مدینه
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Kamran در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
اطلاعات کلی | |
---|---|
کشور | عربستان، حجاز |
زبان | عربی |
ادیان | اسلام |
اطلاعات تاریخی | |
نام قدیم | یثرب |
پیشینه اسلام | صدر اسلام |
اماکن | |
زیارتگاه | حرم نبوی(ص) |
قبرستانها | قبرستان بقیع |
مساجد | مسجد قبا، مسجد غمامه، مسجد شجره |
مدینه، شهری در عربستان و حجاز که نام قدیمی آن یثرب بود و پس از ورود پیامبر اسلام(ص) به آن به مدینة النبی و به تدریج به مدینه مشهور شد.
مسجدالنبی، شریفترین مسجد پس از مسجدالحرام نزد مسلمانان در این شهر قرار دارد. قبرستان بقیع که مزار چهار امام شیعیان در آن دفن است نیز، در مدینه قرار دارد.
مساجد مهم دیگری مانند مسجد قبا، مسجد شجره، مسجد غمامه، مسجد فضیخ و مساجد فتح نیز در شهر مدینه واقع شده است.
جغرافیای طبیعی
شهر مدینه از شمال به کوه احد، از شمال غربی به کوه سلع، از جنوب غربی به کوه عیر محدود میشود. در شرق و غرب مدینه زمینهای سنگلاحی سوخته که به آن حرات گفته میشود قرار دارد. [۱]
جغرافیا و معماری شهری
در عصر پیامبر در مدینه دیواری نبود، بازار تجاری در خارج مدینه در مکان مناخه فعلی بر پا میشد و بین مناطق مسکونی و تجاری جدایی بود. بازار میدانهای بزرگی بود که ساختمانی در آن نبود.
در دوره اموی قصرهایی در وادی عقیق بنا شد. شکل بازار در این دوره تغییر یافت و هشام بن عبدالملک (۷۴۳-۷۲۴ق.) ساختمانهایی در بازار در مکان مناخه ساخت که شامل دکانهایی بود که طبقه بالای آن محل سکونت بود و به این ترتیب میان منطقه تجاری و مسکونی پیوستگی ایجاد شد.
مقدسی متوفی ۳۷۵ در توصیف خود از مدینه، آن را شهری کوچک توصیف کرده که اطراف آن را بستانها و نخستانها و دهکدهها فراگرفته و بازارهای شهر در اطراف مسجد جامع قرار دارد. لمعی مصطفی منظور از جامع را مسجد مصلی میداند که در زمان عمر بن عبدالعزیز ساخته شد.
بنابر توصیفهای سمهودی از مدینه در قرن نهم و اوایل قرن دهم، مدینه نسبت به آنچه مقدسی در اواخر قرن چهارم هجری توصیف کرده بود در جهت غرب مسجد النبی سه برابر گسترش یافته بود و حال آنکه مساحت شرق مسجد تقریبا ثابت مانده بود. بدین ترتیب مساحت مدینه در طی پنج قرن دو برابر شده بود.
از میان ممالیک قایتبای از اولین سلاطینی است که به عمراه مدینه همت کرد و در این شهر مدرسه و حمام و راه و آسیاب و غیره پرداخت. [۲]
توجه به آبادانی مدینه در عهد عثمانی (۹۲۳-۱۳۳۶ق) بیشتر شد. در این دوران دیوار مدینه دوباره بنا شد.
در عصر عثمانی، حاکمان مدینه خانه های خود را در حومه غربی شهر بنا میکردند و بقیه مساحت شهر عبارت بود از مجموعههایی از خانههای یک یا دو طبقه که در اطراف محوطههای بزرگی گرد آمده بود و در هر محوطهای حدود چهل خانوار ساکن بودند و خانهها به واسطه نخلستانهایی از یکدیگر متمایز و جدا میشد.
توصیفهای دقیقتر و مبسوطتر از مدینه و جغرافیای شهر آن در سده نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی، در آثار سفرنامهنویسان غربی و مسلمان به دست داده شده است. نخستین نقشه شهر را بورکهارت در سال ۱۸۱۵ تهیه کرد. وضعیت خانههای مدینه، خیابانهای اصلی و فرعی و امکانات شهری از جمله حمامها در سفرنامههای برتن، سادلییر، ابراهیم رفعت پاشا و بتنونی و نیز کتاب رساله فی وصف المدینه علی بن موسی توصیف شده است.[۳]
دیوار شهر و تحولات آن
در سال ۲۶۳ نخستن دیوار مدینه با خشت ساخته شد. عضد الدوله بویهای در سالهای ۳۶۷ -۳۷۲ این دیوار را تخریب و دیواری جدیدی از سنگ برای مدینه ساخت.
دیوار مدینه در سال ۵۴۰ به دست جواد اصفهانی، بازسازی شد و هجده سال بعد از آن در ۵۵۸ قمری نور الدین محمود زنگی دیوار دیگری خارج دیوار اول بنا کرد.
ابن جبیر که در سال ۵۸۰ از شهر دیدن کرده از دو دیوار و چهار دروازه شهر خبر داده که در هر دیوار دروازهای است مقابل دروازه دیگر. دروازههای شهر باب الحدید (احتمالا در دیوار شمالی)، باب الشریعه (احتمالا در دیوار غربی)، باب القبله(دیوار جنوبی) و باب البقیع (دیوار شرقی) نام داشتند.
دیوار مدینه بار دیگر در عصر عثمانی بازسازی شد.
تاریخ سیاسی مدینه
در آغاز دوره اسلامى
پس از رحلت رسول خدا(ص) ، شهر مدينه به صورت مركز خلافت درآمد. اين مركزيت تا سال نخست خلافت امام على(ع) يعنى سال ٣۶ هجرى ادامه داشت. پس از آن كه امام از مدينه عازم كوفه شد، مدينه، از مركزيت خارج گرديد و اداره آن در عهده اميرانى درآمد كه از سوى عراق و سپس شام و نقاط ديگر بر دنياى اسلام حكومت مىكردند. اين زمان، افزون بر انصار، شمار زيادى از مهاجران مسلمان و ديگر مسلمانان مكه به ويژه تعداد زيادى از طايفه قريش در مدينه سكونت داشتند و اين شهر توسعه بسيار يافت.
نخستين اميران مدينه در دوره خلافت امام على(ع) ، ابوالحسن مازنى انصارى، سهلبن حُنَيف و تمّامبن عباسبن عبدالمطلب و ابو ايوب انصارى و قُثَمبن عباس بودند. پس از آن در روزگار معاويه، مدتى مروان بن حكم و سپس سعيد بن عاص، عمرو بن سعيد بن عاص و وليد بن عُتْبةبن ابىسفيان امارت بر اين شهر را عهدهدار شدند.
در دوره عباسيان
عباسيان در شهر كوفه قدرت را به دست گرفتند و در دوره منصور، بغداد را ساختند و خلافت را به آنجا انتقال دادند. نخستين امير آنان در مدينه، از خاندان عباسى يحيىبن جعفر بن تمامبن عباس بود كه از سوى سفّاح منصوب شد. پس از وى، داود بن على بن عبدالله و سپس موسى بن داود بن على به همين ترتيب اين شهر مهم، همانند ساير شهرهاى بزرگ در اختيار عباس زادگان بود، گرچه به ندرت افراد غير عباسى، براى مدتى كوتاه به امارت اين شهر مىرسيدند.
شهر مدينه در سال ١۴۵ با يك شورش علوى بسيار پرنفوذ مواجه شد. محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن على(ع) با لقب نفس زكيّه و به عنوان مهدى در اين شهر سر به شورش برداشت و آن را تصرف كرد. وى اندكى بيش از دو ماه و نيم بر شهر مسلط بود تا آن كه سپاه عباسى از راه رسيد و فرماندهى سپاه را عيسى بن موسى عباسى عهدهدار بود. اين سپاه توانست شورش را به شدت سركوب كند. قبر نفس زكيه در غرب مدينه تا قرنها مشخص بود و در دوره وهابىها آثار آن كه در ابتداى شارع سلطانه بود، از ميان رفت. به رغم اين شهرت، بر اساس آنچه در تاريخ طبرى و پس از آن در مآخذ ديگرى مانند تاريخ ابن العماد حنبلى آمده، قبر نفس زكيه در بقيع بوده است.[۴]
دولت استوار علويان مدينه از قرن چهارم تا ششم
از سال ٣٠٠ هجرى به بعد، شمار علويانى كه به طور عادى به امارت مدينه و مكه مىرسيدند، رو به فزونى گذاشت. سليمان بن محمد، جعفر بن محمد، قاسم بن محمد، محمد بن عبيدالله بن طاهر، مسلم بن احمد، قاسم بن عبيدالله، از علوى و جعفرى از نسل عبدالله بن جعفر و احيانا عقيل پشت سر هم بر مدينه حكومت كردند. در ادامه، باز هم از برخى امراى ترك به عنوان حاكم مدينه ياد شده اما يكى در ميان و يا حتى بيشتر، اين علويان بودند كه بر اين شهر حكمرانى مىكردند.
از اخبارى كه درباره امراى اين دوره مدينه و پس از آن در اختيار داريم، مىتوانيم دريابيم كه تقريباً دولت علويان مدينه، از اوايل قرن چهارم آغاز شده و همچنان استمرار يافته است؛ به طورى كه از سال ٣٨١ به بعد، از هيچ غير علوى به عنوان حاكم مدينه ياد نمىشود. گفتنى است كه به احتمال زياد، به دليل روابط حسنه ميان علويان مدينه و دولت شيعى آل بويه، عضدالدوله براى نخستين بار ديوارى در اطراف شهر مدينه كشيده است كه البته بعدها تخريب شد و اميران ديگر آن را بازسازى كردند. ١ از فرد ديگرى كه در كشيدن ديوار مدينه ياد شده، جمالالدين ابومنصور اصفهانى است كه كارهاى خير او در حرمين شريفين، در تمامى آثار تاريخى قرن ششم به بعد، منعكس شده است.
در دوره دولت عثمانی
مدينه روزگار را تحت سيطره يك دولت علوى و يك شيخ الحرم كه از سوى مماليك نصب مىشد، تا پايان دولت مماليك، در سال ٩٢٣ سپرى كرد.
با سقوط دولت مماليك، حجاز سلطه سلطان سليم عثمانى را به رسميت شناخت. سلطان سليم نخستين كسى بود كه لقب «خادمالحرمين الشريفين» را براى خود باب كرد كه تا به امروز نيز ادامه يافته است.
اين زمان، شريف مكه ١ شخصى به نام بركات بن محمد بود كه فرزندش را با كليد كعبه به ديدار سلطان فرستاد. از اين زمان، كمكم مدينه نيز زير سلطه شريف مكه درآمد و او به تدريج بر تمامى حجاز حكومت مىكرد. در مقام به رسميت شناختن سلطه عثمانى بر حرمين، سلاطين عثمانى، همه ساله مبالغ زيادى پول ميان علويان و ديگر مردمان اين دو شهر توزيع مىكردند. به علاوه، تلاشهاى زيادى در اصلاح و بهبود وضعيت عمرانى دو شهر به ويژه اماكن مقدسه آنها انجام دادند.
گفتنى است شرفاى مكه از نسل امام حسن(ع) بودند، در كنار شرفا و امرا، شيخ حرم نيز يك مقام رسمى بود كه به طور مستقيم از سوى استانبول به اين مقام منصوب مىشد. به تدريج از اواسط قرن يازدهم هجرى، سلاطين عثمانى تلاش كردند تا امارت مدينه را نيز از علويان بگيرند و به دست شيخ حرم بسپارند. با اين حال، طى اين مدت، هنوز علويانِ حسنى در مدينه قدرت داشتند و بخشى از اداره سياسى اين شهر در اختيار آنها بود. در كنار آن، شهر مكه، همچنان در اختيار شرفا، يعنى سادات حسينى بود كه بر تمامى حجاز حكمرانى داشتند و البته وابسته به دولت عثمانى بودند.
آنچه قابل يادآورى است اين است كه علويان حاكم در اين دو شهر، گاه بر تسنن و گاه بر تشيع خود تأكيد داشتند. اين نيز ممكن بود كه برخى از خاندانهاى علوى به تشيع و برخى به تسنن گرايش داشته باشند. به هر روى، به دليل وابستگى به دولت عثمانى، و وجود اكثريت سنى شهر و نيز حُجّاج ساير كشورها، حتى كسانى كه شيعه بودند، در بسيارى از موارد مجبور به تقيّه بودند. در تمام دوره صفوى، شمار زيادى از علماى شيعه عرب و ايرانى در مدينه و مكه زندگى مىكردند.
در دوره سعودی
آخرين شريف قدرتمند حجاز، شريف حسين است كه پس از وى، دولت سعودى دوم به رهبرى ملك عبدالعزيز به سال ١٣۴۴ بر اين شهر تسلط يافت. نخستين امير سعودى اين شهر ناصر بن سعود فرهان بود كه بلافاصله پس از تسلط بر اين شهر، اماكن موجود در بقيع و سسپس احد را تخريب كرده و به صورت ويرانهاى رهاساخت.
از آن زمان به بعد، اميران مختلفى از خاندان سعودى بر اين شهر مقدس حكمرانى كرده و طى اين مدت، با اعمال سليقههاى مذهبى خود، به اداره مسجد النبى(ص) و ساير اماكن مقدسه اين شهر پرداختهاند. در تمام اين مدت، به جز سالهاى اخير، سختگيرى زيادى نسبت به ساكنان شيعه اين شهر داشته و اميد آن داشتند كه بتوانند ريشه تشيع را در اين شهر بخشكانند. اكنون چند سالى است كه با درايت بيشترى با مسأله برخورد كرده و بر دامنه آزادىهاى مذهبى نسبت به شهروندان شيعه خود در مدينه و منطقه شرقى يعنى احساء و قطيف افزودهاند.
شهر مدينه در دوره سعودى، به ويژه زمان فهد، توسعه زيادى يافته و از توجه خاص مسؤولان سعودى برخوردار بوده است. مشكل عمده اين توسعه، نابودى شكل تاريخى طبيعى شهر است كه نه تنها بسيارى از اماكن متبرك در توسعه از ميان رفته است.
مسجدهای مدینه
مسجد النبی
شريفترين و والاترين مسجد، پس از مسجدالحرام، مسجد پيامبرخدا(ص) در مدينه منوّره است. پيامبر درباره نماز خواندن در اين مسجد فرمود:
«صَلاة فى مسجدى هذا خيرٌ مِن أَلْفِ صَلاة فيما سواه مِنَ الْمَساجد الاّ المسجد الحرام». ٢
«يك نماز در مسجد من [ثوابش] بهتر از هزار نماز در ديگر مساجد است، مگر مسجدالحرام».
مسجد با همين بنا براى هفت سال محل برگزارى نماز جماعت، نماز جمعه وخطبههاى رسول خدا(ص) بود. گرچه برخى نوشتهاند كه در سال چهارم هجرى، ديوارههاى آن از خشت و گِل بنا شد. در سال هفتم هجرت، با گسترش اسلام و افزايش شمار مسلمانان، ضرورت توسعه مساحت مسجد مطرح شد. رسول خدا(ص) بر طول و عرض مسجد افزود و مساحت آن به ٢۴٧۵ متر مربع رسيد. در اين توسعه، شكل مسجد به صورت مربع درآمد. قبله مسجد نيز از سال دوم هجرى از شمال به سمت جنوب تغيير كرد و از آن پس، نه به سوى بيتالمقدس، كه قبله يهود بود، بلكه به سوى مكه نماز خوانده مىشد.
مسجدهای تاریخی
برخی از مساجد مدینه تاریخی که اغلب از عصر پیامبر به یادگار مانده اند:
بقیع
بقیع مشهورترین و بافضیلتترین قبرستان مسلمانان در شهر مدینه است. این زمین به دلیل وجود درختان خاردار غرقد به بقیع الغرقد نیز معروف بوده است. برخی از مکانهای همجوار به این نام معروف بودهاند. بقیع مسیر دسترسی به قبایل یهودینشین و مجاور گورستان یهودیان و قبیله بنیقریظه بود. بعدها در هنگام دیوارکشی مدینه، بقیع بیرون از دیوار شهر قرار گرفت.
پیامبر(ص) بعد از هجرت به مدینه، زمین بقیع را برای دفن مردگان مسلمانان انتخاب نمود، این زمین در جنوب شرق مسجدالنبی و در نزدیکی آن قرار داشت. اسعد بن زراره خزرجی اولین فرد از انصار و عثمان بن مظعون اولین فرد از مهاجران بودند که در این قبرستان دفن شدند. بعدها با الحاق حش کوکب و خانههای صحابه که بین مسجدالنبی و بقیع قرار داشت وسعت این قبرستان افزوده شد. در دوره معاصر نیز زمین شهرداری مدینه، به این قبرستان الحاق شد.
روایات زیادی درباب فضیلت قبرستان بقیع نقل شده و این قبرستان همواره مورد توجه و احترام مسلمانان بوده است. پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) به زیارت مدفونان این قبرستان میرفتند و استحباب زیارت این قبرستان مورد تاکید علمای شیعه قرار گرفته است.
از جمله مدفونان در بقیع میتوان به چهار امام شیعیان (امام حسن(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع)) و برخی از منسوبان و صحابه پیامبر(ص) و نیز شخصیتهای اسلامی در طول تاریخ اسلام اشاره کرد.
در سدههای گذشته بر قبر ائمه بقیع و نیز برخی از قبور دیگر در این قبرستان، گنبد و بارگاه ساخته شده بود. این بناها با سیطره وهابیان و آل سعود بر عربستان تخریب شد. این تخریبها با اعتراضات وسیع مردمی و برخی از دولتهای کشورهای اسلامی همراه شد. بعدها با فشار مردم و دولت عراق و علماء بر محل قبور ائمه سایبان ساخته شد.
مکانهای تاریخی و مذهبی
مکانهای متعددی در مدینه منوره به دلیل حفظ خاطرهای از حضور پیامبر و مسلمانان نخستین، بعدها متبرک شناخته شدند یا به عنوان مکانی تاریخی نگهداری شدند. این مکانها شامل چاههای آب، بناهای مدینه مانند خانه بزرگان صدر اسلام یا برخی عوارض طبیعی همچون کوهها و وادیها بوده است.
چاههای مدینه[۵]:
کوههای مدینه
جبل مفرح
خانههای مدینه
پانویس
- ↑ مدینه منوره، لمعی مصطفی، ص 15
- ↑ مدینه منوره، لمعی مصطفی، ص ۲۶
- ↑ صالح لمعی مصطفی با استفاده از این منابع و تصاویر و نقشهها وضعیت شهر مدینه و معماری بناهای آن در سده نوزدهم و بیستم را توصیف کرده است. نک: مدینه منوره، ص 27-53
- ↑ شذرات الذهب فى اخبار من ذهب، ذيل حوادث سال ١۴۴
- ↑ درباره این چاهها نگاه کنید به: مدینهشناسی،