در حال ویرایش ابوذر غفاری

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات اصحاب
{{در دست ویرایش|ماه=[[مهر]]|روز=[[۱۳]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Abazar  }}
|اطلاعات صحابه = ابوذر غفاری
 
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام کامل = جندب بن جُنادة
| کنیه = ابوذر
| لقب =
| زادروز/زادگاه =
| محل زندگی = [[مکه]]، [[مدینه]]، [[شام]]، [[ربذه]]
| مهاجر/انصار = مهاجر
| نسب/قبیله = [[قبیله بنی‌غفار|بنی‌غفار]]
| خویشاوندان سرشناس =
| تاریخ و مکان درگذشت/شهادت = ربذه
| نحوه درگذشت/شهادت = در تبعید
| مدفن =
| زمان اسلام آوردن = چهارمین یا پنجمین نفر
| نحوه اسلام آوردن =
| حضور در جنگ‌ها = حضور در غزوات [[غزوه احد|اُحُد]] یا [[غزوه خندق|خندق]]
| هجرت به =
| دلیل شهرت = از یاران خاص امام علی(ع)، بیعت نکردن با [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]]، مقابله با [[عثمان بن عفان|عثمان]]، تبعید به شام و ربذه
| نقش‌های برجسته =
| دیگر فعالیت‌ها =
| آثار =  
}}
'''جندب بن جُنادة''' معروف به '''ابوذر غفاری''' از [[قبیله بنی‌غفار]] و چهارمین یا پنجمین فردی بود که [[اسلام]] آورد. با تلاش او نیمی از بنی‌غفار تا پیش از [[هجرت به مدینه]] و نیم دیگر پس از هجرت مسلمان شدند. وی پس از غزوه [[غزوه احد|اُحُد]] یا [[غزوه خندق|خندق]] به [[مدینه]] رفت و در برخی [[غزوه|غزوات]] حضور داشت و در برخی دیگر جانشین پیامبر(ص) در مدینه بود.


با رحلت پیامبر گرامی(ص) وی از معدود کسانی بود که بر امامت [[امام علی(ع)|علی(ع)]] ثابت قدم ماند. در زمان خلافت [[عثمان بن عفان|عثمان]]، به نفوذ اشرافی‌گری و ثروت‌اندوزی در جامعه اسلامی و دست‌اندازی [[بنی‌امیه]] بر بیت‌المال اعتراض می‌کرد و این اعتراض به خلیفه باعث تبعیدش به [[ربذه]] شد. وی در ربذه درگذشت و توسط [[عبدالله بن مسعود|ابن مسعود]] و [[مالک اشتر]] و همراهانشان دفن شد. امام علی(ع) به نقل از پیامبر(ص) ابوذر را راستگوترین انسان‌ها خوانده است
'''جندب بن جُنادة''' معروف به '''ابوذر غفاری''' از نخستین [[مسلمانان]] و جانشین [[پیامبر(ص)]] در برخی [[غزوه|غزوه‌ها]]


==شخصیت‌شناسی==
==شخصیت‌شناسی==
جندب (یا بُریر) بن جُنادة بن کعیب بن صُعیر، معروف به ابوذر غفاری<ref>الطبقات، ج۴، ص۱۶۵-۱۶۶؛ الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۲۵۲.</ref> از [[صحابه]] بزرگ [[پیامبر(ص)|رسول خدا(ص)]]<ref>المعجم الکبیر، ج۲، ص۱۴۷.</ref> از [[قبیله بنی‌غفار]] بود. بنی‌غفار از تیره بنی‌کنانه از عرب عدنانی و ساکنان اطراف [[مکه]] بودند<ref>جمهرة انساب العرب، ص۴۶۶؛ معجم قبائل العرب، ج۳، ص۸۹۰.</ref> که در [[فتح مکه]] با ۳۰۰ نفر<ref>المغازی، ج۲، ص۸۱۹؛ امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۶۷.</ref> و در [[غزوه حنین]] با ۱۰۰۰ نفر<ref>سبل الهدی، ج۵، ص۳۱۳.</ref> پیامبر را یاری دادند و ایشان با آنان پیمان دفاعی داشت<ref>الطبقات، ج۱، ص۲۱۰؛ مکاتیب الرسول، ج۳، ص۲۵۷.</ref> و آنان را در کنار [[انصار]] و چند قبیله دیگر، دوستان و هواداران خود می‌دانست<ref>الانساب، ج۱۰، ص۶۴؛ المعالم الاثیره، ص۹۹.</ref> و برای سکونتشان بخشی از مدینه را اختصاص داد.<ref>تاریخ المدینه، ج۱، ص۲۶۰؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۲۶۳.</ref>  
جندب (یا بُریر) بن جُنادة بن کعیب بن صُعیر، معروف به ابوذر غفاری<ref>الطبقات، ج۴، ص۱۶۵-۱۶۶؛ الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۲۵۲.</ref> از صحابه بزرگ رسول خدا(ص) <ref>المعجم الکبیر، ج۲، ص۱۴۷.</ref> از قبیله بنی‌غفار بود. بنی‌غفار از تیره بنی‌کنانه از عرب عدنانی و ساکنان اطراف مکه بودند<ref>جمهرة انساب العرب، ص۴۶۶؛ معجم قبائل العرب، ج۳، ص۸۹۰.</ref> که در فتح مکه با ۳۰۰ نفر<ref>المغازی، ج۲، ص۸۱۹؛ امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۶۷.</ref> و در حنین با ۱۰۰۰ نفر<ref>سبل الهدی، ج۵، ص۳۱۳.</ref> پیامبر را یاری دادند و ایشان با آنان پیمان دفاعی داشت<ref>الطبقات، ج۱، ص۲۱۰؛ مکاتیب الرسول، ج۳، ص۲۵۷.</ref> و آنان را در کنار انصار و چند قبیله دیگر، دوستان و هواداران خود می‌دانست<ref>الانساب، ج۱۰، ص۶۴؛ المعالم الاثیره، ص۹۹.</ref> و برای سکونتشان بخشی از مدینه را اختصاص داد.<ref>تاریخ المدینه، ج۱، ص۲۶۰؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۲۶۳.</ref>


==اسلام‌آوردن==
==اسلام‌آوردن==
از زندگی پیش از اسلام ابوذر آگاهی چندان در دست نیست. بر پایه روایتی، در [[جاهلیت]] شبانی می‌کرد<ref>الکافی، ج‌۸، ص‌۲۹۷.</ref> و دلیرانه یک‌تنه در برابر کاروانی می‌ایستاد.<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۶۷.</ref> سه سال پیش از پذیرش [[اسلام]]، خدای یگانه را می‌پرستید و نماز می‌گزارد و از بت‌ها دوری می‌جست.<ref>صحیح مسلم، ج‌۸، ص‌۳۶۰؛ الکافی، ج‌۸، ص‌۱۶۸.</ref> بر پایه گزارش‌هایی، آیه ۱۷ [[سوره زمر]] در مدح او و دو تن دیگر نازل شده است که در جاهلیت نیز از بت‌پرستی دوری می‌کردند.<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱۰، ص۳۲۴۹؛ الدر المنثور، ج۵، ص۳۲۴.</ref> وی پنجمین فردی بود که اسلام آورد.<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۶۹؛ اسد الغابه، ج۱، ص۳۵۷.</ref> برخی او را چهارمین مسلمان دانسته‌اند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۲۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۲۵۲.</ref> بر همین اساس او را از سابقان در اسلام شمرده‌اند.<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۳۵.</ref> داستان اسلام آوردن او را گوناگون<ref>المستدرک، ج۳، ص۳۳۹؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۳۲۷.</ref> و حتی پس از رخدادی اعجازآمیز<ref>الکافی، ج‌۸، ص‌۲۹۷.</ref> یاد کرده‌اند. مشهور است که چون خبر [[بعثت]] پیامبر(ص) را شنید، برادرش را برای خبریابی به مکه فرستاد و پس از شنیدن سخن او، خود به مکه آمد و پس از تحمل سختی و برخورد با دشمنان اسلام، پیامبر گرامی(ص) را دیدار نمود و اسلام آورد.<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۶۹؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۵۵.</ref> او با پیامبر بیعت کرد که در راه خدا از ملامت هیچ سرزنش‌کننده‌ای نهراسد و حق بگوید، هر چند تلخ باشد.<ref>تاریخ دمشق، ج۶۶، ص۱۷۶؛ اسد الغابه، ج۱، ص۳۵۷.</ref>  
از زندگی پیش از اسلام ابوذر آگاهی چندان در دست نیست. بر پایه روایتی، در جاهلیت شبانی می‌کرد<ref>الکافی، ج‌۸، ص‌۲۹۷.</ref> و دلیرانه یک‌تنه در برابر کاروانی می‌ایستاد.<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۶۷.</ref> سه سال پیش از پذیرش اسلام، خدای یگانه را می‌پرستید و نماز می‌گزارد و از بت‌ها دوری می‌جست.<ref>صحیح مسلم، ج‌۸، ص‌۳۶۰؛ الکافی، ج‌۸، ص‌۱۶۸.</ref> بر پایه گزارش‌هایی، آیه ۱۷ زمر/۳۹ در مدح او و دو تن دیگر نازل شده است که در جاهلیت نیز از بت‌پرستی دوری می‌کردند.<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱۰، ص۳۲۴۹؛ الدر المنثور، ج۵، ص۳۲۴.</ref> وی پنجمین فردی بود که اسلام آورد.<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۶۹؛ اسد الغابه، ج۱، ص۳۵۷.</ref> برخی او را چهارمین مسلمان دانسته‌اند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۲۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۲۵۲.</ref> بر همین اساس او را از سابقان در اسلام شمرده‌اند.<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۳۵.</ref> داستان اسلام آوردن او را گوناگون<ref>المستدرک، ج۳، ص۳۳۹؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۳۲۷.</ref> و حتی پس از رخدادی اعجازآمیز<ref>الکافی، ج‌۸، ص‌۲۹۷.</ref> یاد کرده‌اند. مشهور است که چون خبر بعثت پیامبر(ص) را شنید، برادرش را برای خبریابی به مکه فرستاد و پس از شنیدن سخن او، خود به مکه آمد و پس از تحمل سختی و برخورد با دشمنان اسلام، پیامبر گرامی(ص) را دیدار نمود و اسلام آورَد.<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۶۹؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۵۵.</ref> او با پیامبر بیعت کرد که در راه خدا از ملامت هیچ سرزنش‌کننده‌ای نهراسد و حق بگوید، هر چند تلخ باشد.<ref>تاریخ دمشق، ج۶۶، ص۱۷۶؛ اسد الغابه، ج۱، ص۳۵۷.</ref>


==تبلیغ در قبیله خویش==
==تبلیغ در قبیله خویش==
[[پیامبر(ص)]] ابوذر را به تبلیغ دین در قبیله خویش تا [[هجرت به مدینه]]، مأمور کرد؛ امّا وی پیش از بازگشت در میان خفقان [[مشرکان]]، شعار [[توحید]] سر داد و با ضرب و شتم شدید آنان روبه‌رو شد.<ref>الطبقات، ج۴، ص۱۷۰؛ الاستیعاب، ج۴، ص۲۱۷.</ref> سپس به دیار خویش رفت. با تلاش او نیمی از بنی‌غفار تا پیش از هجرت به مدینه و نیم دیگر پس از هجرت مسلمان شدند.<ref>الطبقات، ج۴، ص۱۶۷؛ تاریخ الاسلام، ج۱، ص۱۶۹.</ref> بر پایه برخی گزارش‌ها، در این مدت و احتمالاً هماهنگ با سیاست پیامبر در ایجاد ناامنی برای کاروان‌های تجاری [[قبیله قریش|قریش]]، ابوذر در محلی به نام «ثنیه غزال»، کاروان‌های تجاری قریش را تهدید می‌کرد و تنها پس از گفتن شهادتین، اموالشان را بازپس می‌داد.<ref>الطبقات، ج۴، ص۱۶۷-۱۶۸؛ انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۲۵.</ref>  
پیامبر ابوذر را به تبلیغ دین در قبیله خویش تا هجرت به مدینه، مأمور کرد؛ امّا وی پیش از بازگشت در میان خفقان مشرکان، شعار توحید سر داد و با ضرب و شتم شدید آنان روبه‌رو شد.<ref>الطبقات، ج۴، ص۱۷۰؛ الاستیعاب، ج۴، ص۲۱۷.</ref> سپس به دیار خویش رفت. با تلاش او نیمی از بنی‌غفار تا پیش از هجرت به مدینه و نیم دیگر پس از هجرت مسلمان شدند.<ref>الطبقات، ج۴، ص۱۶۷؛ تاریخ الاسلام، ج۱، ص۱۶۹.</ref> بر پایه برخی گزارش‌ها، در این مدت و احتمالاً هماهنگ با سیاست پیامبر در ایجاد ناامنی برای کاروان‌های تجاری قریش، ابوذر در محلی به نام «ثنیه غزال»، کاروان‌های تجاری قریش را تهدید می‌کرد و تنها پس از گفتن شهادتین، اموالشان را بازپس می‌داد.<ref>الطبقات، ج۴، ص۱۶۷-۱۶۸؛ انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۲۵.</ref>


==سکونت در مدینه==
==سکونت در مدینه==
ابوذر پس از غزوه [[غزوه احد|اُحُد]] یا [[غزوه خندق|خندق]]<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۶۸؛ ج‌۳، ص‌۴۱۹؛ الاستیعاب، ج۱، ص۲۵۲.</ref> به [[مدینه]] رفت و چون سکونت‌گاهی نداشت، در مکانی به نام [[صفه|صفّه]] در قسمت شمالی [[مسجد النبی|مسجد پیامبر(ص)]] اقامت گزید.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۲.</ref> ذیل آیات ۲۷-۲۸ [[سوره کهف]] نقل شده که عده‌ای از همنشینی با [[صحابه]] تهیدست مانند ابوذر پرهیز می‌کردند و از پیامبر خواستند تا از فقیران دوری کند. اما این آیات، آن اصحاب تهیدست را کسانی دانست که هر صبح و شام [[خدا]] را خالصانه یاد می‌کنند و پیامبر را به همراهی با آنان فرمان داد و از پذیرش پیشنهاد اشراف بازداشت.<ref>جامع البیان، ج۱۵، ص۲۹۴؛ زاد المسیر، ج۳، ص۷۹.</ref> ابوذر در سال اول که [[پیمان برادری]] برقرار شد، در مدینه حضور نداشت<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۷۰؛ ج۳، ص۴۱۹.</ref> ؛ اما کسانی مانند [[عبدالله بن‌ مسعود]]<ref>اعلام الوری، ج۱، ص۳۶۳؛ مناقب، ج‌۲، ص‌۲۲.</ref> ، [[هلال مولی مغیرة بن شعبه]]<ref>الآحاد و المثانی، ج۲، ص۹۲؛ تاریخ دمشق، ج۱۹، ص۴۱۷.</ref> ، [[سلمان فارسی|سلمان]]<ref>الکافی، ج۱، ص۴۰۱؛ ج۸، ص۱۶۲.</ref> و [[منذر بن عمرو]]<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۶؛ المنتظم، ج۳، ص۷۶.</ref> را برادر او یاد کرده‌اند. می‌توان حدس زد که پیامبر به صورت غیابی برای او، مانند [[جعفر بن ابی طالب|جعفر طیار]]، برادری برگزیده است.<ref>المنتظم، ج۳، ص۷۲؛ السیرة الحلبیه، ج۲، ص۲۹۳.</ref> برخی محققان با تکیه بر شواهد و ادله بر این باورند که پیمان برادری او با سلمان بوده است.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج۴، ص۲۴۲-۲۴۴.</ref> او تا پایان حیات پیامبر(ص) با ایشان همراه بود.<ref>الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۲۵۲.</ref> در شب زنده‌داری می‌کوشید. همگام با برخی مسلمانان، پس از نزول آیه ۱۷ [[سوره ذاریات]]: {کانُوا قَلِیلا مِنَ اللَّیلِ مَا یهْجَعُونَ} بر خود سخت می‌گرفت و از شدت خستگی با تکیه بر عصا نماز می‌گزارد و تنها اندکی از شب را به استراحت می‌پرداخت. با نزول آیه ۲۰ [[سوره مزمل|سوره مزمّل]] از عنایت خاص خداوند به آنان یاد گشت و برای استراحت بیشتر به آنان رخصت داده شد.<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۳۶؛ الدر المنثور، ج۹، ص۱۱۳؛ روح المعانی، ج۱۴، ص۹.</ref> به نقل [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، مقصود از {طَائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَک} (سوره مزمل، ۲۰) [[امام علی(ع)]] و ابوذر هستند که مانند پیامبر(ص) نزدیک به دو سوم یا یک نیمه و یا یک سوم شب را به بیداری و عبادت می‌گذراندند.<ref>شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۸۷؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۷۵.</ref>  
ابوذر پس از جنگ اُحُد یا خندق<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۶۸؛ ج‌۳، ص‌۴۱۹؛ الاستیعاب، ج۱، ص۲۵۲.</ref> به مدینه رفت و چون سکونت‌گاهی نداشت، در مکانی به نام صفّه در قسمت شمالی مسجد پیامبر اقامت گزید.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۲.</ref> ذیل آیات ۲۷-۲۸ سوره کهف نقل شده که عده‌ای از همنشینی با صحابه تهیدست مانند ابوذر پرهیز می‌کردند و از پیامبر خواستند تا از فقیران دوری کند. اما این آیات، آن اصحاب تهیدست را کسانی دانست که هر صبح و شام خدا را خالصانه یاد می‌کنند و پیامبر را به همراهی با آنان فرمان داد و از پذیرش پیشنهاد اشراف بازداشت.<ref>جامع البیان، ج۱۵، ص۲۹۴؛ زاد المسیر، ج۳، ص۷۹.</ref> ابوذر در سال اول که پیمان برادری برقرار شد، در مدینه حضور نداشت<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۷۰؛ ج۳، ص۴۱۹.</ref>؛ اما کسانی مانند عبدالله بن‌ مسعود<ref>اعلام الوری، ج۱، ص۳۶۳؛ مناقب، ج‌۲، ص‌۲۲.</ref>، هلال مولی مغیرة بن شعبه<ref>الآحاد و المثانی، ج۲، ص۹۲؛ تاریخ دمشق، ج۱۹، ص۴۱۷.</ref>، سلمان<ref>الکافی، ج۱، ص۴۰۱؛ ج۸، ص۱۶۲.</ref> و منذر بن عمرو<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۶؛ المنتظم، ج۳، ص۷۶.</ref> را برادر او یاد کرده‌اند. می‌توان حدس زد که پیامبر به صورت غیابی برای او، مانند جعفر طیار، برادری برگزیده است.<ref>المنتظم، ج۳، ص۷۲؛ السیرة الحلبیه، ج۲، ص۲۹۳.</ref> برخی محققان با تکیه بر شواهد و ادله بر این باورند که پیمان برادری او با سلمان بوده است.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج۴، ص۲۴۲-۲۴۴.</ref> او تا پایان حیات پیامبر(ص) با ایشان همراه بود.<ref>الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۲۵۲.</ref> در شب زنده‌داری می‌کوشید. همگام با برخی مسلمانان، پس از نزول آیه ۱۷ ذاریات/۵۱: {کانُوا قَلِیلا مِنَ اللَّیلِ مَا یهْجَعُونَ} بر خود سخت می‌گرفت و از شدت خستگی با تکیه بر عصا نماز می‌گزارد و تنها اندکی از شب را به استراحت می‌پرداخت. با نزول آیه ۲۰ مزمّل/۷۳ از عنایت خاص خداوند به آنان یاد گشت و برای استراحت بیشتر به آنان رخصت داده شد.<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۳۶؛ الدر المنثور، ج۹، ص۱۱۳؛ روح المعانی، ج۱۴، ص۹.</ref> به نقل ابن عباس، مقصود از {طَائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَک} (مزمل/۷۳، ۲۰) امام علی(ع) و ابوذر هستند که مانند پیامبر(ص) نزدیک به دو سوم یا یک نیمه و یا یک سوم شب را به بیداری و عبادت می‌گذراندند.<ref>شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۸۷؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۷۵.</ref>


==حضور در غزوات==
==حضور در غزوات==
ابوذر در [[غزوه ذات الرقاع]] به سال چهارم قمری<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۲۰۳.</ref> ، [[غزوه بنی‌مصطلق|بنی‌مصطلق]] به سال ششم قمری<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۲۸۹.</ref> و [[عمرة القضاء]] به سال هفتم قمری<ref>مناقب، ج۱، ص۱۴۱.</ref> و بر پایه گزارشی، در [[فتح مکه]] و [[غزوه حنین]] به سال هشتم قمری<ref>مناقب، ج۱، ص۱۴۱.</ref> امامت جماعتِ [[مدینه]] و جانشینی پیامبر(ص) را بر عهده داشت. اما برخی او را پرچمدار بنی‌غفار در این دو جنگ دانسته‌اند.<ref>المغازی، ج‌۲، ص‌۸۱۹؛ ج‌۳، ص‌۸۹۶‌.</ref> ابوذر در [[غزوه تبوک]] به سال نهم قمری حضور داشت؛ ولی به سبب ضعف مرکب، با تأخیر و پیاده به حضور پیامبر(ص) رسید.<ref>المغازی، ج۳، ص۱۰۰۰؛ الطبقات، ج‌۲، ص‌۱۲۵.</ref> در این حال، پیامبر(ص) از زندگی و مرگ او در تنهایی یاد کرد و او را کسی دانست که تنها وارد [[بهشت]] خواهد شد.<ref>المستدرک، ج۳، ص۵۱؛ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۹۹؛ بحار الانوار، ج۲۲، ص۳۹۸.</ref>
در غزوه ذات الرقاع به سال چهارم ق.<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۲۰۳.</ref>، بنی‌مصطلق به سال ششم ق.<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۲۸۹.</ref> و عمرة القضاء به سال هفتم ق.<ref>مناقب، ج۱، ص۱۴۱.</ref> و بر پایه گزارشی، در فتح مکه و حنین به سال هشتم ق.<ref>مناقب، ج۱، ص۱۴۱.</ref> امامت جماعتِ مدینه و جانشینی پیامبر(ص) را بر عهده داشت. اما برخی او را پرچمدار بنی‌غفار در این دو جنگ دانسته‌اند.<ref>المغازی، ج‌۲، ص‌۸۱۹؛ ج‌۳، ص‌۸۹۶‌.</ref> ابوذر در جنگ تبوک به سال نهم ق. حضور داشت؛ ولی به سبب ضعف مرکب، با تأخیر و پیاده به حضور پیامبر(ص) رسید.<ref>المغازی، ج۳، ص۱۰۰۰؛ الطبقات، ج‌۲، ص‌۱۲۵.</ref> در این حال، پیامبر(ص) از زندگی و مرگ او در تنهایی یاد کرد و او را کسی دانست که تنها وارد بهشت خواهد شد.<ref>المستدرک، ج۳، ص۵۱؛ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۹۹؛ بحار الانوار، ج۲۲، ص۳۹۸.</ref>
 
== ابوذر در روزگار دو خلیفه نخست==
با رحلت [[پیامبر گرامی(ص)]] وی بر امامت [[امام علی(ع)|علی(ع)]] ثابت قدم ماند و به تعبیر [[امام صادق(ع)]] از اندک کسانی بود که بر فرمان رسول خدا استواری ورزیدند.<ref>الکافی، ج‌۸، ص‌۲۴۵-۲۴۶؛ رجال کشی، ج۱، ص۲۷.</ref> او تا پایان عمر دیگران را به همین ثبات قدم سفارش ‌کرد.<ref>الاحتجاج، ج‌۱، ص۲۲۶.</ref> از این رو، به [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] به سبب غصب خلافت اعتراض نمود<ref>تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۴؛ الاحتجاج، ج۱، ص۲۲۶.</ref> و همراه برخی دیگر از بزرگان [[صحابه]]، از علی(ع) ‌خواست تا برای گرفتن حقّ خود برپا خیزد. وی در خطبه‌ای که در حضور ابوبکر، [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[مهاجران]] و [[انصار]] خواند، بر حقّانیت علی(ع) تأکید کرد.<ref>الخصال، ج۲، ص۴۶۱، ۴۶۳.</ref> همین رابطه با خاندان پیامبر(ص) و علی(ع)، او را در جمع کم‌شمار تشییع‌کنندگان [[حضرت فاطمه(س)]] قرار داد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص‌۱۱۵.</ref>  


از زندگی ابوذر در زمان خلافت [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]]، چندان آگاهی در دست نیست. در دوره [[عمر بن خطاب|عمر]] یکی از چهار نفری بود که به‌ رغم عدم حضور در [[غزوه بدر]]، به سبب ارجمندی‌اش، در تقسیم دیوان در کنار بدریان قرار گرفت.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۱۰۹.</ref> پس از مرگ ابوبکر به [[شام]] رفت و آن‌جا سکنا گزید.<ref>الاستیعاب، ج‌۱، ص۲۵۲.</ref> به سال ۱۹ق در فتح [[مصر]] به فرماندهی [[عمرو بن عاص]] شرکت کرد و گویا قصد اقامت در آن‌جا را داشت<ref>المعجم الکبیر، ج‌۲، ص‌۱۴۸.</ref> ؛ اما به شام بازگشت و در یکی از جنگ‌های تابستانی [[معاویه]]، نبرد عَموریه، در سال ۲۳ ق حضور یافت.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص‌۳۰۴‌.</ref>  
== ابوذر در روزگار خلفا ==
با رحلت پیامبر گرامی(ص) وی بر امامت علی(ع) ثابت قدم ماند و به تعبیر امام صادق(ع) از اندک کسانی بود که بر فرمان رسول خدا استواری ورزیدند.<ref>الکافی، ج‌۸، ص‌۲۴۵-۲۴۶؛ رجال کشی، ج۱، ص۲۷.</ref> او تا پایان عمر دیگران را به همین ثبات قدم سفارش ‌کرد.<ref>الاحتجاج، ج‌۱، ص۲۲۶.</ref> از این رو، به ابوبکر به سبب غصب خلافت اعتراض نمود<ref>تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۴؛ الاحتجاج، ج۱، ص۲۲۶.</ref> و همراه برخی دیگر از بزرگان صحابه، از علی(ع) ‌خواست تا برای گرفتن حقّ خود برپا خیزد. وی در خطبه‌ای که در حضور ابوبکر، عمر، مهاجران و انصار خواند، بر حقّانیت علی(ع) تأکید کرد.<ref>الخصال، ج۲، ص۴۶۱، ۴۶۳.</ref> همین رابطه با خاندان پیامبر(ص) و علی۷، او را در جمع کم‌شمار تشییع‌کنندگان حضرت فاطمه۳ قرار داد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص‌۱۱۵.</ref>


==اعتراض به اشرافی‌گری بنی‌امیه==
از زندگی ابوذر در زمان خلافت ابوبکر، چندان آگاهی در دست نیست. در دوره عمر یکی از چهار نفری بود که به‌ رغم عدم حضور در بدر، به سبب ارجمندی‌اش، در تقسیم دیوان در کنار بدریان قرار گرفت.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۱۰۹.</ref> پس از مرگ ابوبکر به شام رفت و آن‌جا سکنا گزید.<ref>الاستیعاب، ج‌۱، ص۲۵۲.</ref> به سال ۱۹ق. در فتح مصر به فرماندهی عمرو بن عاص شرکت کرد و گویا قصد اقامت در آن‌جا را داشت<ref>المعجم الکبیر، ج‌۲، ص‌۱۴۸.</ref>؛ اما به شام بازگشت و در یکی از جنگ‌های تابستانی معاویه، نبرد عَموریه، در سال ۲۳ ق. حضور یافت.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص‌۳۰۴‌.</ref> در زمان خلافت عثمان، همچنان در شام ماند و در فتح قبرس به دست معاویه به سال۲۷ یا ۲۸ ق. حضور داشت.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۱۵.</ref> او که در زمان عثمان، نفوذ اشرافی‌گری و ثروت‌اندوزی را در جامعه اسلامی و حتی یاران پیامبر شاهد بود و دست‌اندازی بنی‌امیه را به عنوان خویشان خلیفه بر بیت المال می‌دید، به این پلیدی‌ها اعتراض می‌کرد. اختلاف او با معاویه و خلیفه سوم نیز به چگونگی استفاده آنان از بیت‌ المال ارتباط داشت. وی معتقد بود که نیمه دوم آیه ۳۴ توبه/ ۹: {یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کثِیرًا مِنَ الأحبَارِ وَالرُّهبَانِ لَیأْکلُونَ أَموَالَ النَّاسِ بِالبَاطِلِ وَیصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللهِ وَالَّذِینَ یکنِزُونَ الذَّهَبَ وَالفِضَّةَ وَلا ینفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللهِ فَبَشِّرهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ} به اهل‌کتاب اختصاص ندارد؛ بلکه همه کسانی‌که طلا و نقره می‌اندوزند و در راه خدا انفاق نمی‌کنند، به عذاب الهی تهدید شده‌اند. او حاکمان را به اصلاح شئون زندگی مردم و بهره‌مندی همه طبقات از بیت‌ المال توصیه می‌کرد. از این رو، به کاخ‌سازی معاویه در شام اعتراض نمود و آیه کنز را برای او خواند. این اعتراض به هتک حرمت او از طرف معاویه و بازداری مردم از همنشینی با وی و سرانجام به بهانه فسادانگیزی در جامعه، به اخراج خشونت‌بار او به سوی مدینه انجامید.<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۷۱؛ تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۷۲.</ref>
در زمان خلافت [[عثمان بن عفان|عثمان]]، ابوذر همچنان در شام ماند و در فتح قبرس به دست [[معاویه]] به سال ۲۷ یا ۲۸ ق حضور داشت.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۱۵.</ref> او که در زمان عثمان، نفوذ اشرافی‌گری و ثروت‌اندوزی را در جامعه اسلامی و حتی یاران پیامبر شاهد بود و دست‌اندازی [[بنی‌امیه]] را به عنوان خویشان خلیفه بر بیت المال می‌دید، به این پلیدی‌ها اعتراض می‌کرد. اختلاف او با معاویه و خلیفه سوم نیز به چگونگی استفاده آنان از بیت‌ المال ارتباط داشت. وی معتقد بود که نیمه دوم آیه ۳۴ [[سوره توبه]]: {یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کثِیرًا مِنَ الأحبَارِ وَالرُّهبَانِ لَیأْکلُونَ أَموَالَ النَّاسِ بِالبَاطِلِ وَیصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللهِ وَالَّذِینَ یکنِزُونَ الذَّهَبَ وَالفِضَّةَ وَلا ینفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللهِ فَبَشِّرهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ} به اهل‌کتاب اختصاص ندارد؛ بلکه همه کسانی‌که طلا و نقره می‌اندوزند و در راه خدا انفاق نمی‌کنند، به عذاب الهی تهدید شده‌اند. او حاکمان را به اصلاح شئون زندگی مردم و بهره‌مندی همه طبقات از بیت‌ المال توصیه می‌کرد. از این رو، به کاخ‌سازی معاویه در شام اعتراض نمود و آیه کنز را برای او خواند. این اعتراض به هتک حرمت او از طرف معاویه و بازداری مردم از همنشینی با وی و سرانجام به بهانه فسادانگیزی در جامعه، به اخراج خشونت‌بار او به سوی مدینه انجامید.<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۷۱؛ تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۷۲.</ref>  


ابوذر در [[مدینه]] هم ساکت ننشست. وی در مواجهه با عثمان بن‌ عفان، با انتقاد از وضع اجتماعی جامعه اسلامی، نیکی به همسایه و پیوند با خویشان را در کنار پرداخت زکات لازم شمرد.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۳۶‌.</ref> این که برخی آرای ابوذر را حاصل اجتهاد او دانسته و ضرورت انفاق تمام ثروت‌های زاید بر انفاق واجب را به او نسبت داده‌اند، سخنی درست نیست. او اقرار داشت که این سخنان را از [[پیامبر(ص)]] شنیده است.<ref>المیزان، ج‌۹، ص۲۵۹؛ نمونه، ج‌۷، ص۴۰۰.</ref> برخی محققان با بررسی دقیق این موضوع و با ادله تاریخی ثابت کرده‌اند که رأی و نظر ابوذر با دیگر [[صحابه]] هیچگونه تضادی نداشت و اتهاماتی که به وی وارد شده، برای تبرئه هیئت حاکمه وقت از فساد و تباه‌کردن بیت‌ المال بوده است.<ref>ابوذر مسلمان یا سوسیالیست، ص۱۴.</ref>  
ابوذر در مدینه هم ساکت ننشست. وی در مواجهه با عثمان بن‌ عفان، با انتقاد از وضع اجتماعی جامعه اسلامی، نیکی به همسایه و پیوند با خویشان را در کنار پرداخت زکات لازم شمرد.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۳۶‌.</ref> این که برخی آرای ابوذر را حاصل اجتهاد او دانسته و ضرورت انفاق تمام ثروت‌های زاید بر انفاق واجب را به او نسبت داده‌اند، سخنی درست نیست. او اقرار داشت که این سخنان را از پیامبر شنیده است.<ref>المیزان، ج‌۹، ص۲۵۹؛ نمونه، ج‌۷، ص۴۰۰.</ref> برخی محققان با بررسی دقیق این موضوع و با ادله تاریخی ثابت کرده‌اند که رأی و نظر ابوذر با دیگر صحابه هیچگونه تضادی نداشت و اتهاماتی که به وی وارد شده، برای تبرئه هیئت حاکمه وقت از فساد و تباه‌کردن بیت‌ المال بوده است.<ref>ابوذر مسلمان یا سوسیالیست، ص۱۴.</ref>


ابوذر از آنان که مقام سیاسی را برای ثروت‌اندوزی می‌پذیرفتند، دوری می‌گزید. از این رو، آن‌گاه که [[ابوموسی اشعری]]، از کارگزاران عثمان در [[عراق]]، او را «برادر» خطاب کرد، وی را از تکرار این سخن بازداشت و برادری خود با ابوموسی را تا پیش از زمان خدمت در خلافت عثمان دانست.<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۷۴.</ref> و آن‌گاه که [[ابوهریره|ابوهُرَیره]] که او نیز سِمَتی را پذیرفته بود، ادعا کرد که در زمان مسئولیتش ثروتی نیندوخته، او را برادر خود دانست.<ref>تاریخ دمشق، ج۶۶، ص۲۱۰-۲۱۱.</ref>  
ابوذر از آنان که مقام سیاسی را برای ثروت‌اندوزی می‌پذیرفتند، دوری می‌گزید. از این رو، آن‌گاه که ابوموسی‌اشعری، از کارگزاران عثمان در عراق، او را «برادر» خطاب کرد، وی را از تکرار این سخن بازداشت و برادری خود با ابوموسی را تا پیش از زمان خدمت در خلافت عثمان دانست.<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۷۴.</ref> و آن‌گاه که ابوهُرَیره که او نیز سِمَتی را پذیرفته بود، ادعا کرد که در زمان مسئولیتش ثروتی نیندوخته، او را برادر خود دانست.<ref>تاریخ دمشق، ج۶۶، ص۲۱۰-۲۱۱.</ref>


==تبعید به ربذه==
==تبعید به ربذه==
اعتراض ابوذر به [[عثمان بن عفان|عثمان]] و پافشاری بر حقیقتِ دینداری و پارسایی، موجب تبعیدش به [[ربذه]] شد؛ جایی که آن را هیچ خوش نداشت.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۳۶‌؛ مروج الذهب، ج۲، ص۳۴۰-۳۴۱.</ref> هنگام تبعید وی به ربذه، عثمان همگان را از همراهی و بدرقه او نهی کرد. اما [[امام علی(ع)|امام علی]]، [[امام حسن(ع)|امام حسن]]، [[امام حسین(ع)]] و [[عقیل بن ابی‌طالب|عقیل]] و [[عمار بن یاسر|عمار]] او را بدرقه کردند و در تأیید رویکرد او و برای همدردی با وی سخن گفتند. امام علی(ع) خشم ابوذر بر حاکمان را خشمی مقدس و برای دین و سبب تبعید او را احساس خطر از روشنگری‌هایش دانست.<ref>الکافی، ج۸، ص۲۰۶-۲۰۷؛ نور الثقلین، ج۵، ص۳۵۶.</ref> این اجتماع باعث درگیری اندک با [[مروان بن حکم]] شد که مأمور اخراج ابوذر بود و به این همراهان اعتراض کرد. عثمان امام علی(ع) را به سبب فرمان نبردن از او و درگیری با مروان توبیخ نمود.<ref>شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۲۵۲-۲۵۳.</ref> درگیری ابوذر با عثمان و تبعیدش را ریشه ناخشنودی قبیله بنی‌غفار و هم‌پیمانانش از عثمان دانسته‌اند.<ref>انساب الاشراف، ج۶، ص۱۳۴.</ref>  
اعتراض ابوذر به عثمان و پافشاری بر حقیقتِ دینداری و پارسایی، موجب تبعیدش به ربذه شد؛ جایی که آن را هیچ خوش نداشت.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۳۶‌؛ مروج الذهب، ج۲، ص۳۴۰-۳۴۱.</ref> هنگام تبعید وی به ربذه، عثمان همگان را از همراهی و بدرقه او نهی کرد. اما امام علی، امام حسن، امام حسین: و عقیل و عمار او را بدرقه کردند و در تأیید رویکرد او و برای همدردی با وی سخن گفتند. امام علی(ع) خشم ابوذر بر حاکمان را خشمی مقدس و برای دین و سبب تبعید او را احساس خطر از روشنگری‌هایش دانست.<ref>الکافی، ج۸، ص۲۰۶-۲۰۷؛ نور الثقلین، ج۵، ص۳۵۶.</ref> این اجتماع باعث درگیری اندک با مروان شد که مأمور اخراج ابوذر بود و به این همراهان اعتراض کرد. عثمان امام علی(ع) را به سبب فرمان نبردن از او و درگیری با مروان توبیخ نمود.<ref>شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۲۵۲-۲۵۳.</ref> درگیری ابوذر با عثمان و تبعیدش را ریشه ناخشنودی قبیله بنی‌غفار و هم‌پیمانانش از عثمان دانسته‌اند.<ref>انساب الاشراف، ج۶، ص۱۳۴.</ref> حاکم بودن جوّ عثمانیگری در دوران بنی‌امیه تا سده دوم باعث شد تا بسیاری از راویانِ وابسته به اکثریت حاکم، در تلاشی هماهنگ سخن تند ابوذر را موجب اخراج وی از مدینه و به مصلحت خود او و اصحاب و نیز دین بدانند و با همین رویکرد، اقامت ابوذر در ربذه را به خواست خود وی و اعتراضش به عثمان را نادرست جلوه دهند<ref>الکامل، ج‌۳، ص‌۱۱۵؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق۲، ص۱۳۹.</ref>؛ با این توجیه که او تنهایی را دوست می‌داشت و فقط برای گریز از اعرابی شدن که پیامبر(ص) آن را بد شمرده بود، به مدینه رفت و آمد داشت.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۳۶‌.</ref> اما بیشتر مورخان، به استناد داده‌های تاریخی<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۷۲؛ تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۷۲.</ref>، اقامت ابوذر در آن‌جا را ناچاری و طبق تصمیم عثمان دانسته، معتقدند برخلاف خواست ابوذر که می‌خواست به مکه، بصره یا شام برود، وی را به ربذه تبعید کردند. بدین روی، رفتار خشم‌آلود عثمان با صحابی بزرگ پیامبر(ص) را به نقد می‌کشند.<ref>مروج الذهب، ج‌۲، ص‌۳۷۶-۳۷۷؛ الشافی، ج۴، ص‌۲۹۳- ۲۹۴.</ref>
 
حاکم بودن جوّ عثمانی‌گری در دوران [[بنی‌امیه]] تا سده دوم باعث شد تا بسیاری از راویانِ وابسته به اکثریت حاکم، در تلاشی هماهنگ سخن تند ابوذر را موجب اخراج وی از [[مدینه]] و به مصلحت خود او و اصحاب و نیز دین بدانند و با همین رویکرد، اقامت ابوذر در ربذه را به خواست خود وی و اعتراضش به عثمان را نادرست جلوه دهند<ref>الکامل، ج‌۳، ص‌۱۱۵؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق۲، ص۱۳۹.</ref> ؛ با این توجیه که او تنهایی را دوست می‌داشت و فقط برای گریز از اعرابی شدن که پیامبر(ص) آن را بد شمرده بود، به [[مدینه]] رفت و آمد داشت.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۳۶‌.</ref> اما بیشتر مورخان، به استناد داده‌های تاریخی<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۷۲؛ تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۷۲.</ref> ، اقامت ابوذر در آن‌جا را ناچاری و طبق تصمیم عثمان دانسته، معتقدند برخلاف خواست ابوذر که می‌خواست به [[مکه]]، [[بصره]] یا [[شام]] برود، وی را به ربذه تبعید کردند. بدین روی، رفتار خشم‌آلود عثمان با صحابی بزرگ پیامبر(ص) را به نقد می‌کشند.<ref>مروج الذهب، ج‌۲، ص‌۳۷۶-۳۷۷؛ الشافی، ج۴، ص‌۲۹۳- ۲۹۴.</ref>  


== ویژگی‌های شخصیتی ابوذر ==
== ویژگی‌های شخصیتی ابوذر ==
[[امام علی(ع)]] به نقل از [[پیامبر(ص)]] ابوذر را راستگوترین انسان‌ها خوانده است.<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۷۲؛ الامالی، طوسی، ص‌۷۱۰؛ بحار الانوار، ج۲۲، ص۴۱۷.</ref> شاید این سخن پیامبر موجب شد تا صداقت ابوذر میان عرب ضرب‌ المثل شود.<ref>العقد الفرید، ج‌۳، ص‌۷۰.</ref> پیامبر بدو علاقه داشت و او را از حواریان خود دانست<ref>الاختصاص، ص۶۱.</ref> و فرمود که [[بهشت]] در اشتیاق دیدار اوست.<ref>الخصال، ج‌۱، ص‌۳۰۳.</ref> نیز وی را یکی از چهار کسی شمرد که خداوند او را فرمان داده تا آنان را دوست بدارد.<ref>مسند احمد، ج۵، ص۳۵۶؛ الخصال، ج۱، ص۲۵۳؛ الامالی، مفید، ص۱۲۴؛ روضة الواعظین، ج۲، ص۲۸۳.</ref> هرگاه نزد پیامبر همراه گروهی حضور می‌یافت، ایشان وی را نزدیک‌تر از دیگر [[صحابه]] کنار خود جای می‌داد و در سخن گفتن به او رو می‌کرد. اگر او در جمع حاضر نبود، پیامبر از او خبر می‌گرفت.<ref>‌مجمع الزوائد، ج۹، ص۳۳۰؛ الاصابه، ج۷، ص۱۰۷؛ کنز العمال، ج۱۳، ص۳۱۱.</ref> حتی گاه او را بر مرکب خود، پشت سر سوار می‌کرد.<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۷۲.</ref>  
امام علی(ع) به نقل از پیامبر(ص) ابوذر را راستگوترین انسان‌ها خوانده است.<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۷۲؛ الامالی، طوسی، ص‌۷۱۰؛ بحار الانوار، ج۲۲، ص۴۱۷.</ref> شاید این سخن پیامبر موجب شد تا صداقت ابوذر میان عرب ضرب‌ المثل شود.<ref>العقد الفرید، ج‌۳، ص‌۷۰.</ref> پیامبر بدو علاقه داشت و او را از حواریان خود دانست<ref>الاختصاص، ص۶۱.</ref> و فرمود که بهشت در اشتیاق دیدار اوست.<ref>الخصال، ج‌۱، ص‌۳۰۳.</ref> نیز وی را یکی از چهار کسی شمرد که خداوند او را فرمان داده تا آنان را دوست بدارد.<ref>مسند احمد، ج۵، ص۳۵۶؛ الخصال، ج۱، ص۲۵۳؛ الامالی، مفید، ص۱۲۴؛ روضة الواعظین، ج۲، ص۲۸۳.</ref> هرگاه نزد پیامبر همراه گروهی حضور می‌یافت، ایشان وی را نزدیک‌تر از دیگر صحابه کنار خود جای می‌داد و در سخن گفتن به او رو می‌کرد. اگر او در جمع حاضر نبود، پیامبر از او خبر می‌گرفت.<ref>‌مجمع الزوائد، ج۹، ص۳۳۰؛ الاصابه، ج۷، ص۱۰۷؛ کنز العمال، ج۱۳، ص۳۱۱.</ref> حتی گاه او را بر مرکب خود، پشت سر سوار می‌کرد.<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۷۲.</ref>


زهد و پارسایی ابوذر موجب شد که پیامبر وی را به [[حضرت عیسی(ع)|عیسی(ع)]] تشبیه کند.<ref>المعجم الکبیر، ج‌۲، ص‌۱۴۹؛ الاستیعاب، ج‌۴، ص‌۱۶۵۵.</ref> او در زندگی به حداقل ممکن قناعت می‌کرد و حتی از کسی هدیه نمی‌پذیرفت.<ref>المعجم الکبیر، ج‌۲، ص‌۱۵۰.</ref> وی در حق‌گویی سرآمد بود؛ چنان که [[امام علی(ع)|حضرت علی(ع)]] او را همچون خود از کسانی می‌دانست که در راه خدا از سرزنش مردم نمی‌هراسند<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۷۵.</ref> و این بر پایه پیمانش با پیامبر بود.<ref>المعجم الکبیر، ج‌۶، ص‌۱۲۶.</ref> از این رو، هرگز از بیان حق بازنایستاد و هنگامی‌که دستور خلیفه برای منع فتوا را به او ابلاغ کردند، سوگند یاد کرد که آنچه را از پیامبر(ص) شنیده، بیان خواهد کرد، گر چه خنجری بر حلق او نهند.<ref>الطبقات، ج‌۲، ص‌۲۷۰.</ref>  
زهد و پارسایی ابوذر موجب شد که پیامبر وی را به عیسی(ع) تشبیه کند.<ref>المعجم الکبیر، ج‌۲، ص‌۱۴۹؛ الاستیعاب، ج‌۴، ص‌۱۶۵۵.</ref> او در زندگی به حداقل ممکن قناعت می‌کرد و حتی از کسی هدیه نمی‌پذیرفت.<ref>المعجم الکبیر، ج‌۲، ص‌۱۵۰.</ref> وی در حق‌گویی سرآمد بود؛ چنان که حضرت علی(ع) او را همچون خود از کسانی می‌دانست که در راه خدا از سرزنش مردم نمی‌هراسند<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۱۷۵.</ref> و این بر پایه پیمانش با پیامبر بود.<ref>المعجم الکبیر، ج‌۶، ص‌۱۲۶.</ref> از این رو، هرگز از بیان حق بازنایستاد و هنگامی‌که دستور خلیفه برای منع فتوا را به او ابلاغ کردند، سوگند یاد کرد که آنچه را از پیامبر(ص) شنیده، بیان خواهد کرد، گر چه خنجری بر حلق او نهند.<ref>الطبقات، ج‌۲، ص‌۲۷۰.</ref>


==درگذشت==
==درگذشت==
ابوذر سرانجام در [[ربذه]]، از منزلگاه‌های کاروان‌های [[حج]] در طول تاریخ<ref>نک: الاخبار الطوال، ص۳۸۵؛ معجم البلدان، ج۳، ص۲۴؛ المنتظم، ج۱۱، ص۳۲۰.</ref> ، در تنهایی و سختی همان‌گونه که پیامبر(ص) خبر داده بود<ref>المغازی، ج‌۳، ص‌۱۰۰۱.</ref> ، در کنار همسر یا تنها دخترش به سال ۳۲ق درگذشت<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۵۴‌.</ref> و به دست کاروانی که از [[عراق]] می‌آمد و [[عبدالله بن مسعود|ابن مسعود]] و تنی چند از اصحاب آن ‌را همراهی می‌کردند<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۵۴‌.</ref> ، تجهیز شد. [[مالک اشتر]] بر او نماز گزارد<ref>رجال کشی، ج۱، ص۲۸۲.</ref> و وی را همان جا به خاک سپردند.<ref>المعجم الکبیر، ج‌۶، ص‌۱۲۶؛ تفسیر قمی، ج۱، ص۲۹۶؛ معجم البلدان، ج۳، ص۲۴.</ref> اکنون اثری از مدفن وی نیست.<ref>مجمع البحرین، ج۲، ص۱۳۱، «ربذ»؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۲۵.</ref> پیشتر مسجدی به نام ابوذر بوده که گویا قبرش همان جا قرار داشته است.<ref>المناسک، ص۳۲۷.</ref> [[زیارت]] وی در ربذه از مستحبات شمرده شده است.<ref>بحار الانوار، ج۹۷، ص۲۲۲؛ ج۹۹، ص۲۷۹؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۰۳.</ref> از او نسلی نمانده است.<ref>جمهرة انساب العرب، ص‌۱۸۶.</ref>  
ابوذر سرانجام در ربذه، از منزلگاه‌های کاروان‌های حج در طول تاریخ<ref>نک: الاخبار الطوال، ص۳۸۵؛ معجم البلدان، ج۳، ص۲۴؛ المنتظم، ج۱۱، ص۳۲۰.</ref>، در تنهایی و سختی همان‌گونه که پیامبر(ص) خبر داده بود<ref>المغازی، ج‌۳، ص‌۱۰۰۱.</ref>، در کنار همسر یا تنها دخترش به سال ۳۲ق. درگذشت<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۵۴‌.</ref> و به دست کاروانی که از عراق می‌آمد و ابن مسعود و تنی چند از اصحاب آن ‌را همراهی می‌کردند<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۵۴‌.</ref>، تجهیز شد. مالک اشتر بر او نماز گزارد<ref>رجال کشی، ج۱، ص۲۸۲.</ref> و وی را همان جا به خاک سپردند.<ref>المعجم الکبیر، ج‌۶، ص‌۱۲۶؛ تفسیر قمی، ج۱، ص۲۹۶؛ معجم البلدان، ج۳، ص۲۴.</ref> اکنون اثری از مدفن وی نیست.<ref>مجمع البحرین، ج۲، ص۱۳۱، «ربذ»؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۲۵.</ref> پیشتر مسجدی به نام ابوذر بوده که گویا قبرش همان جا قرار داشته است.<ref>المناسک، ص۳۲۷.</ref> زیارت وی در ربذه از مستحبات شمرده شده است.<ref>بحار الانوار، ج۹۷، ص۲۲۲؛ ج۹۹، ص۲۷۹؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۰۳.</ref> از او نسلی نمانده است.<ref>جمهرة انساب العرب، ص‌۱۸۶.</ref>


==خطبه ابوذر==
==خطبه ابوذر==
در برخی منابع کتابی با عنوان خطبه به ابوذر نسبت داده شده که حاوی شرح رخدادهای پس از [[پیامبر(ص)]] است.<ref>الفهرست، ص۹۵؛ معالم العلماء، ص۶۸.</ref> ده‌ها حدیث از پیامبر گرامی(ص) به روایت او به ثبت رسیده است. [[احمد بن حنبل]] و سیوطی بسیاری از این احادیث را نقل کرده‌اند<ref>مسند احمد، ج۵، ص۱۴۴-۱۸۱.</ref> ؛ از جمله روایتی که در آن آمده است: حفص بن معتمر، ابوذر را در کنار [[کعبه]] ملاقات ‌کرد، در حالی که درِ کعبه را گرفته بود و ضمن معرفی خود، [[حدیث سفینه|روایت معروف سفینه]] را از [[پیامبر(ص)]] نقل کرد که [[اهل‌ بیت]] خود را مانند کشتی نوح دانست و مردم را به پیروی از آنان سفارش کرد<ref>المعارف، ص۲۵۲؛ المستدرک، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۱.</ref> و نیز این روایت که پیامبر گرامی(ص) [[مسجدالحرام]] را نخستین مسجد روی زمین خواند که [[مسجدالاقصی]] ۴۰ سال پس از آن بنا شده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۸، ص۱۹۷، «پاورقی».</ref> نیز حدیث مشهور به «حدیث ابوذر» را روایت نموده که پیامبر(ص) ثواب نماز گزاردن در [[مسجدالنبی]] و مسجدالحرام را برابر ۱۰۰.۰۰۰ نماز در دیگر مساجد ‌خواند.<ref>الامالی، طوسی، ص۵۲۸؛ جواهر الکلام، ج۱۴، ص۱۵۳.</ref>  
در برخی منابع کتابی با عنوان خطبه به ابوذر نسبت داده شده که حاوی شرح رخدادهای پس از پیامبر(ص) است.<ref>الفهرست، ص۹۵؛ معالم العلماء، ص۶۸.</ref> ده‌ها حدیث از پیامبر گرامی(ص) به روایت او به ثبت رسیده است. احمد بن حنبل و سیوطی بسیاری از این احادیث را نقل کرده‌اند<ref>مسند احمد، ج۵، ص۱۴۴-۱۸۱.</ref>؛ از جمله روایتی که در آن آمده است: حفص بن معتمر، ابوذر را در کنار کعبه ملاقات ‌کرد، در حالی که درِ کعبه را گرفته بود و ضمن معرفی خود، روایت معروف سفینه را از پیامبر نقل کرد که اهل‌ بیت خود را مانند کشتی نوح دانست و مردم را به پیروی از آنان سفارش کرد<ref>المعارف، ص۲۵۲؛ المستدرک، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۱.</ref> و نیز این روایت که پیامبر گرامی(ص) مسجدالحرام را نخستین مسجد روی زمین خواند که مسجدالاقصی ۴۰ سال پس از آن بنا شده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۸، ص۱۹۷، «پاورقی».</ref> نیز حدیث مشهور به «حدیث ابوذر» را روایت نموده که پیامبر(ص) ثواب نماز گزاردن در مسجدالنبی و مسجدالحرام را برابر ۰۰۰/۱۰۰ نماز در دیگر مساجد ‌خواند.<ref>الامالی، طوسی، ص۵۲۸؛ جواهر الکلام، ج۱۴، ص۱۵۳.</ref>


در شمال شهر [[مدینه]]، در خیابان ابوذر در ۵۰۰ متری شمال [[مسجدالنبی]] مسجدی به نام ابوذر دیده می‌شود که به نام بحیر و سجده نیز معروف است.<ref>وفاء الوفاء، ج۳، ص۵۳؛ الدر الثمین، ص۱۷۰.</ref>  
در شمال شهر مدینه، در خیابان ابوذر در ۵۰۰ متری شمال مسجدالنبی مسجدی به نام ابوذر دیده می‌شود که به نام بحیر و سجده نیز معروف است.<ref>وفاء الوفاء، ج۳، ص۵۳؛ الدر الثمین، ص۱۷۰.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۷۸: خط ۵۰:
{{منابع}}
{{منابع}}
{{دانشنامه
{{دانشنامه
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9380/%d8%a7%d8%a8%d9%88%d8%b0%d8%b1-%d8%ba%d9%81%d8%a7%d8%b1%d9%8a
  | آدرس = http://phz.hajj.ir/422/9380
  | عنوان = ابوذر غفاری
  | عنوان = ابوذر غفاری
  | نویسنده = سید علی رضا واسعی
  | نویسنده = سید علی رضا واسعی
خط ۱۵۸: خط ۱۳۰:


<onlyinclude>{{تکمیل مقاله
<onlyinclude>{{تکمیل مقاله
  | شناسه = شد
  | شناسه =  
  | جعبه اطلاعات = شد <!--شد، - -->
  | جعبه اطلاعات = <!--شد، - -->
  | عنوان‌بندی = شد
  | عنوان‌بندی = شد
  | ویرایش = شد
  | ویرایش =  
  | لینک‌دهی = شد
  | لینک‌دهی =  
  | عکس = <!--شد، - -->
  | عکس = <!--شد، - -->
  | جعبه نقل قول = <!--شد، - -->
  | جعبه نقل قول = <!--شد، - -->
خط ۱۷۳: خط ۱۴۵:
}}<onlyinclude>
}}<onlyinclude>


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:صحابه]]
[[رده:صحابه]]
[[رده:قبیله غفار]]
[[رده:قبیله غفار]]
[[رده:اصحاب امام علی(ع)]]
[[رده:مقاله‌های تکمیل‌شده]]
[[رده:جانشینان پیامبر(ص) در مدینه]]
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)