حج محجوران: تفاوت میان نسخهها
←حج سفیه
(←واژه) |
|||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
حج بر ورشکسته، به دلیل نداشتن [[استطاعت]] مالی، واجب نیست. | حج بر ورشکسته، به دلیل نداشتن [[استطاعت]] مالی، واجب نیست. | ||
== حج کودک == | ==حج کودک== | ||
{{اصلی|حج کودکان}}<br /> | {{اصلی|حج کودکان}}<br /> | ||
==حج سفیه== | ==حج سفیه== | ||
=== واژه و تعریف === | |||
واژه «سَفیه»، مترادف «غیر رشید» بوده و به معنای کم خرد، نادان و سبکسر آمده است.<ref>لسان العرب، ج13، ص497- 498؛ العین، ج4، ص9، «سفه».</ref> قرآن، کسانی که از [[مناسک]] حج [[حضرت ابراهیم(ع)|ابراهیم(ع)]] روی گرداندهاند، «سفیه» خوانده است.{{یادداشت|{{آیه|وَ مَنْ یرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَه}} | |||
و چه كسى جز آنكه به سبك مغزى گرايد از آيين ابراهيم روى برمىتابد؟}}<ref>سوره بقره (۲)، آیه ۱۳۰؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۲۰.</ref> در اصطلاح فقه، سفیه به معنای کسی است که داراییهای خود را در اهداف نادرست{{یادداشت|اهداف نادرستِ عقلائی.}} صرف میکند و در او حالتی نیست که از مصرف داراییهایش در راههایی غیر عقلائی باز دارد.<ref>الروضة البهیة، ج1، ص107- 109.</ref> | |||
سفیه، معادل غیر رشید | سفیه، معادل غیر رشید در لغت به کم خرد، نادان و افراد سبک سر گفته شده است. به افراد لئیم و پست و نیز به افراد ستمکار وکسانی که از شعائر الهی رویگران بوده وآن را مسخره میکنند نیز سفیه اطلاق شده است. قران افراد روی گردان از مناسک حج ابراهیم را سفیه نامیده است. . سفیه دراصطلاح کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عقلائی نباشد و منظور از عقل، حد متعارف است.<ref>ترمینولوژی حقوق، ص259.</ref> واژه غیر رشید با سفیه مترادف میباشد. در فقه، سفیه به معنای کسی دانسته شده است که اموال خود را در غیر اغراض صحیح (عقلائی) صرف میکند حالتی در او وجود ندارد که مانع صرف اموالش در راههای غیر عقلائی گردد. تفاوت بین سفیه و مجنون آن است که مجنون فاقد قوه ادراک و تعقل بوده ولی سفیه تا حدودی دارای قوه درک و تشخیص هست ام نمیتواند اموال خود را بهطور عاقلانه اداره کند.<ref>دوره مقدماتی حقوق مدنی، ج1، ص65.</ref> بنا بر فقه مالکی دائره حجر، سفیه را در بر میگیرد<ref>بدایه المجتهد، ج۲، ص۲2۶.</ref> و در فقه حنفی تنها کودک و مجنون و دیوانه محجورند و نامی از سفیه برده نشده است.<ref>بدائع الصنائع، ج۷، ص۱۶۹؛ الاختیار لتعلیل المختار، ج۲، ص۹۴.</ref> فقهای شیعه به استناد آیات قرآن و روایات اهل بیت سفیه را محجور میدانند و برآنند که دائره حجر سفیه همه تصرفات مالی را دربرمیگیرد.<ref>الخلاف، ج۳، ص۲۸۶–۲۸۸؛ العناوین، ج۲، ص۶۸۶–۶۸۹؛ الفقه الاسلامی و ادلّته، ج4، ص۴85- 487.</ref> | ||
حج گزاردن برای سفیه مانند دیگر افراد دارای ارزش و ثواب است وعمومات تشویق به انجام مناسک حج و زیارت خانه خدا، سفها را نیز در بر میگیرد و نیز عموم (و لله علی الناس حج البیت)، آل عمران۳/ ۹۷، حج را بر محجوران نیز درصورت استطاعت واجب میکند؛ جز آن که سفیه چون در اموال خود نمیتواند تصرف کند و تبذیر واسراف میکند ولیّ با وی همراه میشود یا کسی را با وی همراه میکند تا بر مصرف اموال وی نظارت میکند. مگرآن که کسی را برای همراهی نیابد یا از حج گزار مطمئن باشد.<ref>جواهر الکلام، ج17، ص281، ج26، ص58.</ref> اگر هزینه حج سفیه زائد بر هزینه حضور وی در وطنش باشد همراه وی از مال سفیه مصرف میکند برخلاف کودک و مجنون که زائد را باید از مال خود هزینه کند. هزینه همراه سفیه از شرائط استطاعت وی است و بدون آن مستطیع نمیشود. اگر سفیه پیش از محجورشدن وارد اعمال حج شود ولیّ باید وی را در انجام آن کمک کند و نمیتواند مانع از سفر وی به مکه شود؛ زیرا با آغاز اعمال حج بروی واجب شده است<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص21.</ref> | حج گزاردن برای سفیه مانند دیگر افراد دارای ارزش و ثواب است وعمومات تشویق به انجام مناسک حج و زیارت خانه خدا، سفها را نیز در بر میگیرد و نیز عموم (و لله علی الناس حج البیت)، آل عمران۳/ ۹۷، حج را بر محجوران نیز درصورت استطاعت واجب میکند؛ جز آن که سفیه چون در اموال خود نمیتواند تصرف کند و تبذیر واسراف میکند ولیّ با وی همراه میشود یا کسی را با وی همراه میکند تا بر مصرف اموال وی نظارت میکند. مگرآن که کسی را برای همراهی نیابد یا از حج گزار مطمئن باشد.<ref>جواهر الکلام، ج17، ص281، ج26، ص58.</ref> اگر هزینه حج سفیه زائد بر هزینه حضور وی در وطنش باشد همراه وی از مال سفیه مصرف میکند برخلاف کودک و مجنون که زائد را باید از مال خود هزینه کند. هزینه همراه سفیه از شرائط استطاعت وی است و بدون آن مستطیع نمیشود. اگر سفیه پیش از محجورشدن وارد اعمال حج شود ولیّ باید وی را در انجام آن کمک کند و نمیتواند مانع از سفر وی به مکه شود؛ زیرا با آغاز اعمال حج بروی واجب شده است<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص21.</ref> |