امارت حج سرپرستی و رهبری حج‌گزاران در هنگام سفر حج و در هنگام اجرای مناسک است. امارت حج در آغاز بیشتر جنبه دینی داشت و امیر حج هدایت کننده مسلمانان در اجرای مناسک حج بود اما بعدها حفاظت از حاجیان نیز در زمره وظایف امیر حج قرار گرفت، تا جایی که در دوره‌هایی از تاریخ، امرای حج از میان امیران نظامی انتخاب میشدند.

در چند سفر حج که در عصر زندگی پیامبر(ص) پس از هجرت به وقوع پیوست جز یک مورد (سال نهم) پیامبر خود سرپرستی حاجیان را بر عهده داشت. در زمان خلفا نیز در بیشتر سال‌ها خود خلیفه امیر حج بود و گاهی این منصب را به دیگران واگذار می‌کرد. در دوران بنی‌امیه و بنی عباس، امارت حج از مناصب مهمی تلقی می‌شد که خلفا آن را به خویشاوندان یا سرشناسان خاندان خود می‌سپردند و گاهی خود امارت حج را بر عهده داشتند. امارت حج بخصوص در عصر خلافت عباسی، اهمیت سیاسی زیادی پیدا کرد و بر قدرت امیر حج نیز افزوده شد.

در منابع فقه اسلامی درباره وظایف و اختیارات امیر حج بحث شده است.

واژه شناسی

امارت از ماده «ا ـ م ـ ر» به معنای سرپرستی و کار‌گزاری است[۱]و در صورت ترکیب با واژه حج، به منصبی اطلاق می‌شود که ریاست، پیشوایی و سرپرستی حاجیان را در طول مسیر و نیز در موسم حج در مکه بر عهده دارد.[۲] به او، امام الحاج و امام موسم نیز گفته شده است.[۳]

تاریخ امارت حج

می‌توان اجازه[۴]و افاضه[۵]را به عنوان پیشینه امارت حج در پیش از ظهور اسلام برشمرد که برخی وظایف امارت حج را همانند کوچ از عرفات بر عهده داشتند. همچنین این احتمال هست که منصب امارت حج تغییر یافته منصب قیادت (راهنمایی حجاج) در پیش از اسلام باشد.[۶]

دوره حیات پیامبر(ص)

مسلمانان پیش از فتح مکه در سال هشتم ق. دو بار به قصد عمره به سرپرستی پیامبر(ص) در سال‌های ششم و هفتم ق. رهسپار مکه شدند.[۷]پس از فتح آن شهر به سال هشتم ق. پیامبر(ص) عُتّاب بن اُسَید بن ابی العیص بن امیه را عامل و کار‌گزار خویش در مکه قرار داد و بر پایه ‌گزارش مسعودی، مراسم حج در آن سال به سرپرستی او انجام شد.[۸]

بر پایه ‌گزارشی، به سال نهم ق. پیامبر گرامی(ص) ابوبکر را به عنوان امیرالحاج به مکه فرستاد.[۹]اما بنابر روایاتی پیش از رسیدن او به مکه، رسول خدا(ص) علی(ع) را به جای او منصوب کرد.[۱۰][۱۱]

به سال دهم ق. رسول خدا(ص) خود سرپرستی حاجیان را بر عهده گرفت و با انجام حجة‌الوداع، احکام و مناسک حج را به مسلمانان آموخت.[۱۲]

دوران خلافت

پس از رسول خدا(ص) در روزگار خلفای نخستین (11-40ق.) معمولاً حج به سرپرستی آنان انجام می‌گرفت. گاه نیز افرادی از سوی آنان به منصب امارت حج برگزیده می‌شدند.[۱۳]

دوران بنی‌امیه

بنی‌امیه در 92 سال حکومت خود، امارت حج را همچون دیگر مسؤولیت‌های اجتماعی و سیاسی، بیشتر به خویشاوندان خود که حدود 50 تن بودند، وا‌گذار کردند. تنها در حدود 10 سال از 90 سال، خلفای اموی، خود، به عنوان امیرالحاج در حج شرکت کردند؛ [۱۹]

دوره عباسی

خلفای عباسی در حدود 115 سال، امارت حج را همچون دیگر مسؤولیت‌های اجتماعی و سیاسی بیشتر به اطرافیان خود وا‌گذار کردند؛ چنان‌که حدود 70 تن از خویشانشان این منصب را عهده‌دار بودند.[۲۰]البته در این دوره، برخی علویان نیز به این مقام دست یافتند.[۲۱][۲۲]

منصب امیرالحاجی از محبوبیت و اعتبار خاصی در این دوران برخوردار بود؛ چنان‌که بر سر آن رقابت‌ها و درگیری‌هایی پیش می‌آمد که نمونه آن را در رقابت میان منصور عباسی و ابومسلم خراسانی، از دعوت‌گران عباسی، در امارت حج سال 136ق. مشاهده کرد.[۲۳]

منصور، دومین خلیفه از این خاندان، بیش از همه حج ‌گزارد. سفر حج مهدی عباسی (حک: 158-169ق.) نیز به سبب بذل و بخشش فراوانش به حاجیان و مردم مکه و مدینه در سال 169ق. بسیار مشهور است.[۲۴]هارون عباسی (حک: 170-193ق.) در خلافت خود شش یا نُه بار امیرالحاج بود.[۲۵]هیچ یک از خلفای عباسی پس از وی حج نگزاردند.[۲۶]

دوران ضعف عباسیان و دولت‌های مستقل

پس از ضعف سلطه عباسیان بر قلمرو پهناورشان، به تدریج حکومت‌های محلی کنار آنان سر برآوردند که برخی از آنان امرای حج خود را به حج می‌فرستادند. برای نمونه فاطمیان مصر امرای حج خود را با حاجیان مصر می‌فرستادند که بیشترشان از امرای نظامی بودند.[۲۷] در بغداد نیز با روی‌کار آمدن آل بویه امرای حج را آنان انتخاب کردند. با سلطه سلجوقیان (429-552) بر بغداد امارت حج در اختیار فرماندهان ترک قرار گرفت. از 468-478ق. ابومنصور ختلع ترکی معروف به الطویل یا جنفل، امیرالحاج بود.[۲۸] ممالیک مصر نیز پس از قدرت‌گیری به سال 667ق. به نصب امیرالحاج اقدام کردند که شماری از آنان در ستیز اشراف بر سر حکومت بر مکه دخالت می‌‌نمودند.[۲۹]ممالیک در مدت حکومت طولانیشان حدود 180 امیرالحاج تعیین کردند.

عصر عثمانی‌

عثمانی‌ها(923ـ 1343ق) نیز به نصب امیرالحاج اهتمام داشتند. آنان معمولاً فردی قوی را به این مسؤولیت می‌گماشتند و سپاهی از سربازان در کاروان‌های حج حضور می‌یافتند و در میان راه وظیفه پاسداری از جان و مال مسافران در برابر دستبرد سارقان و راهزنان و گاه تعدّی قبایلِ را بر عهده داشتند. مسؤولیت سنگین امیرالحاج، موجب می‌شد که گاهی میان کار‌گزاران عثمانی اختلاف‌های فراوان بر سر تعیین فرد دارای صلاحیت تصدّی این منصب درگیرد.[۳۰]

امرای حج در دوره معاصر

امروزه، بر پایه مقررات عربستان، هر کشوری، سرپرستی را برای حاجیان خود نصب می‌کند. برخی، اگر عنوان امیر الحاج، بر چنین سرپرستی درست باشد، ثبوت پاره‌ای از احکام ویژه امیر الحاج را بر او ممکن شمرده‌اند.[۳۱] امروزه، استحباب سخنرانی امیر الحاج در چهار روز از ایام حج را، روحانیان کاروان به نمایندگی وی انجام می‌دهند. حکم به ثبوت هلال ذی‌الحجه از اختیار سرپرستان حاجیان بیرون بوده و توسط حاکمان عربستان انجام می‌شود.[۳۱]

در عربستان سعودی پادشاه این کشور یا ولیعهد امارت حج را بر عهده دارد.[۳۲]

امیر حج ایرانیان

برخی، روح‌الله موسوی خمینی، بناینگذار جمهوری اسلامی ایران را، احیاگر بُعد سیاسی-اجتماعی حج دانسته‌اند.[۳۳] در حکم وی، برای نصب سرپرستان حاجیان به نکته‌های زیر اشاره شده است: پاکسازی فریضهٔ حج از آثار طاغوت؛ احیای ابعاد سیاسی-اجتماعی حج؛ دعوت مسلمانان به وحدت و مقابله با استکبار جهانی؛ برنامه‌ریزی و سازماندهی حجاج بیت‌اللّٰه الحرام درجهت اعلام برائت از مشرکان در سرزمین وحی.[۳۴]در ایران سرپرست حجاج ایرانی طی حکمی از سوی رهبر جمهوری اسلامی تعیین می گردد.

امامان(ع) و امارت حج

منصب امارت حج ارتباط مستقیم با حکومت اسلامی دارد؛ از این رو، نصب امیر الحاج از اختیارات و وظایف حاکم شمرده شده است.[۳۵]

از دیدگاه عالمان شیعه، سرپرستی حاجیان از شؤون امامت است، که در عصر معصومان(ع) خود آنها یا منصوب از جانب آنها، و در عصر غیبت، فقیه جامع الشرایط یا منصوب از جانب وی عهده‌دار آن است.[۳۶]

شیعیان، تعیین امیر الحاج را از حقوق و شایستگی‌های امامان(ع) دانسته‌اند؛ ولی با روی کار آمدن خلفای اموی و عباسی، امامان(ع) اختیار و دخالتی در شؤون حکومتی نداشتند.[۳۷] آنها، در مراسم حج حضور یافته، مناسک آن را به جا آورده و مخالفتی از سوی آنان با امیران حج گزارش نشده است.[۳۸] در پاره‌ای از موارد، تأیید نسبی آنها نیز وجود دارد.[۳۹]

وظایف و شرایط امیرالحج

فقیهان شیعه و سنی مواردی چون عدالت، آگاهی از مسائل و مناسک حج، شجاع بودن، اطاعت‌پذیری، صاحب‌نظری، کفایت، و قدرت راهنمایی حاجیان را از شرایط امیرالحاج یاد کرده‌اند.[۴۰]در منابع شیعه[۴۱]و اهل سنت، از امیرالحاج به عنوان «امام» یاد شده است.[۴۲] ماوردی در احکام السلطانیه ولایت حج را دوگونه شمرده است. یکی ولایت در حرکت دادن حاجیان و دیگری ولایت بر اقامه حج در ایام موسم و برای هر یک وظایف و ویژگی‌هایی را بر شمرده است.[۴۳] برای نمونه جمع کردن مردم هنگام حرکت و توقف آنان برای جلوگیری از دستبرد راهزنان و سارقان به اموال حجاج، نظم بخشیدن به حرکت و توقف کاروان، تعیین راهنما برای هرگروه، تهیه منزلگاه مناسب و عبور دادن حاجیان از بهترین و آسان‌‌ترین راه‌ها از جمله وظایف امیر حج در انجام گونه نخست ولایت است. به گفته ماوردی، ولایت بر حاجیان در اقامه حج مانند امامت نمازها است و شامل راهنمایی حاجیان در زمان و شیوه انجام مناسک است.[۴۴]

وظایف امیرالحاج در فقه شیعه

برای امیرالحاج وظایفی در فقه شیعه بیان شده که مهم‌‌ترین موارد آن‌ها عبارتند از:

  • اقامه نماز ظهر و عصر «یوم الترویه» در منا است که به فتوای فقیهان شیعه، بر امیرالحاج مستحب یا واجب است.[۴۵]
  • استحباب مؤکد ماندن امیرالحاج در منا تا طلوع آفتاب روز عرفه. حاجیان دیگر می‌توانند پس از طلوع فجر به سوی عرفات حرکت کنند؛ هرچند برای آنان نیز ماندن تا طلوع آفتاب استحباب دارد. این حکم درباره امیرالحاج مورد تاکید قرار گرفته است.[۴۶]
  • لزوم تاخیر در افاضه از مشعر الحرام تا طلوع آفتاب روز دهم. امیرالحاج باید افاضه از مشعر را تا طلوع آفتاب به تاخیر بیندازد.[۴۷]
  • ثبوت هلال ذی‌حجه با حکم امیرالحاج: بر پایه روایاتی، حکم امیرالحاج درباره «ثبوت هلال ماه ذی‌حجه» برای همه معتبر است. [۴۸]
  • سخنرانی امیرالحاج در موسم: مستحب است امیرالحاج در چهار روز از موسم حج، برای مردم سخنرانی کند و آنان را با اعمال و مناسک و وظایف آشنا ‌سازد.[۴۹][۵۰]
  • نماز ظهر روز سیزدهم در مسجدالحرام: علامه حلی کوچ کردن امام در روز سیزدهم از منا به مکه پیش از زوال برای اقامه نماز ظهر در مسجدالحرام و آگاه ساختن مردم از کیفیت وداع را از دیگر وظایف امیرالحاج دانسته است.[۵۱]

پانویس

  1. لسان العرب، ج4، ص31، «امر.
  2. امارة الحج، ص1.
  3. فرهنگ فقه فارسی، ج۱، ص۷۰۴.
  4. السیرة النبویه، ج1، ص119؛ شفاء الغرام، ج2، ص65.
  5. شفاء الغرام، ج2، ص45؛ المفصل، ج11، ص386.
  6. دانشنامه جهان اسلام، ج12، ص593، «حج.
  7. لسان العرب، ج4، ص31، «امر.
  8. مروج الذهب، ج4، ص301.
  9. السیرة النبویه، ج4، ص188؛ الکامل، ج2، ص291؛ الدرر الفرائد، ج1، ص413.
  10. اخبار مکه، ج1، ص186؛ الکامل، ج2، ص291.
  11. مسند احمد، ج1، ص3؛ انساب الاشراف، ج1، ص492؛ ج2، ص355؛ الارشاد، ج1، ص65.
  12. المغازی، ج3، ص1088؛ السیرة النبویه، ج2، ص601؛ مروج الذهب، ج4، ص301.
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ مروج الذهب، ج4، ص302.
  14. تاریخ طبری، ج4، ص249؛ مروج الذهب، ج4، ص302.
  15. تاریخ طبری، ج4، ص249-251، 257، 263، 267، 287، 303، 329، 339؛ مروج الذهب، ج4، ص302؛ الدرر الفرائد، ج1، ص419.
  16. موسوعة مکة المکرمه، ج3، ص512.
  17. تاریخ طبری، ج4، ص576؛ ج5، ص92؛ مروج الذهب، ج4، ص302.
  18. تاریخ طبری، ج5، ص132؛ مروج الذهب، ج4، ص302.
  19. الطبقات، ج5، ص76؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص263؛ تاریخ طبری، ج6، ص138.
  20. امارة الحج، ص38.
  21. مروج الذهب، ج4، ص309.
  22. مروج الذهب، ج4، ص309؛ موسوعة مکة المکرمه، ج3، ص517.
  23. تاریخ طبری، ج7، ص479؛ الکامل، ج5، ص469.
  24. تجارب الامم، ج3، ص465-466؛ المنتظم، ج8، ص238؛ شذرات الذهب، ج2، ص269.
  25. تاریخ یعقوبی، ج2، ص430؛ شذرات الذهب، ج2، ص435.
  26. المنتظم، ج9، ص156؛ البدایة و النهایه، ج10، ص200.
  27. دانشنامه جهان اسلام، ج۱۲، ص ۵۹۴
  28. البدایة و النهایه، ج12، ص113، 116-117، 119-121، 123-124، 127؛ اتحاف الوری، ج2، ص478-483؛ موسوعة مکة المکرمه، ج3، ص523.
  29. السلوک، ج1، ص246-247؛ اتحاف الوری، ج3، ص116.
  30. شؤون الحرمین، ص22-23؛ دانشنامه جهان اسلام، ج12، ص597، «حج.
  31. ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۹۴.
  32. موسوعة مکة المکرمه، ج3، ص558-559.
  33. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۹۷.
  34. حج در کلام و پیام امام خمینی، ص۱۱5، فصل۱۷.
  35. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۴۵.
  36. فرهنگ فقه فارسی، ج۱، ص۷۰۴.
  37. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۸۱.
  38. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۸۲.
  39. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۹۹، ح۴.
  40. الاحکام السلطانیه، ج1، ص193؛ الدروس، ج1، ص495.
  41. لوامع صاحبقرانی، ج8، ص198؛ الحدائق، ج16، ص354؛ جواهر الکلام، ج19، ص7.
  42. المغنی، ج3، ص436-437.
  43. الاحکام السلطانیه، ص193؛ الدرر الفرائد، ج1، ص134-135.
  44. الاحکام السلطانیه، ص194-197
  45. التهذیب، ج5، ص201-202؛ المبسوط، ج1، ص365؛ جواهر الکلام، ج19، ص6.
  46. وسائل الشیعه، ج13، ص528؛ جواهر الکلام، ج19، ص10-12؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص18.
  47. الکافی، ص213؛ النهایه، ص249؛ جواهر الکلام، ج19، ص98-99.
  48. وسائل الشیعه، ج10، ص133.
  49. سلسلة الینابیع، ج30، ص238.
  50. الدروس، ج1، ص495-496.
  51. وسائل الشیعه، ج11، ص398؛ ج13، ص523، 525، 527.

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل امارت حج.
  • آثار اسلامی مکه و مدینه: رسول جعفریان، قم، مشعر، 1386ش؛
  • اتحاف الوری: عمر بن محمد فهد (م. 885ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة‌ام القری، 1408ق؛
  • الاحکام السلطانیه: الماوردی (م. 450ق.)، به کوشش خالد، بیروت، دار الکتاب العربی، 1415ق؛
  • اخبار مکه: الازرقی (م. 248ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق؛
  • الارشاد: المفید (م. 413ق.)، بیروت، دار المفید، 1414ق؛
  • الاستیعاب: ابن عبدالبر (م. 463ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، 1412ق؛
  • الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق؛
  • الاعلام: الزرکلی (م. 1396ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، 1997م؛
  • الاغانی: ابوالفرج الاصفهانی (م. 356ق.)، به کوشش علی مهنا و سمیر جابر، بیروت، دار الفکر؛
  • امارة الحج فی العصر عباسی: سلیمان صالح کمال، مکه، جامعة‌ام القری، 1408ق؛
  • امتاع الاسماع: المقریزی (م. 845ق.)، به کوشش محمد شاکر؛
  • الانباء فی تاریخ الخلفاء: ابن العمرانی (م. 580ق.)، به کوشش السامرائی، قاهره، الآفاق العربیه، 1419ق؛
  • انساب الاشراف: البلاذری (م. 279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق؛
  • البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. 774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف؛
  • پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری: www.leader.ir؛
  • تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م. 808ق.)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، 1408ق؛
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1410ق؛
  • تاریخ بغداد: الخطیب البغدادی (م. 463ق.)، به کوشش عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق؛
  • تاریخ سیستان: به کوشش ملک الشعرای بهار، تهران، کلاله خاور، 1366ش؛
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. 292ق.)، بیروت، دار صادر، 1415ق؛
  • تجارب الامم: ابوعلی مسکویه (م. 421ق.)، به کوشش امامی، تهران، سروش، 1366ش؛
  • تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. 726ق.)، قم، آل البیت:، 1414ق؛
  • تهذیب الاحکام: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش شمس الدین، بیروت، دار التعارف، 1412ق؛
  • جواهر الکلام: النجفی (م. 1266ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • حج در کلام و پیام امام خمینی: قم، نشر آثار امام خمینی، 1371ش؛
  • الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. 1186ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363ش؛
  • حسن الصفا و الابتهاج بذکر من ولی امارة الحاج: احمد الرشیدی، به کوشش لیلی عبداللطیف احمد، مصر، مکتبة الخانجی؛
  • دانشنامه جهان اسلام: زیر نظر حداد عادل و دیگران، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، 1378ش؛
  • الدرر الفرائد المنظمه: عبدالقادر انصاری حنبلی (م. 977ق.)، به کوشش محمد حسن اسماعیل، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1422ق؛
  • الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. 786ق.)، قم، نشر اسلامی، 1412ق؛
  • سلسلة الینابیع الفقهیه: علی اصغر مروارید، بیروت، فقه الشیعه، 1413ق؛
  • السلوک لمعرفة دول الملوک: المقریزی (م. 845ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
  • سیر اعلام النبلاء: الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، 1413ق؛
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه؛
  • شذرات الذهب: عبدالحی بن العماد (م. 1089ق.)، به کوشش الارنؤوط، بیروت، دار ابن کثیر، 1406ق؛
  • شفاء الغرام: محمد الفاسی (م. 832ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1421ق؛
  • شؤون الحرمین الشریفین فی العهد العثمانی: محمد عبداللطیف هریدی، قاهره، دار الزهراء، 1410ق؛
  • صحیفه حج: مرکز تحقیقات حج، تهران، مشعر، 1382ش؛
  • صحیفه نور: امام خمینی1، وزارت ارشاد، 1361ش؛
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (م. 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
  • عجائب الآثار: عبدالرحمن الجبرتی (م. 1227ق.)، بیروت، دار الجیل؛
  • العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین: محمد الفاسی (م. 832ق.)، به کوشش فؤاد سیر، مصر، الرساله، 1406ق؛
  • فقه القرآن: الراوندی (م. 573ق.)، به کوشش الحسینی، قم، مکتبة النجفی، 1405ق؛
  • الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (م. 447ق.)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، 1403ق؛
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار صادر، 1385ق؛
  • کنز العمال: المتقی الهندی (م. 975ق.)، به کوشش السقاء، بیروت، الرساله، 1413ق؛
  • لسان العرب: ابن منظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛
  • لوامع صاحبقرانی: محمد تقی مجلسی، اسماعیلیان، قم، 1414ق؛
  • المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛
  • مروج الذهب: المسعودی (م. 346ق.)، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، 1409ق؛
  • مستدرک الوسائل: النوری (م. 1320ق.)، بیروت، آل البیت:، 1408ق؛
  • مسند احمد: احمد بن حنبل (م. 241ق.)، بیروت، دار صادر؛
  • المغازی: الواقدی (م. 207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق؛
  • المغنی: عبدالله بن قدامه (م. 620ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
  • المفصل: جواد علی، بیروت، دار العلم للملایین، 1976م؛
  • مکه و مدینه از دیدگاه جهانگردان اروپایی: جعفر الخلیلی، ترجمه: فرهنگ، تهران، مشعر، 1376ش؛
  • المنتظم: ابن الجوزی (م. 597ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق؛
  • موسوعة مکة المکرمة و المدینة المنوره: احمد زکی یمانی، مصر، مؤسسة الفرقان، 1429ق؛
  • میقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت؛
  • النهایه: الطوسی (م. 460ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، 1400ق؛
  • نهج البلاغه: صبحی صالح، تهران، دار الاسوه، 1415ق؛
  • وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. 1104ق.)، قم، آل البیت:، 1412ق.