نسخهٔ فعلی |
متن شما |
خط ۱: |
خط ۱: |
| ==منابع==
| | '''واجب''' عملی است که انجام آن لازم بوده و هر مکلّفی موظّف است آن را انجام دهد. ترک واجب، گناه بوده و سبب توبیخ و عذاب الهی میشود مانند واجب بودن نماز و روزه. واجب دارای اقسامی است مانند عینی، کفایی، تعبدی، توصلی، تعیینی و تخییری. |
| *'''اعانة الطالبین''': السید البکری الدمیاطی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ق.
| | ==مفهومشناسی== |
| *'''بدائع الصنائع''': علاء الدین الکاسانی (درگذشت 587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق.
| | واجب یکی از احکام تکلیفی و در اصطلاح فقهی عملی است که انجام آن لازم بوده و هر مکلّفی موظّف است آن را انجام دهد. ترک واجب، گناه بوده و سبب توبیخ و عذاب الهی میشود مانند واجب بودن نماز و روزه.<ref>نوری، آشنایی با ابواب فقه، ۱۳۷۹ش، ص۳۴.</ref> |
| *'''تاج العروس''': محمد بن محمد مرتضی زبیدی، به کوشش: علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
| |
| *'''تحریر الوسیله''': امام خمینی، نجف، دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۰ق.
| |
| *'''تحفة الفقهاء''': علاء الدین السمرقندی (درگذشت 535/539ق) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق.
| |
| *'''تذکرة الفقهاء''': العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۴ق.
| |
| *'''جامع المقاصد''': علی بن حسین الکرکی (محقق کرکی)، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، ۱۴۱۱ق.
| |
| *'''جواهر الکلام''': النجفی (درگذشت 1266ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
| |
| *'''حاشیة الدسوقی''': الدسوقی (درگذشت 1230ق)، دار احیاء الکتب العربیه، بیتا.
| |
| *'''الحدائق الناضره''': یوسف البحرانی (درگذشت 1186ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363ش.
| |
| *'''الخلاف''': الطوسی (درگذشت 460ق.)، به کوشش: سید علی خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 14۱۸ق.
| |
| *'''روضة الطالبین''': النووی (درگذشت ۶۷۶ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه.
| |
| *'''شرائع الاسلام''': المحقق الحلی (درگذشت ۶۷۶ق)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق.
| |
| *'''العروة الوثقی''': سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ١٤۲۰ق.
| |
| *'''فتح الباری''': ابن حجر العسقلانی (درگذشت ۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفه، بیتا.
| |
| *'''فتح العزیز''': عبدالکریم بن محمد الرافعی (درگذشت 623ق)، دار الفکر.
| |
| *'''فرهنگ فقه فارسی''': جمعی از محققان، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
| |
| *'''الفقه الاسلامی و ادلته''': وهبة الزحیلی، دمشق، دار الفکر، 1418ق.
| |
| *'''قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام''': حسن بن یوسف حلی(علامه حلی)، قم، انتشارات الاسلامی، ۱۴۱۳ق.
| |
| *'''کتاب الحج''': محاضرات الخوئی (درگذشت 1413ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، 1410ق.
| |
| *'''کشاف القناع''': منصور البهوتی (درگذشت ۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
| |
| *'''کفایة الاحکام''': محمد باقر السبزواری (-۱۰۹۰ق)، به کوشش الواعظی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۳ق.
| |
| *'''لسان العرب''': محمد بن مكرم (ابن منظور)، قم، ادب الحوزه، 14۰۵ق.
| |
| *'''لغتنامه''': علیاکبر دهخدا و دیگران، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.
| |
| *'''مختلف الشیعه فی احکام الشریعه''': حسن بن یوسف حلی (۶۴۸–۷۲۶ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
| |
| *'''المبسوط''': السرخسی (م.۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
| |
| *'''المجموع شرح المهذب''': النووی (درگذشت 676ق)، دار الفکر.
| |
| *'''مدارک الاحکام'''، سید محمد بن علی الموسوی العاملی، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۰ق.
| |
| *'''مستمسک العروة الوثقی''': سید محسن حکیم، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
| |
| *'''مستند الشیعه''': احمد النراقی (درگذشت ۱۲۴۵ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۵ق.
| |
| *'''المعتبر فی شرح المختصر''': جعفر بن حسن محقق حلی (۶۰۲–۶۷۶ق)، قم، انتشارات سید الشهداء، ۱۳۶۴ش.
| |
| *'''معجم لغة الفقهاء''': محمد قلعهجی، بیروت، دار النفائس، ۱۴۰۸ق.
| |
| *'''المغنی''': عبدالله بن قدامه (درگذشت 620ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه
| |
| *'''مغنی المحتاج''': محمد الشربینی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
| |
| *'''مفردات ألفاظ القرآن''': حسين بن محمد راغب اصفهانى، دمشق، دار القلم، 1412ق.
| |
| *'''مناسک الحج''': سید محمدرضا گلپایگانی، قم، دار القرآن الکریم 141۳ق.
| |
| *'''مواهب الجلیل''': الحطاب الرعینی (درگذشت 954ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق.
| |
|
| |
|
| ///////////////////////////////////////// | | احکام عملی دستورات و قوانینی درباره عبادات و معاملات است که وظیفه عملی مکلفان را تعیین میکند و از همین رو احکام تکلیفی نیز نامیده میشود. این احکام به پنج گروه تقسیم میشود و از همین رو به آنها احکام پنجگانه نیز گفته میشود: واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۵۵.</ref> |
|
| |
|
| | ==اقسام واجب== |
| | واجب، از جهات گوناگون تقسیمبندی میشود که عبارت است از: |
| | {| class="wikitable" |
| | |+ |
| | |- |
| | ! نوع واجب !! تعریف |
| | |- |
| | | عینی و کفایی|| '''واجب عینی:''' عملی است که تمام مکلفین باید آن را انجام دهند و با انجام دادن عدهای از مکلفین، این حکم از دیگران ساقط نمیشود مانند نماز و روزه. |
|
| |
|
| | '''واجب کفایی:''' عملی است که با انجام برخی از مکلفان، از عهده دیگران ساقط میشود و انجام آن بر آنان واجب نیست مانند جهاد، دفن میت، امر به معروف و نهی از منکر. |
| | |- |
| | | تَعَبُّدی و تَوَصُّلی|| '''واجب تعبدی:''' واجبی است که برای انجام آن، باید قصد قربت به خداوند داشته باشیم و بدون چنین قصدی، تکلیف از انسان ساقط نمیشود؛ مانند نماز، روزه، حج، خمس و زکات. |
|
| |
|
| | '''واجب توصلی:''' واجبی است که برای انجام آن، قصد قربت به خداوند نیاز نیست و بدون چنین قصدی هم تکلیف از انسان ساقط میشود مانند ادای دین و شستن بدن و لباس برای نماز. |
| | |- |
| | | تعیینی و تخییری|| '''واجب تعیینی:''' عمل معیّن و مشخّصی است که مکلّف باید همان عمل را انجام داده و نمیتواند به جای آن، کار دیگری را انجام دهد (جایگزینی ندارد) مانند نمازهای روزانه، روزه ماه رمضان، خمس و زکات. |
|
| |
|
| | '''واجب تخییری:''' |
| | عملی است که در کنار آن دو یا چند عمل دیگر قرار داده شده است و تنها انجام یکی از آنها بر مکلّف واجب باشد، به طوری که هر کدام از آنها را به انتخاب خودش انجام دهد تکلیف از او ساقط میشود؛ مانند تخییر در کفّاره روزه رمضان که مکلف، مخیّر است بین دو ماه روزه یا اطعام شصت فقیر یا آزاد کردن یک برده. |
| | |- |
| | | نفسی و غیری|| '''واجب نفسی:''' عملی است که به خاطر خودش واجب شده نه به خاطر عملی دیگر مانند نماز و حجّ. |
|
| |
|
| | '''واجب غیری:''' عملی است که به خاطر واجب دیگری واجب شده است مانند وضو برای نماز یا تهیه گذرنامه و سایر وسایل سفر برای حج. |
| | |- |
| | | موقت و غیر موقت|| '''واجب موقت:''' آن است که از طرف شارع(خداوند) برای انجامش، زمان مشخصی تعیین شده باشد. واجب موقّت بر دو قسم است: ۱. مُوَسَّع؛ ۲. مُضَیَّق.{{یادداشت|'''واجب موقت موسع''' عملی است که زمانی که برای آن قرار داده شده، بیش از مقدار زمانی است که جهت انجام دادن آن عمل نیاز دارد. مثل نمازهای روزانه. |
|
| |
|
|
| |
|
| | '''واجب موقت مضیق''' عملی است که زمانی که برای آن قرار داده شده، به اندازه زمانی است که برای انجام نیاز دارد. مثل روزه.}}<ref>فرهنگنامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۸۷۱.</ref> مانند نمازهای روزانه(واجب موقّت مُوسَّع) و روزه ماه رمضان (واجب موقّت مُضیَّق). |
|
| |
|
| | '''واجب غیر موقت:''' آن است که مربوط به زمان خاصّی نباشد، مانند: راستگویی و عدالت. |
| | |- |
| | | مطلق و مُقَیَّد|| '''واجب مطلق:''' عملی است که واجب بودن آن وابسته به هیچ شرط و قیدی نیست و بیشتر واجبات نیز اینگونهاند مانند نماز نسبت به وضو و غسل، جواب سلام و روزه. |
|
| |
|
| | '''واجب مقید:''' آن است که وجوبش علاوه بر شروط عمومی تکلیف (مثل بلوغ و عقل)، شرط دیگری نیز داشته باشد؛ مانند حجّ که وجوب آن متوقّف و مشروط بر استطاعت است. |
| | |- |
| | | مُنَجَّز و مُعَلَّق|| '''واجب منجز:''' واجبی است که زمان انجام آن فرا رسیده باشد مانند نمازی که وقت انجام آن رسیده است. |
|
| |
|
| | '''واجب معلق:''' واجبی است که زمان انجام آن فرا رسیده باشد مانند این که شخصی در ابتدای ماه رمضان مستطیع گردد، که حج بر واجب بر او میشود اما با توجه به این که مراسم حج در ماه ذی الحجه است، این واجب معلق میباشد و یا نماز فردا، که زمان انجامش نرسیده است. |
| | |- |
| | | اصلی و تَبَعی|| '''واجب اصلی:''' واجبی است که خطاب مستقلی بر آن دلالت میکند و انجام آن به طور مستقیم مورد خطاب قرار گرفته است مانند خطاب خداوند در قرآن به نماز خواندن<ref>سوره انعام، آيه ۷۲.</ref> و [[روزه|گرفتن روزه]] به جای [[قربانی#بدل قربانی|قربانی در حج]].<ref>سوره بقره، آيه ۱۹۶.</ref> |
|
| |
|
| | '''واجب تبعی:''' واجبی است که مستقیما مورد تکلیف قرار نگرفته باشد و به بیان دیگر در اصل، تکلیف به چیزی تعلّق گرفته، اما لازمه آن چیز مسئله دیگری است. مثلا پدری به پسرش میگوید: نان بخر. در اینجا خریدن نان واجب اصلی است، اما رفتن به خیابان برای خرید نان واجب تبعی است.<ref>ولایی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ۱۳۸۷ش، ص۳۳۵-۳۳۹.</ref> |
| | |} |
|
| |
|
| | ==احکام== |
| | درباره کاربردهای بوی خوش در حال احرام، احکام فقهی مختلفی در کتابهای فقهی بیان شده است که برخی از آنها عبارتند از: |
| | ===بوییدن عمدی بوی خوش=== |
| | بوییدن عطر از روی عمد بر پایه فقه امامیه<ref>تحریر الاحکام، ج2، ص26؛ مجمع الفائده، ج6، ص284؛ مستند الشیعه، ج11، ص376.</ref> و حنبلی<ref>المغنی، ج3، ص301-302.</ref> بر احرامگزار حرام است اما حنفیان<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص123؛ بدائع الصنائع، ج2، ص191.</ref> به طور کلی بوییدن را مکروه شمردهاند. |
|
| |
|
| | از دیدگاه مشهور فقیهان شیعه و اهلسنت، بوییدن گلاب مانند بوییدن گل خوشبو بر محرم ممنوع است<ref>المغنی، ج3، ص300؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص316؛ کشاف القناع، ج2، ص499.</ref> ولی برخی شافعیان استشمام گلاب را بدین استناد که این استفاده کاربرد غالب آن نیست، حرام ندانستهاند.<ref>المجموع، ج7، ص272.</ref> |
| | ===تماس با ماده خوشبو=== |
| | به نظر شماری از فقیهان شیعه<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص353؛ الوسیله، ص169؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص318.</ref> و اهلسنت،<ref>الام، ج2، ص165؛ المغنی، ج3، ص294-295؛ المجموع، ج7، ص272، 275.</ref> مالیدن دست یا هر نقطه بدن یا لباس به ماده خوشبوکننده، حرام و موجب [[کفاره]] است؛ بدین شرط که آن ماده مرطوب یا خشک (به صورت پودر) باشد و یا عین ماده به بدن یا لباس بچسبد و آن را خوشبو کند؛ وگرنه حرام نیست. |
|
| |
|
| | ===نشستن بر فرش معطر=== |
| | بر پایه دیدگاه شماری از فقیهان، استفاده از فرش یا زیراندازِ معطر برای نشستن یا خوابیدن بر محرم حرام است.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص316؛ ذخیرة المعاد، ج1، ص592.</ref> ولی اگر بر فرش معطر، پارچهای قرار گیرد که مانع خوشبو شدن لباس احرامگزار و تماس با ماده معطر باشد، نشستن یا خوابیدن بر آن بر فرد محرم جایز است.<ref>المجموع، ج7، ص272-273؛ الحدائق، ج15، ص428.</ref> |
|
| |
|
| {{جعبه نقل قول | عنوان= توصف ناصر خسرو از در کعبه به سال ۴۴۱ قمری| نقلقول=در کعبه دری است از چوب ساج، به دو مصراع. و بالای در شش اَرَش و نیم است. و پهنای هر مصراعی یک گز و سه چهار یک، چنانکه هر دو مصراع سه گز و نیم باشد. و روی در و در افرازِ هم نبشته است و بر آن نقره کاری دایرهها و کتابتها نقاشی منَبَّت کردهاند، و کتابتهای بزرکرده و سیمِ سوخته در رانده، و این آیات را تا آخر بر آنجا نوشته: آیه: {{قلم رنگ|سبز|اِنَّ اَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ…}} ([[سوره آل عمران]]، ۹۰) الآیة. و دو حلقه نقرهگین بزرگ که از غزنین فرستادهاند بر دو مصراع در زده، چنانکه دست هر کس که خواهد بدان نرسد و دو حلقه دیگر نقرهگین خردتر از آن هم بر دو مصراع در زده، چنانکه دست هر کس که خواهد بدان رسد. و قفلی بزرگ از نقره بر این دو حلقه زیرین بگذرانده که بستن در به آن باشد و تا آن قفل بر نگیرند در گشوده نشود.<ref>سفرنامه ناصر خسرو، ص130-131.</ref>|تاریخ بایگانی | | منبع = | تراز = چپ| عرض = 23۰px | اندازه خط = 15px|رنگ پسزمینه=#f3fca4 | گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}}
| | ===حملکردن عطر در ظرف=== |
| | جابهجا کردن عطر در ظرف دربسته حرام نیست<ref>المجموع، ج7، ص275؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص315؛ مواهب الجلیل، ج4، ص230-231.</ref> ؛ ولی در صورتی که آن ظرف دربسته نباشد یا جابهجا کردن به قصد بوییدن صورت گیرد، شماری از فقیهان به حرمت اینکار فتوا دادند.<ref>المغنی، ج3، ص301؛ المجموع، ج7، ص272؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص315.</ref> |
|
| |
|
| == احکام == | | ===خرید و فروش عطر و عبور از بازار عطرفروشان=== |
| به فتوای فقیهان شیعه، یکبار گفتن تلبیه، برای تحقق احرام در [[حج]] و [[عمره تمتع]] و [[حج افراد|حج اِفراد]] و [[عمره مفرده]]، [[واجب]] و شرط صحت احرام است؛ ولی در [[حج قران|حج قِران]]، حجگزار برای انعقاد احرام، میان تلبیه و [[اشعار و تقلید|اِشعار و تقلید]] مخیر است.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص248؛ العروة الوثقی، ج4، ص666؛ معتمد العروه، ج2، ص528.</ref>
| | خرید و فروش عطریات اشکال ندارد اما نباید آنها را برای امتحان بو و یا استفاده کند.<ref>مناسک حج، ص۱۹۹.</ref> همچنین به نظر شیعه<ref>مستند الشیعه، ج11، ص376؛ المعتمد، ج4، ص124-125؛ مجمع الفائده، ج6، ص289؛ کتاب الحج، ج2، ص94.</ref> و اهل سنت،<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص191؛ مواهب الجلیل، ج4، ص220؛ .</ref> عبور از بازار عطرفروشان و استشمام بوی عطر موجود در فضای آنجا بر احرامگزار جایز است اما شماری از اهلسنت<ref>نک: المدونة الکبری، ج1، ص456؛ بدائع الصنائع، ج2، ص191.</ref> از جمله مالک، آن را مکروه شمردهاند. |
|
| |
|
| فقیهان [[شافعی]]<ref>المجموع، ج7، ص224-246؛ اعانة الطالبین، ج2، ص324، 350.</ref> و [[حنبلی]]<ref>المغنی، ج3، ص254؛ کشاف القناع، ج2، ص486؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج3، ص254، 256.</ref> تلبیه را مستحب شمردهاند؛ ولی فقیهان [[مالکی]] آن را واجب دانستهاند.<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص148؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص21، 39-40؛ الثمر الدانی، ص363.</ref> به نظر فقیهان [[حنفی]]، تلبیه با نیت تلبیه یا گفتن یکی از ذکرهای لا اله الا الله، الحمد لله و سبحان الله یا [[اشعار و تقلید|تقلید]] منعقد میگردد؛<ref>تحفة الفقهاء، ج1، ص398-400؛ بدائع الصنائع، ج2، ص161.</ref> ولی گفتن عبارات تلبیه مستحب است.<ref>البحر الرائق، ج2، ص565؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص533.</ref>
| | ===استفاده از لباس رنگ شده با ماده خوشبو=== |
| | استفاده کردن احرامگزار از لباسی که با مواد معطر مانند زعفران و گلهای خوشبو رنگآمیزی شده، ممنوع است؛ مگر آن که بوی خوش رنگ از میان رفته باشد.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص319، 350؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص318؛ مواهب الجلیل، ج4، ص214.</ref> ولی به نظر فقیهان شیعه،<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص351.</ref> [[شافعیان]]<ref>المجموع، ج7، ص282.</ref> و [[حنبلیان]]<ref>المغنی، ج3، ص296.</ref> اگر لباس با موادی رنگ شده باشد که عرفا مصداق «بوی خوش» نیستند، کاربرد آن جایز است مانند پوشیدن لباسی که با عُصفُر (نوعی گیاه سرخ رنگ) رنگ شده است. |
|
| |
|
| === رکن بودن تلبیه === | | ===وجوب از بین بردن بوی عطر از بدن و لباس=== |
| در باور فقیهان امامی<ref>مسالک الافهام، ج2، ص226؛ کشف اللثام، ج5، ص20؛ جواهر الکلام، ج18، ص3-4.</ref> و اهلسنت،<ref>تحفة الفقهاء، ج1، ص381؛ مواهب الجلیل، ج4، ص11؛ مغنی المحتاج، ج1، ص513.</ref> تلبیه از [[ارکان حج]] و [[ارکان عمره|عمره]] بهشمار نمیرود؛<ref>نک: مختلف الشیعه، ج4، ص59.</ref>ولی شماری از فقیهان امامی بر این باورند که تلبیه در حج و عمره، رکن بهشمار میرود.<ref>الکافی، حلبی، ص193؛ السرائر، ج1، ص532؛ مختلف الشیعه، ج4، ص58-59.</ref>
| | اگر هنگام احرام بدن یا لباس احرامگزار بیاختیار یا با اختیار آغشته به عطر شود، به نظر همه فقیهان شیعه<ref>النهایه، ص219؛ السرائر، ج1، ص545؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص318.</ref> و اهلسنت،<ref>الام، ج2، ص223.</ref> برطرف کردن بوی خوش از بدن و لباس با روشهایی چون شستن یا عوض کردن آن واجب بوده و این وجوب، فوری است.<ref>جواهر الکلام، ج18، ص332.</ref> بیشتر فقیهان به پشتوانه احادیث، برآنند که احرامگزار خود میتواند به رفع بوی خوش بپردازد. حتی اندکی از آنها به پشتوانه احادیث یاد شده گفتهاند که اگر ازاله بوی خوش مستلزم بوییدن باشد، استشمام هم جایز است.<ref>الحدائق، ج15، ص425-426؛ مستند الشیعه، ج11، ص379.</ref> |
|
| |
|
| === هنگام آغاز تلبیه === | | ===ٰٰوجوب گرفتن بینی از بوی خوش=== |
| | ===حرمت گرفتن بینی از بوی بد=== |
| | ===از بین رفتن ماده خوشبوکننده=== |
|
| |
|
| === موارد استحباب تکرار تلبیه ===
| | ==موارد اختلافی کاربردهای حرام طیب== |
| | درباره حکم فقهی برخی کاربردهای بوی خوش در حال احرام، میان مذاهب اسلامی و حتی گاه میان فقیهان یک مذهب فقهی، اختلافنظر وجود دارد یا در منابع فقهی آرای تفصیلی یاد شده است؛ یعنی حرمت کاربرد طیب منوط به تحقّق قیود و شروطی گشته است. برخی از این قبیل کاربردهای بوی خوش عبارتند از: |
|
| |
|
| | ===استشمام عمدی بوی خوش=== |
| | بوییدن عطر از روی عمد بر پایه فقه امامی<ref>تحریر الاحکام، ج2، ص26؛ مجمع الفائده، ج6، ص284؛ مستند الشیعه، ج11، ص376.</ref> و حنبلی<ref>المغنی، ج3، ص301-302.</ref> بر احرامگزار حرام است. شافعیان<ref>فتح العزیز، ج7، ص460.</ref> در برخی مصداقهای طیب مانند گلها و مالکیان<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص223، 228.</ref> در عطرهای دارای اثر ماندگار (به تعبیر آنان: «طیب مؤنّث») به حرمت استشمام باور دارند. ولی مالکیان<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص223، 228.</ref> در دیگر عطرها («طیب مذکّر») و حنفیان<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص123؛ بدائع الصنائع، ج2، ص191.</ref> به طور کلی بوییدن را مکروه شمردهاند. به دیدگاه مشهور فقهی، بوییدن گلاب مانند بوییدن گل خوشبو بر محرم ممنوع است<ref>المغنی، ج3، ص300؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص316؛ کشاف القناع، ج2، ص499.</ref> ؛ ولی برخی شافعیان استشمام گلاب را بدین استناد که این استفاده کاربرد غالب آن نیست، حرام ندانستهاند.<ref>المجموع، ج7، ص272.</ref> |
|
| |
|
| | ===تماس با ماده خوشبو=== |
| | به باور شماری از فقیهان امامی<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص353؛ الوسیله، ص169؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص318.</ref> و اهلسنت،<ref>الام، ج2، ص165؛ المغنی، ج3، ص294-295؛ المجموع، ج7، ص272، 275.</ref> مالیدن دست یا هر نقطه بدن یا لباس به ماده خوشبوکننده، حرام و موجب [[کفاره]] است، بدین شرط که آن ماده مرطوب باشد یا خشک ولی به صورت پودر باشد و یا عین ماده به بدن یا لباس بچسبد و آن را خوشبو کند؛ وگرنه حرام نیست. |
|
| |
|
| | ===استفاده از فرش یا فراش معطر=== |
| | بر پایه دیدگاه شماری از فقیهان، کاربرد فرش یا فراش معطر برای نشستن یا خوابیدن اصولاً بر محرم حرام است.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص316؛ ذخیرة المعاد، ج1، ص592.</ref> ولی اگر بر فرش عطرآلود پارچهای قرار گیرد که مانع خوشبو شدن لباس احرامگزار و تماس با ماده معطر باشد، نشستن یا خوابیدن بر آن بر فرد محرم جایز است.<ref>المجموع، ج7، ص272-273؛ الحدائق، ج15، ص428.</ref> |
|
| |
|
| ///////////////////////////////////////////////////// | | ===نشستن نزد عطرفروش یا شخص خوشبو=== |
| | به باور فقیهان امامی<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص353؛ قواعد الاحکام، ج1، ص473.</ref> و اهلسنت،<ref>الام، ج2، ص165، 223؛ المغنی، ج3، ص302؛ المجموع، ج7، ص271، 275، 280.</ref> نشستن احرامگزار نزد عطرفروش و نیز کسی که به خود عطر زده، جایز است و به باور برخی از آنها مکروه بهشمار میرود. برخی فقها<ref>جواهر الکلام، ج18، ص331.</ref> جواز این کار را منوط به آن دانستهاند که بوی عطر جذب بدن یا لباس احرامگزار نشود. شماری از فقیهان امامی و اهلسنت در صورتی که قصد او از این کار استشمام بوی خوش باشد، چنین کارهایی را مکروه یا حرام شمردهاند.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص353؛ المغنی، ج3، ص301-302؛ المجموع، ج7، ص271.</ref> نشستن در محلی که بخور عطر در آنجا وجود دارد، نیز بر پایه فقه شافعی مکروه است.<ref>نک: المجموع، ج7، ص275.</ref> |
|
| |
|
| | ===حملکردن عطر در ظرف=== |
| | جابهجا کردن عطر در ظرف دربسته به باور فقیهان حرام نیست<ref>المجموع، ج7، ص275؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص315؛ مواهب الجلیل، ج4، ص230-231.</ref> ؛ ولی در صورتی که آن ظرف دربسته نباشد یا جابهجا کردن به قصد استشمام صورت گیرد، شماری از فقیهان به حرمت اینکار باور دارند.<ref>المغنی، ج3، ص301؛ المجموع، ج7، ص272؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص315.</ref> |
|
| |
|
| | ===کاربرد لباس رنگ شده با ماده خوشبو=== |
| | به باور فقیهان<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص319، 350؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص318؛ مواهب الجلیل، ج4، ص214.</ref> استفاده کردن احرامگزار از لباسی که با مواد معطر (طیب) مانند زعفران و گلهای خوشبو رنگآمیزی شده، ممنوع است؛ مگر آن که بوی خوش رنگ از میان رفته باشد. ولی اگر لباس با موادی رنگ شده باشد که عرفا مصداق «طیب» نیستند، کاربرد آن جایز است. مثلاً پوشیدن لباسی که با عُصفُر (گیاهی سرخ رنگ) رنگ شده، به باور [[امامیان]]،<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص351.</ref> [[شافعیان]]<ref>المجموع، ج7، ص282.</ref> و [[حنبلیان]]<ref>المغنی، ج3، ص296.</ref> که آن را طیب نمیدانند، جایز و به باور [[حنفیان]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص126؛ بدائع الصنائع، ج2، ص185.</ref> و [[مالکیان]]<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص215.</ref> که آن را مصداق طیب میشمرند، حرام یا مکروه است. البته مالکیان میان لباس رنگ شده «مُفدَم» که از رنگ خوشبو اشباع شده و «مورَّد» که از رنگ اشباع نشده، تفاوتهایی را برشمردهاند.<ref>نک: مواهب الجلیل، ج4، ص214-215.</ref> |
|
| |
|
| '''تکبیر''' گفتن ذکر مخصوص بوده و از کارهای مستحب در [[مناسک حج|مناسک]] و [[آداب حج]] و [[حرمین]] است.
| | ==موارد استثنا== |
|
| |
|
| واژه تکبیر، در [[لغت]] به معنای بزرگ داشتن، بزرگ شمردن و به بزرگی یادکردن [[خداوند]] بوده و بیشتر با جمله الله اکبر بیان میشود. این جمله تنها یک بار در [[قرآن]] ذکر شده است. از ذکر الله اکبر به عنوان شعار [[مسلمانان]] یاد میشود.
| | فقیهان، به ویژه فقهای [[امامی]]، برخی مصداقهای بوی خوش یا کاربردهای آن را از شمول حکم حرمت مستثنا دانستهاند. این موارد عبارتند از: |
|
| |
|
| تکبیر پیش از ظهور [[اسلام]] نیز شعار یکتاپرستان در کارهای مهم بوده است. در روایات نقل شده از پیامبر(ص) و [[امامان شیعه(ع)]] و نیز در کتب اهل سنت، فضیلت و ثواب بسیار زیادی برای ذکر الله اکبر آمده است و گفتن و مداومت بر آن در همه حالات، مستحب است. گفتن الله اکبر در آغاز [[نماز]] به عنوان [[تکبیرة الاحرام]] و در [[تسبیحات اربعه]] به عنوان جزیی از آن واجب است.
| | ===خلوق کعبه=== |
| | به باور فقیهان امامی<ref>المقنعه، ص432؛ رسائل المرتضی، ج3، ص66؛ مدارک الاحکام، ج7، ص324.</ref> و شماری از فقیهان [[اهلسنت]]<ref>المدونة الکبری، ج1، ص457؛ مواهب الجلیل، ج4، ص233.</ref> از جمله مالکیان، خَلوق کعبه (عطر ویژه پوشش کعبه) به پشتوانه احادیث<ref>المصنف، ج4، ص288؛ التهذیب، ج5، ص69؛ وسائل الشیعه، ج12، ص449-450.</ref> از حکم حرمت استشمام بر احرامگزار استثنا گشته و بهره بردن از آن موجب کفاره قلمداد نشده است ولی احتیاط، اجتناب و دوری از بوی خوش کعبه است. گرچه برخی از فقیهان شیعه این احتیاط را لازم نمیدانند.<ref>مناسک نوین، ص۹۹.</ref> البته اگر بدن یا لباس احرامگزار به مقداری فراوان از خلوق کعبه آغشته شود، مالکیان رفع آن را واجب دانستهاند.<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص233؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص63.</ref> مقصود از خلوق، عطری ویژه مرکب از موادی چون زعفران است که [[کعبه]] با آن خوشبو میشده است.<ref>نک: کشف اللثام، ج5، ص349-350؛ الحدائق، ج15، ص422؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص62.</ref> اندکی از فقیهان این استثنا را افزون بر این عطر خاص، شامل هر عطری شمردهاند که کعبه بدان آغشته میشود.<ref>نک: مسالک الافهام، ج2، ص253-254؛ الحدائق، ج15، ص422؛ مستند الشیعه، ج11، ص376.</ref> |
|
| |
|
| تکبیر در بسیاری از مناسک حج کاربرد دارد. از جمله میتوان به تکبیر گفتن در آغاز مراسم حج، هنگام رؤیت [[کعبه]] و [[حجرالاسود]] و [[استلام]] آن، [[ایام تشریق]]، هنگام [[رمی جمرات]]، [[قربانیکردن]] و [[حلق]] اشاره کرد.
| | ===عطر بازار عطرفروشان میان صفا و مروه=== |
|
| |
|
| ==واژهشناسی==
| | به باور فقیهان امامی،<ref>مستند الشیعه، ج11، ص376؛ المعتمد، ج4، ص124-125.</ref> به پشتوانه حدیثی،<ref>نک: الکافی، ج4، ص354.</ref> عبور هنگام [[سعی]] از بازار عطرفروشان که پیشتر در محوطه میان [[صفا]] و [[مروه]] قرار داشته و استشمام بوی عطر موجود در فضای آنجا بر احرامگزار حرام نیست. شماری از فقیهان امامی<ref>مجمع الفائده، ج6، ص289؛ کتاب الحج، ج2، ص94.</ref> و اهلسنت<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص191؛ مواهب الجلیل، ج4، ص220.</ref> به طور کلی عبور از هر بازار عطرفروشی و استشمام بوی آن را در حال احرام جایز و شماری از اهلسنت<ref>نک: المدونة الکبری، ج1، ص456؛ بدائع الصنائع، ج2، ص191.</ref> از جمله مالک، آن را مکروه شمردهاند. |
| تکبیر در اصطلاح به معنای جاری کردن جمله «الله اکبر» بر زبان است. به نظر برخی، به جملاتی همچون؛ «اللهُ اَکْبَرُ لا اله الا الله»<ref>مسائل علی بن جعفر، ص141-142؛ الکافی، کلینی، ج4، ص516.</ref> و الفاظی مانند «الله الاکبر»، «الله الکبیر» و «الله کبیر» بر پایه نظر شماری از [[اهل سنت]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج1، ص35-36؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص123-124.</ref> نیز تکبیر گفته شده است.
| |
|
| |
|
| تکبیر از ریشه «ک ـ ب ـ ر» به معنای بزرگ شمردن است.<ref>العین، ج5، ص361؛ المحیط فی اللغه، ج6، ص257؛ الصحاح، ج2، ص802، «کبر. </ref>
| | ===نیاز و اضطرار=== |
| ===معنای الله اکبر=== | |
| بنا بر روایات [[اهل بیت(ع)]] مقصود از الله اکبر آن است که [[خداوند]] بزرگتر از آن است که وصف شود.<ref>المحاسن، ج1، ص241؛ الکافی، کلینی، ج1، ص117؛ معانی الاخبار، ص11.</ref>
| |
| دیگر معانی آن عبارت است از: خدا بزرگ است، خدا بزرگتر از هر چیز است، خدا بزرگتر از آن است که کُنه و ذات آن شناخته شود.<ref>تهذیب اللغه، ج10، ص122؛ لسان العرب، ج5، ص127؛ تاج العروس، ج7، ص430، «کبر».</ref>
| |
|
| |
|
| ==تکبیر در حج و عمره==
| | همه فقیهان امامی<ref>السرائر، ج1، ص545؛ قواعد الاحکام، ج1، ص423؛ مدارک الاحکام، ج7، ص327.</ref> و اهلسنت<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص190-191؛ المجموع، ج7، ص335؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص61.</ref> در صورت اضطرار و حتی نیاز، کاربرد بوی خوش را برای احرامگزار روا شمردهاند. پشتوانه آنان، احادیث گوناگون<ref>نک: وسائل الشیعه، ج12، ص447-448.</ref> ناظر بر جایز بودن کارهایی چون خوردن، [[سرمه کشیدن]]، استنشاق کردن و مالیدن مواد خوشبو مانند روغن به بدن برای مداوا یا نیازهای ضروری دیگر است. گاهی هم فقیهان از باب جمع میان روایات، مفاد احادیث تجویز کننده عام را بر صورت اضطرار حمل کردهاند.<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص190؛ الجوهر النقی، ج5، ص59.</ref> |
| به نوشته اخبار مکه، تکبیرگویی حجگزار، مایه آبرو و بزرگی او خوانده شده است.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص421.</ref> همچنین از آنجا که امام علی(ع) در [[روز عرفه]] تکبیر میگفت، [[معاویه]] برای مخالفت با او، این تکبیر را ترک کرد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص6.</ref>
| |
|
| |
|
| بر پایه گزارشی دیگر، تکبیرگویی مردم در [[ایام حج]] در بازارهای مکه تا هنگامی که [[حجاج بن یوسف ثقفی]] (حک: 73-75ق.) به حکومت [[مکه]] رسید، رایج بوده است. حجاج این کار را ممنوع کرد؛ اما پس از او این سنت دیگر بار تداوم یافت.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص373.</ref> [[خالد بن عبدالله قسری]]، حاکم اموی مکه (حک: 87-96ق.) برای شمارش تعداد طوافها و نیز ایجاد آمادگی برای خواندن [[نماز تراویح]] در ماه رمضان، شماری از خدمتکاران [[کعبه]] را موظف کرده بود که در هر دورِ [[طواف]]، در پیرامون کعبه تکبیر گویند.<ref>اخبارمکه، فاکهی، ج2، ص101؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص65-66؛ تاریخ مکة المشرفه، ج1، ص150.</ref>
| | ===استهلاک ماده خوشبوکننده=== |
|
| |
|
| ==پیشینه==
| | به تصریح فقها<ref>المجموع، ج7، ص273؛ مغنی المحتاج، ج1، ص520؛ الحدائق، ج15، ص424.</ref> و به پشتوانه احادیث، اگر ماده معطّر مانند زعفران به گونهای با مادهای دیگر مخلوط و در آن مستهلک شود که از نظر عرف، مصداق «طیب» نباشد، کاربرد آن مانند خوردن بر احرامگزار حرام نیست؛ بهویژه اگر همه ویژگیهای آن ماده یعنی بو و رنگ و طعم آن از میان رفته باشد. البته اگر تنها بوی ماده خوشبو باقی مانده باشد، بیشتر فقیهان به حرمت آن باور دارند.<ref>المغنی، ج3، ص299-300؛ فتح العزیز، ج7، ص458؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص314.</ref> به دیدگاه شماری از فقیهان، در صورتی که تنها بوی ماده معطر از میان رفته و دو وصف دیگر باقی مانده باشد، نیز کاربرد آن جایز است.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص314؛ الحدائق، ج15، ص427؛ مستند الشیعه، ج11، ص377-378.</ref> |
| بنا بر روایتی، هنگام بنای [[کعبه]]، آن گاه که [[حضرت آدم(ع)]] از کنار [[کوه صفا]] به [[رکن حجر]] نگریست، تکبیر گفت<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص186؛ علل الشرائع، ج2، ص431.</ref> و در مناسکی که خداوند از طریق [[جبرئیل]] به او آموخت تا توبه وی را بپذیرد، در پی عبور از [[عرفات]] بر بالای هر یک از کوههای هفتگانه به دستور جبرئیل چهار تکبیر گفت. همچنین پس از انجام قربانی و [[حلق]] در [[منا]] در راه بازگشت به سوی مکه، هنگام ظاهر شدن [[شیطان]] در محل [[جمرات سهگانه]]، جبرئیل هر بار به او فرمان داد تا هفت سنگریزه به سوی شیطان پرتاب کند و با هر پرتاب تکبیر بگوید.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص191؛ علل الشرائع، ج2، ص401.</ref> بر پایه روایات، [[هبةالله]] جانشین حضرت آدم در نماز بر جنازه او 30 تکبیر گفت.<ref>الکافی، کلینی، ج8، ص114؛ الوافی، ج2، ص284.</ref>
| |
|
| |
|
| پیش از [[اسلام]]، تکبیر شعار یکتاپرستان در امور مهم بود؛ چنانکه به روایتی، هنگامی که [[عبدالمطلب]] توانست با حفر دیگر بار [[چاه زمزم]]، به آب و هدایای کعبه که در آن دفن شده بود دست یابد، از خوشحالی تکبیر گفت و برخی قریشیان نیز با او همراهی کردند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص44؛ الکافی، کلینی، ج4، ص219-220؛ الوافی، ج12، ص74.</ref>
| | ولی برخی امامیان، حنبلیان و شافعیان در فرضی که طعم یا رنگ باقی مانده باشد، استفاده از آن را ممنوع دانستهاند.<ref>المغنی، ج3، ص300؛ المجموع، ج7، ص273، 282؛ مسالک الافهام، ج2، ص254.</ref> در صورتی که عین ماده خوشبو باقی مانده، ولی بوی آن از میان رفته باشد، مالکیان به ممنوعیت کاربرد آن باور دارند.<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص228-229.</ref> همچنین در صورتی که بوی ماده خوشبوکننده بر اثر مرور زمان از میان رفته باشد، کاربرد آن به باور بیشتر فقیهان جایز است.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص319؛ المغنی، ج3، ص295؛ المجموع، ج7، ص273.</ref> ولی مالک در این فرض و نیز در حالی که بر اثر شسته شدن لباس رنگآمیزی شده، عین ماده خوشبو یا رنگ آن باقی مانده و بوی آن از میان رفته باشد، کاربرد آن را مکروه شمرده است.<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص214.</ref> |
|
| |
|
| ===تکبیر در جنگهای مسلمانان=== | | ==سایر احکام== |
| [[حضرت محمد (ص)]] در نبردهای گوناگون؛ از جمله [[بدر]] (2ق.)،<ref>المغازی، ج1، ص92؛ دلائل النبوه، ج3، ص95؛ امتاع الاسماع، ج12، ص166.</ref> [[احد]] (3ق.)،<ref>تاریخ طبری، ج2، ص509؛ الکامل، ج2، ص152.</ref> [[بنینضیر]] (4ق.)<ref>الطبقات، ج2، ص44؛ تاریخ طبری، ج2، ص553؛ المنتظم، ج3، ص204.</ref> و [[خندق]] (5ق.) تکبیر گفت و [[مسلمانان]] نیز همراهی کردند.<ref>الطبقات، ج4، ص62؛ تاریخ طبری، ج2، ص569؛ الخصال، ج1، ص162؛ البدایة و النهایه، ج4، ص100.</ref> همچنین پیامبر با شنیدن تکبیر [[امام علی(ع)]] هنگام کشته شدن [[عمرو بن عبدود]]، تکبیر گفت.<ref>شرح نهج البلاغه، ج13، ص284؛ ارشاد القلوب، ج2، ص243.</ref>
| |
|
| |
|
| همچنین مسلمانان هنگام دریافت گزارش پیروزی یا شادی، تکبیر میگفتند. بدین سان، این کار را «تکبیر فتح» نامیدند.<ref>الطبقات، ج4، ص62؛ تاریخ طبری، ج2، ص569؛ البدایة و النهایه، ج4، ص100.</ref> تکبیر و [[تهلیل]] مسلمانان در نبردها؛ از جمله هنگام [[فتح بیتالمقدس]] (سال 492ق) در جنگهای صلیبی گزارش شده است.<ref>الکامل، ج11، ص551، 534؛ النجوم الزاهره، ج6، ص37.</ref>
| | افزون بر حکم اصلی [[حرمت]] کاربرد بوی خوش در حال [[احرام]]، احکامی دیگر نیز درباره موضوع بوی خوش وجود دارد که مهمترین آنها چگونگی تحلّل [[محرم]] از طیب در احرام [[حج]] و [[عمره]] است. این احکام عبارتند از: |
|
| |
|
| ==تکبیر هنگام زیارت اولیاءالله== | | ===تحلّل از طیب=== |
|
| |
|
| در زیارت پیامبر(ص)، امامان(ع) و برخی اولیاء نیز تکبیر گفتن سفارش شده است؛ از جمله زیارت [[امیر مؤمنان علی(ع)]]،<ref>المزار، مفید، ص76؛ مصباح المتهجد، ص740؛ المزار، مشهدی، ص181، 252، 302.</ref> زیارت [[امام حسین(ع)]]،<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص576؛ کامل الزیارات، ص255؛ المزار، مشهدی، ص421، 430، 462.</ref> زیارت سرداب مقدس<ref>المزار، مشهدی، ص657.</ref> و زیارت [[حضرت معصومه]].<ref>بحار الانوار، ج99، ص266.</ref> نیز در [[زیارت جامعه کبیره]]، پس از ورود به حرم و دیدن قبر و پیش از خواندن زیارت، 100 بار تکبیر در سه مرحله جداگانه با فاصله سفارش شده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص609؛ التهذیب، ج6، ص95-96؛ المزار، مشهدی، ص524.</ref>
| | به باور فقیهان امامی،<ref>النهایه، ص245-246؛ السرائر، ج1، ص580؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص343، 439.</ref> در احرام عمره خواه [[مفرده]] و خواه [[تمتع]]، با انجام شدن [[حلق]] یا [[تقصیر]]، کاربرد بوی خوش بر احرامگزار حلال میشود. در احرام [[حج قران]] و [[حج افراد|افراد]] به پشتوانه احادیث، با انجام حلق یا تقصیر پس از دیگر اعمال [[منا]] یعنی [[رمی جمره عقبه]] و [[قربانی کردن]]،<ref>مدارک الاحکام، ج8، ص105.</ref> تحلّل از طیب حاصل میگردد.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛ السرائر، ج1، ص601؛ الوسیله، ص187.</ref> |
|
| |
|
| در حدیثی، تکبیر گفتن پیش روی امام(ع) همراه با ذکر «لا اِلَهَ اِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ» مایه دستیابی به رضوان خداوند دانسته شده است.<ref>بصائر الدرجات، ص332.</ref> از این رو، شماری از فقیهان امامی تکبیرگویی را هنگام دیدن قبر مطهر معصومان(ع) پیش از آغاز زیارت، از آداب آن شمردهاند.<ref>مناسک حج و عمره، ص280.</ref> | | برخی فقها<ref>الدروس، ج1، ص455.</ref> این تحلّل را منوط به آن دانستهاند که [[طواف]] و [[سعی]] پیش از اعمال منا انجام شده باشد. ولی دیگر افراد آنان، به پشتوانه اطلاق ادله، چنین شرطی را نپذیرفتهاند.<ref>الحدائق، ج17، ص258-259؛ جواهر الکلام، ج19، ص257.</ref> به باور مشهور فقیهان امامی،<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص376-377؛ الحدائق، ج17، ص250.</ref> به دلیل احادیث گوناگون،<ref>نک: الحدائق، ج17، ص252-253؛ جواهر الکلام، ج19، ص251-252؛ وسائل الشیعه، ج14، ص232-236.</ref> در احرام حج تمتع با حصول تحلّل اول (وقوع حلق یا تقصیر پس از رمی جمره عقبه و ذبح قربانی<ref>الدروس، ج1، ص455؛ الحدائق، ج17، ص261؛ جواهر الکلام، ج19، ص256.</ref> حرمت کاربرد بوی خوش پایان نمیپذیرد، مگر آنکه پیشتر طواف زیارت ادا شده باشد. البته مفاد بعضی روایات<ref>نک: الحدائق، ج17، ص253-255؛ جواهر الکلام، ج19، ص254.</ref> در منابع شیعی بر حلّیت طیب پس از تحلّل اول (حلق یا تقصیر) دلالت دارد که فقیهان آنها را قابل تخصیص شمرده یا بر [[تقیه]] یا بر غیر حج تمتع حمل کردهاند.<ref>مدارک الاحکام، ج8، ص103-104؛ الحدائق، ج17، ص255-257؛ المعتمد، ج5، ص324-325.</ref> |
|
| |
|
| ==تکبیر در برخی از مناسک حج==
| | ولی به پشتوانه روایتهای پیشین، [[ابن ابیعقیل عمانی]] و اندکی دیگر از فقیهان در حج تمتع بهکراهت کاربرد بوی خوش پس از تحلّل اول تا هنگام تحلّل دوم باور دارند.<ref>مختلف الشیعه، ج4، ص298؛ مدارک الاحکام، ج8، ص105؛ قس: جواهر الکلام، ج19، ص254.</ref> اندکی از فقیهان امامی، برخلاف نظر مشهور، برآنند که در صورت تقدّم طواف زیارت بر اعمال منا در حج قران یا افراد یا به سبب اضطرار در حج تمتع، با ادای طواف و سعی، تحلّل از طیب حاصل میشود.<ref>نک: مسالک الافهام، ج2، ص324-325؛ مدارک الاحکام، ج8، ص106؛ جواهر الکلام، ج19، ص258.</ref> در احرام حج تمتع، تحلّل از بوی خوش پس از تحلل دوم تحقّق مییابد و تحلّل دوم به باور شماری از فقیهان امامی<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛ شرائع الاسلام، ج1، ص198؛ قواعد الاحکام، ج1، ص445.</ref> پس از ادای [[طواف]] و [[نماز طواف]]<ref>جواهر الکلام، ج19، ص258.</ref> و به باور بیشتر آنان<ref>الکافی، حلبی، ص216؛ الدروس، ج1، ص455؛ مسالک الافهام، ج2، ص324.</ref> پس از انجام دادن سعی حاصل میگردد و پشتوانه آن احادیث و استصحاب است.<ref>مختلف الشیعه، ج4، ص300؛ مدارک الاحکام، ج8، ص106؛ الحدائق، ج17، ص261-262.</ref> |
|
| |
|
| در منابع حدیثی و فقهی، ذکر «الله اکبر» در بسیاری از [[مناسک حج]] و [[عمره]] و پارهای اعمال دیگر مستحب به شمار رفته است؛ از جمله: | | بر پایه فقه امامی،<ref>النهایه، ص263؛ السرائر، ج1، ص602؛ شرائع الاسلام، ج1، ص198.</ref> کاربرد بوی خوش در حج تمتع پس از [[طواف زیارت]] تا هنگام ادای [[طواف نساء]] مکروه است. فقیهان مقصود از نهی را در صحیحه محمد بن اسماعیل<ref>الاستبصار، ج2، ص290.</ref> که اینکار را تا طواف نساء ممنوع شمرده است، کراهت دانسته یا آن را بر وجوهی دیگر قابل حمل شمردهاند.<ref>تذکرة الفقهاء، ج8، ص345؛ مدارک الاحکام، ج8، ص109؛ الحدائق، ج17، ص271.</ref> |
|
| |
|
| ===آغاز سفر حج=== | | ===حصول تحلل در فقه اهلسنت=== |
| شماری از منابع، تکبیرگویی را هنگام سوار شدن بر مرکب برای آغاز سفر حج مستحب دانستهاند.<ref>مصباح المتهجد، ص675؛ البلد الامین، ص269.</ref> بر پایه احادیث، پیامبر(ص) 10 روز اول ماه ذیحجه را محبوبترین ایام نزد خداوند خوانده و به تکبیر، [[تهلیل]] و یاد خدا در آنها سفارش فرموده است.<ref>المصنف، ابنابیشیبه، ج4، ص332؛ شعب الایمان، ج3، ص353.</ref>
| |
|
| |
|
| بر پایه گزارشهایی، تکبیرگویی در دهه اول ذیحجه در [[بازارهای مکه]]، به [[عمر]] و [[عبدالله بن عمر]] منسوب است. آوردهاند که مردم از آن دو پیروی کردند.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص373؛ ج4، ص227.</ref> از این رو، شماری از فقیهان اهل سنت به استحباب تکبیر در این ایام فتوا دادهاند و آن را «تکبیر مطلق» خواندهاند و تکبیر پس از نمازهای واجب را در [[ایام تشریق]] «تکبیر مقید» نامیدهاند.<ref>الکافی، ابنقدامه، ج1، ص343؛ الشرح الکبیر، ج2، ص252؛ اعانة الطالبین، ج1، ص303؛ منار السبیل، ج1، ص153.</ref>
| | به باور فقیهان اهلسنت، در عمره مفرده و نیز عمره تمتع، با حصول تحلل که با انجام شدن حلق یا تقصیر تحقق مییابد، همه [[محرمات احرام]] از جمله بهره بردن از بوی خوش بر شخص محرم حلال میشود.<ref>تحفة الفقهاء، ج1، ص403؛ المغنی، ج3، ص409، 411؛ المجموع، ج8، ص232.</ref> بر پایه دیدگاه مشهور در فقه اهلسنت،<ref>المغنی، ج3، ص467؛ المجموع، ج8، ص224-225.</ref> در حج با انجام شدن دو کار از سه واجب حج یعنی رمی جمره عقبه، حلق یا تقصیر و طواف، تحلل اول رخ میدهد و با انجام شدن کار سوم، تحلل دوم یا تحلل اکبر حاصل میشود. البته به باور برخی، تحلل اول با رمی جمره عقبه و بر پایه نظری دیگر، با حلق محقق میگردد.<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص140-142؛ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج2، ص45.</ref> |
|
| |
|
| ===هنگام دیدن کعبه و حجرالاسود===
| | از دیدگاه فقیهانی که حلق را «نُسک» نمیدانند، تحلل اول با انجام شدن یکی از دو کار دیگر تحقق مییابد.<ref>فتح العزیز، ج7، ص373-374؛ المجموع، ج8، ص224-225.</ref> به باور فقیهان مذاهب اهلسنت جز مالکیان، پس از تحلل اول، جز مباشرت جنسی و [[نکاح]] همه محرمات احرام از جمله کاربرد بوی خوش بر محرم حلال میشود.<ref>الام، ج2، ص164-165، 241؛ المغنی، ج3، ص462-463؛ المجموع، ج8، ص225.</ref> پشتوانه این نظر، چند روایت و نیز گزارش [[عایشه]] از حج [[پیامبر(ص)]] است که پیامبر پیش از ادای طواف زیارت بوی خوش بهکار برد.<ref>نک: المغنی، ج3، ص462-463.</ref> ولی مالکیان به پشتوانه سخنی از [[عمر بن خطاب]] بر آنند که پس از تحلل اول، کاربرد بوی خوش هم بر احرامگزار حلال نمیشود و حرمت آن تا هنگام تحلل دوم ادامه دارد.<ref>المغنی، ج3، ص463؛ مواهب الجلیل، ج4، ص185.</ref> شافعی استناد به روایت عمر را نپذیرفتهاست.<ref>الام، ج7، ص227.</ref> به باور شافعیان، پس از تحلّل اول تا حصول تحلّل دوم، کاربرد بوی خوش جایز و بلکه مستحب است.<ref>المجموع، ج8، ص233-234.</ref> |
| پیامبر(ص) در [[فتح مکه]]، هنگام [[استلام حجرالاسود]] تکبیر گفت و [[مسلمانان]] با ایشان همراهی کردند.<ref>امتاع الاسماع، ج1، ص390.</ref> [[امام صادق(ع)]] سفارش فرموده که حجگزار هنگام ورود به [[مسجدالحرام]]، روبهروی [[حجرالاسود]] قرار گیرد و این ذکر را به زبان آورد: «اللهُ اَکْبَرُ مِنْ خَلْقِهِ وَ اَکْبَرُ مِمَّنْ اَخْشَی وَ اَحْذَر»؛ «خداوند از آفریدگانش بزرگتر است و نیز بزرگتر است از هر که از او میترسم و بیم دارم.»<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص403؛ وسائل الشیعه، ج13، ص315.</ref> در حدیثی دیگر، ایشان به تکبیرگویی و درود فرستادن بر پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان هنگام روبهرو شدن با حجرالاسود سفارش کرده است.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص407.</ref> نیز امام صادق هرگاه نزد حجرالاسود میآمد، میفرمود: «اللهُ اَکْبَرُ السَّلَامُ عَلَی رسولِ الله.»<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص407.</ref>
| |
|
| |
|
| بر پایه حدیثی، [[امام باقر(ع)]] هنگام استلام حجر دعایی دیگر حاوی تکبیر را سفارش فرموده<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص404؛ وسائل الشیعه، ج13، ص315.</ref> که فقیهان امامی بر پایه آن، این ذکر را مستحب شمردهاند.<ref>الحدائق، ج16، ص119؛ مستند الشیعه، ج12، ص64؛ جواهر الکلام، ج19، ص340-341.</ref>
| | ===وجوب زایل کردن عطر از بدن و لباس=== |
|
| |
|
| در منابع اهل سنت نیز ذکر «بِسْمِ اللهِ وَ اللهُ اَکْبَرُ» هنگام استلام حجر از ابنعمر به نقل از پیامبر(ص) سفارش شده است<ref>مسند احمد، ج2، ص14.</ref> و شماری از فقیهان بر پایه آن فتوا دادهاند.<ref>تبیین الحقائق، ج2، ص16.</ref>
| | اگر هنگام احرام بدن یا لباس احرامگزار بیاختیار یا با اختیار آغشته به عطر شود، به دیدگاه همه فقیهان امامی<ref>النهایه، ص219؛ السرائر، ج1، ص545؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص318.</ref> و اهلسنت،<ref>الام، ج2، ص223.</ref> برطرف کردن بوی خوش از بدن و لباس با روشهایی چون شستن یا عوض کردن آن واجب است. این وجوب، فوری است.<ref>جواهر الکلام، ج18، ص332.</ref> بیشتر فقیهان به پشتوانه احادیث، برآنند که احرامگزار خود میتواند به رفع بوی خوش بپردازد. حتی اندکی از آنها به پشتوانه احادیث یاد شده گفتهاند که اگر ازاله بوی خوش مستلزم بوییدن باشد، استشمام هم جایز است.<ref>الحدائق، ج15، ص425-426؛ مستند الشیعه، ج11، ص379.</ref> |
|
| |
|
| به روایتی دیگر، پیامبر(ص) به عمر بن خطاب که در ازدحام جمعیت، با دشواری به سوی حجرالاسود راه میگشود، سفارش فرمود که دیگران را آزار ندهد، بلکه روبهروی حجر بایستد و ذکر «لا اله الا الله و الله اکبر» را بگوید.<ref>المصنف، صنعانی، ج5، ص32؛ مسند احمد، ج1، ص28؛ السنن الکبری، ج5، ص80.</ref> اهل سنت به پشتوانه این حدیث و روایات مشابه<ref>صحیح البخاری، ج2، ص163-164؛ عمدة القاری، ج9، ص257.</ref> هنگام استلام حجرالاسود و در صورت ممکن نبودن استلام، همانند فقیهان امامی،<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛ السرائر، ج1، ص603؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص352.</ref> به جای استلام، تکبیر گفتن را مستحب شمردهاند.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص296، 364؛ المغنی، ج3، ص384؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص548.</ref>
| | ولی برخی از آنها باور دارند که احرامگزار نباید خود این کار را انجام دهد؛ بلکه لازم است فردی غیر محرم را به این کار وادارد یا با واسطه ابزاری این کار را انجام دهد تا عطر را لمس نکند.<ref>مدارک الاحکام، ج7، ص326.</ref> شماری از فقیهان درخواست رفع بوی خوش از غیرمحرم را مستحب دانستهاند.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص352؛ المغنی، ج3، ص527؛ المجموع، ج7، ص275.</ref> |
|
| |
|
| برخی از فقیهان اهل سنت به پشتوانه روایاتی،<ref>السنن الکبری، ج5، ص73.</ref> تکبیرگویی هنگام دیدن کعبه را مستحب دانستهاند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص9.</ref> | | اگر احرامگزار اندکی آب همراه داشته باشد که برای رفع بوی خوش و [[وضو]] گرفتن کافی نباشد، شماری از فقیهان به وجوب زایل کردن بوی خوش با آب و [[طهارت]] با [[تیمم]] باور دارند؛ زیرا طهارت با آب دارای بدل است. برخی به [[تخییر]] باور دارند. ولی دیگر فقیهان برآنند که طهارت با آب مقدّم است و کاربرد بوی خوش به سبب فقدان آب جایز بهشمار میرود.<ref>المجموع، ج7، ص275؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص310؛ ج8، ص13؛ جواهر الکلام، ج18، ص333.</ref> شماری از فقیهان در صورت اصابه بوی خوش در وقت، طهارت را مقدم شمردهاند و در غیر این صورت، ازاله بو را مقدم دانستهاند.<ref>الحدائق، ج15، ص427.</ref> |
|
| |
|
| ===تکبیر در ایام تشریق=== | | ===وجوب گرفتن بینی از بوی خوش=== |
|
| |
|
| در باور مشهور فقیهان امامی، تکبیرگویی در ایام تشریق در [[منا]] برای حجگزاران، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح روز سیزدهم ذیحجه (15 نماز) و در دیگر مکانها، جز منا، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح روز دوازدهم (10 نماز) مستحب است.<ref>الهدایه، صدوق، ص209-210؛ السرائر، ج1، ص319؛ جواهر الکلام، ج20، ص34-35.</ref> ذکر این تکبیر بر پایه برخی روایات شیعه<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص517.</ref> چنین است: «اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ «لا اله الا الله» وَ اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ وَ لِلهِ الْحَمْدُ اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا هَدَانَا اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا رَزَقَنَا مِنْ بَهِیمَةِ الْاَنْعَام.»<ref>تحریر الاحکام، ج2، ص12؛ جواهر الکلام، ج20، ص36؛ مهذب الاحکام، ج14، ص386.</ref> | | در صورتی که احرامگزار ناخواسته در فضای آکنده از بوی خوش قرار گیرد، به باور فقیهان امامی،<ref>مدارک الاحکام، ج7، ص325؛ کشف الغطاء، ج2، ص106؛ مستند الشیعه، ج11، ص376-377.</ref> به پشتوانه احادیث،<ref>التهذیب، ج5، ص305.</ref> واجب است بینی خود را بگیرد تا بوی خوش را استشمام نکند. همچنین است هنگامی که احرامگزار مضطر به دیگر کاربردهای مواد خوشبو مانند لمس کردن یا خوردن شود یا به تصرفات مجاز در مواد خوشبو مانند خرید و فروش بپردازد<ref>النهایه، ص219.</ref> ؛ زیرا اضطرار به یکگونه کاربرد بوی خوش، موجب جواز کاربردهای دیگر آن نمیگردد، بلکه باید به مورد اضطرار اکتفا شود.<ref>الحدائق، ج15، ص422-423؛ مستند الشیعه، ج11، ص376-377.</ref> البته شماری از فقیهان گفتهاند که امر به گرفتن بینی در احادیث یاد شده، قابل حمل بر استحباب است.<ref>الاستبصار، ج2، ص180-181.</ref> |
|
| |
|
| بر پایه حدیثی از امام صادق(ع) گفتن این تکبیرها، پیروی از فرمان خداوند در آیات 198 و 200 سوره بقره است که پس از گزاردن مناسک در [[عرفات]] و [[منا]] به ذکر خدا به جای فخرفروشی به نیاکان که در میان [[مشرکان]] رایج بوده، فرمان داده است.<ref>نک: الکافی، کلینی، ص517؛ هدایة الامه، ج5، ص434.</ref> شماری از فقیهان امامی، تکبیر را برای حاضران در منا واجب و برای دیگران مستحب شمردهاند.<ref>الوسیله، ص189-190؛ نک: جواهر الکلام، ج11، ص382.</ref>
| | ===حرمت گرفتن بینی از بوی بد=== |
| ====دیدگاه اهل سنت==== | | به باور مشهور فقیهان امامی،<ref>المقنعه، ص432؛ النهایه، ص219؛ الدروس، ج1، ص374.</ref> به پشتوانه احادیثی<ref>وسائل الشیعه، ج12، ص452-453.</ref> از امامان(ع) هرگاه احرامگزار در معرض بوی ناخوشایند قرار گیرد، گرفتن بینی برای احتراز از استشمام بوی بد حرام است، هرچند انجام دادن این کار موجب کفاره نیست.<ref>مناسک حج، ص208.</ref> البته شماری از فقیهان<ref>مدارک الاحکام، ج7، ص325؛ کفایة الاحکام، ج1، ص298؛ رساله نوین ص۹۹.</ref> از باب احتیاط به این حکم ملتزم شدهاند. |
| [[شافعیان]]<ref>المجموع، ج5، ص33-34.</ref> و [[مالکیان]]<ref>المدونة الکبری، ج1، ص171-172؛ الثمر الدانی، ص252.</ref> و [[حنبلیان]]<ref>المغنی، ج2، ص227؛ ج3، ص483؛ کشاف القناع، ج2، ص64-65.</ref> به پشتوانه آیاتی، از جمله آیه 37 سوره حج و روایات،<ref>السنن الکبری، ج3، ص315.</ref> تکبیرگویی را در [[ایام تشریق]] مستحب دانستهاند؛ ولی در باور مشهور حنفیان، به پشتوانه آیه 203 سوره بقره: {{قلم رنگ|سبز|وَاذْکُرُوا اللهَ فِی اَیَّامٍ مَعْدُودَاتٍ}} و روایات حاکی از سنت نبوی(ص)<ref>السنن الکبری، ج3، ص395.</ref> این تکبیر واجب است.
| |
|
| |
|
| در باور فقیهان اهل سنت، هنگام گفتن تکبیر، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح واپسین روز ایام تشریق است.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص172؛ المبسوط، سرخسی، ج2، ص43-44؛ المغنی، ج3، ص483؛ المجموع، ج5، ص33-34.</ref> البته برخی از آنان آغاز این تکبیرها را پس از نماز صبح [[روز عرفه]] دانستهاند.<ref>بدائع الصنائع، ج1، ص195؛ اخصر المختصرات، ج1، ص130؛ المجموع، ج5، ص34.</ref>
| | ==پانوشت== |
| | {{پانویس|۲}} |
|
| |
|
| درباره هنگام پایان این تکبیرها، در فقه اهل سنت، سه دیدگاه یافت میشود: پس از نماز صبح روز آخر ایام تشریق، پس از نماز ظهر، و پس از نماز عصر این روز.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص172؛ بدائع الصنائع، ج1، ص195-196؛ المغنی، ج3، ص255؛ المجموع، ج5، ص33-34.</ref> عبارت این تکبیر در باور شافعیان و مالکیان چنین است: «الله اکبر الله اکبر الله اکبر «لا اله الا الله» و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد.»<ref>المجموع، ج5، ص40؛ الثمر الدانی، ص252-253.</ref> در باور حنفیان و حنبلیان، جمله «الله اکبر» در آغاز تکبیر، به جای سه بار، دو بار تکرار میشود.<ref>بدائع الصنائع، ج1، ص195؛ المغنی، ج3، ص483؛ کشاف القناع، ج2، ص65.</ref>
| | ==منابع== |
| | | *'''آشنایی با ابواب فقه'''، محمد اسماعیل نوری، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. |
| ===تکبیر در رمی جمرات===
| | *'''فرهنگ نامه اصول فقه'''، مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹ش. |
| | | *'''فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول'''، عیسی ولایی، تهران، نشر نی، چاپ ششم، ۱۳۸۷ش. |
| فقیهان امامی گفتن تکبیر را هنگام پرتاب هر سنگ در [[رمی جمرات]]، به پشتوانه احادیث<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص191، 481؛ التهذیب، ج5، ص261-262.</ref> مستحب دانستهاند.<ref>غنیة النزوع، ص188؛ جامع الخلاف، ص214؛ منتهی المطلب، ج11، ص394.</ref> حنفیان تکبیر را در ضمن عباراتی چون: «بسم الله و الله اکبر»، «بسم الله و الله اکبر رغماً للشیطان و حزبه»، «بسم الله و الله اکبر اللهم اجعله حجا مبرورا و ذنبا مغفورا و سعیا مشکورا» مستحب شمردهاند؛ هر چند در باور آنان، گفتن تسبیح و ذکرهای دیگر هم به جای آن کافی است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص20؛ البنایه، ج4، ص240-241؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص565.</ref>
| | *'''فرهنگ فقه فارسی'''، سید محمود هاشمی شاهرودی، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش. |
| | | ==مقالههای مرتبط== |
| مالکیان تنها تکبیرگویی را ماثور شمردهاند و آن را هنگام رَمی، مستحب میدانند.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص421؛ التاج و الاکلیل، ج3، ص126؛ الذخیره، ج3، ص279.</ref> نظر شافعیان<ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص195؛ حواشی الشروانی، ج4، ص118؛ المجموع، ج8، ص170.</ref> و حنبلیان<ref>الموطا، ج2، ص378؛ اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص228؛ کشاف القناع، ج2، ص500.</ref> نیز همین است. اذکاری چون «لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد» از شافعی گزارش شده است.<ref>المجموع، ج8، ص170؛ حواشی الشروانی، ج4، ص118.</ref>
| | {{احکام احرام عمودی}} |
| | | ==زمزم== |
| پشتوانه فقیهان اهل سنت، سیره پیامبر(ص) در تکبیرگویی با هر پرتاب است که روایات متعدد از [[عایشه]]،<ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص195؛ المجموع، ج8، ص235.</ref> [[ابنعمر]]<ref>المغنی، ج3، ص448؛ العده، ج1، ص178؛ المبدع، ج3، ص229.</ref> [[جابر بن عبدالله]] و [[ابنعباس]]<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص228، 262.</ref> از آن حکایت دارد.
| |
| | |
| ===تکبیر هنگام قربانی کردن و حلق===
| |
| {{جعبه نقل قول| عنوان = | نقلقول = «{{قلم رنگ|سبز|کَذلِکَ سَخَّرَهَا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللهَ عَلَی مَا هَدَاکُمْ وَ بَشّـِرِ الْمُحْسِنِینَ}}» (اینچنین این چهارپایان را رام و مطیع شما ساخته تا خدا را به پاس آنکه شما را هدایت فرمود تکبیر و تسبیح گویید [و شکر نعمتش به جای آورید] و تو [ای رسول] نیکوکاران را [به سعادت ابدی] بشارت ده). (سوره حج، آیه ۳۷.)| منبع = | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = 14px|رنگ پسزمینه =#FFF9E7| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}}
| |
| شماری از مفسران، مقصود از تکبیر در آیه ۳۷ سوره حج را یاد کردن خداوند به عظمت<ref>التفسیر الکبیر، ج23، ص227؛ تفسیر شاهی، ج1، ص381؛ المیزان، ج14، ص376.</ref> یا شناخت بزرگی خداوند<ref>مجمع البیان، ج7، ص138؛ نک: المیزان، ج14، ص376.</ref> دانستهاند و شماری نیز مقصود از آن را تکبیر گفتن با عباراتی ویژه در [[ایام تشریق]] (یازدهم تا سیزدهم [[ذیحجه]])<ref>تفسیر قمی، ج2، ص84؛ نک: مجمع البیان، ج7، ص138.</ref> یا هنگام ذبح [[قربانی]]<ref>احکام القرآن، ج3، ص1295؛ نک: التبیان، ج7، ص320؛ کشف الاسرار، ج6، ص369.</ref> میدانند.
| |
| | |
| بر پایه احادیثی از امام صادق(ع)، دعایی مشتمل بر تکبیر هنگام ذبح یا قربانی کردن، سفارش شده است<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص498؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص504.</ref> و فقیهان شیعه بر پایه آن به استحباب این ذکر فتوا دادهاند.<ref>المقنعه، ص418؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص374؛ منتهی المطلب، ج11، ص301-302.</ref> برخی از [[اهل سنت]] نیز به استحباب تکبیرگویی هنگام قربانی کردن باور دارند و به آیه 37 حج استناد کردهاند.<ref>احکام القرآن، ج3، ص1295.</ref>
| |
| | |
| شماری از فقیهان شافعی پس از [[حلق]] در روز عید قربان، تکبیرگویی را مستحب دانستهاند.<ref>المجموع، ج8، ص204؛ مغنی المحتاج، ج1، ص502؛ اسنی المطالب، ج1، ص492.</ref>
| |
| | |
| ===تکبیر در عید قربان===
| |
| | |
| در باور فقیهان امامی و اهل سنت، تکبیرهای متعدد در نماز عید قربان مستحب است. روایات شیعه این تکبیرها را پیش از قنوتها در رکعت اول، پنج تکبیر و در رکعت دوم، چهار تکبیر دانستهاند که با احتساب تکبیرة الاحرام و تکبیرهای پیش از رکوع، 12 تکبیر میشود.<ref>تاویل الدعائم، ج1، ص323؛ الکافی، کلینی، ج3، ص460؛ الاستبصار، ج1، ص448.</ref> فقیهان امامی بر پایه این روایات فتوا دادهاند.<ref>النهایه، ص281.</ref>
| |
| | |
| شماری از روایات در منابع اهل سنت، تعداد تکبیرهای نماز عید را هفت بار در رکعت اول و پنج بار در رکعت دوم، پیش از قرائت حمد، دانستهاند.<ref>السنن الکبری، ج3، ص286؛ المعجم الکبیر، ج6، ص40.</ref> به گزارش از ابنعباس، پیامبر(ص) در رکعت اول پنج بار و در رکعت دوم چهار (یا پنج) بار تکبیر میگفت و خلفای عباسی بر پایه این روایت رفتار میکردند.<ref>البحر الرائق، ج2، ص281.</ref> نیز فقیهان اهل سنت در باره تعداد و محل این تکبیرها تفاوت دیدگاه دارند.<ref>النتف، ج1، ص101؛ المجموع، ج5، ص15؛ اعانة الطالبین، ج1، ص302؛ تبیین الحقائق، ج1، ص226.</ref>
| |
| | |
| بر پایه شماری از منابع شیعی، هنگام ورود به [[مسجدالنبی]] برای زیارت پیامبر(ص) مستحب است کنار ذکرهای دیگر 100 بار تکبیر گفته شود.<ref>المزار، مشهدی، ص56؛ المصباح، ص506.</ref> نیز گفتن تکبیر هنگام زیارت [[حضرت فاطمه(س)]] و دیگر معصومان، از جمله [[امامان بقیع]] مستحب به شمار رفته است.<ref>المزار، مشهدی، ص88؛ المصباح، ص506؛ بحار الانوار، ج97، ص211.</ref>
| |
| | |
| ===موارد دیگر===
| |
| | |
| بر پایه روایتی از اهل سنت، پیامبر(ص) هنگام [[طواف]]، [[ابوبکر]] را در حال خواندن شعر یافت و تکبیر گفت و او را نیز به تکبیرگویی تشویق کرد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج1، ص302؛ الحاوی الکبیر، ج4، ص144.</ref>
| |
| | |
| فقیهان امامی سه بار تکبیرگویی را هنگام بیرون آمدن از [[کعبه]]، به پشتوانه حدیثی حاکی از سه بار تکبیرگویی امام صادق(ع)<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص529؛ التهذیب، ج5، ص279.</ref> مستحب دانستهاند.<ref>مدارک الاحکام، ج8، ص266؛ جواهر الکلام، ج20، ص64؛ الحدائق، ج17، ص338.</ref>
| |
| | |
| بر پایه حدیثی از امام صادق(ع) مستحب است که انسان پس از پایان یافتن طواف، بر بالای [[کوه صفا]] رود و به حجرالاسود روی کند و پس از حمد و ثنای خداوند و یاد کردن از نعمتهای او، با ترتیب و آداب مشخص بیش از 100 بار تکبیر گوید و این کار را تا حد ممکن تکرار کند و مدتی در مکان صفا درنگ نماید و تکبیر گوید.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص431؛ التهذیب، ج5، ص146؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص535.</ref> بر پایه روایات اهل سنت، توقف و تکبیرگویی بر صفا پس از طواف، سنت پیامبر(ص) در [[حجة الوداع]] بوده است.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص40؛ سنن النسائی، ج5، ص225.</ref> فقیهان امامی<ref>الحدائق، ج16، ص261؛ جواهر الکلام، ج19، ص415؛ جامع المدارک، ص522.</ref> و اهل سنت<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص148؛ المغنی، ج3، ص403؛ البنایه، ج4، ص203؛ التاج و الاکلیل، ج3، ص110.</ref> به پشتوانه روایات یاد شده، به استحباب تکبیرگویی پیش از آغاز [[سعی]] باور دارند.
| |
| | |
| از جمله ذکرهای مستحب در آغاز و نیز هنگام سعی میان صفا و [[مروه]]، تکبیر است.<ref>فقه الرضا، ص220؛ الجامع للشرائع، ص202؛ الاختیار، ج1، ص160.</ref> در باور برخی از اهل سنت، مستحب است سعی کننده هنگام استقرار بر صفا و مروه در میان سعی، تکبیر بگوید.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص40؛ الهدایه، مرغینانی، ج1، ص139؛ الاختیار، ج1، ص160.</ref>
| |
| | |
| در منابع اهل سنت، تکبیرگویی در مسیر حرکت به سوی عرفات، از پیامبر(ص) نقل شده و مستحب به شمار رفته است.<ref>سنن النسائی، ج5، ص241؛ صحیح مسلم، نووی، ج9، ص29-30.</ref>
| |
| | |
| بر پایه روایتی، امام صادق(ص) 100 بار تکبیر را همراه با ذکرهای دیگر هنگام [[وقوف در عرفات]] سفارش فرموده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص542؛ وسائل الشیعه، ج13، ص540-541.</ref> فقیهان امامی<ref>المقنعه، ص409؛ ذخیرة المعاد، ج2، ص652.</ref> و اهل سنت<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص153؛ الاستذکار، ج4، ص74؛ مواهب الجلیل، ج4، ص128.</ref> نیز تکبیرگویی را هنگام وقوف مستحب شمردهاند.
| |
| | |
| فقیهان امامی<ref>زبدة البیان، ص271؛ انوار الفقاهه، ص161.</ref> و اهل سنت<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص151؛ حاشیة الجمل، ج2، ص463.</ref> به پشتوانه آیه 198 سوره بقره که به ذکر خدا در [[مشعر الحرام]] فرمان داده: {{قلم رنگ|سبز|فَاذْکُرُوا اللهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ}} و نیز روایتی از پیامبر9<ref>صحیح البخاری، ج5، ص159.</ref> ذکر خدا از جمله تکبیر را هنگام وقوف در مشعر الحرام در شب عید قربان مستحب دانستهاند.
| |
| | |
| <ref>موسوعة مرآة الحرمین، ج2، ص896.</ref> مستحب است حاجیان هنگام عبور از [[مازمین]]، اگر دچار ازدحام جمعیت شوند، تکبیر گویند؛ زیرا بر پایه احادیث، این کار، شیاطینی را که بر حاجیان راه تنگ میکنند، دور میسازد و فرشتگان را به یاری آنان میفرستد.<ref>علل الشرائع، ج2، ص450؛ هدایة الامه، ج5، ص370.</ref>
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| | |
| {{پانویس}}
| |
| | |
| ==منابع == | |
| | |
| {{منابع}}
| |
| | |
| {{دانشنامه
| |
| | |
| | آدرس = http://phz.hajj.ir/422/7465
| |
| | |
| | عنوان = تکبیر
| |
| | |
| | نویسنده = محمدسعيد نجاتي
| |
| | |
| }}
| |
| | |
| * '''احکام القرآن''': ابنالعربی (م. 543ق.)، به کوشش محمد عطا، لبنان، دار الفکر؛ | |
| | |
| * '''اخبار مکه''': الازرقی (م. 248ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق؛
| |
| | |
| * '''اخبار مکه''': الفاکهی (م. 279ق.)، به کوشش ابندهیش، بیروت، دار خضر، 1414ق؛
| |
| | |
| * '''الاختیار لتعلیل المختار''': عبدالله بن محمود الموصلی (م. 683ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1424ق؛
| |
| | |
| * '''اخصر المختصرات فی الفقه''': محمد بن بلبلان الحنبلی (م. 1083ق.)، به کوشش محمد ناصر، بیروت، دار البشائر الاسلامیه، 1416ق؛
| |
| | |
| * '''ارشاد القلوب''': حسن بن محمد الدیلمی (م. 841ق.)، قم، الرضی، 1412ق؛
| |
| | |
| * '''الاستبصار''': الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1363ش؛
| |
| | |
| * '''الاستذکار''': ابنعبدالبر (م. 463ق.)، به کوشش سالم عطا و محمد معوض، دار الکتب العلمیه، 2000م؛
| |
| | |
| * '''اسنی المطالب فی شرح روض الطالب''': ذکریا الانصاری، به کوشش محمد تامر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1422ق؛
| |
| | |
| * '''الاشراف فی عامة فرائض اهل الاسلام''': المفید (م. 1413ق.)، به کوشش مهدی نجف، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، 1413ق؛
| |
| | |
| * '''اعانة الطالبین''': السید البکری الدمیاطی (م. 1310ق.)، بیروت، دار الفکر، 1418ق؛
| |
| | |
| * '''اقبال الاعمال''': ابنطاوس (م. 664ق.)، به کوشش القیومی، قم، دفتر تبلیغات، 1418ق؛
| |
| | |
| * '''الاقناع''': الشربینی (م. 977ق.)، بیروت، دار المعرفه؛
| |
| | |
| * '''الامالی''': الطوسی (م. 460ق.)، قم، دار الثقافه، 1414ق؛
| |
| | |
| * '''امتاع الاسماع''': المقریزی (م. 845ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق؛
| |
| | |
| * '''الانتصار''': السید المرتضی (م. 436ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1415ق؛
| |
| | |
| * '''انوار الفقاهه''': کاشف الغطاء (م. 1227ق.)، نجف، مؤسسه کاشف الغطاء، 1422ق؛
| |
| | |
| * '''بحار الانوار''': المجلسی (م. 1110ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق؛
| |
| | |
| * '''البحر الرائق''': ابونجیم المصری (م. 970ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
| |
| | |
| * '''بدایة المجتهد''': ابنرشد القرطبی (م. 595ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛
| |
| | |
| * '''البدایة و النهایه''': ابنکثیر (م. 774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف؛
| |
| | |
| * '''بدائع الصنائع''': علاء الدین الکاسانی (م. 587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق؛
| |
| | |
| * '''بصائرالدرجات''': الصفار (م. 290ق.)، به کوشش کوچهباغی، تهران، اعلمی، 1404ق؛
| |
| | |
| * '''البلد الامین''': الکفعمی (م. 905ق.)، بیروت، الاعملی، 1418ق؛
| |
| | |
| * '''البنایة شرح الهدایه''': محمود بن احمد الغیتابی (م. 855ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق؛
| |
| | |
| * '''بیان السعاده''': الجنابذی (م. 1327ق.)، بیروت، اعلمی، 1408ق؛
| |
| | |
| * '''البیان و التحصیل''': محمد بن رشد القرطبی (م. 520ق.)، به کوشش محمد حجی و دیگران، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1408ق؛
| |
| | |
| * '''تاج العروس''': الزبیدی (م. 1205ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1414ق؛
| |
| | |
| * '''التاج و الاکلیل لمختصر خلیل''': محمد بن یوسف العبدری (م. 897ق.)، بیروت، دار الفکر، 1398ق؛
| |
| | |
| * '''تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک) ''': الطبری (م. 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
| |
| | |
| * '''تاریخ مکة المشرفه''': محمد ابنالضیاء (م. 854ق.)، به کوشش علاء و ایمن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1424ق؛
| |
| | |
| * '''تاویل الدعائم''': النعمان بن محمد (م. 363ق.)، به کوشش الاعظمی، قاهره، دار المعارف؛
| |
| | |
| * '''التبیان''': الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
| |
| | |
| * '''تبیین الحقائق شرح کنز الدقائق''': عثمان بن علی الزیلعی، قاهره، دار الکتب الاسلامی، 1313ق؛
| |
| | |
| * '''تحریر الاحکام الشرعیه''': العلامة الحلی (م. 726ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق7، 1420ق؛
| |
| | |
| * '''تحفة الفقهاء''': علاء الدین السمرقندی (م. 535ق./539ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق؛
| |
| | |
| * '''تذکرة الفقهاء''': العلامة الحلی (م. 726ق.)، قم، آل البیت، 1414ق؛
| |
| | |
| * '''تفسیر القمی''': القمی (م. 307ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، 1404ق؛
| |
| | |
| * '''التفسیر الکبیر''': الفخر الرازی (م. 606ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق؛
| |
| | |
| * '''تفسیر شاهی (آیات الاحکام) ''': ابوالفتح جرجانی (م. 976ق.)، به کوشش اشراقی، تهران، نوید، 1362ش؛
| |
| | |
| * '''تهذیب الاحکام''': الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش؛
| |
| | |
| * '''تهذیب اللغه''': الازهری (م. 370ق.)، محمد عوض، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 2001م؛
| |
| | |
| * '''الثمر الدانی''': الآبی الازهری (م. 1330ق.)، بیروت، المکتبة الثقافیه؛
| |
| | |
| * '''ثواب الاعمال''': الصدوق (م. 381ق.)، قم، الرضی، 1368ش؛
| |
| | |
| * '''جامع الخلاف و الوفاق''': علی بن محمد القمی (م. قرن7ق.)، به کوشش حسنی، قم، زمینهسازان ظهور امام عصر، 1379ش؛
| |
| | |
| * '''جامع المدارک''': سید احمد الخوانساری (م. 1405ق.)، به کوشش غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، 1405ق؛
| |
| | |
| * '''الجامع للشرائع''': یحیی بن سعید الحلی (م. 690ق.)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، 1405ق؛
| |
| | |
| * '''جمال الاسبوع''': ابنطاوس (م. 664ق.)، به کوشش قیومی، الآفاق، 1371ش؛
| |
| | |
| * '''جمل العلم و العمل''': السید المرتضی (م. 436ق.)، النجف، مطبعة الآداب، 1387ق؛
| |
| | |
| * '''جواهر الکلام''': النجفی (م. 1266ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
| |
| | |
| * '''حاشیة الجمل''': سلیمان الجمل (م. 1204ق.)، بیروت، دار الفکر؛
| |
| | |
| * '''حاشیة رد المحتار''': ابنعابدین (م. 1252ق.)، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛
| |
| | |
| * '''الحاوی الکبیر''': الماوردی (م. 450ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق؛
| |
| | |
| * '''الحدائق الناضره''': یوسف البحرانی (م. 1186ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363ش؛
| |
| | |
| * '''حواشی الشروانی و العبادی''': الشروانی (م. 1301ق.) و العبادی (م. 994ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
| |
| | |
| * '''الخصال''': الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1416ق؛
| |
| | |
| * '''الخلاف''': الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 1407ق؛
| |
| | |
| * '''الدروس الشرعیه''': الشهید الاول (م. 786ق.)، قم، نشر اسلامی، 1412ق؛
| |
| | |
| * '''الدعوات''': الراوندی (م. 573ق.)، قم، مدرسة الامام المهدی، 1407ق؛
| |
| | |
| * '''دلائل الامامه''': الطبری الشیعی (م. قرن4ق.)، قم، بعثت، 1413ق؛
| |
| | |
| * '''دلائل النبوه''': البیهقی (م. 458ق.)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1405ق؛
| |
| | |
| * '''ذخیرة المعاد''': محمد باقر السبزواری (م. 1090ق.)، آل البیت؛
| |
| | |
| * '''الذخیره''': احمد بن ادریس القرافی، به کوشش حجی، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1994م؛
| |
| | |
| * '''ذکری''': الشهید الاول (م. 786ق.)، قم، آل البیت، 1419ق؛
| |
| | |
| * '''روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان''': الشهید الثانی (م. 965ق.)، قم، آل البیت.
| |
| | |
| * '''الروضة البهیة فی شرح اللمعه''': الشهید الثانی (م. 965ق.)، به کوشش کلانتر، قم، مکتبة الداوری، 1410ق؛
| |
| | |
| * '''رهتوشه حج''': شماری از نویسندگان، تهران، مشعر، 1386ش؛
| |
| | |
| * '''ریاض المسائل''': سید علی الطباطبائی (م. 1231ق.)، قم، مؤسسة آل البیت، 1418ق؛
| |
| | |
| * '''زاد المسیر''': ابنالجوزی (م. 597ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، 1422ق؛
| |
| | |
| * '''زبدة البیان''': المقدس الاردبیلی (م. 993ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛
| |
| | |
| * '''سبل الهدی''': محمد بن یوسف الصالحی (م. 942ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق؛
| |
| | |
| * '''السرائر''': ابنادریس (م. 598ق.)، قم، نشر اسلامی، 1411ق؛
| |
| | |
| * '''السنن الکبری''': البیهقی (م. 458ق.)، بیروت، دار الفکر؛
| |
| | |
| * '''سنن النسائی''': النسائی (م. 303ق.)، بیروت، دار الفکر، 1348ق؛
| |
| | |
| * '''الشرح الکبیر''': عبدالرحمن بن قدامه (م. 682ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
| |
| | |
| * '''شرح نهج البلاغه''': ابنابیالحدید (م. 656ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، 1378ق؛
| |
| | |
| * '''شعب الایمان''': البیهقی (م. 458ق.)، به کوشش محمد سعید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1410ق؛
| |
| | |
| * '''الصحاح''': الجوهری (م. 393ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق؛
| |
| | |
| * '''صحیح البخاری''': البخاری (م. 256ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401ق؛
| |
| | |
| * '''صحیح مسلم بشرح النووی''': النووی (م. 676ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، 1407ق؛
| |
| | |
| * '''صحیح مسلم''': مسلم (م. 261ق.)، بیروت، دار الفکر؛
| |
| | |
| * '''الطبقات الکبری''': ابنسعد (م. 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
| |
| | |
| * '''العده شرح العمره''': عبدالرحمن المقدسی (م. 624ق.)، به کوشش عویضه، دار الکتب العلمیه، 1426ق؛
| |
| | |
| * '''علل الشرائع''': الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، 1385ق؛
| |
| | |
| * '''عمدة القاری''': العینی (م. 855ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
| |
| | |
| * '''العین''': خلیل (م. 175ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409ق؛
| |
| | |
| * '''عیون الاثر''': ابنسید الناس (م. 734ق.)، بیروت، دار القلم، 1414ق؛
| |
| | |
| * '''غنیة النزوع''': ابنزهرة الحلبی (م. 585ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق7، 1417ق؛
| |
| | |
| * '''فتح العزیز''': عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. 623ق.)، دار الفکر؛
| |
| | |
| * '''فرهنگ زیارت''': جواد محدثی، تهران، مشعر، 1386ش؛ | |
| | |
| * '''فقه الرضا7''': الصدوق (م. 329ق.)، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضا7، 1406ق؛
| |
| | |
| * '''فلاح السلائل''': ابنطاوس (م. 644ق.) ؛
| |
| | |
| * '''قرب الاسناد''': الحمیری (م. قرن3ق.)، قم، آل البیت، 1413ق؛
| |
| | |
| * '''الکافی فی فقه اهل المدینه''': ابنعبدالبر (م. 462ق.)، محمد مورتیانی، ریاض، مکتبة الریاض، 1400ق؛
| |
| | |
| * '''الکافی فی فقه الامام احمد''': عبدالله بن قدامه (م. 620ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق؛
| |
| | |
| * '''الکافی''': الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛
| |
| | |
| * '''کامل الزیارات''': ابنقولویه القمی (م. 368ق.)، به کوشش القیومی، قم، نشر الفقاهه، 1417ق؛
| |
| | |
| * '''الکامل فی التاریخ''': علی ابناثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار صادر، 1385ق؛
| |
| | |
| * '''کتاب مقدس''': ترجمه''': فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران، اساطیر، 1380ش؛
| |
| | |
| * '''کشاف القناع''': منصور البهوتی (م. 1051ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
| |
| | |
| * '''کشف الغطاء''': کاشف الغطاء (م. 1227ق.)، اصفهان، مهدوی؛
| |
| | |
| * '''لسان العرب''': ابنمنظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛
| |
| | |
| * '''لوامع صاحبقرانی''': محمد تقی المجلسی (م. 1070ق.)، قم، اسماعیلیان، 1414ق؛
| |
| | |
| * '''المبدع شرح المقنع''': ابراهیم بن محمد ابنمفلح (م. 844ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
| |
| | |
| * '''المبسوط فی فقه الامامیه''': الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛
| |
| | |
| * '''المبسوط''': السرخسی (م. 483ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛
| |
| | |
| * '''مجمع البیان''': الطبرسی (م. 548ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛
| |
| | |
| * '''مجمع الفائدة و البرهان''': المحقق الاردبیلی (م. 993ق.)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، 1416ق؛
| |
| | |
| * '''المجموع شرح المهذب''': النووی (م. 676ق.)، دار الفکر؛
| |
| | |
| * '''المحاسن''': ابنخالد البرقی (م. 274ق.)، به کوشش حسینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1326ش؛
| |
| | |
| * '''المحیط فی اللغه''': صاحب بن عباد (م. 385ق.)، به کوشش آل یاسین، بیروت، عالم الکتاب، 1415ق؛
| |
| | |
| * '''مدارک الاحکام''': سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. 1009ق.)، قم، آل البیت، 1410ق؛
| |
| | |
| * '''المدونة الکبری''': مالک بن انس (م. 179ق.)، مصر، مطبعة السعاده؛
| |
| | |
| * '''المزار الکبیر''': محمد بن المشهدی (م. 610ق.)، به کوشش القیّومی، قم، النشر الاسلامی، 1419ق؛
| |
| | |
| * '''المزار''': المفید (م. 413ق.)، به کوشش ابطحی، بیروت، دار المفید، 1414ق؛
| |
| | |
| * '''مسالک الافهام الی آیات الاحکام''': فاضل الجواد الکاظمی (م. 1065ق.)، به کوشش شریفزاده، تهران، مرتضوی، 1365ش؛
| |
| | |
| * '''مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام''': الشهید الثانی (م. 965ق.)، قم، معارف اسلامی، 1416ق؛
| |
| | |
| * '''مسائل علی بن جعفر''': علی بن جعفر العریضی (م. قرن2ق.)، قم، آل البیت، 1409ق؛
| |
| | |
| * '''المستدرک علی الصحیحین''': الحاکم النیشابوری (م. 405ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛
| |
| | |
| * '''مستند الشیعه''': احمد النراقی (م. 1245ق.)، قم، آل البیت، 1415ق؛
| |
| | |
| * '''مسند احمد''': احمد بن حنبل (م. 241ق.)، بیروت، دار صادر؛
| |
| | |
| * '''مصباح المتهجد''': الطوسی (م. 460ق.)، بیروت، فقه الشیعه، 1411ق؛
| |
| | |
| * '''المصباح''': الکفعمی (م. 905ق.)، بیروت، اعلمی، 1403ق؛
| |
| | |
| * '''المصنّف''': ابنابیشیبه (م. 235ق.)، به کوشش سعید محمد، دار الفکر، 1409ق؛
| |
| | |
| * '''المصنّف''': عبدالرزاق الصنعانی (م. 211ق.)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی؛
| |
| | |
| * '''معانی الاخبار''': الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، انتشارات اسلامی، 1361ش؛
| |
| | |
| * '''المعجم الکبیر''': الطبرانی (م. 360ق.)، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، 1405ق؛
| |
| | |
| * '''المغازی''': الواقدی (م. 207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق؛ | |
| | |
| * '''مغنی المحتاج''': محمد الشربینی (م. 977ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377ق؛
| |
| | |
| * '''المغنی''': عبدالله بن قدامه (م. 620ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
| |
| | |
| * '''المقنع''': الصدوق (م. 381ق.)، قم، مؤسسة الامام الهادی7، 1415ق؛
| |
| | |
| * '''المقنعه''': المفید (م. 413ق.)، قم، نشر اسلامی، 1410ق؛
| |
| | |
| * '''مکارم الاخلاق''': الطبرسی (م. 548ق.)، بیروت، اعلمی، 1392ق؛
| |
| | |
| * '''من لا یحضره الفقیه''': الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق؛
| |
| | |
| * '''من وحی القرآن''': سید محمد حسین فضل الله، بیروت، دار الملاک، 1419ق؛
| |
| | |
| * '''منار السبیل فی شرح الدلیل''': ابراهیم بن ضویان (م. 1353ق.)، به کوشش الشاویش، المکتب الاسلامی، 1409ق؛
| |
| | |
| * '''مناسک حج و عمره''': بهجت، قم، شفق، 1424ق؛
| |
| | |
| * '''المنتظم''': ابنالجوزی (م. 597ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق؛
| |
| | |
| * '''منتهی المطلب''': العلامة الحلی (م. 726ق.)، مشهد، آستان قدس رضوی، 1412ق؛
| |
| | |
| * '''المواعظ و الاعتبار''': المقریزی (م. 845ق.)، به کوشش خلیل المنصور، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
| |
| | |
| * '''مواهب الجلیل''': الحطاب الرعینی (م. 954ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق؛
| |
| | |
| * '''مواهب علیّه (تفسیر حسینی) ''': حسینی کاشفی (م. 910ق.)، به کوشش جلالی، تهران، اقبال؛
| |
| | |
| * '''موسوعة مرآة الحرمین الشریفین''': ایوب صبری پاشا (م. 1290ق.)، قاهره، دار الآفاق العربیه، 1424ق؛
| |
| | |
| * '''الموطا''': مالک بن انس (م. 179ق.)، به کوشش الندوی، دمشق، دار القلم، 1413ق؛
| |
| | |
| * '''مهذب الاحکام''': السید عبدالاعلی السبزواری (م. 1414ق.)، قم، المنار، 1413ق؛
| |
| | |
| * '''المهذب''': القاضی ابنالبراج (م. 481ق.)، قم، نشر اسلامی، 1406ق؛
| |
| | |
| * '''المیزان''': الطباطبائی (م. 1402ق.)، بیروت، اعلمی، 1393ق؛
| |
| | |
| * '''النتف فی الفتاوی''': علی بن الحسین السغدی (م. 461ق.)، صلاح الدین، عمان، دار الفرقان، 1404ق؛
| |
| | |
| * '''النجوم الزاهره''': یوسف بن تغری بردی (م. 874ق.)، قاهره، به کوشش شلتوت و دیگران، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، 1392ق؛
| |
| | |
| * '''نزهة الناظر''': یحیی بن سعید حلی (م. 689ق.)، به کوشش حسینی و واعظی، النجف، مطبعة الآداب، 1386ق؛
| |
| | |
| * '''نهایة الاحکام''': العلامة الحلی (م. 726ق.)، به کوشش رجایی، قم، اسماعیلیان، 1410ق؛
| |
| | |
| * '''النهایه''': الطوسی (م. 460ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، 1400ق؛
| |
| | |
| * '''وسائل الشیعه''': الحر العاملی (م. 1104ق.)، قم، آل البیت، 1412ق؛
| |
| | |
| * '''الوسیلة الی نیل الفضیله''': ابنحمزه (م. 560ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، 1408ق؛
| |
| | |
| * '''هدایة الامة الی احکام الائمه''': الحر العاملی (م. 1104ق.)، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، 1412ق؛
| |
| | |
| * '''الهدایة شرح بدایة المبتدی''': علی بن ابیبکر المرغینانی (م. 593ق.)، به کوشش طلال یوسف، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق؛
| |
| | |
| * '''الهدایه''': الصدوق (م. 381ق.)، قم، مؤسسة الامام الهادی7، 1418ق.
| |
| {{پایان}}
| |
| | |
| {{اعمال حج}}
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| {{پانویس}}
| |
| | |
| == منابع ==
| |
| {{منابع}}
| |
| {{برگرفتگی
| |
| |پیش از لینک = کتاب
| |
| |منبع = بررسی تاریخی امیران شیعی حرمین شریفین از آغاز تا حکومت آل سعود، نوشته سید محمود سامانی
| |
| |پس از لینک =
| |
| | لینک =
| |
| }}
| |
| * قرآن کریم
| |
| * '''الاستیعاب في معرفة الأصحاب'''، یوسف بن عبدالله النمری، به تحقیق: علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.
| |
| * '''اوائل المقالات'''، محمد بن محمد شیخ مفید، با تصحیح و تنظیم: فضلالله زنجانی، ابراهیم انصاری زنجانی و عباسقلی چرندابی، قم، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.
| |
| * '''بررسی تاریخی امیران شیعی حرمین شریفین از آغاز تاحکومت آل سعود'''، سیدمحمود سامانی، تهران، مشعر، ۱۳۹۷ش.
| |
| * '''الصحاح تاج اللغة و صحاح العربية'''، أبو نصر الجوهری، به تحقیق: احمد عبدالغفور، بیروت، دار العلم للملايين، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
| |
| * '''فرهنگ فقه مطابق مذهب اهلبیت(ع)'''، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، زیرنظر: سید محمود هاشمی شاهرودی، قم، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، ۱۳۸۵ش. | |
| * '''کتاب العین'''، خلیل بن احمد فراهیدی، با گردآوری: محسن آلعصفور، به تصحیح: مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم، مؤسسة دار الهجرة، ۱۴۰۹ق.
| |
| * '''کشف المحجة لثمرة المهجه'''، علی بن موسی سید بن طاووس، نجف، منشورات المطبعة الحيدرية، ۱۳۷۰ق.
| |
| * '''لسان العرب'''، جمال الدين ابن منظور، بيروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
| |
| * '''المغازی'''، محمد بن عمر واقدی، به تحقیق مارزدن جونز، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۹ق.
| |
| * '''مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین'''، ابو الحسن اشعری، ویسبادن، انتشارات فرانس شتاینر، چاپ سوم، 1400 ق.
| |
| * '''الملل و النحل'''، محمد بن عبد الکریم شهرستانی، به تحقیق: محمد بدران، قم، الشریف الرضی، چاپ سوم، 1364ش.
| |
| | |
| {{پایان}}
| |
| | |
| | |
| {{پایان}}
| |
| {{اماکن مکه}}
| |
| | |
| ==پانویس== | |
| {{پانویس}} | |
| ==منابع == | |
| {{منابع}}
| |
| | |
| {{برگرفتگی
| |
| | |
| |پیش از لینک = کتاب
| |
| | |
| |منبع = آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان.
| |
|
| |
|
| |پس از لینک = بخش «مسجد جن»، ج1، ص137-138،
| | ///////// |
|
| |
|
| | لینک = http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1077 | | ، آن گاه که آن حضرت به فرمان خداوند همسرش [[هاجر]] را به همراه [[حضرت اسماعیل|اسماعیل]]، که کودکی شیرخوار بود، به سرزمین بیآب و علفِ مکه آورده و خود برای انجام ماموریتی الهی آن دیار را ترک نمود. تا آن که اندوخته غذا و آب مادر و فرزند به پایان رسید و هاجر نگران از جان کودکِ خویش، به جستجوی آب پرداخت. |
| }}
| |
|
| |
|
| {{پایان}}
| | //////// |
|
| |
|
| ///////////////////////////////////
| |
|
| |
|
| | در تاریخ آمده است که: جرهمیان حرمت [[حرم]] و خانه کعبه را رعایت نکرده، رئیس ایشان [[عمرو بن حارث]] بن مضاض دستور داد [[حجرالاسود]]، [[غزالی الکعبه]] و دیگر سلاحهایی را که در آن خانه وجود داشت، در چاه زمزم پنهان کردند و چاه را نیز از خاک پرکرده، به صورت زمین همواری درآوردند و رفتهرفته مکان آن فراموش گردید.<ref>سیرت رسولاللّٰه، ص٢١6.</ref> |
|
| |
|
| | ////// |
|
| |
|
| {{پایان}}
| | تاریخ نویسان، پیدایش زمزم را بگونههای مختلف نقل کردهاند. |
| | *پس از اینکه هاجر در پی یافتن آب فاصله بین دو کوه [[کوه صفا|صفا]] و [[کوه مروه|مروه]]، را هفت بار طی نمود، زمزم به شکل اعجازگونهای، از زیر پای فرزندش اسماعیل جوشید. |
| | ////»/»» |
| | به گفته ابو الولید ازرَقی، تاریخنگار شافعی قرن سوم قمری، وجود چشمه آب در آن سرزمین خشک موجب جذب همه حیوانات و پرندگان شد. سر و صدا و پرواز پرندگان در حوالی زمزم، کاروان [[جرهم|قبیله جُرهُمیان]] را که از آن مسیر میگذشتند، به سوی خود کشاند. آنان از آن آب نوشیده، ظرفهای خود را نیز پر کردند و از آن پس زمزم شهرت یافت.<ref>اخبار مکه، ج٢، صص٣٩ تا 4١.</ref> |
| | ////// |