مسجد النبی
اطلاعات اوليه | |
---|---|
مکان | مدینه |
جنبه دینی | |
بزرگداشت نزد | مسلمانان |
وابسته به دین/مذهب | اسلام |
زیارت کنندگان | مسلمانان |
تاریخ بنا | |
زمان پایهگذاری | صدر اسلام |
بنیانگذار | پیامبر(ص) |
بازسازیها | بازسازی مسجدالنبی (عمر بن خطاب)، بازسازی مسجد النبی (عثمان بن عفان)، بازسازی مسجدالنبی (مهدی عباسی)، بازسازی مسجدالنبی (دوره عثمانی)، بازسازی مسجدالنبی (ملک عبدالعزیز)، بازسازی مسجدالنبی (ملک فهد) |
بخشهای از میان رفته | مناره سلیمانیه، مناره مجیدیه |
وضعیت فعلی | |
بخشهای بنا | روضة النبی، حجره، مرقد پیامبر(ص)، خانه فاطمه، صحن |
گنبدها | گنبد سبز |
منارهها | ده مناره از جمله مناره رئیسیه و بابالسلام |
گردانندگان و نهادها | |
نهاد نگهدارنده | وکالة الرئاسة العامة لشؤون المسجد النبوی |
اطلاعات ثبت | |
وبگاه | https://wmn.gov.sa/ |
|
مسجد النبی، شریفترین مسجد پس از مسجدالحرام نزد مسلمانان است که در عربستان و شهر مدینه قرار داشته و توسط پیامبر اسلام(ص) بنا شده است.
مهمترین بخشهای این مسجد، مرقد پیامبر(ص)، روضه، محراب پیامبر(ص) و صفه است. برخی از ستونهای این مسجد نیز یادآور واقعهای تاریخی یا دینی است و به نامهایی مانند حنانه، توبه و تهجد شهرت یافتهاند.
جایگاه
نزد مسلمانان شریفترین و والاترین مسجد، پس از مسجدالحرام، مسجد پیامبر خدا(ص) است که در شهر مدینه منوّره قرار دارد. ای پیامبر نقل شده است که نماز در مسجد من بهتر از هزار نماز در دیگر مساجد است.[۱]
تاریخ بنا
مسجدالنبی بعد از مهاجرت پیامبر به یثرب ساخته شد. ساختن مسجد سبب شد تا جمعیت زیادی از مهاجران و حتی ساکنان محلات دیگر، در اطراف مسجد خانههایی بنا کنند. به دنبال این امر بود که شهر در اطراف مسجد شکل گرفت.
مسجد رسولخدا(ص) در نخستین بنای خود، مساحتی شامل هفتاد ذراع [۳۵ متر] در شصت ذراع [۳۰ متر] بوده که در حدود ۱۰۵۰ متر مربع میشود. مسجد نخست، با دیوارهای خشتی و گِلی و پایههایی از تنه درختان خرما بنا گردید. سقف مسجد هم با شاخههای درخت خرما پوشانده شد.
در آغاز، قبله مسجد به سمت شمال و جهت بیتالمقدس بود. پس از تغییر قبله، بخش مسقّف مسجد به جهت جنوبی منتقل شده و صفّه به شمال مسجد انتقال یافت.
در سال هفتم هجرت، رسول خدا(ص) بر طول و عرض مسجد افزود و مساحت آن به ۲۴۷۵ متر مربع رسید. در این توسعه، شکل مسجد به صورت مربع درآمد.
توسعه مسجد در سال هفدهم هجری
با گسترش فتوحات، جمعیت مسلمان افزایش مییافت و در این میان، مدینه به عنوان مرکز خلافت، جمعیت بیشتری را به خود جذب میکرد. خلیفه دوم (خلافت از ۱۳ تا ۲۳ ه.) تصمیم گرفت تا خانههای اطراف را بخرد و آنها را ضمیمه مسجد سازد.
توسعه مسجد در سال ۲۹ هجری
عثمان وسعت مسجد را نسبت به زمان خلیفه دوم زیادتر کرد، بهطوری که به ۴۰۷۱ متر مربع رسید. این افزایش نیز در پی درخواست مردم بود که مجبور بودند برای نماز جمعه خارج از مسجد بنشینند. در برابر، شماری از مردم که خانههایشان در این افزایش تخریب میشد، با توسعه مسجد مخالف بودند. دلیل دیگر مخالفت مردم آن بود که احساس میکردند عثمان با روحیهای که دارد، مسجد را از حالت سادگی نخست درمیآورد و از سنگهای تراشیده در بنای آن استفاده میکند.
توسعه مسجد در زمان مهدی عباسی
بنیعباس در سال ۱۳۲ بر مسند خلافت نشستند. گفته شده که سفّاح ومنصور، اولین و دومین خلیفه عباسی، قصد توسعه مسجد را داشتند، اما فرصت این کار را نیافتند. به ویژه منصور، از مردم مدینه که به رهبری نفس زکیّه از نوادگان امام حسن(ع) در شورشی سخت بر ضدّ او شرکت کرده بودند، دل خوشی نداشت.
مهدی فرزند منصور، در مسجدالحرام و مسجدالنبی(ص)، بناهای جدیدی ساخت که پیش از این درباره مسجدالحرام از آن سخن گفتیم. وی در سال ۱۵۸ سفری به مدینه کرد و تصمیم گرفت تا مسجد رسول خدا(ص) را بازسازی کند و بر مساحت آن بیفزاید. اقدام عملی او در این باره، از سال ۱۶۱ یا ۱۶۲ آغاز گردید.
مجموعه مساحتی که مهدی به مسجد افزود، شامل ۲۴۵۰ متر میشد.
تلاش عثمانیها
مرحله بعدی بازسازیِ مسجد، در روزگار عثمانیها و در قرن دهم هجری صورت گرفت. سلطان سلیمان عثمانی در سال ۹۳۸ در بازسازی مسجدالنبی(ص) کوششهایی کرد اما اقدام اساسی در سال ۱۲۶۵ قمری به دست سلطان عبدالحمید اول (۱۲۷۷م) آغاز گردید و در طی سیزده سال مسجد به شکلی استوار و در عین حال زیبا بازسازی شد. این بازسازی، قویترین و محکمترین ساختمانی بود که مسجد به خود دید. پس از آن در روزگار سلاطین بعد از وی نیز، مرتب کار مرمت و اصلاح در مسجد ادامه داشته است که گزارش آن را مورخان هر دوره نوشتهاند.
توسعه مسجد در سلطنت عبدالعزیز سعودی
تا سال ۱۳۷۰ قمری که از سوی ملک عبدالعزیز تلاش جدیدی برای بازسازی مسجد آغاز شد، اقدامی برای تعمیرات اساسی در مسجد نشده بود. در این سال، عبدالعزیز سعودی کار را آغاز کرد و زیرنظر عدهای از مهندسان طرحهایی را برای توسعه مسجد آماده ساخت. در سال ۱۳۷۳ قمری کار به طور رسمی شروع شد. مجموع مساحت مسجد پس از این بازسازی به ۱۶۳۲۷ متر مربع رسید.
توسعه مسجد در سلطنت فهد بن عبدالعزیز
آخرین مرحله توسعه مسجد را ملک فهد آغاز کرد. وی از سال ۱۴۰۲ هجری قمری سلطنت خود را آغاز کرد و تلاش زیادی را برای چاپ قرآن و توسعه مسجدالحرام و مسجدالنبی(ص) و نیز برخی از مساجد متبرک مانند قبا، قبلتین، میقات و جمعه به کار برد. این حرکت برای بازسازی مساجد هنوز ادامه دارد؛ به طوری که در سالهای اخیر، مسجد مباهله نیز بازسازی شده و در مکه مسجد الاجابه، مسجد الجن، مسجد شجره و مسجد الرایه در حال تجدید بناست یا تجدید شده است.
بخشهای داخلی
روضه شریف
قسمتی از مسجدالنّبی(ص) که در ناحیه جنوبِ شرقی (رو به سوی قبله) مسجد قرار دارد، و حدّ فاصل میان منبر و قبر پیامبر(ص) است، به نام «روضه مطهّره» و «روضه شریفه» شناخته میشود. در روایتی از پیامبر این بخش از مسجد بخشی از بهشت دانسته شده است.
حجره و مرقد پیامبر(ص)
حجره پیامبر(ص) اتاقی چسبیده به مسجد بود که محل زندگی آن حضرت و عایشه بود. پیامبر در این خانه وفات کرد و در همانجا به خاک سپرده شد. بعدا پیکر ابوبکر و عمر نیز پس از مرگ در همان مکان مدفون شدند.
منبر
یکی از مکانهای مقدسِ مسجد، محل منبر رسول خدا(ص) است. در روایات زیادی نقل شده که پیامبر خدا(ص) ، در آغاز با تکیه بر درخت خرمایی به ایراد خطبه میپرداخت تا اینکه یکی از اصحاب پیشنهاد ساختن منبری را داد تا رسول خدا(ص) بر روی آن بنشیند، به طوری که هم مردم ایشان را ببینند و هم آن حضرت از ایستادن خسته نشود.
در برخی دیگر از نقلها آمده است که پیش از آن، سکّویی از گِل ساخته بودند که آن حضرت بر روی آن مینشست و تنها در سال هفتم هجرت بود که منبری چوبین ساختند.
این منبرِ سه پلهای تا زمان حکومت معاویه مورد استفاده بود. معاویه برای کسب وجهه و حق جلوه دادن خود، خواست تا منبر رسول خدا(ص) را از مدینه به شام ببرد، اما مردم مدینه دست به اعتراض زدند و از این کار ممانعت کردند. بعدها نجّاری، شش پلّه بر همان منبر ساخت که مجموعاً نُه پلّه شد. این منبر بر اثر گذشت زمان از میان رفت و قسمتی از آن در قرن ششم به عنوان تبرّک مورد استفاده قرار میگرفت.
محراب پیامبر(ص)
محراب در محلی ساخته شده که رسول خدا(ص) در آنجا نماز میگزارد. با توجه به منابع لغت باید گفت:«محراب» به معنای صدر و بالای مجلس است [محراب المسجد صدره و اشْرَفُ موضعٍ فیه] و از نظر سابقه دینی، مربوط به محرابهایی است که در کلیساها و کنیسهها بوده است، چنان که در قرآن درباره زکریا و مریم هم بکار رفته است.[۲]
دیگر محرابها
علاوه بر محراب پیامبر، چندین محراب دیگر نیز در مسجدالنبی وجود دارد. محراب عثمانی که منسوب به عثمان خلیفه سوم است و در دیوار جنوبی مسجد واقع شده و در حال حاضر امام جماعت در آنجا میایستد. محراب سلیمانی منسوب به سلطان سلیمان عثمانی که به محراب حنفی نیز معروف است. این محراب در سمت مغرب محراب رسول خدا(ص) قرار دارد.
محراب تهجّد نیز، در انتهای دیوار شمالیِ ضریح پیامبر(ص) قرار دارد که رسولخدا(ص) در برخی از شبها نماز شب را در آنجا اقامه میکردند. علاوه بر این محرابی هم در پشت «دکّة الآغوات» وجود داشته است.
حدیقة الزهراء
در گذشته، در زاویه شرقی حیاتِ اول مسجد، چندین درخت نخل بوده است. ابنجبیر در قرن ششم هجری از پانزده عدد نخل در صحن مسجد یاد کرده است. بعدها یک درخت سدر و نیز درختی به نام حمره در کنار نخلها کاشته شده است. گویا بعدها به دلیل نزدیکی آن به محراب تهجّد و خانه حضرت زهرا(س) آن را «حدیقةالزهراء» مینامیدهاند. تصویر این درختان در عکسهای قدیمی برجای مانده است.
نام مبارک دوازده امام، همراه نام عشرة مبشّره (به گمان اهلسنت) و اسامی چهار امام مذهب اهل سنت بر اطراف دیوار حیات اول و دوم به خطی زیبا نوشته شده است. در میان آنها نام امام زمان(عج) به صورت محمد المهدی آمده و به گونهای نوشته شده که از دور «حیّ»؛ یعنی زنده خوانده میشود. گفتهاند که اخیرا در ترکیب آن دست برده شده است تا «حی» خوانده نشود. این کتیبهها از روزگار عثمانی است و در سفرنامههای دوره قاجاری یاد شده است[۳] در گذشته، در کشور عثمانی و بسیاری از نقاط دیگر دنیای اسلام، اهل سنت، دوازده امام را در کنار خلفای نخست و ائمه مذاهب چهارگانه دوست میداشتهاند و به همین دلیل نامشان را در این بزرگترین مسجد دنیای اسلام آوردهاند.
صُفّه
زمانی که مسلمانان مکه و نواحی اطراف به دستور رسول خدا(ص) به مدینه هجرت کردند، آشکار بود که شهر امکان پذیرایی از تمامی آنان را ندارد. انصار با ایثار و گذشت، گروه بسیاری از آنان را به خانههای خود بردند و برخی، دارایی خود را با آنان تقسیم کردند، اما برخی از مهاجران، همچنان بدون سرپناه باقی ماندند. چندی طول کشید تا مسکن و مأوایی بیابند و کاری را پیشه خود سازند و درآمدی به دست آورند.
طلحه انصاری میگوید: هر مهاجری که وارد مدینه میشد، اگر رفیقی داشت، بر او وارد میشد و اگر کسی را نداشت، در صفّه منزل میگزید. من خود در صفّه اقامت کردم وپیامبر(ص) روزانه برای ما قدری خرما میفرستاد. ۱
به هر روی، این دسته از مهاجران فقیر در قسمتی از مسجد که برای آنان در نظر گرفته شده بود، اسکان داده شدند. این محل، سقفی داشت تا آنان از تابش خورشید در امان باشند و بتوانند در سایه آن بیاسایند. برخی از آنان شام را میهمان انصار بودند، اما برای خواب به محل صفّه میآمدند. در بیشتر موارد، میبایست به اندک خوراکی که رسول خدا(ص) برای آنان میفرستاد و بیش از آن در اختیار آن حضرت نبود، قناعت میکردند. یکبار، یکی از آنان گفت که از بس خرما به ما داده شد، شکممان آتش گرفت!
گنبد سبز
در سال ۶۷۸ سلطان قلاوون مملوکی، گنبدی روی مرقد مطهّر بنا کرد، در حالی که تا پیش از آن، تنها، دیوار این قسمت، قدری از دیوار بخشهای مسجد بالاتر بود. قبّه قلاوون، در پایین روی ستونهای مربّعی قرار گرفته اما بخش فوقانی آن به صورت هشت ضلعی درآمده است.
کارهای ساختمانیِ چندی در سال ۸۵۳ و ۸۷۸ و ۸۸۱ برای سنگفرش کردن کف حجره، بنای مجدّد آن و نیز تعمیر گنبد صورت گرفت که در آتش سوزی سال ۸۸۶ آسیب زیادی به مقصوره و گنبد رسید، اما حجره شریفه، یعنی محدوده مرقد آسیبی ندید. به دنبال آن در سال ۸۸۷ سلطان قایْتبای گنبد را که در اثر آتش سوزی در مسجد آسیب دیده بود، از نو بنا کرد. چند سال بعد باز گنبد تجدید شد.
در سال ۱۲۳۳ در روزگار سلطان محمود عثمانی، نیز گنبد بازسازی شد و تا آن زمان رنگ آن کبود بود. در روزگار سلطان عبدالحمید عثمانی گنبد روی مرقد را به رنگ سبز کردند و از این زمان به بعد، به «قُبّة الخضراء» شهرت یافت.[۴] طبق رسم، هر چند سال رنگی روی رنگ پیشین میکشیدند. جالب آن که در پایین گنبد، سوراخی باز کردهاند که میان قبر و آسمان حائلی مانند سقف نباشد. داستان این محفظه از این قرار است که وقتی در مدینه باران نیامد، مردم در این باره از عایشه استمداد کردند. او گفت که متوجه قبر پیامبر شوید؛ همسر پیامبر(ص) ، به خلاف کسانی که به تبرّک و توسّل اعتقادی ندارند و برای قبر ارزشی قائل نیستند، مردم را به قبر آن حضرت هدایت کرد. از زمانی که گنبد روی مرقد کشیده شد، این محفظه را در ادامه آن سنت باقی گذاشتند تا در وقت کم بارانی، آن را بگشایند و از خداوند طلب باران کنند.[۵]
منارهها
بنای نخستینِ مسجد و توسعههای بعدی آن، تا زمان ولید بن عبدالملک، هیچگونه منارهای را در مسجد نشان نمیدهد. در آن زمان مؤذّن تنها بر بام مرتفعی قرار میگرفت وندای اذان سر میداد. به دستور ولید، چهار مناره بر چهار گوشه مسجدالنبی(ص) ساخته شد. این منارهها در گذر زمان جای خود را به منارههای بزرگتر و مستحکمتری داد. منارههای جدیدی به دست سلطان قایتبای ساخته شد که در توسعه جدید برخی از آنها از میان رفت و برخی باقی ماند. بعدها منارههای جدیدی برای مسجد ساخته شد.
چهار مناره اصلی مسجد عبارتند از: «مناره سلیمانیه» و «مناره مجیدیه» که در دو سوی ضلع شمالی قرار گرفته و هر دوی این منارهها در دوره سعودی از بین رفته و بجای آن، منارههای جدیدی ساخته شده است. سوّمین مناره در ضلع جنوب شرقی، در کنار قبه خضراء است که به مناره رئیسیه شهرت دارد. این مناره در سال ۸۸۶، ۸۸۸، و ۸۹۲ سه بار به دست قایتبای تعمیر شده که تا کنون نیز به همان صورت باقی مانده و ارتفاع آن شصت متر است.
مناره دیگر در ضلع غربی مسجد است که به «مناره بابالسلام» شهرت دارد؛ چرا که در کنار باب السلام است. این مناره را احمد بن قلاوون، از سلاطین مملوکی مصر، در سال ۷۰۶ هجری بنا کرد و تا به امروز به همان صورت مانده است.
منارهای نیز در کنار باب الرحمه از بناهای قایتبای مملوکی بوده که در دوره سعودی از میان رفته است. در افزودههای جدید مسجد، که در دوره فَهَد انجام شد، شش مناره دیگر نیز به منارههای مسجد افزودند. مجموع منارههای مسجد در این زمان، به ده عدد میرسد.
ستونها
سقف مسجد بر ستونهایی قرار داشت که، علاوه بر نگهداری از سقف، مورد استفاده رسول خدا(ص) و اصحاب نیز بود. از هر ستونی خاطره ویژهای باقی مانده که سبب شده است تا جنبه تبرّک و تقدّس به خود گیرد و با گرفتن نامهای خاص، در تاریخ جاودان بماند. هربار که مسجد بازسازی میشد، محل این ستونها تغییری نمیکرد، جز اینکه ستونهای قدیمی جای خود را به ستونهای جدید میداد. طبعاً با توسعه مسجد، ستونهای جدیدی نیز اضافه میشد؛ به طوری که اکنون مسجد نزدیک به ۲۱۰۴ ستون دارد.
ستونهایی که در محل قدیمی مسجد، در قسمت جنوبی آن قرار داشته، اکنون با رنگ متفاوت از بقیه ستونها متمایز میشود. همانگونه که اشاره شد، هر یک از این ستونها یادگار خاطره ویژهای است که درباره برخی از آنها توضیحاتی میآوریم:
ستون حَرَس
یکی از ستونهای متبرّک مسجد، ستون حرس یا محرّس است. نامگذاری آن به حرس، از آنروست که امام علی(ع) در کنار این ستون مینشستند و از پیامبر(ص) نگاهبانی میکردند. نوشتهاند که پس از نزول آیه ( وَ اللّٰهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّٰاسِ ... )[۶] دیگر امام به نگاهبانی از رسولخدا(ص) نپرداخت؛ چرا که خداوند خود حفاظت از جان رسول خدا(ص) را عهدهدار شد.
موسی بن سلمه میگوید: از جعفر بن عبدالله بن حسین پرسیدم که فضیلت استوانه علیبن ابی طالب(ع) چیست؟ او گفت: «اِنَّ هذا الْمُحرّس کانَ عَلیّ بن أبی طالب یَجْلِسُ فی صَفْحَتها الَّتی تَلِی الْقَبْر مِمّا یَلی باب رَسُول الله (ص) یَحْرُسُ النَّبی»[۷] اینجا ستون محرس است که علی بن ابیطالب در کنار آن در سمتی که فعلا به طرف قبر است، مینشست و از آن حضرت حراست میکرد.
همچنین نوشتهاند که این ستون، محل اقامه نماز امام علی(ع) بوده است.
ستون توبه
به روایت ابن اسحاق و دیگر منابع کهن،[۸] ستون توبه یادآور خاطرهای است درباره یکی از اصحاب رسول خدا(ص) به نام بشیر بن عبدالمنذر انصاری مشهور به ابولبابه. زمانی که در سال پنجم هجرت، احزاب مشرک به مدینه یورش آوردند و در شمال مدینه با خندق روبرو شدند، به فکر اتحاد با یهودیان بنیقریظه افتادند که در قسمت جنوبی مدینه ساکن بودند و میتوانستند با گشودن دروازههایشان، احزاب را به مدینه راه دهند. یهود بنیقریظه با رسول خدا(ص) پیمان داشتند و به رغم این پیمان، با مشرکان همراهی کردند. پس از خاتمه حمله احزاب، رسول خدا(ص) به سراغ بنیقریظه رفت و آنان را در حصار گرفت.
ابولبابه از طرف رسول خدا(ص) نزد بنیقریظه رفت تا با آنان سخن بگوید. وی از روی بیتوجهی به اشاره، به آنان گفت: چون نقض عهد کردهاند، مرگ در انتظار آنهاست. این سخن میتوانست بنیقریظه را به دفاعی سخت در برابر مسلمانان وادار کند. ابولبابه که خود متوجه خطای خویش شده بود، از قلعه بنیقریظه خارج شد و مستقیم به سوی مسجد رفت و خود را به یکی از ستونها بست و شروع به گریه و زاری کرد و نماز خواند.
ستون وفود
یکی از کارهای جاری رسول خدا(ص) ، ملاقات با سران قبایل برای آشنا ساختن آنان با اسلام و یا مذاکرات سیاسی بود. آن حضرت محلی را در مسجد به این امر اختصاص داده بود و همیشه در همان مکان، هیأتها را به حضور میپذیرفت. محلاینملاقاتها در کنار ستونی از ستونهای مسجد بود که بعدها به نام «اسطوانةالوفود» معروف شد و اکنون نیز همین نام را دارد. «وفد» به معنای هیأت نمایندگی و «وفود» جمع آن است. بنا به گفته منابع، به این ستون «مجلسالقلاده» نیز میگفتند، زیرا بزرگان صحابه در کنار آن نشسته و به گفتگو میپرداختند، و این بخاطر شرافت کسانی بود که در آنجا حاضر میشدند.[۹]
ستون سریر
یکی دیگر از ستونهای مسجد، محلی بود که رسول خدا(ص) ایام اعتکاف را در آنجا بسر میبرد. اصحاب در آنجا برگهایی از درخت خرما پهن میکردند تا رسول خدا(ص) روی آن استراحت کند. این محل در کنار اسطوانةالسریر قرار داشته، به عنوان جایی که تختخواب رسول خدا(ص) بوده، شناخته شده است. «سریر» به معنای تخت است.
ستون قرعه، عایشه، مهاجرین
برای این ستون، سه نام یاد کردهاند. نام «قرعه» از آنروست که عایشه نقل کرد که پیامبر(ص) فرمود، در کنار این ستون، زمینی است که اگر مردم اهمیت آن را میشناختند برای نماز خواندن میان خود قرعه میانداختند. همچنین نام گذاری آن به «عایشه» از آن روست که وی این حدیث را روایت کرده وفضیلت آن را گوشزد کرد. پس از آن به دلیل اجتماع مهاجران در کنار آن، آن را استوانه «مهاجرین» نامیدند. بیشتر این نقلها را سمهودی در وفاء الوفاء آورده است.
ستون حنانه
پیشتر گفتیمکه رسول خدا(ص) در آغاز و زمانی که هنوز منبر ساخته نشده بود، بر تنه درخت خرمایی تکیه میکرد و خطبه میخواند. نوشتهاند، زمانی که برای آن حضرت منبر ساخته شد و برای ایراد سخن روی منبر قرار گرفت، از این درخت نالهای شبیه ناله شتر مادهای که از بچّه خود جدا شود، برخاست که به همین دلیل به ستونی که در محل آن بنا شد، حنانه میگویند. پیامبر(ص) دستور داد تا آن درخت را در همانجا دفن کردند. محل این ستون در غرب محراب است.
ستون مُربّعه القبر یا مقام جبرئیل
این محل بدان جهت به عنوان «مقام جبرئیل» شناخته شده که ملک مقرّب از آنجا بررسول خدا(ص) وارد میشد و خدمت آن حضرت میرسید. اینجا درِ ورودی خانه حضرت فاطمه زهرا(س) نیز بوده است.[۱۰]
ستون تهجد
گذشت که انتهای دیوار غربی ضریح رسول خدا(ص) ، در نقطهای که به دیوار شمالی میرسد، باب خانه فاطمه زهرا(س) و ستون مربعةالقبر یا مقام جبرئیل است. در ادامه دیوار شمالی به سمت شرق، و در انتهای دیوار شمالی خانه فاطمه زهرا(س) ، محراب تهجد قرار دارد. کسی که در این محراب بایستد، سمت چپ او باب جبرئیل و سمت راست او مقام جبرییل است.
این نقطه، در زمان پیامبر، خارج از مسجد بوده و به این ترتیب روشن میشود که حضرت رسول(ص) نماز شب را در اینجا میخوانده و به همین دلیل به محراب تهجّد شهرت یافته است.
ستون مُخَلَّقه
ستونی است نزدیک مصلای رسول خدا که بعدها به دلیل آن که مصحف در کنار آن بوده است، به آن «اسطوانه نزدیک مصحف» هم گفته میشد. اما این که چرا مخلقه نامیده شد، از آن روست که خَلوق به معنای عطر است و مُخَلّقه به معنای معطّر، و بعدها به دلیل آن که روی این ستون عود مینهادند و بوی آن فضای مسجد را معطّر میکرد، به آن مخلقه گفتند. گفتهاند، این رسم (و طبعا نام هم) از زمان مهدی عباسی و توسط همسر او خیزران باب شد و از آن پس ادامه یافت و در حال حاضر، نامش روی این ستون نوشته شده است. به روایت بخاری سلمةبن اکوع، صحابی پیامبر(ص) به دلیل اعتقادش به تبرّک، همیشه در کنار این ستون نماز میگزارد؛ و میگفت: پیامبر(ص) را در کنار این ستون، در حال نماز دیده است. مالک بن انس نیز میگفت: بهترین جای خواندن نماز نافله اینجاست؛ و البته نماز واجب، بهترین جایش صف اول است. این روایات در منابع اصلی اهل سنت، باور نسل نخست صحابه را به تبرّک نشان میدهد.
درها
در بنای آغازین و زمان پیامبر(ص) ، سه در برای مسجد ساخته شد. در بخش شرقی، باب جبرئیل بود، که زمانی «باب آل عثمان» و «باب النبی(ص)» نیز نامیده میشد. محل اصلی این باب، در دیوار شرقی مسجد، حدود دو متر بالاتر از نقطه تلاقی ضلع غربی حجره شریف با دیوار شمالی بوده است. در واقع، باب جبرئیل فعلی، با دقت در برابر درِ اصلی قرار ندارد و قدری شمالیتر از محل اصلی آن است.
باب غربیِ مسجد، «باب عاتکه» است که به «باب الرحمه» مشهور شد. این دری است که رسول خدا(ص) از آن وارد مسجد میشده و با تغییر قبله، البته محل آن تغییر نکرد.
در سوّم هم تا پیش از تغییر قبله، در دیواره جنوبی مسجد در میان محراب حضرت و حجره شریف بود که بعدها با تغییر قبله، به دیوار شمالی منتقل گردید.
گفتنی است از زمانی که حجراتی در کنار دیوارههای شرقی، غربی و شمالی مسجد، ساخته شد، از هر یک از حجرات، دری نیز به مسجد گشوده شد که صاحب آن خانه، از این در کوچک، که آن را «خوخه» نیز مینامیدند، به مسجد وارد میگردید. در سال سوّم هجرت، اندکی پیش از غزوه احد، فرمانی از سوی رسول خدا(ص) و در واقع از سوی خداوند صادر شد که همه درها بسته شود مگر درِ خانه علی(ع) «سُدّوا الأبواب الاّ باب علیّ». این حدیث در منابع معتبر اهل سنّت آمده است. ۱ در عصر نخست اسلامی، در منابع حدیثی اهل مدینه که به طور معمول هوادار شیخین بودند، روایتی درباره خوخه ابوبکر نقل شده است که بر اساس آن، حضرت(ص) فرمودهبودند: همه پنجرهها به مسجد بسته شود مگر خوخه ابوبکر. گفتهاند، خوخه ابوبکر در دیوار غربی مسجد، در نزدیکی باب السلام، جایی که ابوبکر خانه داشته، بوده است. یعنی پنجرهای بین خانه و مسجد بوده که ابوبکر از آن وارد میشده است. خانه مزبور در توسعه، در مسجد افتاده اما تابلویی روی دیوار غربی مسجد نصب شده که محل خوخه وی را نشان میدهد. گفتنی است که مسجد در آن سمت، چند ده متر توسعه یافته است. درباره حدیث سُدّوا الابواب و خوخه توضیحات و توجیهات شگفتی در منابع حدیثی آمده که بخشی از آنها را سمهودی در کتاب وفاء الوفاء آورده است.
گفتنی است که باب السلام و باب النساء در ابتدای بخش افزوده مسجد، در عصر خلیفه دوّم بوده و در این دوره تأسیس شده است.
در بنای جدید، درهای تازهای ساخته شده که جمعاً شامل هفت در بزرگ است. مجموع درها که با رقم و عدد مشخص شده به ۴۱ عدد رسیده است. باب رقم ۱ باب السلام و باب رقم ۴۱ باب البقیع است.
کتابخانه
کتابخانه حرم نبوی تا سال پایان سال ۱۴۲۸ ق در میان مسجد، در یک بنای چند طبقه قرار داشت. اما در این سال، ساختمان کتابخانه در سمت غربی مسجد در کنار باب العتیق، در طبقه بالای مسجد ساخته شده و تمامی کتابهای چاپی در آن قرار گرفته است.
قرینه آن در سمت شرق مسجد، محلی به عنوان کتابخانه برای زنان ساخته شده که گفته میشود کوچکتر است. رفتن به کتابخانه، با طی پلکان برقی مفصلی است که ساخته شده و کتابخانه با داشتن یک راهروی اصلی و چند راهروی فرعی و شماری غرفه، به صورت قفسه باز به روی مشتاقان باز است. گفتنی است که در حال حاضر، نسخ خطی و کتابهای کمیاب سنگی در همان بنای پیشین در میان مسجد نگهداری میشود، اما کتابخانه جدید که حاوی بیش از ۱۲۰ هزار مجلد است، در محل جدید قرار دارد.
منابع
- ↑ الکافی، ج ۴، ص ۵۵۶؛ کتاب من لایحضره الفقیه، ج ١، ص ٢٢٨
- ↑ آل عمران، ٣٧
- ↑ تاریخ المدینة المنوره، ج ٢، ص ۴٨۶
- ↑ تعمیر و توسعه مسجد شریف نبوی، صص ۶٩ - ٧٠
- ↑ بنگرید: نزهة الناظرین، ص ١٩٣
- ↑ مائده: ۶٧
- ↑ وفاء الوفا، ج ٢، ص ۴۴٨
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ١، ص ۴٣٢، ۵۴۴
- ↑ تحقیق النصره، ص ۶٠، التعریف، ۶١
- ↑ وفاء الوفا، ج ٢، ص ۴۵٠؛ المسجد النبوی عبر التاریخ، ص ۵۵