پرش به محتوا

حرام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
 
(۶۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
یکی از [[احکام پنجگانه تکلیفی]] حرام است. در فقه، عملی که انجامش عقاب و گناه داشته و ترکش ثواب داشته باشد؛ حرام نامیده می شود که دارای اقسامی است. یکی از ابواب مهم در [[حج]] و عمره بحث محرمات احرام است که فقها به طور مفصل به آن پرداخته اند.  
'''حرام''' یکی از [[احکام پنجگانه تکلیفی]] و به معنای عملی است که انجامش گناه است و عذاب دارد و ترکش ثواب دارد؛ به نظر دانشمندان علم اصول فقه، خداوند برخی از کارها را  به خاطر مفسده‌‌ای که برای مردم داشته حرام کرده است. حرام دارای اقسامی است. در [[حج]] و [[عمره]]، برخی از کارهایی که در حالت عادی [[مباح]] است، برای شخص در حال [[احرام]]، ممنوع است که به آن‌ها [[محرمات احرام]] گفته می‌شود.  


== مفهوم شناسی ==
== مفهوم شناسی ==
حرام در لغت از ریشه «حرم» و به معنای ممنوع است. <ref>معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية؛ ج‌1، ص559.</ref> در اصطلاح فقها حَرام یا مُحَرَّم یکی از احكام تكليفى الزامى و فِعلى است كه مُكَلَّف از سوى شارع (خداوند) مُلزَم به ترك آن است.<ref>فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام؛ ج‌3، ص 290.</ref> انجامش عقاب و گناه و ترکش ثواب دارد.<ref>رک: تیسیر علم اصول الفقه، ص35؛ معجم أصول الفقه، ص254؛معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، ص560.‌</ref> راغب اصفهانی گفته: «عملی است که از انجامش منع شده است: یا با تسخیر الهی،<ref>مثل آیه 12 سوره قصص: «وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ»</ref> و یا بشری، و یا با منع قهری،<ref>مانند آیه 72 سوره مائده: «إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ»</ref> و یا با منع از جهت عقل یا از جهت شرع<ref>مانند آیه 85 سوره بقره: «وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسارى تُفادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْراجُهُمْ» و آیه 145 سوره انعام: «قُلْ: لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ يَطْعَمُهُ ... » و آیه 146 سوره انعام: «وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ».</ref> یا از جهت کسی که امر آن را ترسیم می کند.»<ref>مفردات ألفاظ القرآن؛ صص229-230؛ القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، ص85.</ref>  
حرام در لغت از ریشه «حرم» و به معنای ممنوع (بازداشته شده) است. <ref>معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية؛ ج‌1، ص559.</ref> در اصطلاح فقها حَرام یا مُحَرَّم یکی از احكام تكليفى است که خداوند افراد مکلَّف را وادار کرده که آن را ترک کنند.<ref>فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام؛ ج‌3، ص 290.</ref> کار حرام مورد خشم، نفرت و بیزاری خداوند است.<ref>رک: دائرة المعارف فقه مقارن‌، ج1، ص430.</ref> انجامش مجازات دارد و گناه است، و ترکش ثواب و پاداش دارد.<ref>رک: تیسیر علم اصول الفقه، ص35؛ معجم أصول الفقه، ص254؛معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، ص560.‌</ref> با اینکه شارع از انجام کار [[مکروه]] هم نهی کرده است؛ ولی در [[مکروه]] بر خلاف حرام فرد وادار به ترک عمل نیست.<ref>الأصول من علم الأصول، صص11-12.</ref>  


مانند مکروه شارع از حرام نهی کرده است ولی از این جهت که شارع به صورت الزامی ترک آن کار را خواسته است با مکروه فرق می کند.<ref>الأصول من علم الأصول، صص11-12.</ref> کلمات مُحَرَّم، مَنهِی و مَحظور با حرام مترادفند.<ref>معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، صص559-560؛ رسائل الشريف المرتضى؛ ج‌2، ص: 282.</ref> به حرام، ممنوع، مزجور، ذنب، معصية، قبيح، سيّئة، فاحشة، إثم، حرج، حراج، تحريج و عقوبت نیز گفته می شود.<ref>معجم مصطلح الأصول، ص125؛ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، ص560؛ معجم أصول الفقه، ص254.</ref> حرام در حقیقت ضد حلال است.<ref>کتاب العین، ج3، ص223؛ المحيط في اللغة، ج‌3، ص94؛ معجم مقائيس اللغة؛ ج‌2، ص 45.</ref> همانطور که در آیات قرآن در مقابل حلال قرار گرفته است.<ref>«وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ» (سورة نحل، آية 116) «وَ أَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا» (البقرة: 276)</ref>  و تنها به اعتبار تقسیم احکام تکلیفی ضد واجب است.<ref>معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، ص560.‌</ref> جمع آن حُرُم" است.<ref>کتاب العین، ج3، ص223؛ المحيط في اللغة، ج‌3، ص94.</ref>
کلمات مُحَرَّم، مَنهِی و مَحظور با حرام مترادفند.<ref>معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، صص559-560؛ رسائل الشريف المرتضى؛ ج‌2، ص: 282.</ref> همچنین به حرام، ممنوع، مزجور، ذنب، معصية، قبيح، سيّئة، فاحشة، إثم، حرج، حراج، تحريج و عقوبت نیز گفته می شود.<ref>معجم مصطلح الأصول، ص125؛ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، ص560؛ معجم أصول الفقه، ص254.</ref> جمع حَرام، حُرُم" است.<ref>کتاب العین، ج3، ص223؛ المحيط في اللغة، ج‌3، ص94.</ref>


بنابر نظر اصولیون، منشأ تحريم (حرام کردن) و تحليل (حلال کردن) اشياء، مفاسد و مصالح واقعى موجود در آنها در ارتباط با مكلّف است؛ ازاين‌رو، تحريم يا تحليل هر چيزى، شأن شارع مقدّس (خداوند) است؛ چون تنها او عالم به مصالح و مفاسد واقعى اشياء است.<ref>فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام؛ ج‌2، ص372.</ref>
حرام در حقیقت ضد حلال است.<ref>کتاب العین، ج3، ص223؛ المحيط في اللغة، ج‌3، ص94؛ معجم مقائيس اللغة؛ ج‌2، ص 45.</ref> همانطور که در آیات قرآن<ref>مانند آیه «وَ لٰا تَقُولُوا لِمٰا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هٰذٰا حَلٰالٌ وَ هٰذٰا حَرٰامٌ» (سوره نحل، آیه 116)</ref> در مقابل حلال قرار گرفته است.<ref>الأصول من علم الأصول، صص11-12.</ref>  و تنها به هنگام برشمردن احکام پنجگانه تکلیفی، ضد واجب است.<ref>معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، ص560.</ref>  
== اقسام حرام ==
حرام به اعتبارات مختلف دارای اقسامی است:


1) '''حرام نفسى:''' شى‏ء حرام به واسطه مفسده موجود در خود آن حرام است. و نهى به‏ طور مستقيم به خود آن تعلق گرفته است؛ مثل: قماربازى و نوشیدن شراب.<ref>فرهنگ نامه اصول فقه، ص418.</ref>  
بنابر نظر اندیشمندان علم اصول فقه، چیزهایی حرام شده است که برای مردم مفسده (ضرر و زیان) داشته و چیزهایی حلال شده که برای آنها مصلحت (فایده و سود) داشته است؛ و چون تنها خداوند متعال از مصالح و مفاسد واقعى هر چیزی آگاه است، تنها او شایستگی حرام و حلال کردن چیزها را دارد.<ref>فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام؛ ج‌2، ص372.</ref>


'''حرام غيرى‏:''' به فعلى گفته مى ‏شود كه خودش ذاتاً حرام و مورد غضب خداوند نیست و مفسده ملزمه ندارد؛ اما از آنجا كه مقدمه حرام ديگرى است كه داراى مفسده ملزمه است، اين فعل، مفسده غيرى پيدا كرده؛ مثل مقدمات فعل حرام، و حرمت نماز در مكان يا لباس غصبى.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص417.</ref>  
گاهی <ref>مثل آیه: «لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ:شكار را نكشيد آنگاه كه در حال احرام هستيد.» (سوره مائده، آیه 95)</ref> به شخص در حال [[احرام]]، حَرام و [[مُحرِم]] گويند كه از چيزهائى ([[محرمات احرام|محرّمات احرام]]) ممنوع است.<ref>قاموس قرآن، ج‌2، ص124‌.</ref>


'''2) حرام اصلى‏:''' حرامى كه داراى خطاب شرعی مستقل بوده و كلام به دلالت مطابقى برآن دلالت مى ‏نمايد. مانند اينكه خطاب «لا تشرب الخمر» به‏ طور مستقيم بر حرمت نوشیدن شراب دلالت مى‏كند.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص416.</ref>
== اقسام حرام ==
 
کارهای حرام را از منظرهای گوناگون تقسیم کرده‌اند. از جمله حرامی را که مستقیما نهی شده (مانند قمار) «حرام نفسی» و حرامی که خودش حرام نیست اما مقدمه حرام دیگر است (مانند مقدمات عمل حرام) «حرام غیری» خوانده‌اند. یا کارهایی که در همه حال حرام است (مانند دروغ و غیبت) «حرام مطلق» و کارهایی که در شرایط خاصی حرام است ([[محرمات احرام|مانند برخی کارها در حال احرام]]) «حرام مشروط» نام‌گذارده‌اند.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، صص416-418.</ref>
'''حرام تبعی:''' حرامى كه مدلول غير مطابقى و لازم عقلى كلام ديگرى است كه در آن، به حرمت چيزى حكم شده است؛ مانند اينكه خطاب «لا تشرب الخمر» به دلالت التزامى، حرمت خريد و فروش شراب به قصد نوشیدن شراب را می رساند.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص416.</ref>


3) '''حرام تعيينى‏:''' حرامى كه در مقام امتثال، بدل و جانشينى ندارد و فقط ترك خود حرام مورد درخواست مولا است، مثل نوشیدن شراب و خرید و فروش ربوى.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص416.</ref>
== معناهای دیگر ==
واژه حرام در برخی از ترکیب‌های واژگانی، صفت برخی از مکان‌ها یا زمان‌ها قرار گرفته است. برای این واژه در این کاربردها علاوه بر معنای اصطلاحی حرام، معنای دارای احترام،<ref>فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج‌3، ص 290.</ref> یا دارای حریم<ref>دایرة المعارف بزرگ اسلامی، مدخل "حرام".</ref> و حدود<ref>قاموس قرآن، ج‌2، ص123‌.</ref> هم ذکر شده است. برخی از این ترکیب‌ها که مرتبط به اماکن و زمان‌های حج و حرمین است، عبارتند از:


'''حرام تخييرى‏:''' در جايى است كه حرمت به چند چيز تعلق گرفته و مكلف در انتخاب هريك از آنها آزاد است و با ترك هريك، از ترك بقيه بى‏ نياز مى ‏شود؛ مثل اينكه به شخصى دستور داده شود كه: يا «در منزل نمان» يا «از هم‏نشينى با ديگران پرهيز كن»؛ در اينجا لازم نيست مكلف هر دو را ترك كند.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص416.</ref>  
* [[بيت الحرام]]: [[كعبة]] (خانه خدا)؛<ref>القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، ص86‌</ref>که طبق گفته طبرسی (م548ه.ق) ورود مشرکان به آن حرام است.<ref>مجمع البيان في تفسير القرآن‏، ج1، ص382.</ref>
* [[مسجد الحرام]]: نام مسجدی که کعبه در آن قرار دارد؛ که طبق گفته ابن جوزی در اطرافش شکار کردن و قطع درختان حرام است. <ref>معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية؛ ج‌3، ص279.</ref>
*[[بلد الحرام|بَلَدُ الحرام]]: شهر مکه؛ که ورود بدون [[احرام]] به آن حرام  است.<ref>في الحديث قال النبي عليه السلام يوم فتح مكة: «ألا إِن مكة حرام حَرَّمها اللّه تعالى، لم تحلّ لأحد قبلي، و لا تحلُّ لأحدٍ بعدي، و إِنما أُحِلَّتْ لي ساعةً من نهار»‌يعني دخوله إِياها بغير إِحرام. شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم؛ ج-3، ص1399.</ref>
*[[مشعر|مشعر الحرام]]: [[مشعرالحرام|مشعر]]، [[مُزدَلفة]].<ref>الاصطلاحات الفقهية في الرسائل العملية؛ ص203.</ref>
*[[أشهُر الحُرُم]] (ماه های حرام): هر یک از چهار ماهی<ref>در آیه 36 سوره توبه آمده است: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ».</ref> که عرب‌ها قبل از اسلام در آن جنگ کردن را حرام می‌دانستند و عبارتند از: [[ذو القعدة]]، [[ذو الحجة]]، محرم و رجب.<ref>القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، ص86‌.</ref>


4) '''حرام عينى‏:''' حرامى است كه مولا ترك آن را از مكلفان خواسته است، به‏ گونه ‏اى كه با ترك كردن عده‏ اى، تكليف از ديگران برداشته نمى‏ شود، مثل: «نوشیدن شراب» و «خوردن مردار».<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص417.</ref>
== حرام های حج و عمره ==
{{اصلی|محرمات احرام}}
علاوه بر کارهایی که در هر حال (چه در حال احرام حج و عمره و چه در حالت عادی) حرمت دارد، مثل غیبت و دروغ و ...،<ref>برای آشنایی با کارهای حرام در اسلام نک: حدود الشريعة، ج1.</ref> برخی از کارهای [[مباح]] مثل [[بوی خوش|استفاده از بوی خوش]] و [[شکار|صید]] ([[شکار]]) حیوانات خشکی، با [[احرام]] بستن در [[عمره مفرده]]، [[عمره تمتع]] و [[حج تمتع]] بر فرد عمره گزار یا حج گزار، حرام می‌شود که به آن‌ها [[محرمات احرام|مُحَرَّمات إِحرام]] گفته می‌شود.<ref>رک: مصطلحات الفقه، صص40-43.</ref>  


'''حرام كفائى‏:'''  فعلى است كه انجام آن براى همه مكلفان حرام است، اما اگر بعضى از انجام آن خوددارى كردند، لازم نيست ديگران آن را ترك كنند.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص417.</ref>  
افزون بر [[محرمات احرام]] برخی کارها مانند روزه [[عید قربان]] یا روزه [[ایام تشریق]] نیز برای کسانی که [[ایام الحج|ایام حج]] در سرزمین [[منا]] هستند حرام است.<ref>حدود الشريعة، ج1، ص421.</ref>
{{اصلی|اسرار حج}}
بر پایه برخی آیات<ref>سوره حج(۲۲)، آیه ۳۴.</ref> و نیز روایاتی،<ref>مجمع الزوائد، ج3، ص233؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص166-171.</ref> مناسک و محرمات حج، آزمون بندگان است. همچنین خداوند حرمت [[شکار|صید]] بر [[احرام|مُحرِم]] را آزمایشی برای مشخص شدن فرمانبرداران از گردنکشان می‌شمارد.<ref>سوره مائده(۵)، آیه 94.</ref><ref>. جامع البیان، ج7، ص52-53؛ مجمع البیان، ج3، ص419.</ref>


5) '''حرام مطلق:''' فعل حرامى كه بعد از پيدايش شرايط تكليف، حرمت آن به وجود چيز ديگرى مشروط و متوقف نيست، مثل: دروغ گفتن و غيبت كردن. <ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص418.</ref>


'''حرام مشروط:''' فعل حرامى كه حرمتش متوقف و مشروط بر وجود چيزى غير از شرايط تكليف است؛ مانند حرمت استعمال بوى خوش، كه مشروط به اين است كه شخص در حالت احرام باشد؛ و قبل از آن چنين حرمتى وجود ندارد.<ref>رک: فرهنگ نامه اصول فقه، صص417-418.</ref>
== ترکیبات معروف حرام ==
برخی از ترکیبات معروف حرام که با حج مرتبطند؛ عبارتند از:
·       [[بيت الحرام]]: [[كعبة]] (خانه خدا).
·       [[مسجد الحرام]]: نام مسجدی که کعبه در آن قرار دارد.
·       [[بَلَدُ الحرام]]: شهر مکه. 
·       [[مَشعَر الحرام|مشعر الحرام]]: [[مشعرالحرام|مشعر]]، [[مُزدَلفة]].<ref>الاصطلاحات الفقهية في الرسائل العملية؛ ص203.</ref>
·       [[شَهر الحرام]]: هر یک از چهار ماهی<ref>در آیه 36 سوره توبه آمده است: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ».</ref> که عرب در آن جنگ کردن را حرام می کردند و عبارتند از: [[ذو القعدة]]، [[ذو الحجة]]، محرم و رجب. و آنها را "[[أَشهُر الحُرُم]]" می نامند.<ref>القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، ص86‌.</ref>
== محرمات حج و عمره ==
شروع هر یک از اعمال [[عمره مفرده]]، [[عمره تمتع]] و [[حج تمتع]] با بستن [[احرام]] است. که با انجام آن، انجام اعمالی بر فرد عمره گزار یا حج گزار، حرام می شود که به آنها [[مُحَرَّمات إِحرام]] گفته می شود. فقها 24 مورد برای آن برشمرده اند.<ref>رک: مصطلحات الفقه، صص40-43.</ref>
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==


* [[محرمات احرام]]
*[[محرمات احرام]]
 
== پانویس ==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* قرآن کریم
*
* الاصطلاحات الفقهية في الرسائل العملية، عاملى، ياسين عيسى، بیروت، دار البلاغة للطباعة و النشر و التوزيع، 1413 ه.ق.
*
* الأصول من علم الأصول، العثيمين، محمد بن صالح، بی جا، دار ابن الجوزي، 1426ه.ق.
* تیسیر علم اصول الفقه، الجدیع، عبدالله بن یوسف، بیروت، مؤسسة الريان للطباعة والنشر والتوزيع، 1418ه.ق.
* حدود الشريعة، محسنى، محمد آصف، قم،  بوستان كتاب قم(انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم)، 1429 ه. ق‌.
* دایرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز پژوهش های ایرانی و اسلامی.
* دائرة المعارف فقه مقارن‌، شيرازى، ناصر مكارم‌، مصحح: جمعى از اساتيد و محققان حوزه‌، قم، انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب عليه السلام‌، 1427 ه.ق‌.
* رسائل الشریف المرتضی، شريف مرتضى، على بن حسين موسوى، قم، دار القرآن الكريم، 1405ه.ق
*
* شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم، حميرى، نشوان بن سعيد، بيروت - لبنان، دار الفكر المعاصر،1420ه.ق.
*
* فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426 ه.ق.
*
* فرهنگ نامه اصول فقه، مركز اطلاعات و مدارك اسلامى، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، معاونت پژوهشي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم‏، 1389 ش.
*
* القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، سعدى ابو جيب، ، دمشق – سوريه، دار الفكر، ، 1408 ه.ق.
* قاموس قرآن، قرشى، سيد على اكبر، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1412ه.ق.
* مجمع البيان في تفسير القرآن‏، طبرسى، فضل بن حسن‏، مصحح: فضل‏الله‏ يزدى طباطبايى و هاشم‏ رسولى، تهران، ناصر خسرو، بی تا. 1372ه.ش‏.
* المحيط في اللغة، صاحب بن عباد، كافى الكفاة، اسماعيل بن عباد، بيروت – لبنان، عالم الكتاب، 1414ه.ق.
*
* مصطلحات الفقه، مشكينى، ميرزا على، بی جا، بی نا، بی تا.
*
* معجم أصول الفقه، حسن، خالد رمضان، قاهره، مطبعه المدني‏، 1418 ق.
*
* معجم المصطلحات الأصولية، حسينى، محمد، بیروت، موسسه العارف للمطبوعات، 1415 ق.
*
* معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، محمود عبد الرحمان،  بی جا، بی نا، بی تا.
*
* معجم مصطلح الأصول، هلال، هيثم، بيروت، دار الجليل، 1424 ق.
*
* معجم مقائيس اللغة، ابو الحسين، ابن فارس، احمد بن فارس بن زكريا، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، 1404 ه.ق.
*
* مفردات ألفاظ القرآن، راغب اصفهانى، حسين بن محمد، لبنان-سوریه، دار العلم - الدار الشامية، 1412 ه.ق.
{{پایان}}
== پیوند به بیرون ==
[https://www.cgie.org.ir/fa/article/226993/%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%85?q=0 دایرة المعارف بزرگ اسلامی، مدخل حرام]


·       قرآن کریم
{{اصطلاحات فقهی}}
 
·       الاصطلاحات الفقهية في الرسائل العملية، عاملى، ياسين عيسى، بیروت، دار البلاغة للطباعة و النشر و التوزيع، 1413 ه.ق.
 
·       الأصول من علم الأصول، العثيمين، محمد بن صالح، بی جا، دار ابن الجوزي، 1426ه.ق.
 
·       تیسیر علم اصول الفقه، الجدیع، عبدالله بن یوسف، بیروت، مؤسسة الريان للطباعة والنشر والتوزيع، 1418ه.ق.
 
·       رسائل الشریف المرتضی، شريف مرتضى، على بن حسين موسوى، قم، دار القرآن الكريم، 1405ه.ق
 
·       شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم، حميرى، نشوان بن سعيد، بيروت - لبنان، دار الفكر المعاصر،1420ه.ق.
 
·       فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426 ه.ق.
 
·       فرهنگ نامه اصول فقه، مركز اطلاعات و مدارك اسلامى، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، معاونت پژوهشي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم‏، 1389 ش.
 
·       القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، سعدى ابو جيب، ، دمشق – سوريه، دار الفكر، ، 1408 ه.ق
 
·       المحيط في اللغة، صاحب بن عباد، كافى الكفاة، اسماعيل بن عباد، بيروت – لبنان، عالم الكتاب، 1414ه.ق.
 
·       مصطلحات الفقه، مشكينى، ميرزا على، بی جا، بی نا، بی تا.
 
·       معجم أصول الفقه، حسن، خالد رمضان، قاهره، مطبعه المدني‏، 1418 ق.
 
·       معجم المصطلحات الأصولية، حسينى، محمد، بیروت، موسسه العارف للمطبوعات، 1415 ق.
 
·       معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، محمود عبد الرحمان،  بی جا، بی نا، بی تا.
 
·       معجم مصطلح الأصول، هلال، هيثم، بيروت، دار الجليل، 1424 ق.
 
·       معجم مقائيس اللغة، ابو الحسين، ابن فارس، احمد بن فارس بن زكريا، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، 1404 ه.ق.
 
·       مفردات ألفاظ القرآن، راغب اصفهانى، حسين بن محمد، لبنان-سوریه، دار العلم - الدار الشامية، 1412 ه.ق.

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۴۷

حرام یکی از احکام پنجگانه تکلیفی و به معنای عملی است که انجامش گناه است و عذاب دارد و ترکش ثواب دارد؛ به نظر دانشمندان علم اصول فقه، خداوند برخی از کارها را به خاطر مفسده‌‌ای که برای مردم داشته حرام کرده است. حرام دارای اقسامی است. در حج و عمره، برخی از کارهایی که در حالت عادی مباح است، برای شخص در حال احرام، ممنوع است که به آن‌ها محرمات احرام گفته می‌شود.

مفهوم شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حرام در لغت از ریشه «حرم» و به معنای ممنوع (بازداشته شده) است. [۱] در اصطلاح فقها حَرام یا مُحَرَّم یکی از احكام تكليفى است که خداوند افراد مکلَّف را وادار کرده که آن را ترک کنند.[۲] کار حرام مورد خشم، نفرت و بیزاری خداوند است.[۳] انجامش مجازات دارد و گناه است، و ترکش ثواب و پاداش دارد.[۴] با اینکه شارع از انجام کار مکروه هم نهی کرده است؛ ولی در مکروه بر خلاف حرام فرد وادار به ترک عمل نیست.[۵]

کلمات مُحَرَّم، مَنهِی و مَحظور با حرام مترادفند.[۶] همچنین به حرام، ممنوع، مزجور، ذنب، معصية، قبيح، سيّئة، فاحشة، إثم، حرج، حراج، تحريج و عقوبت نیز گفته می شود.[۷] جمع حَرام، حُرُم" است.[۸]

حرام در حقیقت ضد حلال است.[۹] همانطور که در آیات قرآن[۱۰] در مقابل حلال قرار گرفته است.[۱۱] و تنها به هنگام برشمردن احکام پنجگانه تکلیفی، ضد واجب است.[۱۲]

بنابر نظر اندیشمندان علم اصول فقه، چیزهایی حرام شده است که برای مردم مفسده (ضرر و زیان) داشته و چیزهایی حلال شده که برای آنها مصلحت (فایده و سود) داشته است؛ و چون تنها خداوند متعال از مصالح و مفاسد واقعى هر چیزی آگاه است، تنها او شایستگی حرام و حلال کردن چیزها را دارد.[۱۳]

گاهی [۱۴] به شخص در حال احرام، حَرام و مُحرِم گويند كه از چيزهائى (محرّمات احرام) ممنوع است.[۱۵]

اقسام حرام[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کارهای حرام را از منظرهای گوناگون تقسیم کرده‌اند. از جمله حرامی را که مستقیما نهی شده (مانند قمار) «حرام نفسی» و حرامی که خودش حرام نیست اما مقدمه حرام دیگر است (مانند مقدمات عمل حرام) «حرام غیری» خوانده‌اند. یا کارهایی که در همه حال حرام است (مانند دروغ و غیبت) «حرام مطلق» و کارهایی که در شرایط خاصی حرام است (مانند برخی کارها در حال احرام) «حرام مشروط» نام‌گذارده‌اند.[۱۶]

معناهای دیگر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

واژه حرام در برخی از ترکیب‌های واژگانی، صفت برخی از مکان‌ها یا زمان‌ها قرار گرفته است. برای این واژه در این کاربردها علاوه بر معنای اصطلاحی حرام، معنای دارای احترام،[۱۷] یا دارای حریم[۱۸] و حدود[۱۹] هم ذکر شده است. برخی از این ترکیب‌ها که مرتبط به اماکن و زمان‌های حج و حرمین است، عبارتند از:

حرام های حج و عمره[ویرایش | ویرایش مبدأ]

علاوه بر کارهایی که در هر حال (چه در حال احرام حج و عمره و چه در حالت عادی) حرمت دارد، مثل غیبت و دروغ و ...،[۲۷] برخی از کارهای مباح مثل استفاده از بوی خوش و صید (شکار) حیوانات خشکی، با احرام بستن در عمره مفرده، عمره تمتع و حج تمتع بر فرد عمره گزار یا حج گزار، حرام می‌شود که به آن‌ها مُحَرَّمات إِحرام گفته می‌شود.[۲۸]

افزون بر محرمات احرام برخی کارها مانند روزه عید قربان یا روزه ایام تشریق نیز برای کسانی که ایام حج در سرزمین منا هستند حرام است.[۲۹]

بر پایه برخی آیات[۳۰] و نیز روایاتی،[۳۱] مناسک و محرمات حج، آزمون بندگان است. همچنین خداوند حرمت صید بر مُحرِم را آزمایشی برای مشخص شدن فرمانبرداران از گردنکشان می‌شمارد.[۳۲][۳۳]


جستارهای وابسته[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية؛ ج‌1، ص559.
  2. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام؛ ج‌3، ص 290.
  3. رک: دائرة المعارف فقه مقارن‌، ج1، ص430.
  4. رک: تیسیر علم اصول الفقه، ص35؛ معجم أصول الفقه، ص254؛معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، ص560.‌
  5. الأصول من علم الأصول، صص11-12.
  6. معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، صص559-560؛ رسائل الشريف المرتضى؛ ج‌2، ص: 282.
  7. معجم مصطلح الأصول، ص125؛ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، ص560؛ معجم أصول الفقه، ص254.
  8. کتاب العین، ج3، ص223؛ المحيط في اللغة، ج‌3، ص94.
  9. کتاب العین، ج3، ص223؛ المحيط في اللغة، ج‌3، ص94؛ معجم مقائيس اللغة؛ ج‌2، ص 45.
  10. مانند آیه «وَ لٰا تَقُولُوا لِمٰا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هٰذٰا حَلٰالٌ وَ هٰذٰا حَرٰامٌ» (سوره نحل، آیه 116)
  11. الأصول من علم الأصول، صص11-12.
  12. معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌1، ص560.‌
  13. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام؛ ج‌2، ص372.
  14. مثل آیه: «لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ:شكار را نكشيد آنگاه كه در حال احرام هستيد.» (سوره مائده، آیه 95)
  15. قاموس قرآن، ج‌2، ص124‌.
  16. رک: فرهنگ نامه اصول فقه، صص416-418.
  17. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج‌3، ص 290.
  18. دایرة المعارف بزرگ اسلامی، مدخل "حرام".
  19. قاموس قرآن، ج‌2، ص123‌.
  20. القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، ص86‌
  21. مجمع البيان في تفسير القرآن‏، ج1، ص382.
  22. معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية؛ ج‌3، ص279.
  23. في الحديث قال النبي عليه السلام يوم فتح مكة: «ألا إِن مكة حرام حَرَّمها اللّه تعالى، لم تحلّ لأحد قبلي، و لا تحلُّ لأحدٍ بعدي، و إِنما أُحِلَّتْ لي ساعةً من نهار»‌يعني دخوله إِياها بغير إِحرام. شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم؛ ج-3، ص1399.
  24. الاصطلاحات الفقهية في الرسائل العملية؛ ص203.
  25. در آیه 36 سوره توبه آمده است: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ».
  26. القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، ص86‌.
  27. برای آشنایی با کارهای حرام در اسلام نک: حدود الشريعة، ج1.
  28. رک: مصطلحات الفقه، صص40-43.
  29. حدود الشريعة، ج1، ص421.
  30. سوره حج(۲۲)، آیه ۳۴.
  31. مجمع الزوائد، ج3، ص233؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص166-171.
  32. سوره مائده(۵)، آیه 94.
  33. . جامع البیان، ج7، ص52-53؛ مجمع البیان، ج3، ص419.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • قرآن کریم
  • الاصطلاحات الفقهية في الرسائل العملية، عاملى، ياسين عيسى، بیروت، دار البلاغة للطباعة و النشر و التوزيع، 1413 ه.ق.
  • الأصول من علم الأصول، العثيمين، محمد بن صالح، بی جا، دار ابن الجوزي، 1426ه.ق.
  • تیسیر علم اصول الفقه، الجدیع، عبدالله بن یوسف، بیروت، مؤسسة الريان للطباعة والنشر والتوزيع، 1418ه.ق.
  • حدود الشريعة، محسنى، محمد آصف، قم، بوستان كتاب قم(انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم)، 1429 ه. ق‌.
  • دایرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز پژوهش های ایرانی و اسلامی.
  • دائرة المعارف فقه مقارن‌، شيرازى، ناصر مكارم‌، مصحح: جمعى از اساتيد و محققان حوزه‌، قم، انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب عليه السلام‌، 1427 ه.ق‌.
  • رسائل الشریف المرتضی، شريف مرتضى، على بن حسين موسوى، قم، دار القرآن الكريم، 1405ه.ق
  • شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم، حميرى، نشوان بن سعيد، بيروت - لبنان، دار الفكر المعاصر،1420ه.ق.
  • فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426 ه.ق.
  • فرهنگ نامه اصول فقه، مركز اطلاعات و مدارك اسلامى، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، معاونت پژوهشي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم‏، 1389 ش.
  • القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، سعدى ابو جيب، ، دمشق – سوريه، دار الفكر، ، 1408 ه.ق.
  • قاموس قرآن، قرشى، سيد على اكبر، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1412ه.ق.
  • مجمع البيان في تفسير القرآن‏، طبرسى، فضل بن حسن‏، مصحح: فضل‏الله‏ يزدى طباطبايى و هاشم‏ رسولى، تهران، ناصر خسرو، بی تا. 1372ه.ش‏.
  • المحيط في اللغة، صاحب بن عباد، كافى الكفاة، اسماعيل بن عباد، بيروت – لبنان، عالم الكتاب، 1414ه.ق.
  • مصطلحات الفقه، مشكينى، ميرزا على، بی جا، بی نا، بی تا.
  • معجم أصول الفقه، حسن، خالد رمضان، قاهره، مطبعه المدني‏، 1418 ق.
  • معجم المصطلحات الأصولية، حسينى، محمد، بیروت، موسسه العارف للمطبوعات، 1415 ق.
  • معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، محمود عبد الرحمان،  بی جا، بی نا، بی تا.
  • معجم مصطلح الأصول، هلال، هيثم، بيروت، دار الجليل، 1424 ق.
  • معجم مقائيس اللغة، ابو الحسين، ابن فارس، احمد بن فارس بن زكريا، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، 1404 ه.ق.
  • مفردات ألفاظ القرآن، راغب اصفهانى، حسين بن محمد، لبنان-سوریه، دار العلم - الدار الشامية، 1412 ه.ق.

پیوند به بیرون[ویرایش | ویرایش مبدأ]

دایرة المعارف بزرگ اسلامی، مدخل حرام