در حال ویرایش تحفةالعراقین

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۲۹: خط ۲۹:
}}
}}
   
   
'''تحفةالعراقین''' (ختم الغرایب)، سفرنامه منظوم [[حج]]، سروده [[خاقانی شروانی]] شاعر نامدار پارسی‌گوی سده ششم قمری است که به قدرت تصویر‌گری و خیال پردازی و نیز دشواری و پیچیدگی‌ بیان شهرت دارد. او از شاعران دربار شروان‌شاهان بود.  
'''تحفةالعراقین''' سفرنامه منظوم [[حج]] سروده [[خاقانی شروانی]] شاعر نام آور پارسی‌گوی سده ششم قمری است که شعرش به دشواری و پیچیدگی‌های بیان شهرت دارد. تحفة العراقین که در [[قالب مثنوی]] و در شش مقاله سروده شده، شرح دو سفر خاقانی، یکی به [[عراق عجم]] و دیگری به [[حجاز]]، به‌قصد حج است. این درونمایه اصلی با حواشی شاعرانه فراوان از مناجات‌ها و مدح شخصیت‌های سیاسی و علمی و نیز مختصری از زندگی خصوصی خاقانی همراه گشته است. شاعر در این منظومه به وصف راه حج و اتفاقات آن و توصیف [[مکه]] و [[مدینه]] پرداخته‌ است.  


تحفة العراقین که در [[قالب مثنوی]] و در شش مقاله سروده شده، شرح دو سفر خاقانی، یکی به [[عراق عجم]] و دیگری به [[حجاز]]، به‌قصد حج است. این درونمایه اصلی با حواشی شاعرانه فراوان از مناجات‌ها و مدح شخصیت‌های سیاسی و علمی و نیز مختصری از زندگی خصوصی خاقانی همراه گشته است. شاعر در این منظومه به وصف راه حج و اتفاقات آن و توصیف [[مکه]] و [[مدینه]] و برخی اماکن مقدس این دو شهر پرداخته‌ است.  
برخی بر‌‌آنند که خاقانی این کتاب را قبل از سفر حج نوشته و نه  در حین یا بعد از آن ولی عده‌ای به دلیل وجود برخی ابیات می‌گویند بعد از سفر حج نگاشته شده وعده‌ای بر این باورند که مدت نگارش آن طولانی بوده و از آغاز سفر شروع‌شده و تا آخر آن ادامه داشته است.  


برخی بر آنند که این منظومه، سفرنامه حج نیست و قبل از سفر حج خاقانی سروده شده است و گروهی دیگر از پژوهشگران با این نظر مخالف‌اند.  
خاقانی دو بار به حج رفت و حج در تحول روحی او و تغییر رویه زندگی‌اش تاثیر گذار بود. مدح پیامبر اسلام و اماکن مقدس مکه و مدینه از مضامین پر تکرار در دیوان شعر خاقانی است.  


خاقانی یک بار در سال 551 و بار دیگر بین سال‌های 569 و 570 قمری به حج رفت و حج در تحول روحی او و تغییر رویه زندگی‌اش تاثیر گذار بود. مدح پیامبر اسلام و اماکن مقدس مکه و مدینه از مضامین پر تکرار در دیوان شعر خاقانی است.
<br />
==شناخت شاعر==
==شناخت شاعر==
افضل‌الدین بدیل بن علی بن عثمان که شرح‌حال‌نگاران نامش را ابراهیم و عثمان نیز گفته‌اند،<ref>تذکرة الشعراء، ص 63؛ تذکره آتشکده، ص 24؛ خاقانی شروانی، ص 52-60.</ref> از بزرگان شعر فارسی در (سده ششم‌ق.) است.   
[[خاقانی شروانی|افضل‌الدین بدیل بن علی بن عثمان]] که شرح‌حال‌نگاران نامش را ابراهیم و عثمان نیز گفته‌اند،<ref>تذکرة الشعراء، ص 63؛ تذکره آتشکده، ص 24؛ خاقانی شروانی، ص 52-60.</ref> از بزرگان شعر فارسی در (سده ششم‌ق.) است.   


او در سال (520 ق.) در شهر شماخی شروان از پدری درودگر و مادری که در اصل کنیزی رومی بوده، زاده شد.<ref>خاقانی شروانی، ص 41، 69، 146-157.</ref> گویا پدرش به دلیل تنگدستی مدتی خانواده را ترک گفت و او چند سال زیر نظر عمویش کافی‌الدین عمر بن عثمان که طبیب و حکیم بود، تربیت شد. <ref>تحفةالعراقین، مقدمه، ص 26، 216</ref> سپس مدتی نزد ابوالعلاء گنجوی فن شاعری آموخت و هنوز جوانی بیست‌ساله بود که با میانجیگری ابوالعلاء در سال (540 ق.) به دربار منوچهر بن فریدون شروان شاه (حک: 514-555 ق.) راه یافت و 29 سال در خدمت او بود و سپس به خدمت پسرش اخستان شروان شاه (حک: 555-575 ق.) درآمد.  
او در سال (520 ق.) در شهر شماخی شروان از پدری درودگر و مادری که در اصل کنیزی رومی بوده، زاده شد.<ref>خاقانی شروانی، ص 41، 69، 146-157.</ref> گویا پدرش به دلیل تنگدستی مدتی خانواده را ترک گفت و او چند سال زیر نظر عمویش [[کافی‌الدین عمر بن عثمان]] که طبیب و حکیم بود، تربیت شد. <ref>تحفةالعراقین، مقدمه، ص 26، 216</ref> سپس مدتی نزد ابوالعلاء گنجوی فن شاعری آموخت و هنوز جوانی بیست‌ساله بود که با میانجیگری ابوالعلاء در سال (540 ق.) به دربار منوچهر بن فریدون شروان شاه (حک: 514-555 ق.) راه یافت و 29 سال در خدمت او بود و سپس به خدمت پسرش اخستان شروان شاه (حک: 555-575 ق.) درآمد.  


در آغاز «حقایقی» تخلص می‌کرد و بعد از پیوستن به دربار، لقب خاقانی (منسوب به خاقان منوچهر) یافت.  
در آغاز [[خاقانی شروانی|«حقایقی»]] تخلص می‌کرد و بعد از پیوستن به دربار، لقب خاقانی (منسوب به خاقان منوچهر) یافت.  


خاقانی به سال (595 ق.) در تبریز درگذشت و در مقبرة الشعرای این شهر مدفون شد.<ref>سخن و سخنوران، ص 642؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج 2، ص 776-782؛ خاقانی شروانی، ص 87.</ref>  
خاقانی به سال (595 ق.) در تبریز درگذشت و در مقبرة الشعرای این شهر مدفون شد.<ref>سخن و سخنوران، ص 642؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج 2، ص 776-782؛ خاقانی شروانی، ص 87.</ref>  
خط ۴۸: خط ۴۸:
خاقانی از بزرگ‌ترین قصیده‌سرایان ادب پارسی است که بیش از هر چیز به دلیل قدرت تصویرگری و خیال‌پردازی در اشعارش و نیز استفاده از تشبیهات و ترکیبات تازه، ستوده شده است. شعر او فنی و دشوار است و نزد وی پروراندن شکل و صورت بیان بیش از محتوای آن‌که بیشتر در پیچیدگی‌های بیانی از دسترس دور شده، اهمیت دارد.<ref>رخسار صبح، ص 175، 184؛ تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان، ص 291.</ref>  
خاقانی از بزرگ‌ترین قصیده‌سرایان ادب پارسی است که بیش از هر چیز به دلیل قدرت تصویرگری و خیال‌پردازی در اشعارش و نیز استفاده از تشبیهات و ترکیبات تازه، ستوده شده است. شعر او فنی و دشوار است و نزد وی پروراندن شکل و صورت بیان بیش از محتوای آن‌که بیشتر در پیچیدگی‌های بیانی از دسترس دور شده، اهمیت دارد.<ref>رخسار صبح، ص 175، 184؛ تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان، ص 291.</ref>  
===آثار خاقانی===
===آثار خاقانی===
از وی جز دیوان شعر، منظومه تحفة العراقین و منشآت او به نثر باقی‌مانده است. مدح پادشاهان و بزرگان سیاسی و علمی و ادبی، گلایه از روزگار، حبسیه، مرثیه، زهد و عرفان و بزم و وصف طبیعت از مفاهیم پرتکرار شعرهای خاقانی است.<ref>خاقانی شاعر دیرآشنا، ص 55-60؛ رخسار صبح، ص 199-204؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج 2، ص 780.</ref>
از وی جز دیوان شعر، منظومه تحفة العراقین و [[منشآت]] او به نثر باقی‌مانده است. مدح پادشاهان و بزرگان سیاسی و علمی و ادبی، گلایه از روزگار، [[حبسیه]]، [[مرثیه]]، [[زهد]] و [[عرفان]] و [[بزم]] و وصف طبیعت از مفاهیم پرتکرار شعرهای خاقانی است.<ref>خاقانی شاعر دیرآشنا، ص 55-60؛ رخسار صبح، ص 199-204؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج 2، ص 780.</ref>


==سفرهای حج خاقانی==
==سفرهای حج خاقانی==
خاقانی دو بار به سفر حج رفت؛ بار نخست در سال (551 ق.) و بار دوم میان‌سال‌های (569 و 570 ق.).  
خاقانی دو بار به سفر حج رفت؛ بار نخست در سال (551 ق.) و بار دوم میان‌سال‌های (569 و 570 ق.).  


بیشتر شرح‌حال‌نگاران، سفر حج خاقانی را مرزی میان دو مرحله زندگی وی به شمار آورده‌اند. ابیاتی از تحفه العراقین شامل راز و نیاز بلند خاقانی با پیامبر(ص)  است که در آن از زندگی آلوده به گناه و میگساری توبه کرده و سوگند خورده تا با هنر شعر خود، جز شایستگان را ستایش نکند.<ref>تحفةالعراقین، ص 171-173</ref> وی در پی بازگشت از سفر حج به ملازمت شروانشاهان ادامه داد؛ اما کمتر در مجالس دربار شرکت می‌کرد و از درباریان دوری می‌گزید. این‌گونه رفتارها به دشمنی با او دامن زد تا جایی که به رنجش شاه و حبس وی انجامید.<ref>تذکرة الشعرا، ص 34؛ تذکرة نتایج الافکار، ص 261؛ دیدار با کعبه جان، ص 17؛ سخن و سخنوران، ص 621</ref>  
بیشتر شرح‌حال‌نگاران سفر حج خاقانی را مرزی میان دو مرحله زندگی وی به شمار آورده‌اند. ابیاتی از تحفه العراقین شامل راز و نیاز بلند خاقانی با پیامبر (ص)  است که در آن از زندگی آلوده به گناه و میگساری توبه کرده و سوگند خورده تا باهنر شعر خود، جز شایستگان را ستایش نکند.<ref>تحفةالعراقین، ص 171-173</ref> وی در پی بازگشت از سفر حج به ملازمت شروانشاهان ادامه داد؛ اما کمتر در مجالس دربار شرکت می‌کرد و از درباریان دوری می‌گزید. این‌گونه رفتارها به دشمنی با او دامن زد تا جایی که به رنجش شاه و حبس وی انجامید.<ref>تذکرة الشعرا، ص 34؛ تذکرة نتایج الافکار، ص 261؛ دیدار با کعبه جان، ص 17؛ سخن و سخنوران، ص 621</ref>  


آورده‌اند که خاقانی آرزوی حج‌گزاری دوباره داشت؛ اما با مخالفت شروان شاه روبه‌رو گشت و چون خواست از شروان بگریزد، گرفتار شد و هفت ماه را در زندان گذراند و پس از مدتی با میانجیگری خواهر شروان شاه اجازه حج یافت.<ref>تذکرة الشعراء، ص 63؛ دیوان خاقانی، ص 18-20 مقدمه.</ref>
آورده‌اند که خاقانی آرزوی حج‌گزاری دوباره داشت؛ اما با مخالفت شروان شاه روبه‌رو گشت و چون خواست از شروان بگریزد، گرفتار شد و هفت ماه را در زندان گذراند و پس از مدتی با میانجیگری خواهر شروان شاه اجازه حج یافت.<ref>تذکرة الشعراء، ص 63؛ دیوان خاقانی، ص 18-20 مقدمه.</ref>


===حج و حرمین در اشعار خاقانی===
===حج و حرمین در اشعار خاقانی===
حج و بزرگداشت حرمین و ستایش پیامبر اسلام(ص) از مهم‌ترین مضامین اشعار او است. جز منظومه [[تحفةالعراقین]] چندین قصیده در وصف [[کعبه]] و مکه و مدینه و شرح سفر خود به [[حجاز]] بر جای نهاد که از مشهورترین و بهترین نمونه‌ها در ادب فارسی به شمار می‌روند.<ref>دیوان خاقانی، ص 88، 95-215، 368؛ رخسار صبح، ص 201؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج 2، ص 779-780.</ref> به دلیل چیره‌دستی در ستایش [[پیامبر(ص)]]، او را [[حسان العجم]] لقب دادند. مشهور است که در سفرش به حج، یکی از شعرهایش را با مَطلع «صبح از حمایل فلک آهیخت خنجرش» به زر نگاشتند.<ref>تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان، ص 287؛ رخسار صبح، ص 5؛ دیوان خاقانی، ص 17، مقدمه.</ref> منظومه تحفةالعراقین نیز از شهرتی بسزا در ادب فارسی برخوردار است و مورد تقلید برخی از شاعران پس از وی قرارگرفته است.<ref>تاریخ ادبیات در ایران، ج 5، ص 1079، 1725، 1295.</ref>
حج و بزرگداشت حرمین و ستایش پیامبر (ص) اسلام از مهم‌ترین مضامین اشعار او است. جز منظومه [[تحفةالعراقین]] چندین قصیده در وصف [[کعبه]] و مکه و مدینه و شرح سفر خود به [[حجاز]] بر جای نهاد که از مشهورترین و بهترین نمونه‌ها در ادب فارسی به شمار می‌روند.<ref>دیوان خاقانی، ص 88، 95-215، 368؛ رخسار صبح، ص 201؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج 2، ص 779-780.</ref> به دلیل چیره‌دستی در ستایش [[پیامبر (ص)]]، او را [[حسان العجم]] لقب دادند. مشهور است که در سفرش به حج، یکی از شعرهایش را با مَطلع «صبح از حمایل فلک آهیخت خنجرش» به زر نگاشتند.<ref>تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان، ص 287؛ رخسار صبح، ص 5؛ دیوان خاقانی، ص 17، مقدمه.</ref> منظومه تحفةالعراقین نیز از شهرتی بسزا در ادب فارسی برخوردار است و مورد تقلید برخی از شاعران پس از وی قرارگرفته است.<ref>تاریخ ادبیات در ایران، ج 5، ص 1079، 1725، 1295.</ref>
==نام اصلی منظومه==
==نام اصلی منظومه==
عنوان تحفة العراقین که از دیرباز بر این منظومه اطلاق شده، نام اصلی آن نیست. درباره شهرت منظومه به این نام دلایلی آورده شده است<ref>مقدمه تحفة الخواطر، ص 54-55؛ خاقانی شروانی، ص 270، 271؛ جغرافیای تاریخی، ص 200.</ref> از جمله اینکه در این منظومه، شرح سفر خاقانی به عراق عجم و عراق عرب به نظم کشیده است.<ref>مثنوی تحفة العراقین، صمو، مقدمه.</ref> برخی از پژوهشگران نام اصلی کتاب را [[تحفة الخواطر و زبدة الضمائر]] دانسته اند.<ref>مقدمه تحفة الخواطر، ص 54-55؛ خاقانی شروانی، ص 269-270.</ref>  
عنوان تحفة العراقین که از دیرباز بر این منظومه اطلاق شده، نام اصلی آن نیست. درباره شهرت منظومه به این نام دلایلی آورده شده است<ref>مقدمه تحفة الخواطر، ص 54-55؛ خاقانی شروانی، ص 270، 271؛ جغرافیای تاریخی، ص 200.</ref> از جمله اینکه در این منظومه، شرح سفر خاقانی به عراق عجم و عراق عرب به نظم کشیده است.<ref>مثنوی تحفة العراقین، صمو، مقدمه.</ref> برخی از پژوهشگران نام اصلی کتاب را [[تحفة الخواطر و زبدة الضمائر]] دانسته اند.<ref>مقدمه تحفة الخواطر، ص 54-55؛ خاقانی شروانی، ص 269-270.</ref>  
خط ۶۸: خط ۶۸:
بااین‌همه، نمی‌توان سفرنامه بودن تحفةالعراقین را به‌یقین منتفی دانست. برخی از محققان وجود ابیاتی را که اشاره به حضور شاعر در شروان دارد، مربوط به دوران پس از سفر و بازگشت خاقانی به زادگاهش و شاهدی بر آن می‌دانند که این منظومه در میانه سفر نگاشته نشده؛ بلکه در پایان سفر به نظم کشیده شده است.<ref>مثنوی تحفة العراقین، ص «مب»، مقدمه.</ref> گروهی نیز سرایش و نگارش منظومه را فرایندی بلند می‌دانند که پیش از سفر حج آغازشده و در پی اتمام سفر و بازگشت خاقانی به شروان در سال (522 ق.) به شکل نهایی درآمده است.<ref>ختم الغرایب، ص 29؛ خاقانی شروانی، ص 270؛ دیدار با کعبه جان، ص 145.</ref>  
بااین‌همه، نمی‌توان سفرنامه بودن تحفةالعراقین را به‌یقین منتفی دانست. برخی از محققان وجود ابیاتی را که اشاره به حضور شاعر در شروان دارد، مربوط به دوران پس از سفر و بازگشت خاقانی به زادگاهش و شاهدی بر آن می‌دانند که این منظومه در میانه سفر نگاشته نشده؛ بلکه در پایان سفر به نظم کشیده شده است.<ref>مثنوی تحفة العراقین، ص «مب»، مقدمه.</ref> گروهی نیز سرایش و نگارش منظومه را فرایندی بلند می‌دانند که پیش از سفر حج آغازشده و در پی اتمام سفر و بازگشت خاقانی به شروان در سال (522 ق.) به شکل نهایی درآمده است.<ref>ختم الغرایب، ص 29؛ خاقانی شروانی، ص 270؛ دیدار با کعبه جان، ص 145.</ref>  
   
   
==درونمایه منظومه==
==فهرست درونمایه منظومه==
تحفة العراقین در قالب مثنوی، در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض و در حدود 3100 بیت سروده شده است. خاقانی مثنوی خود را خطاب به آفتاب سروده و در بیشتر ابیات با ضمیر مخاطب به گفت‌وگو با آفتاب پرداخته است.  
تحفة العراقین در قالب مثنوی در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض و در حدود 3100 بیت سروده شده است. خاقانی مثنوی خود را خطاب به آفتاب سروده و در بیشتر ابیات با ضمیر مخاطب به گفت‌وگو با آفتاب پرداخته است.  


*مقاله اول، گلایه از روزگار و ستایش پیامبر(ص)<ref>تحفةالعراقین، ص 13-25</ref>
*مقاله اول، گلایه از روزگار و ستایش پیامبر(ص)<ref>تحفةالعراقین، ص 13-25</ref>
خط ۷۵: خط ۷۵:
*مقاله سوم که بلندترین قسمت منظومه است، شرح سفر به مکه<ref>تحفةالعراقین، ص 81-135</ref>
*مقاله سوم که بلندترین قسمت منظومه است، شرح سفر به مکه<ref>تحفةالعراقین، ص 81-135</ref>
*مقاله چهارم، ستایش کعبه.<ref>تحفةالعراقین، ص 137-145</ref>
*مقاله چهارم، ستایش کعبه.<ref>تحفةالعراقین، ص 137-145</ref>
*مقاله پنجم، وصف کوتاه مدینه و ستایش پیامبر(ص) و مناجات با ایشان<ref>تحفةالعراقین، ص 147-176</ref>
*مقاله پنجم، وصف کوتاه مدینه و ستایش پیامبر (ص) و مناجات با ایشان<ref>تحفةالعراقین، ص 147-176</ref>
*مقاله ششم، وصف شام و موصل و ستایش [[جمال‌الدین موصلی]] و دیگر بزرگان آن دیار، و اطلاعاتی از زندگی شخصی و پدر و مادرش<ref>تحفةالعراقین، ص 177-248</ref>
*مقاله ششم، وصف شام و موصل و ستایش [[جمال‌الدین موصلی]] و دیگر بزرگان آن دیار، و اطلاعاتی از زندگی شخصی و پدر و مادرش<ref>تحفةالعراقین، ص 177-248</ref>


خط ۸۲: خط ۸۲:


===بغداد و کوفه===
===بغداد و کوفه===
آفتاب در ادامه راه باید از همدان بگذرد و به [[بغداد]] و بارگاه خلیفه [[المقتفی بالله|المقتفی باللّه]] (حک: 530-555 ق.) برود. خاقانی در اینجا، افزون بر یادکرد زیبایی‌های طبیعی شهرها و راه‌ها، به ستایش سلطان سلجوقی و خلیفه عباسی پرداخته است.<ref>تحفةالعراقین، ص 87-116</ref>  
آفتاب در ادامه راه باید از همدان بگذرد و به [[بغداد]] و بارگاه خلیفه [[المقتفی بالله]] (حک: 530-555 ق.) برود. خاقانی در اینجا، افزون بر یادکرد زیبایی‌های طبیعی شهرها و راه‌ها، به ستایش سلطان سلجوقی و خلیفه عباسی پرداخته است.<ref>تحفةالعراقین، ص 87-116</ref>  
===ستایش بارگاه امام علی(ع)===
===ستایش بارگاه امام علی===
خاقانی در وصف [[کوفه]] که مسافر حج باید در پی بغداد از آن می‌گذشت، به ستایش بارگاه [[امام علی(ع)]] پرداخته و «خاک مقدس» مقبره «شیر مرد عالم» را مشک‌آگین و بهشت‌آسا شمرده است.<ref>تحفةالعراقین، ص 117-119</ref>
خاقانی در وصف [[کوفه]] که مسافر حج باید در پی بغداد از آن می‌گذشت، به ستایش بارگاه [[امام علی (ع)]] پرداخته و «خاک مقدس» مقبره «شیر مرد عالم» را مشک‌آگین و بهشت‌آسا شمرده است.<ref>تحفةالعراقین، ص 117-119</ref>
{{شعر
{{شعر
|تراز=<!--وسط، راست ، چپ-->
|تراز=<!--وسط، راست ، چپ-->
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:


===مکه===
===مکه===
بیان خاقانی درباره مکان‌های مکه، وصف‌هایی کوتاه و شاعرانه و خالی از آگاهی‌های جغرافیایی و تاریخی است.  
بیان خاقانی درباره مکان‌های مکه، وصف‌هایی کوتاه و شاعرانه و خالی از آگاهی‌های جغرافیایی و تاریخی است. وی بعد از وصف [[ذات العرق]]، احرام گاه عراقیان و شرح‌حال حاجیان و [[احرام بستن]] آنان، با زبانی شاعرانه به وصف [[دشت عرفات]] و جمعیت بسیار آن پرداخته و گروه صوفیان، عالمان و غازیان (لشکریان) حاضر در عرفات را ستوده.<ref>تحفةالعراقین، ص 123-127</ref> و سپس به وصف شاعرانه [[جبل الرحمه]]، [[مزدلفه]]، [[مشعرالحرام]]، [[جمره عقبه]]، [[منی]]، مکه، [[حجرالأسود]]، [[زمزم]]، [[ناودان کعبه]]، [[صفا]]، [[مروه]] و... پرداخته است.<ref>تحفةالعراقین، ص 127-135</ref>
 
وی بعد از وصف [[ذات العرق]]، احرام گاه عراقیان و شرح‌حال حاجیان و [[احرام بستن]] آنان را وصف کرده است.
{{شعر
|تراز=<!--وسط، راست ، چپ-->
|خط اول=
|آیی به حواله گاه احرام|میقاتگه خواص اسلام
|چون مقدمت از عراق دانند|میقات تو ذات عرق خوانند
|تک مصرع=
|ترجمه=
}}
 
 
سپس با زبانی شاعرانه به وصف [[عرفات|دشت عرفات]] و جمعیت بسیار آن پرداخته و گروه صوفیان، عالمان و غازیان (لشکریان) حاضر در عرفات را ستوده.<ref>تحفةالعراقین، ص 123-127</ref>
{{شعر
|تراز=<!--وسط، راست ، چپ-->
|خط اول=
|زانجا که عنان دل بپیچی|راه عرفات را بسیچی
|آیی به پناهگاه بشری|دشت عرفات و رکن اعلی
|آن مقصد عزم ره نوردان|آن غایت کار نیکمردان
|دهلیز سراچه الهی|دهلیز چه صدر پادشاهی
|تک مصرع=
|ترجمه=
}}
 
 
بعد از آن به وصف شاعرانه [[جبل الرحمه]]، [[مزدلفه]]، [[مشعر|مشعرالحرام]]، [[جمره عقبه]]، [[منی]]، مکه، [[حجر الاسود|حجرالأسود]]، [[زمزم]]، [[ناودان کعبه]]، [[صفا]]، [[مروه]] و... پرداخته است.<ref>تحفةالعراقین، ص 127-135</ref>
{{شعر
{{شعر
|تراز=<!--وسط، راست ، چپ-->
|تراز=<!--وسط، راست ، چپ-->
خط ۱۴۸: خط ۱۲۲:


===مدینه===
===مدینه===
خاقانی سخن خود را درباره مدینه با وصف نخلستان مدینه آغاز کرده و به ستایش مدینه و [[مرقد پیامبر(ص)]] پرداخته و سخن را در مدح وی و راز و نیاز با او به درازا کشانده است.<ref>تحفةالعراقین، ص 149-176</ref>
خاقانی سخن خود را درباره مدینه با وصف نخلستان مدینه آغاز کرده و به ستایش مدینه و [[مرقد پیامبر (ص)]] پرداخته و سخن را در مدح وی و راز و نیاز با او به درازا کشانده است.<ref>تحفةالعراقین، ص 149-176</ref>
{{شعر
{{شعر
|تراز=<!--وسط، راست ، چپ-->
|تراز=<!--وسط، راست ، چپ-->
خط ۱۵۴: خط ۱۲۸:
|بنیاد مدینه سدّ دنیاست|حیاها الله حیات جان‌ها است
|بنیاد مدینه سدّ دنیاست|حیاها الله حیات جان‌ها است
|چون ریزش روزی مسلمان|دخلش کم و برکتش فراوان
|چون ریزش روزی مسلمان|دخلش کم و برکتش فراوان
|نخلش همه دست کشت جبرئیل|گُشنی ده نخل او سرافیل
|نخلش همه دست کشت جبرئیل|گشنی ده نخل او سرافیل
|تخمش به گلاب پروریده|آدم ز بهشتش آوریده
|تخمش به گلاب پروریده|آدم ز بهشتش آوریده
|تک مصرع=
|تک مصرع=
خط ۱۶۲: خط ۱۳۶:
===تقدیم کتاب به جواد اصفهانی===
===تقدیم کتاب به جواد اصفهانی===
خاقانی در منظومه خود، بیش از همه، [[جواد اصفهانی|جمال‌الدین محمد اصفهانی]] وزیر شاهان زنگی موصل (حک 521-648) را ستوده و منظومه خویش را به او تقدیم کرده است.<ref>تحفةالعراقین، ص 182-197</ref> جمال‌الدین اصفهانی شخصیت ممتاز و مورداحترام سلاطین سلجوقی و خلفای عباسی و به سخاوتمندی نام بردار بود و به دلیل ساختن بناهای عام‌المنفعه و به ویژه بازسازی برخی ساختمان‌های کعبه که خاقانی در اشعار خود به آن‌ها اشاره‌کرده، با لقب «جواد اصفهانی» خوانده می‌شد.<ref>العقد الثمین، ج 2، ص 308-312</ref> .<ref>تحفةالعراقین، ص 192</ref><ref>تحفةالعراقین، ص 210-225</ref>
خاقانی در منظومه خود، بیش از همه، [[جواد اصفهانی|جمال‌الدین محمد اصفهانی]] وزیر شاهان زنگی موصل (حک 521-648) را ستوده و منظومه خویش را به او تقدیم کرده است.<ref>تحفةالعراقین، ص 182-197</ref> جمال‌الدین اصفهانی شخصیت ممتاز و مورداحترام سلاطین سلجوقی و خلفای عباسی و به سخاوتمندی نام بردار بود و به دلیل ساختن بناهای عام‌المنفعه و به ویژه بازسازی برخی ساختمان‌های کعبه که خاقانی در اشعار خود به آن‌ها اشاره‌کرده، با لقب «جواد اصفهانی» خوانده می‌شد.<ref>العقد الثمین، ج 2، ص 308-312</ref> .<ref>تحفةالعراقین، ص 192</ref><ref>تحفةالعراقین، ص 210-225</ref>
==چاپ‌ها==
==چاپ‌های کتاب==
این کتاب چند بار در قرن نوزدهم به صورت سنگی در هندوستان به چاپ رسید. و در سال 1954 میلادی در مجموعه کلیات ابجدی در لکنهوی هند به چاپ شد.
 
نخستین تصحیح انتقادی این منظومه را دکتر [[یحیی قریب]] در دهه (30 ش.) به دست داد که در چاپخانه سپهر به چاپ رسید و بعدها به همت انتشارات امیرکبیر در سال (1357 ش.) تجدید چاپ شد.
 
چاپ بعدی منظومه، تصویر نسخه خطی یافت شده در کتابخانه ملی اتریش بود که به شکل نسخه برگردان با مقدمه [[ایرج افشار]] در سال (1385 ش.) به همت انتشارات میراث مکتوب و با همکاری انتشارات فرهنگستان علوم اتریش در تهران به چاپ رسید.
 
در دهه (هشتاد ش.) دو تصحیح دیگر از این کتاب منتشر شد. تصحیح دکتر [[یوسف عالی عباس‌آباد]] از این کتاب را انتشارات سخن در سال (1386 ش.) با عنوان ختم الغرائب به چاپ رساند.


*این کتاب چند بار در قرن نوزدهم به صورت سنگی در هندوستان به چاپ رسید. و در سال 1954 میلادی در مجموعه کلیات ابجدی در لکنهوی هند به چاپ شد.
به سال (1387 ش.) تصحیح [[علی صفری آق قلعه]] به دست انتشارات میراث مکتوب در 830 صفحه در قطع وزیری با عنوان تحفة العراقین (ختم الغرائب) به چاپ رسید که نسخه مورد مراجعه در این مقاله بوده است.
*نخستین تصحیح انتقادی: تصحیح دکتر یحیی قریب در دهه (30 ش.) ، چاپخانه سپهر. تجدید چاپ در انتشارات امیرکبیر در سال (1357 ش.)
*چاپ نسخه برگردان نسخه خطی کتابخانه ملی اتریش با مقدمه ایرج افشار در سال (1385 ش.)، انتشارات میراث مکتوب با همکاری انتشارات فرهنگستان علوم اتریش.
*تصحیح دکتر یوسف عالی عباس‌آباد، انتشارات سخن در سال (1386 ش.) با عنوان ختم الغرائب.
*تصحیح علی صفری آق قلعه، انتشارات میراث مکتوب به سال (1387 ش.) با عنوان تحفة العراقین (ختم الغرائب)


==پانویس==
==پانویس==
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)