پرش به محتوا

بنی‌امیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۹٬۰۴۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ سپتامبر ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح و خلاصه کردن متن مقاله)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
امویان جز در خلافت کوتاه مدت [[ابن‌زبیر]] و استیلای کوتاه [[خوارج ازارقه]]، بر [[حرمین شریفین]] تسلط داشتند. در مدت حکومتشان، برخی اقدامات فاجعه بار مثل [[فاجعه حره]] و غارت و کشتار مردم [[مدینه]]، همچنین حمله به [[مکه]] و به آتش کشیدن کعبه در زمان حکومت [[یزید بن معاویه]] را می توان ذکر کرد. در دوران حکومت اموی برخی ساخت و سازها در شهرهای مکه و مدینه صورت گرفت و  در بناهای مقدس این شهرها تغییراتی ایجاد شد.
امویان جز در خلافت کوتاه مدت [[ابن‌زبیر]] و استیلای کوتاه [[خوارج ازارقه]]، بر [[حرمین شریفین]] تسلط داشتند. در مدت حکومتشان، برخی اقدامات فاجعه بار مثل [[فاجعه حره]] و غارت و کشتار مردم [[مدینه]]، همچنین حمله به [[مکه]] و به آتش کشیدن کعبه در زمان حکومت [[یزید بن معاویه]] را می توان ذکر کرد. در دوران حکومت اموی برخی ساخت و سازها در شهرهای مکه و مدینه صورت گرفت و  در بناهای مقدس این شهرها تغییراتی ایجاد شد.


==نسب‌شناسی==
==نسب‌ و خاندان==
بنی‌امیه از نسل امیة بن عبدشمس بن عبدمناف بن قصی هستند<ref>انساب الاشراف، ج5، ص7؛ جمهرة انساب العرب، ص74.</ref> که نسبشان به [[عبدمناف]] جد سوم [[پیامبر(ص)]] می‌رسد.<ref>المعارف، ص72-74؛ النسب، ص198-199.</ref>
بنی‌امیه از نسل امیة بن عبدشمس بن عبدمناف بن قصی هستند<ref>انساب الاشراف، ج5، ص7؛ جمهرة انساب العرب، ص74.</ref> که نسبشان به [[عبدمناف]] جد سوم [[پیامبر(ص)]] می‌رسد.<ref>المعارف، ص72-74؛ النسب، ص198-199.</ref>
0از میان فرزندان عبدشمس، یعنی امیه اکبر، امیه اصغر، نوفل، عبدامیه، حبیب، ربیعه، عبدالعزی و عبدالله، نسل امیه اکبر به بنی‌امیه شهرت دارند.<ref>النسب، ص198-199؛ جمهرة انساب العرب، ص78.</ref>
0از میان فرزندان عبدشمس، یعنی امیه اکبر، امیه اصغر، نوفل، عبدامیه، حبیب، ربیعه، عبدالعزی و عبدالله، نسل امیه اکبر به بنی‌امیه شهرت دارند.<ref>النسب، ص198-199؛ جمهرة انساب العرب، ص78.</ref>
بر پایه گزارشی، امیه برده‌ای رومی بود که عبدشمس با ملحق ساختن او به خود، وی را فرزند خویش خواند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص216؛ البدایة و النهایه، ج8، ص21؛ شرح نهج البلاغه، ج15، ص233.</ref> برخی این سخن [[امیرمؤمنان علی(ع)]]: «لیس الصریح کاللصیق: <ref>نهج البلاغه، خطبه17.</ref>  پاکیزه‌نسب مانند چسبیده شده نیست» را مؤید همین مطلب می‌دانند. امام این سخن را در پاسخ نامه [[معاویه]] نوشت که افتخار می‌کرد از فرزندان عبدمناف است.<ref>بحار الانوار، ج33، ص107.</ref> بر پایه گزارشی، امیه همسرش را به ازدواج پسرش ابوعمرو در آورد که عقبة بن ابی‌معیط بن امیه نتیجه آن ازدواج بود.<ref>المنمق ص48؛ المعارف، ص318-319.</ref>
===فرزندان امیه===


فرزندان امیه به دو گروه «[[عنابس]]» و «[[اعیاص]]» تقسیم شده‌اند. حرب، ابوحرب، سفیان،ابوسفیان<ref>المنمق، ص140؛ جمهرة النسب، ص38؛ معجم قبائل العرب، ج1، ص42-43.</ref> و بر پایه گزارشی، عمرو و ابوعمرو<ref>النسب، ص199؛ جمهرة انساب العرب، ص78؛ تاج العروس، ج8، ص378، «عموس. </ref>به سبب مقاومتشان در [[نبرد عکاظ|نبرد عُکاظ]]، از جنگ‌های فجار، به عنابس (جمع عنبسه به معنای شیر) شناخته می‌شدند.<ref>العقد الفرید، ج3، ص316؛ الکامل، ج1، ص594.</ref>
فرزندان امیه به دو گروه «[[عنابس]]» و «[[اعیاص]]» تقسیم شده‌اند. حرب، ابوحرب، سفیان،ابوسفیان<ref>المنمق، ص140؛ جمهرة النسب، ص38؛ معجم قبائل العرب، ج1، ص42-43.</ref> و بر پایه گزارشی، عمرو و ابوعمرو<ref>النسب، ص199؛ جمهرة انساب العرب، ص78؛ تاج العروس، ج8، ص378، «عموس. </ref>به سبب مقاومتشان در [[نبرد عکاظ|نبرد عُکاظ]]، از جنگ‌های فجار، به عنابس (جمع عنبسه به معنای شیر) شناخته می‌شدند.<ref>العقد الفرید، ج3، ص316؛ الکامل، ج1، ص594.</ref>
خط ۶۱: خط ۵۷:
شماری از پژوهشگران این گزارش را به افسانه تشبیه و آن را انکار کرده و عدم گزارش آن از سوی تاریخ‌نگارانی چون [[یعقوبی]]، [[ابن‌هشام]] و [[مسعودی]] را دلیل جعلی بودن آن دانسته‌اند.<ref>نک: تاریخ صدر اسلام، ص95.</ref>
شماری از پژوهشگران این گزارش را به افسانه تشبیه و آن را انکار کرده و عدم گزارش آن از سوی تاریخ‌نگارانی چون [[یعقوبی]]، [[ابن‌هشام]] و [[مسعودی]] را دلیل جعلی بودن آن دانسته‌اند.<ref>نک: تاریخ صدر اسلام، ص95.</ref>


===هم‌پیمانان بنی‌امیه===
==روابط بنی‌امیه با پیامبر==
 
بعد از [[بعثت]] امویان در صف نخست مقابله با پیامبر و مسلمانان قرار داشتند. از میان امویان، ابوسفیان، [[عقبة بن ابی‌معیط]]، [[ابواحیحه|ابواُحیحه]]، معاویة بن مغیرة بن ابی‌العاص (از مقتولان پس از [[غزوه احد]])، <ref>السیرة النبویه، ج2، ص104؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص78؛ اسد الغابه، ج6، ص293.</ref>  مروان و پدرش [[حکم بن ابی‌العاص]] (تبعیدی رسول خدا به [[طائف]])<ref>الفتن، ص72.</ref> و نیز‌ ام‌جمیل خواهر ابوسفیان<ref>السیرة النبویه، ج2، ص355.</ref> از سرسخت‌ترین دشمنان پیامبر(ص) بودند.
بنی‌امیه در درگیری‌ها و اختلافات میان خاندان‌های بنی‌عبدمناف از پشتیبانی [[بنی‌نوفل بن عبدمناف]]<ref>تاریخ طبری، ج2، ص247-249.</ref> و نیز برخی از بنی‌عبدشمس، هم‌پیمان بنی‌امیه، مانند عتبه و شیبه فرزندان [[ربیعة بن عبدشمس]] برخوردار بودند.<ref>المحبر، ص160.</ref> در برابر، بنی‌مطلب بن عبدمناف کنار بنی‌هاشم قرار داشتند. در محاصره اقتصادی مسلمانان در [[شعب ابی‌طالب]] چنین آرایشی مشاهده می‌شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص31.</ref>
 
بنی‌امیه به رغم روابط خصومت‌آمیز و رقابت با بنی‌هاشم، گاه پیوندهایی با بنی‌هاشم داشتند. ازدواج‌ ام‌جمیل خواهر ابوسفیان با [[ابولهب]] عموی پیامبر از آن جمله است.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص354-355؛ الطبقات، ج8، ص40-41؛ النزاع و التخاصم، ص58.</ref>
 
==مناسبات بنی‌امیه با پیامبر==
بعد از [[بعثت]] امویان در صف نخست مقابله با پیامبر و مسلمانان قرار داشتند. و گفت‌وگو با [[ابوطالب]] برای بازداشتن رسول خدا از دعوت خود، <ref>جامع البیان، ج7، ص265؛ اسباب النزول، ص144؛ روض الجنان، ج7، ص297-298.</ref>  پیشگیری از [[طواف]] مسلمانان، <ref>الدر المنثور، ج6، ص40-43.</ref>  محاصره اقتصادی بنی‌هاشم و مسلمانان در شعب ابی‌طالب<ref>السیرة النبویه، ج1، ص376؛ انساب الاشراف، ج1، ص265.</ref> و توطئه قتل پیامبر(ص) <ref>السیرة النبویه، ج2، ص480-481؛ تاریخ طبری، ج2، ص370-372.</ref> از جمله اقدامات امویان در این دوران است.
 
از میان امویان، ابوسفیان، [[عقبة بن ابی‌معیط]]، [[ابواحیحه|ابواُحیحه]]، معاویة بن مغیرة بن ابی‌العاص (از مقتولان پس از [[غزوه احد]])، <ref>السیرة النبویه، ج2، ص104؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص78؛ اسد الغابه، ج6، ص293.</ref>  مروان و پدرش [[حکم بن ابی‌العاص]] (تبعیدی رسول خدا به [[طائف]])<ref>الفتن، ص72.</ref> و نیز‌ ام‌جمیل خواهر ابوسفیان<ref>السیرة النبویه، ج2، ص355.</ref> از سرسخت‌ترین دشمنان پیامبر(ص) بودند.


===مسلمانان شدن تعدادی از بنی امیه===
===مسلمانان شدن تعدادی از بنی امیه===


به رغم مواضع ستیزآمیز بنی‌امیه با رسول خدا، چند تن از آنان در سال‌های نخست دعوت پیامبر مسلمان شدند. خالد از پیشگامان در [[اسلام]] و از کاتبان پیامبر(ص) <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص23؛ تاریخ طبری، ج2، ص317.</ref> و عمرو فرزندان [[سعید بن عاص]]، <ref>الطبقات، ج4، ص75-76؛ تاریخ دمشق، ج6، ص129؛ ج46، ص24.</ref>  [[ابوحذیفة بن عتبه]]، <ref>انساب الاشراف، ج9، ص368-369؛ تاریخ طبری، ج2، ص331؛ الاستیعاب، ج4، ص1631.</ref>  [[عثمان بن عفان]] و‌ [[ام‌حبیبه]] دختر ابوسفیان، از همسران پیامبر، از آن جمله هستند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص323؛ تاریخ طبری، ج2، ص331.</ref>
به رغم مواضع ستیزآمیز بنی‌امیه با رسول خدا، چند تن از آنان در سال‌های نخست دعوت پیامبر مسلمان شدند. خالد از پیشگامان در [[اسلام]] و از کاتبان پیامبر(ص) <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص23؛ تاریخ طبری، ج2، ص317.</ref> و عمرو فرزندان [[سعید بن عاص]]، <ref>الطبقات، ج4، ص75-76؛ تاریخ دمشق، ج6، ص129؛ ج46، ص24.</ref>  [[ابوحذیفة بن عتبه]]، <ref>انساب الاشراف، ج9، ص368-369؛ تاریخ طبری، ج2، ص331؛ الاستیعاب، ج4، ص1631.</ref>  [[عثمان بن عفان]] و‌ [[ام‌حبیبه]] دختر ابوسفیان، از همسران پیامبر، از آن جمله هستند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص323؛ تاریخ طبری، ج2، ص331.</ref>
اینان و برخی هم‌پیمانانشان مانند [[بنی‌جحش]] به حبشه هجرت کردند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص324.</ref> [[ام‌کلثوم]] دختر عقبة بن ابی‌معیط نیز پس از [[حدیبیه]] (6/7ق.)  به [[مدینه]] هجرت کرد.<ref>تاریخ خلیفه، ص52؛ تاریخ المدینه، ج2، ص494؛ عیون الاثر، ج2، ص123.</ref>


===بنی‌امیه و مسلمانان پس از هجرت===
===بنی‌امیه و مسلمانان پس از هجرت===
خط ۸۳: خط ۶۹:
نقشه ترور رسول خدا از سوی ابوسفیان پس از [[غزوه بنی‌نضیر]] (4ق.) از دیگر کوشش‌های آن‌ها بود که به نتیجه نرسید.<ref>الطبقات، ج2، ص72؛ تاریخ دمشق، ج45، ص426؛ البدایة و النهایه، ج4، ص69.</ref>
نقشه ترور رسول خدا از سوی ابوسفیان پس از [[غزوه بنی‌نضیر]] (4ق.) از دیگر کوشش‌های آن‌ها بود که به نتیجه نرسید.<ref>الطبقات، ج2، ص72؛ تاریخ دمشق، ج45، ص426؛ البدایة و النهایه، ج4، ص69.</ref>


====حضور امویان در نبرد بدر====
===حضور امویان در نبرد بدر===
ابوسفیان رهبری و فرماندهی قریش را جز در [[نبرد بدر]] (2ق.) که وی به عنوان رئیس کاروان تجاری قریش به شام غایب بود، بر عهده داشت.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص619؛ انساب الاشراف، ج5، ص11-12.</ref>
ابوسفیان رهبری و فرماندهی قریش را جز در [[نبرد بدر]] (2ق.) که وی به عنوان رئیس کاروان تجاری قریش به شام غایب بود، بر عهده داشت.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص619؛ انساب الاشراف، ج5، ص11-12.</ref>


در این غزوه نیز که در غیاب ابوسفیان رخ داد، کسانی از بنی‌عبدشمس و بنی‌امیه و هم‌پیمانانشان شرکت داشتند<ref>الآحاد و المثانی، ج1، ص262.</ref> و چند تن از آن‌ها مانند حنظلة بن ابی‌سفیان، <ref>السیرة النبویه، ج1، ص708؛ الارشاد، ج1، ص69.</ref>  عقبة بن ابی‌معیط، <ref>النزاع و التخاصم، ص42.</ref>  عتبه و شیبه فرزندان ربیعه، [[ولید بن عتبه]]، و نیز عاص و عبیده پسران سعید بن عاص<ref>تاریخ دمشق، ج6، ص129؛ شرح نهج البلاغه، ج15، ص199.</ref> به قتل رسیدند و 12 تن از آنان از جمله [[عمرو بن ابی‌سفیان]]<ref>اسد الغابه، ج1، ص227؛ شرح نهج البلاغه، ج14، ص200.</ref> و حارث بن ابی‌وجزه<ref>السیرة النبویه، ج2، ص4.</ref> و [[ابوالعاص بن ربیع عبشمی]]<ref>السیرة النبویه، ج1، ص653.</ref> به اسارت درآمدند.<ref>سبل الهدی، ج4، ص78.</ref> ابن‌هشام اسیران هم‌پیمان او را هفت تن یاد کرده است.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص4.</ref>
در این غزوه نیز که در غیاب ابوسفیان رخ داد، کسانی از بنی‌عبدشمس و بنی‌امیه و هم‌پیمانانشان شرکت داشتند<ref>الآحاد و المثانی، ج1، ص262.</ref> و چند تن از آن‌ها مانند حنظلة بن ابی‌سفیان، <ref>السیرة النبویه، ج1، ص708؛ الارشاد، ج1، ص69.</ref>  عقبة بن ابی‌معیط، <ref>النزاع و التخاصم، ص42.</ref>  عتبه و شیبه فرزندان ربیعه، [[ولید بن عتبه]]، و نیز عاص و عبیده پسران سعید بن عاص<ref>تاریخ دمشق، ج6، ص129؛ شرح نهج البلاغه، ج15، ص199.</ref> به قتل رسیدند و 12 تن از آنان به اسارت درآمدند.<ref>سبل الهدی، ج4، ص78.</ref>  
این نبرد دشمنی بنی‌امیه با بنی‌هاشم را از این‌رو که برخی از آن‌ها به دست [[امام علی(ع)]] کشته شده بودند، شدت بخشید و کینه آن‌ها تا زمان‌های بعد نیز باقی ماند.
 
====اوج دشمنی پس از غزوه بدر====
پس از غزوه بدر، روابط بنی‌امیه با پیامبر وارد مرحله‌ای تازه‌ای شد؛ زیرا کشته شدن بزرگانی از بنی‌مخزوم و بنی‌عبدشمس و برخی دیگر از تیره‌های قریش، به ابوسفیان این امکان را داد تا افزون بر رهبری بنی‌امیه، به رهبری قریش هم برسد.<ref>شرح نهج البلاغه، ج1، ص334؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص3.</ref> وی به عنوان وارث منصب قیادت، در نبردهایی بزرگ مانند [[غزوه احد|اُحد]]<ref>الطبقات، ج2، ص28؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص47؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص3.</ref> و [[غزوه احزاب|احزاب]]<ref>الطبقات، ج2، ص50؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص50؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص3.</ref> هدایت سپاه قریش را بر عهده داشت. همسر او هند دختر عتبه در نبرد احد نقشی مهم در به شهادت رساندن [[حمزة بن عبدالمطلب|حمزه]] عموی پیامبر ایفا کرد.


بر پایه سخنی، یکی از امویان مدعی به شهادت رساندن او بود.<ref>فتوح البلدان، ص107.</ref> گفته‌اند معاویة بن مغیرة بن ابی‌العاص اموی جسد حمزه را مُثْله کرد.<ref>النزاع و التخاصم، ص56.</ref>
===اوج دشمنی پس از غزوه بدر===
پس از غزوه بدر، روابط بنی‌امیه با پیامبر وارد مرحله‌ای تازه‌ای شد؛ زیرا کشته شدن بزرگانی از بنی‌مخزوم و بنی‌عبدشمس و برخی دیگر از تیره‌های قریش، به ابوسفیان این امکان را داد تا افزون بر رهبری بنی‌امیه، به رهبری قریش هم برسد.<ref>شرح نهج البلاغه، ج1، ص334؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص3.</ref> وی به عنوان وارث منصب قیادت، در نبردهایی بزرگ مانند [[غزوه احد|اُحد]]<ref>الطبقات، ج2، ص28؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص47؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص3.</ref> و [[غزوه احزاب|احزاب]]<ref>الطبقات، ج2، ص50؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص50؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص3.</ref> هدایت سپاه قریش را بر عهده داشت.


===نبرد احزاب و مصالحه بنی امیه با پیامبر===
===نبرد احزاب و مصالحه بنی امیه با پیامبر===
ابوسفیان بزرگ امویان که نقش اصلی را در فرماندهی احزاب (5ق.) داشت، پس از ناکامی در آن نبرد<ref>السیرة النبویه، ج2، ص215؛ التنبیه و الاشراف، ص216.</ref> به ناچار همراه قریش تن به مصالحه با پیامبر(ص) در [[غزوه حدیبیه]] (6ق.) داد.<ref>نک: الطبقات، ج2، ص72-74؛ البدایة و النهایه، ج4، ص164-165.</ref> پس از نقض این پیمان از سوی قریش، ابوسفیان تلاش‌هایی از جمله سفر به مدینه، برای تجدید پیمان با رسول خدا به کار بست.
ابوسفیان بزرگ امویان که نقش اصلی را در فرماندهی احزاب (5ق.) داشت، پس از ناکامی در آن نبرد<ref>السیرة النبویه، ج2، ص215؛ التنبیه و الاشراف، ص216.</ref> به ناچار همراه قریش تن به مصالحه با پیامبر(ص) در [[غزوه حدیبیه]] (6ق.) داد.<ref>نک: الطبقات، ج2، ص72-74؛ البدایة و النهایه، ج4، ص164-165.</ref> پس از نقض این پیمان از سوی قریش، ابوسفیان تلاش‌هایی از جمله سفر به مدینه، برای تجدید پیمان با رسول خدا به کار بست. بی‌نتیجه ماندن این کوشش‌ها به [[فتح مکه]] به سال هشتم ق. انجامید.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص397.</ref>
 
===بنی امیه پس از فتح مکه===
===بنی امیه پس از فتح مکه===


بی‌نتیجه ماندن این کوشش‌ها به [[فتح مکه]] به سال هشتم ق. انجامید.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص397.</ref> پیامبر در این غزوه با توجه به نفوذ ابوسفیان، خانه او را از مکان‌هایی خواند که مردم با پناهنده شدن به آن‌ها، در امان خواهند بود.<ref>الطبقات، ج2، ص103؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص235-236؛ الاستیعاب، ج4، ص240.</ref>
پیامبر در فتح مکه با توجه به نفوذ ابوسفیان، خانه او را از مکان‌هایی خواند که مردم با پناهنده شدن به آن‌ها، در امان خواهند بود.<ref>الطبقات، ج2، ص103؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص235-236؛ الاستیعاب، ج4، ص240.</ref>


نیز درباره بنی‌امیه گذشت فراوان نشان داد و با صدور فرمان عفو عمومی، قریش از جمله بنی‌امیه را با عنوان [[طُلَقا]] (آزاد شدگان) مخاطب ساخت.<ref>الثقات، ج2، ص56؛ تاریخ طبری، ج3، ص61؛ البدایة و النهایه، ج4، ص344.</ref> بدین ترتیب، بنی‌امیه پس از 21 سال موضع‌گیری ستیزآمیز بر ضد پیامبر، با او بیعت کردند و مسلمان شدند.
نیز درباره بنی‌امیه گذشت فراوان نشان داد و با صدور فرمان عفو عمومی، قریش از جمله بنی‌امیه را با عنوان [[طُلَقا]] (آزاد شدگان) مخاطب ساخت.<ref>الثقات، ج2، ص56؛ تاریخ طبری، ج3، ص61؛ البدایة و النهایه، ج4، ص344.</ref> بدین ترتیب، بنی‌امیه پس از 21 سال موضع‌گیری ستیزآمیز بر ضد پیامبر، با او بیعت کردند و مسلمان شدند.
خط ۱۱۱: خط ۹۳:


==بنی‌امیه در دوره خلفای نخستین==
==بنی‌امیه در دوره خلفای نخستین==
ابوسفیان پس از خلافت یافتن ابوبکر، به مخالفت با او پرداخت و به امام علی(ع) پیشنهاد مخالفت بر ضد وی را داد و به پشتیبانی بنی‌امیه و قریش از او و تامین منابع مالی و نیروی انسانی تعهد سپرد؛ اما آگاهی امام از نیّت سوءاو<ref>انساب الاشراف، ج2، ص271؛ تاریخ طبری، ج3، ص209.</ref> این توطئه را ناکام گذاشت.
ابوسفیان پس از خلافت یافتن ابوبکر، به مخالفت با او پرداخت<ref>انساب الاشراف، ج2، ص271؛ تاریخ طبری، ج3، ص209.</ref> اما[[ابوبکر]] با بخشیدن زکات نجران به ابوسفیان که خود وی گرد آورده بود، او را با خود همراه کرد.<ref>العقد الفرید، ج4، ص240؛ شرح نهج البلاغه، ج2، ص44.</ref> ابوبکر همچنیین یزید بن ابی‌سفیان را فرمانده بخشی از سپاه مسلمانان در شام کرد.<ref>فتوح البلدان، ص134؛ تاریخ طبری، ج3، ص387.</ref> و نیز عثمان را کاتب خویش قرار داد.<ref>تاریخ دمشق، ج39، ص185؛ المحبر، ص377.</ref>
 
[[ابوبکر]] با پیشنهاد عمر که خطر ابوسفیان را گوشزد کرد، با بخشیدن زکات نجران به ابوسفیان که خود وی گرد آورده بود، او را با خود همراه کرد.<ref>العقد الفرید، ج4، ص240؛ شرح نهج البلاغه، ج2، ص44.</ref>


به‌کارگیری یزید بن ابی‌سفیان به عنوان فرمانده بخشی از سپاه مسلمانان در شامات<ref>فتوح البلدان، ص134؛ تاریخ طبری، ج3، ص387.</ref> و نیز کاتب قرار دادن عثمان از چهره‌های اموی در خلافت ابوبکر<ref>تاریخ دمشق، ج39، ص185؛ المحبر، ص377.</ref> را می‌توان از امتیازهای کسب شده بنی‌امیه برای همکاری با دستگاه خلافت به شمار آورد.
بنی‌امیه در خلافت عمر دارای منزلت بودند؛ چنان‌که دو تن از فرزندان ابوسفیان در شمار کارگزاران او قرار داشتند. پس از مرگ یزید بن ابی‌سفیان، به جای او برادرش معاویه امیر شامات شد<ref>فتوح البلدان، ص166-167؛ تاریخ دمشق، ج59، ص111.</ref> و این موجب گشت تا بنی‌امیه موقعیت خود را در بخشی از حاکمیت استوار کنند.
توجه ویژه عمر به معاویه سبب شد تا وی بعدها تسلط خود بر مردم را برآمده از منزلتش نزد این خلیفه معرفی کند.<ref>نک: انساب الاشراف، ج5، ص17.</ref>  


===منزلت‌یافتن امویان در خلافت عمر===
===خلافت عثمان و به قدرت رسیدن بنی‌امیه===
 
دوره خلافت عثمان دوره قدرت یافتن بنی امیه بود. ابوسفیان در آغاز خلافت عثمان با این باور که خلافت در جایگاه خود قرار گرفته است، <ref>شرح نهج البلاغه، ج2، ص44-45.</ref>  به بنی‌امیه سفارش کرد که خلافت را همچون گوی به افراد بنی‌امیه بسپارند و نگذارند از این خاندان بیرون رود.<ref>الاغانی، ج6، ص371.</ref>
بنی‌امیه در خلافت عمر دارای منزلت بودند؛ چنان‌که دو تن از فرزندان ابوسفیان در شمار کارگزاران او قرار داشتند.
پس از مرگ یزید بن ابی‌سفیان، به جای او برادرش معاویه امیر شامات شد<ref>فتوح البلدان، ص166-167؛ تاریخ دمشق، ج59، ص111.</ref> و این موجب گشت تا بنی‌امیه موقعیت خود را در بخشی از حاکمیت استوار کنند.
 
توجه ویژه عمر به معاویه سبب شد تا وی بعدها تسلط خود بر مردم را برآمده از منزلتش نزد این خلیفه معرفی کند.<ref>نک: انساب الاشراف، ج5، ص17.</ref> عمر به رغم مشاطره اموال کارگزارانش، <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص157.</ref>  از معاویه بازخواست نکرد. از این‌رو، به نظر می‌رسد عمر در دوران خلافتش نتوانست یا نخواست با استبداد و فزون‌خواهی معاویه رویارویی کند. بدین‌سان، وی زمینه را برای حکومت امویان فراهم ساخت.
 
===به‌حکومت رسیدن بنی‌امیه===
 
خلیفه دوم به رغم آگاهی از تمایلات قبیله‌ای عثمان و هراس در این زمینه، وی را از اعضای شورای شش نفره خلافت قرار داد.<ref>تاریخ المدینه، ج3، ص1095.</ref>
ابوسفیان در آغاز خلافت عثمان با این باور که خلافت در جایگاه خود قرار گرفته است، <ref>شرح نهج البلاغه، ج2، ص44-45.</ref>  به بنی‌امیه سفارش کرد که خلافت را همچون گوی به افراد بنی‌امیه بسپارند و نگذارند از این خاندان بیرون رود.<ref>الاغانی، ج6، ص371.</ref>
 
پیامد انتخاب عثمان، قدرت‌گیری بیشتر امویان بود. آن‌ها در روزگار عثمان، هم بیت المال را در دست گرفتند و هم شمشیر سلطان را که حاکی از قبضه همه امور سیاسی، نظامی و مالی دستگاه خلافت بود.<ref>الامام علی صوت العدالة الانسانیه، ج4، ص27-28؛ الفتنة الکبری، ج1، ص119-120.</ref>


عملکرد نامناسب کارگزاران عثمان که بیشتر از خویشاوندان وی بودند، میان مسلمانان نارضایتی برانگیخت و منجر به قیام و گرد آمدن آن‌ها بر ضد عثمان در مدینه شد. در این رخداد، بر خلاف معاویه که در اعزام نیرو برای حمایت از عثمان و بر خلاف دستور وی تعلل کرد، <ref>الجمل، ص73.</ref>  امویان ساکن در آن شهر از عثمان حمایت کردند و حتی با طولانی شدن محاصره، تصمیم گرفتند عثمان را شبانه به مکه بفرستند که با آگاهی قیام‌کنندگان، تدبیرشان نافرجام ماند.<ref>الجمل، ص75.</ref>
عملکرد نامناسب کارگزاران عثمان که بیشتر از خویشاوندان وی بودند، میان مسلمانان نارضایتی برانگیخت و منجر به قیام و گرد آمدن آن‌ها بر ضد عثمان در مدینه شد. در این رخداد، بر خلاف معاویه که در اعزام نیرو برای حمایت از عثمان و بر خلاف دستور وی تعلل کرد، <ref>الجمل، ص73.</ref>  امویان ساکن در آن شهر از عثمان حمایت کردند و حتی با طولانی شدن محاصره، تصمیم گرفتند عثمان را شبانه به مکه بفرستند که با آگاهی قیام‌کنندگان، تدبیرشان نافرجام ماند.<ref>الجمل، ص75.</ref>
خط ۱۳۵: خط ۱۰۵:
با قتل عثمان، برخی از بنی‌امیه ساکن در مدینه، بیمناکانه نخست به‌ ام‌حبیبه دختر ابوسفیان و همسر رسول خدا پناه بردند<ref>الغدیر، ج9، ص198.</ref> و سپس به شام<ref>تاریخ طبری، ج4، ص430؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص607.</ref> یا مکه گریختند.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص433؛ الکامل، ج3، ص192.</ref>
با قتل عثمان، برخی از بنی‌امیه ساکن در مدینه، بیمناکانه نخست به‌ ام‌حبیبه دختر ابوسفیان و همسر رسول خدا پناه بردند<ref>الغدیر، ج9، ص198.</ref> و سپس به شام<ref>تاریخ طبری، ج4، ص430؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص607.</ref> یا مکه گریختند.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص433؛ الکامل، ج3، ص192.</ref>


==مناسبات بنی‌امیه با امام علی==
==روابط بنی‌امیه با امام علی(ع)==
 
در آغاز خلافت امام علی، برخی از چهره‌های مشهور اموی مانند مروان، سعید بن عاص، ولید بن عقبه و معاویه<ref>تاریخ طبری، ج4، ص450.</ref> از بیعت با امیرمؤمنان(ع) خودداری کردند و شماری از امویان در مکه نزد [[عبدالله بن حضرمی]]، هم پیمان بنی‌عبدشمس و کارگزار عثمان در آن شهر، رفتند و پس از پیوستن عبدالله بن عامر حکمران عثمان بر [[بصره]] به جمع آنان، خونخواهی عثمان را بهانه کردند<ref>تاریخ طبری، ج4، ص450.</ref> و [[نبرد جمل]] را به سرکردگی [[عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر]] برپا نمودند.
در آغاز خلافت امام علی، برخی از چهره‌های مشهور اموی مانند مروان، سعید بن عاص، ولید بن عقبه و معاویه<ref>تاریخ طبری، ج4، ص450.</ref> از بیعت با امیرمؤمنان(ع) خودداری کردند و شماری از امویان در مکه نزد [[عبدالله بن حضرمی]]، هم پیمان بنی‌عبدشمس و کارگزار عثمان در آن شهر، رفتند و پس از پیوستن عبدالله بن عامر حکمران عثمان بر [[بصره]] به جمع آنان، خونخواهی عثمان را بهانه کردند<ref>تاریخ طبری، ج4، ص450.</ref> و [[نبرد جمل]] را به سرکردگی [[عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر]] برپا نمودند.


برخی از بنی‌امیه در این نبرد سوگند یاد کردند تا امام علی(ع) را به شهادت برسانند.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص562.</ref> صدور فرمان عفو عمومی امام علی، موجب نجات [[مروان بن حکم اموی]] شد که مشاور و داماد عثمان و از نقش‌آفرینان در جمل بود و امام از دستیابی کوتاه مدت وی به حکومت در آینده خبر داد.<ref>الطبقات، ج5، ص32؛ ربیع الابرار، ج5، ص192؛ الفخری، ص121.</ref>
برخی از بنی‌امیه در این نبرد سوگند یاد کردند تا امام علی(ع) را به شهادت برسانند.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص562.</ref> صدور فرمان عفو عمومی امام علی، موجب نجات [[مروان بن حکم اموی]] شد که مشاور و داماد عثمان و از نقش‌آفرینان در جمل بود و امام از دستیابی کوتاه مدت وی به حکومت در آینده خبر داد.<ref>الطبقات، ج5، ص32؛ ربیع الابرار، ج5، ص192؛ الفخری، ص121.</ref>
===یاری معاویه بر ضد امام===


امویان ساکن در [[حجاز]] در پایان [[نبرد جمل]] در شام به معاویه پیوستند و او را در کوشش‌هایش بر ضد امام، از جمله [[نبرد صفین]]، یاری کردند.<ref>مروج الذهب، ج2، ص388.</ref>
امویان ساکن در [[حجاز]] در پایان [[نبرد جمل]] در شام به معاویه پیوستند و او را در کوشش‌هایش بر ضد امام، از جمله [[نبرد صفین]]، یاری کردند.<ref>مروج الذهب، ج2، ص388.</ref>
===توصیف امویان در کلام امام علی===
امیرمؤمنان فتنه آن‌ها را مخوف‌ترین فتنه‌ها<ref>الغارات، ج1، ص10؛ ج2، ص677؛ کنز العمال، ج11، ص364.</ref> و امویان را آفت امت اسلامی معرفی کرد<ref>شرح الاخبار، ج2، ص529؛ کنز العمال، ج11، ص364.</ref> و اسلام آوردن آنان را بر پایه اکراه دانست.<ref>نهج البلاغه، نامه 454.</ref>
او از آن‌ها با تعابیری چون مکارترین و فاجرترین یاد کرد<ref>المنمق، ص41؛ العقد الفرید، ج3، ص315؛ النزاع و التخاصم، ص70.</ref> و از بنی‌هاشم با تعبیر افصح، اصبح، انصح و اسمح یاد نمود.<ref>المنمق، ص41؛ انساب الاشراف، ج4، ص429.</ref> نیز در نامه‌ای به معاویه، پلشتی‌های بنی‌امیه را یادآور شد.<ref>نهج البلاغه، نامه 28.</ref>


==حکومت امویان==
==حکومت امویان==
 
در دوران سلطه حدود 90 ساله امویان، 14 تن حکومت کردند. حکومت امویان شاخصه‌هایی چون تبدیل نظام خلافت به نظام استبدادی موروثی، برخورد تبعیض‌آمیز با غیر عرب و موالی، بی‌عدالتی<ref>نک: مروج الذهب، ج3، ص232.</ref> و ستم بر رعیت به ویژه مخالفان، قداست بخشیدن به خلیفه و دستگاه خلافت، تقویت و ترویج جبرگرایی، و حمایت از مرجئه داشت.<ref>نک: تاریخ اجتماعی ایران، ج10، ص44.</ref>
(حک: 41-132ق.) بنی‌امیه که با دسیسه‌هایی زمینه صلح با [[امام حسن(ع)]] را فراهم ساخته بودند، بر همه قلمرو اسلامی چیره شدند.
 
===سلطنت معاویه===
 
معاویه پایه‌گذار حکومتی شد که با دوره‌های پیش تفاوت‌های آشکار داشت و شباهتی میان آن و سیره پیامبر(ص) و حتی دو خلیفه اول دیده نمی‌شد. از این‌رو، دولت او را نه خلافت بلکه سلطنت دانسته‌اند.<ref>نک: نظام اداری مسلمانان، ص26.</ref>
 
در دوران سلطه حدود 90 ساله امویان، 14 تن حکومت کردند که از میان آن‌ها معاویه و [[عبدالملک بن مروان]] و [[هشام بن عبدالملک]] به دلیل طولانی بودن حکومتشان (هر یک حدود 20 سال)<ref>الاخبار الطوال، ص346، 325.</ref> و [[عمر بن عبدالعزیز]] به سبب اتخاذ سیاست‌های اصلاحی همانند ممنوع ساختن سب و لعن امام علی و بازگرداندن فدک به [[اهل بیت]]<ref>مروج الذهب، ج3، ص184؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص305-306.</ref> از شهرت بیشتر برخوردارند. حکومت امویان شاخصه‌هایی چون تبدیل نظام خلافت به نظام استبدادی موروثی، برخورد تبعیض‌آمیز با غیر عرب و موالی، بی‌عدالتی<ref>نک: مروج الذهب، ج3، ص232.</ref> و ستم بر رعیت به ویژه مخالفان، قداست بخشیدن به خلیفه و دستگاه خلافت، تقویت و ترویج جبرگرایی، و حمایت از مرجئه داشت.<ref>نک: تاریخ اجتماعی ایران، ج10، ص44.</ref>


در حکومت آن‌ها، دیوان‌های جدید با الهام از تشکیلات ایرانیان و رومیان تاسیس شد یا گسترش یافت. دیوان بَرید (پست امروزین)، خاتم (مهر) و رسائل از آن جمله هستند.<ref>تجارب السلف، ص59.</ref> در این دوره، با پدید آمدن منصب حجابت، دسترسی مردم به حاکم دشوار گشت.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج1، ص296.</ref>
در حکومت آن‌ها، دیوان‌های جدید با الهام از تشکیلات ایرانیان و رومیان تاسیس شد یا گسترش یافت. دیوان بَرید (پست امروزین)، خاتم (مهر) و رسائل از آن جمله هستند.<ref>تجارب السلف، ص59.</ref> در این دوره، با پدید آمدن منصب حجابت، دسترسی مردم به حاکم دشوار گشت.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج1، ص296.</ref>


===فتوحات امویان===
===فتوحات در عصر امویان===


امویان مناطق بسیار را در شرق و غرب قلمرو اسلام فتح کردند. در حکومت [[ولید بن عبدالملک]] (85-95ق.) مسلمانان به فرماندهی [[قتیبة بن مسلم باهلی]]، در آسیای مرکزی بر قبایلی از ترکان چیره شدند و مناطق گسترده را فتح کردند.<ref>تاریخ خلیفه، ص225؛ مشاهیر علماء الامصار، ص238؛ الثقات، ج7، ص366.</ref> در غرب نیز دامنه فتوحات آن‌ها از شمال آفریقا به غرب اروپا و اسپانیا و جنوب فرانسه و‌ اندلس به سال 92ق. رسید.<ref>فتوح البلدان، ص228.</ref>
امویان مناطق بسیار را در شرق و غرب قلمرو اسلام فتح کردند. در حکومت [[ولید بن عبدالملک]] (85-95ق.) مسلمانان به فرماندهی [[قتیبة بن مسلم باهلی]]، در آسیای مرکزی بر قبایلی از ترکان چیره شدند و مناطق گسترده را فتح کردند.<ref>تاریخ خلیفه، ص225؛ مشاهیر علماء الامصار، ص238؛ الثقات، ج7، ص366.</ref> در غرب نیز دامنه فتوحات آن‌ها از شمال آفریقا به غرب اروپا و اسپانیا و جنوب فرانسه و‌ اندلس به سال 92ق. رسید.<ref>فتوح البلدان، ص228.</ref>


===چالش‌های امویان===
===سقوط امویان===


از چالش‌های داخلی پیش روی امویان در طول حکومت آنان، تلاش‌های سیاسی علویان، شیعیان و [[خوارج]] و در اواخر حکومت آن‌ها [[عباسیان]] بود که حرکت‌هایی را برضد بنی‌امیه به راه‌ انداختند. قیام [[امام حسین(ع)]]، شورش ابن‌زبیر (حک: 64-73ق.)، قیام توابین (65ق.)، مختار (66-67ق.)، زید بن علی (122ق.)، یحیی بن زید، عبدالله بن معاویه و قیام‌های خوارج از جمله قیام ابوحمزه خارجی و تسلط کوتاه مدت وی بر حرمین شریفین به سال 129ق. از آن جمله است.
از چالش‌های داخلی پیش روی امویان در طول حکومت آنان، تلاش‌های سیاسی علویان، شیعیان و [[خوارج]] و در اواخر حکومت آن‌ها [[عباسیان]] بود که حرکت‌هایی را برضد بنی‌امیه به راه‌ انداختند. قیام [[امام حسین(ع)]]، شورش ابن‌زبیر (حک: 64-73ق.)، قیام توابین (65ق.)، مختار (66-67ق.)، زید بن علی (122ق.)، یحیی بن زید، عبدالله بن معاویه و قیام‌های خوارج از جمله قیام ابوحمزه خارجی و تسلط کوتاه مدت وی بر حرمین شریفین به سال 129ق. از آن جمله است.


===سقوط حکومت اموی===
سرانجام حکومت بنی‌امیه را نهضت عباسیان با تکیه بر قوای خراسانی و با شعار «الرضا من آل محمد»<ref>انساب الاشراف، ج4، ص109.</ref> به سال 132ق. سرنگون کردند.
 
سرانجام طومار حکومت بنی‌امیه را نهضت عباسیان با تکیه بر قوای خراسانی و با شعار «الرضا من آل محمد»<ref>انساب الاشراف، ج4، ص109.</ref> به سال 132ق. دَر هم پیچید.


با سقوط حکومت اموی، بسیاری از بنی‌امیه به دست عباسیان کشته شدند<ref>الامامة و السیاسه، ج2، ص166-168؛ المحبر، ص485؛ الاغانی، ج4، ص343-351.</ref> و یکی از امویان به نام [[عبدالرحمن بن معاویه]] از شام به‌ اندلس گریخت و به سال 138ق. حکومتی تاسیس کرد<ref>تاریخ الاسلام، ج8، ص362.</ref> که به حکومت امویان‌ اندلس شهرت یافت و تا 422ق. حدود سه سده دوام آورد.<ref>التنبیه و الاشراف، ص285.</ref>
با سقوط حکومت اموی، بسیاری از بنی‌امیه به دست عباسیان کشته شدند<ref>الامامة و السیاسه، ج2، ص166-168؛ المحبر، ص485؛ الاغانی، ج4، ص343-351.</ref> و یکی از امویان به نام [[عبدالرحمن بن معاویه]] از شام به‌ اندلس گریخت و به سال 138ق. حکومتی تاسیس کرد<ref>تاریخ الاسلام، ج8، ص362.</ref> که به حکومت امویان‌ اندلس شهرت یافت و تا 422ق. حدود سه سده دوام آورد.<ref>التنبیه و الاشراف، ص285.</ref>
خط ۱۸۴: خط ۱۳۶:


سیاست بنی‌امیه در مدت حکومتشان به کارگیری خویشاوندانشان یا تیره‌های مهم قریش مانند [[بنی‌مخزوم]] برای اداره حرمین بود.
سیاست بنی‌امیه در مدت حکومتشان به کارگیری خویشاوندانشان یا تیره‌های مهم قریش مانند [[بنی‌مخزوم]] برای اداره حرمین بود.
 
امویان با گسترش دیوان برید و راه ارتباطی حجاز با شام، <ref>تاریخ مکه، ص172.</ref>  در اشراف کامل بر حرمین کوشیدند.  
===حاکمان اموی===
 
امویان با گسترش دیوان برید و راه ارتباطی حجاز با شام، <ref>تاریخ مکه، ص172.</ref>  در اشراف کامل بر حرمین کوشیدند. برخی خلفای اموی کوشش‌هایی در این دو شهر مقدس انجام دادند که عبارتند از.


====معاویه====
====معاویه====