كربلا محدود است. انبار در شمال غربى با سوريه، در غرب با اردن و در جنوب شرقى با عريستان سعودى هم‌مرز است. مركز اين استان شهر رمادى است كه در شرق آن و در حوالى انبار كهن قرار گرفته است. منطقه‌اى كه قبلاً به جزيره معروف بود و در حد فاصل رودخانه‌هاى دجله و فرات قرار داشت، در نيمه شمالى اين ايالت و نيمه غربى ايالت نينوا واقع است.<ref>با استفاده از نقشه سياسى عراق مندرج در اطلس جامع گيتاشناسى، چاپ ١٣٨٨، ١٣٨۶ش.</ref>
خط ۷۰: خط ۷۲:
*'''اشکال العالم'''، ابوالقاسم بن احمد جيهانى،
*'''اشکال العالم'''، ابوالقاسم بن احمد جيهانى،
*'''اطلس جامع گيتاشناسى'''، نقشه سياسى عراق، چاپ ١٣٨٨، ١٣٨۶ش.
*'''اطلس جامع گيتاشناسى'''، نقشه سياسى عراق، چاپ ١٣٨٨، ١٣٨۶ش.
*'''اعراب حدود مرزهاى روم شرقى و ايران در سده‌هاى چهارم تا ششم ميلادى'''، پيكولوسكايا، ترجمه عنايت‌الله رضا،  
*'''اعراب حدود مرزهاى روم شرقى و ايران در سده‌هاى چهارم تا ششم ميلادى'''، پيكولوسكايا، ترجمه عنايت‌الله رضا،
*'''الاعلاق النفسيه'''،
*'''الاعلاق النفسيه'''،
*'''برگزيده مشترك ياقوت حموى'''، محمد پروين گنابادى،
*'''برگزيده مشترك ياقوت حموى'''، محمد پروين گنابادى،
۱۵٬۶۱۴

ویرایش