آیه سقایة الحاج

از ویکی حج
آیات حج و حرمین
سوره بقره
۱۲۵۱۲۶۱۲۷۱۲۸۱۵۸۱۹۶۱۹۷۱۹۸۱۹۹۲۰۰۲۰۳
سوره آل عمران
۹۶۹۷
سوره مائده
۲۹۷
سوره توبه
۲۱۹
سوره حج
۲۵۲۶۲۷۲۸۲۹۳۳۳۴۳۶۳۷

آیه سقایة الحاج نوزدهمین آیه سوره توبه، درباره برتری ایمان به خدا و قیامت و جهاد در راه خدا بر آب دادن به حاجیان و تعمیر مسجدالحرام است. درباره شأن نزول این آیه، روایات مختلفی هست اما از بیشتر آنها برمی‌آید که آیه در شأن امام علی(ع) به سبب سبقت گرفتن در ایمان به خدا و روز جزا و جهاد در راه خدا نازل شده است. به گفته علامه طباطبایی، ذکر سقایت حاجیان و عمارت مسجدالحرام بدون هرگونه قید در برابر ایمان به خدا و قیامت و جهاد فی سبیل‌ الله به این معناست که سقایت و عمارت تهی از ایمان هرگز با ایمان به خدا برابر نیست و خداوند آن را رد می‌کند.

واژه شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سِقایت از ریشه «س ق ی»، مصدر و به معنای آب دادن دیگران است.[۱] از این رو آیه ۱۹ سوره توبه آیه سقایة الحاج نام گرفته[۲] که واژه سقایت در آن آمده و بیانگر آن است که ایمان به خدا و روز جزا و جهاد در راه خدا از آب دادن به حاجیان و آباد‌کردن مسجدالحرام برتر است:

متن آیه:
أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ لَا يَسْتَوُونَ عِندَ اللَّـهِ ۗ وَاللَّـهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۳]
آيا سيراب ساختن حاجيان و آباد كردن مسجد الحرام را همانند [كار] كسى پنداشته‌ايد كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده و در راه خدا جهاد مى‌كند؟ [نه، اين دو] نزد خدا يكسان نيستند، و خدا بيدادگران را هدايت نخواهد كرد.[۴]


افزون بر این معنا، واژه سقایت به معنای جای آشامیدن آب[۵] و نیز ظرف آب جَعَلَ السِّقَایةَ فِی رَحلِ أَخِیهِ[۶] نیز آمده است. سقایت و آب دادن به زائران خانه خدا از مناصب مسجدالحرام بود که اعراب جاهلی به آن مباهات می‌کردند. سقایت از مناصبی بود که قُصَی بن کلاب، از اجداد پیامبر گرامی(ص) بعد از خارج‌کردن مکه از دست قبیله خزاعه، برای اداره مسجدالحرام و زائران خانه خدا آن را پدید آورد.[۷] وی هنگام وفاتش این ِسمَت را به پسرش عبدمناف واگذار کرد[۸] و از آن به بعد این سمت در میان فرزندان عبدمناف وجود داشت[۹] تا در پایان به عباس بن عبدالمطلب رسید. سقایة العباس در مسجدالحرام بنایی داشت که گفته‌اند در جهت جنوبی زمزم بوده است.[۱۰] بر پایه روایتی، رسول خدا(ص) نیز سقایت زائران خانه خدا را برای بنی‌هاشم و پرده‌داری کعبه را برای بنی‌عبدالدار قرار داد.[۱۱]

شأن نزول[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در شأن نزول آیه سقایة الحاج نقل شده است که عباس بن عبدالمطلب به جهت عهده‌داری آب دادن به حاجیان و طلحة بن شیبه به جهت کلیدداری کعبه و عمارت مسجدالحرام بر یکدیگر فخر می‌فروختند. آن دو با ورود علی بن ابی‌طالب(ع) نزد خود، او را در این باره داور قرار دادند. وی خود را به سبب سبقت در ایمان میان مردان این امت و هجرت و جهاد در راه خدا و نماز گزاردن به سوی دو قبله با پیامبر(ص) برتر از هر دو خواند. عباس و طلحه خصومت میان خود و تفاخر علی بن ابی‌طالب بر خویش را نزد پیامبر(ص) بردند. ایشان سکوت کرد تا آیه أَجَعَلتُم سِقَایةَ الحَاجِّ... نازل شد.[۱۲] همین شأن نزول با اندکی تفاوت، در روایتی از امام صادق(ع)[۱۳] و نیز منابع دیگر یاد شده است.[۱۴]

افزون بر این شأن نزول، اقوال دیگری هم ذکر شده است:

  • بر پایه روایتی، علی(ع) از عمویش عباس خواست که به مدینه هجرت کند و به رسول خدا(ص) بپیوندد. وی پاسخ داد: من در مکه عهده‌دار سقایت حاجیان و آبادگر مسجدالحرام هستم. آن‌گاه این آیه نازل شد.[۱۵] طبق روایتی دیگر، اختلافی میان علی(ع) و عباس پدید آمد و عباس بدان سبب که عموی پیامبر(ص) بود و سقایت حاجیان و تعمیر مسجدالحرام را بر عهده داشت، خود را برتر از علی(ع) می‌پنداشت. بدین جهت این آیه نازل شد.[۱۶] بر پایه گزارشی دیگر، پس از فتح مکه، پیامبر(ص) سقایت حج‌گزاران را به عمویش عباس و کلیدداری کعبه را به عثمان بن طلحه داد. عباس به علی(ع) گفت: رسول خدا به تو کاری مهم نداد. در این هنگام، آیه سقایة الحاج نازل شد.[۱۷]
  • بر اساس نقلی، پس از آن که عباس بن عبدالمطلب در غزوه بدر اسیر شد، او را به تمسخر گرفتند. وی در پاسخ به مسلمانان گفت: اگر شما در اسلام آوردن و هجرت و جهاد بر ما سبقت گرفتید، ما آبادگر مسجدالحرام و ساقی زائران خانه خدا بوده‌ایم. در این حال، این آیه نازل شد.[۱۸]
  • بر پایه روایتی دیگر، آیه سقایة الحاج درباره علی(ع)، حمزه، عباس و شیبه نازل شد، در حالی که عباس و شیبه به سقایة الحاج و پرده‌داری کعبه افتخار می‌کردند.[۱۹]
  • طبق گزارشی از نعمان بن بشیر، چند تن در کنار منبر رسول خدا(ص) با یکدیگر سخن می‌گفتند. یکی از آنان سقایت حاجیان و دیگری عمارت مسجدالحرام و شخص سوم جهاد در راه خدا را برترین اعمال پس از اسلام خواندند. عمر بن خطاب آنان را از این گفتاری و بلند کرد صدایشان در کنار منبر پیامبر(ص) منع کرد و اختلاف آنان را با رسول خدا(ص) در میان گذاشت. آن‌گاه آیه سقایة الحاج نازل شد.[۲۰]
  • مطابق گزارشی دیگر، گروهی از مشرکان، سقایت زائران خانه خدا و عمارت کعبه و مسجدالحرام را از ایمان به خدا و جهاد در راه او برتر می‌پنداشتند. خداوند در رد سخن ایشان، این آیه را نازل کرد.[۲۱]
  • بر پایه گزارشی، مشرکان به یهود گفتند: سقایت حاجیان و عمارت مسجدالحرام از آن ماست. آیا ما برتر هستیم یا محمّد و اصحابش؟ یهود پاسخ دادند: شما برترید. در ردّ سخن آنان این آیه نازل شد.[۲۲]


گرچه اقوال مختلفی در شأن نزول آیه سقایة الحاج ذکر شده و اکثر قریب به اتفاق آن‌ها با مضمون آیه مخالفتی ندارند، از بیشتر این روایت‌ها برمی‌آید که آیه در شأن علی بن ابیطالب(ع)[۲۳] به سبب سبقت گرفتن در ایمان به خدا و روز جزا و جهاد در راه خدا نازل شده است. افزون بر این که روایت‌های امامان معصوم(ع) مؤید همین مطلب‌اند[۲۴] ، بر اساس روایتی از ابوذر غفاری، علی(ع) در حدیث شورا ضمن احتجاج‌هایش بر برتری خود بر اعضای شورایی که عمر بن خطاب مشخص کرده بود، به شأن نزول آیه سقایة الحاج استدلال نمود و حاضران در شورا این مطلب را تأیید کردند.[۲۵]

نظر مفسران[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مفسران در تفسیر این آیه سه دیدگاه ارائه کرده‌اند؛

۱. برخی بر این باورند که مخاطبان آیه مشرکان هستند؛ زیرا به گفته ابن عباس، آنان می‌پنداشتند کسی که به تعمیر خانه خدا و سقایت حاجیان می‌پردازد، از کسی که به خدا و روز جزا و جهاد فی سبیل‌ الله ایمان داشته باشد، برتر است. آنان افتخار می‌کردند که اهل حرم هستند و از ایمان آوردن به خدا تکبر می‌ورزیدند[۲۶] ؛ چنان‌که بعضی از اقوال در سبب نزول آیه نیز مؤید همین مطلب است.[۲۷] بر پایه نقل گروهی دیگر از مفسران، مخاطبان آیه شماری از مؤمنان بودند که می‌پنداشتند عمارت و سقایت آنان پیش از ایمان آوردنشان و نیز همین اعمال به دست مشرکان، با سقایت و تعمیر مسجدالحرام بعد از ایمان آوردن برابر است. بعضی از اقوال در سبب نزول آیه مؤید این مطلب است.[۲۸]

۲. در تفسیری دیگر، گفته اند: مقابله باید میان دو چیز هم‌سنخ، مانند دو انسان یا دو عمل صورت پذیرد، نه میان انسان و عملی از او.[۲۹] از همین رو، مفسران ناچار به تأویل آیه شده‌اند؛ یا بدین سان که مضاف در تقدیر گرفته شود: «أجعلتم أهل السقایة و عمارة المسجدالحرام...» یا گفته شود: «أجعلتم سقایة الحاج کإیمان من آمن بالله...».[۳۰] در آیه سقایة الحاج، میان سقایت حاجیان و تعمیر مسجدالحرام از سویی و ایمان به خدا و روز جزا و شرکت در جهاد در راه خدا از سویی دیگر سنجش صورت پذیرفته و خداوند از نابرابری آن‌ها در فضل و برتری خبر داده است.[۳۱]

۳. به گفته علامه طباطبایی، ذکر سقایت حاجیان و عمارت مسجدالحرام بدون هرگونه قید در برابر ایمان به خدا و قیامت و جهاد فی سبیل‌ الله به این معناست که سقایت و عمارت تهی از ایمان هرگز با ایمان به خدا برابر نیست و خداوند آن را رد می‌کند[۳۲] . برخی از مفسران گفته‌اند: عمل نیک و عبادی هر چند عظیم اگر با ایمان توأم نباشد، ارزش ندارد[۳۳] و ذیل آیه یعنی: وَاللهُ لاَ یهدِی القَومَ الظَّالِمِینَ مؤید همین است. ‌افزون بر این، آیات قبل و بعد آیه سقایة الحاج از لحاظ معنایی با هم وحدت دارند و دلالت می‌کنند که زنده بودن و ارزش و نیز سبب قرب الی‌ الله بودن هر عمل، بر روح ایمان مبتنی است.[۳۴]

مطالعه بیشتر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • آیه سقایة الحاج در قرآن به چه آیه‌ای می‌گویند و به چه معناست؟؛ کتابخانه مجازی دیجیتالی الفبا

پیوند به بیرون[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. لسان العرب، ج۶، ص۳۹۱، «سقی»؛ لغت نامه، ج۹، ص۱۳۶۷۸، «سقایت».
  2. نهج الحق، ص۱۸۲؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۵، ص۱۲۳.
  3. توبه، ۱۹
  4. ترجمه فولادوند
  5. القاموس المحیط، ج۴، ص۳۴۳؛ تاج العروس، ج۱۹، ص۵۳۰.
  6. سوره یوسف، آیه ۷۰
  7. السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳۰؛ الطبقات، ج۱، ص۶۰؛ المنمق، ص۱۸۹.
  8. الطبقات، ج۱، ص۶۰؛ اخبار مکه، ج۱، ص۱۱۰؛ التنبیه و الاشراف، ص۱۸۰.
  9. السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳۲؛ الطبقات، ج۱، ص۶۳.
  10. اخبار مکه، ج۲، ص۵۹.
  11. مسند احمد، ج۶، ص۴۰۱؛ المعجم الاوسط، ج۱، ص۲۳۰؛ ذخائر العقبی، ص۱۵.
  12. جامع البیان، ج۱۰، ص۶۸؛ روض الجنان، ج۹، ص۱۹۲؛ الدرالمنثور، ج۳، ص۲۱۹.
  13. ‌اسباب النزول، ص۱۶۴؛ تفسیر قمی، ج۱، ص۲۸۴؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۸۳.
  14. جامع البیان، ج۱۰، ص۶۸؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۲۱؛ مجمع البیان، ج۵، ص۲۷.
  15. الکشاف، ج۲، ص۱۸۰؛ ‌التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۱۱؛ الدرالمنثور، ج۳، ص۲۱۸.
  16. شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۲۰؛ الدر المنثور، ج۳، ص۲۱۸؛ بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۸.
  17. دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۹؛ بحار الانوار، ج۳۸، ص۲۳۶.
  18. جامع البیان، ج۱۰، ص۱۲۵؛ التبیان، ج۵، ص۱۹۰؛ الدر المنثور، ج۳، ص۲۱۸.
  19. تفسیر عیاشی، ج۲، ص۸۳؛ الصافی، ج۲، ص۳۲۸.
  20. جامع البیان، ج۱۰، ص۶۷؛ الدر المنثور، ج۳، ص۲۱۸.
  21. جامع البیان، ج۱۰، ص۶۷؛ روض الجنان، ج۹، ص۱۹۱.
  22. التبیان، ج۵، ص۱۹۱؛ الکشاف، ج۲، ص۱۸۰؛ التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۱۱.
  23. اسباب النزول، ص۱۶۴؛ المصنف، ج۷، ص۵۰۴؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۲۶.
  24. تفسیر قمی، ج۱، ص۲۸۴؛ تفسیر عیاشی، ‌ج۲، ص۸۳؛ التبیان، ج۵، ص۱۹۰.
  25. الامالی، ص۵۵۰.
  26. جامع البیان، ج۱۰، ص۶۶؛ الدر المنثور، ج۴، ص۱۴۵؛ روح المعانی، ج۵، ص۲۵۸.
  27. الکشاف، ج۲، ص۱۸۰؛ روض الجنان، ج۹، ص۱۹۱.
  28. اسباب النزول، ص۱۶۴؛ جامع البیان، ‌ج۱۰، ص۶۷؛ الدر المنثور، ج۳، ص۲۱۸.
  29. المیزان، ج۹، ص۲۰۳.
  30. الکشاف، ج۲، ص۱۸۰؛ روض الجنان، ج۹، ص۱۹۲؛ التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۱۲.
  31. جامع البیان، ج۱۰، ص۶۸؛ التبیان، ج۵، ص۱۹۰.
  32. المیزان، ج۹، ص۲۰۴.
  33. الکشاف، ج۲، ص۱۸۰؛ التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۱۲؛ اطیب البیان، ج۶، ص۱۹۴.
  34. المیزان، ج۹، ص۲۰۵.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل آیه سقایةالحاج.
  • اخبار مکه: الازرقی (م.۲۴۸ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق؛
  • اسباب النزول: الواحدی (م.۴۶۸ق.)، قاهره، الحلبی و شرکاه، ۱۳۸۸ق؛
  • اطیب البیان: عبدالحسین طیب، تهران، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۴ش؛
  • الامالی: الطوسی (م.۴۶۰ق.)، قم،‌دار الثقافه، ۱۴۱۴ق؛
  • بحار الانوار: المجلسی (م.۱۱۱۰ق.)، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛
  • تاج العروس: الزبیدی (م.۱۲۰۵ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۱۴ق؛
  • التبیان: الطوسی (م.۴۶۰ق.)، به کوشش العاملی، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی؛
  • الصافی: الفیض الکاشانی (م.۱۰۹۱ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۲ق؛
  • تفسیر العیاشی: العیاشی (م.۳۲۰ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه؛
  • تفسیر القمی: القمی (م.۳۰۷ق.)، به کوشش الجزائری، قم،‌دار الکتاب، ۱۴۰۴ق؛
  • التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م.۶۰۶ق.)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق؛
  • التنبیه و الاشراف: المسعودی (م.۳۴۵ق.)، بیروت،‌دار صعب؛
  • جامع‌ البیان: الطبری (م.۳۱۰ق.)، بیروت،‌دار المعرفه، ۱۴۱۲ق؛
  • الدر المنثور: السیوطی (م.۹۱۱ق.)، بیروت،‌دار المعرفه، ۱۳۶۵ق؛
  • دعائم الاسلام: النعمان المغربی (م.۳۶۳ق.)، به کوشش فیضی، قاهره،‌دار المعارف، ۱۳۸۳ق؛
  • ذخائر العقبی: احمد بن عبدالله الطبری (م.۶۹۴ق.)، بیروت،‌دار المعرفه، ۱۹۷۴م؛
  • روح المعانی: الآلوسی (م.۱۲۷۰ق.)، به کوشش علی عبدالباری، بیروت، ۱۴۱۵ق؛
  • روض الجنان: ابوالفتوح رازی (م.۵۵۴ق.)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش؛
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م.۸-۲۱۳ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه؛
  • شواهد التنزیل: الحاکم الحسکانی (م.۵۰۶ق.)، به کوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ق؛
  • الصحیح من سیرة النبی(ص): جعفر مرتضی العاملی، بیروت،‌دار السیره، ۱۴۱۴ق؛
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛
  • القاموس المحیط: الفیروزآبادی (م.۸۱۷ق.)، بیروت،‌دار العلم؛
  • الکشاف: الزمخشری (م.۵۳۸ق.)، مصطفی البابی، ۱۳۸۵ق؛
  • لسان العرب: ابن منظور (م.۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق؛
  • لغت نامه: دهخدا (م.۱۳۳۴ش.) و دیگران، تهران، مؤسسه لغتنامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش؛
  • مجمع البیان: الطبرسی (م.۵۴۸ق.)، بیروت،‌دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛
  • مسند احمد: احمد بن حنبل (م.۲۴۱ق.)، بیروت،‌دار صادر؛
  • المصنّف: ابن ابی‌شیبه (م.۲۳۵ق.)، به کوشش سعید محمد،‌دار الفکر، ۱۴۰۹ق؛
  • المعجم الاوسط: الطبرانی (م.۳۶۰ق.)، قاهره،‌دار الحرمین، ۱۴۱۵ق؛
  • المنمق: ابن حبیب (م.۲۴۵ق.)، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق؛
  • المیزان: الطباطبایی (م.۱۴۰۲ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق؛
  • نهج الحق و کشف الصدق: العلامة الحلی (م.۷۲۶ق.)، به کوشش الحسنی الارموی، قم،‌دار الهجره، ۱۴۰۷ق.