در حال ویرایش حج

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:کعبه۱.jpg|بندانگشتی|نمایی از [[کعبه]] و حج‌گزاران در حال [[طواف]].]]
{{در دست ویرایش|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۱]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363  }}
'''حج'''، آهنگ [[کعبه|خانه خدا]]، در موسم خاص برای به جا آوردن مناسکی ویژه نزد مسلمانان است. مکان برگزاری این آیین مکان‌های معینی از شهر [[مکه]] و زمان برگزاری بخش اصلی آن روزهای نهم تا دوازدهم [[ذی‌الحجه]] است.


حج، یکی از عبادت‌های [[واجب]] و از فروع اصلی و مورد تاکید دین اسلام است. برخی [[فهرست آیات حج|آیات قرآن کریم]] به حج اختصاص یافته است و روایات پرتکرار از پیامبر(ص) و امامان(ع) و متون و تحقیقات فقهی متعدد درباره حج به جای مانده که در آن‌ها [[احکام حج]]، [[اهداف و آثار حج|اهداف و نتایج معنوی و مادی]] حج، [[اسرار حج|اسرار و فلسفه حج]] و [[آداب حج|آداب و مستحبات]] این آیین تشریع و معرفی و تبیین شده است.


حج به سه گونه [[حج تمتع|تمتع]]، [[حج قران|قران]] و [[حج افراد|افراد]] تقسیم شده است. همه این گونه‌های حج، اعمال مشترک و ویژه‌ای دارند که برخی از آنها عبارت‌اند از:‌ [[احرام]]، [[تلبیه]]، [[وقوف در عرفات]]، [[وقوف در مشعر]]، [[رمی جمرات]]، [[بیتوته]]، [[حلق]] یا تقصیر، [[قربانی]]، [[سعی]]، [[طواف نساء]] و نماز آن. برخی از این اعمال از نظر فقها، جزو [[ارکان حج]] هستند. 
'''حج'''، آهنگ خانه خدا در موسم خاص برای به جا آوردن مناسکی ویژه است.


حج در اسلام، با وجود شرایطی، مانند بلوغ، عقل، آزاد بودن و [[استطاعت]] واجب می‌شود. بسیاری از مذاهب و عالمان اسلامی، وجوب حج را فوری دانسته‌ و در طول عمر تنها یک بار واجب دانسته‌اند.  
==چیستی==
واژه حج، از ریشه «ح ج ج» و در لغت به معنای قصد کردن،<ref>. معجم مقاییس اللغه، ج2، ص29، «حجج»؛ لسان العرب، ج2، ص226، «حجج».</ref> بازداشتن<ref>. العین، ج3، ص9 «حجج»؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».</ref> و بسیار رفت و آمد کردن آمده است.<ref>. لسان العرب، ج2، ص226-227؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».</ref> برخی، معنای اصلی این ریشه را «قصد همراه با عمل»<ref>. التحقیق، ج2، ص169، «حجج».</ref> یا «قصد همراه با استقامت»<ref>. معجم فروق اللغویه، ص176، «حجج».</ref> دانسته و معنای اصطلاحی حج را مطابق با آن تفسیر کرده‌اند.


==واژه‌شناسی==
حج، در اصطلاح فقیهان، «قصد کردن خانه خدا و به جا آوردن مناسک ویژه<ref>. کشف اللثام، ج5، ص75؛ اعانة الطالبین، ج2، ص311.</ref> در موسم خاص»<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص219- 220؛ الدر المختار، ج2، ص499.</ref> یا «مجموع مناسک انجام گرفته در سفر حج» معنا شده است.<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص220؛ اعانة الطالبین، ج2، ص317.</ref> به ادا کننده مناسک حج، در زبان عربی «حاجّ»{{یادداشت|جمع آن، حجاج و حجیج است.}}<ref>العین، ج3، ص9؛ لسان العرب، ج2، ص226.</ref> و در زبان پارسی «حاجی»<ref>لغت‌نامه دهخدا، ذیل «حاجی».</ref> و «حج‌گزار» گفته می‌شود.<ref>لغت‌نامه دهخدا، ذیل «حج‌گزار».</ref>
واژه حج، از ریشه «ح ج ج» و در لغت به معنای قصد کردن،<ref>معجم مقاییس اللغه، ج2، ص29، «حجج»؛ لسان العرب، ج2، ص226، «حجج».</ref> بازداشتن<ref>العین، ج3، ص9 «حجج»؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».</ref> و بسیار رفت و آمد کردن آمده است.<ref>لسان العرب، ج2، ص226-227؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».</ref> برخی، معنای اصلی این ریشه را «قصد همراه با عمل»<ref>التحقیق، ج2، ص169، «حجج».</ref> یا «قصد همراه با استقامت»<ref>معجم فروق اللغویه، ص176، «حجج».</ref> دانسته و معنای اصطلاحی حج را مطابق با آن تفسیر کرده‌اند.


حج، در اصطلاح فقیهان، «قصد کردن [[کعبه|خانه خدا]] و به جا آوردن [[مناسک]] ویژه<ref>کشف اللثام، ج5، ص75؛ اعانة الطالبین، ج2، ص311.</ref> در موسم خاص»<ref>جواهر الکلام، ج17، ص219- 220؛ الدر المختار، ج2، ص499.</ref> یا «مجموع مناسک انجام گرفته در سفر حج» معنا شده است.<ref>جواهر الکلام، ج17، ص220؛ اعانة الطالبین، ج2، ص317.</ref> به ادا کننده مناسک حج، در زبان عربی «حاجّ»{{یادداشت|جمع آن، حجاج و حجیج است.}}<ref>العین، ج3، ص9؛ لسان العرب، ج2، ص226.</ref> و در زبان پارسی «حاجی»<ref>لغت‌نامه دهخدا، ذیل «حاجی».</ref> و «حج‌گزار» گفته می‌شود.<ref>لغت‌نامه دهخدا، ذیل «حج‌گزار».</ref>
==پیشینه==
 
قرآن، از [[کعبه]] به عنوان «خانه کهن»{{یادداشت|الْبَیتِ الْعَتِیقِ.}}<ref>سوره حج (۲۲)، آیه ۳۳.</ref> و «نخستین خانه‌ای که برای انسان‌ها قرار داده شده»،{{یادداشت|أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ}} یاد کرده<ref>سوره آل عمران(3)، آیة 96.</ref> و همه امت‌ها را دارای مناسک و عباداتی شمرده است؛<ref>سوره حج(22)، آیه 34.</ref><ref>. مجمع البیان، ج7، ص168؛ تفسیر قرطبی، ج12، ص58.</ref> از این رو، بر پایه قرآن پیشینه کعبه و مناسک حج و رواج آن، به پیش از اسلام بازمی‌گردد.
 
درباره زمان ساخت و نخستین کسی که کعبه را ساخته، روایات گوناگونی وجود دارد. برخی از روایات، بنیانگذاران کعبه و نخستین حج‌گزاران را «فرشتگان» معرفی کرده‌اند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص328؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص9.</ref> برخی روایات، جبرئیل را نخستین کسی از اهل آسمان دانسته‌اند، که حج گزارده است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص595؛ وسائل الشیعه، ج11، ص129.</ref> روایاتی دیگر، زمان حج فرشتگان را دو یا سه هزار سال پیش از آفریدن [[حضرت آدم(ع)]] معرفی کرده‌اند.<ref>. الکافی، ج4، ص194؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص230؛ علل الشرائع، ج2، ص407.</ref> بر پایه روایتی از [[امام باقر(ع)]]، پس از فرود حضرت آدم(ع) به روی زمین، جبرئیل کعبه را که از بین رفته بود بر پایه‌های پیشین آن بنا کرد و همراه با فرشتگان بر گرد آن طواف کرد و حضرت آدم(ع) و حوا نیز چنین کردند.<ref>. الکافی، ج4، ص197؛ علل الشرائع، ج2، ص421- 422.</ref> در مقابل، احادیث دیگری حضرت آدم(ع) را بنیانگذار کعبه و نخستین حج‌گزار خوانده‌اند.<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص229- 230؛ وسائل الشیعه، ج13، ص208.</ref> به گمان برخی، مراد این احادیث، نخستین بنیانگذار و حج‌گزار از میان آدمیان است.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۱۹.</ref> روایاتی نیز، به صراحت از بازسازی{{یادداشت|و نه بنیانگذاری}} کعبه به دست حضرت آدم(ع) سخن گفته‌اند.<ref>. الکافی، ج4، ص188- 189؛ وسائل الشیعه، ج13، ص294.</ref>
 
پس از حضرت آدم(ع)، [[شیث]] فرزند و وصی وی، کعبه را بازسازی کرد و حج به جا آورد.<ref>. بحار الانوار، ج11، ص261؛ عمدة القاری، ج15، ص217؛ تاریخ الطبری، ج1، ص110.</ref>
 
در برخی روایات، از حج گزاردن [[حضرت نوح(ع)]] یاد شده است.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص9؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص17.</ref> در طوفان نوح، ساختمان کعبه از میان رفت، تا آن‌که در دوره [[حضرت ابراهیم(ع)|حضرت ابراهیم(ع)]]، خدا جایگاه کعبه را به وی نشان داد.{{یادداشت|وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیتِ.}}<ref>سوره حج(22)، آیه 26 .</ref> حضرت ابراهیم(ع) با کمک فرزندش [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل(ع)]]، کعبه را تجدید بنا کرد؛{{یادداشت|وَ إِذْ یرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَ إِسْماعیل.}}<ref>سوره بقره(2)، آیه 127.</ref> سپس حضرت ابراهیم(ع) مأمور شد تا مردم را برای به جا آوردن مناسک حج به مکه فرا خواند.{{یادداشت|وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک رِجالاً وَ عَلی کلِّ ضامِرٍ یأْتینَ مِنْ کلِّ فَجٍّ عَمیقٍ.}}<ref>سوره حجّ(22)، آیه 27.</ref> وی این مأموریت را انجام داد و مردم برای ادای حج عازم مکه شدند.<ref>. الکافی، ج4، ص335؛ مجمع البیان، ج7، ص145؛ وسائل الشیعه، ج11، ص238.</ref> حضرت ابراهیم(ع) همراه با حضرت اسماعیل(ع) و شماری از یکتاپرستان، مناسک حج را به جا آوردند.<ref>. تاریخ الطبری، ج1، ص183؛ الکامل، ج1، ص107.</ref>
 
در دوره‌های بعد، پیروان شریعت حضرت ابراهیم(ع)، که خاندان و فرزندان وی بودند، حج را به جا می‌آوردند.<ref>. الکافی، ج4، ص205؛ وسائل الشیعه، ج11، ص8.</ref> دیگر پیامبران نیز، مانند [[حضرت موسی(ع)]]،<ref>. الکافی، ج4، ص213-214؛ وسائل الشیعه، ج12، ص386.</ref> [[حضرت عیسی(ع)]]،<ref>. صحیح مسلم، ج4، ص60؛ الکافی، ج4، ص213.</ref> [[حضرت سلیمان(ع)]]{{یادداشت|همراه با گروهی از انسان‌ها و جن‌ها}}<ref>. الکافی، ج4، ص213؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص235.</ref> و [[حضرت داود(ع)]]<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص200.</ref> مناسک حج را به جا آوردند.


==پیشینه==
ادای مناسک حج در میان بندگان صالح و دیگر پیروان شرایع رواج داشته است؛ برای نمونه، در برخی روایات از حجِ هرساله [[حضرت خضر]]<ref>. مستدرک الوسائل، ج10ع ص43؛ جامع الاحادیث الشیعه، ج10، ص200.</ref> و نیز حج [[ذوالقرنین]] همراه با ۶۰۰ هزار سوار سخن به میان آمده است.<ref>. مستدرک الوسائل، ج5، ص398؛ بحار الانوار، ج12، ص195.</ref>
قرآن، از [[کعبه]] به عنوان «خانه کهن»{{یادداشت|الْبَیتِ الْعَتِیقِ.}}<ref>سوره حج (۲۲)، آیه ۳۳.</ref> و «نخستین خانه‌ای که برای انسان‌ها قرار داده شده» ،{{یادداشت|أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ}} یاد کرده<ref>سوره آل عمران(3)، آیة 96.</ref> و همه امت‌ها را دارای [[مناسک]] و عباداتی شمرده است؛<ref>سوره حج(22)، آیه 34.</ref><ref>مجمع البیان، ج7، ص168؛ تفسیر قرطبی، ج12، ص58.</ref> از این رو، بر پایه قرآن، پیشینه کعبه و مناسک حج و رواج آن، به پیش از [[اسلام]] بازمی‌گردد.
 
====ساخت کعبه====
مناسک حج و زیارت کعبه در میان پیروان برخی شرایع متأخّر اهمیت خود را از دست داد؛ برای نمونه، پیروان حضرت موسی(ع) مکان‌هایی مانند [[بیت المقدس]]، [[بیت ایل]]، [[بیت آوِن]]، [[بیت حور]]، [[هیکل سلیمان]] و [[طور سینا]] را برای حج و دیگر اعمال عبادی خود برگزیدند. اهمال و دوری از حج ابراهیمی، در میان مسیحیان نیز شیوع یافت.<ref>. حج عبر الحضارات والامم، ص91-96، 120-132.</ref>
روایات گوناگونی، درباره زمان ساخت و نخستین کسی که کعبه را ساخته است، وجود دارد. برخی از روایات، بنیانگذاران کعبه و نخستین حج‌گزاران را «فرشتگان» معرفی کرده‌اند.<ref>الکافی، ج4، ص194 و ۱۹۷؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص230؛ علل الشرائع، ج2، ص۴۰۷، 421، 422 و 595؛ وسائل الشیعه، ج11، ص129؛ مستدرک الوسائل، ج9، ص328؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص9.</ref>   در مقابل، احادیث دیگری، [[حضرت آدم(ع)]] را بنیانگذار کعبه و نخستین حج‌گزار خوانده‌اند.<ref>من لایحضره الفقیه، ج2، ص229- 230؛ وسائل الشیعه، ج13، ص208.</ref> به گمانِ برخی، مراد این احادیث، نخستین بنیانگذار و حج‌گزار از میان آدمیان است.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۱۹.</ref> روایاتی نیز، به روشنی از بازسازی{{یادداشت|و نه بنیانگذاری}} کعبه به دست حضرت آدم(ع) سخن گفته‌اند.<ref>الکافی، ج4، ص188- 189؛ وسائل الشیعه، ج13، ص294.</ref> پس از حضرت آدم(ع)، [[شیث]] فرزند و وصی وی، کعبه را بازسازی کرد و حج به جا آورد.<ref>بحار الانوار، ج11، ص261؛ عمدة القاری، ج15، ص217؛ تاریخ الطبری، ج1، ص110.</ref>
 
====حج انبیا====
اعراب در عصر جاهلیت، خود را پیرو شریعت حضرت ابراهیم(ع) می‌شمردند؛<ref>. المیزان، ج3، ص277، 351.</ref> از این رو، اصل مناسک حج را حفظ کردند و به شماری از تعالیم آن حضرت ملتزم بودند<ref>. المیزان، ج7، ص191؛ بحار الانوار، ج96، ص90.</ref>؛ ولی انحرافاتی در آن پدیدآوردند و بسیاری از احکام و آداب حج را دگرگون کردند؛<ref>. احکام القرآن، ج3، ص302؛ التفسیر الکبیر، ج5، ص193.</ref> برای نمونه، با بدن برهنه طواف می‌کردند<ref>. مجمع البیان، ج4، ص239؛ تفسیر ابن کثیر، ج2، ص217.</ref> و در مسجدالحرام کف می‌زدند و هلهله می‌کردند.{{یادداشت|وَمَا کَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکَاءً وَتَصْدِیَةً}}<ref>سوره انفال(8)، آیه 35.</ref><ref>. مجمع البیان، ج4، ص462؛ جامع البیان، ج9، ص316.</ref>
{{اصلی|حج انبیا}}
 
در برخی روایات، از حج گزاردن [[حضرت نوح(ع)]] یاد شده است.<ref>مستدرک الوسائل، ج8، ص9؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص17.</ref> در توفان نوح، ساختمان کعبه از میان رفت، تا آن‌که در دوره [[حضرت ابراهیم(ع)|حضرت ابراهیم(ع)]]، توسط وی و فرزندش [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل(ع)]] تجدید بنا شد{{یادداشت|وَ إِذْ یرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَ إِسْماعیل.}}<ref>سوره بقره(2)، آیه 127.</ref> و حضرت ابراهیم(ع) همراه با اسماعیل(ع) و شماری از یکتاپرستان، مناسک حج را به جا آوردند.<ref>تاریخ الطبری، ج1، ص183؛ الکامل، ج1، ص107.</ref>
==در اسلام==
 
===زمان تشریع===
در آیات متعدد قرآن، مانند {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلا﴾}}{{یادداشت|و خدا را حقّی ثابت و لازم بر عهدهٔ مردم است که [برای ادای مناسک حج] آهنگ آن خانه کنند.}}<ref name=":0">سوره بقره(2)، آیه 196؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.</ref> [[حضرت محمد(ص)]] و مسلمانانی که توان انجام دادن این عبادت را دارند، به ادای آن امر شدند؛ ولی درباره این که تشریع حج در چه سالی بوده، اختلاف است. برخی، تشریع حج را پیش از هجرت دانسته‌اند.<ref>. تلخیص الحبیر، ج7، ص3؛ السیرة الحلبیه، ج3، ص308؛ روح المعانی، ج28، ص100.</ref> برخی از مستندات آنها، روایاتی است که از حج گزاردن حضرت محمد(ص) پیش از هجرت سخن گفته‌اند.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج14، ص31؛ فتح الباری، ج8، ص80؛ . سبل الهدی، ج8، ص444؛ اعیان الشیعه، ج1، ص288؛ . سنن ابن ماجه، ج2، ص1027؛ سنن الترمذی، ج2، ص155؛ . الکافی، ج4، ص244؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص443.</ref>


در دوره‌های بعد، پیروان شریعت حضرت ابراهیم(ع)، که خاندان و فرزندان وی بودند، حج را به جا می‌آوردند.<ref>الکافی، ج4، ص205؛ وسائل الشیعه، ج11، ص8.</ref> در روایات از حج گزاری [[حضرت موسی(ع)]]،<ref>الکافی، ج4، ص213-214؛ وسائل الشیعه، ج12، ص386.</ref> [[حضرت عیسی(ع)]]،<ref>صحیح مسلم، ج4، ص60؛ الکافی، ج4، ص213.</ref> [[حضرت سلیمان(ع)]]{{یادداشت|همراه با گروهی از انسان‌ها و جن‌ها}}<ref>الکافی، ج4، ص213؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص235.</ref> و [[حضرت داود(ع)]]<ref>مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص200.</ref> یاد شده است.
در مقابل، بسیاری از عالمان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] تشریع حج را پس از هجرت دانسته‌اند، هر چند درباره سال آن، اختلاف دارند. به باور برخی، حج در سال سوم قمری با نزول آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلا﴾}}{{یادداشت|و خدا را حقّی ثابت و لازم بر عهدهٔ مردم است که [برای ادای مناسک حج] آهنگ آن خانه کنند.}}<ref name=":0" /> تشریع شد؛ ولی حضرت محمد(ص) انجام آن را تا سال دهم قمری به تأخیر انداخت.<ref>. تفسیر قرطبی، ج4، ص144.</ref> باور دیگر آن است که حج در سال پنجم<ref>. تذکرة الفقها، ج7، ص18؛ عمدة القاری، ج9، ص122.</ref> یا ششم قمری<ref>. المجموع، ج7، ص104؛ اضواء البیان، ج4، ص339؛ التفسیر الوسیط، ج1، ص98.</ref> با نزول آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ﴾}}{{یادداشت|حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":0" />تشریع شد. برخی نیز تشریع حج را در سال نهم یا دهم قمری دانسته‌اند.<ref>. احکام القرآن، ج3، ص302؛ کشاف القناع، ج2، ص437.</ref> درباره هر یک از سال‌های دیگر از سال نخست تا دهم هجرت نیز دیدگاه‌هایی گفته شده است.<ref>. روح المعانی، ج28، ص100.</ref>
==== حج جاهلی ====
{{اصلی|حج جاهلی}}
اعراب در عصر جاهلیت، خود را پیرو شریعت حضرت ابراهیم(ع) می‌شمردند؛<ref>المیزان، ج3، ص277، 351.</ref> از این رو، اصل مناسک حج را حفظ کردند و به شماری از تعالیم آن حضرت پایبند بودند<ref>المیزان، ج7، ص191؛ بحار الانوار، ج96، ص90.</ref>؛ ولی انحرافاتی در آن پدیدآوردند و بسیاری از احکام و آداب حج را دگرگون کردند؛<ref>احکام القرآن، ج3، ص302؛ التفسیر الکبیر، ج5، ص193.</ref>
===عصر پیامبر(ص)===
به باور برخی، حج در سال سوم هجری با نزول آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلا﴾}}{{یادداشت|و خدا را حقّی ثابت و لازم بر عهدهٔ مردم است که [برای ادای مناسک حج] آهنگ آن خانه کنند.}}<ref name=":0">سوره آل عمران، آیه ۹۷؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۶۲.</ref> تشریع شد؛ ولی حضرت محمد(ص) انجام آن را تا سال دهم قمری به تأخیر انداخت.<ref>تفسیر قرطبی، ج4، ص144.</ref> باور دیگر آن است که حج در سال پنجم<ref>تذکرة الفقها، ج7، ص18؛ عمدة القاری، ج9، ص122.</ref> یا ششم هجری<ref>المجموع، ج7، ص104؛ اضواء البیان، ج4، ص339؛ التفسیر الوسیط، ج1، ص98.</ref> با نزول آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ﴾}}{{یادداشت|حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":0" /> تشریع شد. برخی نیز تشریع حج را در سال نهم یا دهم هجری دانسته‌اند.<ref>احکام القرآن، ج3، ص302؛ کشاف القناع، ج2، ص437.</ref> درباره هر یک از سال‌های دیگر از سال نخست تا دهم هجرت نیز دیدگاه‌هایی گفته شده است.<ref>روح المعانی، ج28، ص100.</ref>


====نخستین حج مسلمانان از مدینه====
===نخستین حج مسلمانان از مدینه===
در سال ششم هجری، حضرت محمد(ص) برای نخستین بار همراه با ۱٬۴۰۰ تن از مسلمانان برای ادای مناسک حج رهسپار [[مکه]] شد؛ ولی مشرکان با مسدود کردن راه در [[مسجد شجره (حدیبیه)|حدیبیه]]، مانع رسیدن مسلمانان به [[مکه]] شدند. از این رو، آن حضرت و همراهان با ذبح [[قربانی]] از [[احرام]] خارج شدند و در سال بعد بر طبق [[بیعت رضوان|پیمان‌نامه حدیبیه]] تنها قضای عمره را به جا آوردند که به «[[عمرة القضاء|عمرة القضاء]]» معروف شد.<ref>مجمع البیان، ج2، ص28؛ تاریخ یعقوبی، ج2؛ ص55.</ref> بر پایه روایات، شأن نزولِ آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿لَتَدْخُلُنَّ الْمسجدالحرام إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنینَ مُحَلِّقینَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصِّرینَ لا تَخافُونَ﴾}}{{یادداشت|شما قطعاً در حال امن و امنیت در حالی که سرهایتان را تراشیده و موی [یا ناخن] کوتاه کرده‌اید و بیمی ندارید وارد مسجدالحرام خواهید شد.}}،<ref name=":1">سوره حج(۲۲)، آیه 27؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۳۵.</ref> همین رویداد است.<ref>جامع البیان، ج26، ص140؛ التبیان، ج9، ص335.</ref>
در سال ششم قمری، حضرت محمد(ص) برای نخستین بار همراه با ۱٬۴۰۰ نفر از مسلمانان برای ادای مناسک حج عازم [[مکه]] شد؛ ولی مشرکان با مسدود کردن راه در حدیبیه مانع رسیدن مسلمانان به مکه شدند. از این رو، آن حضرت و همراهان با ذبح قربانی از احرام خارج شدند و در سال بعد بر طبق عهدنامة حدیبیه تنها قضای عمره را به جا آوردند که به «عمرة القضاء» معروف شد.<ref>. مجمع البیان، ج2، ص28؛ تاریخ یعقوبی، ج2؛ ص55.</ref> بر پایه روایات، شأن نزولِ آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿لَتَدْخُلُنَّ الْمسجدالحرام إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنینَ مُحَلِّقینَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصِّرینَ لا تَخافُونَ﴾}}{{یادداشت|شما قطعاً در حال امن و امنیت در حالی که سرهایتان را تراشیده و موی [یا ناخن] کوتاه کرده‌اید و بیمی ندارید وارد مسجدالحرام خواهید شد.}}<ref name=":1">سوره حج(۲۲)، آیه 27؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۳۵.</ref>، همین رویداد است.<ref>. جامع البیان، ج26، ص140؛ التبیان، ج9، ص335.</ref>


در سال نهم هجری که مکه فتح شده بود، مسلمانان حج‌ گزاردند. در همین سال بود که آیات نخست [[سوره برائت]] بر پیامبر(ص) نازل و در ایام حج توسط [[امام علی]](ع) ابلاغ شد.<ref>سنن الکبری، ج5، ص129- 130؛ المستدرک، ج3، ص51.</ref><ref>صحیح البخاری، ج1، ص97؛ سنن الترمذی، ج2، ص179.</ref>
===منع مشرکان از حج===
با نزول آیات نخست سورة برائت در سال نهم قمری، حضرت محمد(ص) مأمور شد این آیات را در موسم حج به مشرکان ابلاغ کند.<ref>. ؟</ref> او در آغاز، [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] را به همراه [[عمر بن خطاب]] و گروهی از مسلمانان به مکه فرستاد تا این مأموریت را انجام دهند؛ ولی پیش از رسیدن ابوبکر به مکه، حضرت محمد(ص) به دستور خداوند امام علی(ع) را مأمور ابلاغ این آیات به مکیان کرد؛<ref>. سنن الکبری، ج5، ص129- 130؛ المستدرک، ج3، ص51.</ref> از این رو، امام علی(ع) این آیات را در روز دهم ذی حجه برای مکیان تلاوت کرد که مضمون آنها، منع مشرکان از انجام دادن حج و نیز منع از طواف با بدن برهنه بود.<ref>. صحیح البخاری، ج1، ص97؛ سنن الترمذی، ج2، ص179.</ref> در همین سال، آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسٞ فَلَا یَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هذَا﴾}}{{یادداشت|جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.}}<ref name=":1" /> نازل شد و مشرکان را از ورود به مسجدالحرام منع کرد.<ref>. جامع البیان، ج10، ص136؛ مجمع البیان، ج5، ص38.</ref>


====حجة الوداع====
===حجة الوداع===
{{اصلی|حجة الوداع}}
{{اصلی|حجة الوداع}}
در سال دهم قمری، آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَأَذِّن فِی ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ یَأۡتُوکَ رِجَالٗا وَعَلَیٰ کُلِّ ضَامِرٖ یَأۡتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٖ﴾}}{{یادداشت|و در میان مردم برای [ادای] حج بانگ برآور تا [زائران] پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری می‌آیند به سوی تو روی آورند.}}<ref name=":1" /> نازل شد که مفاد آن دستور به حضرت محمد(ص) برای فراخوانی مسلمانان به ادای مناسک حج بود.<ref>الکافی، ج4، ص245؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص454.</ref> وی در پی نزول این آیه، با فرستان مأمورانی به همه سرزمین‌های اسلامی به مسلمانان اعلام کرد که هر کس قصد ادای حج و فراگیری مناسک آن را دارد، در [[مدینه]] با او همراه شود.<ref>مستدرک الوسائل، ج8، ص84؛ بحار الانوار، ج21، ص383-384.</ref> بر پایه برخی منابع، بیش از ۱۰۰ هزار مسلمان وی را همراهی کردند.<ref>المجموع، ج7، ص104.</ref> این سفر، آخرین حج وی بود و به حجة الوداع مشهور شد.<ref>نیل الاوطار، ج5، ص145؛ عمدة القاری، ج18، ص36.</ref>
در سال دهم قمری، آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَأَذِّن فِی ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ یَأۡتُوکَ رِجَالٗا وَعَلَیٰ کُلِّ ضَامِرٖ یَأۡتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٖ﴾}}{{یادداشت|و در میان مردم برای [ادای] حج بانگ برآور تا [زائران] پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری می‌آیند به سوی تو روی آورند.}}<ref name=":1" /> نازل شد که مفاد آن دستور به حضرت محمد(ص) برای فراخوانی مسلمانان به ادای مناسک حج بود.<ref>. الکافی، ج4، ص245؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص454.</ref> وی در پی نزول این آیه، با فرستان مأمورانی به همه سرزمین‌های اسلامی به مسلمانان اعلام کرد که هر کس قصد ادای حج و فراگیری مناسک آن را دارد، در مدینه با او همراه شود.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص84؛ بحار الانوار، ج21، ص383-384.</ref> طبق نقل برخی منابع، بیش از ۱۰۰ هزار مسلمان وی را همراهی کردند.<ref>. المجموع، ج7، ص104.</ref> این سفر، آخرین حج آن حضرت بود و به حجة الوداع مشهور شد.<ref>. نیل الاوطار، ج5، ص145؛ عمدة القاری، ج18، ص36.</ref>


==اهمیت حج در اسلام==
==جایگاه==
در قرآن و روایات، کسانی که به قصد ادای حج رهسپار این سرزمین می‌شوند، «کاروان خدا»<ref>الکافی، ج4، ص255؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص24.</ref> و «میهمان ویژه خداوند»<ref>وسائل الشیعه، ج14، ص586؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص628.</ref> خوانده شده<ref>الکافی، ج4، ص256؛ وسائل الشیعه، ج11، ص99.</ref> و مسلمانان از تعرض به آنان و حتی حیواناتی که برای حج نشانه‌گذاری گردیده، منع شده‌اند.{{یادداشت|یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحِلُّواْ شَعَـٰٓئِرَ ٱللَّهِ وَلَا ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَلَا ٱلۡهَدۡیَ وَلَا ٱلۡقَلَـٰٓئِدَ وَلَآ ءَآمِّینَ ٱلۡبَیۡتَ ٱلۡحَرَامَ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّهِمۡ وَرِضۡوٰنٗا.
ای اهل ایمان! [هتکِ حرمتِ] شعایر خدا [مانند مناسک حج] و ماه‌های حرام [رجب، ذوالقعده، ذوالحجه و محرم] و قربانی بی نشان، و قربانی نشان دار و قاصدان [و راهیان به سوی] بیت الحرام را که فضل و خشنودی پروردگارشان را می‌طلبند، حلال مشمارید.}}<ref>مائده(5)، آیه 2؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۰۶.</ref> در روایاتی دیگر، دهه [[ذی حجه]] که زمان انجام حج است، از پاک‌ترین زمان‌ها و اعمال آن دارای برترین پاداش<ref>سنن ابن ماجه، ج1، ص550؛ وسائل الشیعه، ج14، ص273.</ref> و از محبوب‌ترین اعمال شایسته نزد خداوند<ref>صحیح البخاری، ج1، ص8.</ref> به شمار رفته است. بر پایه برخی روایات، حج از بسیاری از کارهای خیر و عبادات دیگر از جمله جهاد در راه خدا با همراهی غیر معصوم،<ref>الکافی، ج4، ص260؛ وسائل الشیعه، ج11، ص122.</ref> آزاد سازی برده در راه خدا،<ref>تهذیب الاحکام، ج5، ص22؛ وسائل الشیعه، ج11، ص119.</ref> انفاق در راه خدا<ref>تهذیب الاحکام، ج5، ص19؛ وسائل الشیعه، ج11، ص113.</ref> و حتی نماز و روزه مستحب<ref>الکافی، ج2، ص19؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص221.</ref> برتر است.


حاکمان اسلامی مأمور شده‌اند که در صورت ترک حج از سوی مسلمانان، آنان را به اجبار راهی حج کنند<ref>الکافی، ج4، ص260؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص23.</ref> و در صورت نبودن هزینه سفر، آن را از بیت المال تأمین کنند.<ref>الکافی، ج4، ص272؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص420.</ref> ترک کردن حج و نیز به تأخیر انداختن آن تا زمان مرگ بسیار نکوهش شده است.<ref>وسائل الشیعه، ج11، ص30؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص18.</ref><ref>الکافی، ج2، ص451؛ وسائل الشیعه، ج1، ص19.</ref><ref>الحج و العمره فی الکتاب و السنه، ص169؛ تفسیر قرطبی، ج4، ص153.</ref><ref>من لایحضره الفقیه، ج2، ص220؛ وسائل الشیعه، ج11، ص102.</ref><ref>الکافی، ج4، ص269؛ وسائل الشیعه، ج11، ص26.</ref>
====در شرایع====
حج در همه شرایع الهی دارای اهمیت و جایگاه والایی است؛ برای نمونه، حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل(ع) از سوی خداوند مکلّف شدند کعبه را برای حج‌گزاران آماده کنند.{{یادداشت|وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیتِی لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکفینَ وَ الرُّکعِ السُّجُود.
و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که: «خانهٔ مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید».}}<ref>سوره بقره(۲)، آیه۱۲۵؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۱۹.</ref>
 
====در اسلام====
در قرآن و روایات، کسانی که به قصد ادای حج عازم این سرزمین می‌شوند، «کاروان خدا»<ref>. الکافی، ج4، ص255؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص24.</ref> و «میهمان ویژه خداوند»<ref>. وسائل الشیعه، ج14، ص586؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص628.</ref> خوانده شده<ref>. الکافی، ج4، ص256؛ وسائل الشیعه، ج11، ص99.</ref> و مسلمانان از تعرض به آنان و حتی حیواناتی که برای حج نشانه‌گذاری گردیده، منع شده‌اند.{{یادداشت|یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحِلُّواْ شَعَـٰٓئِرَ ٱللَّهِ وَلَا ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَلَا ٱلۡهَدۡیَ وَلَا ٱلۡقَلَـٰٓئِدَ وَلَآ ءَآمِّینَ ٱلۡبَیۡتَ ٱلۡحَرَامَ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّهِمۡ وَرِضۡوٰنٗا.
ای اهل ایمان! [هتکِ حرمتِ ] شعایر خدا [مانند مناسک حج] و ماه‌های حرام [رجب، ذوالقعده، ذوالحجه و محرم] و قربانی بی نشان، و قربانی نشان دار و قاصدان [و راهیان به سوی] بیت الحرام را که فضل و خشنودی پروردگارشان را می‌طلبند، حلال مشمارید.}}<ref>مائده(5)، آیه 2؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۰۶.</ref> در روایاتی دیگر، دهه ذی حجه که زمان انجام حج است، از پاک‌ترین زمان‌ها و اعمال آن دارای برترین پاداش<ref>. سنن ابن ماجه، ج1، ص550؛ وسائل الشیعه، ج14، ص273.</ref> و از محبوب‌ترین اعمال صالح نزد خداوند<ref>. صحیح البخاری، ج1، ص8.</ref> به شمار رفته است.
 
حج از عباداتی به شمار رفته که اصول دین را درونِ خود دارد؛ برای نمونه، اصل توحید در بسیاری از اعمال حج، مانند ذکر تلبیه{{یادداشت|لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لاشَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، إنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَالْمُلکَ، لاشَریکَ لَکَ لَبَّیکَ.}}<ref>. صحیح البخاری، ج2، ص147؛ الکافی، ج4، ص250.</ref> تبلور یافته است. بر پایه برخی روایات، مراد از اتمام حج و عمره در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾}}{{یادداشت|حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":2">سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.</ref> دیدار با حضرت محمد(ص) و امامان(ع) پس از ادای مناسک حج است و این نشانه اهمیت توجه حج‌گزار به نبوت و امامت به شمار می‌رود.<ref>. الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578.</ref> حاجیان با جدا شدن از مظاهر دنیوی و پوشیدن لباس احرام در حج به یاد مرگ، آخرت و معاد می‌افتند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص74؛ بحار الانوار، ج96، ص125.</ref>
 
بسیاری از فروع دین نیز در حج گنجانده شده است؛ مانند نماز طواف که حج‌گزاران به آن مکلف‌اند<ref>. الکافی، ج4، ص425؛ صحیح مسلم، ج4، ص40.</ref> و روزه که به عنوان کفاره برخی اعمال در حج مقرّر شده است.{{یادداشت|﴿فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضًا أَوْ بِهِ أَذًی مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیَامٍ...﴾
و هر کس از شما بیمار باشد یا در سر ناراحتیی داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به کفّارهٔ [آن، باید] روزه ای بدارد...}}<ref name=":2" /> در برخی روایات نیز، حج نوعی جهاد در راه خدا<ref>. الکافی، ج4، ص259؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص416.</ref> و جهاد مقبول<ref>. صحیح البخاری، ج2، ص141؛ سنن الکبری، ج9، ص21.</ref> خوانده شده است. برخی آیات مرتبط با حج،{{یادداشت|مانند آیه ﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡـٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَشۡکُرُونَ﴾
پروردگارا، من [یکی از] فرزندانم را در درّه ای بی کشت، نزد خانهٔ محترم تو، سکونت دادم پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس دلهای برخی از مردم را به سوی آنان گرایش ده و آنان را از محصولات [مورد نیازشان] روزی ده، باشد که سپاسگزاری کنند.}}<ref>سوره ابراهیم(۱۴)، آیه ۳۷؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۲۶۰.</ref> در روایات به دوستی [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] تفسیر شده است<ref>. نور الثقلین، ج2، ص550؛ بحار الانوار، ج65، ص85-86.</ref> و از آیات سوره برائت، دشمنی با دشمنان خدا استفاده شده است؛ از این رو، تولّی و تبرّی نیز در حج وجود دارد.<ref>دانشنامه حج و حرمین شرفین، ج۶، ص۳۲۵.</ref>
 
اعمال نیک دیگری نیز در مناسک حج دیده می‌شود، مانند قربانی کردن در راه خدا،<ref>سوره بقره(2)، آیه 196.</ref> اطعام به فقیران،<ref name=":3">سوره حجّ(22)، آیه 28.</ref> هجرت در راه خدا،<ref>سوره حجّ(22)، آیه 27.</ref> توبه و استغفار؛<ref>سوره بقره(2)، آیه 199.</ref> از این رو، در احادیث معتبر حج از ارکان پنجگانه اسلام شمرده شده است.<ref>. صحیح بخاری، ج1، ص8؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص74.</ref> همچنین بر پایه برخی روایات، حج از بسیاری از کارهای خیر و عبادات دیگر از جمله جهاد در راه خدا با همراهی غیر معصوم،<ref>. الکافی، ج4، ص260؛ وسائل الشیعه، ج11، ص122.</ref> آزاد سازی برده در راه خدا،<ref>. تهذیب الاحکام، ج5، ص22؛ وسائل الشیعه، ج11، ص119.</ref> انفاق در راه خدا<ref>. تهذیب الاحکام، ج5، ص19؛ وسائل الشیعه، ج11، ص113.</ref> و حتی نماز و روزه مستحب<ref>. الکافی، ج2، ص19؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص221.</ref> برتر است.
 
حاکمان اسلامی مأمور شده‌اند که در صورت ترک حج از سوی مسلمانان، آنان را به اجبار راهی حج کنند<ref>. الکافی، ج4، ص260؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص23.</ref> و در صورت نبودن هزینة سفر، آن را از بیت المال تأمین کنند.<ref>. الکافی، ج4، ص272؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص420.</ref> ترک کردن حج و نیز به تأخیرانداختن آن تا زمان مرگ در احادیث بسیار مذمّت شده و آن را به مثابة کفر و مردن بر دین یهود و نصارا شمرده،<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص30؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص18.</ref> و موجب هلاکت،<ref>. الکافی، ج2، ص451؛ وسائل الشیعه، ج1، ص19.</ref> محروم شدن از شفاعت پیامبر(ص)،<ref>. الحج و العمره فی الکتاب و السنه، ص169؛ تفسیر قرطبی، ج4، ص153.</ref> پشیمانی<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص220؛ وسائل الشیعه، ج11، ص102.</ref> و نابینایی در قیامت<ref>. الکافی، ج4، ص269؛ وسائل الشیعه، ج11، ص26.</ref> دانسته‌اند.


====در رفتار معصومان(ع)====
====در رفتار معصومان(ع)====
امامان(ع) در نیایش‌های خود توفیق ادای حج را از خداوند می‌خواستند<ref>اقبال الاعمال، ج1، ص79؛ بحار الانوار، ج84، ص318.</ref> و مؤمنان را به تکرار حج تا ۵۰ حج و حتی بیشتر از آن<ref>من لایحضره الفقیه، ج2، ص217؛ وسائل الشیعه، ج11، ص127.</ref> بلکه تکرار آن در هر سال<ref>من لایحضره الفقیه، ج2، ص518؛ وسائل الشیعه، ج13، ص192.</ref> ترغیب می‌کردند.<ref>تهذیب الاحکام، ج5، ص441؛ وسائل الشیعه، ج11، ص140.</ref> در سیره [[معصومان(ع)]] سفر مکرّر حج دیده می‌شود، چنان‌که گفته شده حضرت محمد(ص) ۱۰ یا ۲۰ بار،<ref>الکافی، ج4، ص244، 252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص124-125.</ref> [[امام حسن(ع)]] ۱۵ یا ۲۵ بار<ref>مستدرک الوسائل، ج8، ص29-30؛ المستدرک، ج3، ص169.</ref> و [[امام سجاد(ع)]] ۲۰ یا ۲۲ یا ۲۵ بار<ref>وسائل الشیعه، ج11، ص125؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص48-49.</ref> حج گزاردند.
امامان(ع) در دعاهای خود در اوقات خاص مانند ماه رمضان، شبهای قدر<ref>. الکافی، ج4، ص74؛ وسائل الشیعه، ج10، ص325.</ref> و پس از هر نماز، توفیق ادای حج را از خداوند می‌خواستند<ref>. اقبال الاعمال، ج1، ص79؛ بحار الانوار، ج84، ص318.</ref> و مؤمنان را به تکرار حج تا ۵۰ حج و حتی بیشتر از آن<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص217؛ وسائل الشیعه، ج11، ص127.</ref> بلکه تکرار آن در هر سال<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص518؛ وسائل الشیعه، ج13، ص192.</ref> ترغیب می‌کردند، حتی اگر همراه با صرفه‌جویی در مخارج زندگی و اکتفا کردن به معیشت کم و حتی قرض کردن مخارج آن باشد.<ref>. تهذیب الاحکام، ج5، ص441؛ وسائل الشیعه، ج11، ص140.</ref> البته قرض گرفتن برای سفر حج مشروط بدان شده که قرض کننده بتواند آن را بپردازد.<ref>. تهذیب الاحکام، ج5، ص442؛ وسائل الشیعه، ج11، ص141.</ref>
 
در سیره معصومان(ع) سفر مکرّر حج دیده می‌شود، چنان‌که گفته شده حضرت آدم(ع) ۷۰۰ بار،<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص229؛ وسائل الشیعه، ج11، ص128.</ref> و حضرت محمد(ص) ۱۰ یا ۲۰ بار،<ref>. الکافی، ج4، ص244، 252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص124-125.</ref> امام حسن(ع) ۱۵ یا ۲۵ بار<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص29-30؛ المستدرک، ج3، ص169.</ref> و امام سجاد(ع) ۲۰ یا ۲۲ یا ۲۵ بار<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص125؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص48-49.</ref> حج گزاردند و حضرت خضر<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص200.</ref> و امام مهدی(ع)<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص20؛ وسائل الشیعه، ج11، ص135.</ref> هر سال در حج حضور دارند.


==اهداف و آثار==
==اهداف و آثار==
{{اصلی|اهداف و آثار حج}}
در قرآن، غرض از تکلیف به حج، وجود منافع برای انسان‌ها ذکر شده است.{{یادداشت|﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾
در قرآن، غرض از تکلیف به حج، وجود منافع برای انسان‌ها ذکر شده است.{{یادداشت|﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾
و در میان مردم برای حج بانگ زن… تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.}}<ref>سوره حجّ(22)، آیه 27-28؛ ترجمه قرآن (انصاریان)؛ ص۳۳۵.</ref> احادیث، «منافع» را، شامل برکات دنیوی و منافع اخروی دانسته‌اند.<ref>الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.</ref>  
و در میان مردم برای حج بانگ زن... تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.}}<ref>سوره حجّ(22)، آیه 27-28؛ ترجمه قرآن (انصاریان)؛ ص۳۳۵.</ref> احادیث، مراد از منافع را، هم برکات دنیوی و هم منافع اخروی دانسته‌اند.<ref>. الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.</ref> برخی از مهم‌ترین اهداف حج، که آثار آن نیز به شمار می‌روند، عبارت‌اند از:
 
====توبه و آمرزش====
بر پایه روایتی، [[امام صادق (ع)|امام صادق(ع)]] سبب اصلی بنای کعبه را، توبه فرزندان آدم و پاکی آنان از گناه دانسته است.<ref>. الکافی، ج4، ص188؛ وسائل الشیعه، ج13، ص295.</ref> امام رضا(ع) نیز، علت تشریع حج را کوچ کردن به سوی خداوند و توبه از گناهان گذشته وآغاز کردن زندگی نوین دانسته است.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.</ref> بر پایه روایتی، یکی از مصادیق «منافع» در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾ }}{{یادداشت|و در میان مردم برای حج بانگ زن... تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.}}<ref name=":3" />مغفرت و بخشایش الهی است.<ref>. الکافی، ج4، ص264.</ref>


با استناد به روایات امامان پیامبر(ص) و امامان(ع) برخی از مهم‌ترین اهداف حج را می‌توان به شرح زیر استخراج کرد.  
===خودسازی و تقوا===
{{ستون-شروع|۲}}
بر پایه روایتی از امام رضا(ع)، یکی از هدف‌ها و اثرهای حج، خودسازی و زدودن خوی‌های ناشایست از خود است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص404؛ بحار الانوار، ج6، ص96.</ref> در حدیثی از امام علی(ع) یکی از غرض‌های حج، بیرون راندن خودبزرگ‌بینی از قلب‌ها و جایگزینی فروتنی به جای آن ذکر شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص201؛ نهج البلاغه، خطبه 192.</ref> بر پایه روایات، حکمت‌های تشریعِ هر کدام  از مناسک حج نیز، خودسازی است.{{یادداشت|چنانکه بر پایه روایتی از امام صادق(ع) حکمت ذبح قربانی ذبح هواهای نفسانی و طمع، رمی‌جمرات به مثابة دور کردن شهوات و اعمال ناپسند و حلق به منزلة برکندن عیوب ظاهری و باطنی انسان است.}}<ref>. مصباح الشریعه، ص49؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص173.</ref>
* توبه و آمرزش<ref>الکافی، ج4، ص188؛ وسائل الشیعه، ج13، ص295.</ref><ref>الکافی، ج4، ص264.</ref>
 
* خودسازی و تقوا<ref>علل الشرائع، ج2، ص404؛ بحار الانوار، ج6، ص96.</ref><ref>الکافی، ج4، ص201؛ نهج البلاغه، خطبه 192.</ref>
قرآن، هدف از تشریع  حج را، دست یافتن انسان به تقوا دانسته است.{{یادداشت|﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ… َ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوی وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْباب﴾
* برپاداشتن دین و تقویت ایمان<ref>وسائل الشیعه، ج11، ص60؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص69.</ref><ref name=":4">دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۲۸.</ref>
حج در ماه‌های معلومی است... به نفع خود توشه برگیرید، که بهترین توشه پرهیزکاری است.}} <ref>سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱.</ref> به این هدف، در دو آیه دیگر نیز اشاره شده است.<ref>سوره بقره(۲)، آیه‌های 189، 196؛ سوره مائده(۵)، آیه 96.</ref> در احادیث هم، نگهداشتنِ تقوا از هنگام احرام تا پایان مناسک، مورد تأکید قرار گرفته است.<ref>. الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص296.</ref>
* پیوند معنوی با رهبری الهی (تولّی)<ref name=":4" /><ref>بحار الانوار، ج97، ص139؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص229.</ref><ref>الکافی، ج4، ص549؛ نور الثقلین، ج1، ص183.</ref>
 
* دوری از شیطان و دشمنان خدا (تبرّی)<ref>الروضة البیهه، ج2، ص281-282.</ref>
===برپاداشتن دین و تقویت ایمان===
* پیشگیری از نابودی انسان<ref>التبیان، ج4، ص31؛ فقه القرآن، ج1، ص86.</ref><ref>مجمع البیان، ج3، ص424؛ روح المعانی، ج7، ص35.</ref>
در روایات، تعبیر {{قلم رنگ|سبز|﴿قِیاماً لِلنَّاسِ﴾}} در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ﴾}}{{یادداشت|جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.}}<ref>سوره مائده(۵)، آیه 97.</ref> به «برپایی دین و معاش مردم» تفسیر شده است؛<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص60؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص69.</ref> از این رو، یکی از هدف‌های حج را برپایی دین دانسته‌اند.<ref name=":4">دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۲۸.</ref> در روایتی دیگر، برپایی دین وابسته به برپا بودن کعبه دانسته شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص271؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص243.</ref> در روایاتی دیگر نیز، حج، پرچم اسلام<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.</ref> و موجب رفعت دین،<ref>. علل الشرائع، ج1، ص248؛ وسائل الشیعه، ج1، ص22.</ref> توان‌بخشی دین<ref>. بحار الانوار، ج6، ص110 و ج50، ص267؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.</ref> و اصلاح ایمان مردم<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص15؛ بحار الانوار، ج59، ص267.</ref> به شمار رفته است.
* آموختن علم دین و نشر احادیث<ref>علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.</ref>
 
* آزمایش بندگان<ref>نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافی، ج4، ص199.</ref><ref>الکافی، ج4، ص198؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص250.</ref>
===پیوند معنوی با رهبری الهی (تولّی)===
* منافع دنیوی<ref>الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.</ref><ref>علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشیعه، ج11، ص14.</ref>
از دیگر اهداف مهم حج، تقویت دوستی و پیوند با رهبران الهی یعنی پیامبران و امامان علیهم‌السلام است. در آیه
* پاداش اخروی<ref>الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.</ref>
 
{{پایان}}
حضرت ابراهیم(ع)، در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک...﴾}}{{یادداشت|جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.}}<ref>سوره حج(22)، آیه 27.</ref> مأمور شده که انسان‌ها را به حج فراخواند تا مردم به سوی آن حضرت بیایند؛ از این رو، یکی از هدف‌های حج را تقویت دوستی و پیوند با رهبران الهی دانسته‌اند.<ref name=":4" /> حضرت ابراهیم(ع)، در آیه‌ای دیگر از خداوند درخواست کرده دل‌های حج‌گزاران را به سوی فرزندان او در مکه متمایل کند.{{یادداشت|﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡـٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ﴾
پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای بی‌کشت و زرع نزد خانه حُرمت‌یافته‌ات سکونت دادم؛ پروردگارا! برای اینکه نماز را بر پا دارند؛ پس دل‌های گروهی از مردم را به سوی آنان علاقه‌مند و متمایل کن!}}<ref>سورة ابراهیم(14)، آیه 37؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۶۰.</ref> برخی روایات، مراد از {{قلم رنگ|سبز|﴿ذُرِّیَّتِی﴾}}{{یادداشت|فرزندانم (فرزندان ابراهیم).}} در آیه پیش‌گفته را «اهل بیت(ع)» دانسته‌اند.<ref>. الکافی، ج1، ص392؛ بحار الانوار، ج27، ص74.</ref>  روایتی دیگر، مراد خداوند  از «کامل کردن حج» را{{یادداشت|﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾
حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":2" /> دیدار با حضرت محمد(ص)<ref>. بحار الانوار، ج97، ص139؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص229.</ref> و امامان(ع)<ref>. الکافی، ج4، ص549؛ نور الثقلین، ج1، ص183.</ref> دانسته است. این امر در احادیثی دیگر نیز تأکید شده است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص459؛ بحار الانوار، ج96، ص374.</ref> امام(ع)، روح حقیقی کعبه و روح همه مناسک حج و محور اصلی آن شمرده شده، که هدف‌های مهم این عبادت را محقق می‌کند.<ref>. صهبای حج، ص99-100.</ref> معرفی امام حسن(ع)<ref>. الامالی، ص245؛ تحف العقول، ص233.</ref> و امام سجاد(ع)<ref>. بحار الانوار، ج45، ص138؛ الصحیح من سیرة النبی، ج29، ص54.</ref> به عنوان فرزند مکه و منا و مشعر و عرفات، اشاره‌ای به همین مسئله دانسته‌اند.<ref name=":5">دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۳۰.</ref>
 
===دوری از شیطان و دشمنان خدا (تبرّی)===
مهم‌ترین نماد دوری از شیطان‌های جنّی و انسانی در حج، رمی‌جمرات است.<ref>. الروضة البیهه، ج2، ص281-282.</ref> برخی احادیث نیز، یکی از مصداق‌های «قضاء تفث»{{یادداشت|برطرف کردن آلودگی.}} را در آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿ثُمَّ لۡیَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ وَلۡیُوفُواْ نُذُورَهُمۡ وَلۡیَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَیۡتِ ٱلۡعَتِیقِ﴾}}{{یادداشت|سپس باید آلودگی خود را بزدایند و به نذرهای خود وفا کنند و بر گِرد آن خانه کهن [کعبه] طواف به جای آورند.}}<ref>سوره حج(22)، آیه 29: ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۳۵.</ref> رمی‌جمرات دانسته‌اند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص372؛ بحار الانوار، ج96، ص312.</ref> در آیات نخست سوره توبه، حضرت محمد(ص) به اجرای برائت از مشرکان در حج، که دوری از شیطان‌های انسانی شمرده شده است<ref name=":5" /> مأمور شد.{{یادداشت|﴿وَأَذٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَی ٱلنَّاسِ یَوۡمَ ٱلۡحَجِّ ٱلۡأَکۡبَرِ أَنَّ ٱللَّهَ بَرِیٓءٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَۙ وَرَسُولُهُ﴾
و این اعلامی است از سوی خدا و پیامبرش به همهٔ مردم در روز حج اکبر که: یقیناً خدا و پیامبرش از مشرکان بیزارند.}}<ref>سوره توبه(۹)، آیه ۳؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۸۷.</ref>
 
===پیشگیری از نابودی انسان===
قرآن، در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ﴾}}{{یادداشت|خدا، [زیارتِ ] کعبه، آن خانهٔ با حرمت را وسیلهٔ قوام و برپایی [زندگی، معیشت و سامان دنیا و آخرت] مردم قرار داد.}} کعبه را سبب پابرجا بودن انسان‌ها دانسته است. برخی از مفسران، مراد از آن را حفظ و در امان بودن انسان‌ها از خطرات دانسته<ref>. التبیان، ج4، ص31؛ فقه القرآن، ج1، ص86.</ref> و بر این باورند که مردم با ترک کردن حج نابود خواهند شد.<ref>. مجمع البیان، ج3، ص424؛ روح المعانی، ج7، ص35.</ref> این نکته در احادیث [[اهل بیت|اهل‌بیت(ع)]] نیز آمده است.<ref>. الکافی، ج4، ص271؛ وسائل الشیعه، ج11، ص21.</ref> در روایتی، امام صادق(ع) حج‌گزاران را موجب بقای زندگی کسانی شمرده که حج را ترک می‌کنند.<ref>الکافی، ج2، ص451؛ وسائل الشیعه، ج1، ص28.</ref> در احادیثی دیگر، نیت تجدید حج، موجب افزوده شدن عمر و ادای مکررّ حج، مانع مرگ ناگهانی دانسته شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص261؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص220.</ref>
 
===آموختن علم دین و نشر احادیث===
امام رضا(ع) یکی از هدف‌های حج را آموختن علم دین و نقل سخنان امامان(ع) و نشر آنها در سرزمین‌های اسلامی و غیر اسلامی دانسته است.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.</ref> در حدیثی دیگر، آشنایی با آثار و اخبار حضرت محمد(ص) یکی از هدف‌های حج به شمار رفته است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.</ref>
 
===آزمایش بندگان===
درحدیثی از امام علی(ع) مناسک حج، آزمایشی دشوار به شمار رفته که با قرار داشتن کعبه در سرزمینی سخت و دچار شدنِ حج‌گزاران به دشواری‌های پُرشمار تحقّق می‌یابد.<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافی، ج4، ص199.</ref> امام صادق(ع) غرض از آزمایش حج‌گزاران را آشکار شدن میزان اطاعت آنان از خداوند شمرده است.<ref>. الکافی، ج4، ص198؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص250.</ref>
 
===منافع دنیوی===
بر پایه احادیث، تعبیر «منافع» در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَذِّن في النَّاسِ بِالحَْجّ… لِّّيشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾ }}{{یادداشت|و در ميان مردم براى حج بانگ زن... تا منافع خود را [از بركت اين سفر معنوى] مشاهده كنند.}}<ref name=":3" /> افزون بر منافع اخروی، شامل بهره‌های مادی هم می‌شود،<ref>. الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.</ref> مانند منافع کرایه دهندگان مرکب‌ها<ref>. علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشیعه، ج11، ص14.</ref> و سوداگران کالاها که شامل حج‌گزاران و غیر آنها می‌شود.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.</ref> از جمله منافع مادی سفر حج، قربانی است که نصیب حج‌گزاران و فقیران می‌شود.<ref>سوره حج(۲۲)، آیه‌های ۲۸، ۳۶.</ref> بنا بر روایات، حج موجب غنای مادی حج‌گزاران<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص265؛ وسائل الشیعه، ج11، ص12.</ref> و برآورده شدن نیاز خانواده آنان،<ref>. الکافی، ج4، ص252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص9.</ref> ازمیان رفتن فقر،<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص222؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص21.</ref> ورشکستگی<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص108؛ بحار الانوار، ج96، ص12.</ref> و نیز موجب سلامتی بدن<ref>. الکافی، ج4، ص252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص252.</ref> می‌گردد.
 
===پاداش اخروی===
بر پایه روایتی، امام صادق(ع) از جمله مصادیق منافع را در آیه {{قلم رنگ|1=سبز|2=﴿وَ أَذِّن في النَّاسِ بِالحَْجّ… لِّّيشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾ }}{{یادداشت|و در ميان مردم براى حج بانگ زن... تا منافع خود را [از بركت اين سفر معنوى] مشاهده كنند.}}<ref name=":3" /> منافع اخروی دانسته است.<ref>. الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.</ref> امام علی(ع) نیز، سبب قرار دادن کعبه را در سرزمینی سخت و خشک، گشودن درهای فضل و بخشش الهی بر حج‌گزاران دانسته است.<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافی، ج4، ص199.</ref> در احادیثی دیگر، به میزان پاداش اخروی حج گزار، از جمله هر گامی که او در سفر حج برمی‌دارد، اشاره شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص253؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص24.</ref>


==اقسام حج==
==گونه‌ها==
{{اقسام حج عمودی}}
حج از جهات گوناگون به گونه‌های مختلف تقسیم شده است، برخی از آن‌ها عبارتند از:
حج از جهات گوناگون به گونه‌های مختلف تقسیم شده است، برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:


===تمتّع، قران، افراد===
===تمتّع، قران، افراد===
{{اصلی|حج تمتع|حج قران|حج افراد}}
حج در فقه اسلامی، به سه گونه تمتّع، قران و افراد تقسیم شده است که به شرح زیر است:
حج در فقه اسلامی، به سه گونه تمتّع، قران و افراد تقسیم شده است که به شرح زیر است:


*حج تمتّع، از دو بخش «[[عمره]]» و «حج» تشکیل شده است. در آغاز، عمره تمتّع و پس از خروج از [[احرام]] و پس از احرامِ مجدّد، [[مناسک حج]] تمتّع به جا آورده می‌شود.<ref>الحدائق الناضره، ج14، ص315؛ قواعد الاحکام، ج1، ص398.</ref> فقیهان [[شیعه]]<ref>السرائر، ج1، ص519؛ المعتبر، ج2، ص783؛ الحدائق الناضره، ج14، ص320.</ref> و [[حنفی]]<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص169؛ البحر الرائق، ج2، ص636، 640.</ref> حج تمتّع را وظیفه [[آفاقی|آفاقیان]]{{یادداشت|غیر اهالی مکه و اطراف آن.}} می‌دانند. در مقابل، فقیهان [[مالکی]]،<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص84.</ref> [[شافعی]]<ref>المجموع، ج7، ص169؛ روضة الطالبین، ج2، ص328.</ref> و [[حنبلی]]<ref>المغنی، ج3، ص502.</ref> این گونه حج را برای مردم [[مکه]] جایز شمرده‌اند.
*حج تمتّع، از دو بخش «عمره» و «حج» تشکیل شده است. در آغاز، عمره تمتّع و پس از خروج از احرام و پس از احرامِ مجدّد، مناسک حج تمتّع به جا آورده می‌شود.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص315؛ قواعد الاحکام، ج1، ص398.</ref> فقیهان شیعه<ref>. السرائر، ج1، ص519؛ المعتبر، ج2، ص783؛ الحدائق الناضره، ج14، ص320.</ref> و حنفی<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص169؛ البحر الرائق، ج2، ص636، 640.</ref> حج تمتّع را وظیفه آفاقیان{{یادداشت|غیر اهالی مکه و اطراف آن.}} می‌دانند. در مقابل، فقیهان مالکی،<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص84.</ref> شافعی<ref>. المجموع، ج7، ص169؛ روضة الطالبین، ج2، ص328.</ref> و حنبلی<ref>. المغنی، ج3، ص502.</ref> این گونه حج را برای مردم مکه جایز شمرده‌اند.
*حج قران، نزد فقیهان شیعه، آن است که حج‌گزار اعمال حج را در زمان خود و عمره را پس از حج، در طول سال به جا می‌آورد و در طول مناسک حج، [[قربانی]] به همراه دارد.<ref>مختلف الشیعه، ج4، ص24؛ منتهی المطلب، ج10، ص121.</ref> به نظر فقیهان [[اهل سنت]]، حج قران آن است که حج‌گزار حج را با عمره جمع کرده و هر دو را با یک احرام انجام دهد یا آن‌که پیش از اتمام اعمال عمره و پیش از خروج از احرام برای حج محرم شود.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص25؛ المغنی، ج3، ص247؛ الاقناع، ج1، ص237.</ref>
*حج قران، نزد فقیهان شیعه، حجی است که حج‌گزار اعمال حج را در زمان خود و عمره را پس از حج در طول سال به جا می‌آورد و در طول مناسک حج، قربانی به همراه دارد.<ref>. مختلف الشیعه، ج4، ص24؛ منتهی المطلب، ج10، ص121.</ref> به نظر فقیهان اهل سنت، حج قران آن است که حج‌گزار حج را با عمره جمع کرده و هر دو را با یک احرام انجام دهد یا آن‌که پیش از اتمام اعمال عمره و پیش از خروج از احرام برای حج محرم شود.<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص25؛ المغنی، ج3، ص247؛ الاقناع، ج1، ص237.</ref>


:به نظر فقیهان شیعه، این حج وظیفه ساکنان و مجاوران مکه است؛<ref>الخلاف، ج2، ص272؛ تحریر الاحکام، ج1، ص557.</ref> ولی بیشتر فقیهان اهل سنت ادای این حج را برای همه حج‌گزاران صحیح دانسته‌اند.<ref>المجموع، ج7، ص169؛ المدونة الکبری، ج1، ص360- 378.</ref>
:به نظر فقیهان امامی این حج وظیفه ساکنان و مجاوران مکه است؛<ref>. الخلاف، ج2، ص272؛ تحریر الاحکام، ج1، ص557.</ref> ولی بیشتر فقیهان اهل سنت ادای این حج را برای همه حج‌گزاران صحیح دانسته‌اند.<ref>. المجموع، ج7، ص169؛ المدونة الکبری، ج1، ص360- 378.</ref>


*حج افراد آن است که حج‌گزار تنها اعمال حج را انجام‌دهد و عمره را پس از آن در ماه‌های حج یا غیر آن به جا آورد،<ref>المعتبر، ج2، ص785؛ المغنی، ج3، ص247.</ref> مشروط بر آن که او استطاعت عمره را نیز داشته باشد.<ref>الحدائق الناضره، ج14، ص369.</ref> به باور فقیهان اهل سنت، حج افراد آن است که حج‌گزار پیش از ماه‌های حج، عمره را انجام دهد و سپس حج را به جا آورد،<ref>مغنی المحتاج، ج1، ص514؛ حواشی الشروانی، ج4، ص146.</ref> یا آن که حج و عمره را جداگانه به جا آورد، یا نخست حج را در زمان خود و سپس عمره را در غیر ماه‌های حج انجام دهد.<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص68.</ref>
*حج افراد آن است که حج‌گزار تنها اعمال حج را انجام‌دهد و عمره را پس از آن در ماه‌های حج یا غیر آن به جا آورد،<ref>. المعتبر، ج2، ص785؛ المغنی، ج3، ص247.</ref> مشروط بر آن که او استطاعت عمره را نیز داشته باشد.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص369.</ref> به باور فقیهان اهل سنت، حج افراد آن است که حج‌گزار پیش از ماه‌های حج، عمره را انجام دهد و سپس حج را به جا آورد،<ref>. مغنی المحتاج، ج1، ص514؛ حواشی الشروانی، ج4، ص146.</ref> یا آن که حج و عمره را جداگانه به جا آورد، یا نخست حج را در زمان خود و سپس عمره را در غیر ماه‌های حج انجام دهد.<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص68.</ref>


:فقیهان شیعه<ref>المجموع، ج7، ص150-165؛ المغنی، ج3، ص232؛ نک: تذکرة الفقهاء، ج7، ص169-170.</ref> و حنفی<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص169، 172؛ بدایة المجتهد، ج1، ص267؛ البحر الرائق، ج2، ص632.</ref> این نوع حج را وظیفه مردم مکه و مجاوران آن دانسته‌اند؛ ولی دیگر فقیهان اهل سنت، ادای حج افراد را برای همه حج‌گزاران جایز می‌دانند.
:فقیهان شیعه<ref>. المجموع، ج7، ص150-165؛ المغنی، ج3، ص232؛ نک: تذکرة الفقهاء، ج7، ص169-170.</ref> و حنفی<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص169، 172؛ بدایة المجتهد، ج1، ص267؛ البحر الرائق، ج2، ص632.</ref> این نوع حج را وظیفه مردم مکه و مجاوران آن دانسته‌اند؛ ولی دیگر فقیهان اهل سنت، ادای حج افراد را برای همه حج‌گزاران جایز می‌دانند.


===اکبر و اصغر===
===اکبر و اصغر===
{{اصلی|حج اکبر|حج اصغر}}
{{اصلی|حج اکبر|حج اصغر}}
مراد از حج اکبر، در برخی منابع فقهی، مناسک حج از جمله وقوف در [[عرفات]] و [[رمی جمرات|رمی جمره]] بوده و مراد از حج اصغر، عمره است.<ref>علل الشرائع، ج2، ص442؛ کشف الغطا، ج4، ص465؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص684.</ref> معانی دیگری نیز برای این دو گونه حج ذکر شده است.<ref>حاشیه رد المحتار، ج2، ص684؛ فتح الباری، ج8، ص242.</ref>
مراد از حج اکبر، در برخی منابع فقهی، مناسک حج از جمله وقوف در عرفات و رمی جمره بوده و مراد از حج اصغر، عمره است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص442؛ کشف الغطا، ج4، ص465؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص684.</ref> معانی دیگری نیز برای این دو گونه حج ذکر شده است.<ref>. حاشیه رد المحتار، ج2، ص684؛ فتح الباری، ج8، ص242.</ref>


===واجب و مستحب===
===واجب و مستحب===
حج از نظر حکم شرعی تکلیفی، به حج واجب و مستحب{{یادداشت|مندوب}} تقسیم شده است. حج واجب، اگر به سبب فراهم شدن شرایط [[استطاعت]]، واجب شده باشد، «[[حجة الاسلام]]» نیز خوانده می‌شود.<ref>جواهر الکلام، ج17، ص223.</ref> گاهی سبب وجوب حج عارضی است مانند نذر، عهد، قسم و اجاره.{{یادداشت|نیابت}}<ref>هدی المتقین، ص153.</ref>
حج از نظر حکم شرعی تکلیفی، به حج واجب و مستحب{{یادداشت|مندوب}} تقسیم شده است. حج واجب، اگر به سبب فراهم شدن شرایط استطاعت، واجب شده باشد، «حجة الاسلام» نیز خوانده می‌شود.<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص223.</ref> گاهی سبب وجوب حج عارضی است مانند نذر، عهد، قسم و اجاره (نیابت).<ref>. هدی المتقین، ص153.</ref>


حج غیر واجب، آن است که دارای اسباب وجوب نباشد، که به آن «حج النفل» و «حج التّطوع»<ref>منتهی المطلب، ج10، ص111.</ref> نیز می‌گویند.
حج غیر واجب، آن است که دارای اسباب وجوب نباشد، که به آن «حج النفل» و «حج التّطوع»<ref>. منتهی المطلب، ج10، ص111.</ref> نیز می‌گویند.


===نیابتی و غیر نیابتی===
===نیابتی و غیر نیابتی===
{{اصلی|حج نیابتی}}
{{اصلی|حج نیابتی}}
حج از آن جهت که حج‌گزار آن را از جانب دیگری به جا آورد یا از جانب خود، به حج نیابتی و غیر نیابتی تقسیم شده است. در حج نیابتی،{{یادداشت|حج استنابه‌ای.}} حج‌گزار آن را به جای فرد دیگر و به نیابت از او انجام می‌دهد.<ref>الخلاف، ج2، ص248- 249؛ فقه الحج، ج1، ص283.</ref> این حج، اگر بدون دریافت مزد باشد، «تبرّعی»<ref>فقه الصادق، ج9، ص252؛ براهین الحج، ج1، ص319.</ref> و اگر در برابر دریافت مزد باشد، «استیجاری» خوانده شده است.<ref>موسوعه الامام الخویی، ج3، ص200.</ref> حج نیابتی، از نظر مکانِ آغازِ نیابت نیز، به دو نوعِ «حج بلدی» و «حج میقاتی» تقسیم شده است؛ در حج بلدی، حج‌گزار به نیابت از منوب عنه از وطن او و در حج میقاتی از [[میقات]]، حج را به‌جا می‌آورد.<ref>المقنعه، ص394- 396.</ref>
حج از آن جهت که حج‌گزار آن را از جانب دیگری به جا آورد یا از جانب خود، به حج نیابتی و غیر نیابتی تقسیم شده است. در حج نیابتی،{{یادداشت|حج استنابه‌ای.}} حج‌گزار آن را به جای فرد دیگر و به نیابت از او انجام می‌دهد.<ref>. الخلاف، ج2، ص248- 249؛ فقه الحج، ج1، ص283.</ref> حج نیابتی، اگر بدون دریافت مزد باشد، «تبرّعی»<ref>. فقه الصادق، ج9، ص252؛ براهین الحج، ج1، ص319.</ref> و اگر در برابر دریافت مزد باشد، «استیجاری» خوانده شده است.<ref>. موسوعه الامام الخویی، ج3، ص200.</ref> حج نیابتی، از نظر مکان آغازِ نیابت نیز، به دو نوعِ «حج بلدی» و «حج میقاتی» تقسیم شده است؛ در حج بلدی، حج‌گزار به نیابت از منوب عنه از وطن او و در حج میقاتی از [[میقات]]، حج را به‌جا می‌آورد.<ref>. المقنعه، ص394- 396.</ref>


===دیگر گونه‌ها===
===دیگر گونه‌ها===
برای حج، گونه‌های دیگری نیز ذکر شده است، مانند «[[حج صروره]]» یعنی حج شخصی که تاکنون حج<ref>مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع، ج2، ص286؛ جامع المقاصد، ج3، ص227.</ref> یا حج واجب<ref>السرائر، ج1، ص630.</ref> به جا نیاورده است؛ «[[حج بذلی]]»، حجی که هزینه آن را دیگری پرداخت کند.<ref>مستمسک العروه، ج10، ص138- 139.</ref> «[[حج تسکع]]» یعنی حجی که با زحمت و بدون زاد و توشه انجام شود<ref>الروضة البهیه، ج2، ص170.</ref> و «[[حج مستقر]]» یعنی حجی که وجوب آن بر مکلف استقرار یافته است.<ref>مستند الشیعه، ج13، ص138- 139؛ العروة الوثقی ج4، ص453.</ref>
برای حج، گونه‌های دیگری نیز ذکر شده است، مانند «حج صروره» یعنی حج شخصی که تاکنون حج<ref>. مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع، ج2، ص286؛ جامع المقاصد، ج3، ص227.</ref> یا حج واجب<ref>. السرائر، ج1، ص630.</ref> به جا نیاورده است؛ «حج بذلی»، حجی که هزینة آن را دیگری پرداخت کند.<ref>. مستمسک العروه، ج10، ص138- 139.</ref> «حج تسکع» یعنی حجی که با زحمت و بدون زاد و توشه انجام شود<ref>. الروضة البهیه، ج2، ص170.</ref> و «حج مستقر» یعنی حجی که وجوب آن بر مکلف استقرار یافته است.<ref>. مستند الشیعه، ج13، ص138- 139؛ العروة الوثقی ج4، ص453.</ref>


==اعمال حج تمتع==
==اعمال==
{{حج و عمره عمودی}}
اعمال «عمره تمتّع»، که بخشِ نخستِ «حج تمتع» است عبارت است از: 


اعمال «عمره تمتّع»، که بخشِ نخستِ «حج تمتع» است عبارت است از:
#احرام،
{{اصلی|اعمال عمره تمتع}}
#طواف عمره تمتّع،
#[[احرام]]،
#[[طواف]] عمره تمتّع،
#نماز طواف،
#نماز طواف،
#[[سعی]] بین صفا و مروه،
#سعی بین صفا و مروه،
#[[تقصیر]].<ref>الروضة البهیه، ج2، ص314</ref>
#تقصیر.<ref>. الروضة البهیه، ج2، ص314</ref>


پس از عمره تمتع، اعمال حج به جا آورده می‌شود؛ این اعمال، از نظر عموم فقیهان، بجز در مواردی،{{یادداشت|مانند قربانی، طواف قدوم و طواف نساء.}}<ref name=":6">. المقنعه، ص391؛ مواهب الجلیل، ج4، ص148؛ البحر الرائق، ج2، ص614.</ref> در هر سه نوع از حج همانند بوده و عبارت است از:
پس از عمره تمتع، اعمال حج به جا آورده می‌شود؛ این اعمال، از نظر عموم فقیهان، بجز در مواردی،{{یادداشت|مانند قربانی، طواف قدوم و طواف نساء.}}<ref name=":6">. المقنعه، ص391؛ مواهب الجلیل، ج4، ص148؛ البحر الرائق، ج2، ص614.</ref> در هر سه نوع از حج همانند بوده و عبارت است از:
{{اصلی|اعمال حج تمتع}}
#[[احرام]]،
#[[تلبیه]]،
#[[وقوف در عرفات]]،
#[[وقوف در مشعر]]،
#اعمال سرزمین [[منا]] شامل:


:::۵٫۱. [[رمی جمرات|رمی جمره]]،
#احرام،
:::۵٫۲. [[حلق]] یا تقصیر،
#تلبیه،
:::۵٫۳. [[بیتوته در منا]]،
#وقوف در عرفات،
:۶. [[طواف]] زیارت و نماز آن،
#وقوف در مشعر،
:۷. [[سعی]] میان صفا و مروه،
#اعمال سرزمین منا شامل:
:۸. [[طواف نساء]] و نماز آن.<ref>المراسم العلویه، ص103- 105؛ شرائع الاسلام، ج1، ص175.</ref>
 
:::۵.۱. رمی جمره،
:::۵.۲. حلق یا تقصیر،
:::۵.۳. بیتوته در منا،
:۶. طواف زیارت و نماز آن،
:۷. سعی میان صفا و مروه،
:۸. طواف نساء و نماز آن.<ref>. المراسم العلویه، ص103- 105؛ شرائع الاسلام، ج1، ص175.</ref>


اعمالی که در سه گونه حج همانند نبوده یا در آنها اختلاف نظر وجود دارد عبارت است از:
اعمالی که در سه گونه حج همانند نبوده یا در آنها اختلاف نظر وجود دارد عبارت است از:


#[[قربانی]]،
#قربانی،
#[[طواف قدوم]]،
#طواف قدوم،
#طواف نساء.<ref name=":6" />
#طواف نساء.<ref name=":6" />


==حج برتر==
==حج برتر==
درباره این که از میان سه گونه حج،{{یادداشت|تمتع، قران و افراد.}} در مواردی که امکان گزینش یکی از آنها وجود دارد،{{یادداشت|از جمله در حج مستحب.}} کدام یک برتر است، بین مذاهب اسلامی اختلاف است. این اختلاف به شرح زیر است:
درباره این که از میان سه گونه حج،{{یادداشت|تمتع، قران و افراد.}} در مواردی که امکان گزینش یکی از آنها وجود دارد،{{یادداشت|از جمله در حج مستحب.}} کدام یک برتر است، بین مذاهب اسلامی اختلاف است. این اختلاف به شرح زیر است:


*'''حج تمتّع''': فقیهان [[شیعه]]<ref>الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص170.</ref> و [[حنبلی]]<ref>المغنی، ج3، ص233؛ کشاف القناع، ج2، ص476.</ref> «[[حج تمتّع]]» را برتر از دو گونه دیگر دانسته‌اند. گواه آنها قرآن است که تنها از این گونه حج یاد کرده{{یادداشت|﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾
*فقیهان شیعه<ref>. الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص170.</ref> و حنبلی<ref>. المغنی، ج3، ص233؛ کشاف القناع، ج2، ص476.</ref> «حج تمتّع» را برتر از دو گونه دیگر دانسته‌اند. استناد آنها به قرآن است که تنها از این گونه حج یاد کرده{{یادداشت|﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾
حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":2">سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.</ref> و از دو نوع حج دیگر، سخنی به میان نیاورده است.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص172؛ منتهی المطلب، ج10، ص139؛ المغنی، ج3، ص234.</ref> در روایاتی از [[حضرت محمد(ص)]] و [[امامان(ع)]] نیز، به برتری حج تمتّع بر دو گونه دیگر تصریح شده است.<ref>سنن ابی داود، ج1، ص462؛ الکافی، ج3، ص234.</ref>  
حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":2" /> و از دو نوع حج دیگر، سخنی به میان نیاورده است.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص172؛ منتهی المطلب، ج10، ص139؛ المغنی، ج3، ص234.</ref> در روایاتی از حضرت محمد(ص) و امامان(ع) نیز، به برتری حج تمتّع بر دو گونه دیگر تصریح شده است.<ref>. سنن ابی داود، ج1، ص462؛ الکافی، ج3، ص234.</ref> افزون بر این، در حج تمتّع، هم عمره و هم حج به جا آورده می‌شود و حج همراه با عمره از حج بدون عمره برتر است. به علاوه، در این حج، هر دو عمل در بهترین زمان یعنی ماه‌های حج انجام می‌شود، در حالی که در دو نوع حج دیگر چنین نیست.<ref>. الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص172.</ref>
*'''حج قران''':‌ در مقابل، [[حنفی|حنفیان]]<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص27؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص413.</ref> و برخی از فقیهان [[شافعی]]،<ref>المجموع، ج7، ص150- 152.</ref> «[[حج قران]]» را برتر دانسته‌اند؛ زیرا به باور آنها، حج حضرت محمد(ص) حج قران بوده است.<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص175.</ref>  
*در مقابل، حنفیان<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص27؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص413.</ref> و برخی از فقیهان شافعی،<ref>. المجموع، ج7، ص150- 152.</ref> «حج قران» را برتر دانسته‌اند؛ زیرا به باور آنها، حج حضرت محمد(ص) حج قران بوده است. در حدیثی نیز، جبرئیل او را مأمور به حج قران کرده است. در حدیثی دیگر، مسلمانان مأمور شده‌اند که حج و عمره را پشت سر هم بجا آورند؛ زیرا این کار سبب طولانی شدن عمر می‌گردد.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص175.</ref> دلیل دیگر آن که در حج قران حج‌گزار میان دو عبادت جمع می‌کند{{یادداشت|مطابق باور اهل سنت.}} و انجام دادن دو عبادت بهتر از یک عبادت است.<ref>. تحفة الفقهاء، ج1، ص413؛ بدائع الصنائع، ج2، ص175.</ref> افزون بر این، در حج قران، حج‌گزار از منزل خود محرم می‌شود و مدت زمان احرام وی بیشتر است؛<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص27.</ref> زیرا اتمام حج که در قرآن بدان فرمان داده شده<ref>سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶.</ref> مقتضی آن است که شخص از منزل خود محرم شود.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص174- 175.</ref>
*'''حج افراد''': به باور مشهور فقیهان شافعی<ref>المجموع، ج7، ص150، 152؛ روضة الطالبین، ج2، ص586.</ref> و [[مالکی]]<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69.</ref> «[[حج افراد]]» برترین نوع حج است؛ زیرا در روایتی از جابر، انجام دادن حج بدون عمره توسط حضرت محمد(ص) گزارش شده است.<ref>المجموع، ج7، ص152؛ فتح العزیز، ج7، ص107.</ref>  
*به نظر مشهور فقیهان شافعی<ref>. المجموع، ج7، ص150، 152؛ روضة الطالبین، ج2، ص586.</ref> و مالکی<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69.</ref> «حج افراد» برترین نوع حج است؛ زیرا در روایتی از جابر، انجام دادن حج بدون عمره توسط حضرت محمد(ص) گزارش شده است.<ref>. المجموع، ج7، ص152؛ فتح العزیز، ج7، ص107.</ref> دلیل دیگر این است که حج‌گزار در حج افراد تا پایان اعمال حج در احرام باقی می‌ماند و اجازه خروج از آن را ندارد و هر یک از مناسک حج و عمره را به گونه مستقل و جداگانه انجام می‌دهد. افزون بر این، حج افراد را همه مسلمانان مشروع می‌دانند، در حالی که حج تمتّع را عمر بن خطّاب و حج قران را عثمان بن عفان ممنوع کرده است.<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69.</ref> علاوه بر این، به نظر این دسته از فقیهان حج‌گزار در حج افراد نیازی به قربانی کردن ندارد ولی در قران و تمتّع، اگر آفاقی{{یادداشت|حج آفاقی، حج غیر اهالی مکه و اطراف آن است.}} آن‌ها را انجام دهد، قربانی لازم است. دلیل دیگر آنها این است که حج خلفای سه‌گانه نخستین، از نوع افراد بوده است.<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69؛ الثمر الدانی، ص383.</ref>


==احکام حج==
==احکام حج==
{{اصلی|احکام حج}}
{{اصلی|احکام حج}}
به نظر فقیهان شیعه<ref>. منتهي المطلب، ج10، ص14- 17؛ مسالک الافهام الي تنقيح الشرائع، ج2، ص119؛ مدارک الاحکام، ج7، 16.</ref> و اهل سنت<ref>. المجموع، ج7، ص7؛ مواهب الجليل، ج3، ص423؛ المغني، ج3، ص159.</ref>، بر پایه قرآن<ref>سوره آل‌عمران(3)، آيه 97؛ سوره بقره(2)، آيه 196.</ref> و روایات،<ref>الکافي، ج2، ص18و ج4، ص265؛ صحيح البخاري، جج5، ص157؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج2، ص508؛ صحيح مسلم، ج4، ص102؛ . الحدائق الناضره، ج14، ص19؛ جواهر الکلام، ج17، ص221؛ وسائل الشيعه، ج11، ص17.</ref> حج با وجود شرايطي بر مکلفان واجب مي‌گردد. 


====شرایط وجوب====
===شرايط وجوب===
به نظر فقیهان [[شیعه]]<ref>منتهی المطلب، ج10، ص14- 17؛ مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع، ج2، ص119؛ مدارک الاحکام، ج7، 16.</ref> و [[اهل سنت]]،<ref>المجموع، ج7، ص7؛ مواهب الجلیل، ج3، ص423؛ المغنی، ج3، ص159.</ref> بر پایه قرآن<ref>سوره آل‌عمران(3)، آیه 97؛ سوره بقره(2)، آیه 196.</ref> و روایات،<ref>الکافی، ج2، ص18و ج4، ص265؛ صحیح البخاری، جج5، ص157؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج2، ص508؛ صحیح مسلم، ج4، ص102؛ الحدائق الناضره، ج14، ص19؛ جواهر الکلام، ج17، ص221؛ وسائل الشیعه، ج11، ص17.</ref> حج با وجود شرایطی بر مکلفان واجب می‌گردد. شرایط وجوب حج، بر پایه همه یا برخی از مذاهب اسلامی عبارت‌اند از: بلوغ،<ref>قواعد الاحکام، ج1، ص402؛ شرائع الاسلام، ج1، ص163 الاقناع، ج1، ص230؛ بدائع الصنائع، ج2، ص160؛ مواهب الجلیل، ج3، ص446 و 447.</ref> عقل،<ref>شرائع الاسلام، ج1، ص162؛ تحریر الاحکام، ج1، ص543 و ۵۴۴؛ المجموع، ج7، ص20؛ مواهب الجلیل، ج3، ص446 و 447؛ المغنی، ج3، ص161؛</ref> حریت{{یادداشت|آزاد بودن.}}،<ref>المعتبر، ج2، ص749؛ تحریر الاحکام، ج1، ص544؛ الاقناع، ج1، ص230؛ مواهب الجلیل، ج3، ص442؛ کشاف القناع، ج2، ص440.</ref> اسلام{{یادداشت|فقیهان امامی و شافعی و برخی مالکیان، اسلام را نه شرط وجوب حج، بلکه شرط صحت آن دانسته‌اند.}}<ref>تحفة الفقهاء، ج1، ص383؛ بدائع الصنائع، ج2، ص120؛ المغنی، ج3، ص160؛ کشاف القناع، ج2، ص439؛ الثمر الدانی، ص359؛ مواهب الجلیل، ج3، ص424؛ الخلاف، ج2، ص245؛ تحریر الاحکام، ج2، ص90؛ المجموع، ج6، ص252؛ الفقه الاسلامی، ج3، ص2076- 2077؛ الثمر الدانی، ص359؛ مواهب الجلیل، ج3، ص424- 425.</ref> و [[استطاعت]].<ref>مستند الشیعه، ج11، ص23- 24؛ الخلاف، ج2؛ ص247؛ المغنی، ج3، ص161؛ بدائع الصنائع، ج2، ص120.</ref>
حج با تحقق شرايطي خاص بر مکلفان واجب مي‌شود؛ اين شرايط بر پايه همه يا برخي از مذاهب اسلامي عبارت‌اند از:
====بلوغ====
به نظر فقيهان امامي<ref>. قواعد الاحکام، ج1، ص402؛ شرائع الاسلام، ج1، ص163.</ref> و اهل سنت<ref>. الاقناع، ج1، ص230؛ بدائع الصنائع، ج2، ص160؛ مواهب الجليل، ج3، ص446- 447.</ref> يکي از شرايط واجب شدن حج، بلوغ است از اين رو حج بر نابالغان واجب نيست. مستند آن، روايات نبوي<ref>. سنن ابن ماجه، ج1، ص658؛ سنن ابي داود، ج2، ص338.</ref> و احاديث امامان شيعه (ع) <ref>. الکافي، ج4، ص278؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص6.</ref> است.( حج کودکان)
====عقل====
شرط ديگر وجوب حج به نظر فقهاي امامي<ref>. شرائع الاسلام، ج1، ص162؛ تحرير الاحکام، ج1، ص543.</ref> و اهل سنت<ref>. المجموع، ج7، ص20؛ مواهب الجليل، ج3، ص446- 447؛ المغني، ج3، ص161.</ref> عقل است. بر اساس روايات<ref>. سنن ابن ماجه، ج4، ص267؛ الکافي، ج4، ص267؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص3.</ref> حج بر مجنون دائمي‌ يا ادواري که در غالب اوقات ديوانه است، واجب نيست.<ref>. تحرير الاحکام، ج1، ص543- 544.</ref> ( حج محجوران)
====حريت (آزاد بودن)====
شرط ديگر وجوب حج به نظر فقيهان امامي<ref>. المعتبر، ج2، ص749؛ تحرير الاحکام، ج1، ص544.</ref> واهل سنت<ref>. الاقناع، ج1، ص230؛ مواهب الجليل، ج3، ص442؛ کشاف القناع، ج2، ص440.</ref> حريت است. از اين رو حج بر بردگان واجب نيست. مستند آن علاوه بر اجماع<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص41؛ المغني، ج3، ص161.</ref> ناتواني بردگان از تصرف در اموال به تصريح آيه75 نحل/16 و نيزاحاديث منقول از پيامبر(ص)<ref>. السنن الکبري، ج5، ص179؛ مجمع الزوائد، ج3، ص206.</ref> و امامان (ع)<ref>. الکافي، ج4، ص266؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص4.</ref> است که بر واجب نبودن حج بر بردگان دلالت دارند.<ref>. فتح العزيز، ج7، ص8؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص41؛ کشاف القناع، ج2، ص440.</ref>


====فوری بودن یا نبودن حج====
همچنين فقهاي امامي<ref>. شرائع الاسلام، ج1، ص164؛ الحدائق الناضره، ج14، ص72.</ref> و برخي فقهاي اهل سنت<ref>. المجموع، ج7، ص56؛ المغني، ج3، ص201.</ref> با استناد به روايات، حج برده را در صورت انجام دادن آن با اجازه مالک او و برخي فقيهان شافعي حتي در صورت اجازه ندادن مالک صحيح دانسته‌اند. ( حج محجوران*)
در صورت حصول شرایط وجوب حج، درباره این که آیا رفتن به حج فوری است یا به تاخیرانداختن آن از سال استطاعت جایز است، اختلاف نظر وجود دارد؛ به نظر فقیهان شیعه،<ref>الخلاف، ج2، ص257؛ مستند الشیعه، ج11، ص12- 13.</ref> [[حنبلی]]<ref>المغنی، ج3، ص195؛ کشاف القناع، ج2، ص438.</ref> و برخی فقیهان [[حنفی]]<ref>تحفة الفقهاء، ج1، ص380؛ بدائع الصنائع، ج2، ص119.</ref> و [[مالکی]]،<ref>مواهب الجلیل، ج3، ص421؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص3.</ref> وجوب حج فوری است و باید در نخستین زمان ممکن، آن را به جا آورد.
====اسلام====
از شرايط وجوب حج به نظر فقهاي حنفي<ref>. تحفة الفقهاء، ج1، ص383؛ بدائع الصنائع، ج2، ص120.</ref>، حنبلي<ref>. المغني، ج3، ص160؛ کشاف القناع، ج2، ص439.</ref> و برخي مالکيان<ref>. الثمر الداني، ص359؛ مواهب الجليل، ج3، ص424.</ref> اسلام يعني مسلمان بودن حج گزار است. اين ديدگاه مبتني بر اين نظر است که کافران مخاطب به احکام فرعي اسلام نيستند.<ref>. المغني، ج3، ص160؛ المجموع، ج7، ص18.</ref> از جمله ادله آنان اين است که حج عبادت است و کافران اهل عبادت نيستند.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص120؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص383.</ref> در برابر، فقيهان امامي<ref>. الخلاف، ج2، ص245؛ تحرير الاحکام، ج2، ص90</ref> و شافعي<ref>. المجموع، ج6، ص252؛ الفقه الاسلامي، ج3، ص2076- 2077.</ref> و برخي مالکيان<ref>. الثمر الداني، ص359؛ مواهب الجليل، ج3، ص424- 425.</ref>، اسلام را نه شرط وجوب حج بلکه شرط صحت دانسته و گفته‌اند که بر کفار نيز حج واجب است ولي در صورت انجام دادن، حج آنان صحيح نيست. از جمله مستندات اين ديدگاه افزون بر روايات،<ref>. الخلاف، ج2، ص245.</ref> عموم کلمه «الناس» در آيه 97 آل عمران/3 است که شامل کافران نيز مي‌شود و نيز عموم آيه 196 بقره/2 که همگان را به اتمام حج و عمره فرمان داده است.<ref>. الخلاف، ج2، ص245؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص92- 93.</ref> (نيز استطاعت، اسلام، کافر)
====استطاعت====
از ديگر شرايط واجب شدن حج به نظر فقيهان امامي<ref>. مستند الشيعه، ج11، ص23- 24؛ الخلاف، ج2؛ ص247.</ref> و بيشتر فقهاي اهل سنت<ref>. المغني، ج3، ص161؛ بدائع الصنائع، ج2، ص120.</ref> استطاعت است. مهمترين دليل اين شرط، در کنار احاديث<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص49؛ المغني، ج3، ص161.</ref>، آيه 197 آل عمران/3 است که حج را بر افراد مستطيع واجب شمرده است.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص49؛ بدائع الصنائع، ج2، ص120.</ref> در برابر، شماري از فقيهان اهل سنت استطاعت را شرط وجوب ندانسته و بر آنند که اگر حج‌گزار با تکلف حج را به جا آورد حج او صحيح و مجزي به شمار مي رود.<ref>. المجموع، ج7، ص19؛ مواهب الجليل، ج3، ص445.</ref> ( استطاعت)


در برابر، [[شافعی]]<ref>المجموع، ج7، ص102.</ref> و برخی از فقیهان حنفی و مالکی،<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص119؛ مواهب الجلیل، ج3، ص421.</ref> تأخیر حج را جایز دانسته‌اند هرچند انجام دادن فوری آن را مستحب شمرده‌اند.
به نظر فقيهان حنفي<ref>. البحر الرائق، ج2، ص552.</ref> و حنبلي<ref>. کشاف القناع، ج2، ص457؛ المغني، ج3، ص201.</ref> يکي از شرايط تحقق استطاعت براي زنان همراهي يکي از بستگان مَحرم با زن هنگام سفر حج است.<ref>. کشاف القناع، ج2، ص457؛ المغني، ج3، ص201.</ref> در برابر، فقيهان امامي<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص82؛ الحدائق الناضره، ج11، ص92.</ref> و شافعي<ref>. المجموع، ج8، ص343.</ref> وجود مَحرم را شرط ندانسته‌اند، از آن رو که به استناد احاديث، حج رفتن زن همراه با اشخاص مورد اعتماد جايز است.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص82؛ الحدائق الناضره، ج14، ص145.</ref> ( استطاعت)
===فوري بودن يا نبودن حج===
در صورت حصول شرايط وجوب حج، درباره اين که آيا رفتن به حج فوري است يا به تاخير‌انداختن آن از سال استطاعت جايز است، اختلاف نظر وجود دارد؛ به نظر فقيهان امامي<ref>. الخلاف، ج2، ص257؛ مستند الشيعه، ج11، ص12- 13.</ref>، حنبلي<ref>. المغني، ج3، ص195؛ کشاف القناع، ج2، ص438.</ref> و برخي فقيهان حنفي<ref>. تحفة الفقهاء، ج1، ص380؛ بدائع الصنائع، ج2، ص119.</ref> و مالکي<ref>. مواهب الجليل، ج3، ص421؛ حاشية الدسوقي، ج2، ص3.</ref>، وجوب حج فوري است و بايد در نخستين زمان ممکن، آن را به جا آورد. از جمله ادله اين قول، افزون بر اجماع، آيات 97 آل عمران/3 و 196 بقره/2 است که به وجوب حج فرمان داده و امر نيز دلالت بر فور دارد.<ref>. الخلاف، ج2، ص257؛ المغني، ج3، ص195.</ref> دليل ديگر رواياتي نبوي<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص17؛ المغني، ج3، ص195.</ref> و نيز احاديثي از امامان<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص17؛ مستند الشيعه، ج11، ص13.</ref> است که مسلمانان را به تعجيل و عدم تساهل در حج فرمان داده و حتي تأخير آن را موجب خروج از اسلام شمرده است. در برابر، شافعي<ref>. المجموع، ج7، ص102.</ref> و برخي از فقيهان حنفي و مالکي<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص119؛ مواهب الجليل، ج3، ص421.</ref>، تاخير حج را جايز دانسته‌اند هرچند انجام دادن فوري آن را مستحب شمرده‌اند. از جمله ادله آنان سيره پيامبر(ص) است که با آن‌که آيات حج در سال ششم هجري نازل شد ولي آن حضرت اداي آن را تا سال دهم به تاخير‌انداخت.<ref>. المجموع، ج7، ص102؛ المبسوط في فقه الاماميه، ج4، ص164.</ref> در نقد اين دلائل گفته‌اند که اولا در سال ششم امکان به جا آوردن حج براي آن حضرت نبود. مؤيد اين امر صلح حديبيه است که پيامبر (ص) در آن سال براي عمره محرم شد ولي مشرکان مانع انجام يافتن حج شدند. ثانيا پيامبر(ص) حج را به تاخير نينداخت زيرا آيه دال بر وجوب حج يعني آيه 97 آل عمران/3 در سال نهم يا دهم نازل شد و آن حضرت بدون تاخير حج را در سال دهم به جا آورد.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص19.</ref> ثالثاً پيامبر(ص) قبل از هجرت بارها حج گزارده بود و تکليف حج از ايشان ساقط بود.
===اتمام حج===
پس از شروع حج، اتمام و کامل کردن آن بر حج‌گزار واجب است.<ref>. مستند الشيعه، ج13، ص129- 130.</ref> مهمترين دليل اين حکم، آيه 196 بقره/2 است که مسلمانان را به اتمام حج فرمان داده است<ref>. الحدائق الناضره، ج16، ص6؛ مستند الشيعه، ج13، ص129- 130.</ref> «واتموا الحج و العمرة لله» بر اين اساس حج‌گزار حق ندارد که برخي از اعمال حج را انجام دهد و برخي را رها نمايد.<ref>. الحدائق الناضره، ج16، ص308؛ المجموع، ج7، ص388.</ref> همچنين فقيهان امامي<ref>. الخلاف، ج2، ص365؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص30.</ref> و بسياري از فقهاي اهل سنت<ref>. المغني، ج3، ص378؛ المجموع، ج7، ص388؛ الاقناع، ج1، ص240.</ref> به استناد آيه مذکور و احاديث گفته‌اند که اگر حج‌گزار حج را فاسد کند نيز بايد حج فاسد را به اتمام رساند و نمي‌تواند از آن خارج شود. به نظر فقهيان امامي‌ به استناد آيه و روايات، اتمام حج استحبابي نيز پس از آغاز کردن آن واجب است و با انعقاد احرام در حج مستحبي، کامل کردن آن واجب مي گردد.<ref>. الحدائق الناضره، ج15، ص406؛ رياض المسائل، ج7، ص193.</ref> البته در صورتي که پس از شروع به اعمال حج به سبب پديد آمدن موانعي چون بيماري يا منع دشمن ادامه مناسک بسيار دشوار گردد، خروج از احرام با شرائطي جايز است. ( احصار و صد)
===تکرار حج===
به نظر فقيهان امامي<ref>. المعتبر، ج2، ص746.</ref> و عموم فقهيان اهل سنت<ref>. المجموع، ج7، ص9؛ مواهب الجليل، ج3، ص412؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص2.</ref>، حج در طول عمر تنها يک بار واجب است. مستند اين حکم، اجماع مسلمانان<ref>. المعتبر، ج2، ص746؛ منتهي المطلب، ج10، ص16.</ref> و نيز مفاد آيه 97 آل عمران/3 است که مسلمانان را به اداي حج فرمان داده است و امر خداوند با يک بار انجام دادن محقق مي‌شود.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص15؛ فتح العزيز، ج7، ص2- 4.</ref>


====اتمام حج====
ادله ديگر رواياتي از پيامبر اکرم(ص) <ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص9؛ المجموع، ج7، ص9؛ المغني، ج3، ص159.</ref> و نيز سيره ايشان<ref>. مغني المحتاج، ج1، ص460؛ حواشي الشرواني، ج4، ص4.</ref> و احاديثي از شيعه(ع) <ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص9؛ جواهر الکلام، ج17، ص220.</ref> در اين‌ باب است. در برابر، روايات نقل شده از اهل بيت حاکي از اين است که حج بر افراد توانگر در هر سال<ref>. الکافي، ج4، ص265؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص16.</ref> يا در هر پنج سال<ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص450؛ وسائل الشيعه، ج11، ص138.</ref> يک بار واجب است. مفاد رواياتي از اهل سنت هم بر وجوب تکرار حج دلالت دارد.<ref>. کنز العمال، ج5، ص4- 5.</ref> بر اين اساس، شيخ صدوق به وجوب حج بر ثروتمندان در هر سال فتوا داده است<ref>. علل الشرائع، ج2، ص405؛ ر.ک: جواهر الکلام، ج17، ص221.</ref> و شماري از فقهاي اهل سنت نيز فتاواي مشابهي داده‌اند.<ref>. المجموع، ج7، ص9؛ مواهب الجليل، ج3، ص412.</ref> ولي به نظر مشهور فقيهان امامي و اهل سنت اين ديدگاه، شاذ و مخالف اجماع مسلمانان<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص221؛ المجموع، ج7، ص9؛ مواهب الجليل، ج3، ص412.</ref> و روايات مذکور، غير قابل عمل يا محمول بر استحباب<ref>. مستند الشيعه، ج11، ص11؛ الاقناع، ج1، ص230؛ مغني المحتاج، ج1، ص460.</ref> يا وجوب کفايي است، يعني اين که در هر سال بايد شماري از افراد توانگر به حج بروند تا خانه خدا از حج گزار خالي نباشد.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص16؛ مستند الشيعه، ج11، ص11.</ref>
پس از شروع حج، اتمام و کامل کردن آن بر حج‌گزار واجب است.<ref>مستند الشیعه، ج13، ص129- 130.</ref> به نظر فقهیان شیعه، اتمام حج استحبابی نیز پس از آغاز کردن آن واجب است.<ref>الحدائق الناضره، ج15، ص406؛ ریاض المسائل، ج7، ص193.</ref>


====تکرار حج====
ولي استحباب تکرار حج مورد اتفاق همه فقيهان امامي<ref>. تحرير الاحکام، ج1، ص535؛ العروة الوثقي، ج4، ص595.</ref> و اهل سنت<ref>. مغني المحتاج، ج1، ص460؛ مواهب الجليل، ج3، ص415؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص2.</ref> است که از جمله ادله آن، آيه 125 بقره/2 (و اذ جعلنا البيت مثابه للناس...) است با اين استدلال که «مثابه» در آيه به معناي مکاني است که مردم هر سال به آن رجوع مي‌کنند يا مکاني که هيچ کس از آن رويگردان نيست.<ref>. مسالک الافهام الي آيات الاحکام، ج2، ص238- 239؛ مجمع البيان، ج1، ص378.</ref> همچنين روايات متعدد<ref>. مغني المحتاج، ج1، ص460؛ مدارک الاحکام، ج7، ص19.</ref> و نيز سيره پيامبران<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص131- 132؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص48- 49.</ref> و امامان که به گونه مکرر حج مي‌گزاردند، بر استحباب تکرار حج دلالت دارد.
به باور فقیهان شیعه<ref>المعتبر، ج2، ص746.</ref> و عموم فقهیان اهل سنت،<ref>المجموع، ج7، ص9؛ مواهب الجلیل، ج3، ص412؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص2.</ref> حج در طول عمر تنها یک بار واجب است. [[شیخ صدوق]]، فقیه شعیی، به وجوب حج بر ثروتمندان در هر سال فتوا داده است<ref>علل الشرائع، ج2، ص405؛ ر.ک. جواهر الکلام، ج17، ص221.</ref> و شماری از فقیهان اهل سنت نیز فتاوای مشابهی داده‌اند.<ref>المجموع، ج7، ص9؛ مواهب الجلیل، ج3، ص412.</ref>


استحباب تکرار حج، مورد اتفاق همه فقیهان شیعه<ref>تحریر الاحکام، ج1، ص535؛ العروة الوثقی، ج4، ص595.</ref> و اهل سنت<ref>مغنی المحتاج، ج1، ص460؛ مواهب الجلیل، ج3، ص415؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص2.</ref> است.
===زمان حج===
حج ماه‌هاي خاص و معيني دارد: «الحج اشهر معلومات» (بقره/2، 197) اما درباره مصاديق ماههاي حج آراي مختلفي مطرح شده است؛ به نظر مشهور فقيهان امامي<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص183؛ مستند الشيعه، ج11، ص244.</ref> و مالکي<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص22.</ref> زمان انجام حج در سه ماه شوال، ذي قعده و ذي حجه است. از مستندات آنان، آيه 197 بقره/2 است با اين توضيح که کمترين مصداق «اشهر» در آيه، سه ماه است احاديث هم ماه‌هاي حج را در آيه به سه ماه مذکور تفسير کرده‌اند.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص183؛ مواهب الجليل، ج4، ص22.</ref> در برابر، برخي از فقيهان امامي<ref>. الخلاف، ج2، ص258؛ مستند الشيعه، ج11، ص244.</ref> و شافعي<ref>. المجموع، ج7، ص142، 145.</ref> زمان حج را دو ماه شوال و ذي قعده و ده شب نخست ذي حجه( تا طلوع فجر روز دهم) دانسته‌اند. آنان به ادامه آيه 197 بقره/2 استناد جسته‌اند که از انعقاد احرام حج در اين ماه‌ها و ترک محرمات احرام در آن‌ها سخن گفته است «فمن فرض فيهن الحج....» با اين استدلال که انعقاد احرام حج پس از طلوع فجر روز دهم امکان‌پذير نيست و ارتکاب محرمات احرام نيز در روز دهم جايز مي‌گردد. پس پايان ماه‌هاي حج ابتداي اين روز (دهم ذي حجه) است.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص183؛ الحدائق الناضره، ج14، ص356؛ المغني، ج3، ص263.</ref> ناقدان اين نظر پاسخ گفته‌اند که مراد از انعقاد حج در اين ماه‌ها در اين بخش از آيه غالب روزهاي اين ماهها يا بخش مهمي از روزهاي آنهاست نه همه روزهاي آنها. بنابراين نمي توان روز عيد قربان و روزهاي بعد را از شمول آيه بيرون دانست.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص184؛ المغني، ج3، ص263.</ref>


====زمان حج====
حنفيان<ref>. المبسوط، سرخسي، ج4، ص60؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص390.</ref> و حنبليان<ref>. المغني، ج3، ص263؛ الشرح الکبير، ج3، ص223.</ref> بر آن‌اند که زمان حج دو ماه مذکور به اضافه دهه نخست ذي حجه (تا پايان روز دهم) است. به نظر آنها روايتي از پيامبر(ص) که در آن روز دهم، روز حج اکبر به شمار رفته، دالّ بر آن است که اين روز هم از ايام حج است. به علاوه روز دهم ذي حجه در واقع مهمترين رکن زماني حج است که بسياري از اعمال مهم حج مانند رمي‌جمره عقبه، قرباني، حلق و طواف و سعي درآن روز انجام مي‌شود. نظر برخي از صحابه از جمله ابن مسعود و ابن عباس نيز همين است.<ref>. المغني، ج3، ص263.</ref> آراي ديگري نيز درباره زمان دقيق مناسک حج مطرح شده است.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص354؛ مستند الشيعه، ج11، ص244.</ref>
حج، ماه‌های خاص و معینی دارد؛{{یادداشت|﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ… ﴾
حج در ماه‌های معینی است…}}<ref>سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۱.</ref> ولی درباره مصادیق ماه‌های حج، دیدگاه‌های گوناگونی مطرح شده است؛ به باور مشهور فقیهان شیعه<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص183؛ مستند الشیعه، ج11، ص244.</ref> و مالکی<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص22.</ref> زمان انجام حج در سه ماه [[شوال]]، [[ذی قعده]] و [[ذی حجه]] است. در برابر، برخی از فقیهان شیعه<ref>الخلاف، ج2، ص258؛ مستند الشیعه، ج11، ص244.</ref> و شافعی<ref>المجموع، ج7، ص142، 145.</ref> زمان حج را دو ماه شوال و ذی قعده و ده شب نخست ذی حجه{{یادداشت|تا طلوع فجر روز دهم.}} دانسته‌اند.


حنفیان<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص60؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص390.</ref> و حنبلیان<ref>المغنی، ج3، ص263؛ الشرح الکبیر، ج3، ص223.</ref> بر آن‌اند که زمان حج دو ماهِ پیش‌گفته همراه با دهه نخست ذی حجه{{یادداشت|تا پایان روز دهم.}} است. دیدگاه‌های دیگری نیز درباره زمان دقیق مناسک حج مطرح شده است.<ref>الحدائق الناضره، ج14، ص354؛ مستند الشیعه، ج11، ص244.</ref>
بر اين اساس، به نظر فقيهان امامي<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص186.</ref> و بسياري از فقهاي اهل سنت<ref>. المجموع، ج7، ص144.</ref> بايد احرام و اعمال حج در ماه‌هاي حج انجام شود و در صورت وقوع احرام حج در غير ماه‌هاي مذکور، اين احرام به احرام عمره تبديل مي‌گردد. مستند اين حکم افزون بر آيه مذکور رواياتي از امامان و صحابيان است.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص186؛ المجموع، ج7، ص144.</ref> در برابر، برخي از فقهاي اهل سنت با استناد به آيه 189 بقره «يسئلونک عن الاهله قلي هي مواقيت للناس...» و ادله‌اي ديگر همه ماه‌هاي سال را ميقات حج و احرام حج را قبل از ماه‌هاي حج جايز شمرده‌اند.<ref>. المغني، ج3، ص224- 225؛ مواهب الجليل، ج4، ص25؛ بدائع الصنائع، ج2، ص160.</ref> اين استدلال مورد مناقشه پيروان نظر مشهور قرار گرفته است.<ref>. الانتصار، ص236- 237؛ فقه القران، ج1، ص272.</ref>
===تجارت در حج===
تجارت و خريد و فروش در حج براي حج‌گزار و ديگران جايز است.<ref>. مسالک الافهام الي تنقيح الشرائع، ج2، ص136.</ref> مستند آن آيات 27-28 حج است که يکي از اغراض حج را دستيابي انسان‌ها به منافع دانسته است<ref>. زبدة‌البيان، ص224؛ احکام القرآن، ج1، ص375.</ref> و در روايات يکي از مصاديق «منافع» سودهاي ناشي از تجارت براي حج‌گزاران و ديگران ذکر شده است.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشيعه، ج11، ص13.</ref> در آيه 198 بقره/2 نيز تجارت و کسب منافع مادي براي حج‌گزاران تجويز شده است.<ref>. زبدة البيان، ص268؛ مواهب الجليل، ج3، ص502.</ref> «ليس عليکم جناح ان تبتغوا...» در شأن نزول آيه گفته‌اند که مسلمانان صدر اسلام همچون دوران جاهليت تجارت در حج را ممنوع مي‌شمردند که با نزول اين آيه، اين کار مباح اعلام شد.<ref>. جامع البيان، ج2، ص385؛ مجمع البيان، ج2، ص47.</ref> آيه 2 مائده/5 نيز مسلمانان را از تعرض به کساني که قصد تجارت در حج را دارند بر حذر داشته است. <ref>. جامع البيان، ج6، ص83؛ التبيان، ج3، ص423؛ کنز العرفان، ج1، ص332.</ref> البته برخي مراد از فضل الهي را در آيه بهره معنوي و يا مجموع بهره معنوي و مادي دانسته‌اند.<ref>. مجمع البيان، ج2، ص47؛ احکام القرآن، ج2، ص380؛ تفسير قرطبي، ج6، ص44.</ref>
===فراگيري مناسک حج===
لازم است که قبل از اعمال حج، حج‌گزاران احکام آن را ياد بگيرند. پيامبر (ص) به فراگيري مناسک حج همراه با ساير احکام دين فرمان داده است.<ref>. کنز العمال، ج5، ص23؛ الجامع الصغير، ج1، ص510؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص44.</ref> آن حضرت به مسلمانان توصيه فرمود که مناسک حج خود را از ايشان فرا گيرند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص420؛ کنز العمال، ج5، ص116.</ref> بنا بر روايات، در سيره پيامبران و مسلمانان نيز از يادگيري احکام حج قبل و در حين اعمال حج سخن به ميان آمده است. از جمله درباره حضرت آدم (ع) نقل شده که قبل از انجام دادن اعمال حج خداوند جبرئيل را براي تعليم مناسک به سوي آن حضرت فرستاد و آن حضرت پس از ياد گرفتن احکام حج اعمال آن را انجام داد.<ref>. الکافي، ج4، ص190؛ علل الشرائع، ج2، ص400.</ref> حضرت ابراهيم (ع) نيز از خداوند درخواست کرد که مناسک حج را به آن حضرت تعليم دهد.<ref>. مجمع البيان، ج1، ص391؛ احکام القرآن، ج1، ص98.</ref> (بقره/2، 128) در پي اين درخواست خداوند جبرئيل را براي تعليم مناسک به سوي آن حضرت فرستاد.<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص230؛ فتح الباري، ج6، ص289.</ref> نقل شده که عرفات از آن رو به اين نام ناميده شد که جبرئيل در اين سرزمين از ابراهيم (ع) پرسيد که آيا مناسک حج را که به تو تعليم دادم، شناختي و پاسخ آن حضرت مثبت بود.<ref>. مسالک الافهام الي آيات الاحکام، ج2، ص304؛ التفسير الکبير، ج4، ص69.</ref> پيامبر اسلام(ص) نيز در قبل از حجة الوداع در ميان مسلمانان اعلام کردند که هرکس قصد فراگرفتن حج را دارد با رسول خدا همراه شود.


====تجارت در حج====
==آداب حج==
تجارت و خرید و فروش در حج برای حج‌گزار و دیگران جایز است.<ref>مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع، ج2، ص136.</ref> در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّکُمۡ﴾}}{{یادداشت|بر شما گناهی نیست که [در ایام حج] از پروردگارتان [به وسیلۀ تجارت و داد و ستد] فضل و روزی و منافع مادی بطلبید.}}<ref>سوره بقره(2)، آیه 198؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱.</ref> تجارت و کسب منافع مادی برای حج‌گزاران جایز شمرده شده است.<ref>زبدة البیان، ص268؛ مواهب الجلیل، ج3، ص502.</ref> به گفته برخی، مسلمانان صدر اسلام همچون دوران جاهلیت، تجارت در حج را ممنوع می‌شمردند که با نزول آیه پیش‌گفته، این کار مباح اعلام شد.<ref>جامع البیان، ج2، ص385؛ مجمع البیان، ج2، ص47.</ref>
در متون اسلامي‌آداب متعددي در حج براي حج‌گزاران بيان شده که برخي درباره اقدامات پيش از اداي حج و شماري مربوط به آداب انجام دادن اعمال حج و برخي ديگر ناظر به اعمال پس از مناسک حج است. برخي از اين آداب مربوط به قبولي حج بوده و بيشتر آنها جزء مستحبات حج مي باشد. مهمترين اين آداب عبارت‌اند از:
===اخلاص در عمل===
يکي از عمده‌ترين آداب حج آن است که تنها براي رضاي خدا انجام شود که نصّ آيه 196 بقره/2 خطاب به حج‌گزاران بر آن دلالت دارد: «واتموالحج والعمره لله» در احاديث هم بر اداي اين عمل براي رضاي خدا وخودداري از مقاصد غير الهي تاکيد شده است، از جمله امام صادق(ع) بر اخلاص نيت و تخليه قلب از هر چيز غير الهي در هنگام نيت حج تأکيد فرموده است.<ref>. مصباح الشريعه، ص163؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172.</ref> همچنين آن حضرت حج را به دو نوع حج براي خدا و حج براي مردم تقسيم کرده و پاداش حج براي رضاي خدا را بر عهده خداوند و حجي که براي انسان‌ها انجام گيرد را بر عهده مردم دانسته است. <ref>. بحار الانوار، ج96، ص24.</ref>
===توکل و تفويض امور به خدا===
بر اساس احاديث، از آداب حج آن است که حج‌گزار در همه امور به خدا توکل کند و از اعتماد به توشه ي سفر و َمرکب و همراهان و توانايي و جواني و مال خود اجتناب کند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ بحار الانوار، ج96، ص24.</ref>
===اهتمام براي تأمين توشه حج===
به نظر برخي مفسران، مراد از «الزاد» در آيه 197 بقره/2 (الحج اشهر معلومات.... الزاد التقوي) زاد و توشه مادي سفر حج است.<ref>. مجمع البيان، ج2، ص45؛ تفسير قرطبي، ج2، ص411.</ref> در شان نزول آيه نقل شده که برخي از حج‌گزاران عازم سفر حج شده و با اين اعتقاد که ما به خدا توکل مي‌کنيم از برداشتن توشه سفر خودداري مي‌کردند که اين آيه نازل گرديد.<ref>. سنن ابي داود، ج1، ص389- 390؛ مجمع البيان، ج2، ص45.</ref> در روايتي ديگر نيز با استناد به آيه 46 توبه/9 که از تهيه توشه سفر سخن به ميان آورده به تهيه نيازهاي خوراکي از سوي حج‌گزار قبل از سفر توصيه شده است.<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص35؛ بحار الانوار، ج96، ص119.</ref> همچنين برخي گفته‌اند آيه 27 حج/22 که از استفاده حج‌گزاران از مرکب‌هاي لاغر ياد کرده «ويأتوک رجالا و علي کل ضامر....» بدان اشعار دارد که حج‌گزاران بايد از مرکب‌هاي سريع و قوي براي سفر حج بهره گيرند. در روايات بر تهيه هزينه و توشه حج تاکيد شده<ref>. بحار الانوار، ج96، ص9؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص209.</ref> و کنار گذاشتن بخشي از سود کار در هر روز براي سفر حج توصيه شده تا حج گزار در سفر حج به سختي نيفتد.<ref>. الکافي، ج4، ص280؛ وسائل الشيعه، ج11، ص143.</ref>
===گشاده‌دستي در هزينه کردن===
در سفر حج گشاده دستي در هزينه کردن و سخت نگرفتن برخود توصيه شده است. در روايتي از مبغوص بودن اسراف نزد خدا جز در سفر حج و عمره ياد شده است.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص279؛ وسائل الشيعه، ج11، ص150؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص43.</ref> در حديثي از چانه‌زني در چند چيز از جمله پول قرباني و اجرت رفتن به مکه نهي شده است.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص282؛ بحار الانوار، ج46، ص71.</ref> هرچند در احاديث ديگري چانه زني در مبلغ قرباني جايز شمرده است.<ref>. الکافي، ج4، ص496؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص209.</ref> نقل شده که امام سجاد (ع) در سفر حج از بهترين انواع توشه‌ و خوراک از جمله بادام، شکر، شيريني‌ها و آرد آميخته با ترشي و آرد آميخته با شيريني استفاده مي‌کرد.<ref>. شرح اصول کافي، ج12، ص426.</ref> در برابر، در روايتي کاستن از هزينه سفر حج و زياده‌روي نکردن در آن توصيه شده که آن را بر مواردي حمل کرده‌اند که حج‌گزار دچار تنگدستي باشد يا بيش ار حد گشاده دستي کند.<ref>. مرآة العقول، ج17، ص170.</ref> همچنين روايات از سيره اهل بيت در مورد چانه زدن نسبت به هزينه قرباني درحج نقل شده است که اين روايات حمل بر موردي شده است که فروشندگان جزء مومنان نباشند<ref>. الوافي، ج14، ص1130؛ الحدائق الناضره، ج18، ص48.</ref> و يا اختصاص به موردي دارد که فروشنده قصد فروش قرباني با قيمت غير متعارف دارد و خريدار مغبون مي گردد.<ref>. النجعه في شرح اللمعه، ج7، ص122.</ref>
===دعا و ياد خدا در سفر حج===
از ديگر آداب حج، خواندن دعا و نماز هنگام خروج از منزل براي سفر حج است.<ref>. مدارک الاحکام، ج7، ص241؛ الحدائق الناضره، ج14، ص47؛ نک: جواهر الکلام، ج18، ص137- 147.</ref> از جمله اين آداب، بنا بر روايات، خواندن دعاي فرج(لا اله الا الله الحليم الکريم...) هنگام خروج از منزل است.<ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص50؛ وسائل الشيعه، ج11، ص383.</ref> بنا بر روايتي از امام رضا(ع) سزاوار است حج‌گزاري که قصد سفر حج دارد خانوده‌اش را گرد آورد و دو رکعت نماز گزارده و پس از ستايش خداوند و فرستادن صلوات بر پيامبر(ص) و اهل بيت او (ع) دعاي مخصوصي را بخواند. همچنين در اين روايت توصيه شده که او هنگام خروج از خانه و نيز هنگام سوار شدن بر مَرکب دعاهاي خاصي را بخواند و نيز استغفار، تسبيح، تهليل، تکبير و صلوات بر محمد و آل محمد را زياد بر زبان جاري کند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص160؛ بحار الانوار، ج96، ص120.</ref> افزون بر اين، نمازها و ادعيه ديگري هنگام آغاز به سفر در روايات توصيه شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص285؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص271.</ref> فقها نيز به استحباب خواندن دعاها و سوره‌ها و اعمالي ديگر هنگام خروج مسافر از منزل قائل شده‌اند.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص25- 55؛ نک: جواهر الکلام، ج18، ص137- 147.</ref> همچنين ياد خدا و اذکاري خاص در طول سفر حج توصيه شده است. در روايتي از امام صادق حج‌گزاران به تقواي الهي و ذکر بسيار خداوند و کم سخن گفتن توصيه شده‌اند.<ref>. الکافي، ج4، ص338؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص296.</ref> در حديثي ديگر آن حضرت حج‌گزاران را از هرچيزي که آنان را از ذکر الهي در اين مدت باز مي دارد، فرمان داده است.<ref>. مصباح الشريعه، ص48؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172.</ref> افزون بر اين در برخي آيات به گفتن ذکر خدا در مواقع خاص از حج توصيه شده است از جمله در آيه 198 بقره/2 که حج‌گزاران به گفتن ذکر خدا در مشعر الحرام و آيات 203 بقره/2 و 28 حج/22 که حاجيان به گفتن ذکر در ايامي خاص توصيه شده‌اند. ( ايام تشريق، تکببير)
===استفاده از مال حلال===
هزينه و توشه حج بايد از مال حلال و پاک باشد.<ref>. العروة الوثقي، ج4، ص339.</ref> بنا بر روايتي از امام باقر(ع) خداوند حج و عمره‌اي را که از مال حرام باشد نمي‌پذيرد.<ref>. الامالي، ص527؛ بحار الانوار، ج93، ص164.</ref> حتي اگر پرچمي حرام در اموال حج گزار باشد<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص146؛ بحار الانوار، ج96، ص120.</ref> يا اينکه هزينه حج از راه‌هايي مانند جنايت، سرقت و ربا تأمين شده باشد.<ref>. الکافي، ج5، ص124؛ من لايحضره الفقيه، ج3، ص162.</ref> بنا بر روايتي، در صورتي که فرد با مال حرام حج‌گزارد و لبيک گويد، با تعبير «لا لبيک» و «لا سعديک» پاسخ داده مي‌شود، ولي اگر با مال حلال حج به جا آورد، با جملات «لبيک» و «سعديک» پاسخ داده مي‌شود.<ref>. الکافي، ج5، ص124؛ تهذيب الاحکام، ج6، ص368.</ref> به گفته امام کاظم(ع) اهل بيت پيامبر(ص) حج واجب خود را از پاک‌ترين اموال خود هزينه مي‌کردند.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج1، ص189.</ref>
===پرداخت حقوق ديگران===
از ديگر آداب حج پرداخت حقوق ديگران پيش از اداي حج است.<ref>. الفقه علي مذاهب الاربعه، ص888؛ جامع السعادات، ج3، ص309.</ref> مفاد اين نکته در روايتي از امام صادق(ع) تصريح شده است<ref>. مصباح الشريعه، ص47؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172.</ref>حقوق مردم گستره وسيعي دارد که هم شامل حقوق مادي مي‌شود مانند ديون مادي ديگران و نيز حقوقي چون زکات و خمس و هم حقوق معنوي، مانند برطرف کردن حاجت مومنان، چنان که امام کاظم(ع) حج يکي از اصحاب خود را از آن رو که حاجت برادر مومن خود را برآورده نکرده بود، غير مقبول دانست.<ref>. بحار الانوار، ج48، ص85.</ref>
===تعجيل در رفتن به حج===
با قطع نظر از حکم فقهي ِ وجوب يا عدم وجوب فوري بودن حج، از جمله آداب حج تعجيل در حج‌گزاري است<ref>. حج و عمره در قرآن و حديث، ص260.</ref> که در روايات بدان اشاره شده است.<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص314.</ref> در روايتي ديگر حکمت اين کار وقوع حوادثي چون بيماري حج‌گزار، يافت نشدن مرکب يا پديد آمدن نيازهاي جديد ذکر شده که ممکن است مانع حج گزاردن شود.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص17؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص962.</ref>
===بلند نگاه داشتن مو===
از آداب و مستحبات مختصّ مردان در حج، بلند نگه داشتن موها پيش از حج است.<ref>. کشف اللثام، ج5، ص244؛ جواهر الکلام، ج18، ص174.</ref> در روايات از زدودن موها از يک ماه پيش از حج<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص301؛ وسائل الشيعه، ج12، ص316.</ref> يا از ده روز پس از شوال<ref>. وسائل الشيعه، ج12، ص317؛ بحار الانوار، ج96، ص133.</ref> يا از ابتداي ذي حجه<ref>. الکافي، ج4، ص318؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص47.</ref> نهي شده است. در برخي روايات افزون بر موهاي سر، کوتاه کردن موي ريش هم منع شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص317؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص47.</ref> بر اساس اين روايات، برخي کوتاه کردن موهاي سر را از آغاز ماه شوال تا قبل از حج مکروه شمرده‌اند.<ref>. وسائل الشيعه، ج12، ص319</ref>
===ترک گناه و معصيت===
به نظر برخي فقها و مفسران مراد از اجتناب از فسق که در آيه 197 بقره/2 توصيه شده، پرهيز از هرگونه گناه از جمله دروغ، فحش، تفاخر، لقب بد دادن و خارج شدن از حدود شرعي و ارتکاب گناه است.<ref>. مسالک الافهام الي آيات الاحکام، ج2، ص193؛ مرآة العقول، ج17، ص270؛ تفسير الکبير، ج5، ص180.</ref> امام صادق(ع) با استناد به آيه مذکور، کامل شدن حج را حفظ زبان از هر گناه و معصيت و صادر نشدن گفتاري جز خير از حج‌گزار دانسته است.<ref>. الکافي، ج4، ص338؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص296.</ref> در رواياتي ديگر به روي گرداندن خداوند از حج‌گزاراني که از معاصي پرهيز نمي کنند، اشاره شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص286؛ وسائل الشيعه، ج12، ص11.</ref>
===شروع از مکه و ختم به مدينه===
به نظر مشهور فقها مستحب است که حج‌گزار ابتدا مکه و سپس مدينه را زيارت کند.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص558؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص491.</ref> برخي روايات با تعابير گوناگون مويد اين نظرند، از جمله برتر بودن ختم زيارت به مدينه<ref>. الکافي، ج4، ص549؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص484.</ref>، اتمام حج به زيارت رسول خدا(ص)<ref>الخصال، ص616؛ بحار الانوار، ج10، ص16.</ref>، ختم به زيارت اهل بيت (ع)<ref>. علل الشرائع، ج2، ص459؛ وسائل الشيعه، ج14، ص324.</ref> و رفتن به نزد امامان (ع) و آگاه کردن آنان از ولايت خود<ref>. الکافي، ج1، ص293؛ علل الشرائع، ج2، ص406.</ref> در برابر، در روايتي از امام صادق (ع) از برتر بودن آغاز سفر حج از مدينه ياد شده<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص559؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص439.</ref> و حديثي ديگر از مخير بودن حج‌گزار ميان شروع از مکه يا مدينه سخن گفته است<ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص440؛ وسائل الشيعه، ج14، ص320.</ref> از اين رو برخي از فقيهان امامي آغاز کردن سفر را از مدينه برتر دانسته‌اند.<ref>. وسائل الشيعه، ج14، ص319؛ نک: جواهر الکلام، ج20، ص81.</ref> برخي سبب افضل بودن مدينه را آن دانسته‌اند که مدينه محل احرام پيامبر(ص) براي حج بوده است<ref>. سبل الهدي، ج3، ص322؛ شفاء السقام، ص146.</ref> يا آنکه اهل بيت (ع) ابواب معرفت خدا و شناخت احکام الهي‌اند و براي ورود به خانه بايد از در خانه وارد شد<ref>. مستند الشيعه، ج13، ص330.</ref> ناقدان اين نظر گفته‌اند که ظاهرا مخاطب اين روايات، حج‌گزاراني بوده‌اند که از مناطقي چون عراق عازم سفر حج مي‌شدند زيرا عبور از مدينه بدون زيارت پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) بي‌احترامي ‌تلقّي مي‌شود.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص558؛ الحدائق الناضره، ج17، ص403.</ref>
===اخلاق نيک در سفر حج===
از ديگر آداب سفر حج، داشتن اخلاق نيک هنگام سفر است.<ref>. بحار الانوار، ج10، ص475؛ کشف الغطاء، ج4، ص443- 445.</ref> امام صادق(ع)، حج‌گزاران را به خلق و خوي نيک با همراهان سفر حج<ref>. مصباح الشريعه، ص48؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص173.</ref> و امام رضا(ع) آنان را به اخلاق نيک و خوش رفتاري با همراهان و فرو بردن خشم و کم سخن گفتن و پرهيز از مجادله توصيه کرده‌اند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص160؛ بحار الانوار، ج96، ص120.</ref>  


====فراگیری مناسک حج====
نقل شده که پيامبر اکرم (ص) در يکي از سفرهاي حج، افراد بداخلاق را از همراه شدن با کاروان نهي کرد.<ref>. مکارم الاخلاق، ص251؛ بحار الانوار، ج73، ص273.</ref> احاديث متعدد ديگري نيز در اين باره روايت شده است..<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص296- 298؛ وسائل الشيعه، ج12، ص9- 13.</ref>
لازم است که پیش از اعمال حج، حج‌گزاران احکام آن را یاد بگیرند. حضرت محمد(ص) به فراگیری مناسک حج همراه با سایر احکام دین فرمان داده است.<ref>کنز العمال، ج5، ص23؛ الجامع الصغیر، ج1، ص510؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص44.</ref> وی به مسلمانان توصیه کرد مناسک حج خود را از او فرا گیرند.<ref>مستدرک الوسائل، ج9، ص420؛ کنز العمال، ج5، ص116.</ref>  
===حج پياده و تحمل سختي‌ها===
از ديگر توصيه هاي معصومان درباره حج پرهيز از راحت طلبي و تحمل کردن سختي‌هاست. امير مومنان (ع) يکي از حکمت‌هاي قرار دادن خانه کعبه را در زميني سخت، تحمل مشقت بيشتر و استحقاق پاداش بالاتر دانسته است.<ref>. نهج البلاغه، خطبه 192؛ الکافي، ج4، ص199.</ref> امام صادق(ع) حج‌گزاران را به کنار نهادن دنيا و راحت طلبي هنگام سفر حج توصيه فرمود.<ref>. مصباح الشريعه، ص163؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172.</ref> بر اين اساس، برخي از فقها حج با پاي پياده را برتر از حج به گونه سواره<ref>. ايضاح الفوائد، ج4، ص66؛ المجموع، ج7، ص91.</ref> و حج با پاي برهنه را برتر از حج با پوشيدن کفش<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص78.</ref> دانسته‌اند. مستند آن، به نظر برخي آيه 27 حج/22 است که حاجيان پياده را پيش از حاجيان سواره ذکر کرده است. <ref>. زبدة البيان، ص224؛ مسالک الافهام، ج2، ص120.</ref> «ياتوک رجالا و علي کل ضامر» و نيز روايات متعدد در اين باره<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص79، 80؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص29؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص479.</ref> به اين امر در سيره برخي امامان شيعه از جمله امام حسن مجتبي(ع)، امام سجاد(ع) و امام کاظم(ع) نيز گزارش شده است. <ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص11؛ وسائل الشيعه، ج11، ص80.</ref> (نيز حج پياده)


==آداب حج==
تعجيل در بازگشت از سفر حج: مستحب است که حج‌گزار پس از انجام دادن اعمال حج زودتر به وطن خويش بازگردد.<ref>. جامع احاديث الشيعه، ج12، ص224؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص447.</ref> در روايتي پيامبر اکرم (ص)، حج‌گزار را به تعجيل در بازگشت پس از حج فرمان داده و اجر اين عمل را بالاتر از ماندن شمرد.<ref>. المستدرک، ج1، ص259.</ref> در حديثي ديگر آن حضرت به حج‌گزاران توصيه نمود که پس از اعمال حج بيش از سه روز در مکه اقامت نکنند.<ref>. مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص52؛ صحيح مسلم، ج4، ص104.</ref> امام صادق(ع) نيز بنا بر روايتي حج‌گزاران را به رجوع به وطن پس از انجام مناسک حج فرمان داد و اين کار را سبب افزايش اشتياق حج‌گزار براي رجوع مجدد به مکه دانست.<ref>. الکافي، ج4، ص230؛ وسائل الشيعه، ج13، ص234.</ref> در حديثي ديگر آن حضرت ضمن توصيه به بازگشت پس از اعمال حج، ماندن در مکه را سبب قساوت قلب حج‌گزار شمرده است.<ref>. علل الشرائع، ج3، ص446؛ وسائل الشيعه، ج13، ص234.</ref> بر اين اساس به نظر مشهور فقيهان امامي ‌و برخي فقيهان اهل سنت به استناد روايات مذکور، ماندن حج‌گزار در مکه پس از اعمال حج مکروه است.<ref>. شرائع الاسلام، ج1، 210؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص447؛ الحدائق الناضره، ج17، ص346.</ref> به تعبير اين روايات، توقّف زياد در مکه ممکن است اسباب خستگي حج‌گزار، کاهش احترام به مکه، ارتکاب گناه و افزايش عقوبت انسان به سبب آن و کاهش اشتياق بازگشت به اين سرزمين گردد.<ref>. جواهر الکلام، ج20، ص71؛ المجموع، ج8، ص278.</ref> در مقابل، در رواياتي ديگر مومنان به مجاورت در مکه ترغيب شده‌اند<ref>. وسائل الشيعه، ج13، ص231؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص84- 88.</ref> که برخي از فقيهان با استناد به اين روايات و دلايل ديگر مجاورت در مکه را مستحب شمرده‌اند.<ref>. الرسائل العشر، ص226؛ المجموع، ج8، ص278.</ref> (نيز اقامت در مکه)
{{اصلی|آداب حج}}
در متون اسلامی آداب پُرشماری در حج برای حج‌گزاران بیان شده است. برخی از این آداب، مربوط به قبولی حج بوده و بیشتر آنها جزء مستحبات حج است. مهمترین این آداب عبارت‌اند از:


{{ستون-شروع|۲}}
===وداع با کعبه===
* اخلاص در عمل،{{یادداشت|﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾
از ديگر آداب و مستحبات حج، به استناد روايات<ref>. الکافي، ج4، ص530</ref> وداع با کعبه پس از اعمال حج و عمره و هنگام خروج از مکه است.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج8، ص377؛ المجموع، ج8، ص256.</ref> در روايات روش وداع و آداب آن براي حج‌گزاران بيان شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص530؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص280.</ref> برخي از فقهاي اهل سنت وداع کعبه و طواف وداع را براي حج‌گزاران واجب دانسته‌اند.<ref>. المغني، ج2، ص485؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص35.</ref>
حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":22">سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.</ref><ref>مصباح الشریعه، ص163؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ بحار الانوار، ج96، ص24.</ref>
===شريک کردن ديگران در حج و اعمال آن===
* توکل و تفویض امور به خدا،<ref>مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ بحار الانوار، ج96، ص24.</ref>
از ديگر آداب حج شريک کردن ديگران در حج استحبابي و يا برخي اعمال آن همچون طواف است.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص275؛ موسوعه الامام الخويي، ج30، ص383.</ref> بر پايه روايات شريک کردن ديگران در حج يا طواف مستحبي علاوه بر پاداش حج کامل براي ديگران – از جمله خويشان و يا پدر و مادر- داراي پاداش اضافه براي حج گزار به جهت صله رحم وي با خويشاوندانش است.<ref>.الکافي، ج4، ص315؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص460.</ref> حتي اگر اين افراد هزار نفر يا بيشتر باشند<ref>. الکافي، ج4، ص317.</ref> و يا در صورت فراموشي در پايان حج ديگران را در حج خود شريک نمايد.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص462؛ وسائل الشيعه، ج11، ص204.</ref> افزون بر اين در رواياتي ديگر از بجا آوردن طواف خانه خدا از طرف ديگران چه زنده و چه مرده و نيز از جانب امامان معصوم عليهم‌السلام و فاطمه زهرا عليها السلام ياد شده و اين عمل داراي پاداش زياد دانسته شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص315؛ وسائل الشيعه، ج11، ص197.</ref>
* تلاش برای تأمین توشه حج،{{یادداشت|﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ… َ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوی﴾
===هديه گرفتن در سفر حج===
حج در ماه‌های معلومی است… به نفع خود توشه برگیرید، که بهترین توشه پرهیزکاری است.}}<ref>سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱؛ رک: مجمع البیان، ج2، ص45؛ تفسیر قرطبی، ج2، ص411؛ سنن ابی داود، ج1، ص389- 390؛ مجمع البیان، ج2، ص45.</ref><ref>الکافی، ج4، ص280؛ وسائل الشیعه، ج11، ص35 و 143؛ بحار الانوار، ج96، ص ۹ و 119؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص209.</ref>
از ديگر آداب حج خريدن هديه در اين سفر براي ديگران از جمله خويشاوندان است.<ref>. العروة الوثقي، ج2، ص215- 216؛ بحوث فقهيه، ص33.</ref> در رواياتي از امام صادق (ع) هديه حج از هزينه حج دانسته شده است<ref>. الکافي، ج4، ص280؛ وسائل الشيعه، ج11، ص148.</ref> که مراد از اين روايات طبق يک تفسير، استحباب خريد هديه براي ديگران در اين سفر است و اين که پاداش انفاق جهت خريد هديه همچون صرف هزينه براي حج است.<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص149.</ref> برخي با استناد به احاديث <ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص208؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص472.</ref> هديه دادن آب زمزم از سوي حج گزار را به ديگران مستحب شمرده‌اند.<ref>. وسائل الشيعه، ج13، ص245.</ref>(سوغات)
* گشاده‌دستی در هزینه کردن،<ref>من لایحضره الفقیه، ج2، ص279 و ۲۸۲؛ وسائل الشیعه، ج11، ص150؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص43؛ بحار الانوار، ج46، ص71؛ شرح اصول کافی، ج12، ص426.</ref>
===عزم انجام دوباره حج===
* دعا و یاد خدا در سفر حج،<ref>مستدرک الوسائل، ج9، ص160 و 172؛ بحار الانوار، ج96، ص120؛ مدارک الاحکام، ج7، ص241؛ الحدائق الناضره، ج14، ص47 و 25- 55؛ الکافی، ج4، ص285 و ۳۳۸؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص271؛ جواهر الکلام، ج18، ص137- 147؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص296؛ مصباح الشریعه، ص48؛</ref>
از ديگر مستحبات حج آن است که حج‌گزار پس از اتمام حج، عزم بازگشت داشته و از خداوند انجام دوباره حج را تقاضا کرده و نداشتن چنين نيتي مکروه است.<ref>.تحرير الاحکام، ج2، ص114.</ref> در روايتي از رسول خدا و امام صادق (ع) عزم بر بازگشت به حج سبب افزايش عمر حج گزار دانسته شده<ref>.الکافي، ج4، ص281؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص220.</ref> و در احاديثي ديگر نداشتن اين نيت، سبب نزديک شدن اجل و عذاب شمرده شده است.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص220.</ref>  
* استفاده از مال حلال،<ref>الکافی، ج5، ص124؛ الامالی، ص527؛ من لایحضره الفقیه، ج3، ص162 و ج1، ص189؛ تهذیب الاحکام، ج6، ص368؛ بحار الانوار، ج93، ص16 و ج96، ص120؛ العروة الوثقی، ج4، ص339؛ وسائل الشیعه، ج11، ص146.</ref>
===صدقه دادن خرما هنگام ترک مکه===
* پرداخت حقوق دیگران،<ref>مصباح الشریعه، ص47؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ الفقه علی مذاهب الاربعه، ص888؛ جامع السعادات، ج3، ص309.</ref>
بر اساس روايات،<ref>. الکافي، ج4، ص533؛ وسائل الشيعه، ج14، ص292.</ref> مستحب است که حج‌گزار به نيت کفاره گناهان که در هنگام احرام مرتکب شده مقداري خرما در هنگام ترک مکه صدقه دهد.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج8، ص382؛ الحدائق الناضره، ج17، ص343.</ref> در روايتي ديگر به انجام اين عمل هم در هنگام ورود و هم خروج از مکه و مدينه توصيه شده است.<ref>. وسائل الشيعه، ج13، ص150؛ بحار الانوار، ج96، ص318.</ref>
* تعجیل دررفتن به حج،<ref>حج و عمره در قرآن و حدیث، ص260؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص314؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص17؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص962.</ref>
===استقبال و تکريم حج‌گزار===
* بلند نگاه داشتن مو،<ref>الکافی، ج4، ص۳۱۷ و 318؛ کشف اللثام، ج5، ص244؛ جواهر الکلام، ج18، ص174؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص301؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص47؛ وسائل الشیعه، ج12، ص316 و ۳۱۷ و ۳۱۹؛ بحار الانوار، ج96، ص133.</ref>
به استناد روايات مستحب<ref>. الکافي، ج2، ص174 و ج4، ص264؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص228.</ref> است که پس از بازگشت حج‌گزار به وطن، ديگران به استقبال او رفته و ضمن مصافحه با او، وي را تکريم نمايند.<ref>. الحدائق الناضره، ج17، ص386- 387؛ الوافي، ج14، 1299.</ref>  
* ترک گناه و معصیت،<ref>الکافی، ج4، ص۲۸۶ و 338؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص296؛ مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج2، ص193؛ مرآة العقول، ج17، ص270؛ تفسیر الکبیر، ج5، ص180؛ وسائل الشیعه، ج12، ص11.</ref>
* شروع از [[مکه]] و ختم به [[مدینه]]،<ref>الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص۴۸۴ و 558؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص491.</ref>{{یادداشت|برخی از فقیهان شیعه، بر پایه برخی روایات، آغاز کردن سفر را از مدینه برتر دانسته‌اند.}}<ref>من لایحضره الفقیه، ج2، ص559؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص439؛ وسائل الشیعه، ج14، ص319؛ نک: جواهر الکلام، ج20، ص81.</ref>
* اخلاق نیک در سفر حج،<ref>مصباح الشریعه، ص48؛ مستدرک الوسائل، ج9، ص160 و ج10، ص173؛ بحار الانوار، ج10، ص475 و ج73، ص273 و ج96، ص120؛ کشف الغطاء، ج4، ص443- 445؛ مکارم الاخلاق، ص251؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص296- 298؛ وسائل الشیعه، ج12، ص9- 13.</ref>
* حج پیاده و تحمل سختی‌ها،<ref>نهج البلاغه، خطبه 192؛ الکافی، ج4، ص199؛ مصباح الشریعه، ص163؛ وسائل الشیعه، ج11، ص78-۸۰؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص29 و ج10، ص172؛ ایضاح الفوائد، ج4، ص66؛ المجموع، ج7، ص91؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص479.</ref>
* تعجیل در بازگشت از سفر حج،<ref>الکافی، ج4، ص230؛ وسائل الشیعه، ج13، ص234؛ علل الشرائع، ج3، ص446؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص224؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص447؛ المستدرک، ج1، ص259؛ شرائع الاسلام، ج1، 210؛ الحدائق الناضره، ج17، ص346؛ جواهر الکلام، ج20، ص71؛ المجموع، ج8، ص278؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص52؛ صحیح مسلم، ج4، ص104.</ref>
* وداع با کعبه،<ref>الکافی، ج4، ص530؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص377؛ المجموع، ج8، ص256؛ رک: تهذیب الاحکام، ج5، ص280؛</ref>
* شریک کردن دیگران در حج و اعمال آن،<ref>الکافی، ج4، ص315 و ۳۱۷؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص460؛ الحدائق الناضره، ج14، ص275؛ موسوعه الامام الخویی، ج30، ص383؛ رک: من لایحضره الفقیه، ج2، ص462؛ وسائل الشیعه، ج11، ص۱۹۷ و 204.</ref>
* هدیه گرفتن در سفر حج برای دیگران ([[سوغات]])،<ref>الکافی، ج4، ص280؛ وسائل الشیعه، ج11، ص148 و ۱۴۹؛ العروة الوثقی، ج2، ص215- 216؛ بحوث فقهیه، ص33.</ref>
* عزم انجام دوباره حج،<ref>الکافی، ج4، ص281؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص220؛ تحریر الاحکام، ج2، ص114.</ref>
* صدقه دادن خرما هنگام ترک مکه،<ref>الکافی، ج4، ص533؛ وسائل الشیعه، ج14، ص292؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص382؛ الحدائق الناضره، ج17، ص343؛ رک: وسائل الشیعه، ج13، ص150؛ بحار الانوار، ج96، ص318.</ref>
* استقبال و تکریم حج‌گزار.<ref>الکافی، ج2، ص174 و ج4، ص264؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص228 و ۳۰۰ و ج11، ص445؛ الحدائق الناضره، ج17، ص386- 387؛ الوافی، ج14، 1299؛ رک: الخصال، ص635.</ref>


{{پایان}}
در حديثي از امام صادق(ع) معانقه با حج‌گزار در حالي که غبار حج از بين نرفته، همانند استعلام حجر الاسود دانسته شده است.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص300؛ وسائل الشيعه، ج11، ص445.</ref> در حديثي از اميرالمؤمنين ضمن سفارش به طلب قبولي اعمال حاجي و آمرزش گناهان او، از بوسيدن ميان دو چشم و موضع سجده حج‌گزار نيز ياد گرديده است.<ref>. الخصال، ص635.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
خط ۲۰۳: خط ۲۷۴:


==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
 
{{دانشنامه
{{دانشنامه
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/22133/حج
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/22133/حج
  | عنوان = حج  
  | عنوان = حج
  | نویسنده = سید جعفر صادقی فدکی  
  | نویسنده = سید جعفر صادقی فدکی
}}
}}
*'''احکام القرآن'''، احمد بن علي الجصاص ( -370ق.)، تحقيق عبدالسلام، بيروت، دارالکتب العلميه، 1415ق.
 
*'''اضواء البيان في ايضاح القرآن بالقرآن'''، محمد امين الشنقيطي ( -1393ق.)، بيروت، دارالفکر، 1415ق.
'''ترجمه قرآن (انصاریان)'''، حسین انصاریان، اسوه، قم، ۱۳۸۳ش.
*'''اعانه الطالبين علي حل الفاظ فتح المعين'''، عثمان بن محمد البکري ( -1310ق.)، بيروت، دارالفکر، 1418ق.
 
*'''اعيان الشيعه'''، سيد محسن الامين ( -1371ق.)، به کوشش سيد حسن الامين، بيروت، دارالتعارف، 1403ق.
'''ترجمه قرآن (فولادوند)'''، محمدمهدی فولادوند، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، تهران، ۱۳۷۶ش.
*'''اقبال الاعمال (الاقبال بالاعمال الحسنه فيما يعمل مره في السنه)'''، سيد بن طاوس (589-664ق.)، تصحيح جواد قيومي اصفهاني، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1414ق.
 
*'''الاقناع في حل الفاظ ابي شجاع'''، محمد بن احمد الشربيني ( -977ق.)، بيروت، دارالمعرفه، بي تا.
*'''الامالي'''، شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (311-381ق.)، تصحيح قسم الدراسات الاسلاميه موسسه البعثه، تهران، انتشارات بنياد بعثت، 1417ق.
*'''الامثل في تفسير کتاب الله المنزل'''، ناصر مکارم شيرازي، قم، مدرسه امام علي بن ابي ‌طالب، 1421ق.
*'''الانتصار'''، السيد المرتضي ( -436ق.)، قم، نشر الاسلامي، 1415ق.
*'''ايضاح الفوائد في شرح اشکالات القواعد'''، حسن بن يوسف حلي (648-771ق.)، تحقيق سيد حسين موسوي کرماني و علي پناه اشتهاردي و عبدالرحيم بروجردي، قم، انتشارات اسماعيليان، 1389ق.
*'''بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار'''، محمد باقر المجلسي (1037-1110ق.)، تصحيح محمد باقر بهبودي و سيد ابراهيم ميانجي و سيد محمد مهدي موسوي خرسان، بيروت، داراحياء التراث العربي و موسسه الوفاء، 1403ق.
*'''البحر الرائق(شرح کنز الدقائق)'''، زين‌الدين بن ابراهيم بن نجيم ( -970ق.)، تحقيق زکريا عميرات، بيروت، دارالکتب العلميه، 1418ق.
*'''بحوث فقهيه'''، حسين الحلي، بيروت، دارالزهراء، 13493ق.
*'''بداية المجتهد و نهايه المقتصد'''، محمد بن احمد ابن رشد الاندلسي ( -595ق.)، تحقيق العطار، بيروت، دارالفکر، 1415ق.
*'''بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع'''، ابوبکر بن مسعود الکاساني ( -587ق.)، پاکستان، المکتبه الحبيبيه، 1409ق.
*'''براهين الحج للفقهاء و الحجج'''،‏ رضا مدني کاشاني ( -1413ق.)،‏ مدرسه علميه آية الله مدني کاشاني‏، 1411ق‏.
*'''تاج العروس من جواهر القاموس'''، مرتضي الزبيدي ( -1205ق.)، تحقيق علي شيري، بيروت، دارالفکر، 1414ق.
*'''تاريخ اليعقوبي'''، احمد بن ابي يعقوب اليعقوبي ( -292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق.
*'''تاريخ الطبري (تاريخ الامم و الملوک)'''، محمد بن جرير الطبري (224-310ق.)، بيروت، موسسه الاعلمي، 1403ق.
*'''التبيان في تفسير القرآن'''، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به کوشش احمد حبيب قصير عاملي، بيروت، دار ‌‌احياء ‌‌التراث ‌‌العربي، 1963م.
*'''تحرير الاحکام الشرعيه علي مذهب الاماميه'''، حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، به کوشش ابراهيم بهادري، قم، انتشارات موسسه امام صادق، 1420ق.
*'''تحف العقول'''، حسن بن شعبة الحراني (قرن4ق.)، تصحيح علي اکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1404ق.
*'''تحفة الفقهاء'''، محمد بن احمد السمرقندي ( -539ق.)، بيروت، دارالکتب العلميه، 1414ق.
*'''تذکرة الفقهاء'''، حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1414-1423ق.
*'''ترجمه قرآن (انصاریان)'''، حسین انصاریان، اسوه، قم، ۱۳۸۳ش.
*'''ترجمه قرآن (فولادوند)'''، محمدمهدی فولادوند، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، تهران، ۱۳۷۶ش.
*'''تفسير ابن کثير (تفسير القرآن العظيم)'''، اسماعيل بن عمر بن کثير (700-774ق.)، به کوشش يوسف عبدالرحمن مرعشلي، بيروت، دارالمعرفه، 1412ق.
*'''التفسير الکبير'''، محمد بن عمر الفخر الرازي ( -606ق.)، قم، مکتب الاعلام الاسلامي، 1413ق.
*'''التفسير الوسيط'''، وهبة الزحيلي، بيروت، دارالفکر، 1427ق.
*'''تفسير قرطبي (الجامع لاحکام القرآن)'''، محمد بن احمد القرطبي ( -671ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربيه، 1405ق.
*'''تلخيص الحبير في تخريج احاديث الرافعي الکبير'''، ابن حجر العسقلاني، بيروت، دارالفکر، بي تا.
*'''تهذيب الاحکام في شرح المقنعه للشيخ المفيد'''، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به کوشش سيد حسن موسوي خرسان و علي آخوندي، تهران، انتشارات دارالکتب اسلاميه، 1365ش.
*'''الثمر الداني علي رساله القيرواني'''، صالح بن عبدالله الآبي الازهري ( -1330ق.)، بيروت، مکتبه الثقافيه، بي تا.
*'''جامع احاديث الشيعه'''، اسماعيل معزي ملايري، قم، مطبعة العلميه، 1399ق.
*'''جامع البيان عن تاويل آي القرآن (تفسير الطبري)'''، محمد بن جرير الطبري (224-310ق.)، به کوشش صدقي جميل العطار، بيروت، دارالفکر، 1415ق.
*'''جامع السعادات'''، محمد مهدي نراقي (1128-1209ق.)، به کوشش سيد محمد کلانتر، نجف، دارالنعمان، 1382ق.
*'''جامع الاحاديث الجامع الصغير و زوائده و الجامع الکبير'''، عبدالرحمن بن ابي‌بکر السيوطي (849-911ق.)، تحقيق عباس احمد صقر و احمد عبدالجواد، بيروت، دارالفکر، 1414ق.
*'''جامع المقاصد في شرح القواعد'''، علي بن حسين الکرکي ( -940ق.)، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1408ق.
*'''جواهر الکلام في شرح شرائع الاسلام'''، محمد حسين نجفي ( -1266ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، بي‏تا.
*'''حاشية الدسوقي'''، محمد بن احمد الدسوقي ( -1230ق.)، احياء الکتب العربيه.
*'''حاشية رد المحتار ع‍ل‍ي‌ الدر ال‍م‍خ‍ت‍ار'''، ش‍رح‌ ال‍ت‍ن‍وي‍ر الاب‍ص‍ار ف‍ي‌ ف‍ق‍ه‌ م‍ذه‍ب‌ الام‍ام‌ اب‍ي‌ح‍ن‍ي‍ف‍ه‌ ال‍ن‍ع‍م‍ان‌، محمد امين ابن عابدين ( -1252ق.)، بيروت، دارالفکر، 1415ق.
*'''الحج عبر الحضارات والأمم‏'''، ماجدة آل مرتضي المومن، تحقيق محسن الأسدي‏، تهران، ‏ مشعر، 1422ق.
*'''حج و عمره در قرآن و حديث'''،‏ محمد محمدي ري شهري،‏ تهران، ‏مشعر، 1428ق.
*'''الحج و العمره في الکتاب والسنه'''، محمد محمدي ري شهري، قم، دارالحديث، 1376ش.
*'''الحدائق الناضره في احکام العتره الطاهره'''، يوسف بن احمد البحراني ( -1186ق.)، تحقيق محمد تقي ايرواني و علي آخوندي، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1363ش.
*'''حواشي العلامتين عبدالحميد الشرواني و احمد بن قاسم العبادي علي تحفه المنهاج بشرح المنهاج ابن حجر الهيثمي'''، الشرواني ( -1301ق.)و العبادي ( -994ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، بي تا.
*'''الخصال المحموده و المذمومه'''، شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (311-381ق.)، به کوشش علي اکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق.
*'''الخلاف في الاحکام'''، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1407ق.
*'''الرسائل العشر'''، احمد بن محمد بن فهد الحلي (757-841ق.)، به کوشش سيد مهدي رجايي، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي، 1409ق.
*'''روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني'''، محمود بن عبدالله الآلوسي ( -1270ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1415ق.
*'''الروضه البهيه في شرح اللمعه الدمشقيه'''، زين الدين بن علي، شهيد ثاني (911-966ق.)، تحقيق سيد محمد کلانتر، قم، انتشارات مکتبه داوري، 1410ق.
*'''روضه الطالبين و عمده المتقين'''، يحيي بن شرف النووي (631-676ق.)، به کوشش عادل احمد عبدالموجود و علي محمد معوض، بيروت، دارالکتب العلميه، بي‏تا.
*'''رياض المسائل في بيان احکام الشرع بالدلائل'''، سيد علي طباطبائي ( -1231ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق.
*'''زبده البيان في احکام القرآن'''، مقدس اردبيلي احمد بن محمد  ( -993ق.)، به کوشش محمد باقر بهبودي، تهران، مکتبه المرتضويه لاحياء الاثار الجعفريه، 1386ش.
*'''سبل الهدي و الرشاد في سيره خير العباد'''، محمد بن يوسف الشمس الشامي ( -942ق.)، به کوشش عادل احمد عبدالموجود و علي محمد معوض، بيروت، دارالکتب العلميه، 1414ق.
*'''السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي'''، محمد بن احمد ابن ادريس ( -598ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1411ق.
*'''سنن ابن ماجه'''، محمد بن زيد الربعي ابن ماجه ( -275ق.)، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1395ق.
*'''سنن ابي داود'''، ابو داود سليمان بن الاشعث ( -275ق.)، تحقيق و تعليق سعيد محمد اللحام، بيروت، دارالفکر، 1410ق.
*'''سنن الترمذي (الجامع الصحيح)'''، محمد عيسي الترمذي ( -279ق.)، به کوشش عبدالوهاب عبداللطيف، بيروت، دارالفکر، 1402ق.
*'''السنن الکبري'''، احمد بن الحسين البيهقي (384-458ق.)، بيروت، دارالفکر، 1416ق.، 1416ق.
*'''السيرة الحلبيه'''، نورالدين علي بن احمد الحلبي ( -1044ق.)، بيروت، دارالمعرفه، 1400ق.
*'''شرائع الاسلام في مسائل الحلال و الحرام'''، جعفر بن حسن محقق حلي (602-676ق.)، به کوشش سيد صادق شيرازي، تهران، انتشارات استقلال، 1409ق.
*'''شرح اصول کافي'''، محمد صالح مازندراني ( -1081ق.)، تصحيح سيد علي عاشور، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1421ق.
*'''الشرح الکبير'''، عبدالرحمن بن قدامه ( -682ق.)، بيروت، دارالکتب العربي.
*'''شفاء السقام في زياره خير الانام'''، تقي الدين السبکي ( -756ق.)، تحقيق الحسيني الجلالي، 1419ق.
*'''صحيح البخاري'''، محمد بن اسماعيل البخاري ( -‌256‌ق.)، به کوشش عبدالعزيز بن عبدالله ‌بن ‌باز، بيروت، دارالفکر، 1401ق.
*'''صحيح مسلم'''، مسلم بن حجاج نيشابوري (206-261ق.)، تصحيح محمد فواد عبدالباقي، بيروت، دارالفکر، 1419ق.
*'''الصحيح من سيره النبي الاعظم'''، جعفر مرتضي عاملي، قم، دارالحديث، 1426ق.
*'''صهباي حج، عبدالله جوادي آملي'''، تنظيم حسن واعظي محمدي، قم، اسراء، 1377ش.
*'''العروة الوثقي'''، سيد محمد کاظم طباطبايي يزدي (1247-1337ق.)، قم، انتشارات مرکز فقهي ائمه اطهار، 1422ق.
*'''علل الشرائع و الاحکام'''، شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (311-381ق.)، به کوشش سيد محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحيدريه، 1385ق.
*'''عمدة القاري'''، محمود بن احمد البدرالعيني ( -855ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي.
*'''العين'''، الخليل بن احمد الفراهيدي ( -170ق.)، به کوشش مهدي المخزومي و ابراهيم السامرائي، قم، دارالهجره، 1409ق.
*'''فتح الباري ش‍رح‌ ص‍ح‍ي‍ح‌ الام‍ام‌ اب‍ي‌عبدالله‌ م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ اس‍م‍اع‍ي‍ل‌ ال‍ب‍خ‍اري'''، ابن حجر العسقلاني (773-852ق.)، شرح عبدالعزيز بن عبدالله بن باز، تحقيق محمد فواد عبدالباقي و محب الدين خطيب، بيروت، دارالمعرفه، بي‏تا.
*'''فتح العزيز'''، عبدالکريم بن محمد الرافعي ( -623ق.)، دارالفکر.
*'''فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت'''، سيد محمود شاهرودي، قم، دائرة المعارف فقه اسلامي، 1382ش.
*'''الفقه الاسلامي‌ و ادلته'''، وهبة الزحيلي، دمشق، دارالفکر، 1418ق.
*'''فقه الحج بحوث استدلاليه في الحج'''، لطف الله صافي گلپايگاني، قم، موسسه سيده المعصومه، 1423ق.
*'''فقه الصادق عليه السلام'''، سيد محمد صادق حسيني روحاني، قم، دارالکتاب، 1413ق.
*'''فقه القرآن'''، قطب الدين الراوندي ( -573ق.)، به کوشش سيد احمد حسيني اشکوري، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي، 1405ق.
*'''الفقه علي المذاهب الاربعه و مذهب اهل‌ البيت'''، عبدالرحمن الجزيري ( -1360ق.)، بيروت، دارالثقلين، 1419ق.
*'''قواعد الاحکام في معرفه الحلال و الحرام'''، حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1413ق.
*'''الکافي'''، محمد بن يعقوب کليني ( -329ق.)، به کوشش علي اکبر غفاري، تهران، انتشارات دارالکتب اسلاميه، 1375ش.
*'''الکامل في التاريخ'''، علي بن محمد ابن الاثير ( -630ق.)، بيروت، دار صادر، 1385ق.
*'''کشاف القناع عن متن الاقناع'''، منصور بن يونس البهوتي ( -1052ق.)، به کوشش محمد حسن محمد اسماعيل شافعي، بيروت، دارالکتب العلميه، 1418ق.
*'''کشف الغطاء'''، جعفر بن خضر، کاشف الغطاء ( -1227ق.)، اصفهان، مهدوي.
*'''کشف اللثام'''، محمد بن الحسن الفاضل الهندي ( -1137ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1416ق.
*'''کنز العمال في سنن الاقوال و الافعال'''، علي بن حسام الدين الهندي ( -975ق.)، به کوشش بکري حياني و صفوه السقاء، بيروت، موسسه الرساله، 1409ق.
*'''لسان العرب'''، محمد بن مکرم ابن منظور (630-711ق.)، قم، انتشارات ادب الحوزه، 1405ق.
*'''المبسوط'''، محمد بن احمد السرخسي ( -483ق.)، بيروت، دارالمعرفه، 1406ق.
*'''مجمع البيان في تفسير القرآن'''، الفضل بن الحسن الطبرسي (468-548ق.)، به کوشش گروهي از علما، بيروت، موسسه الاعلمي، 1415ق.
*'''المجموع شرح المهذب'''، يحيي بن شرف النووي (631-676ق.)، بيروت، دارالفکر.
*'''مختلف الشيعه في احکام الشريعه'''، حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق.
*'''مدارک الاحکام في شرح شرائع الاسلام'''، سيد محمد بن علي موسوي عاملي (956 – 1009ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1410ق.
*'''المدونه الکبري'''، روايت سحنون بن سعيد التنوخي عن عبدالرحمن بن قاسم عن ابي عبدالله مالک بن انس، قاهره، دارالسعاده، بي تا.
*'''مراسم العلويه في الاحکام النبويه'''، حمزة بن عبدالعزيز الديلمي (م0448.ق)، تحقيق محسن الحسيني الاميني، قم، اهل البيت، 1414ق.
*'''مراه العقول في شرح اخبار آل الرسول'''، محمد باقر المجلسي (1037-1110ق.)، به کوشش سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، انتشارات دارالکتب اسلاميه، 1363ش.
*'''مسالک الافهام الي آيات الاحکام'''، فاضل جواد الکاظمي ( -1065.ق)، تحقيق شريف زاده، مرتضويه، 1347ق.
*'''مسالک الافهام الي تنقيح شرائع الاسلام'''، زين الدين بن علي، شهيد ثاني (911-966ق.)، قم، انتشارات معارف اسلامي، 1416ق.
*'''مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل'''، حسين نوري الطبرسي (1254-1320ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1408ق.
*'''المستدرک علي الصحيحين'''، محمد بن عبدالله الحکام النيسابوري ( -405ق.)، تحقيق مرعشلي، بيروت، دارالمعرفه، 1406ق.
*'''مستمسک العروة الوثقي'''، سيد محسن حکيم ( -1390ق.)، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي، 1404ق.
*'''مستند الشيعه في احکام الشريعه'''، احمد بن محمدمهدي النراقي (1185-1245ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1415ق.
*'''مسند الامام احمد بن حنبل'''، احمد بن حنبل ( -241ق.)، بيروت، دارالصادر، بي تا.
*'''مصباح الشريعه'''، المنسوب امام جعفر الصادق(ع) ( -148ق.)، بيروت، الاعلمي‌1400ق.
*'''المعتبر في شرح المختصر'''، جعفر بن حسن محقق حلي (602-676ق.)، قم، انتشارات سيد الشهداء، 1364ش.
*'''معجم الفاظ الفقه الجعفري'''، احمد فتح الله، الدمام، مطابع المدخول، 1415ق.
*'''معجم الفروق اللغويه'''، ابوهلال العسکري ( -395ق.)، قم، نشر الاسلامي، 1412ق.
*'''معجم مقاييس اللغه'''، احمد بن فارس ( -‌395‌ق.)، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1404‌ق.
*'''مغني المحتاج الي معرفه معاني الفاظ المنهاج'''، محمد بن احمد الشربيني ( -977ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1377ق.
*'''المغني'''، عبدالله بن قدامه ( -620ق.)، بيروت، دارالکتب العلميه.
*'''المقنعه'''، شيخ مفيد محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق.
*'''مکارم الاخلاق'''، الفضل بن الحسن الطبرسي (قرن6ق.)، قم، انتشارات شريف الرضي، 1392ق.
*'''من لايحضره الفقيه'''، شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (311-381ق.)، تحقيق و تصحيح علي اکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، 1404ق.
*'''منتهي المطلب في تحقيق المذهب'''، حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، مشهد، انتشارات بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1414ق.
*'''مواهب الجليل'''، محمد بن محمد الحطاب الرعيني ( -954ق.)، تحقيق زکريا عميرات، بيروت، دارالکتب العلميه، 1416ق.
*'''موسوعه الامام الخويي'''، سيد ابوالقاسم موسوي خويي (1317-1413ق.)، قم، انتشارات احياء آثار الخويي، 1418ق.
*'''الميزان في تفسير القرآن'''، سيد محمد حسين طباطبايي (1282-1360ش.)، بيروت، موسسه الاعلمي، 1393ق.
*'''النجعه في شرح اللمعه'''، محمد تقي تستري، تهران، صدوق، 1406ق.
*'''تفسير نور الثقلين'''، عبدعلي بن جمعه العروسي الحويزي ( -1112ق.)، به کوشش سيد هاشم رسولي محلاتي، قم، اسماعيليان، 1373ش.
*'''نهج البلاغه'''، شريف الرضي (م 406ق.)، شرح صبحي صالح، قم، دارالاسوه، 1415ق.
*'''نيل الاوطار: شرح منتقي الاخبار من الحاديث سيد الاخيار'''، محمد بن علي الشکوکاني ( -1255ق.)، بيروت، دارالجيل، 1973م.
*'''الوافي'''، محمد بن شاه مرتضي فيض کاشاني (1006-1091ق.)، تحقيق ضياء الدين حسيني و کمال الدين فقيه ايماني، اصفهان، کتابخانه اميرالمومنين، 1406ق.
*'''وسائل الشيعه (تفصيل وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه)'''، محمد بن الحسن الحر العاملي (1033-1104ق.)، به کوشش عبدالرحيم رباني شيرازي، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1403ق.
*'''هدي المتقين إلي شريعة سيد المرسلين‌'''، نجفي، کاشف الغطاء، جعفر کاشف الغطاء(م1361ق)‌، نجف، مطبعة کاشف الغطاء‌، 1423ه‍ ق‌.
{{پایان}}
{{پایان}}
==مقاله‌های مرتبط==
{{حج و عمره}}
[[ar:حج]]


[[رده:حج]]
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)
برگرفته از «https://wikihaj.com/view/حج»