جبرئیل
جبرئیل یکی از چهار فرشته مقرّب خداوند است که در کتابهای آسمانی تورات و انجیل و قرآن از او یاد شده است. در قرآن کریم سه بار نام این فرشته با واژه «جبریل» آمده است. با توجه به صفات گوناگون که در قرآن کریم برای جبرئیل(ع) آمده، میتوان دریافت که این فرشته افزون بر جایگاه والا نزد خدا، نقشی مهم در تدبیر امور هستی دارد که از مهمترین موارد آنها، نزول وحی است.
جبرئیل(ع) به فرمان خدا در برخی جنگها مانند بدر، اُحُد، و نبرد با یهودیان بنیقریظه به یاری مسلمانان آمد. آوردهاند که در ماجرای صلح حدیبیه به سال ششم ق. جبرئیل(ع) نزد رسول خدا(ص) آمد و از او خواست که شترها را قربانی کند و به مدینه بازگردد. در فتح مکه نیز جبرئیل(ع) رسول خدا(ص) را در کشف توطئه جاسوسی یاری کرد. سپس پیامبر(ص) با اشاره جبرئیل(ع)، بتهای پیرامون خانه کعبه را با عصایش فروریخت.
بر پایه روایات، جبرئیل در بنای کعبه و راهنمایی و یاری پیامبران، از جمله تعلیم مناسک حج به آنان، نقش داشته است.
واژهشناسی جبرئیل
«جبرئیل» مرکب از «جبر» به معنای عبد[۱] یا قدرت [۲] و «ئیل» است که به سخن برخی، یکی از اسماء الله [۳] و به سخن بعضی، به معنای «الله» است.[۴] این واژه در اصل عبری[۵] یا سریانی[۶] و به معنای بنده خدا[۷] یا قدرت خدا است. این واژه در عبری به صورت گَبریل (Gabriel) بوده [۸] و در عربی به صورتهای گوناگون [۹] گزارش شده است؛ از جمله: جِبْرِیل، جَبْرِیل، جَبْرائیل، جَبْرَئیل، جَبْرَئِل، جَبْرِین، و جِبْرِین.[۱۰]
جبرئیل در کتب آسمانی
جبرئیل یکی از چهار فرشته مقرّب خداوند (جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل) است [۱۱] که در کتابهای آسمانی تورات و انجیل[۱۲] و قرآن از او یاد شده است. در قرآن کریم سه بار نام این فرشته با واژه «جبریل» آمده است:[۱۳] تصریح به نام جبرئیل و میکائیل[۱۴] از میان همه فرشتگان، بیانگر فضیلت این دو بر دیگر فرشتگان است.[۱۵] در آیات متعدد نیز به جبرئیل(ع) با اوصافی همچون روح،[۱۶] روح القدس، [۱۷] روح الامین،[۱۸] روحنا،[۱۹] شدید القوی،[۲۰] ذومرّة،[۲۱] ذیقُوَّة، رَسُولٍ کَرِیم، مَکِین، مُطَاع، و اَمِین [۲۲] اشاره شده است.
وظیفه جبرئیل در عالم
قرآن کریم در آیات متعدد به نقش فرشتگان در امور عالم اشاره کرده[۲۳] است. با توجه به صفات گوناگون که در قرآن کریم برای جبرئیل(ع) آمده، میتوان دریافت که این فرشته افزون بر جایگاه والا نزد خدا، نقشی مهم در تدبیر امور هستی دارد که از مهمترین موارد آنها، نزول وحی [۲۴] و تعلیم آن [۲۵] به پیامبر اسلام(ص) است.
از نقش جبرئیل(ع) در امور تکوینی، برای نمونه، میتوان به دحو الارض اشاره کرد. به سخنی، گسترش زمین که در آیه ﴿وَالاَرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَاهَا﴾[۲۶] به آن اشاره شده، به دست جبرئیل(ع) و از زیر کعبه انجام گرفت.[۲۷]
تعلیم مناسک حج به پیامبران
بر پایه روایات، جبرئیل در بنای کعبه و راهنمایی و یاری پیامبران، از جمله تعلیم مناسک حج به آنان، نقش داشته است.
تعلیم آدم و حوا
بر پایه روایات شیعی، هبوط آدم و حوا از بهشت در سرزمین مکه و قرار گرفتن آدم(ع) بر کوه صفا و حوا بر کوه مروه، به فرمان خدا و به دست جبرئیل انجام شد. سپس جبرئیل(ع) به امر خدا یکی از خیمههای بهشتی را در جایی که بعداً خانه کعبه در آن بنا شد، بر پا کرد و آدم و حوا را در آن، جای داد. نور ستون این خیمه، کوههای مکه و پیرامون آن را روشن کرد و خداوند محدودهای را که نور ستون به آن جا رسید، حرم نام نهاد. سپس جبرئیل(ع) به امر خدا خیمه را برچید و به جای آن، خانه کعبه را بنا کرد[۲۸] و در روز هشتم ذیحجه، آدم(ع) را مکلف به غسل و احرام نمود و آنگاه مناسک حج مانند تلبیه، وقوف در منا و عرفات، حلق (تراشیدن سر)، رمی جمرات، و طواف را به وی آموخت. چون آدم(ع) در حال طواف به ملتزم (فاصله میان حجرالاسود و در خانه کعبه) رسید، جبرئیل از او خواست که به درگاه خدا توبه کند.[۲۹] بر پایه روایتی دیگر که با توجه به روایات دیگر چندان معتبر به نظر نمیرسد، آنگاه که آدم(ع) از هند به مکه میآمد، جبرئیل او را راهنمایی کرد.[۳۰]
بر پایه روایات اهل سنت، جبرئیل(ع) در صحرای عرفات و منا نیز آدم(ع) را همراهی کرد. در عرفات به آدم یادآوری کرد که فرشتگان پنجاه هزار سال پیش از آفرینش او، خانه خدا را طواف کردهاند.[۳۱] هنگام جدا شدن از آدم(ع) در سرزمین منا، گفت: «تمن» یعنی: «هر چه میخواهی، از خدا طلب کن!» [۳۲] بر پایه روایتی شیعی، جبرئیل این سخن را به ابراهیم گفت.[۳۳] بدین سبب، این سرزمین منا نامیده شد.[۳۴]
تعلیم ابراهیم و اسماعیل
پارهای از آنچه درباره بنای کعبه و مناسک حج به دست آدم و با راهنمایی جبرئیل(ع) گزارش شد، درباره ابراهیم(ع) نیز گزارش شده است. از اینرو، احتمال تکرار رفتار جبرئیل در چند زمان وجود دارد. هنگامی که ابراهیم(ع) به فرمان خدا مامور ساختن خانه کعبه شد، جبرئیل جای آن را به او نشان دادک ( ﴿وَ اِذْ بَوَّاْنا لِاِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیْت﴾[۳۵] آنگاه که به مکان حجرالاسود رسید، اسماعیل(ع) را فرستاد تا سنگی را برای آنجا بیاورد.[۳۶] جبرئیل(ع) که هنگام طوفان نوح(ع) حجرالاسود را در کوه ابوقبیس پنهان کرده بود، [۳۷] آن را به اسماعیل(ع) سپرد تا به پدر خود دهد.[۳۸] پس از بنای کعبه، جبرئیل(ع) به ابراهیم(ع) فرمان داد تا مردم را به حج دعوت کند. ابراهیم(ع) خطاب به خداوندگار گفت: «صدای من به کجا میرسد؟» وحی آمد: «تو دعوت کن! من آن را به انسانها خواهم رساند.» [۳۹] سپس ابراهیم و اسماعیل (علیهماالسلام) از خداوند خواستند تا مناسک حج را به آنان بیاموزد: (وَ اَرِنا مَناسِکَنا)[۴۰] جبرئیل(ع) نزد آن دو آمد و مناسک حج را به آنان آموخت.[۴۱]
در روز ترویه، به ابراهیم(ع) گفت: «ارتو من الماء لک و لاهلک»؛ «برای خود و خانوادهات آب بردار!» از این رو، آن را روزِ ترویه نامیدند. مزدلفه را نیز از آن رو به این اسم خواندهاند که جبرئیل در آنجا به ابراهیم(ع) گفت: «ازدلف الی المشعر الحرام»؛ «به سوی مشعر الحرام برو!» [۴۲] روایت کردهاند که جبرئیل(ع) در ظهر عرفه از ابراهیم(ع) درخواست توبه کرد.[۴۳] به روایتی، پس از آموزش مناسک حج، از او پرسید: «عرفتَ»؛ «آموختی؟» ابراهیم(ع) پاسخ داد: «آری.» از همین رو، آن روز را عرفه و آن مکان را عرفات نامیدند.[۴۴] در مکان رمی جمرات، ابلیس بر ابراهیم(ع) آشکار میشد تا او را بفریبد. ایشان با راهنمایی جبرئیل(ع) به سوی شیطان سنگ افکند و همین رفتار ابراهیم(ع) به سنتی در حج تبدیل گشت.[۴۵] ماجرای پیدایش آب زمزم نیز به زمانی برمیگردد که ابراهیم(ع) به فرمان خدا، همسرش هاجر و فرزندش اسماعیل(ع) را کنار بیت الحرام که در آن روز بیابانی خشک و بیآب و علف بود، سکونت داد. [۴۶] پس از پایان یافتن آبی که همراه داشتند و چیره شدن تشنگی بر آنان و بینتیجه ماندن تلاش هاجر (علیهاالسلام) برای جستوجوی آب در میان دو کوه صفا و مروه، جبرئیل(ع) برای آنان آب زمزم را جاری ساخت و به هاجر (علیهاالسلام) دلداری داد.[۴۷] از این رو، از نامهای زمزم، رَکضَة جبرئیل (محل گام برداشتن جبرئیل) است.[۴۸] بر پایه برخی روایات اهل سنت، ابراهیم با راهنمایی جبرئیل، قلمرو حرم مکی را تعیین و علامتگذاری کرد.[۴۹] (← حرمین)
تعلیم موسی
بر پایه روایتی شیعی، جبرئیل هنگام حجگزاری موسی(ع) نیز حضور داشت و در پاسخ به پرسش موسی(ع) درباره پاداش کسی که حج را خالصانه بهجا آورد، از سوی خدا پیام آورد که او را در ملکوت اعلی همراه پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحان جای خواهد داد.[۵۰]
جبرئیل در دوران بعثت پیامبر
بعثت پیامبر(ص) با نزول آیاتی از قرآن بر ایشان از جانب جبرئیل(ع) در غار حراء آغاز شد.[۵۱] پس از آن نیز جبرئیل(ع) در طول 23 سال دوران رسالت، خواه در مکه و خواه در مدینه، پیوسته برای نزول آیات قرآن و راهنمایی و یاری ایشان در وضع خاص، نزد ایشان حضور مییافت. بر پایه روایتی، هنگامی که پیامبر(ص) در مکه بود، دو بار نزدیک در کعبه به امامت جبرئیل(ع) نماز خواند.[۵۲] به سال ششم بعثت، قریش عهدنامهای نوشتند و در کعبه نهادند. بر پایه این عهدنامه، پیامبر(ص) همراه بنیهاشم و بنیمطلب، به محاصره سخت در شعب بنیهاشم محکوم شدند. پس از سه سال، جبرئیل به ایشان گزارش داد که موریانهای به فرمان خدا نوشتههای عهدنامه را جز بخشهایی که مشتمل بر نام خدا بوده، خورده است. پیامبر(ص) این خبر را به قریش رساند و آنان ناچار به لغو عهدنامه شدند و بدین ترتیب، آنها آزاد شدند.[۵۳]
نیز جبرئیل(ع) در شب معراج به فرمان خدا نزد پیامبر(ص) آمد و او را بر بُراق سوار کرد و از مسجدالحرام به بیت المقدس سیر داد.[۵۴] در شبی که قریش نقشه قتل پیامبر(ص) را کشیدند، جبرئیل(ع) به او خبر داد و دست وی را گرفت و در حالی که قریشیان خواب بودند، با خواندن آیه 9 سوره یس [۵۵] وی را از نزد آنان عبور داد و به او گفت که از مکه بیرون آید و به سوی کوه ثور رود و سپس به مدینه هجرت کند.[۵۶]
جبرئیل بعد از هجرت پیامبر اسلام
پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه، حضور جبرئیل(ع) نزد ایشان برای فرود آوردن آیات قرآن و یاری رساندن به ایشان و مسلمانان، بهویژه در جنگها، بسیار بیشتر شد. آوردهاند که جبرئیل(ع) در مدینه بیشتر به صورت «دِحیه کلبی» که از اصحاب رسول خدا(ص) و شخصی زیبا بود، نزد پیامبر(ص) میآمد.[۵۷] یک بار پیامبر(ص) به جبرئیل فرمود: «دوست دارم تو را به صورت خودت ببینم.» جبرئیل(ع) جایی را در بقیع تعیین کرد تا شبی خود را به او نشان دهد.[۵۸] هرگاه جبرئیل(ع) نزد رسول خدا(ص) میآمد، در جایی نزدیک خانه او توقف میکرد و از وی اجازه ورود میگرفت. از اینرو، این مکان «مقام جبرئیل» نامیده میشود.[۵۹] در روایتی دیگر آمده که جبرئیل(ع) در پایان غزوه خندق، در این مکان به محضر پیامبر(ص) آمد و پیام خدا را به ایشان رساند که برای نبرد با یهودیان بنیقریظه آماده شود.[۶۰]
برخی به خطا، با توجه به اینکه در روایت آمده که مقام جبرئیل(ع) زیر «میزاب» (ناودان) قرار دارد، گمان کردهاند که مقصود، ناودان بام کعبه است و نتیجه گرفتهاند که کنار کعبه هم محلی به نام مقام جبرئیل(ع) قراردارد.[۶۱] اما مقصود از آن، ناودانی است که بر درِ خانه حضرت زهرا (علیهاالسلام) بوده است.[۶۲] نامگذاری یکی از درهای مسجدالنبی به باب جبرئیل(ع) نیز بدان جهت است که جبرئیل(ع) از آن جا به حضور پیامبر(ص) میرسید. روایاتی از طریق شیعیان در فضیلت این باب وارد شده است.[۶۳] مستحب است که زائر پیامبر(ص) از این در وارد مسجد شود.[۶۴] نیز در ماجرای تغییر قبله از بیتالمقدس به سوی مسجدالحرام، جبرئیل(ع) برای زدودن ناخرسندی پیامبر(ص) از قبله بودن بیت المقدس، او را به دعا برای تغییر قبله تشویق کرد و خداوند نیز دعایش را اجابت نمود.[۶۵] و در حالی که دو رکعت از نماز ظهر را خوانده بود، جبرئیل(ع) بازویش را گرفت و به سوی کعبه چرخاند.[۶۶]
همراهی جبرئیل با پیامبر در زمانهای حساس
جبرئیل(ع) به فرمان خدا در برخی جنگها مانند بدر، [۶۷] اُحُد، [۶۸] خیبر[۶۹] و نبرد با یهودیان بنیقریظه[۷۰] به یاری مسلمانان آمد. آوردهاند که در ماجرای صلح حدیبیه به سال ششم ق.[۷۱] جبرئیل(ع) نزد رسول خدا(ص) آمد و از او خواست که شترها را قربانی کند و به مدینه بازگردد.[۷۲] در فتح مکه نیز جبرئیل(ع) رسول خدا(ص) را در کشف توطئه جاسوسی یاری کرد.[۷۳] سپس پیامبر(ص) با اشاره جبرئیل(ع)، بتهای پیرامون خانه کعبه را با عصایش فروریخت.[۷۴]
پس از نزول آیات نخست سوره برائت در اعلان برائت از مشرکان پیمانشکن، جبرئیل وظیفه تلاوت آن آیات را بر عهده پیامبر(ص) یا نزدیکترین فرد به ایشان نهاد. در پی آن، پیامبر(ص) این ماموریت را به امام علی(ع) واگذار کرد و ایشان در مراسم حج سال 9ق. این وظیفه را به انجام رساند.[۷۵] در اواخر عمر پیامبر(ص)، جبرئیل(ع) نزد وی آمد و از او خواست اعلان نماید تا مسلمانان مدینه و دیگر مناطق برای انجام حج بیایند.[۷۶] در همین سفر (حجة الوداع) جبرئیل(ع) مناسک حج را به پیامبر(ص) نشان داد.[۷۷] بر پایه روایتی که در منابع شیعی آمده، جبرئیل(ع) در حالی که پیامبر(ص) سعی میان صفا و مروه را انجام داده بود، از ایشان خواست از سوی خدا به مردم بگوید که هرکس قربانی با خود نیاورده، از احرام بیرون شود.[۷۸] در جای دیگر هم از وی خواست تا به مؤمنان بگوید که تلبیه را با صدای بلند ادا کنند؛ زیرا تلبیه شعار حج است.[۷۹]
پیوند به بیرون
بنیاد دائرة المعارف اسلامی، دانشنامه جهان اسلام، جبرئیل.
حاج منوچهری، فرامرز و علیرضا ابراهیم، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد17، جبرئیل.
پانویس
- ↑ المعرب، ص154.؛ لسان العرب، ج4، ص114، «جبر». ؛ مجمع البیان، ج1، ص324.
- ↑ نثر طوبی، ج1، ص122.؛ التحریر و التنویر، ج1، ص620.
- ↑ المجموع، ج3، ص20.؛ نثر طوبی، ج1، ص123.؛ التحریر و التنویر، ج1، ص620.
- ↑ الکشاف، ج1، ص169.؛ مواهب علیه، ص30.؛ مجمع البیان، ج1، ص324.
- ↑ مواهب علیه، ص30.؛ واژههای دخیل، ص166.؛ نثر طوبی، ج1، ص122.
- ↑ مجمع البیان، ج1، ص324.؛ کشف الاسرار، ج1، ص291.؛ مواهب علیه، ص30.
- ↑ التبیان، ج1، ص363.؛ الکشاف، ج1، ص169.؛ مجمع البیان، ج1، ص324.
- ↑ فرهنگ کامل لغات قرآن، ص149.
- ↑ التبیان، ج1، ص362.؛ [ http://lib.eshia.ir/15390/2/37/فأما تفسیر قرطبی، ج2، ص37.]
- ↑ المجموع، ج3، ص20.؛ المعرب، ص60.؛ لسان العرب، ج4، ص114.
- ↑ نک: الکافی، ج4، ص72.؛ النوادر، ص260.؛ بحار الانوار، ج56، ص206.
- ↑ قاموس الکتاب المقدس، ص245.؛ قاموس قرآن، ج2، ص5.؛ نثر طوبی، ج1، ص123.
- ↑ بقره/سوره2، آیه97-98. ؛ تحریم/سوره66، آیه4.
- ↑ بقره/سوره2، آیه98.
- ↑ تفسیر سورآبادی، ج1، ص103.؛ روح البیان، ج1، ص188.؛ مواهب الرحمن، ج1، ص341.
- ↑ قدر/سوره97، آیه97. ؛ معارج/سوره70، آیه4. ؛ التبیان، ج10، ص386.؛ الکشاف، ج4، ص609.؛ مجمع البیان، ج10، ص790.
- ↑ بقره/سوره2، آیه87. ؛ نحل/سوره16، آیه102. ؛ التبیان، ج6، ص426.؛ کشف الاسرار، ج1، ص263.؛ مجمع البیان، ج3، ص248.؛ مجمع البیان، ج6، ص200.
- ↑ شعراء/سوره26، آیه193. ؛ جامع البیان، ج19، ص396.؛ کشف الاسرار، ج7، ص156.؛ مجمع البیان، ج7، ص320.
- ↑ مریم/سوره19، آیه17. ؛ جامع البیان، ج18، ص163.؛ التبیان، ج7، ص114.؛ مجمع البیان، ج6، ص783.
- ↑ نجم/سوره53، آیه5-6. ؛ زاد المسیر، ج4، ص184.؛ المیزان، ج19، ص27-28.
- ↑ نجم/سوره53، آیه5-6. ؛ زاد المسیر، ج4، ص184.؛ المیزان، ج19، ص27-28.
- ↑ تکویر/سوره81، آیه19-21. ؛ زاد المسیر، ج4، ص408.؛ المیزان، ج20، ص218.
- ↑ نازعات/سوره79، آیه1. ؛ نازعات/سوره79، آیه5. ؛ ذاریات/سوره51، آیه4. ؛ جامع البیان، ج30، ص18-20.؛ جامع البیان، ج26، ص116-117.؛ المیزان، ج18، ص364-365.؛ المیزان، ج20، ص180.
- ↑ بقره/سوره2، آیه97. ؛ نحل/سوره16، آیه102.
- ↑ نجم/سوره53، آیه5. ؛ جامع البیان، ج27، ص25.؛ تفسیر ابن کثیر، ج7، ص412.؛ زاد المسیر، ج4، ص184.؛ المیزان، ج19، ص27.
- ↑ نازعات/سوره79، آیه30.
- ↑ روض الجنان، ج20، ص140.
- ↑ الکافی، ج4، ص195-197.؛ تفسیر عیاشی، ج1، ص35-38.
- ↑ تفسیر قمی، ج1، ص44-45.؛ الکافی، ج4، ص191-194.
- ↑ روض الجنان، ج2، ص166.
- ↑ السیرة الحلبیه، ج1، ص219.؛ سبل الهدی، ج1، ص209.؛ الدر المنثور، ج1، ص315.
- ↑ عمدة القاری، ج7، ص118.
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج1، ص98.
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج1، ص98.
- ↑ حج/سوره22، آیه26. ؛ روض الجنان، ج2، ص168.؛ منهج الصادقین، ج6، ص142.
- ↑ المستدرک، ج1، ص629.
- ↑ سیره ابن اسحق، ص96.
- ↑ المستدرک، ج1، ص629.
- ↑ عوالی اللئالی، ج4، ص35-36.
- ↑ بقره/سوره2، آیه128.
- ↑ الکافی، ج4، ص202-203.؛ روض الجنان، ج2، ص160، 171.؛ تفسیر قرطبی، ج2، ص128-129.
- ↑ المحاسن، ج2، ص336.؛ علل الشرائع، ج2، ص436.
- ↑ علل الشرائع، ج2، ص436.
- ↑ علل الشرائع، ج2، ص436.؛ روض الجنان، ج3، ص123.؛ التفسیر الکبیر، ج4، ص55.
- ↑ علل الشرائع، ج2، ص437.
- ↑ ابراهیم/سوره14، آیه37.
- ↑ الخصال، ج1، ص455.؛ سیره ابن اسحق، ص26.؛ الکافی، ج4، ص202.
- ↑ الخصال، ص455.؛ عمدة القاری، ج9، ص277.
- ↑ اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص259.؛ المصنف، ج5، ص25.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص235-236.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج1، ص65.
- ↑ اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص178.؛ المجموع، ج3، ص18.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج2، ص31-32.
- ↑ اسراء/سوره17، آیه1. ؛ تفسیر عیاشی، ج2، ص276-277.؛ تفسیر ثعلبی، ج6، ص55.
- ↑ یس/سوره36، آیه9.
- ↑ تفسیر قمی، ج1، ص275-276.؛ بحار الانوار، ج19، ص46.؛ بحار الانوار، ج19، ص50-51.؛ بحار الانوار، ج19، ص54.
- ↑ المعجم الاوسط، ج1، ص7.؛ مجمع الزوائد، ج8، ص257.
- ↑ مسند ابن راهویه، ج2، ص491-492.؛ الدر المنثور، ج1، ص227.
- ↑ الکافی، ج4، ص452.؛ الکافی، ج4، ص557.
- ↑ نک: وفاء الوفاء، ج1، ص236-237.
- ↑ سرزمین یادها و نشانهها، ص69.
- ↑ الکافی، ج4، ص452.؛ وسائل الشیعه، ج13، ص464.
- ↑ الکافی، ج4، ص557.؛ تهذیب الاحکام، ج6، ص8-9.؛ وسائل الشیعه، ج14، ص346.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص565-566.؛ الوسیله، ص196-197.
- ↑ بقره/سوره2، آیه144. ؛ البرهان، ج1، ص340.
- ↑ تفسیر قمی، ج1، ص63.؛ بحار الانوار، ج19، ص201.
- ↑ صحیح البخاری، ج5، ص14.؛ تفسیر قمی، ج1، ص266-267.؛ روض الجنان، ج9، ص71.
- ↑ صحیح مسلم، ج7، ص72.؛ المناقب، ج2، ص78.
- ↑ کشف الاسرار، ج9، ص214.؛ تفسیر اثناعشری، ج12، ص160.
- ↑ کشف الاسرار، ج8، ص39.؛ روض الجنان، ج15، ص396.؛ مجمع البیان، ج8، ص551-552.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج2، ص54.
- ↑ جامع البیان، ج30، ص212.؛ الدر المنثور، ج6، ص403.؛ من هدی القرآن، ج18، ص395.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج2، ص58.؛ الدرر، ص213.
- ↑ الکشاف، ج2، ص689.؛ جوامع الجامع، ج2، ص342.؛ زبدة التفاسیر، ج4، ص64.
- ↑ تفسیر قمی، ج1، ص282.؛ الکشاف، ج2، ص243.؛ الدر المنثور، ج4، ص124.
- ↑ الاحتجاج، ج1، ص67-77.؛ روضة الواعظین، ص89-95.؛ الیقین، ص343-352.
- ↑ المستدرک، ج1، ص477.؛ السنن الکبری، ج5، ص153.
- ↑ الکافی، ج4، ص246.؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص236.
- ↑ صحیح ابن حبان، ج9، ص112.؛ المعجم الکبیر، ج5، ص229.؛ مستدرک الوسائل، ج9، ص177.
منابع
- الاحتجاج: ابومنصور الطبرسی (م. 520ق.)، به کوشش سید محمد باقر، دارالنعمان، 1386ق.
- اخبار مکه: الازرقی (م. 248ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق.
- اخبار مکه: الفاکهی (م. 279ق.)، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دارخضر، 1414ق.
- بحار الانوار: المجلسی (م. 1110ق.)، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403ق.
- البرهان فی تفسیر القرآن: البحرانی (م. 1107ق.)، قم، البعثه، 1415ق.
- تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، 1410ق.
- تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. 292ق.)، بیروت، دارصادر، 1415ق.
- التبیان: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش العاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
- التحریر و التنویر: ابن عاشور (م. 1393ق.)، مؤسسة التاریخ.
- تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م. 774ق.)، به کوشش شمس الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419ق.
- تفسیر اثنی عشری: حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران، میقات، 1363ش.
- تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان): الثعلبی (م. 427ق.)، به کوشش ابن عاشور، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1422ق.
- تفسیر سورآبادی: عتیق نیشابوری (م. 494ق.)، به کوشش سیرجانی، تهران، نشر نو، 1381ش.
- تفسیر العیاشی: العیاشی (م. 320ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
- تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (م. 671ق.)، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1405ق.
- تفسیر القمی: القمی (م. 307ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، 1404ق.
- التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م. 606ق.)، قم، دفتر تبلیغات، 1413ق.
- تهذیب الاحکام: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش.
- جامع البیان: الطبری (م. 310ق.)، بیروت، دارالمعرفه، 1412ق.
- جوامع الجامع: الطبرسی (م. 548ق.)، به کوشش گرجی، تهران، 1378ش.
- الخصال: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1416ق.
- الدر المنثور: السیوطی (م. 911ق.)، بیروت، دارالمعرفه، 1365ق.
- الدرر فی اختصار المغازی و السیر: ابن عبدالبر (م. 463ق.) .
- روح البیان: بروسوی (م. 1137ق.)، بیروت، دارالفکر.
- روض الجنان: ابوالفتوح رازی (م. 554ق.)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، 1375ش.
- روضة الواعظین: الفتال النیشابوری (م. 508ق.)، به کوشش سید محمد مهدی، قم، الرضی.
- زاد المسیر: ابن الجوزی (م. 597ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دارالکتاب العربی، 1422ق.
- زبدة التفاسیر: فتح الله الکاشانی (م. 988ق.)، قم، المعارف الاسلامی، 1423ق.
- سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م. 942ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1414ق.
- سرزمین یادها و نشانهها: محمد فرقانی، تهران، مشعر، 1387ش.
- السنن الکبری: البیهقی (م. 458ق.)، بیروت، دارالفکر.
- السیرة الحلبیه: الحلبی (م. 1044ق.)، بیروت، دارالمعرفه، 1400ق.
- سیره ابن اسحق (السیر و المغازی): ابن اسحق (م. 151ق.)، به کوشش زکار، قم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، 1368ش.
- صحیح ابن حبان: علی بن بلبان الفارسی (م. 739ق.)، به کوشش الارنؤوط، الرساله، 1414ق.
- صحیح البخاری: البخاری (م. 256ق.)، بیروت، دارالفکر، 1401ق.
- صحیح مسلم: مسلم (م. 261ق.)، بیروت، دارالفکر.
- علل الشرائع: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، 1385ق.
- عمدة القاری: العینی (م. 855ق.)، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
- عوالی اللئالی: ابن ابیجمهور (م. 880ق.)، به کوشش عراقی، قم، سید الشهداء، 1403ق.
- عیون اخبار الرضا7: الصدوق (م. 381ق.)، بیروت، اعلمی، 1404ق.
- فرهنگ کامل لغات قرآن: عباس شوشتری، به کوشش کاسب، تهران، گنجینه، 1374ش.
- قاموس الکتاب المقدس: بطرس عبدالملک و دیگران، قاهره، دارالثقافه، 1994م.
- قاموس قرآن: علی اکبر قرشی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1371ش.
- الکافی: الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1375ش.
- الکشاف: الزمخشری (م. 538ق.)، قم، بلاغت، 1415ق.
- کشف الاسرار: میبدی (م. 520ق.)، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، 1361ش.
- لسان العرب: ابن منظور (م. 711ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408ق.
- مجمع البیان: الطبرسی (م. 548ق.)، بیروت، دارالمعرفه، 1406ق.
- مجمع الزوائد: الهیثمی (م. 807ق.)، بیروت، دارالکتاب العربی، 1402ق.
- المجموع شرح المهذب: النووی (م. 676ق.)، دارالفکر.
- المحاسن: ابن خالد البرقی (م. 274ق.)، به کوشش حسینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1326ش.
- مستدرک الوسائل: النوری (م. 1320ق.)، بیروت، آل البیت:، 1408ق.
- المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م. 405ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفه، 1406ق.
- مسند ابن راهویه: اسحق بن راهویه (م. 238ق.)، به کوشش البلوشی، مدینه، مکتبة الایمان، 1412ق.
- المصنّف: عبدالرزاق الصنعانی (م. 211ق.)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی.
- المعجم الاوسط: الطبرانی (م. 360ق.)، قاهره، دارالحرمین، 1415ق.
- المعجم الکبیر: الطبرانی (م. 360ق.)، به کوشش حمدی عبدالمجید، داراحیاء التراث العربی، 1405ق.
- المعرب من الکلام الاعجمی: الجوالیقی (م. 540ق.)، به کوشش خلیل عمران، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419ق.
- من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق.
- من هدی القرآن: سید محمد تقی مدرسی، تهران، دارمحبی الحسین7، 1419ق.
- مناقب آل ابیطالب: ابن شهرآشوب (م. 588ق.)، به کوشش گروهی از اساتید نجف، نجف، المکتبة الحیدریه، 1376ق.
- منهج الصادقین: فتح الله کاشانی (م. 988ق.)، تهران، کتابفروشی محمد علمی، 1336ش.
- مواهب الرحمن: سید عبدالاعلی السبزواری، بیروت، مؤسسه اهل بیت:، 1409ق.
- مواهب علیّه (تفسیر حسینی): حسینی کاشفی (م. 910ق.)، به کوشش جلالی، تهران، اقبال.
- المیزان: الطباطبائی (م. 1402ق.)، بیروت، اعلمی، 1393ق.
- نثر طوبی: الشعرانی (م. 1393ق.)، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1398ق.
- النوادر: سید فضل الله الراوندی (م. 571ق.)، به کوشش عسکری، قم، دارالحدیث، 1418ق.
- واژههای دخیل در قرآن مجید: آرتور جفری، ترجمه: بدرهای، توس، 1386ش.
- وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. 1104ق.)، قم، آل البیت:، 1412ق.
- الوسیلة الی نیل الفضیله: ابن حمزه (م. 560ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، 1408ق.
- وفاء الوفاء: السمهودی (م. 911ق.)، به کوشش خالد عبدالغنی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 2006م.
- الیقین: سید ابن طاوس (م. 664ق.)، به کوشش انصاری، دارالکتاب، 1413ق.