در حال ویرایش سفرنامه ای قوم به حج رفته

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
| عنوان =ای قوم به حج رفته
| عنوان           =ای قوم به حج رفته
| عنوان اصلی =سفرنامه ای قوم به حج رفته
| عنوان اصلی     =سفرنامه ای قوم به حج رفته
| تصویر =
| تصویر           =
| اندازه تصویر =
| اندازه تصویر   =
| توضیح_تصویر =
| توضیح_تصویر     =
| نویسنده =جواد مجابی
| نویسنده         =جواد مجابی
| برگرداننده =
| برگرداننده     =
| ویراستار =
| ویراستار       =
| به تصحیح =
| به تصحیح       =
| به کوشش =
| به کوشش         =
| تاریخ نگارش =1351ش
| تاریخ نگارش     =1351ش
| تصویرگر =
| تصویرگر         =
| طراح جلد =
| طراح جلد       =
| موضوع =سفرنامه حج
| موضوع           =سفرنامه حج
| سبک =
| سبک             =
| زبان =فارسی
| زبان           =فارسی
| تعداد جلد =
| تعداد جلد       =
| صفحه =90 صفحه
| صفحه           =90 صفحه
| قطع =
| قطع             =
| ناشر =انتشارات کتاب موج
| ناشر           =انتشارات کتاب موج
| وبسایت ناشر =
| وبسایت ناشر     =
| محل انتشارات =
| محل انتشارات   =
| تاریخ نشر =
| تاریخ نشر       =
| ترجمه به =
| ترجمه به       =
| مجموعه =
| مجموعه         =
| شابک =
| شابک           =
}}
}}
'''ای قوم به حج رفته''': [[سفرنامه حج]]، نوشته شاعر، داستان‌نویس، طنزپرداز، روزنامه‌نگار، جواد مجابی در سال 1351ش، می‌باشد. مجابی به عنوان روزنامه‌نگار از سوی روزنامه اطلاعات برای ‌گزارش [[مراسم حج]] اعزام شده بود. این کتاب از یک مقدمه‌ کوتاه و سی عنوان اصلی تشکیل شده که مؤلف ذیل آن‌ها، دیده‌ها و برداشت‌های خود را از سفر حج نگاشته است. نگارنده 21 صفحه از کتاب را از [[جده]] گزارش کرده و 20 از [[مدینه]] گزارش کرده است. وی گزارش‌های کاملی از شهر مدینه و جده و [[مکه]] و [[اعمال حج]] و [[عرفات]] و [[منا]] می‌دهد، وی همچنین گزارش‌های از بازار‌ها و خرید حاجیان و وضع معیشت مردم آن مناطق داده است.
'''ای قوم به حج رفته''': [[سفرنامه حج]]، نوشته شاعر، داستان‌نویس، طنزپرداز، روزنامه‌نگار، جواد مجابی در سال 1351ش، می‌باشد. مجابی به عنوان روزنامه‌نگار از سوی روزنامه اطلاعات برای ‌گزارش [[مراسم حج]] اعزام شده بود. این کتاب از یک مقدمه‌ کوتاه و سی عنوان اصلی تشکیل شده که مؤلف ذیل آن‌ها، دیده‌ها و برداشت‌های خود را از سفر حج نگاشته است. نگارنده 21 صفحه از کتاب را از [[جده]] گزارش کرده و 20 از [[مدینه]] گزارش کرده است. وی گزارش‌های کاملی از شهر مدینه و جده و [[مکه]] و [[اعمال حج]] و [[عرفات]] و [[منا]] می‌دهد، وی همچنین گزارش‌های از بازار‌ها و خرید حاجیان و وضع معیشت مردم آن مناطق داده است.


خط ۴۰: خط ۳۹:
==مقدمه نگارنده==
==مقدمه نگارنده==


نگارنده در مقدمه می‌نویسد: نوشتن درباره [[حج]] جرئتی می‌خواهد که باید احتمال جفای قشریان را داشته باشی و عشوه لادینان را، که از هر دو سوی راه‌اندیشه بر اهل حرف و قلم می‌بندند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص4.</ref> وی سپس سفرنامه‌اش را با بیان چگونگی توفیقش برای حضور در این سفر آغاز می‌کند و می‌گوید که در کاروان «ویژه» با تنی چند از روزنامه‌نگاران و سر‌شناسان همسفر بوده است.<ref>ای قوم به حج رفته، ص6.</ref> آن‌ها در پی فرود، سه روز<ref>ای قوم به حج رفته، ص29.</ref> در [[جده]] بوده‌اند و نویسنده 21 صفحه از کتاب را به یادداشت‌هایش در این شهر اختصاص داده است.<ref>ای قوم به حج رفته، ص7-29.</ref> وی در این بخش آگاهی‌هایی درباره آب و هوا، مردمان، فرهنگ، معماری و اوضاع اقتصادی شهر به دست می‌دهد. مؤلف به طعنه، اسم خرید بی‌امان مردم از بازارهای جده را «مناسک بازار» گذاشته است که به سخن او به موازات [[مناسک حج]] پیش می‌رود.<ref>ای قوم به حج رفته، ص21. ای قوم به حج رفته، ص86.</ref> دیدن فقر [[مسلمانان]] برخی کشورها، تازه آن‌ها که [[مستطیع]] بوده‌ و به حج آمده‌اند، او را متاثر می‌کند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص27.</ref>  
نگارنده در مقدمه می‌نویسد: نوشتن درباره [[حج]] جرئتی می‌خواهد که باید احتمال جفای قشریان را داشته باشی و عشوه لادینان را، که از هر دو سوی راه‌اندیشه بر اهل حرف و قلم می‌بندند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص4.</ref> وی سپس سفرنامه‌اش را با بیان چگونگی توفیقش برای حضور در این سفر آغاز می‌کند و می‌گوید که در کاروان «ویژه» با تنی چند از روزنامه‌نگاران و سر‌شناسان همسفر بوده است.<ref>ای قوم به حج رفته، ص6.</ref> آن‌ها در پی فرود، سه روز<ref>ای قوم به حج رفته، ص29.</ref> در [[جده]] بوده‌اند و نویسنده 21 صفحه از کتاب را به یادداشت‌هایش در این شهر اختصاص داده است.<ref>ای قوم به حج رفته، ص7-29.</ref> وی در این بخش آگاهی‌هایی درباره آب و هوا، مردمان، فرهنگ، معماری و اوضاع اقتصادی شهر به دست می‌دهد. مؤلف به طعنه، اسم خرید بی‌امان مردم از بازارهای جده را «مناسک بازار» گذاشته است که به سخن او به موازات [[مناسک حج]] پیش می‌رود.<ref>ای قوم به حج رفته، ص21.</ref> <ref>ای قوم به حج رفته، ص86.</ref> دیدن فقر [[مسلمانان]] برخی کشورها، تازه آن‌ها که [[مستطیع]] بوده‌ و به حج آمده‌اند، او را متاثر می‌کند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص27.</ref>  


==گزارش از مدینه==
==گزارش از مدینه==
خط ۴۸: خط ۴۷:
وی خاطرات و باورهایش را درباره چیزهایی که در مدینه می‌بیند، در حدود 20 صفحه ‌گزارش می‌کند. گویا نخستین جایی که رفته، [[قبرستان بقیع]] بوده است.<ref>ای قوم به حج رفته، ص30.</ref> سخت‌گیری در زیارت بقیع و ویرانی آن‌جا<ref>ای قوم به حج رفته، ص38.</ref> و نیز ویرانی مزار [[حمزه سید الشهداء|حمزه]] آزارش می‌دهد.<ref>ای قوم به حج رفته، ص42.</ref> در مدینه به کوچه‌هایی سر می‌زند که چراغی آن‌ها را روشن نمی‌کند و ساکنان خانه‌هایش بسیار فقیرند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص35.</ref> تعجب می‌کند که چرا از پول نفت به این آدم‌ها کمکی نمی‌کنند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص46.</ref> در شرح دیدار خود از برخی مکان‌ها، به تاریخچه آن‌ها نیز اشاره می‌نماید که از آن جمله است: داستان [[اصحاب صفّه]] در وصف [[مسجدالنبی]]<ref>ای قوم به حج رفته، ص33.</ref> و [[مقام ابراهیم]] در [[مسجدالحرام]].<ref>ای قوم به حج رفته، ص57- 58.</ref>  
وی خاطرات و باورهایش را درباره چیزهایی که در مدینه می‌بیند، در حدود 20 صفحه ‌گزارش می‌کند. گویا نخستین جایی که رفته، [[قبرستان بقیع]] بوده است.<ref>ای قوم به حج رفته، ص30.</ref> سخت‌گیری در زیارت بقیع و ویرانی آن‌جا<ref>ای قوم به حج رفته، ص38.</ref> و نیز ویرانی مزار [[حمزه سید الشهداء|حمزه]] آزارش می‌دهد.<ref>ای قوم به حج رفته، ص42.</ref> در مدینه به کوچه‌هایی سر می‌زند که چراغی آن‌ها را روشن نمی‌کند و ساکنان خانه‌هایش بسیار فقیرند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص35.</ref> تعجب می‌کند که چرا از پول نفت به این آدم‌ها کمکی نمی‌کنند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص46.</ref> در شرح دیدار خود از برخی مکان‌ها، به تاریخچه آن‌ها نیز اشاره می‌نماید که از آن جمله است: داستان [[اصحاب صفّه]] در وصف [[مسجدالنبی]]<ref>ای قوم به حج رفته، ص33.</ref> و [[مقام ابراهیم]] در [[مسجدالحرام]].<ref>ای قوم به حج رفته، ص57- 58.</ref>  


به جده باز می‌گردند<ref>ای قوم به حج رفته، ص50-51.</ref> و برای آن‌که حج آن‌ها از لحاظ شرعی دچار مشکل نشود، با راهنمایی روحانی کاروان نذر می‌کنند که از کنار دریای سرخ [[محرم]] شوند. پنجم ذی‌حجه لبیک‌گویان و با ماشین به سوی مکه حرکت می‌کنند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص52.</ref> مؤلف تصویری زیبا از لحظات [[احرام]] و مسیر جده تا مکه و ورود به مسجدالحرام ارائه کرده است که تا چند صفحه ادامه یافته است.<ref>ای قوم به حج رفته، ص52-56.</ref> این‌گونه ‌نگارش در سراسر سفرنامه به چشم می‌خورد.<ref>ای قوم به حج رفته، ص53. ای قوم به حج رفته، ص59. ای قوم به حج رفته، ص80.</ref>  
به جده باز می‌گردند<ref>ای قوم به حج رفته، ص50-51.</ref> و برای آن‌که حج آن‌ها از لحاظ شرعی دچار مشکل نشود، با راهنمایی روحانی کاروان نذر می‌کنند که از کنار دریای سرخ [[محرم]] شوند. پنجم ذی‌حجه لبیک‌گویان و با ماشین به سوی مکه حرکت می‌کنند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص52.</ref> مؤلف تصویری زیبا از لحظات [[احرام]] و مسیر جده تا مکه و ورود به مسجدالحرام ارائه کرده است که تا چند صفحه ادامه یافته است.<ref>ای قوم به حج رفته، ص52-56.</ref> این‌گونه ‌نگارش در سراسر سفرنامه به چشم می‌خورد.<ref>ای قوم به حج رفته، ص53.</ref> <ref>ای قوم به حج رفته، ص59.</ref> <ref>ای قوم به حج رفته، ص80.</ref>  


==متون و سروده‌های عرفانی==
==متون و سروده‌های عرفانی==


وی اهل ادبیات است و به عرفان دلبستگی دارد. از این‌رو، جا به جا به متون و سروده‌های عرفانی استناد می‌کند؛ از جمله آن‌جا که از سخن [[بایزید بسطامی]] یاد می‌نماید: بایزید! خدای را در بسطام نهادی و قصد [[کعبه]] کردی؟<ref>ای قوم به حج رفته، ص6. ای قوم به حج رفته، ص60-61.</ref> مراحل عمره را تا پایان انجام می‌دهد و منتظر رسیدن [[ایام حج تمتع]] می‌ماند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص60.</ref> در این مدت یک بار شاهد شست‌وشوی [[کعبه]] با گلاب بوده<ref>ای قوم به حج رفته، ص61-62.</ref> و شبی را به مهمانی [[ملک فیصل]] رفته<ref>ای قوم به حج رفته، ص63-64.</ref> و گفت‌وگویی نیز با یک حاجی فارسی‌دان کنیایی<ref>ای قوم به حج رفته، ص67.</ref> داشته که جزئیات آن‌ها را بیان کرده است.
وی اهل ادبیات است و به عرفان دلبستگی دارد. از این‌رو، جا به جا به متون و سروده‌های عرفانی استناد می‌کند؛ از جمله آن‌جا که از سخن [[بایزید بسطامی]] یاد می‌نماید: بایزید! خدای را در بسطام نهادی و قصد [[کعبه]] کردی؟<ref>ای قوم به حج رفته، ص6.</ref> <ref>ای قوم به حج رفته، ص60-61.</ref> مراحل عمره را تا پایان انجام می‌دهد و منتظر رسیدن [[ایام حج تمتع]] می‌ماند.<ref>ای قوم به حج رفته، ص60.</ref> در این مدت یک بار شاهد شست‌وشوی [[کعبه]] با گلاب بوده<ref>ای قوم به حج رفته، ص61-62.</ref> و شبی را به مهمانی [[ملک فیصل]] رفته<ref>ای قوم به حج رفته، ص63-64.</ref> و گفت‌وگویی نیز با یک حاجی فارسی‌دان کنیایی<ref>ای قوم به حج رفته، ص67.</ref> داشته که جزئیات آن‌ها را بیان کرده است.


==گزارش از عرفات==
==گزارش از عرفات==
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)