بوی خوش
این مقاله، راهنمای عملی احکام فقهی نیست. برای اطلاع از حکم و وظیفه شرعی به فتوای مرجع تقلید خود مراجعه کنید. از جمله نگاه کنید به: بوی خوش (فتاوای مراجع). |
دسته | محرمات احرام |
---|---|
مربوط به آیین | احرام در عمره و حج |
مکان | حرم مکی |
زمان | در هنگام احرام |
حکم | حرام است |
کفاره | دارد |
اشیای وابسته | عطر، گل، میوه و سبزی خوشبو |
مفاهیم فقهی وابسته | محرمات احرام |
جستارهای وابسته | بوی خوش (فتاوای مراجع) |
بوی خوش یکی از محرمات احرام است به این معنا که حجگزار در حال احرام نباید از مواد خشبو کننده و عطرها استفاده کند یا مواد خوشبو را لمس کند یا بخورد یا ببوید. علاوه بر عطرها، استفاده از هرگونه ماده خوشبو حتی غذاهای خوشبو نیز در حال احرام ممنوع است اما دیدن و خرید و فروش عطر و عبور کردن از محل فروش عطر اشکالی ندارد.
درباره حکم فقهی برخی کاربردهای بوی خوش در حال احرام، میان مذاهب اسلامی و حتی گاه میان فقیهان یک مذهب فقهی، اختلافنظر وجود دارد. فقیهان، بهویژه فقهای امامی، برخی مصداقهای بوی خوش یا کاربردهای آن را از شمول حکم حرمت مستثنی دانستهاند. مانند خلوق کعبه (عطر ویژه پوشش کعبه)، عطر بازار عطرفروشان میان صفا و مروه، نیاز و اضطرار و استهلاک ماده خوشبو کننده.
کفاره بوی خوش در فقه امامی، به پشتوانه احادیث، قربانی کردن یک گوسفند است.
کاربرد بوی خوش پیش از احرام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بین فقیهان شیعه و اهل سنت درباره کاربرد بوی خوش پیش از احرام اختلاف نظر وجود دارد.
دیدگاه فقیهان شیعه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به نظر فقیهان امامی، در صورتی که بوی عطر در بدن یا لباس تا هنگام احرام پاک شود یا قابل رفع باشد، کاربرد آن پیش از احرام مباح و در غیر این صورت، حرام است.[۱]
دیدگاه اهلسنت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
درباره کاربرد بوی خوش پیش از احرام، فقیهان اهل سنت اختلاف نظر دارند.
به نظر مشهور فقیهان اهلسنت،[۲] خوشبو ساختن بدن پیش از احرام برای کسی که قصد احرام دارد، مستحب و خوشبو ساختن لباس پیش از احرام جایز است؛ خواه آثار عطر و حتی عین آن تا هنگام احرام باقی بماند و خواه نماند. برخی فقیهان اهلسنت، از جمله مالک بن انس و برخی از مالکیان[۳] و حنفیان[۴] این کار را مکروه شمردهاند. حتی به مالک اعتقاد به حرمت نیز نسبت داده شده است.[۵]
بوی خوش در زمان احرام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از کارهای ممنوع در حال احرام، هرگونه بهره بردن از بوی خوش است مانند بوییدن عطرها، آغشتن لباس و بدن به مواد خوشبو کننده و دیگر کاربردهایی همچون خوردن، لمس کردن و مالیدن آنها است. ممنوعیت یاد شده شامل کودکی که محرِم شده[۶] و نیز کاربرد مواد خوشبو مانند کافور برای غسل دادن شخصی که در حال احرام فوت کند[۷] هم میشود.
موضوع بوی خوش در زمان احرام، در مبحث حج و باب محرمات احرام در منابع فقهی با عنوان «طیب» آمده و به احکام مربوط به استفاده از عطرها و دیگر چیزهایی که بوی خوش میدهند پرداخته شده است. طیب در لغت به معنای عطر و هر چیز خوشبو است.[۸]
مواد خوشبوی ممنوع در حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در روایات امامان شیعه(ع) به مواردی از مواد خوشبو کننده و ممنوعیت آن در حال احرام اشاره شده است[۹] که عبارتند از: مُشک، عود، عنبر، زعفران، کافور و اِسپَرَک (نوعی گیاه). برخی فقیهان امامی مانند شیخ طوسی نیز تنها همین چند گونه ماده معطر را مشمول این حکم دانستهاند.[۱۰]
بر پایه دیدگاه مشهور، هر چیز که عرفاً «خوشبو» بهشمار رود که غرض اصلی یا آشکار از کاربردش بوی خوشِ آن باشد، مشمول حکم حرمت است[۱۱] که میتوان آن را در سه گروه اصلی جای داد: گیاهان خوشبو، خوراکیهای خوشبو و چیزهای خوشبوی غیرِ خوراکیهای مانند صابون و عطر.
گیاهان خوشبو[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برخی منابع فقهی امامیه[۱۲] و اهلسنت[۱۳] گیاهان خوشبو را سهگونه دانستهاند:
۱. گیاهانی که به سبب معطر بودن کاشته نمیشوند و از آنها عطر گرفته نمیشود، مانند گیاهان صحرایی از جمله اذخر و شببو و درمنه و گلهای میوهها.
۲. گیاهانی که بهسبب خوشبو بودن تکثیر میشوند و از آنها عطر هم بهدست میآید؛ مانند گل سرخ، بنفشه، یاسمن و نیلوفر.
۳. گیاهانی که به سبب معطر بودن کاشته میشوند، ولی از آنها عطر به دست نمیآید؛ مانند گل نرگس، ریحان و مرزنجوش.
مشهور فقیهان امامی[۱۴] و اهلسنت[۱۵] کاربرد گونه اول از گیاهان خوشبو را بر احرامگزار حرام نمیدانند؛ چنانکه در حدیثی[۱۶] از امام صادق(ع) کاربرد گیاهان صحرایی یاد شده تجویز گشته است. ولی درباره دوگونه دیگر اختلاف نظر وجود دارد: برخی[۱۷] کاربرد گونه دوم و برخی[۱۸] از جمله شافعی، استعمال گونه سوم آنها را ممنوع شمردهاند، بهویژه گونه دوم که مصداقهای آن به تصریح برخی فقیهان «طیب» بهشمار میروند. شماری از فقیهان هم در دوگونه اخیر یا یکی از آنها قائل به جواز یا کراهت شدهاند.[۱۹]
خوراکیهای خوشبو[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به تصریح فقیهان امامی[۲۰] و اهلسنت[۲۱] خوردن و بوییدن میوههای خوشبو مانند سیب و نیز عصاره آنها[۲۲] برای احرامگزار جایز است. اما شیخ طوسی، فقیه شیعه در قرن چهارم و پنجم هجری خودداری از آنها را بهتر دانسته[۲۳] و به نظر برخی فقیهان معاصر شیعه، احتیاط در ترک بوییدن آنهاست.[۲۴]
همچنین به نظر فقیهان امامیه[۲۵] و اهلسنت،[۲۶] خوردن غذایی که شامل مواد معطّر مانند زعفران باشد، بر محرم حرام است البته به شرط آنکه ماده معطر در غذا به طور کامل حل نشده و بوی آن از بین نرفته باشد. بنابراین با حل شدن و از بین رفتن بوی آن ماده معطر، حرمت آن از بین میرود.[۲۷]
از دیدگاه فقیهان معاصر شیعه، خوردن و بوییدن نعنا و دیگر سبزیهای خوشبو بنابر احتیاط، جایز نیست و باید از آن اجتناب شود.[۲۸] البته برخی نیز خوردن و بوییدن این سبزیها را جایز میدانند.[۲۹]
چیزهای خوشبوی غیر خوراکی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به نظر فقیهان شیعه، استفاده از صابون و شامپوهای بودار -که در عرف مردم به آن خوشبو بگویند- در حال احرام بنابر احتیاط جایز نیست و باید از آن اجتناب شود[۳۰] اما اگر به آن صابون و شامپو، خوشبو گفته نمیشود استفاده از آنها مانعی ندارد.[۳۱]
همچنین مالیدن عطر بر بدن و لباس، جایز نیست؛ و همینطور پوشیدن لباسی که بوی عطر میدهد اگرچه قبلا به آن عطر مالیده باشد جایز نیست.[۳۲]
کفاره بوی خوش[ویرایش | ویرایش مبدأ]
کاربرد عمدی بوی خوش در حال احرام، از نگاه فقیهان شیعه[۳۳] و اهلسنت[۳۴] موجب کفاره است. همچنین از آنجا که حرمت کاربرد بوی خوش، حکمی پیوسته و شامل همه لحظات احرام است، در صورتی که احرامگزار پس از کاربرد آن به سبب فراموشی یا اجبار یا اکراه در زمان مناسب به رفع آن اقدام نکند، کفاره بر او واجب میشود.[۳۵] اما در صورتی که خود به خود مادهای خوشبو به بدن و لباس او بچسبد و او در زایل کردن آن در زمان مناسب، کوتاهی کند،[۳۶]حنفیان استشمام بوی خوش را موجب کفاره نمیدانند.[۳۷]
کفاره بوی خوش در فقه شیعه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به نظر فقیهان شیعه، کفاره استفاده عمدی از بوی خوش در حال احرام، یک گوسفند است.[۳۸] فقیهان شیعه همه نمونههای ممنوع بوی خوش در حال احرام و نیز روشهای کاربرد آن مانند استفاده به صورت عطر، خوراک، بُخور، سرمه، رنگ، استنشاق، روغن (پماد) و لمس کردن را موجب کفاره دانستهاند.[۳۹]
کفاره بوی خوش در فقه اهلسنت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
کفاره بوی خوش در فقه اهلسنت عبارت است از تخییر میان سه گزینه: قربانی کردن یک گوسفند، اطعام شش مسکین، و سه روز روزه گرفتن.[۴۰] فقیهان اهلسنت نیز همه مصداقهای ممنوع بوی خوش و نیز همه روشهای کاربرد آن مانند استفاده به صورت عطر، خوراک و بُخور را مشمول کفاره دانستهاند.[۴۱]
کفاره در صورت جهل، فراموشی و اضطرار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به نظر مشهور فقیهان امامیه[۴۲] و شماری از اهلسنت[۴۳] از جمله بیشتر حنبلیان و شافعیان، استفاده از بوی خوش در صورت ندانستن، فراموشی و اضطرار، کفاره ندارد. اما دیگر فقیهان اهلسنت در صورت کاربرد بوی خوش به سبب فراموشی یا جهل نیز کفاره را واجب دانستهاند.[۴۴] حتی برخی شافعیان در صورت کاربرد چیزی خوشبو با علم به حکم و جهل به وجوب کفاره یا ناآگاهی از طیب بودن آن (جهل به موضوع) به وجوب کفاره باور دارند.[۴۵]
به نظر شیخ طوسی، در موارد اضطرار به کاربرد بوی خوش، کفاره واجب است از جمله درباره کاربرد روغن یا داروی خوشبو.[۴۶]
تداخل کفارات[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اگر احرامگزار به گونه مکرّر به کاربرد بوی خوش اقدام کند، به باور شماری از فقیهان، در صورتی که این کارها در یک زمان صورت گیرد، تنها یک کفاره و در غیر این صورت، کفارههای گوناگون واجب خواهد شد.[۴۷]
احکام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
درباره کاربردهای بوی خوش در حال احرام، احکام فقهی مختلفی در کتابهای فقهی بیان شده است که برخی از آنها عبارتند از:
بوییدن عمدی بوی خوش[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بوییدن عطر از روی عمد بر پایه فقه امامیه[۴۸] و حنبلی[۴۹] بر احرامگزار حرام است اما حنفیان[۵۰] به طور کلی بوییدن را مکروه شمردهاند.
از دیدگاه مشهور فقیهان شیعه و اهلسنت، بوییدن گلاب مانند بوییدن گل خوشبو بر محرم ممنوع است[۵۱] ولی برخی شافعیان استشمام گلاب را بدین استناد که این استفاده کاربرد غالب آن نیست، حرام ندانستهاند.[۵۲]
تماس با ماده خوشبو[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به نظر شماری از فقیهان شیعه[۵۳] و اهلسنت،[۵۴] مالیدن دست یا هر نقطه بدن یا لباس به ماده خوشبوکننده، حرام و موجب کفاره است؛ بدین شرط که آن ماده مرطوب یا خشک (به صورت پودر) باشد و یا عین ماده به بدن یا لباس بچسبد و آن را خوشبو کند؛ وگرنه حرام نیست.
نشستن بر فرش معطر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بر پایه دیدگاه شماری از فقیهان، استفاده از فرش یا زیراندازِ معطر برای نشستن یا خوابیدن بر محرم حرام است.[۵۵] ولی اگر بر فرش معطر، پارچهای قرار گیرد که مانع خوشبو شدن لباس احرامگزار و تماس با ماده معطر باشد، نشستن یا خوابیدن بر آن بر فرد محرم جایز است.[۵۶]
حملکردن عطر در ظرف[ویرایش | ویرایش مبدأ]
جابهجا کردن عطر در ظرف دربسته حرام نیست[۵۷] ؛ ولی در صورتی که آن ظرف دربسته نباشد یا جابهجا کردن به قصد بوییدن صورت گیرد، شماری از فقیهان به حرمت اینکار فتوا دادند.[۵۸]
استفاده از لباس رنگ شده با ماده خوشبو[ویرایش | ویرایش مبدأ]
استفاده کردن احرامگزار از لباسی که با مواد معطر مانند زعفران و گلهای خوشبو رنگآمیزی شده، ممنوع است؛ مگر آن که بوی خوش رنگ از میان رفته باشد.[۵۹] ولی به نظر فقیهان شیعه،[۶۰] شافعیان[۶۱] و حنبلیان[۶۲] اگر لباس با موادی رنگ شده باشد که عرفا مصداق «بوی خوش» نیستند، کاربرد آن جایز است مانند پوشیدن لباسی که با عُصفُر (نوعی گیاه سرخ رنگ) رنگ شده است.
وجوب از بین بردن بوی عطر از بدن و لباس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اگر هنگام احرام بدن یا لباس احرامگزار بیاختیار یا با اختیار آغشته به عطر شود، به نظر همه فقیهان شیعه[۶۳] و اهلسنت،[۶۴] برطرف کردن بوی خوش از بدن و لباس با روشهایی چون شستن یا عوض کردن آن واجب بوده و این وجوب، فوری است.[۶۵] بیشتر فقیهان به پشتوانه احادیث، برآنند که احرامگزار خود میتواند به رفع بوی خوش بپردازد. حتی اندکی از آنها به پشتوانه احادیث یاد شده گفتهاند که اگر ازاله بوی خوش مستلزم بوییدن باشد، استشمام هم جایز است.[۶۶]
حرمت گرفتن بینی از بوی بد[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به باور مشهور فقیهان امامی،[۶۷] به پشتوانه احادیثی[۶۸] از امامان(ع) هرگاه احرامگزار در معرض بوی ناخوشایند قرار گیرد، گرفتن بینی برای احتراز از استشمام بوی بد حرام است، هرچند انجام دادن این کار موجب کفاره نیست.[۶۹] البته شماری از فقیهان[۷۰] از باب احتیاط به این حکم ملتزم شدهاند.
موارد استثنا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
فقیهان برخی مصداقهای بوی خوش یا کاربردهای آن را از حکم حرمت استثنا کرده و حرام ندانستهاند. این موارد عبارتند از:
خلوق کعبه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به باور فقیهان شیعه[۷۱] و شماری از فقیهان اهلسنت[۷۲] از جمله مالکیان، خَلوق کعبه (عطر ویژه پوشش کعبه) به پشتوانه احادیث[۷۳] از حکم حرمت استشمام بر احرامگزار استثنا گشته و بهره بردن از آن موجب کفاره قلمداد نشده است ولی احتیاط، اجتناب و دوری از بوی خوش کعبه است. گرچه برخی از فقیهان شیعه این احتیاط را لازم نمیدانند.[۷۴] اما مالکیان در جایی که بدن یا لباس احرامگزار به مقداری فراوان از خلوق کعبه آغشته شود، رفع آن را واجب دانستهاند.[۷۵]
مقصود از خلوق، عطری ویژه مرکب از موادی چون زعفران است که کعبه با آن خوشبو میشده است.[۷۶] اندکی از فقیهان این استثنا را افزون بر این عطر خاص، شامل هر عطری شمردهاند که کعبه بدان آغشته میشود.[۷۷]
خرید و فروش عطر و عبور از بازار عطرفروشان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
خرید و فروش عطر اشکال ندارد اما نباید آنها را برای امتحان بو و یا استفاده کند.[۷۸] همچنین به نظر شیعه[۷۹] و اهل سنت،[۸۰] عبور از بازار عطرفروشان و استشمام بوی عطر موجود در فضای آنجا بر احرامگزار جایز است اما شماری از اهلسنت[۸۱] از جمله مالک، آن را مکروه شمردهاند.
از بین رفتن ماده خوشبوکننده[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به نظر فقها[۸۲] اگر ماده معطّر مانند زعفران به گونهای با مادهای دیگر مخلوط و در آن حل شود که از نظر عرف، مصداق بوی خوش نباشد، کاربرد آن ـ مانند خوردن ـ بر احرامگزار حرام نیست؛ به خصوص اگر همه ویژگیهای آن ماده (بو، رنگ و طعم آن) از میان رفته باشد.
از بین رفتن برخی ویژگیهای ماده خوشبو[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به دیدگاه شماری از فقیهان، در صورتی که تنها بوی ماده معطر از میان رفته و دو وصف دیگر(رنگ و طعم آن) باقی مانده باشد، کاربرد آن ماده جایز است.[۸۳] اما اگر تنها بوی ماده خوشبو باقی مانده باشد، بیشتر فقیهان به حرمت آن باور دارند.[۸۴] همچنین در صورتی که بوی ماده خوشبوکننده بر اثر مرور زمان از میان رفته باشد، کاربرد آن به باور بیشتر فقیهان جایز است.[۸۵]همچنین برخی امامیان، حنبلیان و شافعیان در فرضی که طعم یا رنگ باقی مانده باشد، استفاده از آن را ممنوع دانستهاند.[۸۶]
به نظر مالکیان، در صورتی که عین ماده خوشبو باقی مانده، ولی بوی آن از میان رفته باشد، کاربرد آن ممنوع است[۸۷] و نیز در حالی که بر اثر شسته شدن لباس رنگآمیزی شده، عین ماده خوشبو یا رنگ آن باقی مانده و بوی آن از میان رفته باشد، کاربرد آن را مکروه شمردهاند.[۸۸]
پیوند به بیرون[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج7، ص226، 333؛ جواهر الکلام، ج20، ص395؛ المعتمد، ج4، ص192.
- ↑ تحفة الفقهاء، ج1، ص400-401؛ المغنی، ج3، ص226-228؛ المجموع، ج7، ص218، 221-222.
- ↑ بدایة المجتهد، ج1، ص263-264؛ مواهب الجلیل، ج4، ص231-232.
- ↑ بدائع الصنائع، ج2، ص144.
- ↑ تنویر الحوالک، ص312؛ مواهب الجلیل، ج4، ص231-232؛ اضواء البیان، ج5، ص85.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص329؛ مواهب الجلیل، ج3، ص428.
- ↑ المقنعه، ص440؛ الحدائق، ج3، ص431؛ نک: وسائل الشیعه، ج2، ص503-505.
- ↑ العین، ج2، ص8، «عطر؛ الصحاح، ج1، ص173، «طیب»؛ ج2، ص751، «عطر؛ لسان العرب، ج1، ص565، «طیب».
- ↑ نک: التهذیب، ج5، ص299؛ وسائل الشیعه، ج12، ص446.
- ↑ نک: التهذیب، ج5، ص299؛ وسائل الشیعه، ج12، ص446.
- ↑ المغنی، ج3، ص293؛ مغنی المحتاج، ج1، ص520؛ الحدائق، ج15، ص413؛ مستند الشیعه، ج11، ص374.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص352؛ تحریر الاحکام، ج2، ص26-27.
- ↑ المغنی، ج3، ص293-294؛ المجموع، ج7، ص277-278.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج7، ص304-305؛ مجمع الفائده، ج6، ص286-287.
- ↑ المغنی، ج3، ص293-294؛ المجموع، ج7، ص277-278.
- ↑ الکافی، کلینی، ج4، ص355.
- ↑ المغنی، ج3، ص294؛ المجموع، ج7، ص277؛ تحریر الاحکام، ج2، ص27.
- ↑ المغنی، ج3، ص294؛ المجموع، ج7، ص278؛ تحریر الاحکام، ج2، ص27.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص352؛ المغنی، ج3، ص294؛ المجموع، ج7، ص276-278.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص352؛ تحریرالاحکام، ج2، ص26.
- ↑ المغنی، ج3، ص293-294؛ فتح العزیز، ج7، ص456؛ مواهب الجلیل، ج4، ص223.
- ↑ نک: المبسوط، طوسی، ج1، ص352.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص352.
- ↑ مناسک نوین، ص۹۶-۹۷.
- ↑ المقنع، ص231؛ المقنعه، ص397؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص319، 353.
- ↑ روضة الطالبین، ج6، ص384؛ البحر الرائق، ج3، ص6؛ کشاف القناع، ج2، ص499.
- ↑ الموطّا، ج1، ص330؛ بدائع الصنائع، ج2، ص191؛ مواهب الجلیل، ج4، ص231.
- ↑ مناسک نوین، ص۹۸.
- ↑ مناسک نوین، ص۹۸.
- ↑ مناسک نوین، ص۹۸.
- ↑ مناسک نوین، ص۹۹.
- ↑ مناسک نوین، ص۹۶.
- ↑ الدروس، ج1، ص375؛ قواعد الاحکام، ج1، ص470-471؛ الحدائق، ج15، ص431.
- ↑ الام، ج2، ص166، 224؛ المجموع، ج7، ص377؛ مواهب الجلیل، ج4، ص228.
- ↑ المجموع، ج7، ص338، 340؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص12.
- ↑ فتح العزیز، ج7، ص462؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص318؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص62.
- ↑ بدائع الصنائع، ج2، ص191؛ البحر الرائق، ج3، ص4.
- ↑ مناسک نوین، ص۹۹.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص353؛ شرائع الاسلام، ج1، ص226؛ الحدائق، ج15، ص431.
- ↑ بدائع الصنائع، ج2، ص191؛ المجموع، ج7، ص377؛ کشاف القناع، ج2، ص524-525.
- ↑ نک: المجموع، ج7، ص269؛ الفقه الاسلامی، ج3، ص235-238.
- ↑ قواعد الاحکام، ج1، ص472؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص317، 350؛ ج8، ص13؛ مدارک الاحکام، ج8، ص431.
- ↑ المغنی، ج3، ص528؛ المجموع، ج7، ص338.
- ↑ المغنی، ج3، ص527؛ المجموع، ج7، ص343.
- ↑ المجموع، ج7، ص340.
- ↑ نک: المبسوط، طوسی، ج1، ص350-351؛ بدائع الصنائع، ج2، ص191.
- ↑ الخلاف، ج2، ص299؛ المغنی، ج3، ص527؛ المجموع، ج7، ص376.
- ↑ تحریر الاحکام، ج2، ص26؛ مجمع الفائده، ج6، ص284؛ مستند الشیعه، ج11، ص376.
- ↑ المغنی، ج3، ص301-302.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص123؛ بدائع الصنائع، ج2، ص191.
- ↑ المغنی، ج3، ص300؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص316؛ کشاف القناع، ج2، ص499.
- ↑ المجموع، ج7، ص272.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص353؛ الوسیله، ص169؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص318.
- ↑ الام، ج2، ص165؛ المغنی، ج3، ص294-295؛ المجموع، ج7، ص272، 275.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج7، ص316؛ ذخیرة المعاد، ج1، ص592.
- ↑ المجموع، ج7، ص272-273؛ الحدائق، ج15، ص428.
- ↑ المجموع، ج7، ص275؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص315؛ مواهب الجلیل، ج4، ص230-231.
- ↑ المغنی، ج3، ص301؛ المجموع، ج7، ص272؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص315.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص319، 350؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص318؛ مواهب الجلیل، ج4، ص214.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص351.
- ↑ المجموع، ج7، ص282.
- ↑ المغنی، ج3، ص296.
- ↑ النهایه، ص219؛ السرائر، ج1، ص545؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص318.
- ↑ الام، ج2، ص223.
- ↑ جواهر الکلام، ج18، ص332.
- ↑ الحدائق، ج15، ص425-426؛ مستند الشیعه، ج11، ص379.
- ↑ المقنعه، ص432؛ النهایه، ص219؛ الدروس، ج1، ص374.
- ↑ وسائل الشیعه، ج12، ص452-453.
- ↑ مناسک حج، ص208.
- ↑ مدارک الاحکام، ج7، ص325؛ کفایة الاحکام، ج1، ص298؛ رساله نوین ص۹۹.
- ↑ المقنعه، ص432؛ رسائل المرتضی، ج3، ص66؛ مدارک الاحکام، ج7، ص324.
- ↑ المدونة الکبری، ج1، ص457؛ مواهب الجلیل، ج4، ص233.
- ↑ المصنف، ج4، ص288؛ التهذیب، ج5، ص69؛ وسائل الشیعه، ج12، ص449-450.
- ↑ مناسک نوین، ص۹۹.
- ↑ مواهب الجلیل، ج4، ص233؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص63.
- ↑ نک: کشف اللثام، ج5، ص349-350؛ الحدائق، ج15، ص422؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص62.
- ↑ نک: مسالک الافهام، ج2، ص253-254؛ الحدائق، ج15، ص422؛ مستند الشیعه، ج11، ص376؛ رساله نوین ص۹۹.
- ↑ مناسک حج، ص۱۹۹.
- ↑ مستند الشیعه، ج11، ص376؛ المعتمد، ج4، ص124-125؛ مجمع الفائده، ج6، ص289؛ کتاب الحج، ج2، ص94.
- ↑ بدائع الصنائع، ج2، ص191؛ مواهب الجلیل، ج4، ص220؛ .
- ↑ نک: المدونة الکبری، ج1، ص456؛ بدائع الصنائع، ج2، ص191.
- ↑ المجموع، ج7، ص273؛ مغنی المحتاج، ج1، ص520؛ الحدائق، ج15، ص424.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج7، ص314؛ الحدائق، ج15، ص427؛ مستند الشیعه، ج11، ص377-378.
- ↑ المغنی، ج3، ص299-300؛ فتح العزیز، ج7، ص458؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص314.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص319؛ المغنی، ج3، ص295؛ المجموع، ج7، ص273.
- ↑ المغنی، ج3، ص300؛ المجموع، ج7، ص273، 282؛ مسالک الافهام، ج2، ص254.
- ↑ مواهب الجلیل، ج4، ص228-229.
- ↑ مواهب الجلیل، ج4، ص214.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- الاستبصار: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق.)، به کوشش موسوی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
- الاستذکار: ابن عبدالبر (درگذشت ۴۶۳ق.)، به کوشش سالم عطا و محمد معوض، دارالکتب العلمیه، ۲۰۰۰م.
- اضواء البیان: محمد امین الشنقیطی (درگذشت ۱۳۹۳ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
- اعانة الطالبین: السید البکری الدمیاطی (درگذشت ۱۳۱۰ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۸ق.
- الام: الشافعی (م ۲۰۴ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ق.
- البحر الرائق: ابونجیم المصری (درگذشت ۹۷۰ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (درگذشت ۵۸۷ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
- تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق.
- تحفة الفقهاء: علاء الدین السمرقندی (درگذشت ۵۳۵/۵۳۹ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
- تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۴ق.
- تنویر الحوالک: السیوطی (درگذشت ۹۱۱ق.)، به کوشش محمد الخالدی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸.
- تهذیب الاحکام: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
- جامع المقاصد: الکرکی (درگذشت ۹۴۰ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۱ق.
- الجامع للشرائع: یحیی بن سعید الحلی (درگذشت ۶۹۰ق.)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق.
- جواهر الکلام: النجفی (درگذشت ۱۲۶۶ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
- الجوهر النقی: الماردینی (۷۵۰ق.)، دارالفکر.
- حاشیة الدسوقی: الدسوقی (درگذشت ۱۲۳۰ق.)، احیاء الکتب العربیه.
- حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (درگذشت ۱۲۵۲ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
- الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (درگذشت ۱۱۸۶ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش.
- الخلاف: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق.
- الدروس الشرعیه: الشهید الاول (درگذشت ۷۸۶ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
- ذخیرة المعاد: محمد باقر السبزواری (درگذشت ۱۰۹۰ق.)، آل البیت:.
- رسائل المرتضی: السید المرتضی (درگذشت ۴۳۶ق.)، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دارالقرآن، ۱۴۰۵ق.
- روضة الطالبین: النووی (درگذشت ۶۷۶ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیه.
- السرائر: ابن ادریس (درگذشت ۵۹۸ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
- شرائع الاسلام: المحقق الحلی (درگذشت ۶۷۶ق.)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق.
- الشرح الکبیر: ابوالبرکات (درگذشت ۱۲۰۱ق.)، مصر، داراحیاء الکتب العربیه.
- الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (درگذشت ۶۸۲ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه.
- الصحاح: الجوهری (درگذشت ۳۹۳ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
- صحیح البخاری: البخاری (درگذشت ۲۵۶ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق.
- صحیح مسلم بشرح النووی: النووی (درگذشت ۶۷۶ق.)، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
- صحیح مسلم: مسلم (درگذشت ۲۶۱ق.)، بیروت، دارالفکر.
- صراط النجاة: میرزا جواد التبریزی، برگزیده، ۱۴۱۶ق.
- الطبقات الکبری: ابن سعد (درگذشت ۲۳۰ق.)، بیروت، دارصادر.
- عمدة القاری: العینی (درگذشت ۸۵۵ق.)، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
- العین: خلیل (درگذشت ۱۷۵ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دارالهجره، ۱۴۰۹ق.
- فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (درگذشت ۶۲۳ق.)، دارالفکر.
- الفقه الاسلامی و ادلته: وهبة الزحیلی، دمشق، دارالفکر، ۱۴۱۸ق.
- فقه السنه: سید سابق، بیروت، دارالکتاب العربی.
- الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت: عبدالرحمن الجزیری، محمد غروی و مازج یاسر، بیروت، الثقلین، ۱۴۱۹ق.
- قواعد الاحکام: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق.)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ق.
- الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (درگذشت ۴۴۷ق.)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیر المؤمنین۷، ۱۴۰۳ق.
- الکافی: الکلینی (درگذشت ۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
- کتاب الحج: تقریر بحث الگلپایگانی، الصابری، قم، الخیام، ۱۴۰۰ق.
- کشاف القناع: منصور البهوتی (درگذشت ۱۰۵۱ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- کشف اللثام: الفاضل الهندی (درگذشت ۱۱۳۷ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
- کفایة الاحکام (کفایة الفقه): محمد باقر السبزواری (درگذشت ۱۰۹۰ق.)، به کوشش الواعظی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۳ق.
- لسان العرب: ابن منظور (درگذشت ۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
- المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
- المبسوط: السرخسی (درگذشت ۴۸۳ق.)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق.
- مجمع الزوائد: الهیثمی (درگذشت ۸۰۷ق.)، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۲ق.
- مجمع الفائدة و البرهان: المحقق الاردبیلی (درگذشت ۹۹۳ق.)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
- المجموع شرح المهذب: النووی (درگذشت ۶۷۶ق.)، دارالفکر.
- المحلی بالآثار: ابن حزم الاندلسی (درگذشت ۴۵۶ق.)، به کوشش احمد شاکر، بیروت، دارالفکر.
- مختلف الشیعه: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق.)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
- مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (درگذشت ۱۰۰۹ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۰ق.
- المدونة الکبری: مالک بن انس (درگذشت ۱۷۹ق.)، مصر، مطبعة السعاده.
- المراسم العلویه: سلار حمزة بن عبدالعزیز (درگذشت ۴۴۸ق.)، به کوشش حسینی، قم، المجمع العالمی لاهل البیت:، ۱۴۱۴ق.
- مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: الشهید الثانی (درگذشت ۹۶۵ق.)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
- مستند الشیعه: احمد النراقی (درگذشت ۱۲۴۵ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۵ق.
- مسند احمد: احمد بن حنبل (درگذشت ۲۴۱ق.)، بیروت، دارصادر.
- المصنّف: ابن ابیشیبه (درگذشت ۲۳۵ق.)، به کوشش سعید محمد، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
- المعتمد فی شرح المناسک: محاضرات الخوئی (درگذشت ۱۴۱۳ق.)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۱۰ق.
- معجم علوم القرآن: ابراهیم محمد الجرمی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۲۲ق.
- مغنی المحتاج: محمد الشربینی (درگذشت ۹۷۷ق.)، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
- المغنی: عبدالله بن قدامه (درگذشت ۶۲۰ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه.
- المقنع: الصدوق (درگذشت ۳۸۱ق.)، قم، مؤسسة الامام الهادی۷، ۱۴۱۵ق.
- المقنعه: المفید (درگذشت ۴۱۳ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
- من لا یحضره الفقیه: الصدوق (درگذشت ۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
- مناسک حج، پژوهشکده حج و زیارت، تهران، نشر مشعر، چاپ اول، ۱۳۹۷ش.
- مناسک حج (محشی): محمدرضا محمودی، تهران، مشعر، ۱۴۲۹ق.
- مناسک نوین، مصطفی آخوندی و عبدالرحمان انصاری، تهران، محراب قلم، ۱۳۹۰ش.
- منتهی المطلب: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق.)، چاپ سنگی.
- مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (درگذشت ۹۵۴ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
- الموطّا: مالک بن انس (درگذشت ۱۷۹ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق.
- المهذب: القاضی ابن البراج (درگذشت ۴۸۱ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۶ق.
- النهایه: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق.)، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۰ق.
- وسائل الشیعه: الحر العاملی (درگذشت ۱۱۰۴ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۲ق.
- الوسیلة الی نیل الفضیله: ابن حمزه (درگذشت ۵۶۰ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۸ق.