بنی‌جُمَح: از تیره‌های قریش و تعمیر کنندگان کعبه پیش از بعثت

بنی‌جمح
نام کامل بنی‌جمح
نسب جمح بن عمرو بن هصیص بن کعب
سرسلسله جمح بن عمرو
مکان قبیله مکه
جنگ‌ها عکاظ، فجار،
اشخاص مهم عثمان بن مظعون، قدامة بن مظعون، سائب بن عثمان، صفوان بن امیه، عبدالله بن صفوان، عمرو بن عبدالله بن صفوان، عمیر بن وهب، ابودهبل وهب بن زمعه، بلال بن رباح حبشی،

نسب‌شناسی

بنی‌جمح به نسل جُمَح بن عمرو بن هُصیص بن کعب از تیره‌های قریش گفته می‌شود[۱] که از طریق پسرانش حذافه، حذیفه و سعد تداوم یافت.[۲] جمحی‌ها در بخش مَسفله (پایین) مسجدالحرام، مقابل رکن شامی سکونت داشتند.[۳] یکی از درهای مسجدالحرام که روبه‌روی آن قرارداشت، به باب بنی‌جمح معروف بود.[۴]

جنگ‌ها

برخی از بنی‌جمح چون صفوان بن امیه در دوران جاهلی از سوی قریش مسؤولیت چوبه‌های تیر قرعه‌کشی و تفال مکیان (ازلام) را بر عهده داشتند.[۵] آن‌ها در برخی جنگ‌های قبیله‌ای پیش از اسلام از جمله در نبرد شَمطَه، از جنگ‌های فجار و معروف به یوم عُکاظ[۶] و نیز در نبردی با بنی‌محارب بن فهر در جایی به نام ردم بنی‌جمح که در آغاز به بنی‌فهر تعلق داشت، شرکت یافتند.[۷] سُنبُلَه نام چاهی بود که آن‌ها در مکه حفر کردند.[۸]

هم‌پیمانان

از هم‌پیمانان بنی‌جمح می‌توان به آل کثیر بن صلت کندی، آل ابی‌یسار از بنی‌شیبه، آل ابی‌فکیهه از بنی‌عبد مناف، [۹] و آل شرحبیل بن حسنه از بنی‌زهره اشاره کرد.[۱۰] بنی‌جمح در اختلافات میان بنی‌عبدالدار و بنی‌عبدمناف که بر سر مناصب کعبه روی داد، جانب عبدالدار را گرفتند و پیمان لعقة الدم (حلف الاحلاف) را بستند.[۱۱]

اُبَی بن خَلف، از سران جمح، پس از ستم راندن به مردی از مکیان و نپرداختن بهای کالای خریده شده، مورد خشم برخی از اعضای پیمان حلف الفضول قرار گرفت و ناچار شد مبلغ کالا را به صاحبش بپردازد.[۱۲] بنی‌جمح در بازسازی کعبه در سال پنجم پیش از بعثت، بر اساس قرعه، مسؤولیت بازسازی ضلع غربی کعبه را پذیرفتند.[۱۳]

مسلمانان بنی‌جمح

برخی از جمحیان از نخستین مسلمانان بودند. از چهره‌های مشهور ایشان می‌توان به این افراد اشاره کرد: عثمان بن مظعونکه در روزگار جاهلیت شرب خمر را حرام اعلام کرده بود، [۱۴] پسرش سائب بن عثمان و دو برادرش قدامه و عبدالله، حاطب بن حارث با همسرش مجلل و دو فرزندش محمد بن حاطب و حارث بن حاطب، سفیان بن معمر با دو فرزندش جابر و جناده و همسرش شرحبیل و بلال بن رباح حبشی.

اینان با توجه به وضعیت سختی که مشرکان در مکه برای مسلمانان ایجاد کرده بودند، در سال پنجم بعثت به دستور پیامبر(ص) به حبشه هجرت کردند.[۱۵]

دشمنی با اسلام

در برابر، بسیاری از افراد این تیره تا فتح مکه با پیامبر(ص) مخالفت کردند و در کوشش‌های قریش بر ضد پیامبر(ص) نقش داشتند. از جمله صفوان بن امیه و عمیر بن وهب از کسانی بودند که برای قتل پیامبر(ص) توطئه کردند و در این کار ناکام ماندند.[۱۶] از شدیدترین ستیزگران بنی‌جمح با اسلام، امیة بن خلف و پدرش بودند.[۱۷] امیة بن خلف از اطعام‌کنندگان و بخشندگان در دوران جاهلیت بود.[۱۸] نیز اشد بن کلده (ابوالاشد بن اسید) جمحی که مردی بسیار قوی و زورمند بود، یکی از استهزاء‌کنندگان و دشمنان اسلام به شمار می‌رفت که همه دارایی خود را بر ضد اسلام هزینه کرد و آیات قرآن را به سخره می‌گرفت.[۱۹] از دیگر کارهای بنی‌جمح در آغاز اسلام، شکنجه تازه مسلمانان و پیشگیری از پیوستن افراد به پیامبر(ص) [۲۰] با ساحر خواندن او و برحذر داشتن مردم از شنیدن سخنان وی بود. آنان راه‌های ورودی مسجدالحرام را میان خود تقسیم کردند تا مانع تبلیغ پیامبر(ص) شوند. از جمله این افراد، امیة بن خلف و اوس بن معیر بودند.[۲۱]

بنی‌جمح بعد از هجرت

بنی‌جمح پس از هجرت پیامبر نیز به دشمنی خود با او ادامه دادند. منابع از حضور بنی‌جمح در نبرد‌های مشرکان بر ضد پیامبر(ص) چون بدر و احد گزارش داده‌اند.[۲۲] برخی از آن‌ها در نبرد بدر کشته شدند و بعضی چون ابی‌بن خلف و عمیر بن وهب اسیر گشتند و با دادن فدیه به مسلمانان آزاد شدند.[۲۳] صفوان بن امیه، زید بن دثنه را که پیامبر(ص) در سریه رجیع (4ق.) برای آموزش قرآن به آبگاهی در 70 کیلومتری شمال مکه در شرق عسفان[۲۴] فرستاده بود، حبس کرد و به جبران قتل پدرش در بدر او را کشت.[۲۵]

بنی‌جمح پس از فتح مکه در غزوه حنین پیامبر را همراهی کردند و افرادی چون صفوان بن امیه، اُحیحة بن امیة بن خلف، و عمیر بن وهب بن خلف[۲۶] از جمله مؤلفة قلوبهم بودند که پیامبر(ص) اموالی بسیار از غنیمت‌های نبرد حنین را در سال هشتم ق. برای جلب نظرشان به آن‌ها بخشید.

مسئولیت‌ها

برخی از جمحیان در روزگار پیامبر مسؤولیت‌هایی را عهده‌دار بودند. سائب بن عثمان بن مظعون از آن جمله است که در غزوه بُواط (2ق.) جانشین پیامبر(ص) در مدینه شد.[۲۷] محمیة بن جزء بن عبد یغوث زبیدی، حلیف بنی‌جمح، نیز تقسیم خمس را بر عهده داشت.[۲۸] برخی از جمحیان چون قدامة بن مظعون[۲۹] و سعید بن عامر بن حذیم[۳۰] در دوران خلافت عمر بن خطاب (حک: 13-23ق.) به حکمرانی بحرین و مناطقی از شام رسیدند. صفوان بن امیه از امیران لشکر مسلمانان در نبرد یرموک (13ق.) بود.[۳۱]

بنی‌جمح در جنگ‌های دوره امام علی(ع) بر ضد او شرکت داشتند و تنی چند از آن‌ها در جنگ‌های جمل[۳۲] و صفین کشته شدند.[۳۳] در رخداد حره (63ق.) و حمله شامیان به مدینه، برخی از بنی‌جمح به قتل رسیدند.[۳۴]

حکمرانی و قضاوت

شماری از بنی‌جمح را در منصب حکمرانی و قضاوت نام برده‌اند: حارث بن حاطب حکمران مدینه به سال 66ق. از سوی ابن‌زبیر، [۳۵] یحیی بن حکیم بن صفوان حکمران مکه در روزگار یزید بن معاویه (سال 63ق.)، [۳۶] محمد بن صفوان در منصب قضاوت مدینه در حکومت هشام بن عبدالملک (حک: 105-125ق.)، [۳۷] عبدالله بن صفوان اصغر در همین منصب از سوی منصور عباسی (حک: 136-158ق.) . [۳۸]

مشاهیر

عثمان بن مظعون: او چهاردهمین مرد مسلمان و از مهاجران حبشه و مدینه و نیز از بدریان و نخستین صحابی مدفون در بقیع بود. پیامبر پس از غسل و کفن کردن وی، پیشانی‌اش را بوسید و او را سلف صالح خود خواند.[۳۹]

قدامة بن مظعون: وی نیز به حبشه و مدینه هجرت کرد و در نبرد بدر و غزوه‌های دیگر جنگید. او که نخستین امیر بحرین از سوی عمر بن خطاب و شوهر خواهر وی، صفیه، بود، به سبب شرب خمر از منصبش برکنار شد و نخستین بدری بود که حد شراب بر او جاری گشت.[۴۰]

سائب بن عثمان: وی همراه پدر به مدینه و حبشه هجرت کرد و از اصحاب بدر بود و در نبرد یمامه (12ق.) کشته شد.[۴۱]

صفوان بن امیه: وی از اشراف قریش در روزگار جاهلیت و مسؤول تیرهای ازلام و از تصمیم‌گیران اصلی در مسائل مهم مکه و در شمار مطعمین (تامین کنندگان آذوقه جنگجویان قریش) بود که پس از فتح مکه مسلمان شد و در نبرد حنین تجهیزات نظامی به رسم عاریه در اختیار مسلمانان قرار داد.[۴۲] منزل وی در مکه را نافع بن عبدالحارث، امیر مکه از سوی خلیفه دوم، خرید و به زندان تبدیل کرد.[۴۳]

عبدالله بن صفوان: وی مشهور به رئیس مکه بود و هنگام استقبال از معاویه در سفر حج او 2000 گوسفند پیشکش کرد و پس از همراهی با ابن‌زبیر با وی کشته شد و سرش را با سرهایی دیگر در دروازه مدینه آویختند.[۴۴]

عمرو بن عبدالله بن صفوان: وی را از کریمان و سخاوتمندان دانسته‌اند. در دوران معاویه مکیان را اطعام می‌کرد و در روزگار هشام بن عبدالملک، در سیادت مکه با عبدالعزیز بن عبدالله اموی رقابت داشت.[۴۵]

عمیر بن وهب: او از اشراف قریش بود و در بدر، شمار و وضعیت سپاه اسلام را برای سپاه مکه بررسی کرد. سپس به بهانه آزادکردن پسرش که از اسیران بدر بود، به مدینه رفت تا پیامبر را ترور کند. هنگامی که رسول خدا وی را از نیت قلبی‌اش آگاه کرد، مسلمان شد[۴۶] و در غزوه‌های احد و فتح، در رکاب او بود. وی در فتح مصر در روزگار عمر از سوی خلیفه به عنوان یکی از چهار معاون فرمانده سپاه اسلام، عمرو عاص، حضور داشت.[۴۷]

ابودهبل وهب بن زمعه: از اشراف بنی‌جمح و در شمار شاعران قریش بود که دل در گرو عاتکه دختر معاویه داشت و در مدح معاویه و ابن‌زبیر اشعاری سرود.[۴۸]

بلال بن رباح حبشی: غلام امیة بن خلف جمحی بود که در برابر شکنجه‌های طاقت‌فرسای او پایداری کرد و در مدینه مؤذن پیامبر(ص) شد و در همه جنگ‌های دوران پیامبر(ص) کنار او حضور داشت.[۴۹]

ابومحذوره: از مسلمانان پس از فتح مکه و مؤذن پیامبر بود که سمت اذان گویی در دودمان او باقی ماند.[۵۰]

عبدالحکم بن عمرو جمحی: به گزارش ابوالفرج، او خانه‌ای در مکه داشت که آن را برای انجام سرگرمی‌های گوناگون از جمله شطرنج و نرد و... آماده کرده بود.[۵۱] عبدالله بن سابط نیز از تابعین و فقیهان بود.[۵۲]

محمد بن سلام جمحی: وی از مشاهیر جمحیان است که محدث، شاعر و تاریخ‌نگار بود.[۵۳] پس از گسترش فتوحات اسلامی، افراد این تیره افزون بر مکه در مکان‌هایی چون حبشه، [۵۴] مدینه، [۵۵] شام[۵۶]و حمص[۵۷] زندگی می‌کردند.

پانویس

  1. نسب قریش، ص386.
  2. جمهرة انساب العرب، ج1، ص159.
  3. اخبار مکه، فاکهی، ج3، ص260.
  4. شرف النبی، ص406؛ احسن التقاسیم، ص72.
  5. المنتظم، ج2، ص217؛ امتاع الاسماع، ج6، ص160.
  6. عیون الاثر، ج1، ص59.
  7. اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص169؛ اخبار مکه، فاکهی، ج3، ص114، 304؛ معجم البلدان، ج3، ص40.
  8. اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص219؛ اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص109.
  9. المنمق، ص260.
  10. انساب الاشراف، ج12، ص9.
  11. السیرة النبویه، ج1، ص132.
  12. المنمق، ص281.
  13. انساب الاشراف، ج1، ص108، 113؛ ج11، ص88.
  14. الطبقات، ج3، ص300-301.
  15. السیرة النبویه، ج1، ص327.
  16. السیرة النبویه، ج1، ص661.
  17. عیون الاثر، ج1، ص130.
  18. المغازی، ج1، ص128؛ السیرة النبویه، ج1، ص665.
  19. تفسیر سمعانی، ج6، ص227؛ البحر المحیط، ج8، ص470؛ تفسیر بیضاوی، ج5، ص313؛ روح المعانی، ج15، ص352.
  20. الطبقات، ج3، ص175؛ السیرة النبویه، ج1، ص317؛ تاریخ الاسلام، ج2، ص207.
  21. المحبر، ص160-161.
  22. المغازی، ج1، ص142، 151، 156.
  23. المغازی، ج1، ص129-130؛ شرح نهج البلاغه، ج14، ص204.
  24. معجم البلدان، ج2، ص29؛ لسان العرب، ج1، ص168؛ المعالم الاثیره، ص125.
  25. المغازی، ج1، ص357.
  26. السیرة النبویه، ج2، ص495.
  27. تاریخ ابن خلدون، ج2، ص424-425؛ البدایة و النهایه، ج3، ص246.
  28. تاریخ یعقوبی، ج2، ص76؛ المحبر، ص128.
  29. الاستیعاب، ج3، ص1277؛ تاریخ الاسلام، ج3، ص532.
  30. السیرة النبویه، ج2، ص173؛ البدایة و النهایه، ج4، ص66.
  31. تاریخ طبری، ج3، ص396؛ تاریخ دمشق، ج24، ص104.
  32. تاریخ خلیفه، ص113.
  33. تاریخ دمشق، ج68، ص140.
  34. تاریخ خلیفه، ص151.
  35. انساب الاشراف، ج6، ص342؛ ج7، ص113؛ اسد الغابه، ج1، ص385.
  36. نسب قریش، ص390؛ انساب الاشراف، ج5، ص322؛ الاخبار الطوال، ص227.
  37. تاریخ ابن خلدون، ج3، ص253.
  38. تاریخ یعقوبی، ج2، ص389.
  39. الاستیعاب، ج3، ص1053؛ الاصابه، ج4، ص381.
  40. الاستیعاب، ج3، ص1277؛ الاصابه، ج5، ص324.
  41. الاستیعاب، ج2، ص575؛ الاصابه، ج3، ص20.
  42. الاستیعاب، ج2، ص721؛ الاصابه، ج3، ص350.
  43. اخبار مکه، فاکهی، ج3، ص254.
  44. نسب قریش، ص389-390؛ انساب الاشراف، ج10، ص248-249؛ المحبر، ص140.
  45. نسب قریش، ص390-391؛ انساب الاشراف، ج10، ص249-250؛ المحبر، ص140؛ تاریخ الاسلام، ج7، ص155.
  46. السیرة النبویه، ج1، ص662؛ الطبقات، ج4، ص150-152.
  47. نسب قریش، ص391؛ الاستیعاب، ج3، ص1221؛ الاصابه، ج4، ص603-604.
  48. الامالی، ج9، ص11؛ الاغانی، ج7، ص137-140؛ الاعلام، ج8، ص125.
  49. المعارف، ص176؛ الطبقات، ج3، ص174-175؛ الاصابه، ج6، ص476.
  50. الاستیعاب، ج4، ص1752؛ سبل الهدی، ج8، ص86.
  51. الاغانی، ج4، ص250.
  52. الاستیعاب، ج3، ص914؛ اسد الغابه، ج3، ص148.
  53. الفهرست، ص126؛ المعارف، ص40، «مقدمه.
  54. السیرة النبویه، ج1، ص327؛ اسد الغابه، ج1، ص385؛ ج2، ص256.
  55. اسد الغابه، ج4، ص458.
  56. الطبقات، ج4، ص95؛ الاستیعاب، ج3، ص984.
  57. الثقات، ج3، ص155؛ تاریخ الاسلام، ج3، ص214-215؛ البدایة و النهایه، ج7، ص103.

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل بنی‌جمح.
  • احسن التقاسیم: المقدسی البشاری (م. 380ق.)، قاهره، مکتبة مدبولی، 1411ق.
  • الاخبار الطوال: ابن داود الدینوری (م. 282ق.)، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، 1412ق.
  • اخبار مکه: الازرقی (م. 248ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق.
  • اخبار مکه: الفاکهی (م. 279ق.)، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، 1414ق.
  • الاستیعاب: ابن عبدالبر (م. 463ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، 1412ق.
  • اسد الغابه: ابن اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
  • الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
  • الاعلام: الزرکلی (م. 1396ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، 1997م.
  • الاغانی: ابوالفرج الاصفهانی (م. 356ق.)، به کوشش علی مهنّا و سمیر جابر، بیروت، دار الفکر.
  • امالی: السید المرتضی (م. 436ق.)، به کوشش حلبی، قم، مکتبة النجفی، 1403ق.
  • امتاع الاسماع: المقریزی (م. 845ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق.
  • انساب الاشراف: البلاذری (م. 279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق.
  • البحر المحیط: ابوحیان الاندلسی (م. 754ق.)، به کوشش عادل احمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1422ق.
  • البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. 774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف.
  • تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م. 808ق.)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، 1408ق.
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1410ق.
  • تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. 292ق.)، بیروت، دار صادر، 1415ق.
  • تاریخ خلیفه: خلیفة بن خیاط (م. 240ق.)، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م. 571ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
  • تفسیر بیضاوی (انوار التنزیل): البیضاوی (م. 685ق.) ، به کوشش عبدالقادر، بیروت، دار الفکر، 1416ق.
  • تفسیر سمعانی (تفسیر القرآن): منصور السمعانی (م. 489ق.) ، به کوشش غنیم و یاسر، ریاض، دار الوطن، 1418ق.
  • الثقات: ابن حبان (م. 354ق.) ، الکتب الثقافیه، 1393ق.
  • جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م. 456ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق.
  • روح المعانی: الآلوسی (م. 1270ق.) ، به کوشش عبدالباری، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
  • سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م. 942ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق.
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
  • شرح نهج البلاغه: ابن ابی‌الحدید (م. 656ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، 1378ق.
  • شرف النبی: ابوسعید واعظ خرگوشی (م. 406ق.)، ترجمه: روشن، تهران، بابک، 1361ش.
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (م. 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق.
  • عیون الاثر: ابن سید الناس (م. 734ق.)، بیروت، دار القلم، 1414ق.
  • الفهرست: ابن الندیم (م. 438ق.)، به کوشش تجدد.
  • لسان العرب: ابن منظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق.
  • المحبّر: ابن حبیب (م. 245ق.)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده.
  • المعارف: ابن قتیبه (م. 276ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، 1373ش.
  • المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، 1411ق.
  • معجم البلدان: یاقوت الحموی (م. 626ق.)، بیروت، دار صادر، 1995م.
  • المغازی: الواقدی (م. 207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق.
  • المنمق: ابن حبیب (م. 245ق.)، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، 1405ق.
  • نسب قریش: مصعب بن عبدالله الزبیری (م. 236ق.)، به کوشش بروفسال، قاهره، دار المعارف.