در حال ویرایش آل قتاده
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''آل قَتاده''' خاندانی از [[سادات حسنی]] و از اشراف طبقه چهارم حاکم بر [[مکه]] که بیش از هفتاد سال (حک: ۵۹۷-۶۷۰ق) بر این شهر حکومت کردند. ابوعزیز قتاده بن ادریس سرسلسله این خاندان در سال ۵۹۷ق. با اخراج شریف [[مکثر بن عیسی]]، حکومت مکه را در دست گرفت و پس از وی فرزندانش حسن، راجح و ادریس بر مکه حکمرانی کردند. افراد این خاندان متمایل به [[زیدیه]] بودند و در دورهای حتی اعلان «حی علی خیر العمل» را در [[اذان]] رسمی کردند. | '''آل قَتاده''' خاندانی از [[سادات حسنی]] و از اشراف طبقه چهارم حاکم بر [[مکه]] که بیش از هفتاد سال (حک: ۵۹۷-۶۷۰ق) بر این شهر حکومت کردند. ابوعزیز قتاده بن ادریس سرسلسله این خاندان در سال ۵۹۷ق. با اخراج شریف [[مکثر بن عیسی]]، حکومت مکه را در دست گرفت و پس از وی فرزندانش حسن، راجح و ادریس بر مکه حکمرانی کردند. افراد این خاندان متمایل به [[زیدیه]] بودند و در دورهای حتی اعلان «حی علی خیر العمل» را در [[اذان]] رسمی کردند. | ||
خط ۲۴: | خط ۵: | ||
== قتاده == | == قتاده == | ||
قتاده، سرسلسله | قتاده، سرسلسله این خاندان، در قریه عَلقمیه در [[ینبع|ینْبُع]] از مادری که از اشراف [[هواشم مکه|هواشم]] (سادات حسنی حاکم بر مکه) بود، زاده شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۴-۱۳۵؛ تحفة الازهار، ج۱، ص۴۴۲.</ref> وی پس از همراه کردن خویشان خود، با تیرههایی از [[سادات حسنی]] حاکم بر [[ینبع]] مبارزه کرد و پس از اخراج آنان، [[بنییحیی]] را نیز از وادی صفراء در مسافت ۵۱کیلومتری [[مدینه]] در راه [[منطقه بدر|بدر]]<ref>المعالم الاثیره، ص۱۵۹.</ref> اخراج کرد و دیگران را فرمانبر خویش ساخت.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ العقد الثمین، ج۷، ص۴۰؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.</ref> او در سال ۵۹۷ق. با آگاهی از ظلم [[هواشم مکه]]<ref>العقد الثمین، ج۷، ص۴۰؛ تحفة الازهار، ج۱، ص۴۴۲.</ref> بدان جا حمله کرد و با اخراج شریف [[مکثر بن عیسی]]، حاکم مکه، و کشتن فرزندش محمد، حکومت مکه را در دست گرفت.<ref>عمدة الطالب، ص۱۳۸؛ الاشراف، ج۱، ص۴۷؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۴۴.</ref> وی به رغم ناکامی در تصرف مدینه<ref>الکامل، ج۱۵، ص۲۰۵؛ تاریخ امراء مکه، ص۴۶۸.</ref> بر برخی از نواحی اطراف آن و نیز [[طائف]]، [[نجد]] و بعضی از نواحی [[یمن]] چیره شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۳؛ تحصیل المرام، ج۲، ص۷۴۲.</ref> او سرانجام در ذیحجه سال ۶۱۷ق. در ۹۰ سالگی از دنیا رفت<ref>الکامل، ج۱۲، ص۴۰۱؛ العقد الثمین، ج۷، ص۶۰.</ref> و به نقلی به دست فرزندش حسن کشته شد.<ref>الکامل، ج۱۲، ص۴۰۲؛ العقد الثمین، ج۴، ص۱۷۱؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۲۷.</ref> | ||
در منابع، گزارشهای فراوان از فرزندان قتاده آمده است.<ref>الاصیلی، ص۱۰۵؛ عمدة الطالب، ص۱۴۲.</ref> راجح، حسن، علی اکبر، علی اصغر، محمد، قاسم، حسان، حنظله و ادریس<ref>طرفة الاصحاب، ص۱۰۶؛ الاصیلی، ص۱۰۵؛ عمدة الطالب، ص۱۴۲.</ref> از فرزندان او هستند که برخی از آنان به حکمرانی [[مکه]] رسیدند. | در منابع، گزارشهای فراوان از فرزندان قتاده آمده است.<ref>الاصیلی، ص۱۰۵؛ عمدة الطالب، ص۱۴۲.</ref> راجح، حسن، علی اکبر، علی اصغر، محمد، قاسم، حسان، حنظله و ادریس<ref>طرفة الاصحاب، ص۱۰۶؛ الاصیلی، ص۱۰۵؛ عمدة الطالب، ص۱۴۲.</ref> از فرزندان او هستند که برخی از آنان به حکمرانی [[مکه]] رسیدند. | ||
== حسن بن قتاده == | == حسن بن قتاده == | ||
شهاب الدین<ref>غایة المرام، ج۱، ص۵۸۰.</ref> حسن بن قتاده (حک: ۶۱۷-۶۱۹ق.) ادیب و شاعر بود و طبعی تند داشت.<ref>تاریخ مکه، ص۲۹۰.</ref> حسن از سال ۶۱۷ق. به مدت سه سال حکمران [[مکه]] بود. در گزارشی، به سال ۶۱۸ق. وی با توطئه برادرش راجح و آقباش، [[امیر الحاج]] خلیفه [[عباسیان|عباسی]]، [[الناصر لدینالله]]، روبهرو شد. او با آگاهی از این اتحاد، دستور داد تا راههای ورودی مکه را بر روی حجگزاران [[عراق|عراقی]] بسته، به آنان حمله کنند. در این درگیری، آقباش که بر فراز [[کوه حبشی]] رفته بود، کشته شد و راجح نیز به [[یمن]] گریخت. مدتی بعد او از خلیفه عباسی عذرخواهی کرد و خلیفه هم پذیرفت.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۰-۳۴۱؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۳۰، ۳۲؛ منائح الکرم، ج۲، ص۲۸۷-۲۸۸.</ref> | شهاب الدین<ref>غایة المرام، ج۱، ص۵۸۰.</ref> حسن بن قتاده (حک: ۶۱۷-۶۱۹ق.) ادیب و شاعر بود و طبعی تند داشت.<ref>تاریخ مکه، ص۲۹۰.</ref> حسن از سال ۶۱۷ق. به مدت سه سال حکمران [[مکه]] بود. در گزارشی، به سال ۶۱۸ق. وی با توطئه برادرش راجح و آقباش، [[امیر الحاج]] خلیفه [[عباسیان|عباسی]]، [[الناصر لدینالله]]، روبهرو شد. او با آگاهی از این اتحاد، دستور داد تا راههای ورودی مکه را بر روی حجگزاران [[عراق|عراقی]] بسته، به آنان حمله کنند. در این درگیری، آقباش که بر فراز [[کوه حبشی]] رفته بود، کشته شد و راجح نیز به [[یمن]] گریخت. مدتی بعد او از خلیفه عباسی عذرخواهی کرد و خلیفه هم پذیرفت.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۰-۳۴۱؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۳۰، ۳۲؛ منائح الکرم، ج۲، ص۲۸۷-۲۸۸.</ref> | ||
در پی حمله ملک مسعود، حاکم [[یمن]]، به مکه در سال۶۱۸ق. حسن به سبب بدرفتاری با اشراف و [[حاجی|حجاج]]، از حمایت آنان بینصیب ماند و پس از شکست به [[شام]] گریخت. چندی بعد به سال ۶۲۳ق. در [[عراق]] وفات یافت و در کنار [[حرم کاظمین(ع)]] دفن شد.<ref>الکامل، ج۱۲، ص۴۱۳؛ العقد الثمین، ج۷، ص۴۹۳؛ الاشراف، ج۱، ص۶۳-۶۴.</ref> | در پی حمله ملک مسعود، حاکم [[یمن]]، به مکه در سال۶۱۸ق. حسن به سبب بدرفتاری با اشراف و [[حاجی|حجاج]]، از حمایت آنان بینصیب ماند و پس از شکست به [[شام]] گریخت. چندی بعد به سال ۶۲۳ق. در [[عراق]] وفات یافت و در کنار [[حرم کاظمین(ع)]] دفن شد.<ref>الکامل، ج۱۲، ص۴۱۳؛ العقد الثمین، ج۷، ص۴۹۳؛ الاشراف، ج۱، ص۶۳-۶۴.</ref> | ||
از خدمات او در مکه، بازگرداندن [[کاروانسرای خرازین|کاروانسرای خرّازین]] به فقرای مکه بود.<ref>العقد الثمین، ج۴، ص۱۷۴؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۸۸.</ref> جماز، از فرزندان او، در سال ۶۵۱ق. با سپاهی بزرگ از [[شام|شامیان]] به مکه یورش برد و پس از کشتن عموزادهاش ابوسعد حسن بن علی اکبر<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۴.</ref> چند ماه امیر مکه شد. اما در همین سال، در پی شکست از سپاه راجح بن قتاده، کنار رفت.<ref>غایة المرام، ج۱، ص۶۳۸؛ تاریخ امراء مکه، ص۵۱۳.</ref> خاندان حسن که به [[اشراف ذوهجار]] مشهورند، تا سده ۱۴ق. بر [[ینبع]] حکومت کردند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ الاشراف، ج۱، ص۶۰.</ref> | از خدمات او در مکه، بازگرداندن [[کاروانسرای خرازین|کاروانسرای خرّازین]] به فقرای مکه بود.<ref>العقد الثمین، ج۴، ص۱۷۴؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۸۸.</ref> جماز، از فرزندان او، در سال ۶۵۱ق. با سپاهی بزرگ از [[شام|شامیان]] به مکه یورش برد و پس از کشتن عموزادهاش ابوسعد حسن بن علی اکبر<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۴.</ref> چند ماه امیر مکه شد. اما در همین سال، در پی شکست از سپاه راجح بن قتاده، کنار رفت.<ref>غایة المرام، ج۱، ص۶۳۸؛ تاریخ امراء مکه، ص۵۱۳.</ref> خاندان حسن که به [[اشراف ذوهجار]] مشهورند، تا سده ۱۴ق. بر [[ینبع]] حکومت کردند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ الاشراف، ج۱، ص۶۰.</ref> | ||
== راجح بن قتاده == | == راجح بن قتاده == | ||
راجح بن قتاده (حک: ۶۲۰-۶۵۳ق.) بزرگترین فرزند قتاده بود که در زمان حکمرانی پدر، از سوی او به دربار خلیفه [[عباسیان|عباسی]] مأمور شد.<ref>البدایة والنهایه، ج۱۳، ص۹۲؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.</ref> وی بلند قد، تنومند و نیرومند بود.<ref>خلاصة الکلام، ص۲۷.</ref> او در پی شکست از برادرش حسن و کشته شدن همپیمانش آقباش<ref>اتحاف الوری، ج۳، ص۳۰.</ref> به ملک مسعود، حاکم [[یمن]]، پناه برد<ref>تاریخ مکه، ص۲۹۱.</ref> و او را بر ضدّ برادر خود تحریک کرد. ملک مسعود در سال ۶۱۹/۶۲۰ق. با سپاهی به مکه هجوم برد. حسن پس از اندکی مقاومت گریخت و سپاه یمن پس از اشغال مکه، اموال و حتی لباسهای مردم را غارت کردند.<ref>اتحاف الوری، ج۳، ص۳۴؛ تاریخ مکه، ص۲۹۱.</ref> از آن پس راجح و حاکم یمن به اشتراک بر مکه حکومت کردند. همین امر تا مدتها زمینه رقابت میان حاکمان یمن و [[مصر]] برای تسلط بر مکه را فراهم کرد. هرگاه یمنیها حاکم میشدند، راجح نیز در کنار آنان حکمرانی میکرد.<ref>العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۴؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۳۴.</ref> او در سال ۶۵۱ق. پس از کنار زدن جماز بن حسن توانست برای آخرین بار و به صورت مستقل بر مکه حاکم شود.<ref>تاریخ مکه، ص۳۰۱.</ref> پس از یک سال، وی به دست فرزندش، غانم بن راجح، از حکمرانی مکه برکنار شد و در سال ۶۵۴ق. پس از عمری طولانی وفات یافت. برای او نسل مشخصی بر جای نمانده است.<ref>الاشراف، ج۱، ص۷۳-۷۵.</ref> | راجح بن قتاده (حک: ۶۲۰-۶۵۳ق.) بزرگترین فرزند قتاده بود که در زمان حکمرانی پدر، از سوی او به دربار خلیفه [[عباسیان|عباسی]] مأمور شد.<ref>البدایة والنهایه، ج۱۳، ص۹۲؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.</ref> وی بلند قد، تنومند و نیرومند بود.<ref>خلاصة الکلام، ص۲۷.</ref> او در پی شکست از برادرش حسن و کشته شدن همپیمانش آقباش<ref>اتحاف الوری، ج۳، ص۳۰.</ref> به ملک مسعود، حاکم [[یمن]]، پناه برد<ref>تاریخ مکه، ص۲۹۱.</ref> و او را بر ضدّ برادر خود تحریک کرد. ملک مسعود در سال ۶۱۹/۶۲۰ق. با سپاهی به مکه هجوم برد. حسن پس از اندکی مقاومت گریخت و سپاه یمن پس از اشغال مکه، اموال و حتی لباسهای مردم را غارت کردند.<ref>اتحاف الوری، ج۳، ص۳۴؛ تاریخ مکه، ص۲۹۱.</ref> از آن پس راجح و حاکم یمن به اشتراک بر مکه حکومت کردند. همین امر تا مدتها زمینه رقابت میان حاکمان یمن و [[مصر]] برای تسلط بر مکه را فراهم کرد. هرگاه یمنیها حاکم میشدند، راجح نیز در کنار آنان حکمرانی میکرد.<ref>العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۴؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۳۴.</ref> او در سال ۶۵۱ق. پس از کنار زدن جماز بن حسن توانست برای آخرین بار و به صورت مستقل بر مکه حاکم شود.<ref>تاریخ مکه، ص۳۰۱.</ref> پس از یک سال، وی به دست فرزندش، غانم بن راجح، از حکمرانی مکه برکنار شد و در سال ۶۵۴ق. پس از عمری طولانی وفات یافت. برای او نسل مشخصی بر جای نمانده است.<ref>الاشراف، ج۱، ص۷۳-۷۵.</ref> | ||
== ادریس بن قتاده == | == ادریس بن قتاده == | ||
ادریس بن قتاده (۶۵۳-۶۷۰ق.) ۱۷ سال بر مکه حکم راند. او و محمد [[ابونمی | ادریس بن قتاده (۶۵۳-۶۷۰ق.) ۱۷ سال بر مکه حکم راند. او و محمد [[ابونمی او|ابونُمی او]]ل در سال ۶۵۲ق. با شورش بر غانم بن راجح، حکمرانی مکه را از وی گرفتند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۴.</ref> در بیشتر دوران حکومتش با ابونمی، نوه برادرش، شراکت داشت.<ref>العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۶۴۰.</ref> از فرزندانش محمد بن ادریس مدتی کوتاه از جانب حاکم مصر به حکمرانی مکه رسید.<ref>تحفة الازهار، ج۱، ص۴۵۰.</ref> | ||
== فرزندان علی اکبر بن قتاده== | == فرزندان علی اکبر بن قتاده== | ||
خط ۴۵: | خط ۲۶: | ||
==رویکرد مذهبی== | ==رویکرد مذهبی== | ||
درباره مذهب آل قتاده به درستی نمیتوان داوری کرد. نیز عملکرد قتاده و فرزندانش در برابر مذاهب مختلف یکسان نبوده است. او به امام [[زیدیه|زیدیان]]، [[عبدالله بن حمزه]] (م.۶۱۴ق.) بسیار گرایش داشت و حتی برایش از قبایل [[حجاز|حجازی]] بیعت گرفت و با فرستادن نامهای به وی، سوگند یاد کرد که بر اطاعتش بماند. همو نماینده امام زیدیان یمن را مأمور اخذ بیعت و اقامه [[نماز]] در [[مسجدالحرام]] گرداند.<ref>السیرة المنصوریه، ص۷۶-۷۸.</ref> بر پایه [[مذهب زیدیه]]، همچون [[امامیه]]، اعلان «حی علی خیر العمل» را در [[اذان]] رسمی کرد.<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰.</ref> از این رو، زیدی بودن قتاده و برخی فرزندانش بر بسیاری از مورخان پنهان نمانده است.<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۷۷.</ref> با این حال، وی گاه به نام خلیفه [[عباسیان|عباسی]] و [[ایوبیان]] نیز خطبه میخواند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۵؛ العقد الثمین، ج۷، ص۵۳؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.</ref> البته هیچگاه به دیدن خلیفه عباسی نرفت. در گزارشها آمده که خود را از خلیفه عباسی، [[الناصر لدینالله]]، به خلافت شایستهتر میدانست.<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰؛ البدایة والنهایه، ج۱۳، ص۹۲؛ الاعلام، ج۵، ص۱۸۹.</ref> برخی معتقدند [[شرفای مکه]] تا اوایل سده پانزدهم میلادی پیوند خود را با ائمه زیدیه حفظ کردند؛ ولی از آن پس آرام آرام به [[مذهب شافعی]] روی آوردند.<ref>میقات حج، ش۲۲، ص۶۸، «تاریخ تشیع در مکه و مدینه، جبل عامل، حلب».</ref> گفتنی است که از زمان نفوذ دولت [[فاطمیان]] مصر در مکه، نفوذ [[تشیع]] در مکه آغاز شده بود و تا بر کار آمدن دولت [[آل سعود|سعودی]]، سنتهای شیعیان در مکه ادامه یافت.<ref>تاریخ مکه، ص۲۷۴.</ref> | درباره مذهب آل قتاده به درستی نمیتوان داوری کرد. نیز عملکرد قتاده و فرزندانش در برابر مذاهب مختلف یکسان نبوده است. او به امام [[زیدیه|زیدیان]]، [[عبدالله بن حمزه]] (م.۶۱۴ق.) بسیار گرایش داشت و حتی برایش از قبایل [[حجاز|حجازی]] بیعت گرفت و با فرستادن نامهای به وی، سوگند یاد کرد که بر اطاعتش بماند. همو نماینده امام زیدیان یمن را مأمور اخذ بیعت و اقامه [[نماز]] در [[مسجدالحرام]] گرداند.<ref>السیرة المنصوریه، ص۷۶-۷۸.</ref> بر پایه [[مذهب زیدیه]]، همچون [[امامیه]]، اعلان «حی علی خیر العمل» را در [[اذان]] رسمی کرد.<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰.</ref> از این رو، زیدی بودن قتاده و برخی فرزندانش بر بسیاری از مورخان پنهان نمانده است.<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۷۷.</ref> با این حال، وی گاه به نام خلیفه [[عباسیان|عباسی]] و [[ایوبیان]] نیز خطبه میخواند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۵؛ العقد الثمین، ج۷، ص۵۳؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.</ref> البته هیچگاه به دیدن خلیفه عباسی نرفت. در گزارشها آمده که خود را از خلیفه عباسی، [[الناصر لدینالله]]، به خلافت شایستهتر میدانست.<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰؛ البدایة والنهایه، ج۱۳، ص۹۲؛ الاعلام، ج۵، ص۱۸۹.</ref> برخی معتقدند [[شرفای مکه]] تا اوایل سده پانزدهم میلادی پیوند خود را با ائمه زیدیه حفظ کردند؛ ولی از آن پس آرام آرام به [[مذهب شافعی]] روی آوردند.<ref>میقات حج، ش۲۲، ص۶۸، «تاریخ تشیع در مکه و مدینه، جبل عامل، حلب».</ref> گفتنی است که از زمان نفوذ دولت [[فاطمیان]] مصر در مکه، نفوذ [[تشیع]] در مکه آغاز شده بود و تا بر کار آمدن دولت [[آل سعود|سعودی]]، سنتهای شیعیان در مکه ادامه یافت.<ref>تاریخ مکه، ص۲۷۴.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۵۲: | خط ۳۳: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* '''اتحاف الوری باخبار ام القری''': عمر بن فهد (م.۸۵۵ق.)، به کوشش شلتوت، جده، مکتبة المدنی | * '''اتحاف الوری باخبار ام القری''': عمر بن فهد (م.۸۵۵ق.)، به کوشش شلتوت، جده، مکتبة المدنی | ||
* '''الاشراف علی تاریخ الاشراف''': عاتق بن غیث البلادی، بیروت، دار النفائس، ۱۴۲۳ق | * '''الاشراف علی تاریخ الاشراف''': عاتق بن غیث البلادی، بیروت، دار النفائس، ۱۴۲۳ق | ||
خط ۸۰: | خط ۵۶: | ||
* '''میقات حج (فصلنامه)''': تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت. | * '''میقات حج (فصلنامه)''': تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
حسن اسکندری | |||
{{خاندانهای حاکم در حجاز}} | {{خاندانهای حاکم در حجاز}} | ||
[[رده:اشراف مکه]] | [[رده:اشراف مکه]] |