هاجر اشپور: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جا:ويرايش}}'''هاجر اشپور''' | {{جا:ويرايش}}'''هاجر اشپور''' | ||
اشپور، هاجر:بانوي آلماني حجگزار در سال 1990م. و نگارنده كتاب سفر به مكه | |||
==زندگينامه== | |||
باربِل (Bärbel) كه بعدها به هاجر اشپور تغيير نام داد، به سال 1958م. در بندورف (Bonndorf) در جنوب آلمان زاده شد. (تصوير شماره 13) وي پس از طي مدارج تحصيلي وارد دانشگاه فرايبورگ (Fribourg) شد و در رشته زبان و ادبيات روم باستان به تحصيل پرداخت. او فعاليت خود را در بخش حمايت از زنان مستقل به عنوان عضو فعال بخش حمايت از حقوق زنان با گرايش فمينيستي آغاز كرد.[1]در آنجا با يك آلماني تركتبار به نام اريش سليم اشپور (Erich Salim Spohr) آشنا شد كه رهبري يكي از تشكلهاي دانشجويي دانشگاه فرايبورگ را عهدهدار بود. سليم اشپور كه تازه به اسلام مشرف شده بود، بر باربل اثر نهاد و موجب شد وي اسلام را بپذيرد. او با سليم ازدواج كرد و نامش را به هاجر اشپور تغيير داد. وي براي فراگيري آموزههاي ديني به قبرس نزد شيخ نظيم حقاني، استاد سليم و از عارفان نقشبنديه، رفت و مسائل معنوي و معارف قرآن را از او آموخت.[2] | باربِل (Bärbel) كه بعدها به هاجر اشپور تغيير نام داد، به سال 1958م. در بندورف (Bonndorf) در جنوب آلمان زاده شد. (تصوير شماره 13) وي پس از طي مدارج تحصيلي وارد دانشگاه فرايبورگ (Fribourg) شد و در رشته زبان و ادبيات روم باستان به تحصيل پرداخت. او فعاليت خود را در بخش حمايت از زنان مستقل به عنوان عضو فعال بخش حمايت از حقوق زنان با گرايش فمينيستي آغاز كرد.[1]در آنجا با يك آلماني تركتبار به نام اريش سليم اشپور (Erich Salim Spohr) آشنا شد كه رهبري يكي از تشكلهاي دانشجويي دانشگاه فرايبورگ را عهدهدار بود. سليم اشپور كه تازه به اسلام مشرف شده بود، بر باربل اثر نهاد و موجب شد وي اسلام را بپذيرد. او با سليم ازدواج كرد و نامش را به هاجر اشپور تغيير داد. وي براي فراگيري آموزههاي ديني به قبرس نزد شيخ نظيم حقاني، استاد سليم و از عارفان نقشبنديه، رفت و مسائل معنوي و معارف قرآن را از او آموخت.[2] | ||
خانم اشپور سفر خود را به حج، سفر به قلب اسلام ميداند. وي با تفسيري صوفيانه، با اشاره به حديث قدسي «آسمان و زمين گنجايش مرا ندارند؛ اما قلب بنده مؤمن مرا در خود جاي ميدهد»[3]سفر به مكه و مدينه را سفر به قلب انسان دانسته است. (ص121) | خانم اشپور سفر خود را به حج، سفر به قلب اسلام ميداند. وي با تفسيري صوفيانه، با اشاره به حديث قدسي «آسمان و زمين گنجايش مرا ندارند؛ اما قلب بنده مؤمن مرا در خود جاي ميدهد»[3]سفر به مكه و مدينه را سفر به قلب انسان دانسته است. (ص121) | ||
خط ۱۰: | خط ۱۱: | ||
سفرنامه اين تازه مسلمان آلماني با عنوان سفر به مكه، در سه بخش تدوين و تنظيم شده است: بخش نخست، شامل رخدادهاي مربوط به آغاز سفر؛ بخش دوم، اتفاقهاي روزهاي حج؛ و بخش سوم، گزارش حوادث هنگام بازگشت از مكه است. | سفرنامه اين تازه مسلمان آلماني با عنوان سفر به مكه، در سه بخش تدوين و تنظيم شده است: بخش نخست، شامل رخدادهاي مربوط به آغاز سفر؛ بخش دوم، اتفاقهاي روزهاي حج؛ و بخش سوم، گزارش حوادث هنگام بازگشت از مكه است. | ||
خانم اشپور همراه 40 مسلمان تركتبار از شهرهاي آلمان و هلند در سفري زميني به زيارت خانه خدا رفته است. او در اين سفرنامه به نكات و رخدادهايي پرداخته كه در موسم حج با آنها روبهرو شده است. كاروان، نخست از يوگسلاوي سابق و اتريش گذشته و در يونان در محلهاي تركنشين در مسجدي اقامت كرده است. (ص38) كاروان سپس وارد تركيه شد و در آنجا زائراني را ديدند كه همگي داراي يك هدف و مشتاق زيارت خانه خدا بودهاند. | خانم اشپور همراه 40 مسلمان تركتبار از شهرهاي آلمان و هلند در سفري زميني به زيارت خانه خدا رفته است. او در اين سفرنامه به نكات و رخدادهايي پرداخته كه در موسم حج با آنها روبهرو شده است. كاروان، نخست از يوگسلاوي سابق و اتريش گذشته و در يونان در محلهاي تركنشين در مسجدي اقامت كرده است. (ص38) كاروان سپس وارد تركيه شد و در آنجا زائراني را ديدند كه همگي داراي يك هدف و مشتاق زيارت خانه خدا بودهاند. | ||
==محتواي سفرنامه== | |||
از ديد نويسنده، سفر حج، عظمت دين و پيامبر گرامي(ص) را نشان ميدهد. اسلام ديني منحصر به مشرق نيست و افزون بر اينكه پيامبر اسلام انساني كامل است، زيباييهاي اسلام، گواهي روشن بر كمال و جامعيت اين دين است. (ص40) | از ديد نويسنده، سفر حج، عظمت دين و پيامبر گرامي(ص) را نشان ميدهد. اسلام ديني منحصر به مشرق نيست و افزون بر اينكه پيامبر اسلام انساني كامل است، زيباييهاي اسلام، گواهي روشن بر كمال و جامعيت اين دين است. (ص40) | ||
كاروان از مرز عراق ميگذرد و در راه از مقبره عبدالقادر گيلاني و بقعهها و آرامگاههاي مشهور كرخي، جنيد و منصور حلاج ديدار ميكند. خانم اشپور در سامرا به زيارت مرقد امام هادي(ع) و امام حسن عسكري(ع) ميرود. او سپس در كربلا به زيارت مرقد امام حسين(ع) و در نجف به زيارت مرقد مقدس امام علي(ع) ميرود و ويژگيهاي اين زيارتگاهها را به اجمال بيان ميكند. (ص60) | كاروان از مرز عراق ميگذرد و در راه از مقبره عبدالقادر گيلاني و بقعهها و آرامگاههاي مشهور كرخي، جنيد و منصور حلاج ديدار ميكند. خانم اشپور در سامرا به زيارت مرقد امام هادي(ع) و امام حسن عسكري(ع) ميرود. او سپس در كربلا به زيارت مرقد امام حسين(ع) و در نجف به زيارت مرقد مقدس امام علي(ع) ميرود و ويژگيهاي اين زيارتگاهها را به اجمال بيان ميكند. (ص60) | ||
خط ۲۵: | خط ۳۰: | ||
او با اشاره به فرمان خدا به حضرت ابراهيم براي قرباني كردن حضرت اسماعيل، عيد قربان يا اَضحي را عيدي بزرگ در سراسر جهان اسلام ميداند و به مراسم قرباني اشاره ميكند و ميگويد: زائران با پرداخت پول به كسي وكالت ميدهند تا گوسفند يا گاوي را قرباني كند. (ص121) | او با اشاره به فرمان خدا به حضرت ابراهيم براي قرباني كردن حضرت اسماعيل، عيد قربان يا اَضحي را عيدي بزرگ در سراسر جهان اسلام ميداند و به مراسم قرباني اشاره ميكند و ميگويد: زائران با پرداخت پول به كسي وكالت ميدهند تا گوسفند يا گاوي را قرباني كند. (ص121) | ||
در بخش سوم و پاياني، رخدادهاي هنگام بازگشت از مكه ياد شدهاند. وي درمسير بازگشت، چند روز در جده استراحت كرده و سپس ديگر بار راهي مدينه شده و در مسجد قبا نماز گزارده و وصفي كامل از مسجد قبا ارائه كرده است. در روزهاي بعد، وي به زيارت شهيدان احد رفته و وصفي از مزار حمزه، عموي پيامبر، به دست داده است. مسجد ذوقبلتين واپسين مكاني است كه اشپور به وصف آن پرداخته است. | در بخش سوم و پاياني، رخدادهاي هنگام بازگشت از مكه ياد شدهاند. وي درمسير بازگشت، چند روز در جده استراحت كرده و سپس ديگر بار راهي مدينه شده و در مسجد قبا نماز گزارده و وصفي كامل از مسجد قبا ارائه كرده است. در روزهاي بعد، وي به زيارت شهيدان احد رفته و وصفي از مزار حمزه، عموي پيامبر، به دست داده است. مسجد ذوقبلتين واپسين مكاني است كه اشپور به وصف آن پرداخته است. | ||
==وضعيت نشر سفرنامه هاجر اشپور== | |||
اين سفرنامه در دسامبر 1998م. در 200 صفحه به زبان آلماني، به اهتمام انتشارات اشپور به چاپ رسيد. به سال 1382ش. بخش مربوط به اقامت نويسنده در مكه و مدينه با عنوان حديث نامكرر عشق، به كوشش محمد اخگري همراه مقدمهاي درباره پيشينه سفرنامههاي اروپايي حج، به فارسي ترجمه شده و انتشارات آوينا آن را در 127 صفحه منتشر كرده است. | اين سفرنامه در دسامبر 1998م. در 200 صفحه به زبان آلماني، به اهتمام انتشارات اشپور به چاپ رسيد. به سال 1382ش. بخش مربوط به اقامت نويسنده در مكه و مدينه با عنوان حديث نامكرر عشق، به كوشش محمد اخگري همراه مقدمهاي درباره پيشينه سفرنامههاي اروپايي حج، به فارسي ترجمه شده و انتشارات آوينا آن را در 127 صفحه منتشر كرده است. | ||
منابع | |||
==منابع== | |||
شرح فصوص الحكم:قيصري (م.751ق.)، به كوشش آشتياني، تهران، علمي و فرهنگي، 1375ش. | شرح فصوص الحكم:قيصري (م.751ق.)، به كوشش آشتياني، تهران، علمي و فرهنگي، 1375ش. | ||
http://www.spohrـpublishers.com/ | http://www.spohrـpublishers.com/ | ||
خط ۳۸: | خط ۵۰: | ||
[4]. http://www.spohr-publishers.com. | [4]. http://www.spohr-publishers.com. | ||
[5].Das islamische Jahr: Zeiten und Feste - By Annemarie Schimmel - P 117 - C.H.Beck, 2001. | [5].Das islamische Jahr: Zeiten und Feste - By Annemarie Schimmel - P 117 - C.H.Beck, 2001. | ||
[[رده:سفرنامه هاجر اشپور،]] |