در حال ویرایش ام کلثوم
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==اختلاف در تولد== | ==اختلاف در تولد== | ||
اُم کلثوم دختر [[رسول خدا]] و مادرش [[خدیجه]] دختر خُوَیْلِد بود.<ref>الطبقات، ج8، ص37؛ الاستیعاب، ج1، ص50؛ اعلام الوری، ج1، ص275.</ref> [[ابن عبدالبر]]<ref>الاستیعاب، ج1، ص50.</ref> این سخن را بدون اختلاف دانسته است. بیشتر منابع، تولد او را در پی تولد [[زینب]] و [[رقیه]] و پیش از تولد [[حضرت فاطمه(س)]] نوشتهاند.<ref>الاستیعاب، ج1، ص50؛ ج4، ص1952؛ اسد الغابه، ج5، ص612؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> سال تولد وی در هیچ منبعی یاد نشده و تنها در شماری از منابع، تولد رقیه را در 33 سالگی<ref>الاستیعاب، ج4، ص1839؛ امتاع الاسماع، ج5، ص344.</ref> و زینب را در 30 سالگی<ref>الاستیعاب، ج4، ص1839، 1853؛ اسد الغابه، ج5، ص467.</ref> پیامبر گرامی(ص) یاد کردهاند. با عنایت به اینکه بیشتر منابع تولد ام کلثوم را در پی زینب و پیش از حضرت فاطمه دانستهاند<ref>السیرة النبویه، ج1، ص123؛ الاستیعاب، ج1، ص50؛ اعلام الوری، ج1، ص274؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> میتوان گفت که ام کلثوم پس از 33 سالگی پیامبر زاده شده است. | اُم کلثوم دختر [[رسول خدا]] و مادرش [[خدیجه]] دختر خُوَیْلِد بود.<ref>الطبقات، ج8، ص37؛ الاستیعاب، ج1، ص50؛ اعلام الوری، ج1، ص275.</ref> [[ابن عبدالبر]]<ref>الاستیعاب، ج1، ص50.</ref> این سخن را بدون اختلاف دانسته است. بیشتر منابع، تولد او را در پی تولد [[زینب]] و [[رقیه]] و پیش از تولد [[حضرت فاطمه(س)]] نوشتهاند.<ref>الاستیعاب، ج1، ص50؛ ج4، ص1952؛ اسد الغابه، ج5، ص612؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> سال تولد وی در هیچ منبعی یاد نشده و تنها در شماری از منابع، تولد رقیه را در 33 سالگی<ref>الاستیعاب، ج4، ص1839؛ امتاع الاسماع، ج5، ص344.</ref> و زینب را در 30 سالگی<ref>الاستیعاب، ج4، ص1839، 1853؛ اسد الغابه، ج5، ص467.</ref> پیامبر گرامی(ص) یاد کردهاند. با عنایت به اینکه بیشتر منابع تولد ام کلثوم را در پی زینب و پیش از حضرت فاطمه دانستهاند<ref>السیرة النبویه، ج1، ص123؛ الاستیعاب، ج1، ص50؛ اعلام الوری، ج1، ص274؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> میتوان گفت که ام کلثوم پس از 33 سالگی پیامبر زاده شده است. | ||
==ازدواج== | ==ازدواج== | ||
رسول خدا رقیه و ام کلثوم را پیش از [[بعثت]] به تزویج [[عتبه]] و [[عتیبه]]، پسران [[ابولهب]]، درآورد.<ref>دلائل النبوه، ج2، ص612؛ الاستیعاب، ج4، ص1839.</ref> پس از بعثت پیامبر، هنگامی که [[سوره مسد|سوره تبت]] نازل شد، ابولهب با پسران خود شرط کرد که دختران محمد را طلاق دهند وگرنه آنان را از خود خواهد راند. همسر ابولهب، [[ام جمیل]]، نیز به پسرانش دستور داد که رقیه و ام کلثوم را طلاق دهند. این طلاق در حالی صورت پذیرفت که دختران هنوز در خانه پدر بودند.<ref>دلائل النبوه، ج2، ص615؛ الاستیعاب، ج4، ص1839-1840؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> | رسول خدا رقیه و ام کلثوم را پیش از [[بعثت]] به تزویج [[عتبه]] و [[عتیبه]]، پسران [[ابولهب]]، درآورد.<ref>دلائل النبوه، ج2، ص612؛ الاستیعاب، ج4، ص1839.</ref> پس از بعثت پیامبر، هنگامی که [[سوره مسد|سوره تبت]] نازل شد، ابولهب با پسران خود شرط کرد که دختران محمد را طلاق دهند وگرنه آنان را از خود خواهد راند. همسر ابولهب، [[ام جمیل]]، نیز به پسرانش دستور داد که رقیه و ام کلثوم را طلاق دهند. این طلاق در حالی صورت پذیرفت که دختران هنوز در خانه پدر بودند.<ref>دلائل النبوه، ج2، ص615؛ الاستیعاب، ج4، ص1839-1840؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> | ||
به گزارشی، آنگاه که عتیبه ام کلثوم را طلاق داد، نزد رسول خدا آمد و از [[دین]] او و خودش بیزاری جست و سپس به ایشان حملهور شد و جامه ایشان را پاره کرد. رسول خدا او را نفرین کرد و بر اثر آن نفرین، در سفر وی با گروهی از [[قریش]] به [[شام]]، شیری به او حمله کرد و از میان آنان تنها سر او را از تن جدا کرد.<ref>دلائل النبوه، ج2، ص612.</ref> | به گزارشی، آنگاه که عتیبه ام کلثوم را طلاق داد، نزد رسول خدا آمد و از [[دین]] او و خودش بیزاری جست و سپس به ایشان حملهور شد و جامه ایشان را پاره کرد. رسول خدا او را نفرین کرد و بر اثر آن نفرین، در سفر وی با گروهی از [[قریش]] به [[شام]]، شیری به او حمله کرد و از میان آنان تنها سر او را از تن جدا کرد.<ref>دلائل النبوه، ج2، ص612.</ref> | ||
==بیعت با پیامبر== | ==بیعت با پیامبر== | ||
ام کلثوم در شمار کسانی بود که بیدرنگ در پی بعثت پیامبر همراه مادر و خواهرانش [[اسلام]] آورد.<ref>الطبقات، ج8، ص37؛ السیرة النبویه، ج1، ص122.</ref> هنگامی که زنان با رسول خدا بیعت کردند، همراه خواهرانش با ایشان بیعت نمود. همچنین وی همراه دیگر دختران پیامبر به [[شعب ابی طالب]] رفت و با [[سوده]]، همسر پیامبر، به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص122؛ الطبقات، ج8، ص37-38؛ انساب الاشراف، ج1، ص316.</ref> | ام کلثوم در شمار کسانی بود که بیدرنگ در پی بعثت پیامبر همراه مادر و خواهرانش [[اسلام]] آورد.<ref>الطبقات، ج8، ص37؛ السیرة النبویه، ج1، ص122.</ref> هنگامی که زنان با رسول خدا بیعت کردند، همراه خواهرانش با ایشان بیعت نمود. همچنین وی همراه دیگر دختران پیامبر به [[شعب ابی طالب]] رفت و با [[سوده]]، همسر پیامبر، به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص122؛ الطبقات، ج8، ص37-38؛ انساب الاشراف، ج1، ص316.</ref> | ||
==ازدواج دوم== | ==ازدواج دوم== | ||
ازدواج دوم ام کلثوم با [[عثمان بن عفان]] و در پی وفات رقیه در [[ربیع الاول]] سال سوم ق. بود. در [[جمادی الآخر]] همان سال، عثمان با وی عروسی کرد.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ الاستیعاب، ج4، ص1952؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> در شماری از منابع شیعه، از [[امام صادق(ع)]] گزارش شده که ام کلثوم در حالی درگذشت که عثمان با او عروسی نکرده بود.<ref>الخصال، ص404؛ قاموس الرجال، ج12، ص217.</ref> بر پایه گزارش شماری از منابع اهل سنت، عثمان بر اثر ازدواج با دو دختر رسول خدا به ذوالنورین شهرت یافت.<ref>الانساب، ج6، ص16؛ الاصابه، ج2، ص349.</ref> | ازدواج دوم ام کلثوم با [[عثمان بن عفان]] و در پی وفات رقیه در [[ربیع الاول]] سال سوم ق. بود. در [[جمادی الآخر]] همان سال، عثمان با وی عروسی کرد.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ الاستیعاب، ج4، ص1952؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> در شماری از منابع شیعه، از [[امام صادق(ع)]] گزارش شده که ام کلثوم در حالی درگذشت که عثمان با او عروسی نکرده بود.<ref>الخصال، ص404؛ قاموس الرجال، ج12، ص217.</ref> بر پایه گزارش شماری از منابع اهل سنت، عثمان بر اثر ازدواج با دو دختر رسول خدا به ذوالنورین شهرت یافت.<ref>الانساب، ج6، ص16؛ الاصابه، ج2، ص349.</ref> | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
ام کلثوم فرزندی نزاد و در [[شعبان]] سال نهم ق. وفات یافت.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ الاستیعاب، ج4، ص1952.</ref> درباره علت وفات وی در منابع گوناگون گزارشی مفصل آمده که خلاصه آن چنین است: در پی [[جنگ احد|نبرد اُحد]]، عثمان یکی از دشمنان فراری رسول خدا، [[معاویة بن مغیره]]، را که پسر عمویش بود، در خانهاش پنهان کرد. رسول خدا از طریق [[وحی]] آگاه شد و [[امام علی(ع)]] را به خانه عثمان فرستاد تا او را بیاورد. ام کلثوم مخفیگاه او را به امام علی نشان داد و این کار به کشته شدن معاویة بن مغیره انجامید.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص410-411؛ المغازی، ج1، ص333؛ شرح نهج البلاغه، ج15، ص46-47؛ السیرة الحلبیه، ج2، ص555.</ref> عثمان خشمگین شد و ام کلثوم را سخت زد و او سه روز بعد بر اثر شدت ضربهها جان سپرد.<ref>الکافی، ج3، ص252-253؛ بحار الانوار، ج20، ص145؛ ج22، ص161؛ قاموس الرجال، ج12، ص219.</ref> به باور برخی، با توجه به علت وفات، ام کلثوم در سال سوم ق. درگذشته است.<ref>تقریب المعارف، ص288؛ الصحیح من سیرة النبی، ج6، ص312.</ref> ظاهرا بخشی از دعای ماه رمضان: «اللهم صل علی ام کلثوم بنت نبیک و العن من اذی نبیک فیها.»<ref>مصباح المتهجد، ص622؛ اقبال الاعمال، ج1، ص215.</ref> و نیز سخن [[عایشه]] به عثمان: از تو بر دو دختر رسول خدا کاری روا شده است که خود میدانی.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج6، ص313.</ref> اشاره به همین واقعه دارد. بنابر برخی روایات، پیامبر(ص) با دیدن بدن مجروح دخترش، ضارب او را نفرین کرد و عثمان را که نمیخواست به نامش تصریح کند، با کنایه از حضور در تشییع جنازه بازداشت و او نیز به بهانه دلدرد از تشییع جنازه کناره گرفت.<ref>الکافی، ج3، ص252-253؛ بحار الانوار، ج22، ص161-162.</ref> | ام کلثوم فرزندی نزاد و در [[شعبان]] سال نهم ق. وفات یافت.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ الاستیعاب، ج4، ص1952.</ref> درباره علت وفات وی در منابع گوناگون گزارشی مفصل آمده که خلاصه آن چنین است: در پی [[جنگ احد|نبرد اُحد]]، عثمان یکی از دشمنان فراری رسول خدا، [[معاویة بن مغیره]]، را که پسر عمویش بود، در خانهاش پنهان کرد. رسول خدا از طریق [[وحی]] آگاه شد و [[امام علی(ع)]] را به خانه عثمان فرستاد تا او را بیاورد. ام کلثوم مخفیگاه او را به امام علی نشان داد و این کار به کشته شدن معاویة بن مغیره انجامید.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص410-411؛ المغازی، ج1، ص333؛ شرح نهج البلاغه، ج15، ص46-47؛ السیرة الحلبیه، ج2، ص555.</ref> عثمان خشمگین شد و ام کلثوم را سخت زد و او سه روز بعد بر اثر شدت ضربهها جان سپرد.<ref>الکافی، ج3، ص252-253؛ بحار الانوار، ج20، ص145؛ ج22، ص161؛ قاموس الرجال، ج12، ص219.</ref> به باور برخی، با توجه به علت وفات، ام کلثوم در سال سوم ق. درگذشته است.<ref>تقریب المعارف، ص288؛ الصحیح من سیرة النبی، ج6، ص312.</ref> ظاهرا بخشی از دعای ماه رمضان: «اللهم صل علی ام کلثوم بنت نبیک و العن من اذی نبیک فیها.»<ref>مصباح المتهجد، ص622؛ اقبال الاعمال، ج1، ص215.</ref> و نیز سخن [[عایشه]] به عثمان: از تو بر دو دختر رسول خدا کاری روا شده است که خود میدانی.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج6، ص313.</ref> اشاره به همین واقعه دارد. بنابر برخی روایات، پیامبر(ص) با دیدن بدن مجروح دخترش، ضارب او را نفرین کرد و عثمان را که نمیخواست به نامش تصریح کند، با کنایه از حضور در تشییع جنازه بازداشت و او نیز به بهانه دلدرد از تشییع جنازه کناره گرفت.<ref>الکافی، ج3، ص252-253؛ بحار الانوار، ج22، ص161-162.</ref> | ||
[[اسماء بنت عمیس]]، [[صفیه]] و [[ام عطیه]]، او را غسل دادند. رسول خدا(ص) به غسل دادن مکرر وی سفارش فرمود. به توصیه رسول خدا، کفن وی عبارت بود از: لباس زیرین (لنگ) و لباس رو (پیراهن) و روسری (مقنعه) و پوشش سرتاسری. آنگاه رسول خدا بر او نماز گزارد.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ الاستیعاب، ج4، ص1910، 1952؛ اسد الغابه، ج5، ص543، 612.</ref> پیامبر(ص) ام کلثوم را در قبر نهاد و فرمود: «منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تارة اُخری، بسمالله و فی سبیلالله و علی ملة رسول الله».<ref>الدر المنثور، ج2، ص302؛ تاریخ دمشق، ج3، ص153.</ref> علی(ع)، [[فضل بن عباس]]، و [[اسامة بن زید]] به قبر ام کلثوم درون شدند و [[ابوطلحه انصاری]] از رسول خدا اجازه گرفت که با آنان در قبر فرود آید.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ اسد الغابه، ج8، ص385؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> رسول خدا در حالی که اشک از چشمانش جاری بود، بر سر قبر او نشست.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> | [[اسماء بنت عمیس]]، [[صفیه]] و [[ام عطیه]]، او را غسل دادند. رسول خدا(ص) به غسل دادن مکرر وی سفارش فرمود. به توصیه رسول خدا، کفن وی عبارت بود از: لباس زیرین (لنگ) و لباس رو (پیراهن) و روسری (مقنعه) و پوشش سرتاسری. آنگاه رسول خدا بر او نماز گزارد.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ الاستیعاب، ج4، ص1910، 1952؛ اسد الغابه، ج5، ص543، 612.</ref> پیامبر(ص) ام کلثوم را در قبر نهاد و فرمود: «منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تارة اُخری، بسمالله و فی سبیلالله و علی ملة رسول الله».<ref>الدر المنثور، ج2، ص302؛ تاریخ دمشق، ج3، ص153.</ref> علی(ع)، [[فضل بن عباس]]، و [[اسامة بن زید]] به قبر ام کلثوم درون شدند و [[ابوطلحه انصاری]] از رسول خدا اجازه گرفت که با آنان در قبر فرود آید.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ اسد الغابه، ج8، ص385؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> رسول خدا در حالی که اشک از چشمانش جاری بود، بر سر قبر او نشست.<ref>الطبقات، ج8، ص38؛ امتاع الاسماع، ج5، ص350.</ref> | ||
ام کلثوم و دو خواهر دیگرش، رقیه و زینب، در [[قبرستان بقیع]] نزدیک به هم دفن شدهاند. پیشتر قبهای به نام «[[قبة بنات الرسول]]» بر بالای قبرشان بوده؛ اما اکنون این قبرها هیچ نشانهای ندارند.<ref>آثار اسلامی، ص342-343.</ref> | ام کلثوم و دو خواهر دیگرش، رقیه و زینب، در [[قبرستان بقیع]] نزدیک به هم دفن شدهاند. پیشتر قبهای به نام «[[قبة بنات الرسول]]» بر بالای قبرشان بوده؛ اما اکنون این قبرها هیچ نشانهای ندارند.<ref>آثار اسلامی، ص342-343.</ref> | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== |