جعفر بن ابی‌طالب، پسر عموی حضرت محمد(ص)، سرپرست مهاجران به حبشه و از فرماندهان شهید در سریه مؤته است.

تولد و کودکی

جعفر، مکنّی به ابوعبدالله[۱] و متولد مکه،[۲] فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد است. جد اعلای پدری او و پدربزرگ مادری او «هاشم» است؛ از این رو، از دو طرف هاشمی‌تبار است.[۳] بر پایه قول مشهور، سن جعفر ده سال بزرگ‌تر از برادرش امام علی(ع) است؛[۴] از این رو، زمان تولد او بیست سال پس از عام الفیل، حدود سال ۵۹۰م. بوده است.

جعفر به دلیل شرایط سخت اقتصادی و عیال‌واری پدرش، به پیشنهاد حضرت محمد(ص) بخشی از نوجوانی خود را تا زمان اسلام آوردن، تحت کفالت عمویش عباس[۵] و به نقلی، تحت کفالت عمویش حمزه به سر برد.[۶]

اسلام آوردن

جعفر، هنگام بعثت حضرت محمد(ص) حدود بیست سال داشت و از نخستین کسانی بود که اسلام آورد. برخی وی را سومین مرد مسلمان دانسته‌اند[۷] که پس از امام علی(ع) و زید بن حارثه در سال نخست بعثت ایمان آورد.[۸] به نقل ابوالفرج، اسلام آوردن جعفر در سال نخست بعثت مورد اتفاق بوده[۹] و بر پایه خبری، او اندکی پس از برادرش امام علی(ع) مسلمان شد.[۱۰] بر پایه اخبار دیگری، جعفر در آغاز دعوت علنی و در یوم الانذار[۱۱] مسلمان شد و بیست و ششمین[۱۲]یا سی‌امین[۱۳] یا سی و دومین[۱۴] مسلمان بود.

بر پایه گزارشی، جعفر به همراه علی(ع) و با اقتدای به حضرت محمد(ص) نخستین نماز جماعت در اسلام را اقامه کرده و در این اقدام، پدرش ابوطالب مشوق وی بود.[۱۵]

هجرت به حبشه

سرپرستی مهاجران

جعفر در هجرت دومِ[۱۶]مسلمانان به حبشه[یادداشت ۱] سرپرستی مسلمانان مهاجر را بر عهده داشت.[۱۷] بعدها حضرت محمد(ص) طی نامه‌ای که برای نجاشی پادشاه حبشه فرستاد، از وی خواسته بود تا به اوضاع جعفر و دیگر مسلمانان مهاجر رسیدگی کند.[۱۸] در این هجرت، همسر او اسماء بنت عمیس خثعمی نیز حضور داشت.[۱۹] برخی مفسران، نزول آیه دهم سوره زمر را[یادداشت ۲] در شأن جعفر و مهاجران حبشه دانسته‌اند.[۲۰]

تبیین اسلام برای نجاشی

نمایندگان قریش، با دادن هدایایی به نجاشی پادشاه حبشه، از او خواستند مسلمانان را به مکه بازگرداند.[۲۱] به نقل ابن‌عباس، نجاشی از مهاجران مسلمان خواست که آیاتی از قرآن را برای او بخوانند، جعفر[۲۲] آیاتی از سوره مریم درباره حضرت عیسی(ع) و مادرش را خواند که موجب گریه نجاشی، کشیشان و راهبان شد. قرآن[۲۳] نیز به این جریان اشاره کرده است.[۲۴] بر پایه نقلی، نجاشی مسلمانان را حزب ابراهیم خطاب کرد و با بی‌اعتنایی به اعتراض فرستادگان قریش که خود را حزب ابراهیم دانستند، آنان را با هدایایشان بازگرداند. قرآن[یادداشت ۳][۲۵] پس از بیان این جریان، بر ایمان جعفر و دیگر مهاجران گواهی داده است.[۲۶]

فعالیت‌‌های فرهنگی

بر پایه اخباری، با فعالیت جعفر شماری از حبشیان اسلام آوردند و بعدها به همراه او به مدینه آمدند.[۲۷] به باور برخی مفسران، قرآن[یادداشت ۴][۲۸] به این تازه‌مسلمانان اشاره کرده است.[۲۹] برخی از مفسران، شمار آنها را ۴۰ نفر دانسته و آیه ۱۲۱ سوره بقره را[یادداشت ۵] در شأن آنها دانسته‌اند.[۳۰] برخی نیز آیه‌های ۵۲ تا ۵۵ سوره قصص را در شأن آنها معرفی کرده‌اند.[۳۱]

بازگشت به مدینه

جعفر در سال هفتم هجرت از حبشه به مدینه بازگشت.[۳۲] با رسیدن جعفر، حضرت محمد(ص) پیشانی او را بوسید و چون آمدن جعفر با فتح خیبر همزمان شده بود، فرمود نمی‌دانم به کدامیک از این دو: «آمدن جعفر» یا «پیروزی در خیبر» مسرور شوم.[۳۳] پیامبر(ص) نماز جعفر طیار را به او آموزش داد[۳۴] و ضمن اختصاص بخشی از غنایم خیبر به جعفر،[۳۵] خانه‌ای نزدیک مسجد نبوی(ع) در اختیارش قرار داد. او جعفر را همانند دیگر مهاجران به حبشه، «صاحب الهجرتین» نامید.[۳۶]

جعفر در همین سال در عمرة القضا، از سوی حضرت محمد(ص) مأمور شد تا میمونه دختر حارث بن حزن را برای وی خواستگاری کند.[۳۷]

روایت حدیث

جعفر، راوی حدیث نبوی(ص) بود و از وی فرزندش عبدالله، ابوموسی اشعری و عمرو عاص روایت نقل کرده‌اند.[۳۸]

سریه مؤته

فرماندهی

جعفر در سال هشتم هجرت، از سوی حضرت محمد(ص) به عنوان یکی از فرماندهان لشکر سه هزار نفری مسلمانان[۳۹] و یا نخستین فرمانده[۴۰] در سریه‌ای که به مؤته شهرت یافت، انتخاب شد تا به انتقام خون سفیر پیامبر(ص)،[یادداشت ۶] با سپاه روم بجنگد.[۳۹] وی را نخستین کسی دانسته‌اند که پس از اسلام، مرکب خویش را پی کرد و سپس به نبرد با دشمن پرداخت.[۴۱]

شهادت

جعفر پس از شهادت زید بن حارثه،[۳۹] پرچم را به دست گرفت و پس از رشادت‌هایی، در حالی که دو دستش قطع شده و زخم‌های بسیاری برداشته بود، به شهادت رسید.[۴۲] سن او هنگام شهادت حدود ۴۱ سال دانسته‌ شده[۴۳] که با زمان تولد وی در بیست عام الفیل همخوانی دارد. البته در برخی منابع، سن وی را ۳۳، 34[۴۴] و39[۴۵] سال نیز ثبت کرده و برخی مورد اخیر را تقویت کرده‌اند.[۴۶] جعفر را نخستین شهید از خاندان ابوطالب دانسته‌اند.[۴۳]


لقب طیار و ذوالجناحین برای جعفر، برگرفته از این سخن پیامبر(ص) است.[۴۷] درباره این لقب وجه تسمیه دیگری هم ذکر شده است.[۴۸]

گریه پیامبر(ص)

حضرت محمد(ص)، با آگاه شدن از شهادت جعفر، گریست و ضمن اعلام خبر شهادت او و دیگر شهیدان به دل‌جویی از همسر و فرزندان جعفر پرداخت و برای آنان دعا کرد.[۴۹] به گفته حضرت محمد(ص)، خداوند به جای دو دست جعفر که در این نبرد مؤته قطع شد، به او دو بال عطا کرد که با آنها در بهشت هرجا که خواهد پرواز کند.[۵۰] وی مسلمانان را به گریه بر جعفر سفارش کرد[۵۱] و از اطرافیان خود خواست تا غذای خانواده داغ‌دیده جعفر را تهیه کنند که به مدت سه روز تهیه شد.[۵۲] بر پایه نقلی، پیامبر(ص) سر فرزندان جعفر را تراشید.[۵۳]

حضرت فاطمه(س)، برای شهادت جعفر شیون و زاری کرد.[۵۴] و حسان بن ثابت و دیگران نیز در رثای جعفر اشعاری سرودند.[۵۵]

فضایل و مناقب

نزد پیامبر(ص)

او پس از مسلمان شدن، به دلیل دستگیری از نیازمندان، لقب «ابوالمساکین» به معنای پدر بینوایان یافت.[۵۶] برخی این لقب را از سوی حضرت محمد(ص) دانسته‌اند.[۵۷] پیامبر(ص) او را از لحاظ جسمی و اخلاقی شبیه خود می‌دانست[۵۸] و او را در کنار حمزه و امام علی(ع) بهترین مردم معرفی می‌کرد.[۵۹] وی آفرینش مردمان را از درختان گوناگون، ولی طینت خود و جعفر را یکی دانست.[۶۰]

بر پایه نقلی، حضرت محمد(ص) در غیاب او، بین جعفر و معاذ بن جبل عقد اخوت بست[۶۱] و سهمی از غنایم جنگ بدر را برای جعفر که در آن زمان در حبشه بود، کنار گذاشت.[۶۲]

نزد امامان(ع)

امام علی(ع) فرزندان جعفر را اکرام می‌کرد؛ چنان‌که به نقل عبدالله پسر جعفر، هر گاه وی از عمویش علی(ع) چیزی می‌خواست، او را به حق جعفر قسم می‌داد و او با درخواستش موافق می‌شد.[۶۳] امام علی(ع) دختر خود، زینب را به ازدواج عبدالله بن جعفر درآورد.[۶۴] امام حسین(ع) نیز در عاشورا، به جعفر افتخار کرد.[۶۵]

نزد اهل سنت و صحابه

جعفر در منابع اهل سنت، با توصیف‌هایی مانند خطیب توانا، سرداری برجسته و شجاع، با سخاوت و آگاه به مسائل دینی یاد شده است.[۶۶] ابوهریره نیز روایاتی از بخشندگی‌های جعفر و فضل و شرافت او نقل کرده است.[۶۷] برخی اهل سنت، دایره شمول اهل بیت را، که از نظر شیعه بر معصومان(ع) اختصاص دارد گسترش داده و آل جعفر را نیز داخل در آن دانسته‌اند که صدقه بر آنان حرام است.[۶۸] ابن عباس در پاسخ پرسش فردی صحابی، که از اهل بیت پرسیده بود، هفت خصلت برای آنان برشمرد که یکی از آنها افتخارِ داشتن جعفر است که با دو بال در بهشت پرواز می‌کند.[۶۹]

برخی صحابه، همانند عمر و فرزندش عبدالله، عبدالله بن جعفر را «ابن ذی الجناحین» به معنای «پسر کسی که دارای دو بال است» خطاب می‌کردند.[۷۰]

در قرآن

برخی مفسران ذیل بعضی آیه‌های قرآن، جعفر بن ابی‌طالب را مصداق ویژگی‌های ذکر شده در آن آیات دانسته‌اند. برخی از آن ویژگی‌ها و آیات چنین‌اند:‌

  • نام جعفر، هم‌ردیف مؤمنانی مانند حمزه و امام علی(ع) و الگویی برای اهل ایمان؛ در آیه‌های ۱۳ بقره،[۷۱] ۵۴ انعام،[۷۲] ۱۹ توبه و ۴۷ حجر[۷۳] دانسته شده است.
  • جعفر مصداق مؤمنان راستین، در آیه ۱۵ حجرات[۷۴] دانسته شده است.
  • او یکی از یاوران [دین] خدا، در آیه ۱۴ صف[۷۵] معرفی شده است.
  • وی مصداق پرهیزکاران، در آیه ۳۴ انفال، دانسته شده که مانند امام علی(ع) و حمزه،[۷۶] برخلاف مشرکان، شایستگی سرپرستی و اداره مسجدالحرام و کعبه را دارند.[۷۷]
  • جعفر بر پایه روایتی ذیل آیه ۳۳ احزاب، با امام علی(ع)، حمزه و عبیدة بن حارث هم‌پیمان شده که در راه خدا و فرستاده‌اش وفادار بماند و به عهد خود وفا کرده است.[۷۸]
  • مراد از اهل ایمان و عمل نیک در آیة ۲۱ جاثیه، حضرت محمد(ص) و اهل بیت او و جعفر دانسته شده است.[۷۹]
  • بر پایه روایتی، مراد از «شهدا» در آیة ۶۹ نساء، جعفر و حمزه‌اند که در کنار پیامبران، صدیقان و صالحان از نعمت الهی برخوردارند.[۸۰]
  • بر پایه روایتی از امام باقر(ع)، آیه ۴۰ حج درباره جعفر، امام علی(ع) و حمزه نازل شده[۸۱] که تنها به جرم استواری در ایمان از خانه و کاشانه خود رانده شدند.
  • بر پایه روایتی از ابن عباس، جعفر یکی از مصداق‌های «رجال» در آیه ۴۶ اعراف است که در روز جزا بر جایگاه‌های اهل بهشت اشراف دارند.[۸۲]
  • بر پایه روایتی از ابوهریره، جعفر یکی از مصداق‌های «اولیاء الله» در آیة ۶۲ یونس است که نام او در ردیف حضرت محمد(ص)، امام علی(ع)، حمزه و عقیل آمده است.[۸۳]

فرزندان و نوادگان

جعفر در حبشه از اسماء بنت عمیس صاحب سه پسر به نام‌های عبدالله، محمد و عون شد.[۸۴] عبدالله نخستین فرزند مسلمانان در حبشه و در میان مسلمانان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود. بر پایه گزارشی، محمد و عون در رویداد عاشورا یا در صفین به شهادت رسیدند.[۸۵] به باور برخی، محمد با امام علی(ع) به کوفه رفت و در نبرد صفین شهید شد و آن که در کربلا حضور داشت محمد بن عبدالله بن جعفر بود.[۸۶] گفته شده قاسم بن محمد بن جعفر نیز در کربلا شهید شده است.[۸۷] به نقلی عون و محمد در جریان فتوحات در ایران در شوشتر به شهادت رسیدند.[۸۸]

نسل جعفر که به آل جعفر شهرت دارند،[۸۹] از پسرش عبدالله تداوم یافته و موقوفاتی در حرمین داشته و در برخی سالها بر سر اداره آنها منازعه داشتند.[۸۹] برخی از آنان در حضرموت ساکن شدند و با تیره‌هایی چون آل کده نزاع‌هایی داشتند.[۹۰] در اُثیل میان بدر و صفراء؛ فرزندان جعفر چشمه‌ای داشتند.[۹۱]

از اصحاب و روایان امامان(ع)

برخی از افراد نسل جعفر، از اصحاب و راویان امامان(ع) بودند. برخی از آنها چنین‌اند:‌

  • داود بن قاسم بن اسحاق؛
  • اسماعیل بن عبدالله بن جعفر، از تابعین و اصحاب امام سجاد(ع)؛
  • جعفر بن ابراهیم بن محمد؛
  • صالح بن منصور بن عبدالله؛
  • ابراهیم بن علی بن عبدالله.[۹۲]

از امیران حرمین

برخی از افراد نسل جعفر، به امارت حرمین رسیدند. برخی از آنها چنین‌اند:

  • اسحاق بن محمد بن یوسف جعفری، در سال ۲۷۱ق؛
  • موسی بن محمد بن یوسف، پس از درگذشت اسحاق؛
  • سلیمان بن محمد بن یوسف، که این سه نفر در مدینه امارت داشتند؛[۹۳]
  • محمد بن حسن بن معاویة بن عبدالله، که از سوی نفس زکیه در سال ۱۴۵ والی مکه شد.[۹۴]

اماکن منسوب به او

خانه جعفر در مکه

جعفر در مکه خانه‌ای داشت که ابن جبیر (‏م.۶۱۴ق) در سده ششم به وجود آن که در نزدیکی اقامتگاهش بوده، اشاره کرده اما جای دقیق آن را مشخص نکرده است.[۹۵] همچنین فاسی (۸۳۲ق) تاریخ‌نگار، با اشاره به مکانی در مکه که به محل تولد امام صادق(ع) شناخته می‌شده، گفته است که این مکان به محل تولد جعفر نیز شناخته می‌شود.[۹۶]

خانه جعفر در مدینه

جعفر در مدینه نیز خانه‌ای داشت که حضرت محمد(ص) طرح آن را ریخته بود.[۹۷] گویا این خانه در شرق خانه عباس بن عبدالمطلب و مشرف به ضلع جنوبی مسجد النبی(ص) قرار داشت.[۹۸] عمر بن خطاب برای گسترش مسجد نبوی، نیمی از مساحت آن را به صد هزار[یادداشت ۷] خریداری و به مسجد افزود.[۹۹] این اقدام به عثمان بن عفان نیز نسبت داده شده است، از این رو به گمانِ سمهودی (م.۹۱۱ق) هر یک از این دو خلیفه، نیمی از آن خانه را خریداری کرده و در توسعه خود به مسجد افزوده است.[۱۰۰] بر پایه روایتی از امام علی(ع) در منابع شیعه، تخریب خانه جعفر و افزودن آن به مسجد، به دست عمر بن خطاب و بدون پرداخت هیچ مبلغی به فرزندان جعفر صورت گرفته است.[۱۰۱]

بر پایه روایتی دیگر، امام علی(ع) الحاق خانه جعفر در مدینه به مسجد النبی(ص) را از موارد مخالفت خلفای پیش از خود با سنّت پیامبر(ص) دانسته و بیرون آوردن خانه از فضای مسجد و بازگرداندن آن به دست وارثانش را آرزو کرده است.[۱۰۲]

مزار

مکان

بر پایه روایتی از امام علی(ع)، امروزه مزار جعفر همچون دیگر شهیدان مؤته در شهرستانی به نام المزار در استان کَرک اردن قرار دارد و از مهم‌ترین زیارتگاه‌های اردن به شمار می‌آید. نزدیک این زیارتگاه، مزار زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه از دیگر شهیدان غزوه مؤته قرار گرفته است.[۱۰۳] تاریخ‌نگاران و جهانگردان مسلمان از دیرباز به قبر جعفر اشاره کرده‌اند.[۱۰۴]

پیشینه

درباره تاریخ ساخت بنای اولیه زیارتگاه، آگاهی دقیقی در دست نیست؛ ولی کتیبه‌ای به خط کوفی از دوره فاطمی (حک: ۳۵۸–۵۶۷ق) بر روی قبر باقی مانده که بیانگر اهتمام فاطمیان به این زیارتگاه است.[۱۰۵]

بازسازی و توسعه

این مزار، در نیمه دوم سده هفتم، به دست ملک ظاهر بیبرس مملوکی گسترش یافته و وقف‌های جدیدی به اوقاف آن افزوده شده است.[۱۰۶] بر پایه کتیبه‌های دیگری، از دوره مملوکی و عثمانی، بنای زیارتگاه در ۷۲۷ق. به دست بهادر بدری، نائب السلطنه[یادداشت ۸] مملوکی در شوبک و کرک، و در ۷۵۲ق. به دست شمس‌الدین هارونی در دوره پادشاه مملوکی الناصر محمد، و در ۱۳۳۱ق. به دست قهرمان سیفی افندی بازسازی و گسترش یافته است.[۱۰۷]

در فاصله سال‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۳۴م، به دستور ملک عبدالله پادشاه اردن، ساختمان گسترده‌تری با سه گنبد و دو مناره در محل زیارتگاه جعفر طیار ساخته شد و دو گنبد کوچک نیز برروی قبر زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه قرار گرفت.[۱۰۸] در دهه‌های اخیر، توسط دولت اردن ساختمان جدید و وسیع‌تری در کنار ساختمان پیشین بنا شده است.[۱۰۹] همچنین در سال ۱۴۲۰ق. برروی قبر جعفر، ضریح نقره‌ای مشبّک مربّعی از سوی محمد برهان الدین، داعیِ مطلقِ فرقه اسماعیلیان بُهرهٔ هند نصب شده، که بدنه آن با نقوش و تزئینات و کتیبه‌هایی به خط کوفی، که یادآور معماری دوره فاطمی مصر است آراسته شده است.

مشهد

مکان

ویرانه‌های زیارتگاهی در اردن،‌ در ۱۲ کیلومتری شهر کرک و در روستای مؤته، محل رویداد غزوه مؤته، وجود دارد که نزد اهالی به «مشهد» شناخته شده و جای شهادت جعفر دانسته شده است.

پیشینه و بنا

پیشینه بنا، از دوره ایوبی (حک:۵۶۷–۶۴۷ق) یا مملوکی (حک:۶۴۷–۹۲۳ق) است؛ ولی در گذر زمان ویران و به تلّی از سنگ و خاک تبدیل شده بود و تنها یک طاق سنگی از میان آن سر برآورده بود. در جریان کاوش‌های باستان‌شناسی واحد آثار اسلامی وزارت اوقاف اردن، بقایای بنا به‌طور کامل از زیر خاک بیرون آورده و مشخص شد که طاق باقی‌مانده، یکی از چهارطاق اصلی بنا است، که بر فراز آن گنبدی برپا بوده است. این کاوش‌ها نشان داد که بنای مشهد دارای محرابی در ضلع جنوبی و یک ورودی و اتاق‌هایی در ضلع شمالی بوده است. در میان اتاق، یک قبر سنگی نمادین به نشانه محل شهادت جعفر به چشم می‌خورد.[۱۱۰]

دیگر زیارتگاه‌ها

برای جعفر مزارهای پرشماری در کوهستان‌های لاذقیه در مناطق ساحلی سوریه ساخته شده است؛ از جمله در شهر صافیتا، در منطقه «خربة المعزه»،[یادداشت ۹] در قله «کوه جعفر طیار» در منطقه «قسطل معاف».[یادداشت ۱۰]

بنای بیشتر این مزارها جدید است و پیشینه آن از یک یا دو قرن فراتر نمی‌رود. ساختمان آنها بیشتر از اتاقی ساده و گنبددار تشکیل شده است و قبرهای موجود در آنها معمولاً به ارتفاع یک متر یا بیشتر، از کف مزار بالا آمده و با پارچه‌هایی به رنگ سبز یا دیگر رنگ‌ها پوشیده شده است.

از مشهورترینِ این مزارها، زیارتگاه معروف به«مقامات بنی‌هاشم» واقع در قله کوه جعفر طیار، در ۲۰ کیلومتری شرق قَرداحه است. بنای آن دارای چندین اتاق و گنبد در امتداد یکدیگر است که در داخل آن افزون بر جعفر طیار، قبرهای نمادین چند تن از بنی‌هاشم؛ از جمله حمزه و طالب و عقیل، فرزندان ابوطالب وجود دارد.[۱۱۱] این زیارتگاه به دست شیخ خلیل بن معروف نُمَیله (م.۱۲۳۱ق) از مشایخ فرقه علویان، به اعتبار خوابی که دیده بود، ایجاد شده است. او در خواب، جعفر طیار را دیده بود که به وی دستور ساخت این مزار را داده بود.

اهالی مناطق ساحلی سوریه، که غالباً از پیروان فرقه علویان هستند، برای جعفر طیار تعبیر «المَلَک» به معنای فرشته را به‌کار برده و از وی با نام «الملک جعفر الطیار» یاد می‌کنند. وجود مزارات نمادین پرشمار برای وی در این مناطق، نشان‌دهنده تقدس و محبوبیت بالای جعفر طیار نزد علویان و جایگاه ویژه وی در باورها و اعتقادات پیروان این فرقه است.[۱۱۲] شیخ سلیمان الاحمد (۱۲۸۸–۱۳۶۳ ق)، عالم علوی، در شرح بیتی از مکزون سنجاری (۵۸۳–۶۳۸ ق) که در آن به طالب، عقیل و جعفر، فرزندان ابوطالب اشاره شده است، نوشته است: به عقیل، در خشکی، و به جعفر، در دریا استغاثه می‌شود.[۱۱۳]

پانویس

  1. الطبقات، ج4، ص25؛ انساب الاشراف، ج1، ص225.
  2. الاستیعاب، ج1، ص242.
  3. المحبر، ص457.
  4. الطبقات، ج1، ص97؛ الاستیعاب، ج1، ص242.
  5. السیرة النبویه، ج1، ص246؛ تاریخ الطبری، ج2، ص313.
  6. الاستغاثه، ج2، ص30؛ مناقب، ج2، ص27؛ بحار الانوار، ج38، ص254، 295.
  7. سیر اعلام النبلاء، ج1، ص216؛ تهذیب الکمال، ج5، ص52.
  8. مقاتل الطالبیین، ص32؛ مناقب، ج2، ص27؛ اسد الغابه، ج1، ص341.
  9. مقاتل الطالبیین، ص32.
  10. اسد الغابه، ج1، ص341.
  11. تاریخ یعقوبی، ج2، ص28.
  12. الاصابه، ج1، ص592.
  13. تاریخ الاسلام، ج1، ص139.
  14. اسد الغابه، ج1، ص341؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص216؛ الاصابه، ج1، ص592.
  15. تاریخ دمشق، ج 54، ص165؛ مناقب، ج1، ص301؛ اسد الغابه، ج1، ص341.
  16. الطبقات، ج4، ص25؛ انساب الاشراف، ج1، ص225.
  17. الطبقات، ج4، ص25؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص206.
  18. تاریخ الطبری، ج2، ص652.
  19. الطبقات، ج4، ص25.
  20. تفسیر بغوی، ج4، ص74؛ تفسیر قرطبی، ج15، ص240؛ مبهمات القرآن، ج2، ص438.
  21. السیرة النبویه، ج1، ص335-336.
  22. الطبقات، ج4، ص93؛ تفسیر قمی، ج1، ص176-177.
  23. سوره مائده (۵)، آیات ۸۲–۸۶؛
  24. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص29؛ اسباب النزول، واحدی 205-206؛ تفسیر قرطبی، ج6، ص255.
  25. آل عمران (۳)، آیة ۶۸؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۵۸.
  26. اسباب النزول، ص111.
  27. انساب الاشراف، ج1، ص225؛ الاستیعاب، ج1، ص242.
  28. سوره مائده (۵)، آیه ۸۲؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۱۲۱.
  29. التبیان، ج3، ص613.
  30. مجمع البیان، ج 1، ص374؛ اسباب النزول، ص43.
  31. التبیان، ج8، ص162-163؛ مجمع البیان، ج 9، ص367، تفسیر قرطبی، ج 13، ص296.
  32. الطبقات، ج4، ص25؛ تاریخ الطبری، ج11، ص459.
  33. السیرة النبویه، ج2، ص359؛ الطبقات، ج4، ص25 - 26؛ انساب الاشراف، ج1، ص225.
  34. الکافی، ج3، ص465؛ من لایحضره الفقیه، ج1، ص552.
  35. الطبقات، ج4، ص.26
  36. انساب الاشراف، ج2، ص299.
  37. اتحاف الوری، ج1، ص475.
  38. اسد الغابه، ج1، ص342-343؛ التحفة اللطیفه، ج1، ص240.
  39. ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ ۳۹٫۲ السیرة النبویه، ج2، ص373؛ انساب الاشراف، ج1، ص487-488.
  40. تاریخ یعقوبی، ج2، ص65؛ مقاتل الطالبیین، ص29.
  41. السیرة النبویه، ج2، ص378؛ الطبقات، ج4، ص28؛ تاریخ الطبری، ج3، ص39؛ ج11، ص494.
  42. الطبقات، ج4، ص28؛ انساب الاشراف، ج1، ص487؛ الاستیعاب، ج1، ص244-245.
  43. ۴۳٫۰ ۴۳٫۱ الاستیعاب، ج1، ص245؛ اسد الغابه، ج1، ص344؛ مقاتل الطالبیین، ص25.
  44. السیرة النبویه، ج2، ص378؛ مقاتل الطالبیین، ص32.
  45. البدایة و النهایه، ج 4، ص256.
  46. البدایة و النهایه، ج 4، ص256.
  47. انساب الاشراف، ج2، ص298؛ تاریخ دمشق، ج19، ص368.
  48. تاریخ دمشق، ج54، ص165.
  49. تاریخ دمشق، ج27، ص254-258؛ سبل الهدی، ج11، ص108.
  50. الطبقات، ج4، ص28 - 29؛ انساب الاشراف، ج1، ص487؛ مقاتل الطالبیین، ص34.
  51. السیرة النبویه، ج2، ص380 - 381؛ الطبقات، ج4، ص29-30؛ انساب الاشراف، ج1، ص488.
  52. انساب الاشراف، ج1، ص488؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص66.
  53. الاستیعاب، ج3، ص1367.
  54. انساب الاشراف، ج1، ص488؛ الاستیعاب، ج1، ص243؛ اسد الغابه، ج1، ص343.
  55. السیرة النبویه، ج2، ص386 - 387؛ مقاتل الطالبیین، ص32 – 33؛ تاریخ دمشق، ج72، ص129 - 130.
  56. مقاتل الطالبیین، ص26؛ اسد الغابه، ج1، ص342؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص217.
  57. اسد الغابه، ج1، ص342.
  58. الطبقات، ج4، ص26 - 27؛ انساب الاشراف، ج2، ص204؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص117.
  59. مقاتل الطالبیین، ص34.
  60. مقاتل الطالبیین، ص34 - 35؛ تاریخ دمشق، ج19، ص362؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص214.
  61. السیرة النبویه، ج1، ص505؛ البدایة و النهایه، ج3، ص226.
  62. سیر اعلام النبلاء، ج1، ص216.
  63. الاستیعاب، ج1، ص244؛ اسد الغابه، ج1، ص344؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص20.
  64. انساب الاشراف، ج2، ص29.
  65. الارشاد، ج2، ص96-97.
  66. نک: دانشنامه جهان اسلام، ج10، ص407.
  67. الطبقات، ج4، ص31؛ الاستیعاب، ج1، ص244؛ اسد الغابه، ج1، ص342.
  68. بهجة النفوس، ج2، ص944؛ امتاع الاسماع، ج5، ص377؛ بحار الانوار، ج23، ص115.
  69. الارشاد، ج1، ص37؛ بحار الانوار، ج37، ص48.
  70. اسد الغابه، ج1، ص344؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص215؛ الاصابه، ج1، ص594.
  71. شواهد التنزیل، ج 1، ص93.
  72. تفسیر فرات الکوفی، ص134؛ شواهد التنزیل، ج1، ص261؛ مجمع البیان، ج 4، ص476.
  73. شواهد التنزیل، ج1، ص414؛ البرهان، ج3، ص374.
  74. شواهد التنزیل، ج 2، ص259.
  75. تفسیر قرطبی، ج 19، ص89؛ الدر المنثور، ج 6، ص214؛ البرهان، ج 5، ص369.
  76. شواهد التنزیل، ج 1، ص283.
  77. الکافی، ج 8، ص204؛ تفسیر قمی، ج 1، ص284؛ تفسیر عیاشی، ج 2، ص83.
  78. الخصال، ص376؛ مجمع البیان، ج5، ص122؛ التبیان، ج 8، ص329؛ ج5، ص318.
  79. شواهد التنزیل، ج 2، ص239؛ البرهان، ج5، ص29.
  80. تفسیر فرات الکوفی، ص113؛ التبیان، ج5، ص318؛ شواهد التنزیل، ج1، ص196.
  81. تفسیر قمی، ج2، ص84؛ الکافی، ج8، ص338؛ شواهد التنزیل، ج1، ص521.
  82. مجمع البیان، ج4، ص652؛ تفسیر قرطبی، ج7، ص212؛ روح المعانی، ج4، ص363.
  83. شواهد التنزیل، ج 1، ص354.
  84. الطبقات، ج8، ص219؛ انساب الاشراف، ج2، ص298؛ تاریخ دمشق، ج27، ص250.
  85. انساب الاشراف، ج2، ص299.
  86. معجم رجال الحدیث، ج16، ص166.
  87. معجم رجال الحدیث، ج15، ص50.
  88. الاستیعاب، ج3، ص1247.
  89. ۸۹٫۰ ۸۹٫۱ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص148.
  90. ادام القوت، ص559، 602- 605.
  91. الاماکن، ص8؛ وفاء الوفاء، ج4، ص8.
  92. رجال النجاشی، ص110، 156، 175، 216، 225، 271و 352.
  93. نک: تاریخ امراء المدینه، ص197- 198، 215 - 216.
  94. اتحاف الوری، ج2، ص186-187.
  95. رحلة ابن جبیر، ص83.
  96. شفاء الغرام، ج1، ص360.
  97. الدرة الثمینه، ص110؛ وفاء الوفاء، ج2، ص76.
  98. بیوت الصحابه، ص77.
  99. الدرة الثمینه، ص110؛ وفاء الوفاء، ج2، ص76.
  100. وفاء الوفاء، ج2، ص76.
  101. کتاب سلیم بن قیس، ص229.
  102. کتاب سلیم بن قیس، ص263؛ الاحتجاج، ج 1، ص392.
  103. اوضح المسالک، ص547، 576؛ المعالم الاثیره، ص237.
  104. نک: الاشارات، ص26؛ معجم البلدان، ج 5، ص220.
  105. الموسم، ش4، ص1074، «الآثار الاسلامیه فی بلدتی مؤتة والمزار».
  106. الوافی بالوفیات، ج 10، ص213.
  107. الموسم، ش4، ص1074، «الآثار الاسلامیه فی بلدتی مؤته والمزار».
  108. الموسم، ش4، ص1074، «الآثار الاسلامیه فی بلدتی مؤته والمزار».
  109. نک: المنهاج، ش4، ص233-240، «مؤتة عراقة الماضی وروح ذی الجناحین».
  110. الموسم، ش4، ص1072-1073، «الآثار الاسلامیه فی بلدتی مؤته والمزار».
  111. وقف میراث جاوید، ش76، ص118-119، «زیارتگاه‌های اهل‌بیت و اصحاب علیهم‌السلام در سوریه».
  112. وقف میراث جاوید، ش76، ص118، «زیارتگاه‌های اهل‌بیت و اصحاب علیهم‌السلام در سوریه».
  113. نک: هفت‌آسمان، شماره 50، ص68-69، «بررسی اجمالی مزارات فرق شیعه در شام».
  1. سال چهارم یا پنجم بعثت.
  2. ﴿وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾ و زمين خدا گسترده است [بر شماست از سرزمينى كه دچار مضيقه دينى هستيد به سرزمينى ديگر مهاجرت كنيد] فقط شكيبايان پاداششان را كامل و بدون حساب دريافت خواهند كرد.
  3. ﴿إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ﴾ مسلماً نزديك ترين مردم به ابراهيم [از جهت پيوند و انتساب معنوى] كسانى اند كه [از روى حقيقت] از او پيروى كردند، و اين پيامبر و كسانى كه [به او] ايمان آورده‌اند [از همه به او نزديك‌ترند] و خدا ياور و سرپرست مؤمنان است.
  4. ﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ ﴾ مسلّماً يهوديان و كسانى را كه شرك ورزيده‌اند، دشمن‌ترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت؛ و قطعاً كسانى را كه گفتند: «ما نصرانى هستيم»، نزديكترين مردم در دوستى با مؤمنان خواهى يافت، زيرا برخى از آنان دانشمندان و رهبانانى اند كه تكبر نمى‌ورزند.
  5. ﴿الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ ﴾ كسانى كه كتاب [آسمانى] به آنان داده‌ايم، آن را به طورى كه شايسته آن است [با تدبّر و به قصد عمل كردن] مى‌خوانند.
  6. حارث بن عمیر ازدی.
  7. درهم.
  8. والی.
  9. در جاده صافیتا ـ طرطوس.
  10. در شمال لاذقیه.

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل جعفر بن ابی طالب.
  • اتحاف الوری، عمر بن محمد بن فهد ( -۸۸۵ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة ام القری، ۱۴۰۸ق.
  • الاحتجاج علی اهل اللجاج، احمد بن علی الطبرسی ( -۵۲۰ق.)، به کوشش سید محمد باقر موسوی خرسان، نجف، دارالنعمان، ۱۳۸۶ق.
  • ادام القوت فی ذکر بلدان حضر موت، عبدالرحمن بن عبیدالله السقاف، به کوشش محمد مصطفی باذیب و محمد ابوبکر الخطیب، بیروت، دارالمنهاج، ۱۴۲۵ق.
  • الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان، شیخ مفید (۳۳۶-۴۱۳ق.)، تحقیق موسسه آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
  • اسباب النزول، علی بن احمد الواحدی ( -۴۶۸ق.)، به کوشش کمال بسیونی زغلول، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
  • لاستغاثه فی بدع الثلاثه، ابوالقاسم علی بن احمد الکوفی ( -۳۵۲ق.) بی جا، بی نا، بی تا.
  • الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، یوسف بن عبدالله ابن عبدالبر (۳۶۸-۴۶۳ق.)، تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ق.
  • اسد الغابه فی معرفه الصحابه، علی بن محمد ابن الاثیر (۵۵۵-۶۳۰ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
  • الاشارات الی معرفه الزیارات، علی بن ابی‌بکر الهروی ( -۶۱۱ق.)، به کوشش علی عمر، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه، ۱۴۲۳ق.
  • الاصابه فی تمییز الصحابه، ابن حجر العسقلانی (۷۷۳-۸۵۲ق.)، به کوشش علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
  • الاماکن او ما اتفق لفظه و افترق مسماه من الامکنه، محمد بن موسی الحازمی ( -۵۸۴ق.).
  • امتاع الاسماع بما للنبی من الاحوال و الاموال و الحفدة و المتاع، احمد بن علی المقریزی ( -۸۴۵ق.) به کوشش محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
  • انساب الاشراف، احمد بن یحیی البلاذری ( -۲۷۹ق.)، تحقیق سهیل صادق زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
  • اوضح المسالک الی معرفه البلدان و الممالک، محمد بن علی البروسوی ( - ۹۹۷ ق)، به کوشش الرواضیه، بیروت، دارالغرب، ۱۴۲۷ق.
  • بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، محمد باقر المجلسی (۱۰۳۷-۱۱۱۰ق.)، تصحیح محمد باقر بهبودی و سید ابراهیم میانجی و سید محمد مهدی موسوی خرسان، بیروت، داراحیاء التراث العربی و موسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.
  • البدایه و النهایه فی التاریخ، اسماعیل بن عمر بن کثیر (۷۰۰-۷۷۴ق.)، بیروت، مکتبه المعارف، ۱۴۱۱ق.
  • البرهان فی تفسیر القرآن، هاشم بن سلیمان البحرانی ( -۱۱۰۷ق.)، تهران، البعثه، ۱۴۱۵ق.
  • بهجة النفوس و الاسرار، عبدالله المرجانی ( -۶۹۹ق.)، به کوشش محمد عبدالوهاب، بیروت، دارالغرب الاسلامی، ۲۰۰۲م.
  • بیوت الصحابه حول المسجد النبوی الشریف، محمد الیاس عبدالغنی، مدینه، مرکز طیبه، ۱۴۱۷ق.
  • تاریخ ابن خلدون (ال‍ع‍ب‍ر و دی‍وان ال‍م‍ب‍ت‍داء و ال‍خ‍ب‍ر ف‍ی ای‍ام ال‍ع‍رب و ال‍ع‍ج‍م و ال‍ب‍رب‍ر و م‍ن ع‍اص‍ره‍م م‍ن ذوی ال‍س‍ل‍طان الاک‍ب‍ر)، عبدالرحمن بن محمد عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون ( -۸۰۸ق.)، به کوشش خلیل شحاده و سهیل صادق زکار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۸ق.
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، شمس‌الدین محمد بن احمد الذهبی ( -۷۴۸ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
  • تاریخ الیعقوبی، احمد بن ابی یعقوب الیعقوبی ( -۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
  • تاریخ امراء المدینه ال‍م‍ن‍وره۱ ه‍ -۱۴۱۷ ه‍.، عارف احمد عبدالغنی، تهران، اقلیم، ۱۴۱۸ق.
  • تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک)، محمد بن جریر الطبری (۲۲۴-۳۱۰ق.)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • تاریخ مدینه دمشق، علی بن الحسن ابن عساکر ( -۵۷۱ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۶۳م.
  • التحفة اللطیفه، شمس‌الدین محمد بن عبدالرحمن السخاوی ( -۹۰۲ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
  • تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود العیاشی ( -۳۲۰ق.)، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ق.
  • تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی ( -۳۰۷ق.)، به کوشش سید طیب موسوی جزائری، قم، انتشارات دارالکتاب، ۱۴۰۴ق..
  • معالم التنزیل فی التفسیر و التاویل (تفسیر البغوی)، الحسین بن مسعود البغوی (۵۱۶-۴۳۲ق.)، به کوشش خالد عبدالرحمن العک و مروان سوار، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۷ق.
  • تفسیر فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم الکوفی ( -۳۰۷ق.)، به کوشش محمد کاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش.
  • تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، محمد بن احمد القرطبی ( -۶۷۱ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
  • تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، یوسف بن عبدالرحمن المزی ( -۷۴۲ق.)، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، موسسه الرساله، ۱۹۸۵م.
  • الخصال المحموده و المذمومه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلام علی حداد عادل و دیگران، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۷۸ش.
  • الدرة الثمینة فی اخبار المدینه، محمد ابن النجار ( -۶۴۳ق.)، به کوشش صلاح الدین، مرکز بحوث و دراسات المدینه، ۱۴۲۷ق.
  • رجال النجاشی (فهرس اسماء مصنفی الشیعه)، احمد بن علی النجاشی ( -۴۵۰ق.)، تحقیق سید موسی شبیری زنجانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
  • رحلة ابن جبیر، محمد بن احمد بن جبیر ( -۶۱۴ق.)، بیروت، دار مکتبة الهلال، ۱۹۸۶م.
  • روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، محمود بن عبدالله الآلوسی ( -۱۲۷۰ق.)، به کوشش علی عبدالباری عطیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
  • سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیر العباد، محمد بن یوسف الشمس الشامی ( -۹۴۲ق.)، به کوشش عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
  • سیر اعلام النبلاء، شمس‌الدین محمد بن احمد الذهبی ( -۷۴۸ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
  • السیرة النبویه، عبدالملک بن هشام ( -۲۱۸ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دارالمعرفه.
  • شفاء الغرام باخبار البلد الحرام، محمد بن احمد التقی الفاسی ( -۸۳۲ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
  • شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی الایات النازله فی اهل البیت، الحاکم الحسکانی ( -۵۰۶ق.)، به کوشش محمد باقر محمودی، تهران،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۱۱ق.
  • الطبقات الکبری ( الطبقه الخامسه من الصحابه)، محمد بن سعد ( -۲۳۰ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق.
  • فتوح البلدان، احمد بن یحیی البلاذری ( -۲۷۹ق.)، بیروت، دار و مکتبه الهلال، ۱۹۸۸م.
  • الکافی، محمد بن یعقوب کلینی ( -۳۲۹ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۷۵ش.
  • کتاب سلیم بن قیس الهلالی، به کوشش محمد باقر انصاری، قم، الهادی، ۱۴۲۰ق.
  • تفسیر مبهمات القرآن الموسوم بصله الجمع وعائد التذییل لموصول کتابی الاعلام و التکمیل، محمد بن علی البلنسی ( -۷۸۲ق.)، به کوشش حنیف بن حسن القاسمی، بیروت، دارالغرب الاسلامی، ۱۴۱۱ق.
  • مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الفضل بن الحسن الطبرسی (۴۶۸-۵۴۸ق.)، مقدمه محمد جواد بلاغی (۱۸۶۴-۱۹۳۳م.)، تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق.
  • المحبّر، محمد بن حبیب( -۲۴۵ق.)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالافاق الجدیده، بی تا.
  • المعالم الاثیره، محمد محمد حسن شراب، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۱ق.
  • معجم البلدان، یاقوت بن عبدالله الحموی ( -۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
  • معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، سید ابوالقاسم موسوی خویی (۱۳۱۷-۱۴۱۳ق.)، بیروت، دارالزهراء، ۱۴۰۳ق.
  • مقاتل الطالبیین، ابوالفرج الاصفهانی ( -۳۵۶ق.)، به کوشش سید احمد صقر، بیروت، دارالمعرفه.
  • من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب ( -۵۸۸ق.)، به کوشش گروهی از اساتید نجف، نجف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۷۶ق.
  • المنهاج (فصلنامه)، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه.
  • الموسم (فصلنامه)، محمد سعید الطریحی، بیروت.
  • الوافی بالوفیات، خلیل بن ابیک الصفدی ( -۷۶۴ق.)، به کوشش الارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، علی بن عبدالله السمهودی ( -۹۱۱ق.)، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
  • وقف میراث جاوید، (فصلنامه) تهران، سازمان اوقاف و امور خیریه.
  • هفت آسمان (فصلنامه)، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.