جواد اصفهانی
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | محمد بن علی بن ابیمنصور اصفهانی |
کنیه | ابوجعفر |
لقب | جواد، جمالالدین |
فرزندان | جلالالدین ابوالحسن علی |
دین | اسلام |
منصب | وزارت حاکمان آل زنگی |
تاریخ درگذشت | ۵۵۹ق. |
آرامگاه | مدینه |
مشخصات دینی | |
دلیل شهرت | سازندگی در حرمین |
حج و زیارت | |
بناهای ساخته شده | مسجدی بر جبل الرحمه، منارهای کنار باب عمره، رباطی در مدینه |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
فعالیت اجتماعی | کمک به نیازمندان مکه و مدینه |
جواد اصفهانی (م.۵۵۹ق)، فرزند علی، از وزیران آل زنگی و دارای فعالیتهای سازندگی و خدمات اجتماعی در حرمین بوده است.
تزیین درون خانه خدا، بازسازی درِ کعبه، ساخت مناره باب عمره، رساندن آب به عرفات و بازسازی مسجد خیف، برخی از اقدامات او در مکه است. او دور شهر مدینه حصاری ساخت و به بازسازی بخشهایی از مسجدالنبی(ص) پرداخت.
وی به دست قطبالدین مودود (حک: ۵۴۴–۵۶۴) زندانی و در زندان درگذشت. او پس از یک سال که در موصل دفن شده بود بر پایه وصیت خود، به مدینه منتقل شد و در مقبرهای که خود پیش از این ساخته بود، در ۱۵ ذراعی حجره قبر حضرت محمد(ص) دفن شد.
نام و تبار
جمالالدین ابوجعفر محمد بن علی بن ابیمنصور اصفهانی (م ۵۵۹ق)، مشهور به «جواد اصفهانی» است.[۱] او از آنرو که در مدت وزارت خود بذل و بخشش فراوان میکرد، به«جواد» شهرت یافت.[۲]
پدرش علی، ملقّب به«کامل»، اهل اصفهان و حاجب شمسالملک بن نظامالملک، وزیر سلطان محمد سلجوقی (حک: ۴۹۸–۵۱۱) بود.[۳] پدر بزرگ وی، ابومنصور، میرشکارِ دربار ملکشاه سلجوقی (حک: ۴۶۵–۴۸۵) بود.[۴]
زندگی سیاسی
جواد اصفهانی، در دوره سلطان محمود بن محمد بن ملکشاه سلجوقی(حک: ۵۱۱–۵۲۵) عهدهدار «دیوان عرض» گردید. پس از پایهگذاری حکومت اتابکان زنگی، جمالالدین به عمادالدین زنگی (حک: ۵۲۲–۵۴۱) پیوست و یکی از نزدیکان او شد؛ تا جاییکه از سوی اتابک زنگی والی نصیبین و رحبه و سپس ناظرِ دیوانِ او شد.[۵]
پس از قتل عمادالدین زنگی در ۵۴۱ق، جانشین و فرزند او سیفالدین غازی (حک: ۵۴۱–۵۴۴) جواد اصفهانی را وزیر خود گردانید.[۶] او در این دوره، قدرت و ثروت بسیار به دست آورد.[۲]
جواد اصفهانی، در دوره امارت قطبالدین مودود (حک: ۵۴۴–۵۶۴)،[یادداشت ۱] همچنان در مسند وزارت باقی ماند؛ ولی در سال ۵۵۸ق. توسط قطبالدین مودود زندانی شد و در ۵۵۹ق. در زندان درگذشت.[۷] گویا افزایش نفوذ او، موجب نگرانی قطبالدین مودود شده بود.[۸] برخی، علت دستگیر شدن او را سعایت از او نزد مودود به سبب افزایش جود و کرمش دانستهاند.[۹]
سازندگی در مکه
جواد اصفهانی با اینکه در زمان حیات خود به حج نرفت،[۱۰] اقدامات عمرانی و خدمات اجتماعی مهم و فراوانی در حرمین انجام داد.
شهر مکه
یکی از دو حمّام موجود در مکه در نیمه دوم سده ششم قمری،[یادداشت ۲] از آثار جواد اصفهانی بوده است.[۱۱] او هر سال برای فقیران و درماندگان ساکن مکه، اموال و لباسهایی را، به مقداری که برای یک سال آنها کافی باشد، میفرستاد.[۱۲]
مسجدالحرام
جواد اصفهانی، در سال ۵۴۹ق. شخصی را از طرف خود به مکه فرستاد تا با مبلغ پنج هزار درهم، کعبه را از داخل و نیز ارکان آن را با پوششی از صفحات طلا و نقره آراسته کند.[۱۳] سپس در ۵۵۰ق، درِ کعبه را بازسازی کرد و برای آن پوششی از نقره آبطلاکاری شده ساخت و نام خلیفه عباسی المقتفی لأمر الله (خلافت: ۵۳۰–۵۵۵) را بر آن نوشت.[۱۴] او آستانه درِ کعبه را با صفحهای از طلا زینت داد[۱۵] و حجر اسماعیل را بازسازی کرد.[۱۶]
در سال ۵۵۰ یا ۵۵۱ق. همه ورودیهای مسجدالحرام را بازسازی کرد[۱۷] و بر ارتفاع آنها افزود.[۱۸] او در سال ۵۵۲ق. نیز مناره باب عمره را ساخت.[۱۹] همچنین گنبد «سقایة العباس» را از چوب ساخت، که تا ۸۰۷ق. پابرجا بود و در آن سال تخریب و بازسازی شد.[۲۰]
او برای دریافت اجازه این اقدامات، برای المقتفی عباسی هدیه باارزشی فرستاد و برای امیر مکه،[یادداشت ۳] هدایای نفیس و فراوانی، از جمله یک عمامه به قیمت سیصد دینار، فرستاد.[۲۱]
عرفات
او در سال ۵۵۱ یا ۵۵۲ق،[۲۲] در عرفات آبانبارهایی ساخت و از منطقه «نعمان» به واسطه قناتهایی در دل زمین، آب را به آنجا انتقال داد. هر سال در ایام عرفات، با باز کردن قناتها، آب در این آبانبارها جاری میشد.[۲۳] او برای رساندن آب به عرفات، برای اعراب بنیشعبه که ساکن مناطق محل عبور آب بودند، مبلغی مقرّر کرد تا آب را بر حاجیان نبندند؛[۲۴] ولی آنها پس از درگذشت اصفهانی به بستن آب ادامه دادند.[۲۵]
جواد اصفهانی در بالای جبل الرحمه مسجدی ساخت و پلههایی را از پایین تا بالای کوه ایجاد کرد. تا پیش از این، مردم در بالا رفتن از کوه با سختی مواجه بودند.[۲۶]
منا
بازسازی مسجد خیف در منا از دیگر اقدامات وی است که در این راه اموال فراوانی هزینه کرد.[۲۶]
سازندگی در مدینه
شهر مدینه
از مهمترین اقدامات جواد اصفهانی در مدینه، ساختن حصاری در گرداگرد شهر بود،[۲۷] که شهر را در برابر حمله اعراب بادیهنشین نگه میداشت.[۲۸] او برای این کار اموال فراوانی صرف کرد.[۲۹] پس از ساخت حصار، خطیب مدینه جواد اصفهانی را بر منبر دعا میکرد.[۳۰]
برخی، از ساختن دو حصار برای مدینه به دست وی سخن گفتهاند؛[۳۱] ولی سمهودی (م.۹۱۱ق) از مطری چنین نقل کرده است که جواد اصفهانی گرداگرد مسجدالنبی حصاری ساخت و سپس نورالدین محمود بن زنگی (حک: ۵۴۱–۵۶۹) در سال ۵۵۸ق. حصار دیگری در گرداگرد شهر ساخت. سپس خود او چنین نتیجهگیری کرده است که نورالدین محمود حصار دیگری نساخته، بلکه حصار جواد اصفهانی را کامل کرده است.[۳۲]
اصفهانی، مسجد قبا را نیز در سال ۵۵۵ق. بازسازی کرد.[۳۳] او هر سال برای فقیران و درماندگان ساکن مدینه، اموال و لباسهایی را، به مقداری که برای یک سال آنها کافی باشد، میفرستاد.[۱۲]
مسجدالنبی(ص)
جواد اصفهانی، بخشهایی از مسجدالنبی را بازسازی کرد[۳۴] و حجره قبر حضرت محمد(ص) را سنگکاری کرد.[۳۵]
او نزدیک مسجدالنبی رباطی ساخت تا پس از مرگ در آن دفن شود.[۳۶] این رباط، در مقابل باب عثمان قرار داشت و جواد آن را بر فقیرانِ[یادداشت ۴] عجم وقف کرده بود.[۳۷] مقبرهای که او در این رباط برای خود ساخته بود، مقابل حجره قبر حضرت محمد(ص) قرار داشت و در آن پنجرهای به سوی پنجره روضه پیامبر(ص) باز میشد.[۳۸] میان این مقبره و حجره نبوی(ع) تنها ۱۵ ذراع[۳۹] یا به اندازه عرض خیابان[۴۰] فاصله بود.
ذهبی ساخت مدرسهای را در مدینه به جواد اصفهانی نسبت داده است،[۴۱] که با توجه به سکوت سایر منابع در این باره، احتمالاً مقصود ذهبی، رباط وی است.
فرزند
جواد اصفهانی پسری به نام جلالالدین ابوالحسن علی داشت، که چندی وزیر سیفالدین غازی بن قطبالدین مودود (حک: ۵۶۵–۵۷۶) بود. او در سال ۵۷۴ق. در دُنیسَر[یادداشت ۵] درگذشت و جنازهاش را به موصل و سپس به مدینه منتقل کردند و در آرامگاه پدرش به خاک سپردند.[۴۲]
درگذشت
جواد اصفهانی، در زندان قطبالدین مودود سلجوقی (حک: ۵۴۴–۵۶۴)، در سال ۵۵۹ق. درگذشت.[۷]
تشییع و دفن
اصفهانی، در موصل دفن شد. سپس در سال ۵۶۰ق، بر پایه وصیتش، جنازهاش به مدینه منتقل و در این شهر دفن شد.[۴۳] اسدالدین شیرکوه (مقتول.۵۶۴ق) هزینه انتقال تابوت او به مدینه را تأمین و چند نفر را مأمور کرد که به نیابت از او حج بگزارند و چند نفر دیگر را مأمور کرد که در طول مسیر حمل تابوت، برای وی قرآن بخوانند و به هر شهری برسند مردم را به نماز خواندن بر جنازه او فرا بخوانند. در شهرهای تکریت، بغداد، حلّه، فَید، مکه و مدینه بر جنازه وی نماز خوانده شد.[۴۴] همچنین جنازه او را وارد کوفه کردند و گویا در حرم امام علی(ع) و حرم امام حسین(ع) در نجف و کربلا طواف دادند.[۴۵]
جواد اصفهانی در زمات حیات دستور داده بود که از درِ قدیمیتر کعبه، که به دستور خود وی با درِ جدیدتری جایگزین شده بود، برایش تابوتی بسازند. پیش از درگذشت نیز وصیت کرد تا پس از مرگ، او را در همین تابوت قرار داده و به گرد کعبه طواف دهند.[۴۶]
پس از ورود جنازه وی به حجاز، ابتدا آن را بالای کوه عرفات بردند[۴۷] و مردم مکه در عرفات گریهکنان به استقبال جنازه آمدند. سپس آن را به منا بردند و شترهایی را برای وی قربانی کردند.[۴۸] سپس جنازه را به مکه بردند و در مدت حضور در مکه، روزی چند بار آن را اطراف کعبه طواف میدادند. سپس به مدینه منتقل کردند و پس از چند بار طواف به گرد حجره قبر حضرت محمد(ص)، دفن کردند.[۴۹] ذهبی، این کار را مخالف سنت پیامبر(ص) دانسته است.[۵۰] سپس او را در مقبرهاش به خاک سپردند.[۵۱] برخی محل دفن وی را بقیع ذکر کردهاند[۵۲] که صحیح نیست.
پانویس
- ↑ تاریخ دولة آل سلجوق، ص321-322؛ الکامل، ج 11، ص 306؛ وفیات الاعیان، ج 5، ص 143؛ الوافی بالوفیات، ج 4، ص 116.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ وفیات الاعیان، ج 5، ص 144.
- ↑ تاریخ دولة آل سلجوق، ص 321.
- ↑ تاریخ دولة آل سلجوق، ص 321-322؛ وفیات الاعیان ج 5، ص 143.
- ↑ تاریخ دولة آل سلجوق، ص 321؛ وفیات الاعیان، ج 5، ص 143.
- ↑ تاریخ دولة آل سلجوق، ص 322؛ وفیات الاعیان، ج 5، ص 144.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ الکامل، ج 11، ص 306-307؛ وفیات الاعیان، ج 5، ص 145.
- ↑ وفیات الاعیان، ج5، ص145.
- ↑ مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان، ص 154؛ العقد الثمین، ج 2، ص309-310.
- ↑ رحلة ابن جبیر، ص91-92.
- ↑ رحلة ابن جبیر، ص91.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ وفیات الاعیان، ج5، ص144.
- ↑ اتحاف الوری، ج 2، ص514.
- ↑ اتحاف الوری، ج 2، ص515.
- ↑ رحلة ابن جبیر، ص92.
- ↑ الکامل، ج11، ص308؛ مرآة الزمان، ص154؛ العقد الثمین، ج2، ص309.
- ↑ اتحاف الوری، ج2، ص516.
- ↑ مرآة الزمان، ص154؛ العقد الثمین، ج2، ص309.
- ↑ اتحاف الوری، ج 2، ص 517.
- ↑ اتحاف الوری، ج 3، ص 443.
- ↑ الکامل، ج 11، ص 308.
- ↑ اتحاف الوری، ج 2، ص 518.
- ↑ الکامل، ج 11، ص 308.
- ↑ اتحاف الوری، ج 2، ص 518؛ رحلة ابن جبیر، ص91.
- ↑ رحلة ابن جبیر، ص91.
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ الکامل، ج 11، ص 308.
- ↑ الکامل، ج11، ص308؛ وفیات الاعیان، ج5، ص144.
- ↑ مرآة الزمان، ص 154؛ العقد الثمین، ج 2، ص309.
- ↑ رحلة ابن جبیر، ص92.
- ↑ مرآة الزمان، ص 154؛ العقد الثمین، ج2، ص309.
- ↑ رحلة ابن جبیر، ص91.
- ↑ وفاء الوفاء، ج3، ص270-271.
- ↑ وفاء الوفاء، ج3، ص24.
- ↑ وفیات الاعیان، ج5، ص144.
- ↑ وفاء الوفاء، ج2، ص272.
- ↑ الکامل، ج 11، ص 306-307؛ وفاء الوفاء، ج2، ص272.
- ↑ وفاء الوفاء، ج2، ص272.
- ↑ رحلة ابن جبیر، ص103؛ وفاء الوفاء، ج2، ص272.
- ↑ الکامل، ج11، ص307.
- ↑ مرآة الزمان، ص155-156؛ العقد الثمین، ج2، ص311.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج20، ص349.
- ↑ وفیات الاعیان، ج5، ص146-147.
- ↑ الکامل، ج11، ص306؛ وفیات الاعیان، ج5، ص145.
- ↑ الکامل، ج11، ص307.
- ↑ مرآة الزمان، ص155؛ العقد الثمین، ج2، ص310.
- ↑ رحلة ابن جبیر، ص92.
- ↑ وفیات الاعیان، ج5، ص145؛ مرآة الزمان، ص155؛ العقد الثمین، ج2، ص311.
- ↑ مرآة الزمان، ص155؛ العقد الثمین، ج2، ص311.
- ↑ وفیات الاعیان، ج5، ص145؛ مرآة الزمان، ص 155؛ العقد الثمین، ج2، ص311.
- ↑ تاریخ الاسلام، ص 293.
- ↑ الکامل، ج11، ص307؛ مرآة الزمان، ص 155-156؛ العقد الثمین، ج 2، ص311.
- ↑ وفیات الاعیان، ج5، ص145.
منابع
- اتحاف الوری، عمر بن محمد بن فهد (۸۸۵ق)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة ام القری، ۱۴۰۸ق.
- تاریخ دولة آل سلجوق، محمد بن محمد الاصفهانی ( ۵۹۷ق)، به کوشش یحیی مراد، بیروت، دارالعلمیه، ۱۴۲۵ق.
- رحلة ابن جبیر، محمد بن احمد بن جبیر (۶۱۴ق)، بیروت، دار مکتبة الهلال، ۱۹۸۶م.
- سیر اعلام النبلاء، شمسالدین محمد بن احمد الذهبی (۷۴۸ق)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
- العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، محمد بن احمد التقی الفاسی (۸۳۲ق) به کوشش محمد عبدالقادرعطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
- الکامل فی التاریخ، علی بن محمد ابن الاثیر (۵۵۵-۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان، یوسف بن قزاوغلی سبط ابن الجوزی( ۶۵۴ق)، حیدرآباد دکن، مطبعة مجلس دائرة المعارف العثمانیه، ۱۳۷۱ق.
- الوافی بالوفیات، خلیل بن ابیک الصفدی (۷۶۴ق)، به کوشش الارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
- وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، علی بن عبدالله السمهودی (۹۱۱ق)، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
- وفیات الاعیان وانباء ابناء الزمان ممّا ثبت بالنقل او السماع او اثبته العِیان، احمد بن محمد بن خلکان (۶۸۱ق)، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ق.