خانه ارقم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
Abbassehati (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Abbassehati (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
خانه [[ارقم]] از خانههای معروف [[مکه]]، در دامنه [[کوه صفا]] و محل موقت دعوت [[پیامبر]] است. | خانه [[ارقم]] از خانههای معروف [[مکه]]، در دامنه [[کوه صفا]] و محل موقت دعوت [[پیامبر]] است. حضور پیامبر در خانه ارقم، به عنوان مبنایی برای زمانبندی بخشی از حوادث سالهای آغازین دعوت پیامبر شد.<ref>. نک: الطبقات الکبری، ج3، ص183؛ تاریخ مدینة دمشق، ج35، ص252.</ref> پس از مهاجرت ارقم به مدینه، اطلاعی از وضعیت خانه وی در دست نیست. ارقم با وقف خانه خود برای فرزندانش، هرگونه [[ارث]] بردن از این خانه و خرید و فروش آن را برای آنان منع کرد. | ||
==موقعیت== | ==موقعیت== | ||
خانه [[ارقم]] در شرق [[مسجدالحرام]]، و در دامنه [[کوه صفا]]<ref>. اخبار مکه، الازرقی، ج1، ص7.</ref> در 48 متری ابتدای [[سعی]] از کوه صفا<ref> التاریخ القویم، ج2، ص82-88؛ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص156.</ref>، و کنار خانه [[ام هانی]]، خواهر [[علی بن ابیطالب|علی بن ابیطالب]]<ref>. اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص260، 294.</ref> قرار داشت. | خانه [[ارقم]] در شرق [[مسجدالحرام]]، و در دامنه [[کوه صفا]]<ref>. اخبار مکه، الازرقی، ج1، ص7.</ref> در 48 متری ابتدای [[سعی]] از کوه صفا<ref> التاریخ القویم، ج2، ص82-88؛ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص156.</ref>، و کنار خانه [[ام هانی]]، خواهر [[علی بن ابیطالب|علی بن ابیطالب]]<ref>. اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص260، 294.</ref> قرار داشت. | ||
==نسب== | ==نسب== | ||
ابوعبدالله ارقم بن [[عبدمناف]]، از تیره [[بنی مخزوم|بنیمخزوم]]<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص183؛ تاریخ الطبری، ج11، ص519؛ الاستیعاب، ج1، ص131.</ref> و از نخستین [[اسلام]] آورندگان بود.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص183؛ المنتظم، ج5، ص279؛ الاصابه، ج1، ص197.</ref> وی را از [[مهاجران]] به [[مدینه]]<ref>. الاستیعاب، ج1، ص131؛ اسدالغابه، ج1، ص60.</ref>، کارگزاران [[زکات]]<ref>. اسدالغابه، ج1، ص60.</ref> و [[کاتبان پیامبر]]<ref>. البدایة و النهایه، ج5، ص363.</ref> شمردهاند. درگذشت ارقم را در سال 55ق. و در سن هشتاد و چند سالگی در مدینه، و در زمان حکومت [[معاویه]] دانستهاند.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص185؛ تاریخ الطبری، ج11، ص519.</ref> | ابوعبدالله ارقم بن [[عبدمناف]]، از تیره [[بنی مخزوم|بنیمخزوم]]<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص183؛ تاریخ الطبری، ج11، ص519؛ الاستیعاب، ج1، ص131.</ref> و از نخستین [[اسلام]] آورندگان بود.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص183؛ المنتظم، ج5، ص279؛ الاصابه، ج1، ص197.</ref> وی را از [[مهاجران]] به [[مدینه]]<ref>. الاستیعاب، ج1، ص131؛ اسدالغابه، ج1، ص60.</ref>، کارگزاران [[زکات]]<ref>. اسدالغابه، ج1، ص60.</ref> و [[کاتبان پیامبر]]<ref>. البدایة و النهایه، ج5، ص363.</ref> شمردهاند. درگذشت ارقم را در سال 55ق. و در سن هشتاد و چند سالگی در مدینه، و در زمان حکومت [[معاویه]] دانستهاند.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص185؛ تاریخ الطبری، ج11، ص519.</ref> | ||
==وقایع | ==وقایع== | ||
* حضور پیامبر در خانه ارقم، در اواخر دوران دعوت مخفی آن حضرت (سال سوم)، و تبلیغ اسلام در آن خانه بود.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص183، 292؛ ج4، ص76.</ref> | |||
[[عمار بن یاسر]]، [[صهیب بن سنان|صُهَیب بن سنان]]، [[مصعب بن عمیر|مُصعب بن عُمیر]] بن هاشم، [[طلیب بن عمیر|طُلیب بن عمیر]] بن وهب، [[ایاس|اِیاس]]، [[عاقل]]، [[خالد]] و [[عامر]]، فرزندان [[ابوبکیر لیثی|ابوبُکیر لَیثی]]، [[حمزة ابن عبدالمطلب]]<ref>. الدرر، ص40.</ref> | * برخی نیز آن را مخفیگاه پیامبر و مسلمانان دانستهاند<ref>. الاستیعاب، ج1، ص131؛ اسدالغابه، ج1، ص60.</ref> که با توجه به آگاهی [[قریش]] از دعوت [[پیامبر]] و ساختارِ شهری [[مکه]]، صحیح به نظر نمیرسد. | ||
* [[عمار بن یاسر]]، [[صهیب بن سنان|صُهَیب بن سنان]]، [[مصعب بن عمیر|مُصعب بن عُمیر]] بن هاشم، [[طلیب بن عمیر|طُلیب بن عمیر]] بن وهب، [[ایاس|اِیاس]]، [[عاقل]]، [[خالد]] و [[عامر]]، فرزندان [[ابوبکیر لیثی|ابوبُکیر لَیثی]]، [[حمزة ابن عبدالمطلب]]<ref>. الدرر، ص40.</ref> در این خانه اسلام آوردند.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص86، 91، 171، 187، 297؛ انساب الاشراف، ج1، ص179؛ ج9، ص415؛ الاستیعاب، ج2، ص728؛ ج4، ص1474.</ref> و به دنبال آن آغاز دعوت علنی پیامبر نیز یاد شده است.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص184؛ اخبار مکه، الفاکهی، ج4، ص12؛ الاستیعاب، ج1، ص132.</ref> | |||
منابع تفسیری از نزول آیه 51 [[کهف]]/18 در این خانه یاد کردهاند.<ref>. تفسیر العیاشی، ج2، ص329.</ref> | * منابع تفسیری از نزول آیه 51 [[کهف]]/18 در این خانه یاد کردهاند.<ref>. تفسیر العیاشی، ج2، ص329.</ref> | ||
==@== | |||
برخی محققان گزارشهای مبالغهآمیز واقدی را در بیان نقش خانه ارقم، در مراحل دعوت، که پیش از آن سیرهنویسانی چون ابن اسحاق از آن نام نبردهاند، متأثر از سیاستهایی میدانند که تلاش داشت با بزرگنمایی نقش این خانه، اهمیت و جایگاه شعب ابیطالب را در حوادث عصر مکی، تحت الشعاع قرار دهد.<ref>. الصحیح من سیرة النبی، ج2، ص345؛ السیرة النبویه، نجاح طایی، ج1، ص248.</ref> تأکید برخی مورخان<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص183-184؛ اخبار مکه، الازرقی، ج1، ص7.</ref> و سفرنامهنویسان<ref>. شفاء الغرام، ج1 ص16، 363.</ref> بر فضیلت خانه ارقم، به عنوان یکی از پر فضیلتترین خانههای مکه و معرفی این خانه به عنوان دارالاسلام<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص184.</ref> و نیز طرح ادعای مسلمان شدن گروه بسیاری در این خانه<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص183؛ الاستیعاب، ج1، ص131؛ امتاع الاسماع، ج1، ص35.</ref> را شاید بتوان نتیجه این سیاست دانست. | برخی محققان گزارشهای مبالغهآمیز واقدی را در بیان نقش خانه ارقم، در مراحل دعوت، که پیش از آن سیرهنویسانی چون ابن اسحاق از آن نام نبردهاند، متأثر از سیاستهایی میدانند که تلاش داشت با بزرگنمایی نقش این خانه، اهمیت و جایگاه شعب ابیطالب را در حوادث عصر مکی، تحت الشعاع قرار دهد.<ref>. الصحیح من سیرة النبی، ج2، ص345؛ السیرة النبویه، نجاح طایی، ج1، ص248.</ref> تأکید برخی مورخان<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص183-184؛ اخبار مکه، الازرقی، ج1، ص7.</ref> و سفرنامهنویسان<ref>. شفاء الغرام، ج1 ص16، 363.</ref> بر فضیلت خانه ارقم، به عنوان یکی از پر فضیلتترین خانههای مکه و معرفی این خانه به عنوان دارالاسلام<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص184.</ref> و نیز طرح ادعای مسلمان شدن گروه بسیاری در این خانه<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص183؛ الاستیعاب، ج1، ص131؛ امتاع الاسماع، ج1، ص35.</ref> را شاید بتوان نتیجه این سیاست دانست. | ||
==وقف خانه== | |||
ارقم با [[وقف]] خانه خود برای فرزندانش، هرگونه ارث بردن از این خانه و خرید و فروش آن را برای آنان منع کرد. هشام بن عاص بن هشام مخزومی و غلام وی، شاهدان این وقف بودند.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص184؛ الاستیعاب، ج4، ص1540؛ المنتظم ج5، ص279-280.</ref> از این رو خانه ارقم، تا روزگار [[منصور عباسی]]، در دست بازماندگان ارقم قرار داشت. | |||
==@== | |||
ولی پس از سرکوب جنبش محمد نفس زکیه در 145ق. منصور عباسی (حک: 136-158ق.) ابتدا عبدالله بن عثمان بن ارقم را، که از پیروان نفس زکیه بود، به زندان افکند و سرانجام به زور، سهم این خانه را از او به هفده هزار دینار، و سپس سهم دیگر برادرانش را خرید. به گفته یکی از نوادگان ارقم، تصمیم منصور در خریدن این خانه به سفر حجی باز میگردد که در آن منصور، در حالی که از مروه به سوی صفا باز میگشت، خاندان ارقم را بالای خانهشان نظارهگر اعمال حج خود دید. | |||
پس از آن مهدی عباسی (حک: 158-169ق.) این خانه را به همسر خود، خیزران، مادر هادی و هارون عباسی، اهدا کرد<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص184؛ انساب الاشراف ج10، ص215؛ بهجة النفوس، ج1، ص267.</ref> و او نیز مسجدی در آن ساخت و سقاخانهای در حیاط آن بنا کرد.<ref>. اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص200؛ العقد الثمین، ج1، ص55؛ الروض المعطار، ص194.</ref> فأسی (م.832ق.) در بازدید از این خانه، مساحت مسجد را حدود 4 متر در بیش از 5/3 متر دانسته است.<ref>. شفاء الغرام، ج1، ص363.</ref> برخی نیز از خرید خانه توسط خیزران، در سال 171ق. و در دوره حکومت هارون (حک: 170-193ق.)، خبر دادهاند.<ref>. البدایة و النهایه، ج10، ص175؛ التاریخ القویم، ج2، ص83، 90.</ref> خانه ارقم که از این پس به دارخیزران مشهور شد<ref>. اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص200؛ سبل الهدی، ج2، ص320؛ الجامع اللطیف، ص289.</ref>، بعدها به دست جعفر، نوه خیزران، افتاد تا آنکه در دوره مأمون (حک: 198-218ق.)، غسّان بن عبّاد عباسی، از دیگر نوادگان خیزران، این خانه را خرید.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص184؛ المنتظم، ج5، ص280.</ref> | پس از آن مهدی عباسی (حک: 158-169ق.) این خانه را به همسر خود، خیزران، مادر هادی و هارون عباسی، اهدا کرد<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص184؛ انساب الاشراف ج10، ص215؛ بهجة النفوس، ج1، ص267.</ref> و او نیز مسجدی در آن ساخت و سقاخانهای در حیاط آن بنا کرد.<ref>. اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص200؛ العقد الثمین، ج1، ص55؛ الروض المعطار، ص194.</ref> فأسی (م.832ق.) در بازدید از این خانه، مساحت مسجد را حدود 4 متر در بیش از 5/3 متر دانسته است.<ref>. شفاء الغرام، ج1، ص363.</ref> برخی نیز از خرید خانه توسط خیزران، در سال 171ق. و در دوره حکومت هارون (حک: 170-193ق.)، خبر دادهاند.<ref>. البدایة و النهایه، ج10، ص175؛ التاریخ القویم، ج2، ص83، 90.</ref> خانه ارقم که از این پس به دارخیزران مشهور شد<ref>. اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص200؛ سبل الهدی، ج2، ص320؛ الجامع اللطیف، ص289.</ref>، بعدها به دست جعفر، نوه خیزران، افتاد تا آنکه در دوره مأمون (حک: 198-218ق.)، غسّان بن عبّاد عباسی، از دیگر نوادگان خیزران، این خانه را خرید.<ref>. الطبقات الکبری، ج3، ص184؛ المنتظم، ج5، ص280.</ref> | ||
ابن کثیر (م.774ق.)، در گزارشی غیر مشهور، از اقدام خیزران در الحاق خانه ارقم به مسجدالحرام، در دوران مهدی عباسی، خبر داده است<ref>. البدایة و النهایه، ج10، ص175.</ref> و این در حالی است که هیچ یک از مورخان پیش و پس از او و سفرنامهنویسانی که از این خانه دیدن کردهاند، از این الحاق صحبتی نکردهاند. به گزارش ایوب صبری پاشا (م.1307ق.) این خانه پس از آنکه به ملکیت اشراف بنیالحسن درآمد، به دست ابراهیم بک، از کارگزاران عثمانی افتاد و وی این خانه را به سلطان سلیم روم اهدا کرد.<ref>. موسوعة مرآة الحرمین، ج2، ص869.</ref> | ابن کثیر (م.774ق.)، در گزارشی غیر مشهور، از اقدام خیزران در الحاق خانه ارقم به مسجدالحرام، در دوران مهدی عباسی، خبر داده است<ref>. البدایة و النهایه، ج10، ص175.</ref> و این در حالی است که هیچ یک از مورخان پیش و پس از او و سفرنامهنویسانی که از این خانه دیدن کردهاند، از این الحاق صحبتی نکردهاند. به گزارش ایوب صبری پاشا (م.1307ق.) این خانه پس از آنکه به ملکیت اشراف بنیالحسن درآمد، به دست ابراهیم بک، از کارگزاران عثمانی افتاد و وی این خانه را به سلطان سلیم روم اهدا کرد.<ref>. موسوعة مرآة الحرمین، ج2، ص869.</ref> |