ابوطالب یزدی

از ویکی حج
تصویر روی جلد کتاب ابوطالب یزدی، شهید مروه

ابوطالب یزدی، حاجی جوان ایرانی که به اتهام توهین به خانه خدا به دست مأموران سعودی کشته شد. وی در ۲۲ سالگی همراه همسرش عازم حج شد. او در حال طواف دچار حالت تهوع شد و استفراغ کرد. ریختن مقداری از مواد استفراغ او به زمین موجب شد شرطه‌های سعودی این کار او را توهین به خانه خدا دانسته، او را بازداشت و فردای آن روز اعدام کنند. این اتفاق اعترضات بسیاری را از سوی شیعیان موجب شد؛ اما دولت عربستان اعلام کرد که ابوطالب یزدی از روی عمد مسجدالحرام را نجس کرده است. پس از این رویداد دولت‌های ایران و عربستان به مدت پنج سال با هم قطع رابطه کردند و اعزام حاجیان از سوی ایران تعطیل شد.

سفر ابوطالب و همسرش به عربستان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

او جوانی ۲۲ ساله از یزد و متولد ۱۳۰۰ش. بود که در سال ۱۳۲۲ش/ ۱۳۶۲ق همراه همسرش به قصد انجام حج با کاروانی عازم مکه شد. آنان از مرز قصر شیرین وارد عراق و سپس کویت شدند. از آنجا به عربستان رفتند و از مسیر شنی با تحمل سختی فراوان در روز دوم یا سوم ذی‌حجه به مکه رسیدند و بی‌درنگ اعمال عمره تمتع را آغاز کردند. شب نهم ذی‌حجه راهی عَرَفات شده، به ترتیب اعمال عرفات، مَشعَر و مِنا را انجام دادند و روز سیزدهم برای انجام‌دادن اعمال مکه به طرف مسجدالحرام رفتند.

علت وقوع حادثه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ابوطالب در حال طواف بر اثر گرمی هوا و پربودن شکم، دچار حالت تهوع شد و برای این که زمین مسجد آلوده نشود، گوشه جامه احرام خود را مقابل دهان گرفت و در آن استفراغ کرد و اطراف آن را گرفت تا در مسجد نریزد؛ اما مقداری از آن مواد از گوشه جامه‌اش بر سنگ‌های مسجدالحرام ریخت. شُرطی‌های سعودی به گمان آنکه قصد نجس‌کردن مسجد را دارد، وی را دستگیر کردند و همراه چند مصری به عنوان گواه، به شرطی‌خانه بردند و از آنجا نزد قاضی فرستادند. مصری‌ها به ناحق گواهی دادند و قاضی به قتل آن حاجی حکم کرد. وی را روز بعد ۱۴ ذی‌حجه پیش چشم مردم در برابر مروه در خیابان با ضرب شمشیر، به جرم آلوده‌کردن خانه خدا کشتند.[۱]

واکنش دولت عربستان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بر پایه اتفاق‌نظر مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت و نیز فقه شیعه، حکم نجس‌کردن عمدی مسجدالحرام، همانند حکم ارتداد، اعدام است؛ اما به اتفاق‌نظر همگان باید عمدی‌بودن جرم محقق باشد.[۲] از این رو مقامات رسمی عربستان اعلام کردند که ابوطالب یزدی از روی قصد و با هدف افکندن نجاسات در محل طواف و آزار حاجیان و اهانت به مکان مقدس مسجدالحرام این کار را انجام داده و جرم وی ثابت شده است.[۳]

اعدام ابوطالب یزدی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

همسر ابوطالب در شرح این رخداد گفت: پیش از ورود به مسجدالحرام در رستورانی نزدیک آنجا نهار خوردیم که احتمالاً غذایش فاسد بود. خستگی فراوان و گرمی هوا هم در این اتفاق تأثیر داشت. روز بعد که حکم صادر شد، مردم مقابل مروه تجمع کردند. ابوطالب دست‌بسته در میان مردم و شرطی‌ها قرار داشت و چون عربی نمی‌دانست، خیره خیره به اطراف می‌نگریست. آنگاه یکی از شرطی‌ها در گوشش چیزی گفت که بعداً معلوم شد جرم او را به وی گوشزد و کیفر آن را اعلام کرده است؛ اما وی چیزی نفهمید و هیچ واکنشی از خود نشان نداد. آنگاه جلاد آماده شد و شمشیر را از پشت به گردن او زد. وی که اکنون به ماجرا پی برده بود، سرش را شتابان به جلو کشید و تنها زخم کوچکی برداشت. در این لحظه تنها توانست این سخن را بگوید: «بالاخره کار خود را کردید!» آنگاه ضربه دیگر جلاد سرش را بر زمین انداخت.[۴]

دفن جسد[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بر پایه نقل حاجیان ایرانی، جسد ابوطالب را پس از اعدام به پزشکی قانونی بردند. چند ساعت بعد اجازه انتقال جسد به همراهانش داده شد. هنگام دریافت پیکر دیدند سرش بر عکس به بدنش دوخته شده و نیز مسئول بیمارستان هزینه دوختن سرش را طلب می‌کند. یکی از حاجیان با ناراحتی فریاد زد: هزینه را از کسی بگیر که حکم اعدامش را داده است! سرانجام جسد تحویل حاجیان شد و آنان پس از غسل و کفن‌کردن، او را در قبرستان ابوطالب به خاک سپردند.[۵]

اتفاقات پس از حادثه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نقل شده است که گروهی در ۱۴ ذی‌حجه همان سال در مسجدالحرام گرد آمدند و به شادی پرداخته، قتل ابوطالب یزدی را به یکدیگر تبریک ‌گفتند. آنان با مشاهده هر حاجی ایرانی به او اهانت کرده، وی را تهدید به قتل می‌نمودند. بر اثر این رخدادها، بیم و وحشت میان حاجیان ایرانی پدید آمد. آنان می‌کوشیدند به تنهایی جایی نروند و حتی هنگام نماز اهل سنت در مسجد نباشند و هنگام طواف نیز مراقب خود باشند.[۶]

پیش از این رخداد نیز اختلافی درباره روز عرفه و عید قربان میان شیعیان و دیدگاه رسمی عربستان پدید آمده بود. به‌ رغم توصیه آیت‌‌الله سیدابوالحسن اصفهانی برای همراهی با نظر رسمی سنیان در عربستان و پرهیز از ایجاد اختلاف در مناسک حج، برخی شیعیان ایرانی در نامه‌ای به پادشاه عربستان خواهان انجام مراسم عرفه و منا در ایام مورد نظر خود شده بودند. همین درخواست خشم پادشاه را برانگیخت و گویا در این حادثه اثر داشته است.[۷]

واکنش شیعیان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پس از رسیدن خبر قتل ابوطالب، موجی از خشم و ناراحتی و اعتراض در میان شیعیان جهان پدید آمد. آیت‌‌الله سیدابوالحسن اصفهانی که آن هنگام در کربلا مقیم بود، واکنشی تند نشان داد و در نامه‌ای به شاه ایران، سکوت او را ناروا دانست و خواهان واکنشی مناسب شد. اهالی نجف و کربلا اعتراضشان را در همایش‌ها و راهپیمایی‌هایی اعلام کردند.[۸] در ایران عزای عمومی اعلام و در اکثر شهرها مجالس ختم برگزار شد. دو خواهر ابوطالب در مدّتی کوتاه بر اثر اندوه آن حادثه جان باختند.[۹] روزنامه‌ها و مجلات ایرانی چون اطلاعات، آژیر، آذربایجان، تهران مصور، امید، رعد، وصدای ایران و نیز نشریات عربی مانند منبر الشرق به بازتاب خبر و احیاناً نقد رفتار حکومت سعودی و طرح اندیشه ضرورت اصلاح سازمان مدیریت حج و حرمین پرداختند.[۱۰]

موضع دولت ایران[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در پی این حادثه مکاتباتی میان دولت ایران و عربستان از جانب سفیر ایران در مصر صورت گرفت که حاوی اعتراض ایران و پاسخ عربستان بود. این رویداد به قطع روابط ایران و عربستان به مدت پنج سال انجامید و تا سال‌ها جز افرادی اندک، آن هم مخفیانه، کسی از ایران به حج نرفت. در سال ۱۳۲۷ش. به دستور نخست‌وزیر ایران، دوباره روابط برقرار و باب حج گشوده شد.[۱۱]

پیوند به بیرون[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. ابوطالب یزدی، ص۱۳-۱۴.
  2. الفقة علی المذاهب الاربعه، ج۵، ص۶۴۰؛ شرح لمعه، ج۱۴، ص۲۲۲.
  3. آهنگ حجاز، ص۲۸۵.
  4. ابوطالب یزدی، ص۱۳-۱۴.
  5. ابوطالب یزدی، ص۱۲۵-۱۲۹.
  6. خاطرات صدر الاشراف، ص۴۶۶-۴۶۸.
  7. نک: ابوطالب یزدی، ص۲۱-۲۳.
  8. ابوطالب یزدی، ص۸۲-۸۵.
  9. ابوطالب یزدی، ص۸۶-۸۹.
  10. ابوطالب یزدی، ص۹۰-۱۰۲.
  11. الرحلة الحجازیه، ص۱۲۵.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل ابوطالب یزدی.
  • آهنگ حجاز: سید علی رضا حجازی، قم، فارس الحجاز، ۱۳۸۷ش.
  • ابوطالب یزدی شهید مروه: سید علی قاضی ‌عسکر، تهران، مشعر، ۱۳۸۴ش.
  • الرحلة الحجازیه: محمد لبیب البتنونی، مصر، المطبعة الجمالیه، ۱۳۲۹ق.
  • شرح لمعه: سید محمد جواد ذهنی تهرانی، وجدانی، ۱۳۶۶ش.
  • الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل‌ البیت:: سید محمد غروی، مازج یاسر، بیروت، دار الثقلین، ۱۴۱۹ق.
  • خاطرات صدر الاشراف: محسن صدر، وحید، ۱۳۶۴ش.