۵٬۱۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==در حدیث== | ==در حدیث== | ||
بر پایه روایات در منابع [[شیعه]]{{یادداشت|عن ابیعبدالله (ع)... قُلْتُ: حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنَ الْمَدِینَةِ مَا بَیْنَ لَابَتَیْهَا. قَالَ: وَ مَا بَیْنَ لَابَتَیْهَا؟ قُلْتُ: مَا أَحَاطَتْ بِهِ الْحِرَارُ.}} و [[اهل سنت]]{{یادداشت|عن أبی هریرة، قال: حرم رسول الله(ص) ما بین لابتی المدینة- قال أبو هریرة: فلو وجدت الظباء ما بین لابتیها ما ذعرتها- و جعل اثنی عشر میلا حول المدینة حمی.}}، حدّ حرمِ مدینه از سمت غرب، حره وبره است.<ref>کافی، ج9، ص282 و ۲۸۳؛ معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج1، ص476.</ref> | بر پایه روایات در منابع [[شیعه]]{{یادداشت|عن ابیعبدالله(ع)... قُلْتُ: حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنَ الْمَدِینَةِ مَا بَیْنَ لَابَتَیْهَا. قَالَ: وَ مَا بَیْنَ لَابَتَیْهَا؟ قُلْتُ: مَا أَحَاطَتْ بِهِ الْحِرَارُ.}} و [[اهل سنت]]{{یادداشت|عن أبی هریرة، قال: حرم رسول الله(ص) ما بین لابتی المدینة- قال أبو هریرة: فلو وجدت الظباء ما بین لابتیها ما ذعرتها- و جعل اثنی عشر میلا حول المدینة حمی.}}، حدّ حرمِ مدینه از سمت غرب، حره وبره است.<ref>کافی، ج9، ص282 و ۲۸۳؛ معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج1، ص476.</ref> | ||
ماجرای اهبان بن اوس اسلمی و سخن گفت گرگ با او و شهادت دادن گرگ به رسالت [[حضرت محمد(ص)]]، که در برخی منابع اهل سنت آمده،{{یادداشت|اهبان بن اوس اسلمی در حره وبره گوسفندانش را میچراند. گرگی به یکی از گوسفندانش حمله کرد. وی گوسفند را از چنگال گرگ نجات داد. گرگ دور شده، نشست و گفت: «وای بر تو! چرا رزقی را که خدا روزیام کرد از من گرفتی؟» اهبان از تعجب دست روی دست زده و گفت: «به خدا قسم چیزی عجیبتر از این ندیدم.» گرگ گفت: «عجیبتر از این، فرستاده خداست که میان این نخلهاست» و اشاره کرد به مدینه…}} در این حره روی داده است.<ref>معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج1، ص481، به نقل از الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۰۹.</ref> | ماجرای اهبان بن اوس اسلمی و سخن گفت گرگ با او و شهادت دادن گرگ به رسالت [[حضرت محمد(ص)]]، که در برخی منابع اهل سنت آمده،{{یادداشت|اهبان بن اوس اسلمی در حره وبره گوسفندانش را میچراند. گرگی به یکی از گوسفندانش حمله کرد. وی گوسفند را از چنگال گرگ نجات داد. گرگ دور شده، نشست و گفت: «وای بر تو! چرا رزقی را که خدا روزیام کرد از من گرفتی؟» اهبان از تعجب دست روی دست زده و گفت: «به خدا قسم چیزی عجیبتر از این ندیدم.» گرگ گفت: «عجیبتر از این، فرستاده خداست که میان این نخلهاست» و اشاره کرد به مدینه…}} در این حره روی داده است.<ref>معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج1، ص481، به نقل از الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۰۹.</ref> |
ویرایش