کاربر:Salar2/صفحه تمرین۱
واجبات |
شروع از میقات • نیت • لباس احرام • تلبیه |
محرمات احرام |
مشترک بین زن و مرد |
شکار حیوانات خشکی • کشتن جانوران بدن • کندن درختان • التذاذ جنسی • آمیزش • استمناء • عقد ازدواج • فسوق • جدال • زینت • بوی خوش • روغن مالیدن به بدن • نگاه کردن در آینه • سرمه کشیدن • ازاله مو • ناخن گرفتن • خون برون آوردن • کشیدن دندان • حمل سلاح |
ویژه مردان |
پوشیدن لباس دوخته • پوشاندن سر • استظلال |
ویژه زنان |
پوشاندن صورت • پوشاندن دست |
دیگر احکام |
مستحبات احرام |
مکروهات احرام |
ازاله مو
مفهومشناسی
ازاله از ریشه «ز ـ و ـ ل» و به معنای رفع کردن و زدودن، از میان بردن، و دور ساختن است.[۱]مقصود از ازاله مو در منابع فقهی، ستردن و از میان بردن مو با هر وسیله ممکن است. این موضوع به منزله یکی از محرمات احرام، پیرو طرح آن در قرآن کریم[۲] و روایات،[۳] در نخستین منابع فقهی مطرح شده است. [۴]
حکم ازاله موی احرامگزار
حکم ازاله موی احرامگزار از دیدگاه فقهای امامیه و اهلسنت:
از دیدگاه فقهای امامیه
همه فقیهان امامی،[۵] ازاله مو از سراسر بدن احرامگزار از جمله سر، صورت، ابرو، زیر بغل و شرمگاه را جز در صورت ضرورت، حرام دانستهاند. [۶] در حرمت ازاله، فرقی میان انواع آن چون تراشیدن، کندن و ازاله با مواد زایلکننده نیست. [۷] همچنین کم یا بسیار بودن مقدار مو اثری در این حکم ندارد.[۸] برای حکم حرمت، به قرآن،[۹] استناد شده.[۱۰]پشتوانه دیگر، حدیثهای گوناگونند که برخی از آنها از جمله روایت حریز؛[۱۱] صحیح قلمداد شدهاند؛[۱۲] فقیهان با توجه به عمومیت دلیل، ازاله موی احرامگزار به دست دیگری را حتی اگر محرم نباشد، حرام میدانند.[۱۳] در جواز ازاله موی غیر محرم به دست احرامگزار اختلاف است.[۱۴] برخی از فقیهان متقدم[۱۵] و متأخر امامی[۱۶] به جواز آن قائل هستند. دیدگاه دیگر در این باره، حرمت ازاله است که برخی از فقیهان مقدم[۱۷] و متأخر[۱۸] و شماری از فقیهان همروزگار[۱۹] بدان باور دارند.
از دیدگاه فقهای اهلسنت
به باور همه فقیهان مذاهب اهل سنت[۲۰] نیز ازاله موی احرامگزار حرام است؛[۲۱] خواه خودش ازاله کند و خواه دیگری.[۲۲] مهمترین پشتوانه آنها آیه 196 بقره/2 است. [۲۳] به باور آنان، تفاوتی میان تراشیدن یا کوتاه کردن و کندن و غیر آن نیست وهر ازالهای حرام به شمار میرود. [۲۴] فقیهان مذاهب اهل سنت نیز درباره جواز ازاله موی غیر محرم به دست احرامگزار اختلاف نظر دارند. ابوحنیفه به حرمت قائل است.[۲۵] این نظر به مالک بن انس نیز منسوب است؛[۲۶] هر چند اعتقاد به جواز هم به او نسبت یافته است.[۲۷] شافعیان، حنبلیان[۲۸] و برخی از فقیهان متقدم مانند مجاهد، عطاء، اسحاق و ابوثور این نظر را پذیرفتهاند.[۲۹]
موارد جواز ازاله مو
در فقه اسلامی، در پارهای موارد، ازاله موی احرامگزار جایز به شمار رفته است:
- زیانباربودن مو
به اتفاق فقیهان امامی[۳۰] در مواردی که وجود مو باعث زیان دیدن و آزار احرامگزار گردد، ازاله آن جایز است؛[۳۱]خواه ضرر ناشی از رویش مو در محل خاصی مانند چشم باشد و خواه از جهت آن که دفع ضرر یا درمان بیماری وابسته به آن است.[۳۲] فقیهان مذاهب اهل سنت نیز ازاله مو درصورت آزار دیدن و زیان احرامگزار را جایز میدانند.[۳۳]
- هنگام وضو و غسل
از دیدگاه فقیهان شیعه[۳۴] و برخی از اهل سنت[۳۵] کنده شدن غیرعمدی موی احرامگزار به هنگام وضو و غسل اشکال ندارد، هر چند وضو یا غسل مستحب باشد.[۳۶]
کفاره ازاله مو در حال احرام
فقیهان همه مذاهب اسلامی[۳۷] بر اصل وجوب کفاره برای ازاله در حالت احرام اتفاق نظر دارند، هر چند در جزئیات آن اختلاف نظر دیده میشود:
دیدگاه فقیهان امامیه
از دید مشهور فقیهان امامی،[۳۸] به پشتوانه آیه قرآن [۳۹] و روایات،[۴۰] کفاره ازاله موی سر در صورت اضطرار، سه روز روزه گرفتن یا اطعام شش مسکین ـ دو مد طعام برای هر مسکین ـ یا قربانی کردن یک گوسفند، بهگونه واجب تخییری، است. بیشتر فقیهان امامی به پشتوانه ادله عام کفارات و حدیثهای خاص، کفاره ازاله عمدی مو در غیر اضطرار را قربانی کردن یک گوسفند دانستهاند.[۴۱] البته شماری از آنان از باب احتیاط به این حکم باور دارند.[۴۲] گفتنی است در دیدگاه برخی از فقیهان، این کفاره تخییری به موی سر اختصاص ندارد و ازاله دیگر موهای بدن، جز موارد خاص یاد شده در روایات، نیز همین حکم را دارد[۴۳] برخی این تعمیم را نپذیرفته، کفاره ازاله دیگر موهای بدن را جز در موارد خاص، به پشتوانه روایتهایی، صدقه دادن به مسکین دانستهاند.[۴۴] کفاره ازاله مو از برخی جایهای بدن، به طور خاص در حدیثهایی مطرح شده و پشتوانه فقیهان قرار گرفته است. مثلاً ازاله موی زیر یکی از دو بغل، کفاره اطعام سه مسکین را در پی دارد. [۴۵]
ازاله موی احرامگزار به دست دیگری، حتی اگر محرم باشد، صرف نظر از جواز یا حرمت این کار، کفارهای در پی ندارد، مگر آن که ازاله به دستور احرامگزار یا با اجازه وی صورت گیرد که در این صورت، پرداخت کفاره بر او واجب میشود. در صورتی که ازاله مو به سبب فراموشی یا جهل احرامگزار صورت گیرد، به پشتوانه ادله عام مانند حدیث رفع و نیز ادله خاص، کفاره واجب نمیگردد.[۴۶]
دیدگاه فقیهان اهلسنت
پانویس
- ↑ العین، ج۷، ص۳۸۴؛ الصحاح، ج۴، ص۱۷۱۹-۱۷۲۰؛ لسان العرب، ج۶، ص۱۱۵-۱۱۶، «زول».
- ↑ سوره بقره، آیه ۳۴.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۶۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۵۶-۳۶۰.
- ↑ المقنع، ص۲۳۸-۲۳۹؛ المقنعه، ص۴۳۲.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۴۵-۳۴۶، ۳۵۱؛ ریاض المسائل، ج۶، ص۳۲۲؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۸.
- ↑ المقنعه، ص۴۳۲؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۲۷؛ منتهی المطلب، ج۲، ص۷۹۳.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۴۶؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۶۲؛ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۹۷.
- ↑ المختصر النافع، ص۸۵؛ تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۲۴.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۹۶.
- ↑ منتهی المطلب، ج۲، ص۷۹۳؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۷؛ المعتمد، ج۴، ص۱۹۸.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۴۸؛ التهذیب، ج۵، ص۳۰۶.
- ↑ ریاض المسائل، ج۶، ص۳۲۱.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۵۲.
- ↑ مدارک الاحکام، ج۷، ص۳۵۳؛ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۹۷.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۳؛ منتهی المطلب، ج۲، ص۷۹۴.
- ↑ جامع المقاصد، ج۳، ص۳۶۳؛ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۹۷.
- ↑ التهذیب، ج۵، ص۳۴۰؛ الجامع للشرائع، ص۱۸۴.
- ↑ مدارک الاحکام، ج۷، ص۳۵۳؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۸۱.
- ↑ المعتمد، ج۴، ص۲۰۱؛ تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۲۵؛ مناسک الحج، وحید خراسانی، ص۱۰۶.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۲۷۹؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج۳، ص۲۶۲؛ الفقه الاسلامی، ج۳، ص۲۳۹.
- ↑ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۲؛ فتح الوهاب، ج۱، ص۲۶۲.
- ↑ حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۵۳۸.
- ↑ الموطأ، ج۱، ص۴۱۷؛ بدایة المجتهد، ج۱، ص۳۳۲.
- ↑ فتح العزیز، ج۷، ص۴۶۴-۴۶۵؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۲؛ المغنی، ج۳، ص۲۹۷،۵۲۰.
- ↑ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۳؛ المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۷۲؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج۳، ص۲۶۷.
- ↑ المدونة الکبری، ج۱، ص۴۲۸.
- ↑ فتح العزیز، ج۷، ص۴۶۹.
- ↑ الام، ج۲، ص۲۰۶؛ المغنی، ج۳، ص۵۲۴؛ المجموع، ج۷، ص۳۴۵-۳۴۶.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۵۲۴.
- ↑ مدارک الاحکام، ج۷، ص۳۵۱؛ الحدائق، ج۱۵، ص۵۱۲؛ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۹۷.
- ↑ تحریر الاحکام، ج۲، ص۶۶؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۶۲؛ تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۲۵.
- ↑ کشف اللثام، ج۵، ص۳۶۱؛ المعتمد، ج۴، ص۲۰۰.
- ↑ الموطأ، ج۱، ص۴۱۷-۴۱۸؛ المغنی، ج۳، ص۲۹۷؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۸۹۷.
- ↑ النهایه، ص۲۳۳-۲۳۴؛ السرائر، ج۱، ص۵۵۴؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۱۷۱؛ تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۲۵.
- ↑ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج۲، ص۶۰.
- ↑ الدروس، ج۱، ص۳۸۲؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۴۸۶.
- ↑ نک: المغنی، ج۳، ص۵۲۰؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۱۴.
- ↑ المقنع، ص۲۳۸-۲۳۹؛ کشف اللثام، ج۶، ص۴۷۰؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۴۰۸.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۹۶.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۵۸؛ التهذیب، ج۵، ص۳۳۳، ۳۶۹.
- ↑ نزهة الناظر، ص۶۷؛ الحدائق، ج۱۵، ص۵۱۲، ۵۱۴؛ المعتمد، ج۴، ص۲۰۳.
- ↑ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۴۰۸؛ تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۲۵.
- ↑ کشف اللثام، ج۶، ص۴۶۹؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۴۰۶.
- ↑ نک: المعتمد، ج۴، ص۲۰۸، ۲۱۱.
- ↑ الکافی، حلبی، ص۲۰۴؛ غنیة النزوع، ص۱۶۸؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۴۰۹-۴۱۰.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۱۵؛ الدروس، ج۱، ص۳۸۲-۳۸۳.
- ↑ سوره بقره، آیه ۳۴.
منابع
- العین: خلیل (م.۱۷۵ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دارالهجره، ۱۴۰۹ق.
- الصحاح: الجوهری (م.۳۹۳ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
- لسان العرب: ابن منظور (م.۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
- قرآن کریم
- الکافی: الکلینی (م.۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
- من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م.۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
- المقنع: الصدوق (م.۳۸۱ق.)، قم، مؤسسة الامام الهادی۷، ۱۴۱۵ق.
- المقنعه: المفید (م.۴۱۳ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
:
- الاستبصار: الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
- ألف مسألة فی بلاد الغرب: سید صادق حسینی شیرازی، محقق/ مصحح جلال عبد الرزاق معاش، بیروت، دار العلوم، ۱۴۲۸ق.
- مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م. ۹۵۴ق)، تحقیق زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.