آیه انذار

نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۳۶ توسط Engineer (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - '</ref>' به '</ref> ')

آیه انذار آیه ۲۱۴ سوره شعراء درباره انذار خویشاوندان پیامبر(ص) است. رسول الله(ص) پس از نزول این آیه به علی(ع) دستور داد که نزدیکانش را به مهمانی دعوت کند. در این مهمانی، پیامبر(ص) پیام الهی مبنی بر مأموریتش و تعیین جانشین پس از خودش را به آنان اعلام کرد اما ابولهب جلسه را به هم زد. روز بعد هم به همین ترتیب عمل شد و پیامبر(ص) خطاب به حاضران، از رسالت خویش سخن گفت و از آنان در این راه یاری خواست؛ ولی هیچ کس جز علی(ع) دعوت او را پاسخ نگفت. رسول خدا، پس از اتمام حجت بر قوم خود، علی بن ابی‌طالب(ع) را برادر، وصی و خلیفه پس از خود در میان ملسمانان خواند.

آیه انذار، آیه ۲۱۴ سوره شعراء


واژه شناسی

معنای لغوی

انذار مصدر باب اِفعال از ریشه «ن ذ ر» و به معنای آگاه ساختن همراه بیم و پرهیز است.[۱] این مفهوم در بیش از ۱۲۴ جا در قرآن به کار رفته[۲] و در کنار تبشیر از وظایف مهم پیامبران به شمار رفته است.

مصداق یابی

آیاتی چند، آیه انذار نامیده شده‌اند؛ از جمله: مدثّر، آیات ۱-۲؛ توبه، آیه ۱۲۲؛ شوری، آیه ۷. اما مشهورترین آن‌ها آیه ۲۱۴ شعراء است که فرمان خداوند به پیامبر(ص) را برای انذار خویشاوندانش در آغاز دعوت علنی، در سال چهارم بعثت بیان می‌کند: {وَ أَنذِر عَشِیرَتَک الْأَقرَبِین}.[۳] خداوند به رسول خود فرمان می‌دهد که پیش از ابلاغ دعوت عمومی، نخست خاندان خود را از عذاب الهی بترساند و دعوت توحید و رسالت را بر آنان عرضه کند. در بیان سبب آغاز دعوت از خویشاوندان، گفته‌اند ضرورت داشت تا پیامبر(ص) از حمایت خاندانش در محیط قبایلی عرب برخوردار شود و نیز بر آنان اتمام حجت کند.[۴]

شرح واقعه

کلام پیامبر(ص) درباره علی(ع)

إنّ هذا أﺧﻰ و وﺻﻴﻰ و ﺧﻠﻴﻔﺘﻰ فیکم فاسمعوا له و أطیعوا.

بر پایه روایت‌ها، پیامبر پس از نزول این آیه به علی(ع) دستور داد که بنی‌عبدالمطلب[۵] را که در آن روز ۴۰ نفر از جمله عموهای پیامبر همچون ابوطالب، حمزه، عباس و ابولهب بودند، به خانه ابوطالب[۶] فراخواند. برخی نیز دعوت‌ شدگان را بنی‌هاشم[۷] یا آل عبدمناف[۸] و محل دعوت را خانه خود پیامبر[۹] ، شعب ابی‌طالب[۱۰] یا کوه ابوقبیس[۱۱] دانسته‌اند. آن‌گاه همه مهمانان به گونه‌ای معجزه‌آسا، با یک صاع خوراک ران گوسفند و یک قدح شیر به دست پیامبر گرامی، سیر و سیراب شدند. سپس پیامبر(ص) پیام الهی را به آنان ابلاغ کرد. ابولهب با جادو خواندن این مراسم، جلسه را بر هم زد و از ابلاغ پیامبر(ص) جلوگیری کرد. روز بعد هم به همین ترتیب عمل شد و پیامبر(ص) خطاب به حاضران، از رسالت خویش سخن گفت و از آنان در این راه یاری خواست؛ ولی هیچ کس جز علی(ع) دعوت او را اجابت نکرد و وعده یاری نداد.

پیامبر(ص) پس از اتمام حجت بر قوم خود، علی بن ابی‌طالب(ع) را برادر، وصی و خلیفه خود در میان مردم خواند: «إنّ هذا أﺧﻰ و وﺻﻴﻰ و ﺧﻠﻴﻔﺘﻰ فیکم فاسمعوا له و أطیعوا».[۱۲] جمع حاضر با طعنه زدن بر ابوطالب که اطاعت از پسرش بر او واجب شده بود، پراکنده شدند.[۱۳] این ماجرا که شمار فراوانی از اصحاب مشهور پیامبر چون امام علی(ع)[۱۴] ، ابورافع[۱۵] ، براء بن عازب[۱۶] و ابن عباس[۱۷] آن را روایت کرده‌اند، با اندکی اختلاف در منابع شیعه و سنی گزارش آمده است.[۱۸]

نظر متکلمان شیعه و دلیلشان

متکلمان شیعه با متواتر خواندن گزارش حادثه آیه انذار که به «حدیث دار» و «حدیث عشیره» معروف است[۱۹] ، از این رخداد برای اثبات خلافت بلا فصل امام علی(ع) استدلال کرده‌اند.[۲۰] بر پایه روایتی، خود امام علی(ع) در دوران خلافتش با این آیه بر حقانیت خلافت و وصایت خویشتن استدلال کرده است. ابن کوَّاء، یکی از خوارج، از وی پرسید: «چرا در میان فرزندان عبدالمطلب، تو وصی پیامبر شدی؟» امام با تمسک به آیه انذار، ماجرای آن روز را شرح داد.[۲۱] همچنین بر پایه گزارش ربیعة بن ناجد، علی(ع) در پاسخ این پرسش که چگونه وی با وجود عموی پیامبر از ایشان ارث برد، ماجرای روز انذار را شرح داد و به آن استناد کرد.[۲۲]


روایات غیرمشهور و نقدهای حدیث‌دار

ماجرای آیه انذار به گونه‌هایی دیگر نیز گزارش شده است. با توجه به فضای زمانی و مکانی طرح این گزارش‌ها به نظر می‌رسد که مربوط به دوره دعوت عمومی و پس از دعوت خویشاوندان هستند و به اشتباه با موضوع آیه انذار که مربوط به دعوت خویشاوندان است، یکی انگاشته شده‌اند. برای نمونه در گزارشی آمده است که رسول خدا بر فراز کوه صفا رفت و با اعلان آن که می‌خواهد خبری مهم را به مردم برساند، قریش را پیرامون خود گرد آورد. نخست از کافران درباره صداقت خود و اعتماد و اطمینان آنان به خویشتن اقرار گرفت و آن‌گاه ایشان را از عذاب سخت خداوند بیم داد. در این میان، ابولهب به پیامبر اعتراض و توهین می‌کند و در پی آن، در نکوهش او سوره مسد نازل می‌شود.[۲۳] این گزارش از جهت مخالفت با ظاهر آیه که انذار را برای خویشاوندان و نه همه قریش می‌شمرد و نیز استبعاد نزول سوره مسد/۱۱۱ با لحن شدید آن در این دوره آغازین، قابل نقد و تردید است.

بر پایه گزارشی دیگر، پیامبر بر کوه مروه ایستاد و ابتدا آل ‌فهر را دعوت کرد و در پی آن همه قریش حضور یافتند. آن‌گاه با ندا دادن آل لؤی، آل کعب، آل مره، آل کلاب، آل قصی، آل عبدمناف و آل هاشم، تیره‌های مختلف قریش را به ترتیب استثنا کرد و تنها هاشمیان را نگاه داشت. سپس آنان را در منزل بزرگ‌ترین عموی خود حارث بن عبدالمطلب گرد آورد و اطعام کرد. سپس انذار را به آنان ابلاغ نمود. ابولهب حاضران را به اطاعت از وی تشویق کرد و ابوطالب نیز وعده یاری داد و بسیاری از جمله جعفر بن ابی‌طالب و عتبة بن حارث در همین روز ایمان آوردند.[۲۴] این گزارش که تنها یعقوبی با روایتی مرسل آن را یاد کرده، افزون بر برخی نکات ناهمگون با سیر حوادث صدر اسلام مانند حمایت ابولهب، سبک و ساختاری داستانی دارد که نشان از برساخته بودن آن است.

روایت‌هایی دیگر نیز در شرح ماجرای آیه انذار گزارش شده که ناسازگاری‌های فراوان آن‌ها با دوره زمانی آغاز دعوت، مانند حضور افرادی چون حضرت فاطمه(س) و عایشه که آن هنگام هنوز زاده نشده بودند[۲۵] ، گویای آن است که احتمالاً شرح دعوت‌های بعدی پیامبر، به اشتباه با دعوت آیه انذار ارتباط داده شده است.[۲۶]


دانشمندان اهل‌ سنت در واکنش‌های گوناگون، به نقد یا توجیه این روایت پرداخته‌اند. ابن تیمیه، حدیث‌دار را برساخته شمرده، اشکال‌های فراوان بر آن وارد ساخته و بر ترک آن ادعای اجماع کرده است.[۲۷] اما این روایت در منابع معتبر حدیثی بسیاری از اهل‌ سنت آمده و از اشکال‌های سندی یا محتوایی پیراسته است.[۲۸]

مطالعه بیشتر

پیوند به بیرون

پانویس

  1. مفردات، ص۴۸۷؛ تاج العروس، ج۷، ص۵۱۷، «نذر».
  2. المعجم الاحصائی، ج۳، ص۱۵۴۲.
  3. جامع البیان، ج۱۹، ص۱۴۸.
  4. تاریخ تحلیلی اسلام، ج۱، ص۸۴-۸۵.
  5. نک: تاریخ طبری، ج۲، ص۶۳.
  6. الارشاد، ج۱، ص۴۹؛ الشافی، ج۳، ص۱۴۴.
  7. تفسیر قمی، ج۲، ص۱۲۴؛ السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۶۰.
  8. نک: تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۵۱.
  9. نک: الشیعة فی المیزان، ص۴۲۹.
  10. مجمع البیان، ج۷، ص۳۵۶.
  11. نک: تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۵۱.
  12. تاریخ طبری، ج۲، ص۶۳؛ قس: جامع البیان، ج۱۹، ص۱۴۶.
  13. نک: تاریخ طبری، ج۲، ص۶۳؛ تفسیر ثعلبی، ج۷، ص۱۸۲؛ الکامل، ج۲، ص۶۳.
  14. تاریخ طبری، ج۲، ص۶۳.
  15. مجمع البیان، ج۷، ص۳۵۶.
  16. تفسیر ثعلبی، ج۷، ص۱۸۲.
  17. الکامل، ج۲، ص۶۳.
  18. برای نمونه نک: السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۲۶۲؛ مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۳۵۲-۳۵۳.
  19. نهج الایمان، ص۲۳۳؛ الطرائف، ص۲۰؛ الغدیر، ج۲، ص۲۷۸.
  20. الشافی، ج۲، ص۷۷؛ منهاج الکرامه، ص۱۴۸؛ غایة المرام، ج۲، ص۲۴۵.
  21. الخرائج، ص۸۴.
  22. نهج الایمان، ص۲۳۵-۲۳۶.
  23. نک: جامع البیان، ج۱۹، ص۱۴۷.
  24. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۷.
  25. جامع البیان، ج۱۹، ص۱۵۰.
  26. نک: الدر المنثور، ج۵، ص۹۵-۹۶؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۳۵.
  27. منهاج السنه، ج۷، ص۴۴۵؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۳، ص۶۳.
  28. نک: الغدیر، ج۲، ص۲۷۸؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۳، ص۶۴-۶۵.

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل آیه انذار.
  • الارشاد: المفید (م.۴۱۳ق.)، به کوشش آل‌ البیت:، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق؛
  • اطلس تاریخ اسلام: حسین مونس، ترجمه: آذرتاش آذرنوش، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ۱۳۸۵ش؛
  • تاج العروس: الزبیدی (م.۱۲۰۵ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق؛
  • تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق؛
  • تاریخ تحلیلی اسلام: محمد نصیری رضی، مجموعه معارف، قم؛
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق؛
  • تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۹ق؛
  • تفسیر القمی: القمی (م.۳۰۷ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق؛
  • تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان): الثعلبی (م.۴۲۷ق.)، به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق؛
  • جامع البیان: الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛
  • الخرائج و الجرائح: الراوندی (م.۵۷۳ق.)، مؤسسة الامام المهدی، قم؛
  • الدر المنثور: السیوطی (م.۹۱۱ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق؛
  • السیرة الحلبیه: الحلبی (م.۱۰۴۴ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۰ق؛
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م.۸-۲۱۳ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح و اولاده، ۱۳۸۳ق؛
  • الشافی فی الامامه: السید المرتضی (م.۴۳۶ق.)، به کوشش حسینی، تهران، موسسة الصادق۷، ۱۴۱۰ق؛
  • الشیعة فی المیزان: محمد جواد مغنیه (م.۱۴۰۰ق.)، بیروت، دار المعارف للمطبوعات، ۱۳۹۹م؛
  • الصحیح من سیرة النبی(ص): جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دار السیره، ۱۴۱۴ق؛
  • الطرائف: ابن طاووس (م.۶۶۴ق.)، قم، مطبعة الخیام،۱۳۹۹ق؛
  • غایة المرام فی شرح شرائع الاسلام: مفلح بن الحسن الصیمری (م. قرن۹)، به کوشش کوثرانی، بیروت، دار الهادی، ۱۴۲۰ق؛
  • الغدیر: الامینی (م.۱۳۹۰ق.)، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۶ش؛
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق؛
  • مجمع البیان: الطبرسی (م.۵۴۸ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق؛
  • المعجم الاحصائی: محمود روحانی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۶ش؛
  • مفردات: الراغب (م.۴۲۵ق.)، نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق؛
  • منهاج السنة النبویه: ابن تیمیه (م.۷۲۸ق.)، به کوشش محمد رشاد، مؤسسه قرطبه، ۱۴۰۶ق؛
  • منهاج الکرامه: العلامة الحلی (م.۷۲۶ق.)، به کوشش عبدالرحیم مبارک، مشهد، تاسوعا، ۱۳۷۹ش؛
  • المیزان: الطباطبایی (م.۱۴۰۲ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق؛
  • نهج الایمان: علی بن یوسف ابن جبیر (م. قرن هفت)، به کوشش احمد حسینی، مشهد، مجتمع امام هادی۷، ۱۴۱۸ق.