جحفه

نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۲۱ توسط Sajjadd (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «جحفه منطقه‌ای کهن در 189 کیلومتری مکه و یکی از میقات‌های مهم حج و عمره...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

جحفه منطقه‌ای کهن در 189 کیلومتری مکه و یکی از میقات‌های مهم حج و عمره برای مغربیان، ساکنان شام و مصر و نیز کسانی است که از آن‌جا عبور می‌کنند.[۱][۲]

موقعیت جغرافیایی و دینی

این شهر در 9 کیلومتری غدیرخم و نزدیک ساحل دریای سرخ قرار دارد و امروزه کسانی که از جده به سوی مکه می‌­روند، در این منطقه مُحرِم می‌شوند. (تصویر شماره 38) جحفه به دلیل موقعیت دینی (میقات بودن) و تاریخی و اقتصادی‌اش (در مسیر تجارت قرار داشتن) از اهمیتی به‌سزا برخوردار بود. این شهر در گذشته مَهْیَعه نام داشت. مهیعه از ریشه «ه ـ ی ـ ع» به معنای مکان پهناور است.[۳][۴] شاید به دلیل قرار گرفتن این شهر در سرزمینی گسترده میان غدیرخم و دریای سرخ بدین نام خوانده شده است.

وجه نام‌گذاری

به گزارش منابع، جحفه در دوران جاهلی، سکونت‌گاه عرب‌های بنی‌عبیل از فرزندان عوص بن ارم بن سام بن نوح[۵][۶][۷] بود که در پی درگیری با ساکنان یثرب ناچار به ترک آن شدند و در مهیعه سکونت گزیدند.[۸][۹][۱۰] سیلابی سخت این شهر را ویران کرد و از این رو، آن را جحفه نامیدند.[۱۱][۱۲][۱۳] البته این شهر بعدها دیگر بار آباد شد و گسترش یافت. (← ادامه مقاله) در روایاتی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) و امام صادق (علیه‌السّلام) هر دو واژه «مهیعه» و «جحفه» برای این منطقه به کار رفته است.[۱۴][۱۵][۱۶][۱۷]

گزارش‌های تاریخی از شهر

گزارش‌ها از آبادانی جحفه در سده‌های نخستین اسلامی حکایت دارند. مقدسی (م. 380ق.) جحفه را از شهرهای حجاز برشمرده و آن را شهری آباد و دارای دژ و چشمه‌ها و چاه­‌های آب خوانده و از سکونت فرزندان جعفر در آن گزارش داده است.[۱۸][۱۹] وی در بیان ویژگی‌های شهرهای گوناگون، جحفه را مرکز فاسقان شمرده[۲۰] و از تب‌خیز بودن این شهر گزارش داده و دعای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) برای انتقال تب مدینه به این‌جا را آورده است.[۲۱] بکری جغرافیدان معروف‌ اندلسی (م. 487ق.) از گستردگی و آبادانی آن یاد کرده و از دو مسجد در این شهر به نام مسجدالنبی در سمت مدینه و مسجد الائمه در سمت مکه نام برده است.[۲۲] از آن جا که مسجد این شهر را دارای منبر شمرده‌اند، [۲۳][۲۴] به نظر می­‌رسد که مکان نماز جمعه بوده است. جحفه در سده‌های نخستین اسلامی نیز همچنان اهمیت خود را حفظ کرد. جحفه از مهم‌ترین سکونت‌گاه‌های دائم میان مکه و مدینه بوده و منابع از سکونت بنی‌عامر[۲۵] و بنی‌سلیم[۲۶] در این منطقه گزارش داده‌اند. نزدیکی جحفه به ساحل دریای سرخ بر اهمیت آن افزود و آن جا را به مرکز داد و ستد کالا به سرزمین‌های پیرامون تبدیل کرد.[۲۷] جحفه پس از سده پنجم ق. به تدریج اهمیت خود را از دست داد و رو به ویرانی نهاد؛ به‌گونه‌ای که یاقوت حموی در سده هفتم ق. (م. 626ق.) با اشاره به آبادانی گذشته جحفه، از خرابی آن یاد می­‌کند[۲۸] و ابوالفداء در اواخر سده هشتم ق. از ویرانی و غیر مسکونی شدن آن گزارش می‌دهد.[۲۹] به گزارش برخی سفر‌نامه‌نویسان، در اواخر سده نهم ق. این منطقه حتی کارکرد دینی خود را نیز از دست داد؛ به‌گونه‌ای که برخی از احرام حاجیان در رابغ* نزدیک جحفه گزارش می‌دهند.[۳۰] در سده‌های بعد، به‌ویژه در دوران معاصر، جحفه دیگر بار جایگاه دینی خود را بازیافت؛ اگر چه آبادانی و رونق پیشین آن تکرار نشد و تنها ویرانه‌های کهن از آن دیده می­‌شود.[۳۱] امروزه در این منطقه مسجدی بزرگ بنا شده و تاسیسات بهداشتی نیز کنار آن ساخته شده است. در این سرزمین، قبایلی از زبید زندگی می­‌کنند. نیز در این منطقه و در حدود 4 کیلومتری مسجد کنونی، آثار قصر علیا از بناهای عصر عباسی دیده می‌شود و کنار آن آثار یک بازار کهن و راه سنگ‌فرش وجود دارد.[۳۲]

جحفه در دوران نبوی

جحفه در دوران نبوی شاهد برخی رخدادهای مهم بود که از مهم‌ترین موارد آن‌ها می‌توان به شماری از سرایای پیامبر همچون سریه عبیدة بن حارث (ماه هشتم ق.) [۳۳][۳۴][۳۵] به رابغ نزدیک جحفه و نیز سریه خرار به فرماندهی سعد بن ابی‌وقاص (ماه نهم ق.) اشاره کرد.[۳۶][۳۷][۳۸] هنگام نبرد بدر که مشرکان قریش از نجات کاروان تجاری آگاه شدند، برخی چون بنی‌زهره از ادامه حرکت برای نبرد خودداری کردند و از جحفه به مکه بازگشتند.[۳۹][۴۰] در این منطقه، جهیم بن صلت کشته شدن سران قریش را در این نبرد در خواب دید؛ اما با تمسخر ابوجهل روبه‌رو شد.[۴۱][۴۲][۴۳] همچنین گزارش‌های تاریخ‌نگاران از استقرار رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) در این منطقه هنگام رفتن به سوی مکه در رویداد حدیبیه (6ق.) و نیز احرام برخی از مسلمانان که در ذوالحلیفه محرم نشده بودند، حکایت دارند.[۴۴] بر پایه این گزارش‌ها، مسلمانان در این منطقه با مشکل کم‌آبی روبه‌رو شدند و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) افرادی را برای فراهم کردن آب فرستاد؛ اما آن‌ها به دلیل بیم از مکیان با دست خالی بازگشتند و سرانجام پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) امام علی (علیه‌السّلام) را مامور این کار کرد.[۴۵][۴۶][۴۷] گویا در همین مکان، مشرکان از حرکت مسلمانان آگاه شدند.[۴۸] در سال بعد، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) هنگام رفتن برای عمرة القضاء* در جحفه محرم شد.[۴۹] هنگام عزیمت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) برای فتح مکه (8ق.) عباس عموی ایشان در همین منطقه به سپاه مسلمانان پیوست.[۵۰] برخی غدیر را در منطقه جحفه دانسته و از آن با عنوان غدیر الجحفه[۵۱] و از رخداد غدیر با عنوان یوم الجحفه یاد کرده‌اند.[۵۲] بعضی نیز بدون تطبیق نمودن غدیر بر جحفه، از نزول آیه تبلیغ و نیز معرفی امام علی (علیه‌السّلام) به‌عنوان جانشین از سوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) در این مکان سخن گفته‌اند.[۵۳][۵۴][۵۵] قندوزی در گزارش خود از این رخداد، به بیان حدیث ثقلین در این مکان از جانب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) و نیز معرفی امام علی (علیه‌السّلام) به‌عنوان جانشین خود اشاره می‌کند.[۵۶][۵۷]

جحفه میقات حج

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه: جحفه را یکی از میقات‌ها خوانده‌اند. به فرموده امام صادق (علیه‌السّلام) پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) جحفه را میقات مغربیان خواند.[۵۸][۵۹] در روایتی دیگر، این منطقه را میقات شامیان معرفی کرده‌­اند.[۶۰][۶۱][۶۲] بر این اساس، فقیهان بزرگ شیعه نیز جحفه را میقات شامیان، مصری‌ها و مغربی‌ها دانسته‌­اند.[۶۳][۶۴][۶۵][۶۶] اما امروزه این منطقه میقات همه کسانی است که از جده رهسپار مکه می‌شوند. البته اهل سنت به جحفه نمی‌روند. برخی نیز جحفه را میقات اضطراری مدنیان دانسته‌اند؛ یعنی کسانی که در ذوالحلیفه محرم نشده‌اند، لازم است در جحفه محرم شوند[۶۷][۶۸][۶۹]؛ چنان‌که امام صادق (علیه‌السّلام) بدون احرام از مدینه حرکت کرد و در جحفه محرم شد و این کار خود را مستند به روایت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) دانست که به مریضان و ضعیفان اجازه داد تا از جحفه محرم شوند.[۷۰] البته برخی از اهل سنت مانند فقیهان مالکی این را به صورت تفصیلی جایز ندانسته‌اند و بر آنند که تنها شامیانی که از مدینه رهسپار مکه هستند، اختیار دارند که در ذوالحلیفه یا جحفه محرم شوند[۷۱] و می‌توانند احرام را تا جحفه به‌تاخیر‌ اندازند. برخی نیز احرام از محاذات جحفه را جایز دانسته‌اند؛ یعنی کسانی که از مواقیت عبور نکرده یا به دلیلی بدون احرام از آن گذشته‌اند، می‌توانند از محاذات جحفه محرم شوند.[۷۲][۷۳][۷۴] البته برخی نیز محاذات را ویژه مسجد شجره دانسته‌اند و احرام از محاذات جحفه را جایز نمی‌دانند.[۷۵] حاجیانی که پس از حج‌گزاری به مدینه رهسپار می‌شوند و از راه جده وارد حجاز می‌شوند، برای گزاردن عمره تمتع در مسجد جحفه محرم می‌شوند.

پانویس

  1. شرح تبصرة المتعلمین، ج3، ص373.
  2. العروة الوثقی، ج4، ص634.
  3. معجم البلدان، ج5، ص235.
  4. لسان العرب، ج8، ص379.
  5. تاریخ طبری، ج1، ص144.
  6. مروج الذهب، ج2، ص127.
  7. تاریخ ابن خلدون، ج2، ق1، ص21.
  8. المحبر، ص385.
  9. الطبقات، ج1، ص38.
  10. فتح الباری، ج3، ص305.
  11. المعارف، ص357.
  12. انساب الاشراف، ج1، ص6.
  13. معجم البلدان، ج2، ص111.
  14. الکافی، ج4، ص318-319.
  15. معجم ما استعجم، ج2، ص368.
  16. معجم ما استعجم، ج2، ص370.
  17. بحار الانوار، ج96، ص128.
  18. احسن التقاسیم، ص69.
  19. احسن التقاسیم، ص77.
  20. احسن التقاسیم، ص33.
  21. احسن التقاسیم، ص78.
  22. معجم ما استعجم، ج2، ص368.
  23. معجم ما استعجم، ج2، ص368.
  24. معجم البلدان، ج2، ص111.
  25. المسالک و الممالک، ص20.
  26. البلدان، ص152.
  27. نزهة المشتاق، ج1، ص137.
  28. معجم البلدان، ج2، ص111.
  29. تقویم البلدان، ص85.
  30. رحلة القلصادی، ص135.
  31. نک: میقات حج، ش7، ص168، «میقات جحفه.
  32. میقات حج، ش7، ص169.
  33. التنبیه و الاشراف، ص201.
  34. الطبقات، ج2، ص4.
  35. انساب الاشراف، ج1، ص371.
  36. تاریخ یعقوبی، ج2، ص69.
  37. التنبیه و الاشراف، ص201.
  38. البدایة و النهایه، ج3، ص234.
  39. تاریخ طبری، ج2، ص438.
  40. انساب الاشراف، ج1، ص291.
  41. السیرة النبویه، ج1، ص618.
  42. تاریخ طبری، ج2، ص438.
  43. المنمق، ص338.
  44. المغازی، ج2، ص574.
  45. الارشاد، ج1، ص121.
  46. کشف الغمه، ج1، ص210.
  47. ینابیع الموده، ج1، ص367.
  48. امتاع الاسماع، ج1، ص279.
  49. الکافی، ج4، ص251.
  50. البدایة و النهایه، ج4، ص287.
  51. کشف الغمه، ج1، ص49.
  52. البدایة و النهایه، ج5، ص212.
  53. بحار الانوار، ج37، ص130.
  54. اقبال الاعمال، ج2، ص244.
  55. العمده، ص104.
  56. ینابیع الموده، ج1، ص104.
  57. ینابیع الموده، ج1، ص125.
  58. الکافی، ج4، ص318-319.
  59. بحار الانوار، ج96، ص128-129.
  60. مسند احمد، ج2، ص130.
  61. الکافی، ج4، ص319.
  62. بحار الانوار، ج96، ص130.
  63. الجامع للشرائع، ص178.
  64. مختلف الشیعه، ج4، ص44.
  65. جواهر الکلام، ج18، ص102.
  66. جواهر الکلام، ج18، ص113.
  67. النهایه، ص210.
  68. الروضة البهیه، ج2، ص226.
  69. جواهر الکلام، ج18، ص109-110.
  70. الکافی، ج4، ص324.
  71. مواهب الجلیل، ج4، ص45.
  72. مسالک الافهام، ج2، ص215.
  73. حاشیة شرائع الاسلام، ج2، ص215.
  74. العروة الوثقی، ج4، ص632.
  75. وسائل الشیعه، ج11، ص318.

منابع

  • احسن التقاسیم: المقدسی البشاری (م. 380ق.) ، قاهره، مکتبة مدبولی، 1411ق؛
  • الارشاد: المفید (م. 413ق.) ، بیروت، دار المفید، 1414ق؛
  • الاغانی: ابوالفرج الاصفهانی (م. 356ق.) ، به کوشش علی مهنّا و سمیر جابر، بیروت، دار الفکر؛
  • اقبال الاعمال: ابن طاوس (م. 664ق.) ، به کوشش القیومی، قم، دفتر تبلیغات، 1418ق؛
  • امتاع الاسماع: المقریزی (م. 845ق.) ، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق؛
  • انساب الاشراف: البلاذری (م. 279ق.) ، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق؛
  • بحار الانوار: المجلسی (م. 1110ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق؛
  • البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. 774ق.) ، بیروت، مکتبة المعارف؛
  • البلدان: احمد الیعقوبی (م. 292ق.) ، به کوشش صناوی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1422ق؛
  • تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م. 808ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1391ق؛
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. 292ق.) ، بیروت، دار صادر، 1415ق؛
  • تقویم البلدان: اسماعیل ابوالفداء (م. 732ق.) ، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه، 2007م؛
  • التنبیه و الاشراف: المسعودی (م. 345ق.) ، بیروت، دار صعب؛
  • الجامع للشرائع: یحیی بن سعید الحلی (م. 690ق.) ، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، 1405ق؛
  • جواهر الکلام: النجفی (م. 1266ق.) ، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • حاشیة شرائع الاسلام: الشهید الثانی (م. 965ق.) ، قم، دفتر تبلیغات، 1422ق؛
  • رحلة القلصادی: علی القلصادی الاندلسی (م. 891ق.) ، به کوشش ابوالاجفان، بیروت، دار ابن حزم، 1432ق؛
  • الروضة البهیة فی شرح اللمعه: الشهید الثانی (م. 965ق.) ، به کوشش کلانتر، قم، مکتبة الداوری، 1410ق؛
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213ق./218ق.) ، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه؛
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (م. 230ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
  • العروة الوثقی: سید محمد کاظم یزدی (م. 1337ق.) ، قم، النشر الاسلامی، 1420ق؛
  • عمدة عیون صحاح الاخبار: ابن البطریق (م. 600ق.) ، قم، نشر اسلامی، 1407ق؛
  • فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.) ، بیروت، دار المعرفه؛
  • الکافی: الکلینی (م. 329ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛
  • کشف الغمه: علی بن عیسی الاربلی (م. 693ق.) ، بیروت، دار الاضواء، 1405ق؛
  • لسان العرب: ابن منظور (م. 711ق.) ، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛
  • مختلف الشیعه: العلامة الحلی (م. 726ق.) ، قم، النشر الاسلامی، 1412ق؛
  • مروج الذهب: المسعودی (م. 346ق.) ، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، 1409ق؛
  • مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: الشهید الثانی (م. 965ق.) ، قم، معارف اسلامی، 1416ق؛
  • المعارف: ابن قتیبه (م. 276ق.) ، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، 1373ش؛
  • معجم احادیث المهدی: علی الکورانی، قم، المعارف الاسلامیه، 1411ق؛
  • معجم البلدان: یاقوت الحموی (م. 626ق.) ، بیروت، دار صادر، 1995م؛
  • معجم ما استعجم: عبدالله البکری (م. 487ق.) ، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، 1403ق؛
  • المغازی: الواقدی (م. 207ق.) ، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق؛
  • المنمق: ابن حبیب (م. 245ق.) ، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، 1405ق؛
  • مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م. 954ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق؛
  • میقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت؛
  • نزهة المشتاق: محمد الادریسی (م. 560ق.) ، بیروت، عالم الکتب، 1409ق؛
  • النهایه: الطوسی (م. 460ق.) ، بیروت، دار الکتاب العربی، 1400ق؛
  • وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. 1104ق.) ، قم، آل البیت، 1412ق؛
  • ینابیع الموده: القندوزی (م. 1294ق.) ، به کوشش الحسینی، تهران، اسوه، 1416ق.

حمیدرضا مطهری