رأس الحسین(مسجد اموی): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «'''رأس الحسین(مسجداموی)'''، زیارتگاهی در مسجد اموی که گفته شده در زمان انتقال س...» ایجاد کرد) |
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''رأس الحسین(مسجداموی)'''، زیارتگاهی در مسجد اموی که گفته شده در زمان انتقال سر امام حسین به دمشق در این محل قرارگرفته است. | '''رأس الحسین(مسجداموی)'''، زیارتگاهی در مسجد اموی که گفته شده در زمان انتقال سر امام حسین به دمشق در این محل قرارگرفته است. | ||
موقعیت مکانی زیارتگاه | ==موقعیت مکانی زیارتگاه== | ||
اين زيارتگاه در شرق مسجد جامع اُموي دمشق واقع است و براي رسيدن به آن، بايد از تالار واقع در شرق صحن، موسوم به «مشهد علي»، و سپس از مقام امام زينالعابدين(ع) عبور کرد. | اين زيارتگاه در شرق مسجد جامع اُموي دمشق واقع است و براي رسيدن به آن، بايد از تالار واقع در شرق صحن، موسوم به «مشهد علي»، و سپس از مقام امام زينالعابدين(ع) عبور کرد. | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
اين ضريح در سال 1414 ه .ق، به کوشش «محمد برهانالدين»، داعي مطلق فرقه اسماعيليان بهره هند، نصب شده است. شکل ظاهري آن از معماري اسلامي هند الگو گرفته است. سطح آن نيز به شکل گياهان و کتيبههايي به خط کوفي که بيشتر شامل اشعار عربي است، مزيّن شده است.[8] | اين ضريح در سال 1414 ه .ق، به کوشش «محمد برهانالدين»، داعي مطلق فرقه اسماعيليان بهره هند، نصب شده است. شکل ظاهري آن از معماري اسلامي هند الگو گرفته است. سطح آن نيز به شکل گياهان و کتيبههايي به خط کوفي که بيشتر شامل اشعار عربي است، مزيّن شده است.[8] | ||
زیارتگاه در مسجد اموی | ==زیارتگاه در مسجد اموی== | ||
ابنعساکر از اين زيارتگاه با نام «مشهد الرأس» ياد کرده و درباره آن نوشته است: «گويند سر حسين بن علي(ع) در زمان آوردن آن به دمشق، در اينجا گذاشته شد».[1] علي ابن ابيبکر هروي نيز با عنوان «مشهد حسين و زينالعابدين» به آن اشاره کرده است.[2] از نوشته ابنعساکر به دست ميآيد که اين زيارتگاه، در زمان خود، به محل گذاشتن سر امام(ع) شهرت داشته است. اما امروزه، به محل دفن سر شريف امام7، براساس يکي از اقوال موجود در اين رابطه، شهرت يافته است. | ابنعساکر از اين زيارتگاه با نام «مشهد الرأس» ياد کرده و درباره آن نوشته است: «گويند سر حسين بن علي(ع) در زمان آوردن آن به دمشق، در اينجا گذاشته شد».[1] علي ابن ابيبکر هروي نيز با عنوان «مشهد حسين و زينالعابدين» به آن اشاره کرده است.[2] از نوشته ابنعساکر به دست ميآيد که اين زيارتگاه، در زمان خود، به محل گذاشتن سر امام(ع) شهرت داشته است. اما امروزه، به محل دفن سر شريف امام7، براساس يکي از اقوال موجود در اين رابطه، شهرت يافته است. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
به نظر ميرسد چنين باوري در قرون اخير شکل گرفته باشد؛ زيرا شواهد تاريخي نشان ميدهد که در دمشق، زيارتگاه رأسالحسين ديگري وجود داشته که به محل دفن سر امام7 شناخته ميشده است و موقعيت آن، آستانه حضرت رقيه بوده است. اما شايد به علت غلبه شهرت اين زيارتگاه به حضرت رقيه و فراموش شدن و از بين رفتن محل منتسب به سر امام حسين7 در آنجا، زيارتگاه موجود کنار مسجد اُموي، به محل دفن سر امام7 شهرت يافته است. | به نظر ميرسد چنين باوري در قرون اخير شکل گرفته باشد؛ زيرا شواهد تاريخي نشان ميدهد که در دمشق، زيارتگاه رأسالحسين ديگري وجود داشته که به محل دفن سر امام7 شناخته ميشده است و موقعيت آن، آستانه حضرت رقيه بوده است. اما شايد به علت غلبه شهرت اين زيارتگاه به حضرت رقيه و فراموش شدن و از بين رفتن محل منتسب به سر امام حسين7 در آنجا، زيارتگاه موجود کنار مسجد اُموي، به محل دفن سر امام7 شهرت يافته است. | ||
بنا و بازسازی زیارتگاه | ==بنا و بازسازی زیارتگاه== | ||
درباره تاريخ بنا و روند بازسازيهاي آن، اطلاعات زيادي در دست نيست. گويا دو مقام امام زينالعابدين و رأسالحسين7 به علت مجاورت يکديگر، در مراحل تاريخي مختلف، بهطور همزمان بازسازي ميشده است. اما در منابع، گاهي تنها از بازسازي زيارتگاه رأسالحسين7، و گاهي از مقام امام زينالعابدين7 سخن به ميان آمده است. | درباره تاريخ بنا و روند بازسازيهاي آن، اطلاعات زيادي در دست نيست. گويا دو مقام امام زينالعابدين و رأسالحسين7 به علت مجاورت يکديگر، در مراحل تاريخي مختلف، بهطور همزمان بازسازي ميشده است. اما در منابع، گاهي تنها از بازسازي زيارتگاه رأسالحسين7، و گاهي از مقام امام زينالعابدين7 سخن به ميان آمده است. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
زيارتگاه در دوره عثماني، مدتي ويران شده بود. فؤاد پاشا (والي دمشق)، در سال 1278 ه .ق آن را زيارت کرد و از سلطان عبدالعزيز عثماني براي بازسازي آن موافقت خواست. او در خانه مجاور مزار، تکيهاي ساخت که در آن هر روز بعد از نماز عصر، غذا پخته ميشد. سلطان عبدالعزيز نيز يک تار موي منتسب به پيامبر9 را فرستاد تا در اين زيارتگاه نگهداري شود. اين تار مو، همه ساله در شب 27 رمضان بيرون آورده ميشد تا مردم بعد از نماز تراويح، آن را زيارت کنند و به آن تبرک جويند.[3] در حال حاضر اين تار مو به ساختمان وزارت اوقاف سوريه انتقال يافته است و مراسم ساليانه زيارت تار موي پيامبر9 نيز برگزار نميشود. | زيارتگاه در دوره عثماني، مدتي ويران شده بود. فؤاد پاشا (والي دمشق)، در سال 1278 ه .ق آن را زيارت کرد و از سلطان عبدالعزيز عثماني براي بازسازي آن موافقت خواست. او در خانه مجاور مزار، تکيهاي ساخت که در آن هر روز بعد از نماز عصر، غذا پخته ميشد. سلطان عبدالعزيز نيز يک تار موي منتسب به پيامبر9 را فرستاد تا در اين زيارتگاه نگهداري شود. اين تار مو، همه ساله در شب 27 رمضان بيرون آورده ميشد تا مردم بعد از نماز تراويح، آن را زيارت کنند و به آن تبرک جويند.[3] در حال حاضر اين تار مو به ساختمان وزارت اوقاف سوريه انتقال يافته است و مراسم ساليانه زيارت تار موي پيامبر9 نيز برگزار نميشود. | ||
آتش سوزی در زیارتگاه | ==آتش سوزی در زیارتگاه== | ||
در سال 1311ه .ق، مسجد جامع اُموي دچار آتشسوزي بزرگي شد که در جريان آن، بخشي از اين زيارتگاه نيز آسيب ديد؛ اما پيش از فرا رسيدن ماه رمضان، با تلاش مردم بازسازي شد.[6] | در سال 1311ه .ق، مسجد جامع اُموي دچار آتشسوزي بزرگي شد که در جريان آن، بخشي از اين زيارتگاه نيز آسيب ديد؛ اما پيش از فرا رسيدن ماه رمضان، با تلاش مردم بازسازي شد.[6] |