مشعر
مَشعَر سرزمینی بین شهر مکه و عرفات، که عمل وقوف در مشعر، سومین عمل واجب حج در آن انجام میشود. حاجیان شب دهم ذیالحجه پس از وقوف در عرفات، به این سرزمین رفته و در آن توقف میکنند. این سرزمین بین تنگه دو کوه مأزمین و وادی محسر واقع شده و حدود چهار کیلومتر طول دارد.
![]() |
میقات |
مکه |
عرفات |
مأزمین |
مشعرالحرام |
وادی محسر |
منا |
جمرات |
مسجدالحرام |
مسعی (صفا و مروه) |
نامها
مشعرالحرام نام دیگر مشعر است و مشاعر جمع آن است كه به محل عبادت گفته مىشود و به همين مناسبت به منا، مزدلفه و عرفات، مشاعر گفته مىشود.[۱] مَشعَر به معنای نشان راه است و آنجا را مشعرالحرام نامیدهاند بدان جهت که نشان و مکان عبادت خداوند است. برخی آن را مِشعر، به کسر میم خواندهاند، امّا برخی خواندن مِشعر به کسر را نادر و شاذّ است.[۲]
مشعر را مُزدَلِفه نیز خواندهاند.[۳] [۴]مزدلفه اسم فاعل از «ازدلاف» به معنای نزدیک شدن است. ازدلاف به معنای اجتماع نیز آمده، چون مردم در آن جا اجتماع میکنند.[۵] به مشعر «جَمْع» نیز میگویند.[۶][۷] گاهی مشعر را با نام قُزَح نیز خواندهاند اما قزح در حقیقت کوهی در مزدلفه است.[۸][۹][۱۰]
حرکت به سوی مشعر
در غروب روز عرفه حاجیان باید با آرامش و بدون عجله و شتاب به سوی مزدلفه حرکت کنند.[۱۱] در حدیثی از امام صادق(ع) به صبر در حرکت و مراقبت از آزار دیگران در هنگام ازدحام در این مکان امر شده است.[۱۲] گفته شده عجله و شتاب همراه با هیاهو و جنجال، به هنگام کوچ به مشعر، از رسوم حجگزاران در دوره جاهلی بوده است.[۱۳]
وقوف در مشعر
وقوف در مشعر از نظر کلّیه مذاهب اسلامی، واجب و رکنی از ارکان حج است، لیکن در مقدار و زمان وقوف اختلاف نظر وجود دارد. فقهای شیعه، بیشتر بر این عقیدهاند که حاجی هر ساعتی از ساعات شب دهم به مشعر رسید، تا طلوع صبح نیّت اطاعت خدا کرده آنجا بماند، آنگاه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب با نیّت خالص از ریا و خودنمایی، نیّت وقوف کند و مستحب است کمی قبل از طلوع آفتاب به طرف منا حرکت کرده لیکن از وادی محسِّر، تا آفتاب برنیامده عبور نکند.
ابوحنیفه وقت وقوف را از طلوع فجر تا طلوع خورشید ذکر میکند، مالک معتقد است که حاجی هر ساعتی از ساعات شب عید قربان و قبل از طلوع فجر را وقوف کند کافی است. و شافعی وقوف در هر لحظهای پس از نیمه شب عید قربان را مکفی دانسته است.[۱۴]
تاخیر نماز در مشعر
مستحب است حاجیان نماز مغرب و عشا را از غروب روز عرفه تاخیراندازند، گرچه پاسی از شب بگذرد. به مشعر که آمدند با یک اذان و دو اقامه نماز مغرب و عشا را در آنجا بخوانند.[۱۵]
همچنین مستحب است آنگاه که خورشید کاملاً غروب کرد، امام از عرفات به سوی مزدلفه حرکت نماید مردم نیز همراه او کوچ کنند و نماز مغرب را، با این نیّت که در مشعر با نماز عشاء یک جا بخوانند، به تاخیراندازد. شافعیها معتقدند در سفر میتوان هر دو نماز را باهم خواند.[۱۶]
پیامبر در مشعر
علی(ع) فرمود: پیامبر(ص) آنگاه که در «جَمْع» (مزدلفه) صبح کرد به «قُزَح» آمده، بر آن وقوف نمود، فرمود: این قُزَح، همان مکان وقوف است، و تمامی جَمع موقف است.[۱۷]
جابر نیز در حدیثی طولانی گفته است: آنگاه که پیامبر(ص) در مزدلفه نماز صبح گزارد، بر شتر خویش سوار شده، به مشعرالحرام آمد. پس رو به قبله کرده، دعا نمود و اللّٰه اکبر و لا اله الاّ اللّٰه گفت و پیوسته آنجا ایستاده بود تا هوا به خوبی روشن شد.[۱۸]
ابن جریج گوید: عطا به من گفت: بر من خبر دادهاند که رسول خدا(ص) در شب (جَمْع) در همان مکانی که هم اکنون پیشوایان وقوف میکنند؛ یعنی همان مکان دارالاماره که در سمت قبله مسجد مزدلفه قرار دارد، وقوف نمود.[۱۹]
حرکت امیرالحاج
امام صادق(ع) در حدیثی میفرمایند: "سزاوار است امام (امیرالحاج) در «جَمْع» توقف نموده تا خورشید برآید و دیگر مردم، اگر خواستند زودتر بروند و اگر خواستند دیرتر".[۲۰]
لیکن پس از طلوع آفتاب، امیرالحاج باید حرکت نموده، در مزدلفه نماند. اسماعیل بن علی در سال ١4٠ هجری امیرالحاج بود و همراه با امام صادق(ع) حج میگزارد. به هنگام حرکت از مشعرالحرام برای امام(ع) حادثهای پیش آمده، از مرکب افتادند. اسماعیل بن علی خواست کنار آن حضرت بماند تا همراه با ایشان حرکت کند. امام صادق(ع) فرمودند: "امیرالحاج هنگام حرکت و کوچ مردم نباید توقف کند".[۲۱]
حدود مشعر
درازای مزدلفه، از اوّل مازمان (تنگه میان مزدلفه و عرفه) تا ابتدای وادی محسّر 3،812 متر است.[۲۲] در روایت آمده است که رسول خدا(ص) ناتوانان از بنیهاشم را شبانه به منا فرستاده، آنان را فرمان داد به جمره سنگ نزنند تا خورشید طلوع کند.[۲۳] از دیوار در بنیشیبه در کنار مسجدالحرام، تا مرز مزدلفه از سوی منا 20،507 ذراع میباشد.[۲۴]
مستحب است حاجیان سلاح خود در جنگ با شیاطین؛ یعنی سنگ زدن به جمرهها را از مشعر بردارند.[۲۵] اسحاق بن عمّار گوید: از امام صادق(ع) درباره حدود جمع (مزدلفه) پرسیدم، فرمود: «میان مازمان تا وادی محسِّر است.»[۲۶] شیخ طوسی در نهایه فرموده است: «و حدّ المشعرالحرام ما بین المازمین الی الحیاض و الی وادی محسّر.»
حدّ مشعرالحرام از یک سوی، مازمان است که آغازین نقطه ورود به مزدلفه از سوی عرفات میباشد و از سوی دیگر حیاض و پایان آن وادی محسّر است، که نزدیک به منا قرار دارد. سزاوار نیست کسی جز در آنچه آمد، وقوف کند، البته اگر جمعیت به حدّی زیاد باشد که مکان برای نشستن دشوار و تنگ شود، حاجی میتواند از کوه بالا رفته، آنجا بنشیند و وقوف کند.[۲۷]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ صحاح، ج٢، ص۶٩٨، ماده«شعر»؛ مجمع البحرین، ج٢، ص۵١٧.
- ↑ القری لقاصدام القری، ص154.
- ↑ قاموس الحج و العمره، أحمد عبد الغفور عطار، ص٢٠4.
- ↑ قاموس الحج و العمره، ص٢٠٨.
- ↑ مجمع البحرین، ج5، ص6٨.
- ↑ معجم البلدان، ج٢، ص١٨١.
- ↑ معجم البلدان، ج5، ص١56.
- ↑ مرآة العقول، ج٣، ص٣٣6.
- ↑ القری لقاصدام القری، ص4٢٠.
- ↑ معجم البلدان، ج5، ص١4٢.
- ↑ وسائل، ج١4، ص5.
- ↑ وسائل، ج١4، ص6.
- ↑ علل الشرایع، ص444.
- ↑ قاموس الحج و العمره، ص٢5٢.
- ↑ مستدرک، ج١٠، ص4٩.
- ↑ کتاب الایضاح، ص٢٩5
- ↑ القری لقاصد امّ القری، ص4١٨.
- ↑ القری لقاصد امّ القری، ص4١٩.
- ↑ ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص١٩٢.
- ↑ الفروع من الکافی، ج4، ص54١.
- ↑ قرب الاسناد، ص٨.
- ↑ مرآة الحرمین، ج١، ص٣4١.
- ↑ کافی، ج4، ص٢4٧، ح4.
- ↑ شفاء الغرام، ج١، ص5٠5و5٠٧.
- ↑ وسائل، ج١4، باب١٨، ص٣١، ح١٨5١٣.
- ↑ وسائل، ج١4، باب٨، ص١٨، ح١٨4٨٢.
- ↑ ینابیع الفقیهه، ج٧، ص١٩٨؛ شرایع، ص6٣4.
منابع
- قرآن کریم.
- صحاح اللغة، جوهری، بیروت، ١۴٠۴ ه. ق.
- قاموس الحج و العمره، أحمد عبد الغفور عطار.
- وسائل الشیعة، محمد بن الحسن (الحر العاملی)، ط ١، قم، مؤسسة آل البیت (علیهمالسّلام) لاحیاء التراث، ١4١٢ه. ق.
- القری لقاصد ام القری، محبالدین طبری، أحمد بن عبد الله.
- سلسلة ینابیع الفقهیة، مروارید، علیاصغر.
- شرایع الاسلام، محقق حلی، جعفر بن حسن هذلى.
- شفاء الغرام باخبار البلد الحرام، التقی الفاسی.
- الکافی، محمد بن یعقوب الکلینی، تصحیح: علی اکبر الغفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
- مرآةالحرمین، إبراهيم رفعت باشا، دارالمعرفه - بیروت.
- مجمعالبحرین، طریحی، تهران - ١۴٠٨ ه. ق.
- ملء العيبه، ابن رشيد الفهرى.
- قرب الاسناد، ابوالعباس حمیری، عبدالله بن جعفر.
- معجم البلدان، یاقوت بن عبدالله الحموی، بیروت، دار صادر، ١٣٩٧ه. ق - ١٩٧٧م.
- علل الشّرایع، صدوق، محمد بن على.
- اخبار مکه، ازرقی، محمد بن عبدالله.
- الایضاح، نیشابوری، فضل بن شاذان.
- مستدرک الوسائل، نوری طبرسی، حسین.