در حال ویرایش جد بن قيس
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|ماه=[[دی]]|روز=[[۶]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=A sharefat }} | |||
{{جعبه اطلاعات اصحاب | {{جعبه اطلاعات اصحاب | ||
| تصویر = | | تصویر = | ||
خط ۶۰: | خط ۶۱: | ||
در باره موضعگیری جد بن قیس در رویدادهای روزگار پیامبر(ص)، به ویژه مشارکت مستقیم وی در جنگهای این دوره، گزارشهای متفاوت در دست است. | در باره موضعگیری جد بن قیس در رویدادهای روزگار پیامبر(ص)، به ویژه مشارکت مستقیم وی در جنگهای این دوره، گزارشهای متفاوت در دست است. | ||
=== | ===گزارشات در تایید نفاق=== | ||
تاریخنگاران و محدثان میکوشند تا جد را به عنوان یکی از اصلیترین چهرههای نفاق قلمداد کنند. | تاریخنگاران و محدثان میکوشند تا جد را به عنوان یکی از اصلیترین چهرههای نفاق قلمداد کنند. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۶: | ||
برخی نیز از نزول آیه 102-103 [[سوره توبه]]، در باره پشیمانی و توبه جد گزارش دادهاند <ref>الکشاف، ج2، ص306؛ الدر المنثور، ج3، ص273؛ جامع البیان، ج10، ص192-196؛ روض الجنان، ج10، ص26.</ref> که آن را میتوان راهی برای دفاع از اندیشه عدالت صحابه در کنار منافق دانستن جد خواند. | برخی نیز از نزول آیه 102-103 [[سوره توبه]]، در باره پشیمانی و توبه جد گزارش دادهاند <ref>الکشاف، ج2، ص306؛ الدر المنثور، ج3، ص273؛ جامع البیان، ج10، ص192-196؛ روض الجنان، ج10، ص26.</ref> که آن را میتوان راهی برای دفاع از اندیشه عدالت صحابه در کنار منافق دانستن جد خواند. | ||
=== | ===گزارشات در نفی نفاق=== | ||
در برابر این باور، [[ابن سعد]] از حضور او در غزوهها بدون بردن نام آنها خبر داده است. <ref>الطبقات، ج3، ص430.</ref> برخی نیز او را از جمله بدریان میدانند. <ref>النسب، ص286.</ref> بعضی نفاق جد را ظنّی و حتی دروغ پنداشتهاند. <ref>الاستیعاب، ج1، ص266؛ اسد الغابه، ج1، ص327.</ref> | در برابر این باور، [[ابن سعد]] از حضور او در غزوهها بدون بردن نام آنها خبر داده است. <ref>الطبقات، ج3، ص430.</ref> برخی نیز او را از جمله بدریان میدانند. <ref>النسب، ص286.</ref> بعضی نفاق جد را ظنّی و حتی دروغ پنداشتهاند. <ref>الاستیعاب، ج1، ص266؛ اسد الغابه، ج1، ص327.</ref> |