چاووشی
چاوُوشی، رسم شعرخوانی به آواز، با آدابی ویژه در بدرقه و استقبال حجگزاران و زائران است. درونمایه شعرها، ستایش حضرت محمد(ص)، امامان(ع)، امامزادگان و مکانهای مرتبط با آنان است و قالب شعری آنها گوناگون بوده، بیشتر دو بیتی است.
اشیاء و نمادها | بیرق |
---|
امروزه رسم چاووشی را مدّاحان انجام میدهند و در ایستگاههای پروازی، چند کیلومتر بیرون شهرها و در کوی یا خیابان محل سکونت حاجی، به چاووشی میپردازند. در گذشته، این وظیفه بر عهده چاووشان بود و در مکانهای عمومی پررفت و آمد، مانند بیرون مسجد جامع یا بازار شهرها و روستاها به چاووشی میپرداختند. برخی از چاووشان، مسافران را در طول سفر نیز همراهی میکردند و آنها را در آداب حج و زیارت نیز راهنمایی میکردند.
هدف از چاووشی، خبر کردن مردم از حرکت کاروانهای زیارتی بوده و به مراسم بدرقه و استقبال نیز شکوه بیشتری میداده است.
برخی، چاووشی را با رسم ایرانیان در سوگ سیاووش مرتبط دانستهاند. به گمان، رسم چاووشی از دوره صفوی مرسوم شده است.
واژه
چاوُوش یا چاوُش، در اصل واژهای ترکی[۱] و در فارسی به معناهای پرشماری آمده است؛ مانند «منصبی نظامی»،[۲] «مسئول تشریفات یا سرپرست خدمتکاران»،[۳] «قافلهسالار، بویژه قافلهسالار قافله حج»[۴]و «کسی که با چاووشی، یعنی آداب و تشریفاتی خاص شامل شعرخوانی، مردم را برای رفتن به حج و حرمین یا مکانهای زیارتی دیگر با خبر و دعوت میکند».[۵]
در گویشها و زبانهای گوناگون ایرانی، این واژه با اندک تفاوتی در حروف، به معنای اخیر یا با معناهای نزدیک بدان[یادداشت ۱] به کار رفته است؛ از جمله در گویش مردم قمصر کاشان، واژه «چووشی» به معنای چاووشی[۶] و در زبان کردی کلهری معاصر، واژه «چاوچی» به معنای خبرچین یا خبررسان استفاده شده است.[۷]
واژه «چاووش»، در عربی به شکل «شاویش»، «شاوش» و «جاویش» آمده و در متنهای دوره ممالیک، ایوبیان و عثمانیان به کار رفته که مراد از آن بیشتر، منصبی حکومتی است که وظیفههای گوناگونی را بر عهده داشته است.[۸]
پیشینه
از پیشینه تاریخی چاووشیخوانی آگاهی دقیقی در دست نیست. به گمانِ برخی، این رسم با رسم دیرین ایرانیان در سوگ سیاووش پیوندهایی دارد.[۹] به ظاهر، چاووشیخوانی برای زائران عتبات عراق یا مشهد از دوره صفوی (حک: ۹۰۶–۱۱۳۵ق) مرسوم شد و در دوره قاجار (حک:۱۲۱۰–۱۳۴۴ق) رونقی بیشتر یافت[۱۰] و به سفر حج نیز تسرّی پیدا کرد.
زمان
چاووشان، در ایام خاص موسم حج یا زیارت عتبات عراق و مشهد الرضا، میان شهرها و روستاهای ایران میگشته و با آداب و رسومی خاص، مردم را از سفر و حرکت کاروان با خبر و به حج یا زیارت ترغیب میکردهاند.
در شهرهای بزرگ، چاووشان را چند هفته پیش از سفر به خدمت میگرفتند و این نظر به وظایفی بود که چاووشان بر عهده داشتند.[۱۱]
مکان
چاووشان، در مکانهای عمومی پررفت و آمد، مانند بیرون مسجد جامع یا بازار شهرها و روستاها به تناسب سفر حج یا زیارت، بیرقها و شمایلهایی از کعبه یا حرم امامان(ع) برپا میکردند و سرودههایی را بدون ساز، در ستایش حضرت محمد(ص) و اهل بیت(ع) میخواندند.
برخی چاووشان تا منزلگاه بیرون شهر یا روستا، که مسافران برای حرکت در آن گرد میآمدند، با زائران و حجگزاران میرفتند و چاووشی میخواندند و سپس بازمیگشتند.[۱۲] برخی دیگر، مسافران را در طول سفر همراهی و چون خود بارها به این سفر رفته بودند،[۱۳] اعضای کاروان را در انتخاب مسیر و منازل میان راه و آداب رفتن به حرمین یا زیارت در حرم امامان(ع) راهنمایی میکردند.[۱۴] این گروه، وقتی زائران و حجگزاران بازمیگشتند، در نزدیکیهای وطن پیش میافتادند و به آشنایان آنان خبر میدادند تا برای استقبال آماده شوند.[۱۵] چاووشیخوانی در میان راه به لحاظ روانی کارکرد مثبتی داشت و به مسافران دلگرمی و نشاط میبخشید.[۱۶]
اهداف
به ظاهر، هدف نخستین چاووشی خوانی با خبر کردن مردم از حرکت کاروانهای زیارتی بوده و فلسفه چاووشی خوانی به ضرورت سفرهای مخاطرهآمیز و طولانی روزگاران قدیم بازمیگردد، که ایجاب میکرد مسافران با هم و در ایام خاصی سفر را آغاز کنند و در وقت معین به منزل مناسب برسند.[۱۷]
چاووشیخوانی، در رونق سفرهای حج و زیارتی مؤثر بوده به گونه ای که گاه کسی که قصد سفر نداشته، با شنیدن صدای چاووش، تشویق و رهسپار سفر میشده است.[۱۸] چاووشیخوانی از آداب بدرقه و استقبال بوده و بر شکوه آنها میافزوده است. چاووشیخوانی باعث میشده است تا مردمان به جمع بدرقهکنندگان و استقبالکنندگان بپیوندند.[۱۹]
محلههای مختلف برخی شهرها، یک یا چند نفر چاووش داشته که مسؤولیت هماهنگی و پیگیری امور ارتباطی و فرهنگی زائران و حجگزاران را بر عهده داشتهاند.[۲۰] اذانگویی، تعزیهخوانی و مداحی مذهبی در جشنهایی مانند عروسی و ختنهسوران از دیگر فعالیتهای برخی چاووشان بوده است.[۲۱]
چاووشان
چاووشی نیازمند صدای خوش و مهارت در آواز و شعرخوانی و بداههگویی بود؛ ولی شهرت چاووش به تقوا و درستکاری و آشناییاش با راهها و مسیر سفر، مکانهای مقدس، آداب زیارت و آداب حج نیز در اقناع مردم سهمی مهم داشت.[۲۲] در برخی موارد، مقام چاووشی به صورت موروثی به فرزند او میرسید.[۲۳]
شاگردی
چاووشان، نوچهها و شاگردهایی داشتند که آنان را در چاووشیخوانی یاری میکردند. گاهی خود، شعر میخواندند و گاهی از طریق گفتوگوی منظوم با شاگرد، نمایشگونهای ترتیب میدادند و مردم نیز در خواندن برخی سرودهها آنها را همراهی میکردند.[۲۴]
چاووشان، نخست مدتها نزد استاد چاووشی، دستیاری و مراحل «نوچگی» و «شاگردی» را طی میکردند و اشعار بسیاری را به خاطر میسپردند و در کنار آن، دانستنیهای مذهبی و تاریخی متنوعی درباره اماکن زیارتی و حرمین میآموختند و در نهایت، به مقام چاووشی میرسیدند و بیرقی مخصوص به خود بر پا میکردند.[۲۵]
آواز
چاووشی در دستگاههای آوازی موسیقی ایرانی، غالبا دستگاه چهارگاه خوانده میشد که مهارت در آن نیازمند تمرین و ممارست و آشنایی اجمالی با این دستگاهها و نیز هنر آوازخوانی بود.[۲۵]
لباس
چاووشان، هنگام چاووشیخوانی لباس پاکیزه بر تن میکردند و بیشتر مرکبی مانند اسب همراه داشتند و لباس کار ویژه ای نداشتند؛ ولی چاووشان سادات، شال سبز و دیگران شال سیاه بر گردن و سینه میانداختند.[۲۶] در برخی مناطق ایران، تفاوتهایی جزئی در پوشش چاووشان گزارش شده است؛ برای نمونه در ساوجبلاغِ طالقان، چاووش کلاهی قرمز منگولهدار بر سر میگذاشته که به آن کلاه گُلُمدار میگفتند.[۲۷] پرچم چاووشان سه گوش و سبز یا سیاه بوده است.[۲۸]
درآمد
چاووشیخوانی به نیت ثواب و از سر شوق زیارت و خدمت به حجگزاران و زائران انجام میگرفت و درآمدی برای چاووشان نداشت؛ ولی رفتهرفته آنان برای خدمات خویش مزد و خلعت و انعام طلب کردند.[۲۹]
چاووشانی که در سفر حج شرکت میکردند، هنگام بازگشت در نزدیکیهای وطن پیش میافتادند و به آشنایان آنان خبر میدادند و در برابر، مژدگانی میگرفتند.[۱۵]
سرودهها
درونمایه
درونمایه سرودههای چاووشی، بیشتر مذهبی و در ستایش حضرت محمد(ص)، امامان(ع)، امامزادگان و مکانهای مرتبط با آنان است؛ ولی گاه از رویدادها و سختیهای سفر مانند برخورد مرزبانان با حجگزاران یا مشکلات اخذ روادید نیز در آنها یاد شده است.[۳۰]
سنت چاووشیخوانی برای سفر به حرمین و دیگر مکانهای زیارتی مانند عتبات عالیات و مشهد الرضا(ع) یکسان و تفاوت آنها تنها در درونمایه سرودهها بود. البته چون در بسیاری از سفرهای حجِّ سدههای گذشته، زیارت عتبات نیز مقصد حجگزاران ایرانی بود، در اشعار چاووشی، از عتبات عراق نیز سخن رفته است؛ مانند [۳۱]
|
چاووشان در برخی ابیات، همراه با مدح اولیاءالله، از مسیر سفر و مکانهایی که قصد سفر به آنها را داشتهاند نیز خبر میدادهاند؛ مانند[۳۲]
|
قالب
اشعار در وزنها و قالبهای گوناگون سروده میشد؛ ولی دو بیتی در بحر رمل مثمن محذوف، رواج بیشتری داشت. چاووش در پایان هر بیت یا بند، از شنوندگان درخواست فرستادن صلوات میکرد،[۳۳] که در حکم بیت ترجیع بود. برخی پژوهشگران، به سبب ویژگی غمگینانه و سوگوارانه در طرز چاووشیخوانی، آن را دارای اثراتی از خصائص تراژدیک و دراماتیک دانستهاند.[۳۴]
اشعار چاووشی که به دست ما رسیدهاند، سراینده مشخص و به لحاظ شعری، استواری چندانی ندارند و وزن و قافیه در آنها چندان رعایت نمیشده و هر کسی دخل و تصرفهایی در آن میکرده[۳۵] و به گمان، شاخ و برگی بر آن میافزودهاند. گویا مهارت چاووش در خواندن آنها، کاستیهای وزن و قافیه آنها را نامحسوس میکرده است.
امروزه
چاووشیخوانی هنوز در شهرها و روستاهای ایران با تفاوتهایی نسبت به گذشته مرسوم است. این رسم امروزه در خواندن شعر در وقت بدرقه و بیشتر در استقبال و گاه حین سفر خلاصه میشود. در شهرها، چاووشیخوانان، که مداحان مذهبی هستند، همراه بدرقهکنندگان یا استقبالکنندگان سرودههای چاووشی را همچون گذشته به آواز و بدون ساز میخوانند.
رسم چاووشی هنگام استقبال از حاجیان، بیشتر در سه جا، ایستگاههای پروازی، چند کیلومتر بیرون شهرها و در کوی یا خیابان محل سکونت حاجی، برگزار میشود و همراه شادی، دود کردن اسپند، قربانی و گلابافشانی است.[۳۶] اشعار چاووشی گاه حزنانگیزاند، مانند
|
و گاه شاد و سرورانگیز است، مانند
|
پانویس
- ↑ لغت نامه، ج5، ص7046-7047، «چاووش»؛ ایرانیکا، http://www.iranicaonline.org/articles/cavos-or-cavus-originally-turkish-word-kasgari-i-p، ذیل «چاوش».
- ↑ دیوان معزی، ص305؛ خسروشیرین نظامی، ص 271؛ اسرار التوحید، ص378.
- ↑ نک: دیوان اوحدالدین مراغی، ج1، ص39، 209 و 853؛ خسرو و شیرین نظامی، ص12.
- ↑ فرهنگ آنندراج، ص327؛ ایرانیکا، ذیل «چاووش».
- ↑ لغت نامه، ج5، ص7046-7047، «چاووش».
- ↑ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص110.
- ↑ تحقیقات میدانی نویسنده مقاله.
- ↑ سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی؛ ص321؛ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص78؛ تاریخ امپراطوری عثمانی، ج1، ص74.
- ↑ درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص 164؛ کلک، ش 14ـ 15، ص 8، «چاووش».
- ↑ نک: روزنامه وقایع اتفاقیه، ص 2؛ سفرنامه ادیب الملک به عتبات، ص 39؛ دانشنامه جهان اسلام ج11، ص686-688، مدخل چاووش خوانی.
- ↑ نک: طهران قدیم، ج3، 453؛ اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج2، 165.
- ↑ در قلمرو مازندران، ص 313؛ دانشنامه جهان اسلام، ج11، ص686-688، «مدخل چاووش خوانی».
- ↑ رک: سفرنامه گوهر مقصود، ص119.
- ↑ کلک، ش 14ـ 15، ص 6، «چاووش»؛ رک: سفرنامه عضد الملک به عتبات، ص138؛ سفرنامه گوهر مقصود، متن، 119.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ رک: تاریخ مذهبی قم، ص397.
- ↑ نک: بیرجندنامه، ص147.
- ↑ کلک، ش 14ـ 15، ص8، «چاووش».
- ↑ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص78، 97 و 98.
- ↑ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص69 و 70.
- ↑ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص95.
- ↑ درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص136ـ137.
- ↑ کلک، ش 14ـ 15، ص6، «چاووش».
- ↑ کلک، ش 14ـ 15، ص8، «چاووش».
- ↑ درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص136؛ کلک، ش 14ـ 15، ص 7، «چاووش».
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص124؛ ایرانیکا؛ ذیل واژه «چاووش».
- ↑ درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، 136، ص 134، 136، 139؛ کلک، ش 14ـ 15، ص6، «چاووش»؛ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، 96.
- ↑ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص98.
- ↑ کلک، ش 14ـ 15، ص6، «چاووش».
- ↑ کلک، ش 14ـ 15، ص8، «چاووش».
- ↑ کلک، ش 14ـ 15، ص7، «چاووش».
- ↑ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص58.
- ↑ طهران قدیم، ج3، ص 453.
- ↑ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص99.
- ↑ درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، 154؛ کلک، ش 14ـ 15، ص7، «چاووش».
- ↑ نک: درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص 144؛ کلک، ش 14ـ 15، ص7، «چاووش».
- ↑ تحقیقات میدانی نویسنده.
- ↑ مانند با خبر کردن یا خبررسانی.
منابع
- اردبیل در گذر تاریخ، باباصفری، تهران، امید، ۱۳۸۹ش.
- اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابوسعید، محمد بن منور، تصحیح محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگاه، ۱۳۶۶ش..
- برهان قاطع، محمد حسین ابن خلف تبریزی، به کوشش محمد عباسی، تهران، فریدون علمی، بی تا.
- بیرجندنامه، جمال رضایی، به کوشش رفیعی، تهران، هیرمند، ۲۰۰۲م.
- تاریخ امپراتوری عثمانی، هامر ـ پورگشتال یوزف فون، ترجمه میرزا ذکی علی آبادی، به کوشش جمشید کیان فر، تهران، اساطیر، ۱۳۸۷ش.
- تاریخ مذهبی قم، علی اصغر فقیهی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۷۸ش.
- خسروشیرین نظامی، نظامی گنجوی، به کوشش دستجردی، تهران، ۱۳۱۳ش.
- دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلام علی حداد عادل و دیگران، تهران، بنیاد دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۸ش.
- در قلمرو مازندران، جهانگیر نصری اشرفی، به کوشش صمدی، قائم شهر، حاجی طلایی، ۱۳۷۴ش.
- درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، جابر عناصری، تهران، جهاد دانشگاهی، ۱۳۶۶ش.
- دیوان اوحد الدین مراغی، اوحد الدین مراغی، به کوشش رضوی، تهران، ۱۳۳۷ش.
- دیوان معزی، ابوعبدالله محمد میرمعزی، به کوشش آشتیانی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۱۸ش.
- روزنامه اتفاقیه، ش۱۶۳، ۱۲۷۰ش.
- سفرنامه ادیب الملک به عتبات، ادیب الملک عبدالعلی، تهران، گلزاری، ۱۳۶۴ش.
- سفرنامه گوهر مقصود، مصطفی تهرانی، به کوشش میرخانی، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۸۵ش.
- سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی، محمد حسین فراهانی، به کوشش گلزاری، تهران، فردوسی، ۱۳۶۲ش.
- سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، علی رضا هاشمی، تهران، انتشارات مشعر، ۱۳۸۸ش.
- طهران قدیم، جعفر شهری، تهران، معین، ۱۳۸۳ش.
- فرهنگ آنتدراج، محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۳۵ش.
- کلک (ماهنامه)، کسری حاج سید جوادی، تهران، ۱۳۷۰ش.
- لغت نامه، دهخدا (م.۱۳۳۴ش.) زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی، تهران، موسسه لغت نامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.