آیه غار: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{در دست ویرایش|ماه=شهریور|روز=۲۱|سال=۱۳۹۶|کاربر=Ahmad}} آیه غار: چهلمین آی...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[شهریور]]|روز=[[۲۱]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Ahmad}}
[[پرونده:آیه غار.jpg|بندانگشتی|فرازی از آیه غار، آیه چهلم [[سوره توبه]]]]
'''آیه غار''': چهلمین [[آیه]] سوره توبه درباره پناهنده‌شدن [[پیامبر]](ص) به غار. در این آیه خداوند به مسلمانان هشدار داده است که اگر پیامبر را در [[جنگ تبوک]] یاری نکنند، خودْ او را مانند زمانی که در [[غار ثور]] بود، یاری خواهد کرد. این آیه به همراه پیامبر در غار ثور، یعنی [[ابوبکر]] هم اشاره کرده است که از این رو [[تفسیر|مفسران]] شیعه و [[اهل سنت|سُنی]] از آیه بسیار بحث کرده‌اند.


آیه غار: چهلمین آیه سوره توبه، مشتمل بر وعده خداوند برای یاری پیامبر
اهل سنت معتقدند که ابوبکر به جهت همراهی با پیامبر در غار، امتیاز ویژه‌ای نسبت به دیگر [[اصحاب پیامبر|اصحاب]] او دارد. برخی از آنان به این جهت او را از همه اصحاب پیامبر افضل می‌دانند؛ اما مفسران [[شیعه]] با استناد به آیاتی از قران که از همراهی پیامبر و مؤمنان با مشرکان سخن گفته‌اند، بر این باورند که صِرف همراهی با پیامبر فضیلت خاصی را برای کسی اثبات نمی‌کند. به باور آنها در قرآن ملاک برتری افراد بر یکدیگر تنها [[تقوا]] است.


==متن و ترجمه==
== متن و ترجمه ==
در آیه غار، خداوند به مؤمنان خطاب کرده است که اگر [[پیامبر اسلام(ص)]] را در [[جنگ تبوک]] یاری نکنند، خودش او را یاری خواهد کرد؛ چنان‌که هنگام بیرون راندنش از سوی کافران او را یاری کرد؛ آنگاه که همراه رسول خدا، [[ابوبکر]]، نگران بود و پیامبر او را با وعده همراهی خداوند دلداری داد. سپس خداوند یادآور می‌شود که پیامبر را در [[غار ثور]] و در [[غزوه]]‌های پیشین یاری کرده است:


{{گفت و گو
{{گفت و گو
|عرض=85
|عرض=85
|شکل بندی عنوان=line-height:200%; font-size:125%; font-weight: normal;
|شکل بندی عنوان=line-height:200%; font-size:180%; font-weight: normal;
|شکل بندی ستون راست=text-align:center; line-height:170%
|شکل بندی ستون راست=text-align:center; line-height:170%
|شکل بندی آدرس=font-size:75%;
|شکل بندی آدرس=font-size:100%;
|تورفتگی=0
|تورفتگی=۰
|تراز=وسط
|تراز=وسط
|عنوان={{عربی|اندازه=92%|إِلا تَنصُـرُوهُ فَقَد نَصَـرَهُ اللَّهُ إِذ أَخرَجَهُ الَّذِینَ كَفَرُوا ثَانِی اثنَینِ إِذ هُمَا فِی الغَارِ إِذ یقُولُ لِصَاحِبِهِ لا تَحزَن إِنَّ اللهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللهُ سَكِینَتَهُ عَلَیهِ وَأَیدَهُ بِجُنُودٍ لَم تَرَوهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِینَ كَفَرُوا السُّفلَى وَكَلِمَةُ اللهِ هِی العُلیا وَاللهُ عَزِیزٌ حَكِیمٌ <ref>سوره توبه، آیه ۴۰.</ref>}}
|عنوان={{عربی|اندازه=92%|إِلا تَنصُـرُوهُ فَقَد نَصَـرَهُ اللَّهُ إِذ أَخرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِی اثنَینِ إِذ هُمَا فِی الغَارِ إِذ یقُولُ لِصَاحِبِهِ لا تَحزَن إِنَّ اللهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَیهِ وَأَیدَهُ بِجُنُودٍ لَم تَرَوهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفلَى وَکَلِمَةُ اللهِ هِی العُلیا وَاللهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ<ref>سوره توبه، آیه ۴۰.</ref>}}
| گر او [پيامبر] را يارى نكنيد، قطعاً خدا او را يارى كرد: هنگامى كه كسانى كه كفر ورزيدند، او را [از مكّه‌] بيرون كردند، و او نفرِ دوم از دو تن بود، آنگاه كه در غار [ثور] بودند، وقتى به همراه خود مى‌گفت: «اندوه مدار كه خدا با ماست.» پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد، و او را با سپاهيانى كه آنها را نمى‌ديديد تأييد كرد، و كلمه كسانى را كه كفر ورزيدند پست‌تر گردانيد، و كلمه خداست كه برتر است، و خدا شكست‌ناپذيرِ حكيم است.<ref>ترجمه فولادوند</ref>
| اگر او [پیامبر] را یاری نکنید، قطعاً خدا او را یاری کرد؛ هنگامی که کسانی که کفر ورزیدند، او را [از مکّه] بیرون کردند، و او نفرِ دوم از دو تن بود، آنگاه که در غار [ثور] بودند، وقتی به همراه خود می‌گفت: «اندوه مدار که خدا با ماست.» پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد، و او را با سپاهیانی که آنها را نمی‌دیدید تأیید کرد، و کلمه کسانی را که کفر ورزیدند پست‌تر گردانید و کلمه خداست که برتر است و خدا شکست‌ناپذیرِ حکیم است.<ref>ترجمه فولادوند</ref>
}}
}}


در این آیه، خداوند به مؤمنان خطاب کرده است که اگر پیامبرش را در این حالت سخت یاری نکنند، خودش او را یاری خواهد کرد، چنانکه هنگام بیرون راندنش از سوی کافران او را یاری کرد؛ آن‌گاه که همراه رسول خدا، ابوبکر، نگران بود و پیامبر او را با وعده همراهی خداوند دلداری داد. سپس خداوند آرامش بخشیدن به پیامبرش در غار ثور و یاری کردنش با لشکریان ناپیدا در غزوه‌های پیشین را یادآور می‌شود و از سرانجام شکست کافران و پیروزی کلمة الله و سخن حق خبر می‌دهد.
== موضوع آیه ==
آیه در شمار آیات [[غزوه تبوک]] است و به پناهنده‌شدن [[پیامبر اسلام(ص)]] به [[غار ثور]] و برخورداری او از نصرت الهی هنگام [[هجرت]] اشاره دارد. از همین رو به «آیه غار» معروف شده است.<ref>سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، ج۸، ص۱۲۵؛ شرح المنام، ص۲۵؛ مناقب، ج۱، ص۳۰۴؛ المیزان، ج۹، ص۲۹۴.</ref> در پی گردهمایی سران [[قریش]] در [[دار الندوه]] و تصمیم به قتل پیامبر و آگاهی‌دادن خداوند به پیامبرش درباره توطئه [[مشرکان]]<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۷۶؛ المنتظم، ج۳، ص۴۵.</ref> پیامبر به [[امام علی(ع)]] دستور داد تا آن شب در بسترش بخوابد.<ref>الکامل، ج۲، ص۱۰۳؛ المنتظم، ج۳، ص۴۷؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۲۱۶.</ref> سپس خود شبانه از خانه خارج شد و همراه [[ابوبکر]] به [[غار ثور]] پناه برد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۷۷؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۲۱۹.</ref>


==موضوع آیه==
برخی گزارش‌ها حکایت دارد که در آغاز حرکت به سوی غار ثور، ابوبکر با رسول خدا همراه نبوده است.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۱۰۲؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۴، ص۱۰.</ref> افزون بر این، گزارش‌های تاریخی درباره همراه پیامبر در این سفر یکسان نیستند.<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۸۲.</ref> سُراقة بن مالک که همراه مشرکان، اثر پای ایشان را تا جلو غار ثور دنبال می‌کرد،<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۹؛ دلائل النبوه، ج۲، ص۴۸۲.</ref> به مشرکان گفت: ردّ پای پیامبر تا اینجا ادامه دارد؛ اما وی از اینجا یا به آسمان یا به اعماق زمین یا به درون غار رفته است.<ref>روض الجنان، ج۳، ص۲۵۲؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۲۲۲، ۲۲۳.</ref> مشرکان مکه به درون غار رفتن پیامبر را به علت وجود تار عنکبوت و لانه کبوتران در دهانه غار منتفی دانستند و از تعقیب او دست برداشتند. پیامبر پس از سه روز ماندن در آنجا راهی [[مدینه]] شد.<ref>المنتظم، ج۳، ص۵۱؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۱۸۳.</ref>
این آیه در شمار آیات غزوه تبوک است و به پناهنده شدن رسول خدا به غار ثور و برخورداری او از نصرت الهی هنگام هجرت اشاره دارد و از همین رو به «آیه غار» معروف شده است.<ref>سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، ج8، ص125؛ شرح المنام، ص25؛ مناقب، ج1، ص304؛ المیزان، ج9، ص294.</ref>
آیه غار درباره لحظات حساس هجرت رسول خدا و پناهندگی او به غار ثور است. در پی گردهمایی سران قریش در دار الندوه و تصمیم بر قتل پیامبر9 و آگاهی دادن خداوند به پیامبرش درباره توطئه مشرکان<ref>الطبقات، ج1، ص176؛ المنتظم، ج3، ص45.</ref> (انفال/8، 30) ایشان به علی7 دستور داد تا آن شب در بسترش بخوابد.<ref>الکامل، ج2، ص103؛ المنتظم، ج3، ص47؛ البدایة و النهایه، ج3، ص216.</ref> سپس خود شبانه از خانه خارج شد و بر اساس گزارش‌ها، همراه ابوبکر به غار ثور پناه برد.<ref>الطبقات، ج1، ص177؛ البدایة و النهایه، ج3، ص219.</ref> برخی گزارش‌ها حکایت دارد که در آغاز حرکت به سوی غار ثور، ابوبکر با رسول خدا همراه نبوده است.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص102؛ الصحیح من سیرة النبی، ج4، ص10.</ref> افزون بر این، گزارش‌های تاریخی درباره همراه پیامبر در این سفر یکسان نیستند.<ref>شواهد التنزیل، ج1، ص282.</ref> سُراقة بن مالک که همراه مشرکان، اثر پای ایشان را تا جلو غار ثور پی گرفته و در دهانه غار به‌گونه‌ای معجزه‌آسا با تار عنکبوت تنیده شده و تخمگذاری کبوتران روبه‌رو شده بود<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص39؛ دلائل النبوه، ج2، ص482.</ref>، به مشرکان گفت: ردّ پای پیامبر9 تا این‌جا ادامه دارد. اما وی از این‌جا یا به آسمان یا به اعماق زمین و یا به درون غار رفته است<ref>روض الجنان، ج3، ص252؛ البدایة و النهایه، ج3، ص222-223.</ref> و به درون غار رفتنش به دلیل تار عنکبوت و لانه کبوتران در دهانه غار منتفی است. بدین جهت مشرکان از ادامه تعقیبش نومید شدند و رسول خدا9 پس از سه روز ماندن در آن‌جا راهی مدینه شد.<ref>المنتظم، ج3، ص51؛ البدایة و النهایه، ج3، ص183.</ref>


==شأن نزول==
== شأن نزول ==
بر پایه گزارش‌های تاریخی، در سال نهم هجرت، پیامبر مسلمانان را از حرکت به تبوک برای رویارویی با رومیان خبر داد. از آنجا که فاصله مدینه تا تبوک 610 کیلومتر و تا شام 692 کیلومتر <ref>المغازی، ج3، ص990؛ البدایة و النهایه، ج5، ص5-6.</ref> و جنگ با امپراتوری روم کاری دشوار و نیز با فصل گرما و برداشت خرما همراه بود<ref>تاریخ طبری، ج2، ص366؛ الکامل، ج2، ص276.</ref>، تردید و سستی مسلمانان در حرکت به سوی جبهه جنگ، از آیات مربوط به غزوه تبوک به روشنی پیداست.<ref>جامع البیان، ج10، ص172-173؛ مجمع البیان، ج5، ص55-56.</ref> در آیات 38-39 توبه/9 خداوند مؤمنان را به شرکت در جنگ ترغیب می‌نماید و کسانی را که از شرکت در جنگ سستی ورزند و زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح دهند، نکوهش و به عذاب و جایگزینی قومی دیگر به جای آنان تهدید می‌کند. در آیه غار نیز به یاری پیامبر از سوی خداوند در جای‌های پر مخاطره همچون غار ثور و غزوه‌های پیشین و همین مرحله اشاره شده است.
بر پایه گزارش‌های تاریخی، در سال نهم [[هجرت]]، پیامبر مسلمانان را از حرکت به [[تبوک]] برای رویارویی با رومیان خبر داد. از آنجا که فاصله [[مدینه]] تا تبوک ۶۱۰ کیلومتر و تا شام ۶۹۲ کیلومتر بود<ref>المغازی، ج۳، ص۹۹۰؛ البدایة و النهایه، ج۵، ص۵، ۶.</ref> و این جنگ نیز با فصل گرما و برداشت خرما همراه بود،<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۳۶۶؛ الکامل، ج۲، ص۲۷۶.</ref> جنگ با امپراتوری روم کاری دشوار بود. تردید و سستی مسلمانان در حرکت به سوی جبهه جنگ، از آیات مربوط به [[غزوه تبوک]] به روشنی پیداست.<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۷۲، ۱۷۳؛ مجمع البیان، ج۵، ص۵۵، ۵۶.</ref> در آیات ۳۸ و ۳۹ [[سوره توبه]] خداوند مؤمنان را به شرکت در جنگ ترغیب می‌کند و کسانی را که از شرکت در جنگ سستی ورزند و زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح دهند، نکوهش و به عذاب و جایگزینی قومی دیگر به جای آنان تهدید می‌کند. در آیه غار نیز به یاری پیامبر از سوی خداوند در جای‌های پر مخاطره همچون [[غار ثور]] و [[غزوه]]‌های پیشین و همین مرحله اشاره شده است.


==مراد از غار==
== مراد از غار ==
غار همان سوراخ و شکاف کوه است و مراد از آن در این آیه، غاری است که بالای کوه ثور<ref>المحرر الوجیز، ج3، ص35؛ تفسیر ثعالبی، ج3، ص182.</ref> در پنج کیلومتری مکه<ref>سبل الهدی، ج1، ص14، «مقدمه».</ref> در سمت یمن قرار دارد. اما بر پایه خبری واحد، مقصود غار حرا است.<ref>الدر المنثور، ج4، ص245.</ref>
غار همان سوراخ و شکاف کوه است و مراد از آن در این آیه، غاری است که بالای [[کوه ثور]]<ref>المحرر الوجیز، ج۳، ص۳۵؛ تفسیر ثعالبی، ج۳، ص۱۸۲.</ref> در پنج کیلومتری [[مکه]]<ref>سبل الهدی، ج۱، ص۱۴، «مقدمه».</ref> در سمت [[یمن]] قرار دارد. البته بر پایه [[روایت|روایتی]]، مقصود [[غار حرا|غار حَرا]] است.<ref>الدر المنثور، ج۴، ص۲۴۵.</ref>


==پیشینه بحث از آیه غار==
== پیشینه بحث از آیه غار ==
پس از رحلت رسول خدا9 این آیه همواره مورد توجه مفسران و دانش‌پژوهان شیعه و سنی بوده و بحث‌های گوناگون را برانگیخته و با برداشت‌هایی متنوع مواجه بوده است. برخی راه افراط و برخی راه تفریط پیموده‌اند؛ تا آن‌جا که گروهی با استناد به این آیه، همراهی ابوبکر با پیامبر9 را برترین فضیلت برای وی در میان همه اصحاب شمرده و آن را علت اولویت وی بر دیگران در جانشینی رسول خدا9 دانسته‌اند. بر پایه روایتی، خداوند در این آیه همه مسلمانان را سرزنش و تنها ابوبکر را ستایش کرد.<ref>الوسیط، ج2، ص257؛ تفسیر بغوی، ج2، ص349؛ الدر المنثور، ج4، ص199.</ref> بر پایه گزارش منابع تاریخی، نخستین ‌بار پس از وفات رسول خدا9 ابوعبیده بر اساس این فضیلت، به اولویت ابوبکر در خلافت استناد نمود<ref>الطبقات، ج3، ص135؛ المصنف، ‌ج8، ص573؛ کنز العمال، ج5، ص649-650.</ref> و سپس عمر بن خطاب در سقیفه بنی‌‌ساعده با تمسک به این آیه امتیازهای ویژه‌ای را برای ابوبکر ذکر کرد.<ref>مجمع الزوائد، ج5، ص182؛ الدر المنثور، ج4، ص243.</ref> بدین سان، گروهی به استناد همراهی ابوبکر با پیامبر9 در غار، او را سزاوارترین شخص برای جانشینی رسول خدا9 دانسته‌اند.<ref>البدایة و النهایه، ج5، ص267؛ الصحیح من سیرة النبی، ج4، ص78.</ref> در روز بیعت عام نیز عمر مهم‌ترین سبب برتری ابوبکر و اولویت وی را برای خلافت، همراهی او با پیامبر9 در غار ذکر کرد و با استناد به آیه غار، او را سزاوارترین فرد برای سرپرستی امور مسلمانان دانست و مردم را به بیعت با او تشویق کرد.<ref>البدایة و النهایه، ج5، ص267-268.</ref> عثمان بن عفان نیز به همین آیه برای اثبات اولویت ابوبکر در خلافت استناد کرده است.<ref>کنز العمال، ج5، ص653؛ الصحیح من سیرة النبی، ج4، ص78.</ref> این شیوه در همه روزگاران پی گرفته شده است<ref>تاریخ دمشق، ج30، ص266.</ref> و حتی برخی مفسران اهل‌ سنت با استناد به این آیه، 12 فضیلت برای ابوبکر یاد کرده‌اند.<ref>التفسیر الکبیر، ج16، ص63-67.</ref>
{{جعبه نقل قول | عنوان= آیه غار و مسئله خلافت| نقل‌قول= نخستین بار [[ابوعبیده]] و [[عمر بن خطاب]] برای اثبات اولویت [[ابوبکر]] در [[خلافت]] به آیه غار استناد کردند.|تاریخ بایگانی | | منبع = | تراز = چپ| عرض = 32۰px | اندازه خط = ۱۴px|رنگ پس‌زمینه=#DEB887| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
در منابع روایی شیعه از وجود چنین مباحثی در زمان ائمه: سخن رفته است. در برخی از روایت‌ها، مناظره ائمه: با استدلال‌‌کنندگان به آیه غار و نیز مناظره شاگردان آنان یاد شده است.<ref>تفسیر قمی، ج1، ص1290؛ تفسیر عیاشی، ج2، ص88-89؛ الاختصاص، ص96؛ الاحتجاج، ج2، ص326.</ref>  
پس از وفات [[پیامبر اسلام]]، این آیه همواره مورد توجه [[تفسیر|مفسران]] و دانش‌پژوهان شیعه و سنی بوده و بحث‌های گوناگونی را برانگیخته است. برخی راه افراط و برخی راه تفریط پیموده‌اند؛ تا آنجا که گروهی با استناد به این آیه، همراهی [[ابوبکر]] با پیامبر را برترین فضیلت برای وی شمرده و آن را علت اولویت وی بر دیگر [[اصحاب پیامبر]] در جانشینی او دانسته‌اند. بر پایه روایتی، خداوند در این آیه همه مسلمانان را سرزنش و تنها ابوبکر را ستایش کرده است.<ref>الوسیط، ج۲، ص۲۵۷؛ تفسیر بغوی، ج۲، ص۳۴۹؛ الدر المنثور، ج۴، ص۱۹۹.</ref>


== تفسیر‌های مختلف از آیه غار==
به گزارش منابع تاریخی، نخستین بار پس از وفات پیامبر [[ابوعبیده]] بر اساس این فضیلت، به اولویت ابوبکر در [[خلافت]] استناد نمود.<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۳۵؛ المصنف، ج۸، ص۵۷۳؛ کنز العمال، ج۵، ص۶۴۹، ۶۵۰.</ref> سپس [[عمر بن خطاب]] در [[سقیفه بنی‌ساعده]] با تمسک به این آیه امتیازهای ویژه‌ای را برای ابوبکر ذکر کرد.<ref>مجمع الزوائد، ج۵، ص۱۸۲؛ الدر المنثور، ج۴، ص۲۴۳.</ref>
اساسی‌ترین نکات مورد تمسک و نقد مفسران و دانشوران، عبارتند از:


1. {ثَانِی اثنَینِ}؛ در این تعبیر، خداوند به «همراه پیامبر9» که بیش از یک نفر نبوده، اشاره می‌کند. مورخان <ref>الطبقات، ج3، ص135؛ تاریخ طبری، ج2، ص450؛ تاریخ دمشق، ج30، ص14، 22.</ref> و مفسران<ref>جامع البیان، ج10، ص175؛ مجمع البیان، ج5، ص57؛ تفسیر ابن کثیر، ج2، ص372.</ref> نام همراه رسول خدا در غار ثور را ابوبکر یاد کرده‌اند. برخی از این تعبیر قرآن منزلتی بی‌نظیر برای ابوبکر برداشت کرده و او را هم‌ردیف و همسان پیامبر9 به شمار آورده‌اند.<ref>التفسیر الکبیر، ‌ج16، ص64؛ فتح الباری، ج13، ص180.</ref> مخالفان این استدلال گفته‌اند: این تعبیر تنها گزارشی درباره پیامبر9‌ و همراه او و تعداد افراد است و این که همزمان با حضور رسول خدا در غار ثور فردی دیگر هم با وی بوده است. چنین تعبیری فضیلت و ستایشی را برای همراه ایشان در بر ندارد؛‌ چنانکه ممکن است افراد مختلف در مقام شمارش کنار هم قرار گیرند.<ref>سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، ج8، ص27-28؛ التبیان، ج5، ص222.</ref>
در روز [[بیعت عام]] نیز عمر مهم‌ترین سبب برتری ابوبکر و اولویت وی را برای خلافت، همراهی او با پیامبر در غار ذکر کرد و با استناد به آیه غار، او را سزاوارترین فرد برای سرپرستی امور مسلمانان دانست و مردم را به [[بیعت]] با او تشویق کرد.<ref>البدایة و النهایه، ج۵، ص۲۶۷، ۲۶۸.</ref> [[عثمان بن عفان]] نیز به همین آیه برای اثبات اولویت ابوبکر در خلافت استناد کرده است.<ref>کنز العمال، ج۵، ص۶۵۳؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۴، ص۷۸.</ref> این شیوه در همه روزگاران پی گرفته شده است.<ref>تاریخ دمشق، ج۳۰، ص۲۶۶.</ref> برخی مفسران [[اهل سنت]] با استناد به این آیه، داوزده فضیلت برای ابوبکر یاد کرده‌اند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۶۳–۶۷.</ref>


2. {إِذ هُمَا فِی الغَارِ}؛ این بخش آیه به پناه بردن رسول خدا و همراهش به غار ثور اشاره دارد.<ref>تفسیر عبدالرزاق، ج2، ص276؛ مجمع البیان، ج5، ص57.</ref> برخی با استناد به این تعبیر نیز منقبتی ویژه برای ابوبکر برداشت کرده‌اند.<ref>روح المعانی، ج5، ص288.</ref> مخالفان این برداشت گفته‌اند: این تعبیر تنها از حضور پیامبر9 با همراهش در غار ثور حکایت دارد<ref>التبیان، ج5، ص288؛ الاحتجاج، ج2، ص326.</ref> و تنها اجتماع در مکان، موجب مدح یا ذم افراد نمی‌گردد؛ چنان‌که مسجد پیامبر9 که شریف‌تر از غار ثور است، مؤمن و منافق را در خویش جای داده است و در قرآن کریم (120 ‌اعراف/7؛ 40 هود/11؛ 28 مؤمنون/23؛ 120شعراء/26 و 37 معارج/70) بارها از اجتماع مؤمن و کافر در یک مکان گزارش شده است.<ref>الافصاح، ص189-190؛ الاحتجاج، ج2، ص326.</ref>
در منابع روایی [[شیعه]] از وجود چنین مباحثی در زمان [[ائمه]] سخن رفته است. در برخی از روایت‌ها، مناظره [[ائمه]] با استدلال‌کنندگان به آیه غار و نیز مناظره شاگردان آنان یاد شده است.<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۱۲۹۰؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۸۸، ۸۹؛ الاختصاص، ص۹۶؛ الاحتجاج، ج۲، ص۳۲۶.</ref>


3. {إِذ یقُولُ لِصَاحِبِهِ}؛ در این جمله از یار و همراه پیامبر9 در غار ثور به «صاحب» تعبیر شده است. به گفته فخر رازی برترین امتیاز برای ابوبکر این است که خداوند او را صاحب پیامبرش به شمار آورده<ref>التفسیر الکبیر، ج16، ص65.</ref> و بر پایه گزارشی، مصاحبت ابوبکر با رسول خدا9 به امر جبرئیل بوده است.<ref>البحر المحیط، ج5، ص421.</ref> بر پایه گزارشی، همراهی ابوبکر با پیامبر9 در آیه غار برای هیچ یک از اصحاب رسول خدا9 ثابت نشده است.<ref>روح المعانی، ج10، ص100.</ref> اما برخی از مفسران اهل‌ سنت انکار صحابی بودن ابوبکر را مساوی با کفر و انکار و ردّ صریح قرآن دانسته‌اند.<ref>تفسیر بغوی، ج2، ص349؛ الکشاف، ج2، ص272.</ref> مخالفان این برداشت با استناد به معنای کلمه صاحب (ملازم و همراه<ref>مفردات، ص475، «صحب».</ref>) که می‌تواند مصداق‌هایی فراوان داشته باشد و نیز شواهدی از قرآن، تنها مصاحبت با پیامبر9 را فضیلت ندانسته‌اند؛ چنان‌که در آیه 22 تکویر/81 پیامبر9 مصاحب کافران شمرده شده است. در آیه 37 کهف/18 به مصاحبت مؤمن و کافر اشاره می‌شود. از این رو، می‌توان گفت تنها مصاحبت، سبب مدح یا ذم و فضل یا نقصان نمی‌گردد.<ref>التبیان، ج5، ص222؛ الاحتجاج، ج2، ص327.</ref> به گفته علامه طباطبایی، همراهی با رسول خدا9 افتخار شمرده می‌شود و هر کسی در پی آن است؛ ولی در فرهنگ قرآن این‌گونه امور از فضیلت و ارزش برخوردار نیست؛ زیرا در عرف قرآن عبادت و تقوا ملاک برتری‌اند (حجرات/ 49، 13)<ref>المیزان، ج17، ص79؛ الصحیح من سیرة النبی، ج4، ص24.</ref>، چنان‌که در آیه 29 فتح/ 48 به صفات اصحاب و پیروان پیامبر9 اشاره شده است. بر پایه روایت‌ها، خداوند به دل‌های آدمیان می‌نگرد نه به رفتار ظاهری و جایگاه اجتماعی آنان.<ref>مسند احمد، ج2، ص285؛ الامالی، ص536.</ref>
== تفسیرهای مختلف از آیه غار ==
اساسی‌ترین نکات مورد تمسک و نقد مفسران و دانشوران، عبارتند از:
* '''«ثَانِی اثنَینِ»'''{{سخ}}
در این تعبیر، خداوند به «همراه [[پیامبر(ص)]]» اشاره می‌کند. مورخان<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۳۵؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۵۰؛ تاریخ دمشق، ج۳۰، ص۱۴، ۲۲.</ref> و [[تفسیر|مفسران]]<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۷۵؛ مجمع البیان، ج۵، ص۵۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۷۲.</ref> همراه پیامبر در [[غار ثور]] را [[ابوبکر]] دانسته‌اند. برخی از این تعبیر قرآن منزلتی بی‌نظیر برای ابوبکر برداشت کرده و او را هم‌ردیف پیامبر به شمار آورده‌اند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۶۴؛ فتح الباری، ج۱۳، ص۱۸۰.</ref> مخالفان این استدلال گفته‌اند: این تعبیر تنها گزارشی درباره پیامبر و همراه او است و صرفاً نشان می‌دهد هم‌زمان با حضور پیامبر در [[غار ثور]]، فردی دیگر هم با وی بوده است. چنین تعبیری فضیلت و ستایشی را برای همراه ایشان در برندارد؛ چنان‌که ممکن است افراد مختلف در مقام شمارش کنار هم قرار گیرند.<ref>سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، ج۸، ص۲۷، ۲۸؛ التبیان، ج۵، ص۲۲۲.</ref>
* '''«إِنَّ اللهَ مَعَنَا»'''{{سخ}}
در این قسمت از [[آیه]]، پیامبر همراهی خداوند را با خود و همراه خویش یادآوری می‌کند. به گفته [[آلوسی]]، این همراهی خداوند با پیامبر و همراه وی، ویژه [[ابوبکر]] است و برای هیچ‌یک از صحابه ثابت نشده است. این ویژگی، ابوبکر را نه تنها از [[اصحاب پیامبر]] بلکه از صحابه همه پیامبران ممتاز و جدا می‌سازد.<ref>روح المعانی، ج۱۰، ص۱۰۰.</ref>
برخی دیگر بر این باورند که مقصود از {مَعَنا} در آیه، تنها پیامبر است و ایشان با لفظ جمع از خود تعبیر کرده است؛ همچون این سخن خداوند: {إِنَّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}.<ref>سوره حِجر، آیه ۹.</ref>
* '''«فَأَنزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَیهِ»'''{{سخ}}
در این قسمت آیه، به نزول آرامش الهی تنها بر یک نفر اشاره شده است. درباره مرجع ضمیر {عَلَیهِ} دو احتمال وجود دارد: مفسران [[شیعه]]<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۵۸؛ روض الجنان، ج۹، ص۲۵۳؛ المیزان، ج۹، ص۲۷۹.</ref> و برخی مفسران [[اهل سنت]]<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۷۷؛ المحرر الوجیز، ج۳، ص۳۶؛ البحر المحیط، ج۵، ص۴۵.</ref> برآن‌اند که این ضمیر به [[پیامبر]] بازمی‌گردد. برخی از مفسران اهل سنت بازگشت این ضمیر به [[ابوبکر]] را منطقی‌تر پنداشته‌اند؛<ref>تفسیر قرطبی، ج۷، ص۱۴۷.</ref> با این استدلال که پیامبر به تسکین و آرامش نیاز نداشت؛ زیرا طمأنینه و آرامش الهی همواره همراه او بود و تنها ابوبکر که در آن موقعیت، مضطرب و اندوهگین بود، به آرامش نیاز داشت.<ref>تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۵۹؛ تفسیر بغوی، ج۲، ص۲۵۰؛ الوسیط، ج۶، ص۲۹۲.</ref>
علامه طباطبایی در اشکال به این استدلال، نمونه‌هایی از آیات [[قرآن]] را ذکر کرده است که در آنها خداوند از نزول آرامش بر پیامبرش و مؤمنان سخن گفته است.<ref>المیزان، ج۹، ص۲۸۱.</ref>؛ همانند {ثُمَّ أَنزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَعَلَی المُؤمِنِینَ} (آنگاه خدا آرامش خود را بر فرستاده خود و بر مؤمنان فرود آورد).<ref>سوره توبه، آیه ۲۶.</ref>


4. {لا تَحزَن}؛ مفسران اهل‌ سنت بر این باورند که حزن و اندوهی که ابوبکر را در غار ثور فراگرفت، بر اثر ترس از جان خویش نبود؛ بلکه او نگران حال رسول خدا9 و آینده اسلام بود. ایشان این را نشانه ایمان، اخلاص و دلسوزی او برای پیامبر9 شمرده‌اند.<ref>تفسیر ثعلبی، ج5، ص47؛ تفسیر قرطبی، ج8، ص146.</ref> برخی دیگر بر این باورند که جمله «لا تَحزَن» اگر مایه نکوهش نباشد، بیانگر هیچ‌‌گونه مدح و ستایشی نیز نیست؛ بلکه تنها نهی از خوف و ترس است.<ref>التبیان، ج5، ص223؛ کنز الفوائد، ص203.</ref> اثبات این که حزن ابوبکر برای خود یا رسول خدا9 بوده، به دلیلی دیگر نیاز دارد.
== پانویس ==
{{پانویس}}


5. {إِنَّ اللهَ مَعَنَا}؛ در این قسمت از آیه، رسول خدا9 همراهی خداوند را با خود و همراه خویش‌ یادآوری می‌کند. برخی بر این باورند که مقصود معیت و همراهی خاص و ویژه الهی است؛ زیرا معیت و همراهی را خداوند با همه موجودات دارد.<ref>التفسیر الکبیر، ج16، ص65؛ روح المعانی، ج10، ص97.</ref> به گفته آلوسی، این همراهی خداوند با پیامبر و همراه وی، ویژه ابوبکر است و برای هیچ یک از صحابه ثابت نشده است. حتی هیچ پیامبری معیت و همراهی خداوند را افزون بر خویش به یکی از صحابه خود نسبت نداده است. این ویژگی، ابوبکر را نه تنها از اصحاب پیامبر9 بلکه از صحابه همه پیامبران ممتاز و جدا می‌سازد.<ref>روح المعانی، ج10، ص100.</ref>
== منابع ==
{{منابع}}
{{دانشنامه
| آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9524/%d8%a2%d9%8a%d9%87-%d8%ba%d8%a7%d8%b1
| عنوان = آیه غار
| نویسنده = لطف‌الله خراسانی
}}
* '''الاحتجاج''': ابومنصور الطبرسی (م. ۵۲۰ق)، به کوشش سید محمد باقر، دار النعمان، ۱۳۸۶ق.
* '''الاختصاص''': المفید (م. ۴۱۳ق)، به کوشش غفاری و زرندی، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
* '''الافصاح فی الامامه''': المفید (م. ۴۱۳ق)، قم، مؤسسة البعثه، ۱۴۱۴ق.
* '''الامالی''': الطوسی (م. ۴۶۰ق)، قم، دار الثقافه، ۱۴۱۴ق.
* '''بحار الانوار''': المجلسی (م. ۱۱۱۰ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق
* '''البحر المحیط''': ابوحیان الاندلسی (م. ۷۵۴ق)، به کوشش عادل احمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق
* '''البدایة و النهایه''': ابن کثیر (م. ۷۷۴ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
* '''تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)''': الطبری (م. ۳۱۰ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق.
* '''تاریخ مدینة دمشق''': ابن عساکر (م. ۵۷۱ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق
* '''التبیان''': الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
* '''تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم)''': ابن کثیر (م. ۷۷۴ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۹ق.
* '''تفسیر العیاشی''': العیاشی (م. ۳۲۰ق)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
* '''تفسیر القمی''': القمی (م. ۳۰۷ق)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق
* '''التفسیر الکبیر''': الفخر الرازی (م. ۶۰۶ق)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق.
* '''التفسیر الوسیط''': سید محمد طنطاوی، قاهره، دار المعارف، ۱۴۱۲ق
* '''تفسیر بغوی (معالم التنزیل)''': البغوی (م. ۵۱۰ق)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
* '''تفسیر ثعالبی (الجواهر الحسان)''': الثعالبی (م. ۸۷۵ق)، به کوشش عبدالفتاح و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
* '''تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان)''': الثعلبی (م. ۴۲۷ق)، به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
* '''تفسیر سمرقندی (بحر العلوم)''': السمرقندی (م. ۳۷۵ق)، به کوشش عمر بن غرامه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۶ق.
* '''تفسیر صنعانی (تفسیر عبدالرزاق)''': عبدالرزاق الصنعانی (م. ۲۱۱ق)، به کوشش مصطفی مسلم، ریاض، مکتبة الرشد، ۱۴۱۰ق.
* '''تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)''': القرطبی (م. ۶۷۱ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق
* '''جامع البیان''': الطبری (م. ۳۱۰ق)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق
* '''الدر المنثور''': السیوطی (م. ۹۱۱ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق
* '''دلائل النبوه''': البیهقی (م. ۴۵۸ق)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق.
* '''روح المعانی''': الآلوسی (م. ۱۲۷۰ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
* '''روض الجنان''': ابوالفتوح رازی (م. ۵۵۴ق)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش.
* '''سبل الهدی''': محمد بن یوسف الصالحی (م. ۹۴۲ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
* '''سلسلة مؤلفات الشیخ المفید''': المفید (م. ۴۱۳ق)، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
* '''شرح المنام''': الشیخ المفید (م. ۴۱۳ق)، به کوشش مهدی نجف، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق
* '''شواهد التنزیل''': الحاکم الحسکانی (م. ۵۰۶ق)، به کوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ق.
* '''الصحیح من سیرة النبی۹''': جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دار السیره، ۱۴۱۴ق.
* '''الطبقات الکبری''': ابن سعد (م. ۲۳۰ق)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
* '''فتح الباری''': ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفه.
* '''الکامل فی التاریخ''': ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق
* '''الکشاف''': الزمخشری (م. ۵۳۸ق)، مصطفی البابی، ۱۳۸۵ق.
* '''کنز الفوائد''': الکراجکی (م. ۴۴۹ق)، قم، مکتبة المصطفوی، ۱۴۱۰ق.
* '''کنز العمال''': المتقی الهندی (م. ۹۷۵ق)، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق
* '''مجمع البیان''': الطبرسی (م. ۵۴۸ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق.
* '''مجمع الزوائد''': الهیثمی (م. ۸۰۷ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۲ق.
* '''المحرر الوجیز''': ابن عطیة الاندلسی (م. ۵۴۶ق)، به کوشش عبدالسلام، لبنان، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۳ق.
* '''مسند احمد''': احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ق)، بیروت، دار صادر
* '''المصنّف''': ابن ابی‌شیبه (م. ۵۳۲ق)، به کوشش سعید محمد، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
* '''المغازی''': الواقدی (م. ۲۰۷ق)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
* '''مفردات''': الراغب (م. ۴۲۵ق)، نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق.
* '''ناقب آل ابی‌طالب''': ابن شهر آشوب (م. ۵۸۸ق)، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق.
* '''المنتظم''': ابن جوزی (م. ۵۹۷ق)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
* '''المیزان''': الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ق)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.
{{پایان}}


برخی دیگر بر این باورند که مقصود از {مَعَنا} در آیه تنها پیامبر9 است و ایشان با لفظ جمع از خود تعبیر کرده است، همچون سخن خداوند: {إِنَّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}. (حجر/15، 9) افزون بر این، برخی گفته‌اند که ابوبکر به پیامبر9 گفت: نگرانی من درباره برادرت علی بن ابی‌طالب است. رسول خدا فرمود: «لاتَحزَن» نگران مباش؛ خداوند با من و برادرم علی بن ابی‌طالب است.<ref>سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، ج8، ص28؛ الاحتجاج، ج2، ص611.</ref> به گفته برخی دیگر، با توجه به نگرانی همراه پیامبر9‌ ایشان برای رفع اضطراب وی فرمود: {اِنّ اللهَ مَعَنا}. نیز گفته‌اند این جمله شاید گویای سرزنش باشد<ref>الافصاح، ص190؛ بحار الانوار، ج27، ص320.</ref>، چنان‌که به انجام دهنده کار ناپسند گفته می‌شود: «لا تَفعَل اِنّ اللهَ مَعَنا»؛ یعنی خداوند از کردار ما آگاه است. از این رو، نمی‌توان از این سخن برداشت مدح و فضیلت کرد، مگر با دلیلی دیگر.<ref>الافصاح، ص190؛ التبیان، ج5، ص223.</ref>
{{آیات قرآنی مرتبط با حج}}


6. {فَأَنزَلَ اللهُ سَكِینَتَهُ عَلَیهِ}؛ در این قسمت آیه، به نزول آرامش الهی تنها بر یک نفر اشاره شده است؛ اما درباره مرجع ضمیر {عَلَیهِ} دو احتمال وجود دارد: أ. مفسران شیعه<ref>مجمع البیان، ج5، ص58؛ روض الجنان، ج9، ص253؛ المیزان، ج9، ص279.</ref> و مفسران مشهور اهل‌ سنت<ref>جامع البیان، ج10، ص177؛ المحرر الوجیز، ج3، ص36؛ البحر المحیط، ج5، ص45.</ref> برآنند که این ضمیر به پیامبر9 باز می‌گردد. ب. برخی دیگر بازگشت این ضمیر به ابوبکر را منطقی‌تر پنداشته‌اند<ref>تفسیر قرطبی، ج7، ص147.</ref>؛‌ با این استدلال که پیامبر9 به تسکین و آرامش نیاز نداشت، زیرا طمأنینه و آرامش الهی همواره همراه او بود<ref>تفسیر سمرقندی، ج2، ص59؛ تفسیر بغوی، ج2، ص250؛ الوسیط، ج6، ص292.</ref> و تنها ابوبکر که در آن موقعیت، مضطرب و اندوهگین بود، به آرامش نیاز داشت. فخر رازی با بیان ادله‌ای، بر نادرستی بازگشت ضمیر «علیه» به رسول خدا اصرار دارد.<ref>التفسیر الکبیر، ج16، ص66.</ref> عده‌ای نیز گفته‌اند که بازگشت این ضمیر به پیامبر9 به معنای وجود کمال اتحاد و پیوستگی میان ابوبکر و پیامبر9 است؛ یعنی در جایی که ابوبکر محزون و نگران بود ، سکینه و آرامش بر پیامبر9 نازل شد و این نشان از آن دارد که آن دو همچون یک شخص در دو قالب جسمانی بوده‌اند.<ref>روح المعانی، ج10، ص96.</ref>
<onlyinclude>{{تکمیل مقاله
 
| شناسه = شد
برخی دیگر از مفسران اهل‌ سنت بازگشت ضمیر {عَلَیهِ} به پیامبر9 را سزاوارتر دانسته‌اند؛ زیرا نزول سکینه و آرامش از ویژگی‌های انبیاست و دیگران شایسته آن نیستند. افزون بر آن، احتمال دارد جمله {فَأَنزَلَ اللهُ سَكِینَتَهُ عَلَیهِ} اشاره به حضرت و یار او در مراحل مختلف گذشته، همچون غزوه بدر و حنین باشد.<ref>المحرر الوجیز، ج3، ص36.</ref>
| جعبه اطلاعات = نشد
 
| عنوان‌بندی = شد
علامه طباطبایی بر لزوم برگشت ضمیر {عَلَیهِ} بر پیامبر9 چنین استدلال کرده است: أ. همه ضمیرهای قبل و بعد در کلماتی همانند {تَنصـُروُه}، {نَصَـره}، {صاحبه}، {اَخرجه} و {اَیده} به پیامبر9 بازمی‌گردد و بازگشت ضمیر «عَلَیهِ» به ابوبکر در این میان، بدون قرینه قطعی توجیه علمی ندارد. افزون بر این، اگر {أَنزَلَ اللَّهُ سَكِینَتَهُ عَلَیه} مربوط به ابوبکر باشد، باید جمله {أَیدَهُ بِجُنُودٍ لَم تَرَوهَا} نیز به وی ربط یابد؛ زیرا این دو جمله از سیاق واحدی برخوردارند و تفکیک میان آن دو صحیح نیست. ب. در این آیه، محور سخن، نصرت ویژه خداوند برای پیامبر9 در موقعیتی است که کسی دیگر توان یاری او را نداشته؛ چنان‌که بخش‌های مختلف آیه به آن اشاره دارند. ج. این آیه از سیاق واحدی برخوردار است و جمله {جَعَلَ الَّذِینَ كَفَرُوا السُّفلَی وَكَلِمَةُ اللهِ هِی العُلیا وَاللهُ عَزِیزٌ حَكِیمٌ} بیانگر جملات پیشین است و مقصود از {كَلِمَة} سخن کافران است که برای قتل پیامبر9 در دار الندوه تصمیم گرفته بودند و مراد از{كَلِمَةُ اللهِ هِی العُلیا} وعده نصرت الهی است. از این رو، باید پیش‌تر سخنی از نصرت و یاری پیامبر9 به میان آید تا این جمله بدان اشاره داشته باشد.<ref>المیزان، ج9، ص279.</ref> برخی گفته‌اند: پیامبر9 همواره از آرامش الهی برخوردار بوده و در این موقعیت هم به نزول آرامش نیاز نداشته است و از این رو ضمیر{عَلَیهِ} به ابوبکر بازمی‌گردد که به آرامش نیاز داشته است. در پاسخ اینان، نمونه‌ای از آیات را یاد کرده‌اند که در آن‌ها خداوند از نزول آرامش بر پیامبرش و مؤمنان سخن گفته است<ref>المیزان، ج9، ص281.</ref>؛ همانند {ثُمَّ أَنزَلَ اللهُ سَكِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى المُؤمِنِینَ} (توبه/9، 26) و آیه 26 فتح/48. در برخی دیگر از آیات، نزول سکینه و آرامش ویژه مؤمنان یاد شده است؛ همانند {هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّكِینَةَ فِی قُلُوبِ المُؤمِنِینَ}. (فتح/48، 4، 18) در پی تصریح آیات مزبور به نزول آرامش بر پیامبر9 و قلوب مؤمنان، این پرسش مطرح شده است که چرا در آیه غار اشاره‌ای به نزول آرامش بر همراه رسول خدا9 نشده، چنان‌که در آیات دیگر به نزول آن بر پیامبر9 و مؤمنان تصریح شده است.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج4، ص27.</ref>
| ویرایش = شد
 
| لینک‌دهی = شد
==پانویس==
| عکس = شد<!--شد،>
{{پانویس}}
| جعبه نقل قول = <!--شد،-->
 
| پیوند به بیرون = <!--شد،-->
==منابع==
| مطالعه بیشتر = <!--شد،-->
{{منابع}}
| پانویس و منابع = شد
*الاحتجاج: ابومنصور الطبرسی (م.520ق.)، به كوشش سید محمد باقر، دار النعمان، 1386ق.
| ناوبری = شد
*الاختصاص: المفید (م.413ق.)، به كوشش غفاری و زرندی، بیروت، دار المفید، 1414ق.
| رده = شد
*الافصاح فی الامامه: المفید (م.413ق.)، قم، مؤسسة البعثه، 1414ق.
| تغییر مسیر = شد
* الامالی: الطوسی (م.460ق.)، قم، دار الثقافه، 1414ق.
}}</onlyinclude>
*بحار الانوار: المجلسی (م.1110ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق
*البحر المحیط: ابوحیان الاندلسی (م.754ق.)، به كوشش عادل احمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1422ق
*البدایة و النهایه: ابن كثیر (م.774ق.)، به كوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق.
*تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوك): الطبری (م.310ق.)، به كوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1403ق.
*تاریخ مدینة دمشق: ابن عساكر (م.571ق.)، به كوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق
*التبیان: الطوسی (م.460ق.)، به كوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
*تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن كثیر (م.774ق.)، به كوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، 1409ق.
*تفسیر العیاشی: العیاشی (م.320ق.)، به كوشش رسولی محلاتی، تهران، المكتبة العلمیة الاسلامیه.
*تفسیر القمی: القمی (م.307ق.)، به كوشش الجزائری، قم، دار الكتاب، 1404ق
*التفسیر الكبیر: الفخر الرازی (م.606ق.)، قم، دفتر تبلیغات، 1413ق.
*التفسیر الوسیط: سید محمد طنطاوی، قاهره، دار المعارف، 1412ق
*تفسیر بغوی (معالم التنزیل): البغوی (م.510ق.)، به كوشش عبدالرزاق، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق.
*تفسیر ثعالبی (الجواهر الحسان): الثعالبی (م.875ق.)، به كوشش عبدالفتاح و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1418ق.
*تفسیر ثعلبی (الكشف و البیان): الثعلبی (م.427ق.)، به كوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1422ق.
*تفسیر سمرقندی (بحر العلوم): السمرقندی (م.375ق.)، به كوشش عمر بن غرامه، بیروت، دار الفكر، 1416ق.
*تفسیر صنعانی (تفسیر عبدالرزاق): عبدالرزاق الصنعانی (م.211ق.)، به كوشش مصطفی مسلم، ریاض، مکتبة الرشد، 1410ق.
*تفسیر قرطبی (الجامع لاحكام القرآن): القرطبی (م.671ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق
*جامع البیان: الطبری (م.310ق.)، به كوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، 1415ق
*الدر المنثور: السیوطی (م.911ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1365ق
*دلائل النبوه: البیهقی (م.458ق.)، به كوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1405ق.
*روح المعانی: الآلوسی (م.1270ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
*روض الجنان: ابوالفتوح رازی (م.554ق.)، به كوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، 1375ش.
*سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م.942ق.)، به كوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق.
*سلسلة مؤلفات الشیخ المفید: المفید (م.413ق.)، دار المفید، 1414ق.
*شرح المنام: الشیخ المفید (م.413ق.)، به کوشش مهدی نجف، بیروت، دار المفید، 1414ق
*شواهد التنزیل: الحاكم الحسكانی (م.506ق.)، به كوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، 1411ق.
*الصحیح من سیرة النبی9: جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دار السیره، 1414ق.
*الطبقات الكبری: ابن سعد (م.230ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق.
*فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م.852ق.)، بیروت، دار المعرفه.
*الكامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.630ق.)، بیروت، دار صادر، 1385ق
*الكشاف: الزمخشری (م.538ق.)، مصطفی البابی، 1385ق.
*كنز الفوائد: الكراجكی (م.449ق.)، قم، مکتبة المصطفوی، 1410ق.
*كنز العمال: المتقی الهندی (م.975ق.)، به كوشش صفوة السقاء، بیروت، الرساله، 1413ق
*مجمع البیان: الطبرسی (م.548ق.)، به كوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1415ق.
*مجمع الزوائد: الهیثمی (م.807ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، 1402ق.
*المحرر الوجیز: ابن عطیة الاندلسی (م.546ق.)، به كوشش عبدالسلام، لبنان، دار الکتب العلمیه، 1413ق.
*مسند احمد: احمد بن حنبل (م.241ق.)، بیروت، دار صادر؛ المصنّف: ابن ابی‌شیبه (م.235ق.)، به كوشش سعید محمد، دار الفكر، 1409ق.
*المغازی: الواقدی (م.207ق.)، به كوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق.
*مفردات: الراغب (م.425ق.)، نشر الكتاب، 1404ق.
*ناقب آل ابی‌طالب: ابن شهر آشوب (م.588ق.)، به كوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، 1376ق.
*المنتظم: ابن جوزی (م.597ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق.
*المیزان: الطباطبایی (م.1402ق.)، بیروت، اعلمی، 1393ق.


[[رده:آیات مشهور]]
[[رده:آیه‌های مشهور قرآن]]
[[رده:مقاله‌های تکمیل‌شده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۱۴

فرازی از آیه غار، آیه چهلم سوره توبه

آیه غار: چهلمین آیه سوره توبه درباره پناهنده‌شدن پیامبر(ص) به غار. در این آیه خداوند به مسلمانان هشدار داده است که اگر پیامبر را در جنگ تبوک یاری نکنند، خودْ او را مانند زمانی که در غار ثور بود، یاری خواهد کرد. این آیه به همراه پیامبر در غار ثور، یعنی ابوبکر هم اشاره کرده است که از این رو مفسران شیعه و سُنی از آیه بسیار بحث کرده‌اند.

اهل سنت معتقدند که ابوبکر به جهت همراهی با پیامبر در غار، امتیاز ویژه‌ای نسبت به دیگر اصحاب او دارد. برخی از آنان به این جهت او را از همه اصحاب پیامبر افضل می‌دانند؛ اما مفسران شیعه با استناد به آیاتی از قران که از همراهی پیامبر و مؤمنان با مشرکان سخن گفته‌اند، بر این باورند که صِرف همراهی با پیامبر فضیلت خاصی را برای کسی اثبات نمی‌کند. به باور آنها در قرآن ملاک برتری افراد بر یکدیگر تنها تقوا است.

متن و ترجمه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در آیه غار، خداوند به مؤمنان خطاب کرده است که اگر پیامبر اسلام(ص) را در جنگ تبوک یاری نکنند، خودش او را یاری خواهد کرد؛ چنان‌که هنگام بیرون راندنش از سوی کافران او را یاری کرد؛ آنگاه که همراه رسول خدا، ابوبکر، نگران بود و پیامبر او را با وعده همراهی خداوند دلداری داد. سپس خداوند یادآور می‌شود که پیامبر را در غار ثور و در غزوه‌های پیشین یاری کرده است:

إِلا تَنصُـرُوهُ فَقَد نَصَـرَهُ اللَّهُ إِذ أَخرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِی اثنَینِ إِذ هُمَا فِی الغَارِ إِذ یقُولُ لِصَاحِبِهِ لا تَحزَن إِنَّ اللهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَیهِ وَأَیدَهُ بِجُنُودٍ لَم تَرَوهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفلَى وَکَلِمَةُ اللهِ هِی العُلیا وَاللهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ[۱]
اگر او [پیامبر] را یاری نکنید، قطعاً خدا او را یاری کرد؛ هنگامی که کسانی که کفر ورزیدند، او را [از مکّه] بیرون کردند، و او نفرِ دوم از دو تن بود، آنگاه که در غار [ثور] بودند، وقتی به همراه خود می‌گفت: «اندوه مدار که خدا با ماست.» پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد، و او را با سپاهیانی که آنها را نمی‌دیدید تأیید کرد، و کلمه کسانی را که کفر ورزیدند پست‌تر گردانید و کلمه خداست که برتر است و خدا شکست‌ناپذیرِ حکیم است.[۲]

موضوع آیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آیه در شمار آیات غزوه تبوک است و به پناهنده‌شدن پیامبر اسلام(ص) به غار ثور و برخورداری او از نصرت الهی هنگام هجرت اشاره دارد. از همین رو به «آیه غار» معروف شده است.[۳] در پی گردهمایی سران قریش در دار الندوه و تصمیم به قتل پیامبر و آگاهی‌دادن خداوند به پیامبرش درباره توطئه مشرکان[۴] پیامبر به امام علی(ع) دستور داد تا آن شب در بسترش بخوابد.[۵] سپس خود شبانه از خانه خارج شد و همراه ابوبکر به غار ثور پناه برد.[۶]

برخی گزارش‌ها حکایت دارد که در آغاز حرکت به سوی غار ثور، ابوبکر با رسول خدا همراه نبوده است.[۷] افزون بر این، گزارش‌های تاریخی درباره همراه پیامبر در این سفر یکسان نیستند.[۸] سُراقة بن مالک که همراه مشرکان، اثر پای ایشان را تا جلو غار ثور دنبال می‌کرد،[۹] به مشرکان گفت: ردّ پای پیامبر تا اینجا ادامه دارد؛ اما وی از اینجا یا به آسمان یا به اعماق زمین یا به درون غار رفته است.[۱۰] مشرکان مکه به درون غار رفتن پیامبر را به علت وجود تار عنکبوت و لانه کبوتران در دهانه غار منتفی دانستند و از تعقیب او دست برداشتند. پیامبر پس از سه روز ماندن در آنجا راهی مدینه شد.[۱۱]

شأن نزول[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بر پایه گزارش‌های تاریخی، در سال نهم هجرت، پیامبر مسلمانان را از حرکت به تبوک برای رویارویی با رومیان خبر داد. از آنجا که فاصله مدینه تا تبوک ۶۱۰ کیلومتر و تا شام ۶۹۲ کیلومتر بود[۱۲] و این جنگ نیز با فصل گرما و برداشت خرما همراه بود،[۱۳] جنگ با امپراتوری روم کاری دشوار بود. تردید و سستی مسلمانان در حرکت به سوی جبهه جنگ، از آیات مربوط به غزوه تبوک به روشنی پیداست.[۱۴] در آیات ۳۸ و ۳۹ سوره توبه خداوند مؤمنان را به شرکت در جنگ ترغیب می‌کند و کسانی را که از شرکت در جنگ سستی ورزند و زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح دهند، نکوهش و به عذاب و جایگزینی قومی دیگر به جای آنان تهدید می‌کند. در آیه غار نیز به یاری پیامبر از سوی خداوند در جای‌های پر مخاطره همچون غار ثور و غزوه‌های پیشین و همین مرحله اشاره شده است.

مراد از غار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

غار همان سوراخ و شکاف کوه است و مراد از آن در این آیه، غاری است که بالای کوه ثور[۱۵] در پنج کیلومتری مکه[۱۶] در سمت یمن قرار دارد. البته بر پایه روایتی، مقصود غار حَرا است.[۱۷]

پیشینه بحث از آیه غار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آیه غار و مسئله خلافت

نخستین بار ابوعبیده و عمر بن خطاب برای اثبات اولویت ابوبکر در خلافت به آیه غار استناد کردند.

پس از وفات پیامبر اسلام، این آیه همواره مورد توجه مفسران و دانش‌پژوهان شیعه و سنی بوده و بحث‌های گوناگونی را برانگیخته است. برخی راه افراط و برخی راه تفریط پیموده‌اند؛ تا آنجا که گروهی با استناد به این آیه، همراهی ابوبکر با پیامبر را برترین فضیلت برای وی شمرده و آن را علت اولویت وی بر دیگر اصحاب پیامبر در جانشینی او دانسته‌اند. بر پایه روایتی، خداوند در این آیه همه مسلمانان را سرزنش و تنها ابوبکر را ستایش کرده است.[۱۸]

به گزارش منابع تاریخی، نخستین بار پس از وفات پیامبر ابوعبیده بر اساس این فضیلت، به اولویت ابوبکر در خلافت استناد نمود.[۱۹] سپس عمر بن خطاب در سقیفه بنی‌ساعده با تمسک به این آیه امتیازهای ویژه‌ای را برای ابوبکر ذکر کرد.[۲۰]

در روز بیعت عام نیز عمر مهم‌ترین سبب برتری ابوبکر و اولویت وی را برای خلافت، همراهی او با پیامبر در غار ذکر کرد و با استناد به آیه غار، او را سزاوارترین فرد برای سرپرستی امور مسلمانان دانست و مردم را به بیعت با او تشویق کرد.[۲۱] عثمان بن عفان نیز به همین آیه برای اثبات اولویت ابوبکر در خلافت استناد کرده است.[۲۲] این شیوه در همه روزگاران پی گرفته شده است.[۲۳] برخی مفسران اهل سنت با استناد به این آیه، داوزده فضیلت برای ابوبکر یاد کرده‌اند.[۲۴]

در منابع روایی شیعه از وجود چنین مباحثی در زمان ائمه سخن رفته است. در برخی از روایت‌ها، مناظره ائمه با استدلال‌کنندگان به آیه غار و نیز مناظره شاگردان آنان یاد شده است.[۲۵]

تفسیرهای مختلف از آیه غار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اساسی‌ترین نکات مورد تمسک و نقد مفسران و دانشوران، عبارتند از:

  • «ثَانِی اثنَینِ»

در این تعبیر، خداوند به «همراه پیامبر(ص)» اشاره می‌کند. مورخان[۲۶] و مفسران[۲۷] همراه پیامبر در غار ثور را ابوبکر دانسته‌اند. برخی از این تعبیر قرآن منزلتی بی‌نظیر برای ابوبکر برداشت کرده و او را هم‌ردیف پیامبر به شمار آورده‌اند.[۲۸] مخالفان این استدلال گفته‌اند: این تعبیر تنها گزارشی درباره پیامبر و همراه او است و صرفاً نشان می‌دهد هم‌زمان با حضور پیامبر در غار ثور، فردی دیگر هم با وی بوده است. چنین تعبیری فضیلت و ستایشی را برای همراه ایشان در برندارد؛ چنان‌که ممکن است افراد مختلف در مقام شمارش کنار هم قرار گیرند.[۲۹]

  • «إِنَّ اللهَ مَعَنَا»

در این قسمت از آیه، پیامبر همراهی خداوند را با خود و همراه خویش یادآوری می‌کند. به گفته آلوسی، این همراهی خداوند با پیامبر و همراه وی، ویژه ابوبکر است و برای هیچ‌یک از صحابه ثابت نشده است. این ویژگی، ابوبکر را نه تنها از اصحاب پیامبر بلکه از صحابه همه پیامبران ممتاز و جدا می‌سازد.[۳۰] برخی دیگر بر این باورند که مقصود از {مَعَنا} در آیه، تنها پیامبر است و ایشان با لفظ جمع از خود تعبیر کرده است؛ همچون این سخن خداوند: {إِنَّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}.[۳۱]

  • «فَأَنزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَیهِ»

در این قسمت آیه، به نزول آرامش الهی تنها بر یک نفر اشاره شده است. درباره مرجع ضمیر {عَلَیهِ} دو احتمال وجود دارد: مفسران شیعه[۳۲] و برخی مفسران اهل سنت[۳۳] برآن‌اند که این ضمیر به پیامبر بازمی‌گردد. برخی از مفسران اهل سنت بازگشت این ضمیر به ابوبکر را منطقی‌تر پنداشته‌اند؛[۳۴] با این استدلال که پیامبر به تسکین و آرامش نیاز نداشت؛ زیرا طمأنینه و آرامش الهی همواره همراه او بود و تنها ابوبکر که در آن موقعیت، مضطرب و اندوهگین بود، به آرامش نیاز داشت.[۳۵] علامه طباطبایی در اشکال به این استدلال، نمونه‌هایی از آیات قرآن را ذکر کرده است که در آنها خداوند از نزول آرامش بر پیامبرش و مؤمنان سخن گفته است.[۳۶]؛ همانند {ثُمَّ أَنزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَعَلَی المُؤمِنِینَ} (آنگاه خدا آرامش خود را بر فرستاده خود و بر مؤمنان فرود آورد).[۳۷]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. سوره توبه، آیه ۴۰.
  2. ترجمه فولادوند
  3. سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، ج۸، ص۱۲۵؛ شرح المنام، ص۲۵؛ مناقب، ج۱، ص۳۰۴؛ المیزان، ج۹، ص۲۹۴.
  4. الطبقات، ج۱، ص۱۷۶؛ المنتظم، ج۳، ص۴۵.
  5. الکامل، ج۲، ص۱۰۳؛ المنتظم، ج۳، ص۴۷؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۲۱۶.
  6. الطبقات، ج۱، ص۱۷۷؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۲۱۹.
  7. تاریخ طبری، ج۲، ص۱۰۲؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۴، ص۱۰.
  8. شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۸۲.
  9. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۹؛ دلائل النبوه، ج۲، ص۴۸۲.
  10. روض الجنان، ج۳، ص۲۵۲؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۲۲۲، ۲۲۳.
  11. المنتظم، ج۳، ص۵۱؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۱۸۳.
  12. المغازی، ج۳، ص۹۹۰؛ البدایة و النهایه، ج۵، ص۵، ۶.
  13. تاریخ طبری، ج۲، ص۳۶۶؛ الکامل، ج۲، ص۲۷۶.
  14. جامع البیان، ج۱۰، ص۱۷۲، ۱۷۳؛ مجمع البیان، ج۵، ص۵۵، ۵۶.
  15. المحرر الوجیز، ج۳، ص۳۵؛ تفسیر ثعالبی، ج۳، ص۱۸۲.
  16. سبل الهدی، ج۱، ص۱۴، «مقدمه».
  17. الدر المنثور، ج۴، ص۲۴۵.
  18. الوسیط، ج۲، ص۲۵۷؛ تفسیر بغوی، ج۲، ص۳۴۹؛ الدر المنثور، ج۴، ص۱۹۹.
  19. الطبقات، ج۳، ص۱۳۵؛ المصنف، ج۸، ص۵۷۳؛ کنز العمال، ج۵، ص۶۴۹، ۶۵۰.
  20. مجمع الزوائد، ج۵، ص۱۸۲؛ الدر المنثور، ج۴، ص۲۴۳.
  21. البدایة و النهایه، ج۵، ص۲۶۷، ۲۶۸.
  22. کنز العمال، ج۵، ص۶۵۳؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۴، ص۷۸.
  23. تاریخ دمشق، ج۳۰، ص۲۶۶.
  24. التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۶۳–۶۷.
  25. تفسیر قمی، ج۱، ص۱۲۹۰؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۸۸، ۸۹؛ الاختصاص، ص۹۶؛ الاحتجاج، ج۲، ص۳۲۶.
  26. الطبقات، ج۳، ص۱۳۵؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۵۰؛ تاریخ دمشق، ج۳۰، ص۱۴، ۲۲.
  27. جامع البیان، ج۱۰، ص۱۷۵؛ مجمع البیان، ج۵، ص۵۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۷۲.
  28. التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۶۴؛ فتح الباری، ج۱۳، ص۱۸۰.
  29. سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، ج۸، ص۲۷، ۲۸؛ التبیان، ج۵، ص۲۲۲.
  30. روح المعانی، ج۱۰، ص۱۰۰.
  31. سوره حِجر، آیه ۹.
  32. مجمع البیان، ج۵، ص۵۸؛ روض الجنان، ج۹، ص۲۵۳؛ المیزان، ج۹، ص۲۷۹.
  33. جامع البیان، ج۱۰، ص۱۷۷؛ المحرر الوجیز، ج۳، ص۳۶؛ البحر المحیط، ج۵، ص۴۵.
  34. تفسیر قرطبی، ج۷، ص۱۴۷.
  35. تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۵۹؛ تفسیر بغوی، ج۲، ص۲۵۰؛ الوسیط، ج۶، ص۲۹۲.
  36. المیزان، ج۹، ص۲۸۱.
  37. سوره توبه، آیه ۲۶.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل آیه غار.
  • الاحتجاج: ابومنصور الطبرسی (م. ۵۲۰ق)، به کوشش سید محمد باقر، دار النعمان، ۱۳۸۶ق.
  • الاختصاص: المفید (م. ۴۱۳ق)، به کوشش غفاری و زرندی، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
  • الافصاح فی الامامه: المفید (م. ۴۱۳ق)، قم، مؤسسة البعثه، ۱۴۱۴ق.
  • الامالی: الطوسی (م. ۴۶۰ق)، قم، دار الثقافه، ۱۴۱۴ق.
  • بحار الانوار: المجلسی (م. ۱۱۱۰ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق
  • البحر المحیط: ابوحیان الاندلسی (م. ۷۵۴ق)، به کوشش عادل احمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق
  • البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. ۷۷۴ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. ۳۱۰ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق.
  • تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م. ۵۷۱ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق
  • التبیان: الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م. ۷۷۴ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۹ق.
  • تفسیر العیاشی: العیاشی (م. ۳۲۰ق)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
  • تفسیر القمی: القمی (م. ۳۰۷ق)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق
  • التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م. ۶۰۶ق)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق.
  • التفسیر الوسیط: سید محمد طنطاوی، قاهره، دار المعارف، ۱۴۱۲ق
  • تفسیر بغوی (معالم التنزیل): البغوی (م. ۵۱۰ق)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • تفسیر ثعالبی (الجواهر الحسان): الثعالبی (م. ۸۷۵ق)، به کوشش عبدالفتاح و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
  • تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان): الثعلبی (م. ۴۲۷ق)، به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
  • تفسیر سمرقندی (بحر العلوم): السمرقندی (م. ۳۷۵ق)، به کوشش عمر بن غرامه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۶ق.
  • تفسیر صنعانی (تفسیر عبدالرزاق): عبدالرزاق الصنعانی (م. ۲۱۱ق)، به کوشش مصطفی مسلم، ریاض، مکتبة الرشد، ۱۴۱۰ق.
  • تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (م. ۶۷۱ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق
  • جامع البیان: الطبری (م. ۳۱۰ق)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق
  • الدر المنثور: السیوطی (م. ۹۱۱ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق
  • دلائل النبوه: البیهقی (م. ۴۵۸ق)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق.
  • روح المعانی: الآلوسی (م. ۱۲۷۰ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • روض الجنان: ابوالفتوح رازی (م. ۵۵۴ق)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش.
  • سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م. ۹۴۲ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
  • سلسلة مؤلفات الشیخ المفید: المفید (م. ۴۱۳ق)، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
  • شرح المنام: الشیخ المفید (م. ۴۱۳ق)، به کوشش مهدی نجف، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق
  • شواهد التنزیل: الحاکم الحسکانی (م. ۵۰۶ق)، به کوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ق.
  • الصحیح من سیرة النبی۹: جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دار السیره، ۱۴۱۴ق.
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (م. ۲۳۰ق)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفه.
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق
  • الکشاف: الزمخشری (م. ۵۳۸ق)، مصطفی البابی، ۱۳۸۵ق.
  • کنز الفوائد: الکراجکی (م. ۴۴۹ق)، قم، مکتبة المصطفوی، ۱۴۱۰ق.
  • کنز العمال: المتقی الهندی (م. ۹۷۵ق)، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق
  • مجمع البیان: الطبرسی (م. ۵۴۸ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق.
  • مجمع الزوائد: الهیثمی (م. ۸۰۷ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۲ق.
  • المحرر الوجیز: ابن عطیة الاندلسی (م. ۵۴۶ق)، به کوشش عبدالسلام، لبنان، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۳ق.
  • مسند احمد: احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ق)، بیروت، دار صادر
  • المصنّف: ابن ابی‌شیبه (م. ۵۳۲ق)، به کوشش سعید محمد، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
  • المغازی: الواقدی (م. ۲۰۷ق)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
  • مفردات: الراغب (م. ۴۲۵ق)، نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق.
  • ناقب آل ابی‌طالب: ابن شهر آشوب (م. ۵۸۸ق)، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق.
  • المنتظم: ابن جوزی (م. ۵۹۷ق)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
  • المیزان: الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ق)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.