آیه ۲ سوره مائده: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{آیات حج و حرمین}} | |||
'''آیه ۲ سوره مائده'''، آیهای از [[قرآن]]، که به حفظ احترام شعائر الهی، ماههای حرام، [[قربانی]] و کسانی که قصد [[بیتالله]] را کردهاند امر کرده است. در این آیه، به ممنوعیت [[صید]] در حال [[احرام]] نیز اشاره شده است. مراد از شعائر الهی را، مناسک و اعمال [[حج]] دانستهاند. | |||
== متن و ترجمه == | == متن و ترجمه == | ||
{{قرآن | {{قرآن | ||
خط ۳۵: | خط ۳۸: | ||
برخی، دیدگاه «همه مناسک و اعمال حج» به واقع نزدیکتر است؛ زیرا نه آنچنان گسترده است که از سیاق آیات حج خارج شود، و نه آنچنان محدود که لازم شود تا جمع شعائر را در معنای مفرد به کار ببریم.<ref name=":0"/> | برخی، دیدگاه «همه مناسک و اعمال حج» به واقع نزدیکتر است؛ زیرا نه آنچنان گسترده است که از سیاق آیات حج خارج شود، و نه آنچنان محدود که لازم شود تا جمع شعائر را در معنای مفرد به کار ببریم.<ref name=":0"/> | ||
به نظر برخی، این احتمال وجود دارد که شعائر، شامل موضوعات خارجی در حج مانند | به نظر برخی، این احتمال وجود دارد که شعائر، شامل موضوعات خارجی در حج مانند [[کعبه]]، [[حجر الاسود|حجرالاسود]]، [[مقام ابراهیم(ع)]]، [[صفا و مروه]] و [[قربانی]] نیز بشود؛ چنانکه در آیات {{آیه|إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّه}}<ref>بقره: ١۵٨.</ref> و {{آیه|وَ الْبُدْنَ جَعَلْنٰاهٰا لَکُمْ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰه}}<ref>حج: ۳۶.</ref> به برخی از آنها اشاره شده است. | ||
ابن عربی، عارف و مفسر قرآن، از دیدگاه | ابن عربی، عارف و مفسر قرآن، این آیه را از دیدگاه عرفانی تفسیر کرده و شعائر را مقامات و احوالی دانسته که بیانگر حال سالک الی الله است؛ مانند صبر، شکر، توکل و رضا. به باور او همانطور که [[مطاف]]، [[مسعی]] و منحر شعائر ظاهری هستند، این مقامات نیز شعائر باطنی است و سالک نباید مرتکب گناهانی شود که برای این مقامات زیان داشته باشد.<ref>تفسیر ابن عربی، ج ١، ص١۶۶.</ref> | ||
=== ماه حرام === | === ماه حرام === | ||
دومین امری که در این آیه به حفظ احترام آن سفارش | دومین امری که در این آیه به حفظ احترام آن سفارش شده، ماه حرام است؛ که مراد از آن ماههای رجب، [[ذیقعده]]، [[ذیحجه]] و [[محرم]] است.<ref>تفسیر کبیر، ج١١، ص ١٢٩.</ref> | ||
مراد از عدم احلال، حلال نشمردن جنگ در آن ماهها است؛ زیرا قرآن، جنگ در ماه حرام را گناه بزرگ، مانع از گرایش مردم به آیین خدا، و باعث کفر ورزیدن به خدا میداند.<ref>بقره: ٢١٧.</ref> | مراد از عدم احلال، حلال نشمردن جنگ در آن ماهها است؛ زیرا قرآن، جنگ در ماه حرام را گناه بزرگ، مانع از گرایش مردم به آیین خدا، و باعث کفر ورزیدن به خدا میداند.<ref>بقره: ٢١٧.</ref> | ||
خط ۴۷: | خط ۵۰: | ||
=== قربانیها === | === قربانیها === | ||
پس از امر به حفظ احترام شعائر و ماههای حرام، به حفظ احترام هدی و قلائد امر شده است. | پس از امر به حفظ احترام شعائر و ماههای حرام، به حفظ احترام [[هدی]] و [[قلائد]] امر شده است. هدی قربانیِ بینشان، و قلائد قربانیِ بانشان است و هر دو در [[قربانی]] بودن شریک هستند.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۷۲.</ref> | ||
برخی از مفسران، مصداقهایی برای احلال قربانی ذکر کردهاند: | برخی از مفسران، مصداقهایی برای احلال قربانی ذکر کردهاند: | ||
خط ۵۳: | خط ۵۶: | ||
* مانع از رسیدن قربانی به قربانگاه شوند؛ | * مانع از رسیدن قربانی به قربانگاه شوند؛ | ||
* قربانی را به سرقت و غصب از حجگزار بگیرند؛ | * قربانی را به سرقت و غصب از حجگزار بگیرند؛ | ||
* در خصوص قلائد، با کندن علامت مخصوص، آن را آزاد کنند. | * در خصوص قلائد، با کندن علامت مخصوص، آن را آزاد کنند.<ref>تفسير القرآن الحكيم (المنار)، ج۶، ص١٢۵.</ref> | ||
ابن عربی، عارف و مفسر قرآن، مقصود از هدی را نَفْسِ آماده برای | ابن عربی، عارف و مفسر قرآن، مقصود از هدی را نَفْسِ آماده برای قربانی، هنگام رسیدن به فنای الهی دانسته است.<ref>تفسیر ابن عربی، ج ١، ص١۶۶.</ref> | ||
=== قاصدین بیتالله === | === قاصدین بیتالله === | ||
خط ۶۰: | خط ۶۳: | ||
درباره مراد از «کسانی که قصد بیتالله الحرام کردهاند» دو تفسیر وجود دارد: | درباره مراد از «کسانی که قصد بیتالله الحرام کردهاند» دو تفسیر وجود دارد: | ||
* به باور برخی، | * به باور برخی، منظور، کافران هستند، و مراد از عدم احلال آنها نجنگیدن با آنهاست؛ البته این حکم به وسیله آیه {{آیه|إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاٰ یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرٰامَ بَعْدَ عٰامِهِمْ هٰذٰا}}<ref>توبه: ٢٧.</ref> نسخ شده است.<ref>تفسیر کبیر، ج١١، ص ١٣٠؛ تفسیر القرآن الحکیم (المنار)، ج۶، ص١٢۶.</ref> بخش بعدی آیه را که میگوید {{آیه|وَ لاٰ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرٰام}} تأییدکننده این دیدگاه دانستهاند؛ زیرا کینه و بغض نسبت به کافران در دل مؤمنان وجود داشت.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۷۳.</ref> | ||
:شأن نزول آیه نیز، مؤید این دیدگاه دانسته شده است. این آیه در شأن حُطَم بن هند البکری نازل شده است. او در مدینه نزد پیامبر(ص) آمد و بدون اینکه اسلام بیاورد از مجلس او خارج شد، [و یا اینکه مسلمان شد و بعد مرتد گردید]، و در سال بعد به قصد حج و با هدی مقلّد روانه مکه شد.<ref>مجمع البیان، ج٢، ص١۵٣.</ref> | :شأن نزول آیه نیز، مؤید این دیدگاه دانسته شده است. این آیه در شأن حُطَم بن هند البکری نازل شده است. او در [[مدینه]] نزد [[پیامبر(ص)]] آمد و بدون اینکه [[اسلام]] بیاورد از مجلس او خارج شد، [و یا اینکه مسلمان شد و بعد مرتد گردید]، و در سال بعد به قصد حج و با [[هدی|هدیِ]] مقلّد روانه [[مکه]] شد.<ref>مجمع البیان، ج٢، ص١۵٣.</ref> | ||
:این آیه پس از آیهای<ref>توبه:۲۸.</ref> نازل شده که مشرکان را نجس دانسته و از نزدیکشدن آنها به مسجدالحرام نهی کرده است.<ref group="یادداشت">زمخشری، مفسر اهل سنت، با نقل روایتی از پیامبر(ص) مینویسد: سوره مائده آخرین سوره نازله است و نسخی در آن نیست. (کشاف، ج١، ص ۶٠٢.) تفسیر نمونه نیز مینویسد: سوره برائت در سال نهم، و سوره مائده در سال دهم نازل شده است. (نمونه، ج ۴، ص٢۵٠.)</ref> از این رو، به باور برخی، نمیتواند شامل حال کافران شود؛ و معقول نیست که ناسخ پیش از منسوخ نازل شده باشد؛ بنابراین | :این آیه پس از آیهای<ref>توبه:۲۸.</ref> نازل شده که مشرکان را نجس دانسته و از نزدیکشدن آنها به [[مسجدالحرام]] نهی کرده است.<ref group="یادداشت">زمخشری، مفسر اهل سنت، با نقل روایتی از پیامبر(ص) مینویسد: سوره مائده آخرین سوره نازله است و نسخی در آن نیست. (کشاف، ج١، ص ۶٠٢.) تفسیر نمونه نیز مینویسد: سوره برائت در سال نهم، و سوره مائده در سال دهم نازل شده است. (نمونه، ج ۴، ص٢۵٠.)</ref> از این رو، به باور برخی، نمیتواند شامل حال کافران شود؛ و معقول نیست که ناسخ پیش از منسوخ نازل شده باشد؛ بنابراین کافران، حداقل در محدوده مسجدالحرام از دایره این قصد خارجند، هرچند ممکن است در دیگر بخشهای حرم قصد تجارت و سودبری داشته باشند.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۷۳ و ۲۷۴.</ref> | ||
* به نظر برخی از مفسران، مراد مسلمانان هستند؛ زیرا شعائر الهی تنها لایق حال مؤمنان است، و کافران شعائر الهی نداشتند تا خداوند به مؤمنان دستور رعایت و عدم احلال آن را بدهد.<ref>تفسیر کبیر، ج١١، ص ١٣٠.</ref> | * به نظر برخی از مفسران، مراد مسلمانان هستند؛ زیرا شعائر الهی تنها لایق حال مؤمنان است، و کافران شعائر الهی نداشتند تا خداوند به مؤمنان دستور رعایت و عدم احلال آن را بدهد.<ref>تفسیر کبیر، ج١١، ص ١٣٠.</ref> | ||
* علامه طباطبایی، مفسر شیعه، مراد را کسانی دانسته است که برای زیارت به سوی بیتالله میآیند و در کنار آن به فضل مادی و مالی نیز میرسند.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص ١۶٢.</ref> برخی عبارت {{آیه|یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْوٰاناً}} در ادامه آیه را تأییدکننده این تفسیر دانستهاند؛ زیرا کافران امیدی به فضل و رضوان الهی ندارند تا در پی آن باشند.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۷۳.</ref> | * علامه طباطبایی، مفسر شیعه، مراد را کسانی دانسته است که برای زیارت به سوی [[بیتالله]] میآیند و در کنار آن به فضل مادی و مالی نیز میرسند.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص ١۶٢.</ref> برخی عبارت {{آیه|یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْوٰاناً}} در ادامه آیه را تأییدکننده این تفسیر دانستهاند؛ زیرا کافران امیدی به فضل و رضوان الهی ندارند تا در پی آن باشند.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۷۳.</ref> | ||
=== فضل و رضوان === | === فضل و رضوان === | ||
در عبارت {{آیه|یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْوٰاناً}}، منظور از فضل را تجارت مباح و سودبری در دنیا، و مراد از رضوان در آخرت دانستهاند.<ref>تفسیر کبیر، ج١١، ص ١٣٠.</ref> برخی نیز، مراد از فضل را ثواب الهی، و مقصود از رضوان را رضایت خداوند دانستهاند.<ref>کشاف، ج١، ص ۶٠٢؛ تفسیر کبیر، ج١١، ص ١٣٠؛ تفسیر القرآن الحکیم (المنار)، ج۶، ص١٢۶.</ref> | در عبارت {{آیه|یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْوٰاناً}}، منظور از فضل را تجارت مباح و سودبری در دنیا، و مراد از رضوان در آخرت دانستهاند.<ref>تفسیر کبیر، ج١١، ص ١٣٠.</ref> برخی نیز، مراد از فضل را ثواب الهی، و مقصود از رضوان را رضایت خداوند دانستهاند.<ref>کشاف، ج١، ص ۶٠٢؛ تفسیر کبیر، ج١١، ص ١٣٠؛ تفسیر القرآن الحکیم (المنار)، ج۶، ص١٢۶.</ref> | ||
در قرآن بارها از این دو مفهوم یاد شده است.<ref>بقره: ١٩٨؛ اسراء: 12؛ جمعه: ١٠؛ آلعمران: ١۵؛ توبه: 71؛ حدید: ٢١.</ref> از مجموع این کاربردها استفاده شده که فضل در امور | در قرآن بارها از این دو مفهوم یاد شده است.<ref>بقره: ١٩٨؛ اسراء: 12؛ جمعه: ١٠؛ آلعمران: ١۵؛ توبه: 71؛ حدید: ٢١.</ref> از مجموع این کاربردها استفاده شده که فضل در امور مالی و دنیوی کاربرد بیشتری دارد، و رضوان در امور معنوی، اخروی و رضایتمندی خداوند بیشتر به کار میرود.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۷۵.</ref> | ||
=== ممنوعیت صید === | === ممنوعیت صید === | ||
در عبارت {{آیه|وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا}}، به ممنوعیت صید در حال احرام اشاره شده است. در دیگر آیات قرآن نیز به این ممنوعیت اشاره شده است.<ref>مائده: ۹۵.</ref> | در عبارت {{آیه|وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا}}، به ممنوعیت [[صید]] در حال [[احرام]] اشاره شده است. در دیگر آیات قرآن نیز به این ممنوعیت اشاره شده است.<ref>مائده: ۹۵.</ref> | ||
قرآن فلسفه حرمت صید در احرام را نوعی آزمون الهی دانسته که مُحرم در آن شرکت میکند و رعایت این حکم را نشانه ایمان و علامت تقوای وی دانسته است.<ref>مائده: ٩۴.</ref> | قرآن فلسفه حرمت صید در احرام را نوعی آزمون الهی دانسته که [[احرام گزار|مُحرم]] در آن شرکت میکند و رعایت این حکم را نشانه ایمان و علامت تقوای وی دانسته است.<ref>مائده: ٩۴.</ref> | ||
یکی دیگر از حکمتهای آن، این دانسته شده که با توجه به جمعیت | یکی دیگر از حکمتهای آن، این دانسته شده که با توجه به جمعیت زیادی که در طول سال به مکه میآیند، اگر شکار حیوانات حلال باشد، نسل بسیاری از حیوانات در آن منطقه برچیده میشود؛ بنابراین، این حکم، نوعی حفاظت از محیط زیست و ضمانت بقای حیوانات است.<ref>تفسیر نمونه، ج ۵، ص ٨٧.</ref> | ||
بر اساس آیه ۹۶ سوره مائده، صید دریایی برای مُحرم جایز است و بر اساس عبارت {{آیه|وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا}} پس از [[تحلیل|خارج شدن از احرام]] و حفظ حرمت [[حرم مکی|حرم]]، صید خشکی نیز جایز میشود.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۷۸.</ref> | بر اساس آیه ۹۶ سوره مائده، صید دریایی برای مُحرم جایز است و بر اساس عبارت {{آیه|وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا}} پس از [[تحلیل|خارج شدن از احرام]] و حفظ حرمت [[حرم مکی|حرم]]، صید خشکی نیز جایز میشود.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۷۸.</ref> | ||
=== تشویق به گذشت === | === تشویق به گذشت === | ||
در عبارت {{آیه|وَ لاٰ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ أَنْ تَعْتَدُوا}}ترغیب به گذشت شده است. کافران در گذشته و در جریان صلح حدیبیه مانع از ورود مؤمنان به مسجدالحرام برای انجام مناسک عمره شده بودند. خداوند به مؤمنان سفارش میکند که مبادا دنبال انتقامگیری از آنان باشند.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۷۸.</ref> | در عبارت {{آیه|وَ لاٰ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ أَنْ تَعْتَدُوا}} ترغیب به گذشت شده است. کافران در گذشته و در جریان [[صلح حدیبیه]] مانع از ورود مؤمنان به [[مسجدالحرام]] برای انجام مناسک [[عمره]] شده بودند. خداوند به مؤمنان سفارش میکند که مبادا دنبال انتقامگیری از آنان باشند.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۲۷۸.</ref> | ||
فعل {{آیه|لاٰ یَجْرِمَنَّکُمْ}}دو مفعولی بوده و به این معنا است که بغض شما، شما را وادار به دشمنی از روی انتقام نکند؛ چراکه | فعل {{آیه|لاٰ یَجْرِمَنَّکُمْ}} دو مفعولی بوده و به این معنا است که بغض شما، شما را وادار به دشمنی از روی انتقام نکند؛ چراکه انتقام، کمک کردن به خود است، نه یاری نمودن حقّ، که اگر اینگونه رفتار شود تجاوز از حق به باطل، و از عدل به ظلم است.<ref>کشاف، ج١، ص ۶٠٣؛ مجمع البیان، ج٢، ص١۵۵؛ تفسیر کبیر، ج١١، ص ١٣٠؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۶، ص ۴۶؛ تفسیر القرآن الحکیم (المنار)، ج۶، ص١٢٩؛ تفسیر نمونه، ج ۴، ص ٢۵٢.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۹۱: | خط ۹۴: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
{{برگرفتگی | {{برگرفتگی | ||
| پیش از لینک = کتاب | | پیش از لینک = کتاب | ||
خط ۹۷: | خط ۱۰۱: | ||
| لینک = http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/761 | | لینک = http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/761 | ||
}} | }} | ||
* '''تفسير ابنعربى'''، محيىالدين ابنعربى، تحقيق سمير مصطفى، دار احياء التراث العربى، چاپ اول، ١۴٢٢ق. | |||
* '''تفسير نمونه'''، ناصر مكارم شيرازى و دیگران، دار الكتب الاسلاميه، ١٣۶٩ش. | |||
* '''تفسير القرآن الحكيم''' (تفسيرالمنار)، محمد رشيد رضا، بيروت، دارالمعرفه. | |||
* '''الجامع لأحکام القرآن'''، محمد بن احمد قرطبی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۶۵م. | |||
* '''جواهر الکلام'''، محمد حسن نجفی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، سوم، ۱۳۶۷ش. | |||
* '''الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیة'''، اسماعیل بن حماد جوهری، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چهارم، ۱۴۰۷ق. | |||
* '''الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل'''، محمود بن عمر زمخشری، ادب الحوزه. | |||
* '''كشفالاسرار وعدةالابرار'''، ابوالفضل رشيدالدين ميبدى، تهران، انتشارات امير كبير، ١٣۶٠ش. | |||
* '''مجمع البیان فی تفسیر القرآن'''، فضل بن حسن طبرسی، قم، کتابخانة آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۳ق. | |||
* '''معجم مقاییس اللغة'''، احمد بن فارس، تحقیق عبد السلام محمد هارون، قم، مکتب الإعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ق. | |||
* '''المصباح المنیر'''، احمد بن محمد فیومی، قم، دارالهجرة، دوم، ۱۴۱۴ق. | |||
* '''مفردات الفاظ القرآن'''، راغب اصفهانی، تحقیق صفوان عدنان داوودی، بیروت، دارالسامیة، ۱۴۱۲ق. | |||
* '''المیزان فی تفسیر القرآن'''، سید محمدحسین طباطبایی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. | |||
{{پایان}} | |||
[[رده:آیه های مربوط به حج]] | [[رده:آیه های مربوط به حج]] |