چاووشی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
خط ۲: خط ۲:


==واژه==
==واژه==
چاوُوش یا چاوُش، در اصل واژه ای ترکی<ref>لغت نامه، ج5، ص7046-7047، «چاووش»؛ ایرانیکا، http://www.iranicaonline.org/articles/cavos-or-cavus-originally-turkish-word-kasgari-i-p، ذیل «چاوش».</ref> و در فارسی به معناهای پرشماری آمده است؛ مانند «منصبی نظامی»،<ref>دیوان معزی، ص305؛ خسروشیرین نظامی، ص 271؛ اسرار التوحید، ص378.</ref> «مسئول تشریفات یا سرپرست خدمتکاران»،<ref>نک: دیوان اوحدالدین مراغی، ج1، ص39، 209 و 853؛ خسرو و شیرین نظامی، ص12.</ref> «قافله‌سالار بویژه قافله حج»<ref>فرهنگ آنندراج، ص327؛ ایرانیکا، ذیل «چاووش».</ref>و «کسی که با چاووشی، یعنی آداب و تشریفاتی خاص شامل شعرخوانی، مردم را برای رفتن به حج و حرمین یا اماکن زیارتی دیگر با خبر و دعوت می‌کند».<ref>لغت نامه، ج5، ص7046-7047، «چاووش».</ref>  
چاوُوش یا چاوُش، در اصل واژه‌ای ترکی<ref>لغت نامه، ج5، ص7046-7047، «چاووش»؛ ایرانیکا، http://www.iranicaonline.org/articles/cavos-or-cavus-originally-turkish-word-kasgari-i-p، ذیل «چاوش».</ref> و در فارسی به معناهای پرشماری آمده است؛ مانند «منصبی نظامی»،<ref>دیوان معزی، ص305؛ خسروشیرین نظامی، ص 271؛ اسرار التوحید، ص378.</ref> «مسئول تشریفات یا سرپرست خدمتکاران»،<ref>نک: دیوان اوحدالدین مراغی، ج1، ص39، 209 و 853؛ خسرو و شیرین نظامی، ص12.</ref> «قافله‌سالار، بویژه قافله‌سالار قافله [[حج]]»<ref>فرهنگ آنندراج، ص327؛ ایرانیکا، ذیل «چاووش».</ref>و «کسی که با چاووشی، یعنی آداب و تشریفاتی خاص شامل شعرخوانی، مردم را برای رفتن به حج و [[حرمین]] یا مکان‌های زیارتی دیگر با خبر و دعوت می‌کند».<ref>لغت نامه، ج5، ص7046-7047، «چاووش».</ref>  


در گویش‌ها و زبان‌های گوناگون ایرانی، این واژه با اندک تفاوتی در حروف، به معنای اخیر یا با معناهای نزدیک بدان<ref group="یادداشت">مانند با خبر کردن یا خبررسانی.</ref> به کار رفته است؛ از جمله در گویش مردم قمصر کاشان واژه «چووشی» به معنای چاووشی<ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص110.</ref> و در زبان کردی کلهری معاصر واژه «چاوچی» به معنای خبرچین یا خبررسان استفاده شده است.<ref>تحقیقات میدانی نویسنده مقاله.</ref> «چاووش»، در عربی به شکل «شاویش»، «شاوش» و «جاویش» آمده و در متن‌های دوره ممالیک، [[ایوبیان]] و [[دولت عثمانی|عثمانیان]] به کار رفته که مراد از آن بیشتر، منصبی حکومتی است که وظیفه‌های گوناگونی را بر عهده داشته است.<ref>سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی؛ ص321؛ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص78؛ تاریخ امپراطوری عثمانی، ج1، ص74.</ref>
در گویش‌ها و زبان‌های گوناگون [[ایران|ایرانی]]، این واژه با اندک تفاوتی در حروف، به معنای اخیر یا با معناهای نزدیک بدان<ref group="یادداشت">مانند با خبر کردن یا خبررسانی.</ref> به کار رفته است؛ از جمله در گویش مردم قمصر کاشان، واژه «چووشی» به معنای چاووشی<ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص110.</ref> و در زبان کردی کلهری معاصر، واژه «چاوچی» به معنای خبرچین یا خبررسان استفاده شده است.<ref>تحقیقات میدانی نویسنده مقاله.</ref>  


==زمان و اهداف==
واژه «چاووش»، در عربی به شکل «شاویش»، «شاوش» و «جاویش» آمده و در متن‌های دوره ممالیک، [[ایوبیان]] و [[دولت عثمانی|عثمانیان]] به کار رفته که مراد از آن بیشتر، منصبی حکومتی است که وظیفه‌های گوناگونی را بر عهده داشته است.<ref>سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی؛ ص321؛ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص78؛ تاریخ امپراطوری عثمانی، ج1، ص74.</ref>
چاووشان، در ایام خاص موسم [[حج]] یا زیارت عتبات عراق و مشهد الرضا، میان شهرها و روستاهای [[ایران]] می‌گشته و با آداب و رسومی خاص مردم را از سفر و حرکت کاروان باخبر و به [[حج]] یا [[زیارت]] ترغیب می‌کرده‌اند.  


آنها افزون بر چاووشی خوانی، کارها و وظایف دیگری را نیز بر عهده داشته‌اند. به ظاهر، هدف نخستین چاووشی خوانی با خبر کردن مردم از حرکت کاروان‌های زیارتی بوده و فلسفه چاووشی خوانی به ضرورت سفرهای مخاطره آمیز و طولانی روزگاران قدیم بازمی‌گردد که ایجاب می‌کرده است مسافران با هم و در ایام خاصی سفر را آغاز کنند و در وقت معین به منزل مناسب برسند.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص8، «چاووش».</ref>  
==پیشینه==
از پیشینه تاریخی چاووشی‌خوانی آگاهی دقیقی در دست نیست. به گمانِ برخی، این رسم با رسم دیرین [[ایران|ایرانیان]] در سوگ سیاووش پیوندهایی دارد.<ref>درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص 164؛ کلک، ش 14ـ 15، ص 8، «چاووش».</ref> به ظاهر، چاووشی‌خوانی برای زائران عتبات [[عراق]] یا [[مشهد (شهر)|مشهد]] از دوره [[صفویان|صفوی]] (حک: ۹۰۶–۱۱۳۵ق) مرسوم شد و در دوره [[قاجار]] (حک:۱۲۱۰–۱۳۴۴ق) رونقی بیشتر یافت<ref>نک: روزنامه وقایع اتفاقیه، ص 2؛ سفرنامه ادیب الملک به عتبات، ص 39؛ دانشنامه جهان اسلام ج11، ص686-688، مدخل چاووش خوانی.</ref> و به سفر [[حج]] نیز تسرّی پیدا کرد.
 
==زمان==
چاووشان، در ایام خاص موسم [[حج]] یا زیارت عتبات [[عراق]] و [[مشهد (شهر)|مشهد الرضا]]، میان شهرها و روستاهای [[ایران]] می‌گشته و با آداب و رسومی خاص، مردم را از سفر و حرکت کاروان با خبر و به حج یا [[زیارت]] ترغیب می‌کرده‌اند.
 
در شهرهای بزرگ، چاووشان را چند هفته پیش از سفر به خدمت می‌گرفتند و این نظر به وظایفی بود که چاووشان بر عهده داشتند.<ref>نک: طهران قدیم، ج‏3، 453؛ اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج‏2، 165.</ref> 
 
== هدف‌ها و وظیفه‌ها ==
به ظاهر، هدف نخستین چاووشی خوانی با خبر کردن مردم از حرکت کاروان‌های زیارتی بوده و فلسفه چاووشی خوانی به ضرورت سفرهای مخاطره‌آمیز و طولانی روزگاران قدیم بازمی‌گردد، که ایجاب می‌کرد مسافران با هم و در ایام خاصی سفر را آغاز کنند و در وقت معین به [[رباط|منزل]] مناسب برسند.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص8، «چاووش».</ref>  


چاووشی خوانی در رونق سفرهای حج و زیارتی مؤثر بوده به گونه ای که گاه کسی که قصد سفر نداشته، با شنیدن صدای چاووش، تشویق و عازم سفر می‌شده است.<ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص78، 97 و 98.</ref> چاووشی خوانی از آداب [[بدرقه]] و [[استقبال حاجی|استقبال]] بوده و بر شکوه آنها می‌افزوده است. چاووشی خوانی باعث می‌شده است تا مردمان شهر یا روستا، از حرکت کاروان حج‌گزاران یا زائران باخبر شوند و به جمع بدرقه کنندگان بپیوندند.<ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص69 و 70.</ref>
چاووشی‌خوانی، در رونق سفرهای [[حج]] و زیارتی مؤثر بوده به گونه ای که گاه کسی که قصد سفر نداشته، با شنیدن صدای چاووش، تشویق و رهسپار سفر می‌شده است.<ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص78، 97 و 98.</ref> چاووشی‌خوانی از آداب [[بدرقه]] و [[استقبال حاجی|استقبال]] بوده و بر شکوه آنها می‌افزوده است. چاووشی‌خوانی باعث می‌شده است تا مردمان به جمع بدرقه‌کنندگان و استقبال‌کنندگان بپیوندند.<ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص69 و 70.</ref>


==پیشینه==
محله‌های مختلف برخی شهرها، یک یا چند نفر چاووش داشته که مسؤولیت هماهنگی و پیگیری امور ارتباطی و فرهنگی زائران و حج‌گزاران را بر عهده داشته‌اند.<ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص95.</ref> اذان‌گویی، تعزیه‌خوانی و مداحی مذهبی در جشن‌هایی مانند عروسی و ختنه‌سوران از دیگر فعالیت‌های برخی چاووشان بوده است.<ref>درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص136ـ137.</ref>
از پیشینه تاریخی چاووشی خوانی آگاهی دقیقی در دست نیست. به گمان برخی، این رسم با رسم دیرین [[ایران|ایرانیان]] در سوگ سیاووش پیوندهایی دارد.<ref>درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص 164؛ کلک، ش 14ـ 15، ص 8، «چاووش».</ref> به ظاهر، چاووشی‌خوانی برای زائران عتبات عراق یا مشهد از دوره [[صفویان|صفوی]] (حک: ۹۰۶–۱۱۳۵ق) مرسوم شد و در دوره [[قاجار]] (حک:۱۲۱۰–۱۳۴۴ق) رونقی بیشتر یافت<ref>نک: روزنامه وقایع اتفاقیه، ص 2؛ سفرنامه ادیب الملک به عتبات، ص 39؛ دانشنامه جهان اسلام ج11، ص686-688، مدخل چاووش خوانی.</ref>و به سفر حج نیز تسرّی پیدا کرد.


چاووشان، در مکانهای عمومی پررفت و آمد، مانند بیرون مسجد جامع یا بازار شهرها و روستاها به تناسب سفر حج یا زیارت، بیرق‌ها و شمایل‌هایی از [[کعبه]] یا حرم [[امامان(ع)]] برپا می‌کردند و سروده‌هایی را بدون ساز، در ستایش [[حضرت محمد(ص)]] و [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] می‌خواندند.  
== مکان ==
چاووشان، در مکان‌های عمومی پررفت و آمد، مانند بیرون مسجد جامع یا بازار شهرها و روستاها به تناسب سفر [[حج]] یا [[زیارت]]، بیرق‌ها و شمایل‌هایی از [[کعبه]] یا حرم [[امامان(ع)]] برپا می‌کردند و سروده‌هایی را بدون ساز، در ستایش [[حضرت محمد(ص)]] و [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] می‌خواندند.  


چاووش خوانی در میان راه ادامه داشت و چاووشان در سفر رفت و برگشت و نیز هنگام حضور در مکان‌های مقدس به اوقات مناسب، به چاووشی خوانی می‌پرداختند.
برخی چاووشان تا [[رباط|منزلگاه]] بیرون شهر یا روستا، که مسافران برای حرکت در آن گرد می‌آمدند، با زائران و حج‌گزاران می‌رفتند و چاووشی می‌خواندند و سپس بازمی‌گشتند.<ref>در قلمرو مازندران، ص 313؛ دانشنامه جهان اسلام، ج11، ص686-688، «مدخل چاووش خوانی».</ref> برخی دیگر، مسافران را در طول سفر همراهی و چون خود بارها به این سفر رفته بودند،<ref>رک: سفرنامه گوهر مقصود، ص119.</ref> اعضای کاروان را در انتخاب مسیر و [[رباط|منازل]] میان راه و آداب رفتن به [[حرمین]] یا زیارت در حرم [[امامان(ع)]] راهنمایی می‌کردند.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص 6، «چاووش»؛ رک: سفرنامه عضد الملک به عتبات، ص138؛ سفرنامه گوهر مقصود، متن، 119.</ref> این گروه، وقتی زائران و حج‌گزاران بازمی‌گشتند، در نزدیکی‌های وطن پیش می‌افتادند و به آشنایان آنان خبر می‌دادند تا برای [[استقبال حاجی|استقبال]] آماده شوند.<ref name=":0">رک: تاریخ مذهبی قم، ص397.</ref> چاووشی‌خوانی در میان راه به لحاظ روانی کارکرد مثبتی داشت و به مسافران دلگرمی و نشاط می‌بخشید.<ref>نک: بیرجندنامه، ص147.</ref>


چاووشان، نوچه‌ها و شاگردهایی داشتند که آنان را در چاووشی خوانی یاری می‌کردند. گاهی خود شعر می‌خواندند و گاهی از طریق گفت و گوی منظوم با شاگرد چاووشی، نمایش گونه‌ای ترتیب می‌دادند و مردم نیز در خواندن برخی سروده‌ها آنان را همراهی می‌کردند.<ref>درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص136؛ کلک، ش 14ـ 15، ص 7، «چاووش».</ref> سنت چاووشی خوانی برای سفر به [[حرمین]] و دیگر مکان‌های زیارتی مانند عتبات عالیات و مشهد الرضا(ع) یکسان و تفاوت آنها تنها در درونمایه سروده‌ها بود و از این رو، پژوهشهای صورت گرفته درباره چاووشی، همگی به صورت مشترک مورد بررسی قرار داده‌اند.
== چاووشان ==
چاووشی نیازمند صدای خوش و مهارت در آواز و شعرخوانی و بداهه‌گویی بود؛ ولی شهرت چاووش به تقوا و درستکاری و آشنایی‌اش با راه‌ها و مسیر سفر، مکان‌های مقدس، آداب زیارت و [[آداب حج]] نیز در اقناع مردم سهمی مهم داشت.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص6، «چاووش».</ref> در برخی موارد، مقام چاووشی به صورت موروثی به فرزند او می‌رسید.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص8، «چاووش».</ref>


برخی چاووشان تا [[رباط|منزلگاه]] بیرون شهر یا روستا، که مسافران برای حرکت در آن گرد می‌آمدند، با زائران و حج‌گزاران می‌رفتند و چاووشی می‌خواندند و سپس بازمی‌گشتند.<ref>در قلمرو مازندران، ص 313؛ دانشنامه جهان اسلام، ج11، ص686-688، «مدخل چاووش خوانی».</ref> برخی دیگر، مسافران را در طول سفر همراهی و چون خود بارها به این سفر رفته بودند،<ref>رک: سفرنامه گوهر مقصود، ص119.</ref> اعضای کاروان را در انتخاب مسیر و منازل و استراحتگاه‌های میان راه و حفظ شئون و رعایت آداب تشرف به حرمین یا زیارت در حرم امامان(ع) راهنمایی می‌کردند.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص 6، «چاووش»؛ رک: سفرنامه عضد الملک به عتبات، ص138؛ سفرنامه گوهر مقصود، متن، 119.</ref> این گروه، وقتی زائران و حج‌گزاران بازمی‌گشتند، در نزدیکی‌های وطن پیش می‌افتادند و به بستگان و آشنایان آنان خبر می‌دادند تا برای [[استقبال حاجی|استقبال]] آماده شوند و در برابر، مژدگانی می‌گرفتند.<ref>رک: تاریخ مذهبی قم، ص397.</ref> نظر به وظایفی که چاووشان بر عهده داشتند، در شهرهای بزرگ، آنان را چند هفته پیش از سفر به خدمت می‌گرفتند.<ref>نک: طهران قدیم، ج‏3، 453؛ اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج‏2، 165.</ref> چاووشی خوانی در میان راه به لحاظ روانی کارکرد مثبتی داشت و به مسافران دلگرمی و نشاط می‌بخشید.<ref>نک: بیرجندنامه، ص147.</ref>
=== شاگردی ===
چاووشان، نوچه‌ها و شاگردهایی داشتند که آنان را در چاووشی‌خوانی یاری می‌کردند. گاهی خود، شعر می‌خواندند و گاهی از طریق گفت‌وگوی منظوم با شاگرد، نمایش‌گونه‌ای ترتیب می‌دادند و مردم نیز در خواندن برخی سروده‌ها آنها را همراهی می‌کردند.<ref>درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص136؛ کلک، ش 14ـ 15، ص 7، «چاووش».</ref>  


چاووشی در دستگاه‌های آوازی موسیقی [[ایران|ایرانی]]، غالبا دستگاه چهارگاه خوانده می‌شد که مهارت در آن نیازمند تمرین و ممارست و آشنایی اجمالی با این دستگاه‌ها و نیز هنر آوازخوانی بود. بدین رو چاووشان، نخست مدت‌ها نزد استاد چاووشی، دستیاری و مراحل «نوچگی» و «شاگردی» را طی می‌کردند و اشعار بسیاری را به خاطر می‌سپردند و در کنار آن، دانستنی‌های مذهبی و تاریخی متنوعی درباره اماکن زیارتی و [[حرمین]] می‌آموختند و در نهایت، به مقام چاووشی می‌رسیدند و بیرقی مخصوص به خود بر پا می‌کردند.<ref>درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص124؛ ایرانیکا؛ ذیل واژه «چاووش».</ref>


محله‌های مختلف برخی شهرها، یک یا چند نفر چاووش داشته که مسؤولیت هماهنگی و پیگیری امور ارتباطی و فرهنگی زائران و حج‌گزاران را بر عهده داشته‌اند.<ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص95.</ref> اذان‌گویی، تعزیه‌خوانی و مداحی مذهبی در جشن‌هایی مانند عروسی و ختنه‌سوران از دیگر فعالیت‌های برخی چاووشان بوده است.<ref>درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص136ـ137.</ref>  
===لباس===
چاووشان، هنگام چاووشی‌خوانی لباس پاکیزه بر تن می‌کردند و بیشتر مرکبی مانند اسب همراه داشتند و لباس کار ویژه ای نداشتند؛ ولی چاووشان سادات، شال سبز و دیگران شال سیاه بر گردن و سینه می‌انداختند.<ref>درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، 136، ص 134، 136، 139؛ کلک، ش 14ـ 15، ص6، «چاووش»؛ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، 96.</ref> در برخی مناطق [[ایران]]، تفاوت‌هایی جزئی در پوشش چاووشان گزارش شده است؛ برای نمونه در ساوجبلاغِ طالقان، چاووش کلاهی قرمز منگوله‌دار بر سر می‌گذاشته که به آن کلاه گُلُم‌دار می‌گفتند.<ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص98.</ref> پرچم چاووشان سه گوش و سبز یا سیاه بوده است.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص6، «چاووش».</ref>


=== درآمد ===
چاووشی‌خوانی به نیت ثواب و از سر شوق زیارت و خدمت به حج‌گزاران و زائران انجام می‌گرفت و درآمدی برای چاووشان نداشت؛ ولی رفته‌رفته آنان برای خدمات خویش مزد و خلعت و انعام طلب کردند.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص8، «چاووش».</ref>


چاووشی نیازمند صدای خوش و مهارت در آواز و شعرخوانی و بداهه گویی بود؛ ولی شهرت چاووش به تقوا و درستکاری و آشنایی‌اش با راه‌ها و مسیر سفر، اماکن مقدس و آداب زیارت و حج نیز در اقناع مردم سهمی مهم داشت.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص6، «چاووش».</ref> چاووشی در دستگاه‌های آوازی موسیقی ایرانی، غالبا دستگاه چهارگاه خوانده می‌شد که مهارت در آن نیازمند تمرین و ممارست و آشنایی اجمالی با این دستگاه‌ها و نیز هنر آوازخوانی بود. بدین رو چاووشان، نخست مدت‌ها نزد استاد چاووشی، دستیاری و مراحل «نوچگی» و «شاگردی» را طی می‌کردند و اشعار بسیاری را به خاطر می‌سپردند و در کنار آن، دانستنی‌های مذهبی و تاریخی متنوعی درباره اماکن زیارتی و حرمین می‌آموختند و در نهایت، به مقام چاووشی می‌رسیدند و بیرقی مخصوص به خود بر پا می‌کردند.<ref>درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص124؛ ایرانیکا؛ ذیل واژه «چاووش».</ref> در برخی موارد، مقام چاووشی به صورت موروثی به فرزند او می‌رسید.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص8، «چاووش».</ref>
چاووشانی که در سفر حج شرکت می‌کردند، هنگام بازگشت در نزدیکی‌های وطن پیش می‌افتادند و به آشنایان آنان خبر می‌دادند و در برابر، مژدگانی می‌گرفتند.<ref name=":0" />


==سروده‌ها==
==سروده‌ها==


=== درونمایه ===
===درونمایه===
موضوعات و درونمایه اشعار چاووشی غالباً مذهبی و در وصف و ستایش حضرت محمد(ص)، امامان(ع)، امامزادگان و مکان‌های مرتبط با آنان است؛ اما گاه از وقایع و سختی‌های سفر مانند برخورد مرزبانان با حج‌گزاران یا مشکلات اخذ روادید نیز در آنها یاد شده است.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص7، «چاووش».</ref>  
درونمایه سروده‌های چاووشی، بیشتر مذهبی و در ستایش [[حضرت محمد(ص)]]، [[امامان(ع)]]، امامزادگان و مکان‌های مرتبط با آنان است؛ ولی گاه از رویدادها و سختی‌های سفر مانند برخورد مرزبانان با حج‌گزاران یا مشکلات اخذ روادید نیز در آنها یاد شده است.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص7، «چاووش».</ref>


چون در بسیاری از سفرهای حج سده‌های گذشته، زیارت عتبات نیز مقصد حج‌گزاران ایرانی بود، در اشعار چاووشی، از عتبات عراق نیز سخن رفته است؛ مانند <ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص58.</ref>  
سنت چاووشی‌خوانی برای سفر به [[حرمین]] و دیگر مکان‌های زیارتی مانند [[عتبات عالیات]] و [[مشهد (شهر)|مشهد الرضا(ع)]] یکسان و تفاوت آنها تنها در درونمایه سروده‌ها بود. البته چون در بسیاری از سفرهای [[حج]]ِّ سده‌های گذشته، زیارت عتبات نیز مقصد حج‌گزاران [[ایران|ایرانی]] بود، در اشعار چاووشی، از عتبات [[عراق]] نیز سخن رفته است؛ مانند <ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص58.</ref>  


{{شعر|اوّل به [[نجف]]، شیر خدا را صلوات|دوم به [[مدینه]]، مصطفی را صلوات|بارها گفت [[حضرت محمد(ص)|محمد]] که [[امام علی(ع)|علی]] جان من است|هم به جان علی و هم به محمد صلوات}}
{{شعر|اوّل به [[نجف]]، شیر خدا را صلوات|دوم به [[مدینه]]، مصطفی را صلوات|بارها گفت [[حضرت محمد(ص)|محمد]] که [[امام علی(ع)|علی]] جان من است|هم به جان علی و هم به محمد صلوات}}


چاووشان در برخی ابیات، ضمن مدح اولیاءالله، از مسیر سفر و اماکنی که قصد آنها را داشته‌اند نیز خبر می‌داده‌اند؛ مانند<ref>طهران قدیم، ج‏3، ص 453.</ref>  
چاووشان در برخی ابیات، همراه با مدح اولیاءالله، از مسیر سفر و مکان‌هایی که قصد سفر به آنها را داشته‌اند نیز خبر می‌داده‌اند؛ مانند<ref>طهران قدیم، ج‏3، ص 453.</ref>  


{{شعر|خدا گواست به سر تا که ما چها داریم|از آنکه میل سوی [[کعبه|خانه خدا]] داریم|دگر خیال [[مدینه]] اگر خدا خواهد|سپس که آرزوی شاه [[نینوا]] داریم}}
{{شعر|خدا گواست به سر تا که ما چها داریم|از آنکه میل سوی [[کعبه|خانه خدا]] داریم|دگر خیال [[مدینه]] اگر خدا خواهد|سپس که آرزوی شاه [[نینوا]] داریم}}


=== قالب ===
===قالب===
اشعار در وزن‌ها و قالب‌های گوناگون سروده می‌شد؛ ولی بیشتر دو بیتی در بحر رمل مثمن محذوف، رواج بیشتری داشت. چاووش در پایان هر بیت یا بند، از شنوندگان ذکر صلوات طلب می‌کرد<ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص99.</ref> که در حکم بیت ترجیع بود. برخی پژوهشگران به سبب ویژگی غمگینانه و سوگوارانه در طرز چاووشی خوانی، آن را دارای اثراتی از خصائص تراژدیک و دراماتیک دانسته‌اند.<ref>درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، 154؛ کلک، ش 14ـ 15، ص7، «چاووش».</ref>
اشعار در وزن‌ها و قالب‌های گوناگون سروده می‌شد؛ ولی دو بیتی در بحر رمل مثمن محذوف، رواج بیشتری داشت. چاووش در پایان هر بیت یا بند، از شنوندگان درخواست فرستادن صلوات می‌کرد،<ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص99.</ref> که در حکم بیت ترجیع بود. برخی پژوهشگران، به سبب ویژگی غمگینانه و سوگوارانه در طرز چاووشی‌خوانی، آن را دارای اثراتی از خصائص تراژدیک و دراماتیک دانسته‌اند.<ref>درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، 154؛ کلک، ش 14ـ 15، ص7، «چاووش».</ref>
 
اشعار چاووشی که به دست ما رسیده‌اند، سراینده مشخص و به لحاظ شعری، استواری چندانی ندارند و وزن و قافیه در آنها چندان رعایت نمی‌شده و هر کسی دخل و تصرف‌هایی در آن می‌کرده<ref>نک: درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص 144؛ کلک، ش 14ـ 15، ص7، «چاووش».</ref> و به احتمال شاخ و برگی بر آن می‌افزوده و گویا مهارت چاووش در خواندن آنها، کاستی‌های وزن و قافیه آنها را نامحسوس می‌کرده است.
 
== لباس چاووشان ==
چاووشان هنگام چاووشی خوانی لباس پاکیزه بر تن می‌کردند و غالباً مرکبی مانند اسب همراه داشتند و لباس کار ویژه ای نداشتند؛ ولی چاووشان سادات، شال سبز و دیگران شال سیاه بر گردن و سینه می‌انداختند.<ref>درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، 136، ص 134، 136، 139؛ کلک، ش 14ـ 15، ص6، «چاووش»؛ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، 96.</ref> در برخی مناطق ایران، تفاوت‌هایی جزئی در پوشش چاووشان گزارش شده است؛ مثلاً در ساوجبلاغِ طالقان چاووش، کلاهی قرمز منگوله‌دار بر سر می‌گذاشته که به آن کلاه گُلُم‌دار می‌گفتند.<ref>سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص98.</ref> پرچم چاووشان سه گوش و سبز یا سیاه بوده است.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص6، «چاووش».</ref>
 


چاووشی خوانی به نیت ثواب اخروی و از سر شوق زیارت و خدمت به حج‌گزاران و زائران انجام می‌گرفت و درآمد مادی برای چاووشان نداشت؛ اما رفته رفته آنان برای خدمات خویش مزد و خلعت و انعام طلب کردند.<ref>کلک، ش 14ـ 15، ص8، «چاووش».</ref>
اشعار چاووشی که به دست ما رسیده‌اند، سراینده مشخص و به لحاظ شعری، استواری چندانی ندارند و وزن و قافیه در آنها چندان رعایت نمی‌شده و هر کسی دخل و تصرف‌هایی در آن می‌کرده<ref>نک: درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص 144؛ کلک، ش 14ـ 15، ص7، «چاووش».</ref> و به گمان، شاخ و برگی بر آن می‌افزوده‌اند. گویا مهارت چاووش در خواندن آنها، کاستی‌های وزن و قافیه آنها را نامحسوس می‌کرده است.


==امروزه==
==امروزه==
چاووشی‌خوانی هنوز در شهرها و روستاهای [[ایران]] با تفاوت‌هایی نسبت به گذشته مرسوم است. این رسم امروزه در خواندن شعر در وقت [[بدرقه]] و بیشتر در [[استقبال حاجی|استقبال]] و گاه حین سفر خلاصه می‌شود. در شهرها، چاووشی‌خوانان، که مداحان مذهبی هستند، همراه بدرقه‌کنندگان یا استقبال‌کنندگان سروده‌های چاووشی را همچون گذشته به آواز و بدون ساز می‌خوانند.   
چاووشی‌خوانی هنوز در شهرها و روستاهای [[ایران]] با تفاوت‌هایی نسبت به گذشته مرسوم است. این رسم امروزه در خواندن شعر در وقت [[بدرقه]] و بیشتر در [[استقبال حاجی|استقبال]] و گاه حین سفر خلاصه می‌شود. در شهرها، چاووشی‌خوانان، که مداحان مذهبی هستند، همراه بدرقه‌کنندگان یا استقبال‌کنندگان سروده‌های چاووشی را همچون گذشته به آواز و بدون ساز می‌خوانند.   


رسم چاووشی هنگام استقبال از حاجیان، بیشتر در سه جا، ایستگاه‌های پروازی، چند کیلومتر بیرون شهرها و در کوی یا خیابان محل سکونت حاجی برگزار می‌شود و همراه شادی، دود کردن اسپند، قربانی و گلاب افشانی است.<ref>تحقیقات میدانی نویسنده.</ref> اشعار چاووشی گاه حزن‌انگیزاند، مانند   
رسم چاووشی هنگام استقبال از حاجیان، بیشتر در سه جا، ایستگاه‌های پروازی، چند کیلومتر بیرون شهرها و در کوی یا خیابان محل سکونت حاجی، برگزار می‌شود و همراه شادی، دود کردن اسپند، قربانی و گلاب‌افشانی است.<ref>تحقیقات میدانی نویسنده.</ref> اشعار چاووشی گاه حزن‌انگیزاند، مانند   


{{شعر|من از دیار شکوه و جلال می‌آیم|ز سرزمین اذان [[بلال]] می‌آیم|ز دشت لاله خونین سینه آمده‌ام|شکسته‌دل ز دیار [[مدینه]] آمده‌ام|زمانه چو گرداب و ساحلم آنجاست|تنم به خاک وطن باشد و دلم آنجاست|نصیب مرغ دل من شکسته بالی بود|پرم ز غصه و جای همه چه خالی بود|مدینه با دل زوار گفت‌وگوها داشت|گل مدینه ز احساس رنگ و بوها داشت|مدینه با دل آتش گرفته خو دارد|خدا نصیب کند هر که آرزو دارد|نسیم وار به هر کوی در به در گشتم|مزار گمشده پیدا نکرده برگشتم}}
{{شعر|من از دیار شکوه و جلال می‌آیم|ز سرزمین اذان [[بلال]] می‌آیم|ز دشت لاله خونین سینه آمده‌ام|شکسته‌دل ز دیار [[مدینه]] آمده‌ام|زمانه چو گرداب و ساحلم آنجاست|تنم به خاک وطن باشد و دلم آنجاست|نصیب مرغ دل من شکسته بالی بود|پرم ز غصه و جای همه چه خالی بود|مدینه با دل زوار گفت‌وگوها داشت|گل مدینه ز احساس رنگ و بوها داشت|مدینه با دل آتش گرفته خو دارد|خدا نصیب کند هر که آرزو دارد|نسیم وار به هر کوی در به در گشتم|مزار گمشده پیدا نکرده برگشتم}}

نسخهٔ ‏۳۰ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۳۰

چاووشی، رسم شعرخوانی به آواز با آدابی خاص در بدرقه و استقبال حج‌گزاران و زائران است.

واژه

چاوُوش یا چاوُش، در اصل واژه‌ای ترکی[۱] و در فارسی به معناهای پرشماری آمده است؛ مانند «منصبی نظامی»،[۲] «مسئول تشریفات یا سرپرست خدمتکاران»،[۳] «قافله‌سالار، بویژه قافله‌سالار قافله حج»[۴]و «کسی که با چاووشی، یعنی آداب و تشریفاتی خاص شامل شعرخوانی، مردم را برای رفتن به حج و حرمین یا مکان‌های زیارتی دیگر با خبر و دعوت می‌کند».[۵]

در گویش‌ها و زبان‌های گوناگون ایرانی، این واژه با اندک تفاوتی در حروف، به معنای اخیر یا با معناهای نزدیک بدان[یادداشت ۱] به کار رفته است؛ از جمله در گویش مردم قمصر کاشان، واژه «چووشی» به معنای چاووشی[۶] و در زبان کردی کلهری معاصر، واژه «چاوچی» به معنای خبرچین یا خبررسان استفاده شده است.[۷]

واژه «چاووش»، در عربی به شکل «شاویش»، «شاوش» و «جاویش» آمده و در متن‌های دوره ممالیک، ایوبیان و عثمانیان به کار رفته که مراد از آن بیشتر، منصبی حکومتی است که وظیفه‌های گوناگونی را بر عهده داشته است.[۸]

پیشینه

از پیشینه تاریخی چاووشی‌خوانی آگاهی دقیقی در دست نیست. به گمانِ برخی، این رسم با رسم دیرین ایرانیان در سوگ سیاووش پیوندهایی دارد.[۹] به ظاهر، چاووشی‌خوانی برای زائران عتبات عراق یا مشهد از دوره صفوی (حک: ۹۰۶–۱۱۳۵ق) مرسوم شد و در دوره قاجار (حک:۱۲۱۰–۱۳۴۴ق) رونقی بیشتر یافت[۱۰] و به سفر حج نیز تسرّی پیدا کرد.

زمان

چاووشان، در ایام خاص موسم حج یا زیارت عتبات عراق و مشهد الرضا، میان شهرها و روستاهای ایران می‌گشته و با آداب و رسومی خاص، مردم را از سفر و حرکت کاروان با خبر و به حج یا زیارت ترغیب می‌کرده‌اند.

در شهرهای بزرگ، چاووشان را چند هفته پیش از سفر به خدمت می‌گرفتند و این نظر به وظایفی بود که چاووشان بر عهده داشتند.[۱۱]

هدف‌ها و وظیفه‌ها

به ظاهر، هدف نخستین چاووشی خوانی با خبر کردن مردم از حرکت کاروان‌های زیارتی بوده و فلسفه چاووشی خوانی به ضرورت سفرهای مخاطره‌آمیز و طولانی روزگاران قدیم بازمی‌گردد، که ایجاب می‌کرد مسافران با هم و در ایام خاصی سفر را آغاز کنند و در وقت معین به منزل مناسب برسند.[۱۲]

چاووشی‌خوانی، در رونق سفرهای حج و زیارتی مؤثر بوده به گونه ای که گاه کسی که قصد سفر نداشته، با شنیدن صدای چاووش، تشویق و رهسپار سفر می‌شده است.[۱۳] چاووشی‌خوانی از آداب بدرقه و استقبال بوده و بر شکوه آنها می‌افزوده است. چاووشی‌خوانی باعث می‌شده است تا مردمان به جمع بدرقه‌کنندگان و استقبال‌کنندگان بپیوندند.[۱۴]

محله‌های مختلف برخی شهرها، یک یا چند نفر چاووش داشته که مسؤولیت هماهنگی و پیگیری امور ارتباطی و فرهنگی زائران و حج‌گزاران را بر عهده داشته‌اند.[۱۵] اذان‌گویی، تعزیه‌خوانی و مداحی مذهبی در جشن‌هایی مانند عروسی و ختنه‌سوران از دیگر فعالیت‌های برخی چاووشان بوده است.[۱۶]

مکان

چاووشان، در مکان‌های عمومی پررفت و آمد، مانند بیرون مسجد جامع یا بازار شهرها و روستاها به تناسب سفر حج یا زیارت، بیرق‌ها و شمایل‌هایی از کعبه یا حرم امامان(ع) برپا می‌کردند و سروده‌هایی را بدون ساز، در ستایش حضرت محمد(ص) و اهل بیت(ع) می‌خواندند.

برخی چاووشان تا منزلگاه بیرون شهر یا روستا، که مسافران برای حرکت در آن گرد می‌آمدند، با زائران و حج‌گزاران می‌رفتند و چاووشی می‌خواندند و سپس بازمی‌گشتند.[۱۷] برخی دیگر، مسافران را در طول سفر همراهی و چون خود بارها به این سفر رفته بودند،[۱۸] اعضای کاروان را در انتخاب مسیر و منازل میان راه و آداب رفتن به حرمین یا زیارت در حرم امامان(ع) راهنمایی می‌کردند.[۱۹] این گروه، وقتی زائران و حج‌گزاران بازمی‌گشتند، در نزدیکی‌های وطن پیش می‌افتادند و به آشنایان آنان خبر می‌دادند تا برای استقبال آماده شوند.[۲۰] چاووشی‌خوانی در میان راه به لحاظ روانی کارکرد مثبتی داشت و به مسافران دلگرمی و نشاط می‌بخشید.[۲۱]

چاووشان

چاووشی نیازمند صدای خوش و مهارت در آواز و شعرخوانی و بداهه‌گویی بود؛ ولی شهرت چاووش به تقوا و درستکاری و آشنایی‌اش با راه‌ها و مسیر سفر، مکان‌های مقدس، آداب زیارت و آداب حج نیز در اقناع مردم سهمی مهم داشت.[۲۲] در برخی موارد، مقام چاووشی به صورت موروثی به فرزند او می‌رسید.[۲۳]

شاگردی

چاووشان، نوچه‌ها و شاگردهایی داشتند که آنان را در چاووشی‌خوانی یاری می‌کردند. گاهی خود، شعر می‌خواندند و گاهی از طریق گفت‌وگوی منظوم با شاگرد، نمایش‌گونه‌ای ترتیب می‌دادند و مردم نیز در خواندن برخی سروده‌ها آنها را همراهی می‌کردند.[۲۴]

چاووشی در دستگاه‌های آوازی موسیقی ایرانی، غالبا دستگاه چهارگاه خوانده می‌شد که مهارت در آن نیازمند تمرین و ممارست و آشنایی اجمالی با این دستگاه‌ها و نیز هنر آوازخوانی بود. بدین رو چاووشان، نخست مدت‌ها نزد استاد چاووشی، دستیاری و مراحل «نوچگی» و «شاگردی» را طی می‌کردند و اشعار بسیاری را به خاطر می‌سپردند و در کنار آن، دانستنی‌های مذهبی و تاریخی متنوعی درباره اماکن زیارتی و حرمین می‌آموختند و در نهایت، به مقام چاووشی می‌رسیدند و بیرقی مخصوص به خود بر پا می‌کردند.[۲۵]

لباس

چاووشان، هنگام چاووشی‌خوانی لباس پاکیزه بر تن می‌کردند و بیشتر مرکبی مانند اسب همراه داشتند و لباس کار ویژه ای نداشتند؛ ولی چاووشان سادات، شال سبز و دیگران شال سیاه بر گردن و سینه می‌انداختند.[۲۶] در برخی مناطق ایران، تفاوت‌هایی جزئی در پوشش چاووشان گزارش شده است؛ برای نمونه در ساوجبلاغِ طالقان، چاووش کلاهی قرمز منگوله‌دار بر سر می‌گذاشته که به آن کلاه گُلُم‌دار می‌گفتند.[۲۷] پرچم چاووشان سه گوش و سبز یا سیاه بوده است.[۲۸]

درآمد

چاووشی‌خوانی به نیت ثواب و از سر شوق زیارت و خدمت به حج‌گزاران و زائران انجام می‌گرفت و درآمدی برای چاووشان نداشت؛ ولی رفته‌رفته آنان برای خدمات خویش مزد و خلعت و انعام طلب کردند.[۲۹]

چاووشانی که در سفر حج شرکت می‌کردند، هنگام بازگشت در نزدیکی‌های وطن پیش می‌افتادند و به آشنایان آنان خبر می‌دادند و در برابر، مژدگانی می‌گرفتند.[۲۰]

سروده‌ها

درونمایه

درونمایه سروده‌های چاووشی، بیشتر مذهبی و در ستایش حضرت محمد(ص)، امامان(ع)، امامزادگان و مکان‌های مرتبط با آنان است؛ ولی گاه از رویدادها و سختی‌های سفر مانند برخورد مرزبانان با حج‌گزاران یا مشکلات اخذ روادید نیز در آنها یاد شده است.[۳۰]

سنت چاووشی‌خوانی برای سفر به حرمین و دیگر مکان‌های زیارتی مانند عتبات عالیات و مشهد الرضا(ع) یکسان و تفاوت آنها تنها در درونمایه سروده‌ها بود. البته چون در بسیاری از سفرهای حجِّ سده‌های گذشته، زیارت عتبات نیز مقصد حج‌گزاران ایرانی بود، در اشعار چاووشی، از عتبات عراق نیز سخن رفته است؛ مانند [۳۱]

اوّل به نجف، شیر خدا را صلواتدوم به مدینه، مصطفی را صلوات
بارها گفت محمد که علی جان من استهم به جان علی و هم به محمد صلوات

چاووشان در برخی ابیات، همراه با مدح اولیاءالله، از مسیر سفر و مکان‌هایی که قصد سفر به آنها را داشته‌اند نیز خبر می‌داده‌اند؛ مانند[۳۲]

خدا گواست به سر تا که ما چها داریماز آنکه میل سوی خانه خدا داریم
دگر خیال مدینه اگر خدا خواهدسپس که آرزوی شاه نینوا داریم

قالب

اشعار در وزن‌ها و قالب‌های گوناگون سروده می‌شد؛ ولی دو بیتی در بحر رمل مثمن محذوف، رواج بیشتری داشت. چاووش در پایان هر بیت یا بند، از شنوندگان درخواست فرستادن صلوات می‌کرد،[۳۳] که در حکم بیت ترجیع بود. برخی پژوهشگران، به سبب ویژگی غمگینانه و سوگوارانه در طرز چاووشی‌خوانی، آن را دارای اثراتی از خصائص تراژدیک و دراماتیک دانسته‌اند.[۳۴]

اشعار چاووشی که به دست ما رسیده‌اند، سراینده مشخص و به لحاظ شعری، استواری چندانی ندارند و وزن و قافیه در آنها چندان رعایت نمی‌شده و هر کسی دخل و تصرف‌هایی در آن می‌کرده[۳۵] و به گمان، شاخ و برگی بر آن می‌افزوده‌اند. گویا مهارت چاووش در خواندن آنها، کاستی‌های وزن و قافیه آنها را نامحسوس می‌کرده است.

امروزه

چاووشی‌خوانی هنوز در شهرها و روستاهای ایران با تفاوت‌هایی نسبت به گذشته مرسوم است. این رسم امروزه در خواندن شعر در وقت بدرقه و بیشتر در استقبال و گاه حین سفر خلاصه می‌شود. در شهرها، چاووشی‌خوانان، که مداحان مذهبی هستند، همراه بدرقه‌کنندگان یا استقبال‌کنندگان سروده‌های چاووشی را همچون گذشته به آواز و بدون ساز می‌خوانند.

رسم چاووشی هنگام استقبال از حاجیان، بیشتر در سه جا، ایستگاه‌های پروازی، چند کیلومتر بیرون شهرها و در کوی یا خیابان محل سکونت حاجی، برگزار می‌شود و همراه شادی، دود کردن اسپند، قربانی و گلاب‌افشانی است.[۳۶] اشعار چاووشی گاه حزن‌انگیزاند، مانند

من از دیار شکوه و جلال می‌آیمز سرزمین اذان بلال می‌آیم
ز دشت لاله خونین سینه آمده‌امشکسته‌دل ز دیار مدینه آمده‌ام
زمانه چو گرداب و ساحلم آنجاستتنم به خاک وطن باشد و دلم آنجاست
نصیب مرغ دل من شکسته بالی بودپرم ز غصه و جای همه چه خالی بود
مدینه با دل زوار گفت‌وگوها داشتگل مدینه ز احساس رنگ و بوها داشت
مدینه با دل آتش گرفته خو داردخدا نصیب کند هر که آرزو دارد
نسیم وار به هر کوی در به در گشتممزار گمشده پیدا نکرده برگشتم

و گاه شاد و سرورانگیز است، مانند

حاجیان از حرم امن خدا آمده‌اندشادمان در وطن از سعی و صفا آمده‌اند
رفته بودند سوی مشعر و میقات و حریمخرم از رکن و منی سوی وطن آمده‌اند
روز عید عرفه خوانده دعا در عرفاتشاد و مسرور همه سوی وطن آمده‌اند
بار الها بکن این حج و زیارات قبولسعی مشکور که با حج بجا آمده‌اند
شکر بسیار خدا را که به [ایران]] عزیزحاجیان از حرم امن خدا آمده‌اند

پانویس

  1. لغت نامه، ج5، ص7046-7047، «چاووش»؛ ایرانیکا، http://www.iranicaonline.org/articles/cavos-or-cavus-originally-turkish-word-kasgari-i-p، ذیل «چاوش».
  2. دیوان معزی، ص305؛ خسروشیرین نظامی، ص 271؛ اسرار التوحید، ص378.
  3. نک: دیوان اوحدالدین مراغی، ج1، ص39، 209 و 853؛ خسرو و شیرین نظامی، ص12.
  4. فرهنگ آنندراج، ص327؛ ایرانیکا، ذیل «چاووش».
  5. لغت نامه، ج5، ص7046-7047، «چاووش».
  6. سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص110.
  7. تحقیقات میدانی نویسنده مقاله.
  8. سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی؛ ص321؛ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص78؛ تاریخ امپراطوری عثمانی، ج1، ص74.
  9. درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص 164؛ کلک، ش 14ـ 15، ص 8، «چاووش».
  10. نک: روزنامه وقایع اتفاقیه، ص 2؛ سفرنامه ادیب الملک به عتبات، ص 39؛ دانشنامه جهان اسلام ج11، ص686-688، مدخل چاووش خوانی.
  11. نک: طهران قدیم، ج‏3، 453؛ اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج‏2، 165.
  12. کلک، ش 14ـ 15، ص8، «چاووش».
  13. سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص78، 97 و 98.
  14. سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص69 و 70.
  15. سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص95.
  16. درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص136ـ137.
  17. در قلمرو مازندران، ص 313؛ دانشنامه جهان اسلام، ج11، ص686-688، «مدخل چاووش خوانی».
  18. رک: سفرنامه گوهر مقصود، ص119.
  19. کلک، ش 14ـ 15، ص 6، «چاووش»؛ رک: سفرنامه عضد الملک به عتبات، ص138؛ سفرنامه گوهر مقصود، متن، 119.
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ رک: تاریخ مذهبی قم، ص397.
  21. نک: بیرجندنامه، ص147.
  22. کلک، ش 14ـ 15، ص6، «چاووش».
  23. کلک، ش 14ـ 15، ص8، «چاووش».
  24. درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص136؛ کلک، ش 14ـ 15، ص 7، «چاووش».
  25. درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص124؛ ایرانیکا؛ ذیل واژه «چاووش».
  26. درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، 136، ص 134، 136، 139؛ کلک، ش 14ـ 15، ص6، «چاووش»؛ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، 96.
  27. سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص98.
  28. کلک، ش 14ـ 15، ص6، «چاووش».
  29. کلک، ش 14ـ 15، ص8، «چاووش».
  30. کلک، ش 14ـ 15، ص7، «چاووش».
  31. سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص58.
  32. طهران قدیم، ج‏3، ص 453.
  33. سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص99.
  34. درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، 154؛ کلک، ش 14ـ 15، ص7، «چاووش».
  35. نک: درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ص 144؛ کلک، ش 14ـ 15، ص7، «چاووش».
  36. تحقیقات میدانی نویسنده.
  1. مانند با خبر کردن یا خبررسانی.

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل چاووشی.
  • اردبیل در گذر تاریخ، باباصفری، تهران، امید، ۱۳۸۹ش.
  • اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابوسعید، محمد بن منور، تصحیح محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگاه، ۱۳۶۶ش..
  • برهان قاطع، محمد حسین ابن خلف تبریزی، به کوشش محمد عباسی، تهران، فریدون علمی، بی تا.
  • بیرجندنامه، جمال رضایی، به کوشش رفیعی، تهران، هیرمند، ۲۰۰۲م.
  • تاریخ امپراتوری عثمانی، هامر ـ پورگشتال یوزف فون، ترجمه میرزا ذکی علی آبادی، به کوشش جمشید کیان فر، تهران، اساطیر، ۱۳۸۷ش.
  • تاریخ مذهبی قم، علی اصغر فقیهی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۷۸ش.
  • خسروشیرین نظامی، نظامی گنجوی، به کوشش دستجردی، تهران، ۱۳۱۳ش.
  • دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلام علی حداد عادل و دیگران، تهران، بنیاد دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۸ش.
  • در قلمرو مازندران، جهانگیر نصری اشرفی، به کوشش صمدی، قائم شهر، حاجی طلایی، ۱۳۷۴ش.
  • درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، جابر عناصری، تهران، جهاد دانشگاهی، ۱۳۶۶ش.
  • دیوان اوحد الدین مراغی، اوحد الدین مراغی، به کوشش رضوی، تهران، ۱۳۳۷ش.
  • دیوان معزی، ابوعبدالله محمد میرمعزی، به کوشش آشتیانی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۱۸ش.
  • روزنامه اتفاقیه، ش۱۶۳، ۱۲۷۰ش.
  • سفرنامه ادیب الملک به عتبات، ادیب الملک عبدالعلی، تهران، گلزاری، ۱۳۶۴ش.
  • سفرنامه گوهر مقصود، مصطفی تهرانی، به کوشش میرخانی، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۸۵ش.
  • سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی، محمد حسین فراهانی، به کوشش گلزاری، تهران، فردوسی، ۱۳۶۲ش.
  • سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، علی رضا هاشمی، تهران، انتشارات مشعر، ۱۳۸۸ش.
  • طهران قدیم، جعفر شهری، تهران، معین، ۱۳۸۳ش.
  • فرهنگ آنتدراج، محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۳۵ش.
  • کلک (ماهنامه)، کسری حاج سید جوادی، تهران، ۱۳۷۰ش.
  • لغت نامه، دهخدا ( -۱۳۳۴ش.) زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی، تهران، موسسه لغت نامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.