استظلال: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۰: خط ۱۰:
البته شماری از فقیهان، مقصود از تظلیل و استظلال را مفهومی گسترده‌تر از پناه بردن به سایه آفتاب و شامل بهره‌گیری از هرگونه مانع در برابر سرما و گرما و باد و باران و مانند این‌ها دانسته و از استظلال در شب نیز سخن به میان آورده‌اند.<ref>. نک: المعتمد، ج4، ص240-241.</ref> به باور آنان، معنای اصلی ریشه «ظلـل» پوشاندن است.<ref>. معجم مقاییس اللغه، ج3، ص461، «ظل».</ref>
البته شماری از فقیهان، مقصود از تظلیل و استظلال را مفهومی گسترده‌تر از پناه بردن به سایه آفتاب و شامل بهره‌گیری از هرگونه مانع در برابر سرما و گرما و باد و باران و مانند این‌ها دانسته و از استظلال در شب نیز سخن به میان آورده‌اند.<ref>. نک: المعتمد، ج4، ص240-241.</ref> به باور آنان، معنای اصلی ریشه «ظلـل» پوشاندن است.<ref>. معجم مقاییس اللغه، ج3، ص461، «ظل».</ref>


==حکم استظلال==
==حکم==
میان فقیهان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] در حکم استظلال اختلاف نظرهایی است، باور هر کدام از آنها چنین است:
میان فقیهان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] در حکم استظلال اختلاف نظرهایی است، باور هر کدام از آنها چنین است:


خط ۴۴: خط ۴۴:
برخی شافعیان پرهیز از استظلال را هنگام [[وقوف در عرفه]]، مستحب دانسته‌اند.<ref>. المجموع، ج8، ص117؛ مغنی المحتاج، ج1، ص497.</ref> در شماری از منابع فقهی حنفیان، باور به حرمت رفتن زیر خیمه و مانند آن، به [[مالک بن انس]] نسبت یافته است.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص129؛ الهدایه، ج1، ص139.</ref> در منابع فقه مالکی، این دیدگاه به چشم نمی‌خورد.
برخی شافعیان پرهیز از استظلال را هنگام [[وقوف در عرفه]]، مستحب دانسته‌اند.<ref>. المجموع، ج8، ص117؛ مغنی المحتاج، ج1، ص497.</ref> در شماری از منابع فقهی حنفیان، باور به حرمت رفتن زیر خیمه و مانند آن، به [[مالک بن انس]] نسبت یافته است.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص129؛ الهدایه، ج1، ص139.</ref> در منابع فقه مالکی، این دیدگاه به چشم نمی‌خورد.


==قیود و شرایط حرمت استظلال==
==شرایط حرمت==
فقیهانی که به حرمت استظلال باور دارند، قیود و شرایطی برای این حکم یاد کرده‌اند که مهم‌ترین موارد آن‌ها چنین است:
فقیهانی که به حرمت استظلال باور دارند، قیود و شرایطی برای این حکم یاد کرده‌اند که مهم‌ترین موارد آن‌ها چنین است:


خط ۵۲: خط ۵۲:
بیشتر باورمندان به حرمت استظلال در فقه [[اهل سنت]]، به صراحت زنان را از شمول این حکم استثنا نکرده‌اند. البته آن‌ها معمولاً حرمت استظلال را در موضوع حرمت پوشش سر برای مردان مطرح کرده‌اند. از همین روی و نیز با توجه به تصریح پاره‌ای از منابع ایشان به ممنوع نبودن استظلال برای زنان، می‌توان اهل سنت را نیز معتقد به این شرط دانست.<ref>. نک: مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110؛ مواهب الجلیل، ج4، ص208.</ref>
بیشتر باورمندان به حرمت استظلال در فقه [[اهل سنت]]، به صراحت زنان را از شمول این حکم استثنا نکرده‌اند. البته آن‌ها معمولاً حرمت استظلال را در موضوع حرمت پوشش سر برای مردان مطرح کرده‌اند. از همین روی و نیز با توجه به تصریح پاره‌ای از منابع ایشان به ممنوع نبودن استظلال برای زنان، می‌توان اهل سنت را نیز معتقد به این شرط دانست.<ref>. نک: مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110؛ مواهب الجلیل، ج4، ص208.</ref>


=== بالغ بودن احرام‌گزار ===
===بالغ بودن احرام‌گزار===
فقیهان شیعه [[حج کودکان|کودکان]] را از شمول حکم حرمت استظلال بیرون می‌دانند.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص343؛ مسالک الافهام، ج2، ص265.</ref> دلیل آن‌ها افزون بر احادیث آن است که کودکان مشمول احکام الزامی نیستند و رعایت احکام الزامی حج از جمله محرمات احرام، برای آنان مستحب است، نه واجب.<ref>. نک: تذکرة الفقهاء، ج7، ص343؛ جواهر الکلام، ج18، ص406؛ المعتمد، ج4، ص244-245.</ref>  
فقیهان شیعه [[حج کودکان|کودکان]] را از شمول حکم حرمت استظلال بیرون می‌دانند.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص343؛ مسالک الافهام، ج2، ص265.</ref> دلیل آن‌ها افزون بر احادیث آن است که کودکان مشمول احکام الزامی نیستند و رعایت احکام الزامی حج از جمله محرمات احرام، برای آنان مستحب است، نه واجب.<ref>. نک: تذکرة الفقهاء، ج7، ص343؛ جواهر الکلام، ج18، ص406؛ المعتمد، ج4، ص244-245.</ref>  


خط ۶۶: خط ۶۶:
شرط دیگر حرمت استظلال آن است که سایه و سایبان با شخص احرام‌گزار در حال حرکت، همراه باشد. بر این پایه، عبور وی از زیر سایه اشیای ثابت، مانند کوه‌ها، بناها، دیوارها و درختان جایز است. این شرط به صراحت در حدیث‌ها و بیشتر منابع فقهی مطرح نشده؛ ولی از فحوای سخن آن‌ها قابل دریافت است و شماری از فقیهان شیعه<ref>. مجمع الفائده، ج6، ص321؛ المعتمد، ج4، ص238.</ref> و اهل سنت<ref>. الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص407؛ شرح العمده، ج3، ص72، 76؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> بدان تصریح کرده‌اند. به باور شماری از فقیهان،<ref>. المعتمد، ج4، ص238-239.</ref> با توجه به آن که عبور حج‌گزار از زیر سایه‌های ثابت، فراوان پیش می‌آید، منع نشدن از آن در روایات، بیانگر جواز آن است. با این همه، شماری از فقیهان شیعه عبور از زیر سایه‌های ثابت را تنها در حالت اضطرار مجاز دانسته‌اند.<ref>. کشف اللثام، ج5، ص402-403؛ جواهر الکلام، ج18، ص403-404.</ref>
شرط دیگر حرمت استظلال آن است که سایه و سایبان با شخص احرام‌گزار در حال حرکت، همراه باشد. بر این پایه، عبور وی از زیر سایه اشیای ثابت، مانند کوه‌ها، بناها، دیوارها و درختان جایز است. این شرط به صراحت در حدیث‌ها و بیشتر منابع فقهی مطرح نشده؛ ولی از فحوای سخن آن‌ها قابل دریافت است و شماری از فقیهان شیعه<ref>. مجمع الفائده، ج6، ص321؛ المعتمد، ج4، ص238.</ref> و اهل سنت<ref>. الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص407؛ شرح العمده، ج3، ص72، 76؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> بدان تصریح کرده‌اند. به باور شماری از فقیهان،<ref>. المعتمد، ج4، ص238-239.</ref> با توجه به آن که عبور حج‌گزار از زیر سایه‌های ثابت، فراوان پیش می‌آید، منع نشدن از آن در روایات، بیانگر جواز آن است. با این همه، شماری از فقیهان شیعه عبور از زیر سایه‌های ثابت را تنها در حالت اضطرار مجاز دانسته‌اند.<ref>. کشف اللثام، ج5، ص402-403؛ جواهر الکلام، ج18، ص403-404.</ref>


==کفاره استظلال==
==کفاره==
به باور فقیهان شیعه، استظلالِ مُحرم، خواه به‌گونه اختیاری و خواه در موارد اضطرار، موجب پرداخت کفاره (فدیه) می‌شود.<ref>. منتهی المطلب، ج2، ص792؛ المعتمد، ج4، ص245-246.</ref> پشتوانه این حکم، روایاتی از جمله صحیحه علی بن جعفر،<ref>. مسائل علی بن جعفر، ص273-274.</ref> حدیث عبدالله بن مغیره<ref>. التهذیب، ج5، ص313.</ref> و حدیث ابراهیم بن ابی‌محمود<ref>. الکافی، ج4، ص351.</ref> به ترتیب از امام صادق، امام کاظم و امام رضا(ع) است. به باور مشهور فقیهان شیعه،<ref>. جامع المقاصد، ج3، ص358؛ الحدائق، ج15، ص479-480؛ المعتمد، ج4، ص246.</ref> کفاره استظلال قربانی کردن یک گوسفند است که حدیث‌های گوناگون بر آن دلالت دارند. افزون بر این، سخنانی دیگر نیز در فقه شیعه، به پشتوانه روایات، درباره کفاره استظلال به میان آمده‌اند، از جمله(ع) ۱. یک مُدّ طعام برای هر روز.<ref>. المقنع، ص234.</ref> ۲. برای فرد مختار، به ازای هر روز یک گوسفند و برای مضطر، در مجموع یک گوسفند.<ref>. الکافی فی الفقه، ص204؛ غنیة النزوع، ص167.</ref> ۳. تخییر میان ذبح گوسفند و سه روز روزه و اطعام شش مسکین. این سخن به ابن ابی‌عقیل عمانی (م.حدود ۳۵۰ق) نسبت یافته است.<ref>. نک: الدروس، ج1، ص378.</ref> حدیثی که بر کفاره ذبح شتر دلالت دارد، به معنای استحباب دانسته شده<ref>. الحدائق، ج15، ص481؛ المعتمد، ج4، ص246.</ref> یا ناپذیرفتنی به شمار رفته است.<ref>. المعتمد، ج4، ص246.</ref>
به باور فقیهان [[شیعه]]، استظلالِ [[احرام|مُحرم]]، خواه به‌گونه اختیاری و خواه در موارد اضطرار، موجب پرداخت کفاره<ref group="یادداشت">فدیه.</ref> می‌شود.<ref>. منتهی المطلب، ج2، ص792؛ المعتمد، ج4، ص245-246.</ref> پشتوانه این حکم، روایات است.<ref>. مسائل علی بن جعفر، ص273-274؛ التهذیب، ج5، ص313؛ الکافی، ج4، ص351.</ref> به باور مشهور فقیهان شیعه،<ref>. جامع المقاصد، ج3، ص358؛ الحدائق، ج15، ص479-480؛ المعتمد، ج4، ص246.</ref> کفاره استظلال [[قربانی]] کردن یک گوسفند است. افزون بر این، سخنانی دیگر نیز در فقه شیعه، به پشتوانه روایات، درباره کفاره استظلال به میان آمده‌اند، که برخی از آن‌ها چنین است:
 
* یک مُدّ طعام برای هر روز.<ref>. المقنع، ص234.</ref>  
* برای فرد مختار، به ازای هر روز یک گوسفند و برای مضطر، در مجموع یک گوسفند.<ref>. الکافی فی الفقه، ص204؛ غنیة النزوع، ص167.</ref>  
* تخییر میان ذبح گوسفند و سه روز روزه و اطعام شش مسکین.<ref>. نک: الدروس، ج1، ص378.</ref>  
 
حدیثی که بر کفاره ذبح شتر دلالت دارد، به معنای استحباب دانسته شده<ref>. الحدائق، ج15، ص481؛ المعتمد، ج4، ص246.</ref> یا ناپذیرفتنی به شمار رفته است.<ref>. المعتمد، ج4، ص246.</ref>


در منابع فقهی شیعه، از این موضوع سخن رفته که آیا در صورت تکرار استظلال، کفاره نیز متعدد می‌شود یا نه. شماری از فقیهان بر آنند که از روایات می‌توان دریافت که یک کفاره کافی است.<ref>. مسالک الافهام، ج2، ص486؛ المعتمد، ج4، ص246-247.</ref> در عمره همراه حج، بیشتر فقیهان برای هر احرام کفاره‌ای را واجب دانسته‌اند.<ref>. التهذیب، ج5، ص311؛ جواهر الکلام، ج20، ص417؛ المعتمد، ج4، ص247.</ref>
در منابع فقهی شیعه، از این موضوع سخن رفته که آیا در صورت تکرار استظلال، کفاره نیز متعدد می‌شود یا نه. شماری از فقیهان بر آنند که از روایات می‌توان دریافت که یک کفاره کافی است.<ref>. مسالک الافهام، ج2، ص486؛ المعتمد، ج4، ص246-247.</ref> در عمره همراه حج، بیشتر فقیهان برای هر احرام کفاره‌ای را واجب دانسته‌اند.<ref>. التهذیب، ج5، ص311؛ جواهر الکلام، ج20، ص417؛ المعتمد، ج4، ص247.</ref>


فقیهان مالکی و حنبلی که به حرمت استظلال باور دارند، درباره وجوب کفاره دیدگاهی همسان ندارند. در فقه حنبلی سه دیدگاه دیده می‌شود:<ref>. الانصاف، ج3، ص462؛ الفروع، ج3، ص270.</ref> ۱. وجوب فدیه. ۲. واجب نبودن فدیه. ۳. وجوب فدیه، اگر استظلال اندک نباشد. در فقه مالکی نیز درباره کفاره استظلال با محمل و وسایل همانند، دو دیدگاه در میان است:<ref>. الکافی فی فقه اهل المدینه، ص153؛ مختصر خلیل، ص81؛ الشرح الکبیر، ج2، ص57.</ref> وجوب فدیه و استحباب آن. این اختلاف دیدگاه درباره مورد کفاره مصداق‌های دیگر استظلال نیز به چشم می‌خورد.<ref>. نک: الانصاف، ج3، ص462-463؛ مواهب الجلیل، ج4، ص209.</ref> نزد فقیهان حنبلی و مالکی، فدیه استظلال یکی از این سه به‌گونه تخییری است: ۱. ذبح یک گوسفند و صدقه دادن آن. ۲. سه روز روزه گرفتن. ۳. اطعام شش مسکین.<ref>. القوانین الفقهیه، ص92-93؛ الانصاف، ج3، ص507.</ref>
فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]] و [[مذهب حنبلی|حنبلی]] که به حرمت استظلال باور دارند، درباره وجوب کفاره دیدگاهی همسان ندارند.  
 
در فقه حنبلی، سه دیدگاه دیده می‌شود، که چنین است:<ref>. الانصاف، ج3، ص462؛ الفروع، ج3، ص270.</ref>  
 
{{ستون-شروع|3}}


==برخی احکام جزئی استظلال==
* وجوب فدیه.
در منابع فقهی، احکام جزئی دیگر درباره استظلال آمده که مهم‌ترین موارد آن عبارتند از:
* واجب نبودن فدیه.
* وجوب فدیه، اگر استظلال اندک نباشد.
 
{{پایان}}
 
در فقه مالکی نیز درباره کفاره استظلال با محمل و وسایل همانند، دو دیدگاه در میان است:<ref>. الکافی فی فقه اهل المدینه، ص153؛ مختصر خلیل، ص81؛ الشرح الکبیر، ج2، ص57.</ref>
 
{{ستون-شروع|2}}
 
* وجوب فدیه؛
* استحباب فدیه.
 
{{پایان}}
 
این اختلاف دیدگاه درباره مورد کفاره دیگر مصداق‌های استظلال نیز به چشم می‌خورد.<ref>. نک: الانصاف، ج3، ص462-463؛ مواهب الجلیل، ج4، ص209.</ref>
 
نزد فقیهان حنبلی و مالکی، فدیه استظلال یکی از این سه به‌گونه تخییری است:
 
{{ستون-شروع|3}}
 
# ذبح یک گوسفند و صدقه دادن آن؛
# سه روز روزه گرفتن؛
# اطعام شش مسکین.<ref>. القوانین الفقهیه، ص92-93؛ الانصاف، ج3، ص507.</ref>
 
{{پایان}}
 
==برخی احکام جزئی==
در منابع فقهی، احکام جزئی دیگر درباره استظلال آمده که مهم‌ترین موارد آن چنین است:


===شرط بالای سر بودن مانع===
===شرط بالای سر بودن مانع===
شماری از فقیهان شیعه<ref>. الخلاف، ج2، ص318؛ منتهی المطلب، ج2، ص792؛ مسالک الافهام، ج2، ص264.</ref> استظلال را هنگامی ممنوع دانسته‌اند که مانع تابش خورشید، بر فراز سرِ احرام‌گزار باشد. بر این اساس، بهره‌گیری مُحرم از سایه جانبی مَحمل یا جامه‌ای که بر عصا یا درخت یا چوبی نهاده شده باشد، بدین شرط که این چیزها بالای سر او نباشند، جایز به شمار رفته است.<ref>. مدارک الاحکام، ج7، ص364؛ تحریر الوسیله، ج1، ص426.</ref> از پشتوانه‌های این حکم، صحیحه ابن سنان است که به باور مخالفانِ دیدگاه یاد شده، بر مدعا دلالت ندارد.<ref>. المعتمد، ج4، ص237-238.</ref> از این رو، شماری از فقیهان این دیدگاه را قاطعانه نپذیرفته<ref>. الحدائق، ج15، ص486-487؛ المعتمد، ج4، ص237-238.</ref> و شماری دیگر از باب احتیاط بدان ملتزم نشده‌اند.<ref>. جامع المقاصد، ج3، ص187؛ جواهر الکلام، ج18، ص400-401.</ref> شهید اول<ref>. الدروس، ج1، ص378-379.</ref> پذیرش شرط یاد شده برای حرمت استظلال را بر پایه این سؤال دانسته است: آیا علت تحریمِ استظلال، پرهیز از پوشیده شدن بدن (سَتر) است یا تابش نور خورشید (اضحاءبیشتر فقیهان دوران بعد<ref>. الحدائق، ج15، ص485-487؛ جواهر الکلام، ج18، ص402.</ref> به پشتوانه روایات، حکمت یا علت حرمت را جلوگیری نکردن از آفتاب دانسته و شرط بالای سر بودن مانع را نپذیرفته‌اند. البته شماری از فقیهان بهره‌گیری از سایه بیرونی محمل را به دلیل نص خاص، جایز شمرده‌اند.<ref>. الحدائق، ج15، ص484-485؛ المعتمد، ج4، ص236-237.</ref>
شماری از فقیهان [[شیعه]]<ref>. الخلاف، ج2، ص318؛ منتهی المطلب، ج2، ص792؛ مسالک الافهام، ج2، ص264.</ref> استظلال را هنگامی ممنوع دانسته‌اند که مانع تابش خورشید، بر فراز سرِ احرام‌گزار باشد. بر این پایه، بهره‌گیری [[احرام|مُحرم]] از سایه جانبی مَحمل یا جامه‌ای که بر عصا یا درخت یا چوبی نهاده شده باشد، بدین شرط که این چیزها بالای سر او نباشند، جایز به شمار رفته است.<ref>. مدارک الاحکام، ج7، ص364؛ تحریر الوسیله، ج1، ص426.</ref> از پشتوانه‌های این حکم، صحیحه ابن سنان است که به باور مخالفانِ دیدگاه یاد شده، بر مدعا دلالت ندارد.<ref>. المعتمد، ج4، ص237-238.</ref> از این رو، شماری از فقیهان، این دیدگاه را قاطعانه نپذیرفته<ref>. الحدائق، ج15، ص486-487؛ المعتمد، ج4، ص237-238.</ref> و شماری دیگر از باب احتیاط بدان ملتزم نشده‌اند.<ref>. جامع المقاصد، ج3، ص187؛ جواهر الکلام، ج18، ص400-401.</ref> شهید اول،<ref>. الدروس، ج1، ص378-379.</ref> پذیرش شرط یاد شده برای حرمت استظلال را بر پایه این سؤال دانسته است که آیا علت تحریمِ استظلال، پرهیز از پوشیده شدن بدن<ref group="یادداشت">سَتر.</ref> است یا تابش نور خورشید؟<ref group="یادداشت">اضحاء</ref> بیشتر فقیهان دوران بعد<ref>. الحدائق، ج15، ص485-487؛ جواهر الکلام، ج18، ص402.</ref> به پشتوانه روایات، حکمت یا علت حرمت را جلوگیری نکردن از آفتاب دانسته و شرط بالای سر بودن مانع را نپذیرفته‌اند. البته شماری از فقیهان، بهره‌گیری از سایه بیرونی محمل را به دلیل نص خاص، جایز شمرده‌اند.<ref>. الحدائق، ج15، ص484-485؛ المعتمد، ج4، ص236-237.</ref>


شماری از فقیهان اهل سنت، خواه مالکی<ref>. التاج و الاکلیل، ج3، ص143-144؛ مواهب الجلیل، ج4، ص207-208؛ الشرح الکبیر، ج2، ص56-57.</ref> و خواه حنبلی<ref>. الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ المغنی، ج3، ص285.</ref> نیز به‌گونه ضمنی چنین شرطی را برای حرمت استظلال به میان آورده و مصداق‌هایی از استظلال را مانند بهره‌گیری از سایه جانبی محمل یا لباسی که بر فراز چوب یا عصا قرار گرفته، حرام ندانسته‌اند. از پشتوانه‌های این حکم، روایت ام الحُصَین درباره حج پیامبر۹ است.<ref>. الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ المغنی، ج3، ص285؛ منار السبیل، ج1، ص236؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> مخالفان این دیدگاه، بهره‌گیری از هرگونه مانع آفتاب را مصداق استظلالِ ممنوع شمرده و به روایت‌هایی چون حدیث ابن عمر استناد جسته‌اند.<ref>. شرح العمده، ج3، ص77.</ref> حدیث‌ها و منابع فقهی اهل سنت به مواردی دیگر از استظلال بدون شرط یاد شده، مانند بهره‌گیری از سایه لباسی که بر محمل انداخته شده یا شخصی دیگر آن را نگاه داشته، نیز پرداخته‌اند.<ref>. نک: المصنف، ج3، ص286؛ المغنی، ج3، ص285؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref>
شماری از فقیهان [[اهل سنت]]، خواه [[مذهب مالکی|مالکی]]<ref>. التاج و الاکلیل، ج3، ص143-144؛ مواهب الجلیل، ج4، ص207-208؛ الشرح الکبیر، ج2، ص56-57.</ref> و خواه [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>. الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ المغنی، ج3، ص285.</ref> نیز به‌گونه ضمنی چنین شرطی را برای حرمت استظلال به میان آورده و مصداق‌هایی از استظلال را مانند بهره‌گیری از سایه جانبی محمل یا لباسی که بر فراز چوب یا عصا قرار گرفته، حرام ندانسته‌اند.<ref group="یادداشت">از پشتوانه‌های این حکم، روایت ام الحُصَین درباره حج پیامبر(ص) است.</ref><ref>. الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ المغنی، ج3، ص285؛ منار السبیل، ج1، ص236؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> مخالفان این دیدگاه، بهره‌گیری از هرگونه مانع آفتاب را مصداق استظلالِ ممنوع شمرده‌اند.<ref group="یادداشت">آنها به روایت‌هایی چون حدیث [[عبدالله بن عمر بن خطاب|عبدالله بن عمر]] استناد جسته‌اند.</ref><ref>. شرح العمده، ج3، ص77.</ref> حدیث‌ها و منابع فقهی اهل سنت به مصداق‌های دیگر از استظلال بدون شرط یاد شده، مانند بهره‌گیری از سایه لباسی که بر محمل انداخته شده یا شخصی دیگر آن را نگاه داشته، نیز پرداخته‌اند.<ref>. نک: المصنف، ج3، ص286؛ المغنی، ج3، ص285؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref>


===سایه اعضای بدن===
===سایه اعضای بدن===
به تصریح شماری از فقیهان شیعه، به پشتوانه حدیث‌هایی چند، جلوگیری از تابش نور خورشید با اعضای بدن، برای محرم جایز است.<ref>. منتهی المطلب، ج2، ص790؛ مجمع الفائده، ج6، ص322؛ مستند الشیعه، ج12، ص33.</ref> حتی در حدیثی این کار، سیره پیامبر گرامی۹ در هنگام حج گزاردن قلمداد شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص350.</ref> این فقیهان صحیحه سعید اعرج را که برنهی از پوشاندن با دست دلالت دارد، دارای معنای کراهت دانسته‌اند.<ref>. الحدائق، ج15، ص487؛ المعتمد، ج4، ص239-240.</ref> در حدیث‌های اهل سنت<ref>. المصنف، ج3، ص286.</ref> و فقیهان مالکی<ref>. التاج و الاکلیل، ج3، ص143.</ref> و حنبلی<ref>. شرح العمده، ج3، ص70؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> استظلال با دست برای احرام‌گزار روا شمرده شده است. نیز در منابع فقهی، از دیگر مصداق‌های همانند برای استظلال سخن رفته است.<ref>. نک: شرح العمده، ج3، ص75؛ کشاف القناع، ج2، ص425؛ مواهب الجلیل، ج4، ص208.</ref>
به تصریح شماری از فقیهان شیعه، به پشتوانه حدیث‌هایی چند، جلوگیری از تابش نور خورشید با اعضای بدن، برای محرم جایز است.<ref>. منتهی المطلب، ج2، ص790؛ مجمع الفائده، ج6، ص322؛ مستند الشیعه، ج12، ص33.</ref> حتی در حدیثی این کار، سیره [[حضرت محمد(ص)]] در هنگام حج گزاردن شمرده شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص350.</ref> این فقیهان، صحیحه سعید اعرج را که برنهی از پوشاندن با دست دلالت دارد، دارای معنای کراهت دانسته‌اند.<ref>. الحدائق، ج15، ص487؛ المعتمد، ج4، ص239-240.</ref>  
 
در حدیث‌های اهل سنت<ref>. المصنف، ج3، ص286.</ref> و فقیهان مالکی<ref>. التاج و الاکلیل، ج3، ص143.</ref> و حنبلی<ref>. شرح العمده، ج3، ص70؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> استظلال با دست برای احرام‌گزار روا شمرده شده است. نیز در منابع فقهی، از دیگر مصداق‌های همانند برای استظلال سخن رفته است.<ref>. نک: شرح العمده، ج3، ص75؛ کشاف القناع، ج2، ص425؛ مواهب الجلیل، ج4، ص208.</ref>


===استظلال در شب===
===استظلال در شب===